لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 20 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
اصول و مبانی شهر سازی
موضوع:بناهای تاریخی اردکان
2
جغرافیای اردکان
موقعیت جغرافیائی شهرستان اردکان :
شهرستان اردکان به عنوان پهناورترین شهرستان استان یزد ، در شمال این استان و در قلب کویر مرکزی ایران در مسیر بزرگراه تهران – بندرعباس قرار گرفته است ، این شهرستان از طرف شمال و شمال غربی به ناحیه کویر جندق و دشت طبس و نائین و از طرف مشرق و جنوب شرقی به کویر مرکزی ایران و شهرستان یزد و از طرف جنوب و مغرب به شهرستان میبد و باتلاق گاوخونی و کوههای منفرد کوتاه کویری محدود می شود . مساحت کل شهرستان اردکان 28945 کیلومتر مربع می باشد که از این مقدار 17% کوهستانی و 11% نیمه کوهستانی و 72% جاگه ای است و موقعیت جغرافیائی آن بین 31 درجه و 50 دقیقه تا 33 درجه و 25 دقیقه عرض شمالی و 53 درجه و 2 دقیقه تا 56 درجه و 20 دقیقه طول شرقی از نصف النهار گرینویچ می باشد ، ارتفاع شهر اردکان از سطح دریا بالغ بر 1035 متر است و ارتفاع متوسط این شهرستان از سطح دریا 1234 متر می باشد و بلندترین نقطه آن از سطح دریا کوه خونزا در خرانق می باشد که 3158 متر ارتفاع دارد و گوترین نقطه این شهرستان منطقه چاه افضل می باشد که ارتفاع آن به 750 متر می رسد .
سابقه تاریخی :
4
اکثر مورخین بنای اردکان را مربوط به بعد از اسلام می دانند و معتقدند که قبل از تولد حضرت رسول اکرم (ص) این منطقه جرئی از دریای ساوه بوده که در شب تولد آن حضرت خشک گردیده و بعداً اردکان در این محل احداث شده است . اما در ترجمه دائرة المعارف اسلامی بنای اردکان را مربوط به قبل از میلاد مسیح ذکر نموده اند : بطلمیوس در کتاب مشهور خود الجغرافیا این شهر را به زبان یونانی به نام « ارتاکاوا » ذکر کرده است و این سند در نوع خود منحصر به فرد می باشد .
در اطلس تاریخی ایران در نقشه شماره سه آن که مربوط به هزاره سوم و دوم پیش از میلاد می باشد نامی از اردکان برده شده است . اما به نظر مولف هیچکدام از آنها نمی تواند صحیح باشد و در اردکان هیچ اثر یا سندی که مربوط به قبل از اسلام باشد وجود ندارد .
رباط حاجی ابوالقاسم رشتی :
رباط یا کاروانسرای بزرگ و خوش طرحی که از آجر در وسط آبادی و بر کنار خیابان اصلی بنا شده و از آثاری است که چون به شکل و ترتیب رباطهای شاه عباسی ساخته اند جلب توجه می کند . رباط دارای بادگیر بلندی است که از فاصله دور مشخص شده است که نام واقف و بانی به خط نستعلیق در آن مذکور است ، بدین عبارت " هو الواقف علی السرائر ... و بعد وقف نمود قربه الی الله جناب سعادت ماب حاجی ابوالقاسم تاجر رشتی این رباط را برای انتفاع مترددین به نحو متعارف و برای حیازت خاکروبه و محلله آنجا که مضر انتفاعات مسلمانان نشود به این ترتیب که اولاً تعمیرات ضروریه رباط بشود و ثانیاً مصنعه ای « یک کلمه محو شده » جلو رباط که وقف است بر عامه مسلمانان از آب یا از آن اقسام انتفاعات منتفع شوند . « یک کلمه خوانده نشد » و کنند و همه را صرف تعمیر نمایند وجوه برر آب عقدا نمایند ، حتی اتمام کردن مصنعه فاطمه (( فاتحه )) خواند وابناالسبیل آنجا ، مقرر آنکه بدون اذن متولی احدی به جهت ضبط خاکروبه در آن تردد نکنند و تولیت آن را به جهت خود و سایر متولیان مزرعه قاسم آباد وقفی خود در قرب شهر به همان ترتیب قرار داد نمود ، و کان فی المحرم الحرام من شهور سنه 1262 " . این رباط مدتی در اختیار پاسگاه ژاندارمری عقدا بوده است و فعلاً در حال تعمیر اساسی می باشد .
حاجی ابوالقاسم رشتی از تجار مشهور عصر خود بود که خز یزد در بلاد دیگر هم شهرت داشت . مولف " دستور الاعقاب " « که رساله ای در سیرت و ذم حاجی میرزا آقاسی است » از او به نام شاخص یاد کرده است « راهنمای کتاب 4 : 477 » در " کتابچه موقوفات یزد " تالیف
5
عبدالوهاب طراز موقوفات و خیرات و مبرات او بر شمرده شده است « فرهنگ ایران زمین ، جلد دهم » . اما در کتاب کاروانسراهای ایران که اشتباهاً این رباط را رباط اردکان نامیده است درباره آن چنین نگاشته است :
تاریخ 1233 هجری بدستور یک بازرگان ثروتمند یزد به نام ارباب قاسم رشتی تاجر یزدی ساخته شد . این کاروانسرا با آب انباری که در برابرش ساخته شده مجموعه زیبائی را تشکیل می دهد که بدون شک کار معمارانی است که از دسته کاروانسراهای نوع زواره الهام گرفته اند البته طرح بنا از نوع خانواده کاروانسراهای عهد صفویه است و همان خصوصیات را شامل است مانند دهلیز در مدخل کاروانسرا و اصطبل های اطراف کاروانسرا ولی از نظر فن ساختمان به پای بهترین کاروانسراهای همزمان خود نمی رسد . مثلاً برای پوشش چهار گوشه کاروانسرا در داخل اصطبلها ، سازنده این بنا نتوانسته است راه حل مناسبی پیدا کند و طاقی در این گوشه ها زده است بی تناسب و حتی خطرناک است . چون ناحیه اردکان تابستانها ی بسیار گرمی دارد از ایوانهایی که مجاور تالاری است بادگیری برای خنک کردن هوای اطاق برپا ساخته اند .
این کار در بیشتر ایالات ایران معمول است و ما راجع به بادگیرها و آب انبارها فصل بخصوصی را در این کتاب آورده ایم ضمناً چون مگس نیز دراین ناحیه فراوان است ترتیبی فراهم آورده اند که مستراحها نیز هواخور کافی داشته باشند . گذشته از خرابیهایی که در اثر عدم مهارت در ساختن بعضی از گنبدها ایجاد شده بنا بسیار خوب محفوظ مانده زیرا تمام آن از آجر است ، حتی پایه دیوارها . مدخل کاوانسرا بیش از اندازه ساده و محقر است و در ردیف بقیه قسمتهای ساختمانی این کاروانسرا نمی تواند قرار گیرد .
رباط یغمیش « یقمیش »
به فاصله چها فرسخ از شورآب در راه فرعی که به ورزنه « اصفهان » منتهی می شود رباطی مستحکم که گاه قلعه نامیده شد . به مساحت 3545 متر از سنگ و آجر قرار دارد که وضع ظاهری و عظمت بنا حکایت از اعتبار رباط و مرکزیت داشتن آن در دورانی می کند که راه اصفهان به یزد از ورزنه می گذشته یاغمیش بر سر آن راه واقع بوده است و ابتدای خاک یزد از یغمیش می شمرده اند صاحب جامع مفیدی « ج 3 ص 661 » در وصف این رباط می نویسد :
« به سر حد یزد و اصفهان در میان بیابان واقع است . جائی است خوفناک و مکانی است پروحشت در قدیم الایام قلعه ای ساخته بودند از سنگ رخام اما خرابی تمام در بنیان آن راه یافته بود . ایالت و شوکت پناه جانی خان قورچی باشی در زمان آن برجهای عالی ترتیب داد و در مساحت آن چاهی حفر نمود که مترددین
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 26 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
مقدمه :
نهضت مشروطیت ایران یکی از مهم ترین رویدادهایی است که در چرخة تاریخی میهنمان به وقوع پیوسته. با این انقلاب مردم ایران خواستار تغییر بنیادی در ساختار سیاسی و تغییرات اساسی در ساختار فرهنگی کشور گردیدند. در جریان این جنبش شاهد حضور گسترده مردم کوچه و بازار و همراهی آنان با روحانیون هستیم.
اکنون که حدود یک قرن از این واقعه می گذرد ضرورت توجه به انگیزة پیدایش این رخداد که موجب تحولات شگرف و بنیادی در جامعه شد و کاوش و تفسیر نقش و کارکرد گروههای مختلف همچنان تازه می نماید و قابل توجه می باشد.
در این تحقیق سعی شده که به اختصار به شرحی از علل پیدایش و شکل گیری این نهضت و اتفاقات پس از نهضت اشاره شود.
1
زمینه های شکل گیری انقلاب :
زمینه های شکل گیری انقلاب مشروطیت از ابتدای دورة قاجاریة آغاز شد. حوادثی همچون شکست ایران در دو جنگ با روسیه و انعقاد قراردادهای گلستان و ترکمنچای ، برقراری کاپیتولاسیون به ضرر ملت ایران ، بی اعتباری دولت مردان در خارج از کشور به علت بی لیاقتی، توسعة ارتباط بین ایران و بعضی ممالک ارویایی و آگاهی جمعی از ایرانیان از وضع ممالک اروپا، امتیازهایی که دولت روس و انگلیس با رقابت در ایران به دست می آورند(از جمله امتیاز تنباکو و رویتر ) از دست رفتن قسمتی از خاک ایران در شمال شرق و ظلم و جور و تعدی عمال حکومت و شاهزادگان قاجار جزئی از عواملی بود که نفرت کلی مردم را از ترتیب اداره مملکت برانگیخت و مبارزات غیر فعال مردم ایران را به تدریج به مبارزه فعال تبدیل کرد. فریاد اعتراض نیرومند تر شد و کم کم شکل عصیان گرفت. در خواست های مردم برای عدالت ، آزادی و پیشرفت روزافزون بود و آنان خواهان اصلاحات سیاسی بودند.
دو خط فکری مقاصد سیاسی ـ اجتماعی را تغذیه می کردند : علما اصلاحات اجتماعی ـ مذهبی را تشویق می نمودند و روشنفکران تحصیل کرده یا متاثر از غرب الگوهای اجتماعی دموکراسی اروپایی را دنبال می کردند. مقابلة بین ملت و دولت زمینة عمومی تخاصمات بود. نفوذ و اقتدار شاه به عنوان رئیس دولت در تضاد با اقتدار علما به عنوان رهبران مردم قرار گرفت. بعد از جنبش تنباکو (که مردم و علما به قدرت خویش در صحنة سیاست ملی پی بردند ) حکومت سعی نمود علما را به عنوان مهمترین مخالفان خویش در تصمیم گیریهای سیاسی بیش از پیش مداخله دهد، روحانیون نیز کاملاً با درگیر شدن در امور سیاسی موافق بودند. به علت بی ثباتی نظام سیاسی ، مظفرالدین شاه در طول 7 سال 5 مرتبه نخست وزیران خود را عوض کرد. در اولین سال سلطنت مظفرالدین شاه (1275 ه. ش) عبدالحسین میرزا فرمانفرما به جای امین السلطان نخست وزیر شد که سیاستهای نخست وزیر قبلی را ادامه داد . یک سال بعد امین الدوله به نخست وزیری منصوب شد. او با مداخلة علما در امور سیاسی مخالف بوده وی دست به یک سری اصلاحات زد. از جمله اینکه مقرری محدودی برای شاه و دیگر اعضاء دربار تعیین کرد که همین کار باعث مخالفت درباریان با وی شد و در سال 1277 ه. ش مجبور به استعفاء شد و امین السلطان به جای او منصوب گردید. امین السلطان سوء مدیریتش در زمان ناصر الدین شاه تجربه شده بود و سیاست خارجی او در راستای منافع روسها بود.
1
زیر نظر او تسهیلات گمرک که توسط نوژ بلژیکی اداره می شد در خدمت منابع روسها قرار گرفت.
1
علماؤ تجار و برخی از مقامات سیاسی بر علیه امین السلطان با یکدیگر متحد شدند و بر اثر فشار آنان مظفرالدین شاه او را عزل کرد و به جای او در سال 1282 ه. ش عین الدوله را به عنوان نخست وزیر منصوب نمود. عین الدوله یک فرد مستبد بود . نفوذ نوز از طریق او به جا ماند و رفتار تند و بد حکمرانان با مردم ادامه یافت. علیرغم تغییر نخست وزیران در زمان مظفرالدین شاه تغییر عمده ای در سیاستها به وجود نیامد ونظام همچنان استبدادی و شاه ضعیف و خوشگذران بود.
مردم در همه جا توسط عوامل حکومتی سرکوب می شدند، هیچ گونه حق قانونی و سیاسی برای آنان در نظر گرفته نشده بود. حدود 8 درصد از جمعیت کشور در مناطق روستایی زندگی می کردند و نسبت مالیات به درآمدشان حدود 30تا40 درصد بود. علما در نزد مردم محترم شمرده می شدند و ارتباط نزدیکی با دیگر گروههای از همین قشر داشتند. ارتباط طبقات مذهبی با تجار نزدیک و متضمن منافع دو جانبه بود. به طور کلی سازمان مذهبی مانند زمان جنبش تنباکو بود اما برخی تفاوتها در آن بروز نموده بود ، از جمله اینکه سازمان مذهبی از همان درجه از وحدت در رهبری که در جنبش تنباکو داشت برخورد نبود، بعد از فوت میرزای بزرگ شیرازی ، مرجع عمده و عامی برای اجتماع شیعیان جهان وجود نداشت. در تهران شیخ فضل الله نوری، سید عبدالله بهبهانی و سید محمد طباطبایی از برجسته ترین مجتهدین بودند. همچنین نظام و سائل ارتباط جمعی (که مهمترین آنها مدارس و مساجد است ) که در جنبش تنباکو عمدتاً توسط علما اداره می شد. به علت انتشار چندین روزنامه ،کمی از کنترل علماخارج شده بود.پرقدرت ترین متحدین علمابازاریان بودند. در شرایط اقتصادی ـ سیاسی آن زمان که بستن بازار وسیله سیاسی پرقدرتی تلقی می گشت، یک فراخوان از جانب مذهبی می توانست منجر به بسته شدن بازار یا تحریم یک کالا شود. انقلاب مشروطه در چنین شرایط اجتماعی ، سیاسی ، و مذهبی ظهور نمود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 49 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
تاریخ ادبیات
ابتدای مرحله انسانیت را باید هنگام پیدایش کلمهو کلام دانست و با همین وسیله بود که انسانیت انسان آشکار گردید. در واقع انسانیت از آنروز آغاز شد که موجودی نیم انسان و نیم حیوان در غار با بر روی درختی نشست و مغز خود را برای بافتن و اختراع علاماتی صوتی بکار انداخت که بتواند معرف دسته ایی از اشیا مشابه باشد. مانند کلمه حابه برای همه خانه ها و انسان برای همه انسان ها از آنروز برای پیشرفت عقلی انسانراه جدیدی بازشد که پایان ندارد زیرا کلمه برای فکر منزلت افرار کار را دارد
نظر باینکه تاریخ دورانهای ابتدایی از حدس و تخمین تجازو نمی کند در مورد پیدایش تکلم نیروی خیال می تواند در فضای سیعی بپرواز درآید. شاید بوان فت که نخستین دکل تکلم و زبان گشودن انسان- که می توان آن را ارتباط با دیگران بوسیله علامات نامید- همچون فریاد عاشقانه یک حیان برای حیوانی دیر بوده است. اگر چنین باشد، می توان گفت سراسر جنگلها و بیشه ها پر از لغاتی است که جانوران متعدد بوسیله آنها با یکدیگر سخن می گویند. گارنر در مورد پرگویی تمام باشد بی بوزنتگان لااقل بیست نوع صوت و تعداد زیادی اشاره پیدا کرده است از همین اصواتو لغاب حقیر استکه س از تکمیل سیصد کلمه تشکیل شده که پاره ای از قبایل عقب افتاده با آن سخن می گویند و رفع احساس می کنند.
درنزد مردم ابتدایی برای انتقال فکر، ایما و اشاره مقدم بر زبان و سخن گفتن بوده است توسل باشاره در میان هندیان امریکا باندازه ای حایز اهمیت استه مردم قبیله آراپاهو مانند بسیاری از مردم امروز جهان نمی تانستنددر تاریکی مطاب خود را به یکدیگر تفهیم کنند شاید نخستین کلماتی که انسان به آنها پی برده و ادا کرده فریادهایی مانند صدای حیوانات برای بیان پاره ای عاطف بوده است. پس از هزاران سال تغییرات و بطور آتی که برای لغت و زبان پیش آمدهف هی ربانی نیست ک در حال حاضر صدها لغت تقلیدی در آن موود نباشد مانند خرخر کردن، خش خش کردن، نق نق کردن نظایرآنها شاید ریشه بسیاری از لغات درزبانهای مختلف از همین راه ایجاد شده است.
شک نیست که نسلهای زیادی از مردم پشت سر هم آمده و رفته اند با انسان توانسته است از اسامی خاص اسم کلی و مطلق را استخراج کند در میان بسیاری از قبایل کلماتی که دلالت بر رنگها- بدون سنگی باشیا رنگین- داشته باشد و همچنین واژه های نماینده محردابی مانند: نغمه، نوع مکان، عقل، کمیت و نظایر آنها وجود ندارد . پیدایش این کلمات مجرد ظاهرا نتیجه ترقی فکر نشری ارتباط آنها با تفکر انسانی، ارتباط علت و معلولی است این کلمات همچون افزارها ادواتی هستند که بدقت فکر کمک کرده و در واقع رموز و علایم تمدن بشمار می روند.
3
کلمات و الفاظ نه تنها وسیله اندیشیدن واضح و روشن بلکه سبب پیدایش بهبودی در سازمان اجتماعی بوده است. با ظهور لغات وسیله جدیدی برای اتصال و ارتباط افراد با یکدیگر پیدا شد. بطوریکه مذهب و عقیده واحدی توانست افراد یک ملت را در قالب متجانس واحدی قالب ریزی کند.
بزرگترین فایده کلمات و الفاظ پس از توسعه فکر، آموزش و پرورش است. درمیان ملتهای ابتدایی تربیت بسیار ساده و بدون پیچ و خم بود و بصورت عملی تعلیم داده می شد این نوع تربیت سرعت کودک را سرحد رشد می رسانید در قبیله اوماها یک بچه ده ساله آنچه را که پدرش می داند تقریبا می داند در قبایل آلئوت بچه ده ساله برای خود خانه می سازد احیانا زن هم اختیار می کند با چنین اوضاع و احوال یک بچه دوازده ساله فردی کامل است و نمی تواند از دوران نسبتا طولانی و اطمینان بخش کودکی عصر جدید استفاده کند.
آن محیط زندگی که انسان فطری در آن بسر می برد، بطور نسبی دارای وضعی ثابت بود، و آنقدر که نیازمند شجاعت و تکامل شخصیت بود، بتوانایی عقلی احتیاج نداشت نهمین جهت همه کوش یک پدر ابتدایی آن بود که شخصیت فرزند خود را خوب بسازد، چنانچه یک پدر امروزی همش مصروف بر آن است که قدرت عقلی کودک خود را سخت پرورش دهد او سعی داشت که مردی بسازد وهرگز در اندیشه آن نبود که دانشمند و محققی تربیت کند. در ضمن این تشریفات آمادگی جوان برای کشیدن بار جنگ مسئولیت زناشویی مورد آزمایش قرار می گرفت.
ملل ابتدایی در تربیت از خط نویسی کم استفاده می کرده و شاید اصلاً از آن بهره نمی گرفته اند. بعضی از قبایل در نتیجه آمیزش با ملتهای متمدنی که باستعمار و استثمار آنان شتافته اند، خط نویسی را فراگرفته و برخی با وجود آنه مدت پنج هزار سال است با ملتهای خط نویس آشنایی دارند، هنوز قادر ننوشتن خط نیستند. این مردم ناچار حافظه ای قوی دارند. آنچه را که می خواهند بفرزندان خود بیاموزند با صدای بلند می خوانند و فرزندان پس از شنیدن در خاطر نگاه می دارند و باین ترتیب تاریخ مختصری قبیله و آداب و سنن فرهنگی سینه به سینه منتقل می شود. بدون شک اختراع خط نویسی در ابتدا با مخالفت شدید رجال دینی مواجه شده و این مردم بعنوان آنکه خط نویسی سبب انهدام اخلاق و تخریف آینده بشر خواهد شد، بمخالفت با آن برخاسته اند.
4
بدیهی است که مادر خصوص اصل پیدایش این افزار شگفت انگیز جز توسل بحدس و تخمین راهی نداریم. ممکن است ریشه پیدایش خط با من کوزه گری ارتباط داشته و یا با توسعه ارتباط بازرگانی میان قبیله ها، مردم خود را نیازمند وضع رموز و علایم کسی دیده باشید.
قطعا نخستین صروت این نشانه ها و علامتها تصاویری بوده است که کالای رد وبدل شده و حساب طرفین را نشان می داده است. بدون شک علامتهای نماینده اعداد زودتر از سایر نشانه های کتابت اختراع شده و اعداد در ابتدا بصورت خطوط موازی بوده که انگشتان دست را نمایش می داده است. واژه های five (پنج)انگلیسی و fund آلمانی و pente یونانی همه از یک ریشه مشتق شده اند که معنی آن دست است. علامتی که رومیان با آن عدد پنج را نمایش می داده اند صورت V را دارد که دستی را نشان می داده که انگشتان آن از یکدیگر باز شده است خط نویسی در ابتدا نوعی هنر بود و هنوز هم در نزد مردم چین و ژاپن بهمین صورت است. هر کلمه و هر حرف که ما امروز از آن استفاده می کنیم، در گذشته صورت منظره و تصویری را داشته است. بر پایه های تونم ها کتابت تصویری مشاهده می شود و این نوشته ها چنانکه ماسون تصور می کند عبارت از تصاویری است که قبیله ای برای نمیش شخصیت خود وضع کرده است.
گاهگاه نمونه های پیشرفته تری از کتابت در میان ملل اولیه مشاهده می شود چنانکه در جزیره پاک در دریاهای جنوب علایم هیروکلیفی را دیده اند. داستانها چنین روایت می کنند که سران و کاهنان جزیره پاک علم کتابت را بانحصار خود درآورده اند هر سالی یکبار مردم را جمع می کده و نوشه ها را برایشان می خوانده اند. آنچه مسلم است اینکه چیزنویسی در ابتدای امر جزو رموز و غوامض بشمار میرفته و خودکلمه هیروکلیف بمعنی نبیة مقدس است. ادبیات از آوازها و ترانه های دینی و طلسمهای سحری سرچشمه می گیرد که معمولا کاهنان آن را تلاوت می کرده اند. کلمه کارمنا که رومیان قدیم به شعر می گفته اند در آن واحد بمعنی شعرو سحر هر دو بوده است. یونانیان الوین شعری را که در بحرده هجاتی گفته شده است منسوب به کاهنان معبد دلف می دانند. پس از انکه شاعر و خطیب و مورخ همه در این اصل کاهنی و دینی با یکدیگر اشتراک پیدا کردند. رفته رفته از یکدیگر متمایز شده و در هنر خود بامور دنیایی متوجه گردیدند. در اشعار خیلی بندرت ذکری از عشق بمیان می آمدو بیشتر در موضوعهای پهلوانی و روابط ماین پدر و فرزند سخن می رفت. شعری که از آثار قدیم جزیره پاک بجا مانده بضرع پدری است که از دختر خود جدا شدهو از دوری او می نالد و زاری می کند...
4
هنر
پس از گذشت هزرا سال از عمر هنر مردم از خود می پرسند:
جمال و زیبایی چیست؟ و چارما را مفتون می کند؟ بطور اختصار و بدون قطعیت در پاسخ می گوییم که: اصولاً در ابتدا یک شی از جهت آنکه زیبا است نظر بیننده را جلب نمی کند، بلکه چون بیننده از آن خوشش می آید و آنرا زیبا می نامد.
باین ترتیب است که در نظر شخص گرسنه خوراک زیبا است. ممکن است چیزی که مطبوع طبع واقعی می شود، محبوبهای باشد، در این صورت هر چه شدت و نیرومندی شهوت جنسی و قوة ابداع آن بیشتر باشدمفهوم زیبایی آن قویتر خواهد بود. پس از آن هاله جمال رفته رفته بزرگتر می شود هر چیزی را که با محبوبه تماس درو و نزدیک دارد شامل گردد. ممکن است موجودی که مطبوع واقع می شود یک مرد باشد. در این صورت از جامعه طبیعی که موجود ضعیف را بطرف نیرو می کشد احساس پرستش بزرگی و حلال تولید می شود و از مشاهده قدرت رضایت خاطر فراهم می آید و این احساس عالیترین آیات هنر را خلق می کند. خود طبیعت نیز با مدد مختصری که از طرف ببیند- با شکوه و زیبا می شود واین نه از ان لحاظ است که لطافت زن و نیرومندی مرد هر دو را منعکس می سازد بلکه از آنحیف است که ما احساسات و عشق خود را نسبت بشخص خویش و دیگران در ان وارد می کنیم وآنرا با دوره های جوانی خود در هم می آمیزیم، و در انزوای آن پناهگاهی برای فرار از توفان سهمناک زنگی پیدا می کنیم.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 58 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
1- تاریخ اداری قبل از اسلام ایران
در بررسی سازمان های اداری پیش ازاسلام ایران، توجه به دو نکته ی زیرین لازم به نظر می رسد :
آگاهی های ما از گذشته های تاریخی دور ایران بسیار اندک بوده و مبتنی است بر بررسی - های دو قرن نزدیک دانشمندان اروپایی و شرق شناسانی مانند « سیلوستر دوساسی » پایه گذار مطالعه های شرق شناسی فرانسه (1793) و برنوف ، کاشف مبانی علمی ( 1830 ) .
در ایران باستان مانند دیگر کشورهای جهان ، مردم زندگی ابتدائی داشته و پای بند اصول اخلاقی جامعه بوده و در نتیجه سازمان های اداری ساده و رئیسان قبیله ها ، مرجع داوری و حل اختلاف بوده اند که در این صورت ، مهمترین کار دولت جمع - آ وری مالیات ها به ساده ترین شکل خود بوده است .
1-1- دوره هخامنشیان
بررسی تاریخ تحول اداری ایران را با ورود آریان ها به فلات ایران شروع می کنیم و از مطالعه ی زندگی و سرگذشت بومیان این سرزمین صرف نظر می نمائیم .
آریان ها یا آریائی ها که شاخه ای ازمردمان هند و اروپائی بودند و درآسیای میانه زندگی می کردند ، در حدود دو هزار سال پیش از میلاد مسیح ، از گروه اصلی خود ، جدا شده و به سوی سرزمین ایران حرکت کردند و در این جا زندگی نوینی را آغاز نمودند .
سازمان اجتماعی آریان ها ، از روحانیون جنگ آوران و برزگران ترکیب یافته و اداره ی خانوارها ، بر قدرت پدر یا بزرگتر خانواده مبتنی بود . سلسله مراتب سازمان اجتماعی بدین ترتیب بود که از چند خانواده ، تیره ، از تعدادی تیره یا عشیره قبیله و از چند قبیله یک قوم به وجود می آمد ، که در یک ایالت زندگی می کردند . رئیس هر ایالت شاه و پادشاه ایران ، شاهنشاه خوانده می شد .
برابر نوشته های تاریخی ، در گذشته های دور ، مذهب و زبان آریان ها با هندی ها یکی بود . تا این که آن ها مذهب خود را جدا کرده و به وجود خیر و شّر اعتقاد پیدا کردند ، بدین ترتیب که خوبی هائی مانند : روشنائی ، باران و غیره را به خیر و بدی هائی مانند : تاریکی ، خشک سالی ، ناخوشی و مرگ را به شرّ نسبت می دادند . با گذشت زمان مذهب آن ها کامل تر شد و باور کردند که خداوند خوبی ها « اهورامزدا » و خدای « اهریمن » است .
در آن زمان زردشت پیامبر آن ها و اوستا کتاب مقدس او بود که گفته اند بیست و یک کتاب بوده و به خط طلا بر دوازده هزار پوست گاو نوشته شده بود که پس از پایان کار سلسله ی هخامنشی ، آن کتاب ها از میان رفته و قسمتی کوچکی از آن ها باقی مانده است .
1
1- تاریخ اداری قبل از اسلام ایران
در بررسی سازمان های اداری پیش ازاسلام ایران، توجه به دو نکته ی زیرین لازم به نظر می رسد :
آگاهی های ما از گذشته های تاریخی دور ایران بسیار اندک بوده و مبتنی است بر بررسی - های دو قرن نزدیک دانشمندان اروپایی و شرق شناسانی مانند « سیلوستر دوساسی » پایه گذار مطالعه های شرق شناسی فرانسه (1793) و برنوف ، کاشف مبانی علمی ( 1830 ) .
در ایران باستان مانند دیگر کشورهای جهان ، مردم زندگی ابتدائی داشته و پای بند اصول اخلاقی جامعه بوده و در نتیجه سازمان های اداری ساده و رئیسان قبیله ها ، مرجع داوری و حل اختلاف بوده اند که در این صورت ، مهمترین کار دولت جمع - آ وری مالیات ها به ساده ترین شکل خود بوده است .
1-1- دوره هخامنشیان
بررسی تاریخ تحول اداری ایران را با ورود آریان ها به فلات ایران شروع می کنیم و از مطالعه ی زندگی و سرگذشت بومیان این سرزمین صرف نظر می نمائیم .
آریان ها یا آریائی ها که شاخه ای ازمردمان هند و اروپائی بودند و درآسیای میانه زندگی می کردند ، در حدود دو هزار سال پیش از میلاد مسیح ، از گروه اصلی خود ، جدا شده و به سوی سرزمین ایران حرکت کردند و در این جا زندگی نوینی را آغاز نمودند .
سازمان اجتماعی آریان ها ، از روحانیون جنگ آوران و برزگران ترکیب یافته و اداره ی خانوارها ، بر قدرت پدر یا بزرگتر خانواده مبتنی بود . سلسله مراتب سازمان اجتماعی بدین ترتیب بود که از چند خانواده ، تیره ، از تعدادی تیره یا عشیره قبیله و از چند قبیله یک قوم به وجود می آمد ، که در یک ایالت زندگی می کردند . رئیس هر ایالت شاه و پادشاه ایران ، شاهنشاه خوانده می شد .
برابر نوشته های تاریخی ، در گذشته های دور ، مذهب و زبان آریان ها با هندی ها یکی بود . تا این که آن ها مذهب خود را جدا کرده و به وجود خیر و شّر اعتقاد پیدا کردند ، بدین ترتیب که خوبی هائی مانند : روشنائی ، باران و غیره را به خیر و بدی هائی مانند : تاریکی ، خشک سالی ، ناخوشی و مرگ را به شرّ نسبت می دادند . با گذشت زمان مذهب آن ها کامل تر شد و باور کردند که خداوند خوبی ها « اهورامزدا » و خدای « اهریمن » است .
در آن زمان زردشت پیامبر آن ها و اوستا کتاب مقدس او بود که گفته اند بیست و یک کتاب بوده و به خط طلا بر دوازده هزار پوست گاو نوشته شده بود که پس از پایان کار سلسله ی هخامنشی ، آن کتاب ها از میان رفته و قسمتی کوچکی از آن ها باقی مانده است .
1
1- تاریخ اداری قبل از اسلام ایران
در بررسی سازمان های اداری پیش ازاسلام ایران، توجه به دو نکته ی زیرین لازم به نظر می رسد :
آگاهی های ما از گذشته های تاریخی دور ایران بسیار اندک بوده و مبتنی است بر بررسی - های دو قرن نزدیک دانشمندان اروپایی و شرق شناسانی مانند « سیلوستر دوساسی » پایه گذار مطالعه های شرق شناسی فرانسه (1793) و برنوف ، کاشف مبانی علمی ( 1830 ) .
در ایران باستان مانند دیگر کشورهای جهان ، مردم زندگی ابتدائی داشته و پای بند اصول اخلاقی جامعه بوده و در نتیجه سازمان های اداری ساده و رئیسان قبیله ها ، مرجع داوری و حل اختلاف بوده اند که در این صورت ، مهمترین کار دولت جمع - آ وری مالیات ها به ساده ترین شکل خود بوده است .
1-1- دوره هخامنشیان
بررسی تاریخ تحول اداری ایران را با ورود آریان ها به فلات ایران شروع می کنیم و از مطالعه ی زندگی و سرگذشت بومیان این سرزمین صرف نظر می نمائیم .
آریان ها یا آریائی ها که شاخه ای ازمردمان هند و اروپائی بودند و درآسیای میانه زندگی می کردند ، در حدود دو هزار سال پیش از میلاد مسیح ، از گروه اصلی خود ، جدا شده و به سوی سرزمین ایران حرکت کردند و در این جا زندگی نوینی را آغاز نمودند .
سازمان اجتماعی آریان ها ، از روحانیون جنگ آوران و برزگران ترکیب یافته و اداره ی خانوارها ، بر قدرت پدر یا بزرگتر خانواده مبتنی بود . سلسله مراتب سازمان اجتماعی بدین ترتیب بود که از چند خانواده ، تیره ، از تعدادی تیره یا عشیره قبیله و از چند قبیله یک قوم به وجود می آمد ، که در یک ایالت زندگی می کردند . رئیس هر ایالت شاه و پادشاه ایران ، شاهنشاه خوانده می شد .
برابر نوشته های تاریخی ، در گذشته های دور ، مذهب و زبان آریان ها با هندی ها یکی بود . تا این که آن ها مذهب خود را جدا کرده و به وجود خیر و شّر اعتقاد پیدا کردند ، بدین ترتیب که خوبی هائی مانند : روشنائی ، باران و غیره را به خیر و بدی هائی مانند : تاریکی ، خشک سالی ، ناخوشی و مرگ را به شرّ نسبت می دادند . با گذشت زمان مذهب آن ها کامل تر شد و باور کردند که خداوند خوبی ها « اهورامزدا » و خدای « اهریمن » است .
در آن زمان زردشت پیامبر آن ها و اوستا کتاب مقدس او بود که گفته اند بیست و یک کتاب بوده و به خط طلا بر دوازده هزار پوست گاو نوشته شده بود که پس از پایان کار سلسله ی هخامنشی ، آن کتاب ها از میان رفته و قسمتی کوچکی از آن ها باقی مانده است .
2
در این دوران شاه مرکز قدرت ها بود ، امتیاز را او می داد ، قانون ها از او ناشی می شد ، فرمانده کل قوا بوده و رئیس کل تشکیلات کشوری به حساب می آمد ، رئیس مذهب نیز بود ، زیرا پادشاه هخامنشی خود را نماینده اهورامزدا ( خداوند ) در روی زمین می دانست . چنان که داریوش در سنگ نبشه ی نقش رستم می گوید : « چون اهورامزدا دید کار زمین مختل است آن را به من سپرد و من آن را به ترتیب صحیح در آوردم » .
گسترش و بزرگی امپراطوری هخامنشیان ( 550 تا 230 قبل از میلاد ) . مشکل ادرای و سازمانی تازه ای در زمینه ی برقراری ارتباط ، میان واحد های مختلف مملکتی به وجود آورد و کنترل سازمان های دولتی را که از مدیترانه به پنجاب و از نیل به ترکستان گسترده شده بود دشوار ساخت .
برای رفع این مشکل ، شبکه ی راهها به وجود آمد که پایتخت را به دورترین نقطه های مرزی مربوط می ساخت و در رشد بازرگانی داخلی و خارجی ایران ، تاثیر به سزایی داشت . اقتصاد پولی در ایران آغاز شد و نوعی تمرکز سیاسی و عدم تمرکز اداری ایجاد گردید ، بدین ترتیب که سیاست های مربوط به تمامی کشور در پایتخت گرفته می شد ، در حالی که تصمیم -های محلی به حکومت های محلی و ساتراپ ها سپرده شده بود .
پارسی ها ، بالا بردن سطح فرهنگ و تمدن سرزمین های تصرف شده را وظیفه خود می – دانستند و با مردمان آن ها به مهربانی رفتار می کردند و در ارائه ی خدمات عمومی مانند ایجاد راهها و شبکه های آبیاری پیش قدم بودند ، چنان که داریوش در تکمیل کانال نیل کوشش کرد
( 521 – 458 ق.م ) تا کشتی های بتوانند از مصر به ایران و هند ، رفت و آمد نمایند .
قابل ذکر است که بر روی استوانه ای از گل که در حدود 65 سال پیش در بین النهرین پیدا شده ، به خط بابلی و به فرمان کورش کبیر اولین منشور آزادی ملت ها نوشته شده است ، این فرمان در سال 550 ق.م صادر گردیده و به موجب آن یهودیان پس از70 سال اسیری به وطن خود بازگشتند که این رویداد در تورات نیز آمده است .
با توجه به آن چه که در بالا آمد و نوشته های گزنفون در کتاب تربیت کورش ، می توان برداشت کرد که پارسی ها به آموزش کارمندان ، پیش از ورود به سازمان و هم چنین آموزش
ضمن خدمت توجه داشته و شالوده ترفیع بر شایستگی و لیاقت کارکنان استوار بوده است .
در نهایت به نظر برخی از دانشمندان مدیریت ، ایرانیان باستان ، در مدیریت و اداره ی سازمان های بزرگ ، چنان استعداد و توانائی از خود نشان دادند که مقدونی ها ، عرب ها و مغول ها ، پس از پیروزی ناگزیر شدند که شغل های مهم و حساس مملکتی را به آنان بسپارند .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 16 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
2
ناهمواریهای اروپا چگونه است ؟
موقعیت اروپا :
اروپا از کم جمعیت ترین قاره های جهان است.
قاره ی اروپا را می توان دنباله ی قاره ی پهناور و مرتفع آسیا دانست و به همین دلیل برخی از جغرافی دان ها دو قاره ی آسیا و اروپا را یک قاره دانسته و آن را اوراسیا گفته اند.
رشته کوه های اورال به عنوان یک مرز طبیعی این دو قاره را از یکدیگر جدا می سازد.
اروپا در منطقه ی معتدل قرار گرفته و بیشتر قسمت های آن دارای آب و هوای مساعد و زمین های قابل کشاورزی است.
اروپا قاره ای کوچک اما پر جمعیت است.
به نقشه مقابل خوب دقت کنید . کادر را حرکت دهید.
3
موقعیت و اسامی رود ها، کوهها ،دریاها و اقیانوس ها و ... را خوب به خاطر بسپارید.
( اقیانوس اطلس ، اقیانوس منجمد شمالی ، کوه های اورال ، دریای مدیترانه ، کوه های آلپ، تنگه جبل الطارق ، دریای سیاه ، پیرنه، شبه جزیره ی اسکاندیناوی ، ایسلند ، دریای شمال )
4
تاریخ اروپا در قرون وسطا
قرون وسطا که بین قرن پنجم تا پانزدهم میلادی است از اواخر دوره ساسانی و ورود اسلام به ایران شروع می شود و تا پایان دوره تیموریان در اروپا ادامه دشته است و علت این نامگذاری آن است که از نظر اروپاییان این دوره بین دو دوره از تاریخ آنها یعنی قرون قدیم یا باستان و قرون جدید قرار گرفته است .
پیشوایان مسیحی از قرن پنجم به تدریج قدرت پاپ را به اندازه ای افزایش دادند که پادشاهان نیز مطیع آنان شدند و حتی در مراسم تاج گذاری تاج را از دست آنها می گرفتند حاکمیت رهبران مسیحی با انتشار عقاید خرافی و اقدامات سخت گیرانه آنها باعث عقب ماندگی اجتماعی ، اقتصادی ، علمی ، و فرهنگی اروپاییان شد . و فئودالها با استخدام افراد بیکار که نام آنها را شوالیه می گذاشتند به فکر توسعه زمینها و املاک خود بودند و آنها به بهبود زندگی مردم و پیشبرد علم و دانش کم تر توجه می کردند نیروی نظامی فئودال ها ، شوالیه ها بودند .
جنگ های صلیبی:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 39 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
تاریخ , فرهنگ و باورهای دین کهن ایرانیان
نام راستین اشو زرتشت بنیانگذار یکتاپرستی ایرانیان
شادروان "دستور دالا" پیرامون زرتشت می گوید : ما همه چیز درباره محمد و موسی و عیسی و حتی بودا می دانیم ولی هیچ آگاهی علمی و دقیقی پیرامون زرتشت بزرگ آریایی و نخستین پیام آور جهان نمی دانیم .
از سروده های به جای مانده از زرتشت ( گاتها ) می یابیم که نامش زرتشتر و نام خانوادگی اش سپتام یا سپتم است . اوستا شناسان نام زرتشت را از دو واژه زرث به معنی زرد - زال و پیر و اشتر به معنی شتر معنی میکنند . در مجموعه شتر زرد یا پیر معنی می دهد . عده دیگری این نام را شایسته چنین بزرگ مردی نمی دانند و بر این باور هستند که زرث به معنی روشنایی معنی میدهد و اشتر را از ریشه اش یا درخشیدن می دانند . که در مجوعه "زرین روشنایی" ترجمه می شود . آنان بر این باورند که نام اصلی وی سپتم است که معنی سپید یا سپیدترین بوده است که پس از برانگیخته شدن به پیام آوری جهان زرتشتر خطاب شد به معنی روشنایی مینوی . بودا نیز همین کار را کرده است . نامش گوتم بوده به معنی گاوین و گاونر بزرگ که پس از برانگیخته شدن به ارشاد مردمان نام بذ را بر میگزیند که به معنی دانا است .
سپتام زرتشتر اوستایی در پارسی امروزی زرتشت اسپنتمان نامیده می شود . او بر خلاف ادیان دیگر که هزاران سال پس از وی آمدند هرگز اداعاهای همچون پسر خدا - نور خدا و . . .نکرد . با اندیشه کردن در سروده های گات ها ما در می یابیم که او انسانی برجسته - دانا - خردمند - یکتا پرست و بی ادعا است . او تنها گمراهان را به راه نیک دعوت می کند و آنان را از راه خطا سرزنش می کند ولی هرگز آنان را به آتش جهنم و سربهای آتشین آخرت و زنجیرهای جهنم و دوزخ دهشتناک وعده نمی دهد . هرگز فرمان جهاد در راه خدا برای کشتار گمراهان را نمی دهد تا هر کجا کافری را دیدید او را بکشید . او تنها آموزه های خردمندانه و فیلسوفانه خود را در روزگاری به مردم منتقل می کند که به دلیل وسعت تاریخی اش زمانش بر همگان پوشیده است .
بستگان زرتشت
از روی گات ها متوجه می شویم که او از خویشاوندانش به نام خاندان اسپنتمان هیچداسب نام می برد . از دختر خردمندش پوروچیستا به معنی پر بینش نام می برد و در جای دیگر از میدیوماه سپنتمان که گویا پسر عمویش است . در کتاب دساتیر زرتشت را به خاندان مه آبادیان که هزاران سال پیش از کیومرث پیشدادی است نسبت داده است . خود کیومرث به بیش از شش هزار سال پیش تعلق دارد .
یاران نزدیک زرتشت
شاه گشتاسب کیانی بزرگ ترین یاور و گسترش دهنده دینی بهی بوده است که آئین وی ار پذیرفت . زمان پادشاهی کیانیان نیز به بیش از سه هزار سال می رسد . فرشوشتر و جاماسب که از نامداران خاندان هوگو بودند از نزدیک ترین یاران زرتشت بوده اند . گویا پس از درگذشت زرتشت جاماسب رهبر پیروان او میگردد . خاندان فریان نیز که ریشه تورانی داشته اند ( در ترکستان کنونی ) از یاران نزدیک زرتشت بودند . یاران زرتشت در تاریخ به سه گروه نامیده شده اند .
گروه نخست خیتو که در معنی خودمانی می باشد . اینان کسانی هستند که لقب آزادگان به آنان داده شده است و تمامی گفتار او را با جان و دل پذیرفته بودند و در گسترش آن کوشش میکردند .
گروه دوم ورزن می باشد که به کسانی گفته می شود که در حلقه قرار دارند . آنان اندکی از زرتشت دور بودند و در درک درست واژها و سخنان زرتشت کمی دورتر از گروه دوم بودند . به آنان انجمنیان نیز گفته اند .
گروه سوم اریمن نام دارد که امروزه آریامنش نامیده می شود . که در آن روزگار دوستان زرتشت در گسترده فلات بزرگ ایران خطاب می شدند . آنان از دور و از کشورهای دیگر به سخنان او ایمان آورده بودند .
بدخواهان زرتشت
زرتشت در برابر پندار بافی و پندار پرستی ایستاد و این کار وی بازار این افراد را تضعیف نمود . بسیاری از بزرگان و شاهان برای خود معبادی برای پرستش ایجاد کرده بودند که ریشه آنها از آئین کهن مهر پرستی نیز می باشد . آئین میترا یکی دیگر از نخستین آئینهای برتر جهان است که با ورود زرتشت رو به زوال رفت ولی بعدها به اروپا گسترش یافت و هنوز در برخی کلیسا ها اروپا نقاشی مهر در کنار گاو وجود دارد . این پندار پرستان به نام کوی یا کرین نامیده می شدند . کوی از همان کی پارسی است ( مانند کی آرش - کی گشتاسب ) که شاه معنی میداده است . آنان شاهان بودند که در امور دینی نیز رهبری مردم را بر عهده داشتند .
کرپانان پیشوایان مذهبی روزگار زرتشت بودند که مراسمهای پیچیده ای برای خدا ایجاد کرده بودند . از این خاندان سرداری به نام بندو یکی از بزرگ ترین دشمنان زرتشت بوده است که نامش بارها آمده است . زرتشت در سروده هایش برای آنان از درگاه خداوند درخواست رهنمایی میکند . جایی دگیر از خاندان اسیج نام میبرد که خونهای بسیاری را بیگناه ریخته اند .
لهجه و زادگاه زرتشت
دکتر علی اکبر جعفری خاورشناس و محقق دین زرتشتی معتقد است : گاتها به لهجه خوراسانی سروده شده است و هجای گاتها هجای رگ ویدی است . این لهجه در باختر رود سند رایج بوده است . زرتشت از خاندانهایی نام می برد که متعلق به خراسان بزرگ و سرزمینهای سند و پنجاب در شرق ایران است . در تمامی سروده های او از مردمان آریایی نژاد سخنهایی دیده می شود . وی به کشور هفتم اشاره میکند که همان ایرانویچ - ائیرانه ویچه - یا ایران بزرگ ( شامل افغانستان - تاجیکستان - مرو - سمرقند - بخارا و آسیای مرکزی . . . ) بوده است . گفتگوی ها اوستا بیشتر از خراسان بزرگ است . شاه گشتاسب نیز از بلخ بود و بیشتر شواهد حاکی از آن است که زرتشت از شرق ایران بوده است .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 16 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع تحقیق :
تاریخ ، جغرافیا و زندگی عمومی مردم طالقان
استاد راهنما :
سرکار خانم سهرابی
محققان :
رضا پارسای
علیرضا اعلائی
بهار 86
طالقان از آغاز تا اسلام
هزاران سال پیش یکدسته از مردم فقیر اما نیرومند و دلیر در نواحی شمال ایران سکونت گزیدند و این عده که در نوشته های مورخین مارد یا امارد نامیده می شوند ابتداء در اکثر کشورهای آسیای باختری پراکنده بودند و بتدریج در اثر فشار قبایل مختلف در منطقه ای متمرکز گردیدند .
از وضع زندگی و اوضاع اجتماعی و دینی این گروه اطلاعات دقیقی در دست نیست و همینقدر معلوم است که قومی چادر نشین و بیابانگرد بودند و در درون غارها و شکاف کوهها زندگی می نمودند و غذای آنان از گوشت حیوانات تأمین می گردید .
پیرنیا بنقل از کنت کورث می نویسد که زنان آنان فاقد صفاتی می باشند که از خصائص زنهاست یعنی ظرافت و لطافت ندارند و لباس آنان تا زانو نمی رسد موهای سرشان راست ایستاده و فلاختی بر سر دارند که هم زینت و هم اسلحۀ آنهاست .
بعضی از مورخین سه طایفه مشهور دیگر یعنی طایفۀ تپوری و گیل و کادوزی یا کادوسی را شعبه ای از مارد می دانند . دسته ای نیز کادوزیها را از اعقاب طایفۀ گیل می پندارند .
این گروه از اوایل قرن ششم قبل از میلاد استقلال داشته و از هیچیک از پادشاهان چه قبل از اسلام و چه بعد از آن پیروی ننمودند .
حدود سرزمین آنها از خاور بگرگان و استان خراسان و از شمال بدریای خزر و از باختر بلنکران و از جنوب خاوری به سمنان و دامغان و بسطام و از جنوب باختری به قزوین ( کسپین ) محدود می گردید .
بعضی از مورخین حوزۀ زندگی ماردها را بین تپوریها که در مازندران سکونت داشتند و کادوزیان که در گیلان زندگی می کردند تعیین می نمایند .
با توجه بحدود زندگی ماردها و اینکه سفیدرود را نیز در قدیم امارد می نامیدند می توان گفت تاریخ طالقان از حوادث زندگی این قوم جدا نبوده و در هر حال مطالعه در زندگی ماردها مطالعه در اوضاع و حوادث تاریخی و مذهبی و اجتماعی مردم این منطقه نیز می باشد .
از مجموع گزارش مورخین پیداست که طالقان از زمان اسکندر ( 330 ق م ) تا دوران سلطنت قباد ( 496 م ) در دست خاندان جشنسف بوده است و در نامه تنسر جشنسف شاه و شاهزاده طبرستان و فدشوارگر ( گیلان و دیلمان و رویان و دماوند ) نامیده می شود و پس از انقراض آل جشنسف کیوس ( کیوش ) پسر یزرگ قباد بحکومت
این ولایت منصوب گردید و پس از آنکه کیوس بدست برادرش انوشیروان کشته گردید فرمانروائی این ناحیه بآل قارن یا سوخرائیان داده شد .
در سال 22 هجری یعنی پس از گسسته شدن رشته استقلال ایران از دیلمان مردی بنام موتا ( مورتا ) برای راندن تازیان با نعیم بن مقرن بجنگ پرداخت ولی موتا پس از نبرد سختی شکست خورده و کشته شد تازیان ری و قزوین را گشودند اما از حدود قزوین خارج نگشته آنجا را برسم دوره ساسانیان ساخلوگاه خود ساختند همینکه امپراطوری اسلام دچار دودستگی گردید و جنگ جمل و صفین پیش آمد دیالمه از کوهستان خود بسمت قزوین هجوم آوردند تازیان را از آن نواحی بیرون کردند بنی امیه و سپس بنی عباس لشکریانی بسوی دیالمه و بخشهای مختلف طبرستان که عبارت بودند از رویان ( طالقان در بخش جنوب رویان قرار داشت ) . مازندران . رستمدار . فدشوارگر . فیروزکوه قصران ( شمیرانات و لواسانات ) دماوند فرستادند . این جنگلها ساکنین اطراف دریای خزر را زودتر تسلیم اعراب نمود و در سال 22 هجری مردم مازندران بدستور و تدبیر فرخان اصفهبد اصفهبدان طبرستان با تازیان صلح نمودند و بدرخواست آنان ( اسلام یا جزیه ) گردن نهادند اما آنانیکه در رشته کوههای البرز زندگی می نمودند تازیان را بسر زمین خود راه ندادند .
طالقان و نهضت جنگل
در سال 1333 ه با بر افروخته شدن آتش جنگ جهانی اول و نفوذ قوای بیگانه بداخل خاک ایران در شمال این سرزمین یک نهضت چریکی که بعدها به قیام جنگل شهرت یافت شکل گرفت که یکی از اعضاء مؤثر و سازمان ده آن دکتر ابراهیم حشمت فرزند میرزا عباسقلب حشمت الاطباء شهر اسری بوده است .
جنگلیها این مبارزه را با نام و رهبری هیئت اتحاد اسلام دنبال نمودند و با اعدام دکتر حشمت دوران فرمانروائی هیئت اسلام که بعدها به کمیته اتحاد اسلام تغییر نام داده بود بپایان میرسد و بفاصله کوتاهی حکومت جمهوری شوروی ایران جانشین آن می گردد . تردیدی نیست که نقش مردم طالقان در این دوران حساس با پیوندهای دیرینه ای ارتباط می یابد که امید است روزی با بدست آمدن اسناد و یادداشتهای بیشتر در این باره اطلاعات سودمندتری در اختیار قرار گیرد و عجالةً آنچه را که می توان در این باره گفت آنست که در منابع تاریخی با نام گروهی از مردم طالقان که در حوادث انقلاب گیلان و مقاومت در برابر بیگانگان از آغاز قرار داد تقسیم ایران ( قرار داد 1907 ) و سازماندهی قیام جنگل با آزادیخواهان همکاری داشته اند برخورد می کنیم که عبارت بودند از :
1 – دکتر ابراهیم حشمت که در چهارم اردیبهشت 1298 – در میدان قرق کارگزار رشت اعدام شد و در مسخد چله خانه دفن گردید .
2 – علی طالع میری – در رشت سکونت داشته از جمله اعضاء شورای جنگل و مسئول خوار و بار و تهیه اسلحه برای جنگلیها بود و در تجارتخانه ای به کار اشتغال داشت .
3 – حاج نظر علی میری که موجب آشتی میان دکتر حشمت و امیر اسعد تنکابنی گردیده و در تنکابن به تجارت می پرداخت .
4 – شیخ محمود طالقانی که موجب پیوستن خوانین دیلمان بجنگل گردید و در سیاهکل به وعظ و تبلیغ می پرداخت .
5 – میرزا علی خان پسر فضل اله شهر اسری از خویشاوندان دکتر حشمت که در تسخیر تهران هم همراه بود مدتی نیز رئیس شهربانی ساری گردید و بایفرم خان به زنجان رفت و رئیس شهربانی این شهر شد و پس از تجاوز روسها به این شهر اعدام گردید .
6 – میرزا غفار خان برادر میزا علی خان و پسر فضل اله بعد از انقلاب مشروطه برای مدتی حکمران قم گردید .
7 – سهرابخان پسر میرزا خلیل طالقانی در دوران ریاست شهربانی میرزا علی خان در زنجان معاون انتظامات شهری بود .
8 – عبد اله خان کرکبودی – چریک نظام ملی جنگل و از جمله مجاهدین در دستگیری محسن خان امین الدوله در لشت نشا بوده است که در کرکبود بکار زراعت اشتغال داشت و پس از پایان کار جنگل کارمند یکی از ادارات دولتی گردید .
9 – میرزا ابراهیم نسائی که کشاورز و معلم در روستاهای گیلان و انباردار جنگل در گیلاس شرق و از جمله همراهان قوای جنگل در دستگیری محسن امین الدوله در لشت نشا بود و پس از پایان کار جنگل به روستا نساء طالقان رفته و بکار معلمی و زراعت پرداخت .
10 – خدابخش اوانکی – کشاورز و پیک جنگل بوده است و پس از استقرار دکتر حشمت در بخش شرقی گیلان پیک مخصوص وی بطالقان بود .
جز این گروه با نام تعدادی از سوهانیها وکشی ها و کشرودیها و گورانیها آشنا هستیم که از حضورشان در نهضت جنگل و همکاری آنان با دکتر حشمت نام برده شده است .
جنگلیها از دلبستگی مردم طالقان به نهضت جنگل آگاه بودند که یارآور می شوند میرزا پس از ورود بلاهیجان و مشورت با دکتر حشمت تصمیم گرفتند از راهی امن به طرف لاهیجان رفته و از آنجا خود را بمناطقی برسانند که بتوانند قوای خود را جمع و جور نمایند اما پیشنهاد دکتر با مخالفت احسان اله خان و خالو قربان روبرو گردید .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 61 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
مقدمه
عصر سلطنت ناصرالدین شاه عصر تاریک و شرم آوری از تاریخ ایران است. عصری است مملو از ظلم و ستم و جنایت و دورهای است آکنده از جهل و بی خبری. توده های وسیع مردم بسیواد بودند و نادان و شاه و درباریان از این بیسوادی و جهل حداکثر استفاده را می بردند. میر غضبهای شاه آماده بودند تا هر زمان که او فرمان دهد جان انسانهایی را بگیرند و اجساد آنها را «برای عبرت دیگران» در جلوی یکی از دروازه های شهر بیاوزیند.
نفوذ بیگانگان
در دوره قاجاریه و مخصوصا در عصر ناصرالدین شاه، اقتصاد ایران در انحصار دو دولت استعمارگر روسیه و انگلستان بود. این دو کشور برای استفاده هر چه بیشتر از منابع و سرشار و ثروت عظیم میهن ما به رقابت پرداخته بودند. شرکت های تجرای بیگانه، از جمله شرکت های انگلیسی و روسی در بیشتر شهرهای ایران شعبه هایی دایر کرده و به خیرید و فروش مشغول بودند. این امر برای بازرگانان ایرانی محدودیت بسیاری ایجاد می کرد و چون نمی توانستند با سرمایه داران بزرگ خارجی رقابت کنند، روز به روز تنگدستی آنان افزوده می شد و رو به ورشکستگی می نهادند.
از عصر امیرکبیر تا عصر امین السلطان
2
محمد شاه قاجار در ششم شوال 1264 هجری قمری (4 سپتامبر 1848 میلادی) درگذشت. ناصرالدین میرزا ولیعهد که از یک سال پیش فرمانروایی آذربایجان را به عهده داشت دوازده روز بعد از مرگ پدرش در تبریز خود را پادشاه نامید و روز بعد همراه میرزا تقی خان برگزید.
ناصرالدین شاه سلطان مراد میرزا حسام السلطنه را مامور فتح هرات کرد. این شهر پس از شش ماه محاصره در 25 صفر 1273 ه.ق به وسیله سپاه ایران گشوده شد. دولت استعمارگر انگلیس که مایل نبود هرات در دست ایرانیان باقی بماند به ایران اعلان جنگ داد و نیروهایی را با کشتیهای جنگی به جنوب فرستاد. پس از تصرف جزیره خارک سربازانی را در بوشهر پیاده کرد و آنها را به سوی خرمشهر (محمره) فرستاد. بندر بوشهر صحنه جنگ بین قوای ژنرال سرجیمز اوترام و قوای میرزا محمدخان قاجار که مامور جلوگیری از قوای انگلیس بود، شد. میرزا محمدخان در این جنگ شکست خورد و ناصرالدین شاه وحشتزده، از میرزا آقاخان نوری خواست که مقدمات صلح را با انگلستان را فراهم کند.
میرزا آقاخان نوری، فرخ خان امین الدوله را مامور ساخت که به پاریس برود و در آنجا آمادگی ایران را به مصالحه اعلام نماید. در پاریس با وساطت ناپلئون سوم معاهده ای ننگین بر ایران تحمیل شد. این معاهده که در سال 1273 هـ . ق (1857 میلادی) به امضاء طرفین رسید شامل مواد زیر بود:
4
ایران، هرات و تمام خاک افغان را تخلیه کند
انگلیس، خرمشهر و بوشهر را تخلیه نماید.
ایران از کلیه دعوی خود نسبت به هرات و سرزمین افغانستان صرف نظر کرده و از حکام و رؤسای شهرهای افغانستان مطالبه ضرب سکه و خواندن خطبه به نام شاه ایران ننماید.
ایران از دخالت در امور افغانستان خودداری نموده و هرات را افغانستان مستقل بشناسد.
در صورت وقوع اختلاف بین ایران و افغان، ایرن متعهد می شود که رفع اختلافات را به حکمیت دولت انگلیس واگذارد.
برکناری مرزا آقاخان نوری
ناصرالدین شاه در محرم سال 1275 هـ . ق میرزا آقاخان نوری را از صدارت برکنار کرد و خود زمام امور را در دست گرفت. او به تقلید کشورهای اروپایی چند وزارتخانه مانند وزارت خارجه، وزارت داخله، وزارت جنگ، وزارت مالیه، وزارت علوم و وزارت وظایف را تاسیس کرد. اداره مالیه را به عهده میرزا یوسف مستوفی الممالک آشتیانی گذاشت. میرزا محمد خان (که در بوشهر از قوای انگلیس شکست خورد) به وزارت جنگ منصور گردید و لقب سپهسالاری به او داده شد. میرزا سعید خان انصاری (موتمن الملک) نیز به سمت وزارت خارجه برگزیده شد.
میرزا محمد خان سپهسالا در سال 1280 هـ . ق مامور شد که ترکمن های استراباد را که دست به طغیان زده بودند آرام سازد. قشون دولتی ایران در این نبرد پیروز شد و سپهسالار با پیروزی به تهران بازگشت و همین امر بر محبوبیت او نزد شاه افزود و یک سال بعد وی را به مقام صدارت رساند و به لقب «سپهسالار اعظم» ملقب گردید.
4
مسافرت ناصرالدین شاه به اروپا
در سال 1290 هـ . ق با اصرار و تشویق سپهسالار، ناصرالدین شاه با جمعی از رجال درجه یک به اروپا سفر کرد.
در این سفر سلطنتی از کشورهای روسیه، آلمان، بلژیک، انگلیس، فرانسه، سوئیس، ایتالیا و اتریش دیدن کردند. شاه و صدراعظم در این سفر تاریخی با سران ممالک و رجال سیاسی آن کشورها گفتگو داشتند. دیدن کارخانه های گوناگون صنعتی تاسیسات نظامی و برخی تاسیسات اجتماعی نیز جزو پروگرام (برنامه) عمومی سفر به آن ممالک بود.
سفر دوم ناصرالدین شاه به اروپا
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 498 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
تاریخ بیهقی
بریده ای از تاریخ بیهقی
معرفی کتاب
تاریخ نگارش در حدود 450 ـ 460 هـ .
«ابوالفضل محمد بن حسین کاتب بیهقیِ نوزده سال منشی دیوان رسائل غزنویان بود و تاریخ عمومی جامعی در بازه دنیای معلوم عصر خود نوشته بود که بگفته بعضی سی مجلد بوده است و اکنون فقط آنچه راجع بعهد سلطان مسعود غزنوی میباشد در دست است ـ که بتاریخ مسعودی و یا «تاریخ بیهقی» معروف است. بدون گزافگوئی میتوان گفت که تاریخ بیهقی از رهگذر سادگی بیان وصداقت و نثر روان و بیغرضی نسبی مؤلف در ذکر وقایع و روشنی زبان یکی از بهترین نمونههای نثر فارسی است ـ زیرا اگر بگویم بهترین نمونه و شاهکار نثر فارسیست میترسم به تهور فوقالعاده متهم کنند. ابوالفضل بیهقی نوشتن این تاریخ را در سال 451 هـ . ق. آغاز کرد. وی در سال 470 وفات یافت.
در این کتاب مؤلف اسناد و مدارکی آورده که ترجمه از عربی است و غالباً تأثیر نحو عربی در آنها محسوس میباشد.
--------------------------------------------------
ذکر بر دار کردن حسنک وزیر رحمه الله علیه
...فصلی خواهم نبشت، در ابتدای این حال بر دار کردن این مرد و پس بشرح قصه تمام پردازم. امروز که من این قصه آغاز میکنم، در ذیالحجه سنه خمسین وار بعمائه در فرخ روزگار سلطان معظم ابو شجاع فرخزاد بن ناصردین الله، اطالالله بقاؤه و ازین قوم که من سخن خواهم راند، یک دو تن زندهاند، در گوشهای افتاده و خواجه بوسهل زوزنی چند سالست تا گذشته شده است و بپاسخ آنانکه از وی رفت گرفتار و ما را بآن کار نیست، هر چند مرا از وی برآید، بهیچ حال. چه عمر من بشست و پنج آمده و بر اثر وی میبباید رفت و در تاریخی که میکنم سخن نرانم که آن بتعصبی و تر بدی کشد و خوانندگان این تصنیف گویند: شرم باد این پیر را. بلکه آن گویم، که تا خوانندگان با من اندرین موافقت کنند و طعنی نزنند. این بوسهل مردی امامزاده و محتشم و فاضل و ادیب بود، اما شرارت و زعارتی درطبع وی مؤکد شد و بآن شرارت دلسوزی نداشت و همیشه چشم نهاده بودی، تا پادشاهی بزرگ و جبار بر
2
چاکری خشم گرفتی و آن چاکر را لت زدی و فرو گرفتی، این مرد از کرانه بجستی و فرصتی جستی و تضریب کردی و المی بزرگ بدین چاکر رسانیدی و آنگاه لاف زدی که: فلان را من فرو گرفتم. و اگر چنین کارها کرد کیفر دید و چشید و خردمندان دانستندی که نه چنانست و سری میجنبانیدندی و پوشیده خنده میزدندی که نه چنانست، جز استادم که او را فرو نتوانست برد، با این همه حیلت، که در باب وی ساخت و از آن در باب وی بکام نتوانست رسید، که قضای ایزد، عزوجل، با تضریبهای وی موافقت و مساعدت نکرد و دیگر که بونصر مردی بود عاقبت نگر، در روزگار امیر محمود، رضیالله عنه، بیآنکه مخدوم خود را خیانتی کرد، دل این سلطان مسعود را رحمه الله علیه، نگاه داشت، به همه چیزها که دانست، که تخت ملک پس از پدر او را خواهد بود و حال حسنک دیگر بود، که بر هوای امیر محمد و نگاه داشت دل و فرمان محمود این خداوندزاده را بیازرد و چیزها بکرد و گفت، که اکفا آنرا احتمال نکنند، تا بپادشاه چه رسد، هم چنانکه جعفر برمکی و این طبقه وزیری کردند، بروزگار هارون الرشید و عاقبت کار ایشان همان بود، که از آن این وزیر آمد و چاکران و بندگان را با زبان نگاه باید داشت، با خداوندان، که محالست روباهان را با شیران چخیدن و بوسهل با جاه و نعمت و مردمش در جنب امیر حسنک یک قطره آب بود از رودی، از روی فضل جای دیگر داشت اما چون تعدیها رفت از وی کسی نماند، که پیش ازین درین تاریخ بیآوردم. یکی آن بود که عبدوس را گفت که: «امیرت را بگوی که من آنچه کنم بفرمان خداوند خود میکنم، اگر وقتی تخت ملک بتو رسد، حسنک را بردار باید کرد». لاجرم چون سلطان پادشاه شد این مرد بر مرکب چوبین نشست و بوسهل و غیر بوسهل درین کیستند، که حسنک عاقبت تهور و تعدی خود کشید و بهیچ حال بر سه چیز اغضا نکنند: الخلل فی الملک و افشاء السر و التعرض و نعوذ بالله من الخذلان.
چون حسنک را از بست بهرات آوردند، بوسهل زوزنی او را بعلی رایض، چاکر خویش، سپرد و رسید بدو، از انواع استخفاف، آنچه رسید، که چون باز جستی نبودی و کار و حال او را انتقامها و تشفیها رفت و بدان سبب مردمان زبان بر بوسهل دراز کردند، که زده و افتاده را نتوان زد و انداخت. مرد آن مردست که گفتهاند: العفو عند القدره بکار تواند آورد و قال الله عز ذکره قوله الحق: «الکاظمین الغیظ و العافین عن الناس و الله یحب المحسنین».
و چون امیر مسعود، رضی الله عنه، از هرات قصد بلخ کرد و علی رایض حسنک را ببند میبرد و استخفاف میکرد و تشفی و تعصب و انتقام میبرد، هر چند میشنودم، از علی، پوشیده، وقتی مرا گفت که: «از هر چه بوسهل مثال داد از کردار زشت، در باب این مرد، از ده یکی کرده آمدی و بسیار محابا رفتی.» و ببلخ در ایستاد و در امیر میدمید که: ناچار حسنک را بردار باید کرد و امیر بس حلیم و کریم بود، جواب نگفتی و معتمد عبدوس را گفت، روزی پس از مرگ حسنک، از استادم شنودم که: «امیر بوسهل را گفت: حجتی و عذری باید، بکشتن این مرد را». بوسهل گفت: «حجت بزرگتر از این که
3
مرد قرمطی است و خلعت از مصریان استد، تا امیرالمؤمنین القادر بالله بیآزرد و نامه از امیر محمود باز گرفت؟ و اکنون پیوسته ازین میگوید و خداوند یاد دارد که بنشابور رسول خلیفه آمد و لوا و خلعت آورد و منشور و پیغام درین باب بر چه جمله بود. فرمان خلیفه درین باب نگاه باید داشت». امیر گفت: «تا درین باب بیندیشم».
پس ازین، هم استادم حکایت کرد که: «عبدوس با بوسهل سخت بد بود، که چون بوسهل درین باب بسیار بگفت، یک روز خواجه احمد حسن را، چون از بار باز میگشت امیر گفت که : «خواجه تنها بطارم بنشیند، که سوی او پیغامیست، بر زبان عبدوس.» خواجه بطارم رفت و امیر، رضیالله عنه، مرا بخواند و گفت: «خواجه احمد را بگوی که حال حسنک بر تو پوشیده نیست، که بروزگار پدرم چند دردی در دل ما آورده است و چون پدرم گذشته شد چه قصدها کرد، بزرگ، در روزگار برادرم ولیکن بنرفتش و چون خدای عزوجل بدان آسانی تخت و ملک بما داد اختیار آنست که عذر گناهکاران بپذیرم و بگذشته مشغول نشوم، اما دراعتقا این مرد سخن میگویند، بدان که خلعت مصریان بستد، برغم خلیفه، و امیرالمؤمنین بیآزرد و مکاتبت از پدرم بگسست و میگویند که: رسول را که بنشابور آمده بود و عهد و لوا و خلعت آورده، پیغام داده بود که: حسنک قرمطیست، وی را بر دار باید کرد و ما این بنشابور شنیده بودیم و نیکو یاد نیست. خواجه اندرین چه بیند و چه گوید؟» چون پیغام بگزاردم خواجه دیری اندیشید، پس مرا گفت: «بوسهل زوزنی را با حسنک چه افتاده است، که چنین مبالغتها در خون ریختن او کرده است؟». گفتم: «نیکو نتوانم دانست، این مقدار شنودهام که: یک روز بر سرای حسنک شده بود، بروزگار وزارتش، پیاده و بدراعه، پردهداری بروی استخفاف کرده بود و وی را بینداخته». گفت، «ای سبحانالله، این مقدار شغر را از چه دردل باید داشت؟» پس گفت: «خداوند را بگوی که: در آن وقت، که من بقلعه کالنجر بودم، بازداشته و قصد جان من میکردند وخدای عزوجل نگاه داشت، نذرها کردم و سوگندان خوردم که در خون کس، حق و ناحق، سخن نگویم و بدان وقت که حسنک از حج ببلخ آمد و ما قصد ماوراءالنهر کردیم و با قدرخان دیدار کردیم، پس از بازگشتن بغزنین، ما را بنشاندند و معلوم نه که در باب حسنک چه رفت و امیر ماضی بر خلیفه سخن بر چه روی گفت و بونصر مشکان خبرهای حقیقت دارد از وی باز باید رسید و امیرخداوند پادشاهیست، آنچه فرمود نیست بفرماید، [که اگر بروی قرمطی درست گردد، در خون وی سخن نگویم. بدان که وی را درین مالش که امروز منم مرادی بوده است] و پوست باز کرده. بدان گفتم که وی را در باب من سخن گفته نیاید، که من از خون همه جهانیان بیزارم و هر چند چنینست نصیحت از سلطان بازنگیرم که خیانت کرده باشم، تا خون وی و هیچ کس بنریزد، البته که خون ریختن کاری بازی نیست». چون این جواب باز بردم، سخت دیر اندیشید. پس گفت: «خواجه را بگوی: آنچه واجب باشد فرموده آید». خواجه برخاست و سوی
5
دیوان رفت و در راه مرا گفت که: «عبدوس، تا بتوانی خداوند را بر آن دار که خون حسنک ریخته نیاید، که زشت نامی تولد گردد». گفتم: «فرمانبردارم» و بازگشتم و با سلطان بگفتم. قضا در کمین بود، کار خویش میکرد و پس ازین مجلسی کرد. با استادم، او حکایت کرد که در آن خلوت چه رفت. گفت که: «امیر پرسید مرا، از حدیث حسنک و پس از آن حدیث خلیفه و آنچه گوئی در دین و اعتقاد این مرد و خلعت ستدن از مصریان؟ من در ایستادم و حال حسنک و رفتن بحج، تا آنگاه که از مدینه بوادی القری باز گشت، بر سر راه شام و خلعت مصری بگرفت و ضرورت را ستدن و از موصل راه گردانیدن و ببغداد باز نشدن و خلیفه را بدل آمدن که مگر امیرمحمود فرموده است. همه بتمامی شرح کردم. امیر گفت: «پس از حسنک درین باب چه گناه بوده است؟ که اگر راه بادیه آمدی در خون آنهمه خلق شدی»، گفتم: «چنین بود ولیکن خلیفه را قرمطی خواند و درین معنی مکاتبات و آمد و شد بوده است و امیرماضی، چنانکه لجوجی و ضجرت وی بود، یک روز گفت: «بدین خلیفه خرف شده بباید نبشت که: من از بهر قدر عباسیان انگشت در کردهام، در همه جهان و قرمطی میجویم و آنچه یافته آمد و درست گردد بر دار میکشند و اگر مرا درست شدی که حسنک قرمطیست، خبر بامیرالمؤمنین رسیدی که در باب وی چه رفتی. وی را من پروردهام و با فرزندان و برادران من برابر است و اگر وی قرمطیست من هم قرمطی باشم». هر چند آن سخن پادشاهانه نبود، بدیوان آمدم و چنان نبشتم، نبشتهای که بندگان بخداوندان نویسند و آخر پس از آمد و شد بر آن قرار گرفت که آن خلعت، که حسنک استده بود و آن طرایف، که نزدیک امیر محمود فرستاده بودند، آن مصریان، با رسول ببغداد فرستد، تا بسوزند و چون رسول باز آمد، امیر پرسید که: آن خلعت و طرایف بکدام موضع سوختند؟ که امیر را نیک درد آمده بود که حسنک را قرمطی خوانده بود، خلیفه، و با آن وحشت وتعصب خلیفه زیادت میگشت، اندر نهان نه آشکارا، تا امیر محمود فرمان یافت. بنده آنچه رفته است بتمامی باز نمود». گفت: «بدانستم».
پس ازین مجلس نیز بوسهل البته فرو نایستاد از کار، روز سه شنبه بیست و هفتم صفر، چون بار بگسست، امیر خواجه را گفت: «بطارم باید نشست، که حسنک را آنجا خواهند آورد، با قضاه و مزکیان، تا آنچه خریده آمده است، جمله بنام ما قباله نوشته شود و گواه گیرد، بر خویشتن». خواجه گفت: «چنین کنم» و بطارم رفت و جمله خواجه شماران و اعیان و صاحب دیوان رسالت و خواجه ابوالقاسم کثیر، هر چند معزول بود، اما جاهی و جلالی عظیم داشت و بوسهل زوزنی و بوسهل حمدوی، همه آنجای آمدند و امیردانشمند بنیه و حاکم لشکر راو نصر چلف را آنجای فرستاد و قضاه بلخ و اشراف و علما و فقها و معدلان و مزکیان و کسانی که نامدار و فراروی بودند، همه آنجای حاضر بودند و نوشتند و چون این کوکبه راست شد من، که بوالفضلم و قومی بیرون طارم، بدکانها بودیم، نشسته در انتظار حسنک. یک ساعت بود که حسنک پیدا آمد بیبند جبهای داشت، حبری، رنگ با سیاه میزد، خلقگونه و دراعه و ردائی سخت پاکیزه و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 40 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
بررسی روابط اجتماعی
اکثر محصولات صنعتی تولید شده یا در حال تولید و یا در دست بررسی و طراحی، بخاطر و برای انسان و در رابطه تنگاتنگ با انسان عصر حاضر و آینده است. بررسی روابط اجتماعی انسان در رابطه با آن تولید و یا طرح از مراحل مهم تحقیقات در یک پروژه است.
آگاهی کافی در این مرحله به طراح کمک میکند تا به اطلاعات مناسب و با شناخت و بینش دست به طراحی آن محصول بزند. یک طراح صنعتی پیش از هر گونه فعالیت طراحی ابتدا باید انسان و روابط انسانی که در رابطه با آن طرح میباشد را شناسایی کند.
این رابطه ثابت کرده که طرحها و محصولاتی که بدون توجه به تحقیقات اجتماعی تولید شدهاند عموماً شکست خورده و آن طرح با ناکامی مواجه گردیده است و با نشناختن استفادهگر، او را دچار آزردگی روانی و جسمی نموده است. از آنجائیکه از اهداف طراحان صنعتی در نظرگیری خواستها، آمال و آرزوهای استفادهگر و همچنین صاحبان و سرمایهگذاران صنعت میباشد، این عدم شناخت باعث بروز شکست در تولید و استفاده محصولات میگردد.
تاریخ میز در ایران
در کشور ما صنعت مبلمان از دیرباز با میزهای کوتاه تحریر بسیار نفیس متداول و مرسوم بوده است و در دوره صفویه بخصوص مبلمان خاتمکاری و منبتکاری شده به حد اعلای ترقی خود میرسد و این صنعت تاکنون در بعضی از مبلمانهای گرانقیمت به کار میرود و شاهکارهایی را بهوجود میآورد. نمونه آن میز منبت و خاتمکاری نفیس استاد کریمی است که در نمایشگاه بینالمللی بروکسل به معرض نمایش گذاشته شد. ولی باید در نظر داشت که در کشور ما تا چندی پیش صنایع مبلمان مخصوص اماکن مقدسه (میز و جاکتابی و منبر) و قصرهای سلاطین (تخت سلطنت و مبلمان داخلی قصرها) بود. اگر بخواهیم توسعه تاریخی میز را مورد بررسی قرار دهیم باید صنایع مبلمانسازی را بررسی کنیم و سپس به خود میز پرداخته شود.
قبل از ظهور فرهنگ غربی در اقصینقاط ایران نشستن روی قالیهای زیبا و نفیس مرسوم بوده است و مبلسازی چندان رونق نداشت. حتی تا اواخر دوره قاجار فقط در منازل معدودی از افراد سرشناس مبلمان مخصوص پارچههای منگولهدار به سبک دربار فرانسه وجود داشت که اغلب از خارج وارد میشد ولی پس از این دوره و با ساختن خانههای جدید و نفوذ این فرهنگ صنعت مبلسازی روبه ترقی نهاد.
در اینجا بود که استاد کارهای ایرانی با تلفیق روشهای ایرانی و اروپایی مبلهای گرانقیمتی ساختند. این مبلها در ابتدا از چوب گردو بود و بعدها از چوبهای دیگر مانند نارون و چوبهای روشن مثل افرا، راش، ملج هم مورد استفاده قرار گرفت.
زمانی مبلسازی در کارگاههای کوچک انجام میشد ولی پس از مدتی با عرضه تخته فیبر در اغلب موارد و به خصوص در ساختن قفسه لباس و میز این فراورده جدید جایگزین تختههای چوب شده، درها و نمای اینگونه محصولات از فیبر ساخته، کارخانههای بزرگتری ایجاد شد.
مبلسازان با استعمال ورنی مخصوص که به آن «شاندالوس» میگویند مبلهای روشن و درخشانی ساختند که مورد پسند بازار قرار گرفت و به خصوص میز تحریر و میزهای نهارخوری و قفسه لباس توسط افراهای بانقوش پرمگس بسیار مورد توجه واقع شد. بعداً «فورمیکا» وارد بازار ایران شد. که نقوش آن گاهی تقلیدی از چوبهای مخصوص مبل مانند گردو و افرای ماهاگونی و گاهی دارای نقوش مرمری بوده و این ماده برای روکش کاری اغلب صنایع مبلمان مورد استفاده قرار میگرفت.
نتیجه گیری
در سالهای اخیر با عرضه تختههای فشرده نئوپان و مزایای فراوانی که این فراورده نو دارد در اغلب توکاریهای مصنوعی چوب و به خصوص صفحه میزهای تحریر و نهارخوری و بدنه قفسهها و غیره از این ماده استفاده میکنند. با بررسی تاریخچه میزها به این نتیجه میرسیم که مهمترین و اساسیترین جنبههایی که جلبنظر میکند جنبههای تزئینی و کندهکاریهایی است که روی میز انجام میگرفته است. با گذشت زمان هرچه به طرف تفکر صنعتی پیش میرویم از کندهکاریهای سنتی کاسته میشود و جنبه عملکردی میز افزایش مییابد.
میزها به طرف تخصصی شدن پیش میروند و کمکم میزی خاص میشوند. مثلاً میز کامپیوتر، میز چرخ خیاطی، میز تدوین و … که در آنها مکانیزمهایی تعبیه شده و قسمتهایی از میز متحرک شده است. این مسائل نشاندهنده رشد فکری و ظهور طراحان صنعتی در عرصه کار میباشد. مهمترین ارتباطی که در آنالیز تاریخی میتوان درنظر گرفت استفاده از روشهای فرمی و تفکری است که طی سالیان دراز رشد کرده و به ما رسیده و ما از میان فرمها و تفکرات پیشین مناسبترین آنها را که منطبق با نیازهایمان است انتخاب نموده و با تجزیه و تحلیلهایی که روی آنها انجام میدهیم، در صورت لزوم از آن تفکرات استفاده میکنیم.
آنالیز استاندارد
جهت اطمینان از تولید در تولیدکنندگان و مصرفکنندگان و استفاده بهینه از تولید به رعایت قوانین و موازین احتیاج داریم که باید از طرف مراجع صالح و مطلعی ارائه شده و به صورت قانون مدون درآمده باشد. در هر کشور صنعتی مؤسسه و یا وزارتخانهای مسئول وضع و تدوین این قوانین و مقررات و موازین است که اینکار را با استفاده از تخصص و تجارب دانشمندان و مهندسین رشتههای مختلف علمی انجام میدهند و اجرای دقیق آنرا در واحدهای تولیدی و صنعتی برعهده دارند. در کشور ما مؤسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی این امور را انجام و نظارت لازم را صورت میدهد. این مؤسسه از اعضای سازمان بینالمللی استاندارد میباشند و در اجرای وظائف خود از آخرین پیشرفتهای علمی و فنی و صنعتی جهان استفاده میکند و شرایط و نیازمندیهای خاص کشور را مورد توجه قرار میدهد. اجرای استاندارد ملی ایران به نفع تمام مردم و اقتصاد کشور است و باعث افزایش صادرات و فروش داخلی و تأمین ایمنی و بهداشت استفادهکنندگان و صرفهجویی در وقت و هزینهها و در نتیجه موجب افزایش درآمد ملی و رفاه عمومی و کاهش قیمتهای تولید صنعتی میگردد.
گردآوری قوانین مربوط به محصول مورد تحقیق
در زمینه انتخاب ابعاد و اندازهها با توجه به استانداردهای موجود در مؤسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی درباره میز تحریر (با توجه به شباهت آن با میز کامپیوتر) میتوان به مطالب زیر اشاره داشت:
اندازههای رویه و ارتفاع میزهای تحریر و ماشیننویسی بر حسب نوع کاربرد آنها و همچنین حداقل فواصل موردنیاز، به منظور پیشگیری از خستگی مداوم و امکان حرکت طبیعی زانوها و پاها در جدول شماره یک تعیین شده است. ولی با توجه به آنالیزهای مختلف و اهمیت فضا در محل استفاده و همچنین نیاز مصرفکننده و تعریف نشدن میز کامپیوتر به طور خاص در این استاندارد از درازا B به طور خاص فقط میز 7 در این مکانها قابل استفاده است که آنرا هم با پهنای حداکثر میز یعنی 90 ترکیب میکنیم.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 50 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
پیدایش اولین شهر های تاریخ....................................................................... & 2
پیدایش اولین شهر های تاریخ
تاریخ پیدایش شهر
نگاه اجمالی
اگر با این سوال شروع کنیم که شهر چیست؟ بدون شک باید به تاریخ پیدایش شهر نیز توجه کنیم، زیرا تعریف شهر بدون توجه به این که شهر در چه زمان و مکانی پدید آمده است میسر نخواهد بود. موجب جالب توجه این است که شهرها نسبت به تاریخ زندگی بشر عمر کوتاهی درند. اولین شهرهای جهان در5500 سال پیش پدید آمد. این دور زمانی شامل تمام تاریخ نوشته شوده بشر میشود، چون ثبت وقایع با پیدایش شهر
توام بوده است. اما در عین حال نسبت به عمر بشر در کره زمین که چیزی در حدود نیم میلیون سال و تاریخ پیدایش هموسپینس (Homosapiens) که حدود 40000 سال است، دورهای نسبتا کوتاه میباشد. در هر حال برای یافتن منشا پیدایش شهر ناچار هستیم که به تاریخ آثار باستانی رجوع کنیم. ابزار باقی مانده و ابنیه تاریخی تا حدودی کمک میکنند. باد کوشش کنیم تا در این آثار تصویری از فرهنگ انسانهای اولیه و تصویر آنها زمان و مکان پیدا کنیم.
تاریخچه پیدایش زمین
اولین شهرهای جهان برمبنای نظر کوردن چیلد در بین النهرین حدود 300سال قبل از میلاد مسیح پدید آمدند و شهرهایی را بوجود آوردند که بین 12000 تا 24000 نفر سکنه داشتند. بعضی ازجامعه شناسان شهر مانند راسیزمن اظهار میدارند که علت پدید آمدن شهر را نمیدانند و بعضی دیگر معتقدند که پیدایش شهر بخشی از تکامل اجتماعی بوده است پس از این که انسان از مرحله اقتصاد معیشتی
پیدایش اولین شهر های تاریخ....................................................................... & 2
عبور میکند و کنترل محیط را بیشتر در اختیار میگیرد برای ساختن شهر آمادگی پیدا میکنند، یعنی توانایی ساختن محیط اجتماعی پیچیدهتری را به دست میآورد.
در هر صورت برای پیدایش شهر انسان باید از مرحله ابتدایی تنازع بقا عبور کند و وابستگی انسان به طبیعت بطور نسبتی کمتر شده ، وابستگی اجتماعی او بیشتر میشود.
همان طور که قبلا ذکر شد اولین شهرهای جهان حدود 3500 قبل از میلاد مسیح در بین النهرین در درههای حاصلخیز دجله و فرات بوجود میآیند. شهرهایی مانند کیش ، «اور» ، «لاگاش» ، «بابل» ، آشور ، سومر و نینوا. آنگاه در مصر باستان حدود 3100 سال قبل از میلاد مسیح شهرهایی مانند «تبس» و «ممفیس» در کنار رودخانه نیل شکل میگیرند و در حدود 2500 سال قبل از میلاد مسیح شهرهایی مانند «موهنجودارو» و «هاراپا» در کنار رودخانه سند بوجود میآیند. در حدود 1500 سال قبل از میلاد مسیح شهرهایی در دره زرد ساخته میشوند. شهرهای یونان و روم جدیدتر هستند و به 300 تا 400 سال قبل از میلاد مسیح باز میگردند. در نیم کره غربی در قاره آمریکا بین 300 سال قبل از میلاد مسیح تا 300 سال بعد از میلاد در تمدن ما یا شهرهایی بوجود میآیند که به دلایل نامعلوم از بین میروند.
وجه تمایز سکونت گاه شهری از نظر گوردون چایلد
پیدایش تمایز متحصصین تمام وقت مانند روسا ، روحانیون ، نویسندگان و کارکنان حمل و نقل. این متخصصین خدمات خود را در مقابل مواد غذایی که کشاورزان تولید میکردند ارائه میدادند. در شهرهای باستانی جذب بین النهرین روحانیون غذا ، مسکن و
پیدایش اولین شهر های تاریخ....................................................................... & 4
پوشش خود را از طریق خراج تامین میکردند. این خراج یا نوعی مالیات توسط مدیران معابد از کشاوران و روستائیان تامین میشد. شهرهای اولیه جمعیت کمی را در خود جای میدادند چون تکنولوژی کشاورزی هنوز نمیتوانست تولید مازاد زیادی داشته باشد . عده کمی از تولید مواد غذایی رها شده بودند.
خصلت دیگری که چایلد به آن اشاره میکند تراکم بیشتر جمعیت در مناطق شهری است که نسبت به جمعیت دهات نوسنگی به مراتب بیشتر است. چون افراد شهرنشین برای تولید مواد غذایی به زمینهای وسیع نیاز ندارند. جمعیت شهرهای سومر در حدود 7000 تا 20000 نفر بوده است و اروک جمعیتی در حدود 50000 نفر داشته است و مساحت آن در حدود 1100 ایکر بوده است.
منوط به شکل جالب توجهی در شهرهای اولیه توسط هنرمندان که تخصصی کار میکردند خلق شده است، پیدایش خط و مفهوم اعداد در اولین شهرهای جهان پدید میآید. در ابتدا کارکرد اصلی خط و اعداد ثبت میزان مواد غذایی ذخیره شده ، احشام یا نقل و انتقال زمین بوده است. بناها عظیم و با شکوه که نمایشگر تولید مازاد جامعه بودند در شهرها ساخته میشوند.
اشکال ابتدایی ریاضیات و نجوم توسط بخشی از جمعیت که با سواد بودهاند بوجود میآید. محاسبه زمان با استفاده نجوم شکل میگیرد و حتی سومریها از این طریق زمان آبیاری مزارع خود را تعیین میکردند. معابد سومری با معماری جالب توجه آن ، بدون دانش ریاضی نمیتوانسته ساخته شود.
تجارت خارجی به علت وجود تولید مازاد پدید میآید و حتی در شهرهای اولیه هم وجود داشته و با اهمیت بوده است، که نمایشگر وابستگی متقابل جوامع به یکدیگر ،
پیدایش اولین شهر های تاریخ....................................................................... & 5
فراتر از روابط محلی میباشد. مثلا چوب و سنگ در سومر کمیاب بوده و اغلب از طریق تجارت تامین میشده است.
جامعهای با ساخت طبقاتی در اثر توزیع نا برابر منابع و فعالیتهای تخصصی پدید میآید. برگزیدگان کارکردهای مهمی را در جامعه عهدهدار بودند، اغلب دینی ، سیاسی و نظامی. شیوه زندگی آنها تفاوت آشکاری با روستائیان کشاورز داشت. جواهرات ، اشیا خانگی ، آلات موسیقی و دیگر اشیایی که در مقبرههای سلطنتی اور کشف شده نمایشگر سطح بالای زیباشناسی و تکنیکی این فرهنگ است، و نیز نمایشگر زندگی مرفه برگزیدگان است.
اولین تشکل شهری
اولین شهرهای جهان دیوار نداشتند. بنایی که شاید بتوان آن را دژ یا قلعه گفت محل سکونت حاکم یا پادشاه بود که معمولا نوعی معبد هم در کنار آن دیده میشود. این حاکم اولیه مقم روحانی نیز داشته است. در این حاکم اولیه شکلی از قدرت معنوی و مقدس در کنار نیروی بدنی قوی با یکدیگر آمیخته شده بود؛ کسی که میتوانست بر محدودیتهای طبیعی غلبه کند. بنابراین در اولین شهرهای جهان نخستین شکل حکومت و سیاست نیز در غالب یک چنین شخصیتی ظاهر میشود. دژ اولیه به تدریج مجللتر میشود، بطوری نمایشگر قدرت سمبولیک حاکم است و در اطراف این مجموعه دژ و معبد دیواری کشیده میشود و شهرها در اطراف این هسته اصلی ساخته میشوند.
اولین شهرهای جهان در مناطقی ساخته میشوند که نه تنها از حاصلحخیز و پر آب هستند بلکه از نظر جغرافیایی حاصلخیز و پرآب هستند بلکه از نظر تردد و حمل نقل نیز در موقعیت خوبی قرار دارند. شهر برخلاف روستا متشکل از اقوام گوناگون است؛ مکانی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 33 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
مقدمه
ذوق سلیم، سلیقة لطیف، احساس خلاق، ادراک فعال، روح حساس، و عاطفة بارور را اگر به همراه زیبایی و زیباشناسی ذاتی در یک جمله خلاصه کنیم، جامع و مانعی میشود از هنر غنی و مجرد ایرانی، این تعریف شاید در نزد برخی از کارشناسان راه خلاف واقع وغلو را پیموده باشد اما در حقیقت اگر به خوبی مشاهده کنیم هر یک از این عوامل و ابزارهای معنوی و مادی را میتوان در جزء جزء نقش و نگارهای ریز و ظریف دکوراتیوی که به منظور آذین و آرایش آثار هنری ایرانی بکار رفتهاند در کالبدی جامع و فراگیر مظاهر هنری، به خوبی و به وضوح نمایان است، مشاهده نمود. به واقع ادراک صحیح هنر خلاقة ایرانی مستلزم تبیین همین مفاهیم مستتر در جوهر آثار خواهد بود. ذوق و خلاقیت هنری جوامع مختلف از سنن و آداب و بینشهای فرهنگی و سوابق تاریخی و محیط طبیعی آن اقوام ریشه و الهام میگیرد و غالباً اتفاق میافتد که یک قوم به جهت تبهر و مهارت جانانهای که در زمینة یک یا چند رشتة خاص از هنرهای چندگانه (به ویژه هنرهای سنتی، دکوراتیووتزئینی) تبلور و نمود یافته است، رقابت و برابری دیگر اقوام در آن زمینهها با ملت فوق الذکر کاری عبث و بیهوده خواهد بود. اگر نخواهیم تمامی هنرهای، هشتگانة معاصر و دیگر مظاهر ذوقی اقوام مختلف را مورد بررسی قرار دهیم و اگر تنها در یک مورد کار تحقیق و تفحص در جریان پیدایش، رشد و بالندگی هنری خاص را پی گیری کنیم و آن زمینه لزوماً موضوعی باشد که عمومیت بیشتری دارد یعنی تقریباً نزد تمامی انباء بشری از گذشتههای دور تاکنون جلوه گر ذوق و سلیقه زیبایی دوستی باشد؛ میتوان هنرهای صنعتی و صنایع دستی را ذکر نمود. هنرها و صفاعاتی که در سرزمین کهن ایران به مرور زمان و در طی سالیان طولانی که هم اکنون به یک چشم همزدنی میماند، آنچنان راه کمال و ترقی را پیموده است که بی اغراق هم چنان بی رقیب بر پهنة این گونه از هنرهای ممالک گوناگون میدرخشد و تجلی میکند. دلایل این شکوفایی و درخشش همیشگی را میتوان علاوه بر بالا بودن میزان مهارت و استادی و همین طور ویژگی
2
های ذاتی و حس زیبایی دوستی ایرانی، طبع لطیف و روحانی هنرمند ایرانی ذکر نمود زمانی که استاد کار بنا به هنگام کارکردن بر روی قسمتی از بنا یا استادکاری که در گوشة خلوتی از یک مکان متبرک با صبر و تأنی مثال زدنی سرگرم نقش اندازی دیوار بوسیة گچبری، آینه کاری، کاشی و... میباشد و زمانی که بهترین و زیباترین تجلی گاههای هنری دستی و معماری ایرانی عجین و همراه با بهترین و زیباترین مظاهر ذهنی و عاطفی از همین دین و آئین و مذهب یکتاپرستیاش باشد مسلم است که هر چه دارد چون جان در طبق اخلاص میگذارد. تا نه تنها یک اثر زیبا و دل انگیز مادی بلکه اثری سرشار و مملو از روح و جان الهی را خلق و ابداع نماید و نسل به نسل به جای اینکه به دین و مرامش در خدمت تعالی و ترقی او باشد او نیز در پیشرفت و گسترش آن به نوبة خود سهم و نقش ایفا میکند. در این میان علاقه و پیوند عاطفی که عموم مردم ایران با هنرها و میراثهای هنری و فرهنگی خود برقرار نمودهاند به حدی بوده که علاوه بر کمک به جریان رشد و تعالی هنرها، سبب ماندگاری آنها نیز شده است.
3
هنر پیش از تاریخ
هدف تاریخ هنر عبارت است از شناخت و ارزیابی هنر از هر زمان و مکانی که آمده باشد. هنر و تاریخ تنها در عرصة فرهنگ این چنین در کنار هم قرار می؛یرند. هر اثر هنری رویدادی است پایدار؛ این اثر متعلق به هر دورهای که باشد، تا مدتهای مدید پس از روزگار خویش باقی میماند و به حیاتش ادامه میدهد. اثر هنری همزمان یک شیء و یک رویداد تاریخی به شمار میآید.
قدمت تمدن و فرهنگ در خطة فلات ایران به چند هزار سال قبل از ورود آریایی ها باز می گردد.
اقوام آریایی، احتمالاً از اوایل هزاره اول ق.م در فلات ایران ساکن شده و نام خود را بر آن نهادند
واژه ایران مشق از صورت قدیمی آریانا، یعنی سرزمین آریایی هاست. بنابراین تاریخ هنر ایران آثار مصنوعی را از دوران های ما قبل تاریخ تا سده های اخیر در محدوده این سرزمین وسیع در بر می گیرد. هنر ایرانی دارای ویژگیهای ماندگاری است که آن را از
سایر هنرهای جهان متمایز و مشخص می سازد.
این سرزمین وسیع در بر میگیرد. هنر ایرانی دارای ویژگیهای ماندگاری است که آن را از سایر هنرهای جهان متمایز و مشخص میسازد.
هنر در نخستین سالهای اسلام
آغاز دوران اسلامی را در تاریخ هجرت حضرت محمد (ص) به مدینه که در 622 میلادی اتفاق افتاد حساب میکنند. اندکی بیش از بیست سال پس از آن تاریخ مسلمانان سوریه و مصر را از امپراتوری بیزانس وارث سرزمین رومیها و شکوه و افتخار مردم روم، با از دست دادن دو ایالت بزرگ خود را از پای در آمد، و نیروی عظیم ایران که طی چهارصد سال مانع پیشروی رومیها به سوی سرزمین
4
های شرقی بود یکسره مقهور سپاه اسلام گردید. گرچه ظهور اسلام آغاز مرحلهای تازه و بینهایت مهم را در تاریخ جهان به ثبت رسانده است، ایالات فتح شده بیزانسی و شاهنشاهی فرسودة ساسانی، میراث فرهنگی عظیمی برجای گذاشت که تأثیر آن تا چندین سدة بعد در جهان اسلام دوام یافت. در واقع تاجایی که به هنر مربوط میشد این هر دو در ایران میراثی بنیادی بود و اهمیت آن در ابتدا فقط با اعمال نفوذ تفکر سامی و بعدها تا اندازهای که سبک شیوة غیرتصویری شرق ایفا میکرد، برابری داشت رواج این گرایشهای گوناگون و متفاوت، با پذیرفتن خط عربی که یکی از انواع آن پیش از هر چیز دیگر عامل سبکی ممتاز در هنر جهان اسلام شد با هیچ یک از عوامل ویژة نژادی یا سیاسی درون خود برخورد نکرد، مگر با وابستگیهای عقیدتی، خلفای راشیدین در مدینه مستقر بودند، ولی خیلی زود معلوم شد که این شهر گرچه به عنوان مرکز ایمان مذهبی جایی مطلوب بود، ولی برای پایتخت اداری دولتی که ظرف دو دهه به امپراتوری عظیمی تبدیل شده بود چندان مناسب نیست. و آن گاه که گروهی از مردم به اقامت در یک محل عادت کرده، زندگی فرهنگی با شرایط شهری و شهرنشینی به وجود آورده بودند دیگر امکان نداشت که زندگانی کهنه اعرابی که بر اساس تنوع طلبی و تا حدود زیادی بر پایه سودجویی ناشی از غارتها و چپاولهای همسایگان ثروتمند و شادکام خود بنیاد شده بود ادامه یابد در نتیجه پایتختی نوین و روشی تازه برای گذراندن حیات امری ضروری شد.
کیمیاگران ایرانی و اکتشافات آنان پیرامون رنگ و رنگسازی
با مطالعه شرح حال دانشمندان علم شیمی در جهان غرب و جهان اسلامی (مشرق زمین) و با مطالعه اکتشافات و تحقیقات آنها در زمینه مواد معدنی برای رنگ سازی و ظروف و مواد آلی شیمیایی و دارویی معلوم گردید که صنعت رنگ سازی ایران نیز مرهون زحمات دانشمندان علم شیمی در دوران قبل از اسلام و بعد از اسلام بوده است و کیمیاگران که در حقیقت اساتید و علمای شیمی محسوب می
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 2 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
تبدیل تاریخ شمسی به میلادی و قمری و بالعکس
برای تبدیل سال شمسی به میلادی چنانچه روز مورد نظر بین اول فروردین تا 11 دی باشد عدد 621 و اگر روز مورد نظر بین 11 دی تا آخر اسفند باشد.عدد 622را به سال شمسی می افزاییم تا سال میلادی به دست آید.
مثلا 22 بهمن (برابر با 11 فوریه) سال 57 شمسی مطابق با 1979=622+1357 میلادی می باشد.
14 خرداد (برابر با 4 ژوئن) سال 1368 شمسی برابر با 1989=621+1368 میلادی می باشد.
تبدیل تاریخ میلادی به شمسی
روز مورد نظر بین اول ژانویه تا 21 مارس باشد عدد 622 و اگر روز مورد نظر بین 22 مارس تا آخر دسامبر باشد عدد 621 را از سال میلادی کسر می کنیم.
مثلا 26 ژانویه (6 بهمن) 1978 میلادی برابر است با 1356=622- 1978 شمسی
یا 6 آگوست (15 مرداد) 1945 میلادی برابر است با 1324=621- 1945 شمسی
تبدیل سال قمری به شمسی و بالعکس
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 8 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
تاریخ چاپ و چاپخانه
یازدهم شهریور، روز صنعت چاپ است. بی تردید چاپ در سرنوشت بشر و تمدن بشری تاثیر به سزایی داشته است. همان گونه که در این نوشته خواهیم دید، چگونگی پیدایش صنعت چاپ- با آن که غربی ها آن را به نام خود می دانند- چندان آشکار و بدیهی نیست، اما به گفته ای باید کشور چین را مبدأ آغاز چاپ دانست. در ایران نیز ظهور صنعت چاپ و ورود چاپخانه، به دورانی بیش از صد سال بازمی گردد. برخی چاپ در ایران را به دوران مغول مربوط می دانند. با این حال، صنعت چاپ به شکل جدید به دوره قاجار بازمی گردد. مقاله ای که می خوانید، نگاهی است به این موضوعات و تحول و تطور چاپ و چاپخانه در تاریخ.
قبل از اختراع چاپ، کتاب ها را با دست تکثیر می کردند. در آتن، اسکندریه و روم، عده ای از نسّاخان، شاهکارهای ادبی را استنساخ می کردند و این کار در سراسر قرون وسطی ادامه داشت. کتاب به اندازه ای گرانبها بود که تعداد کمی از مردم توانایی تهیه آن را داشتند. در نتیجه، در عصر کاوش و پیشرفت، امکان خواندن و پژوهش محدود بود. در بیشتر دوران قرون وسطی، کاغذ پوست گوسفند و گوساله به کار می رفت. از یک قرن پیش از شارلمانی، دیگر پاپیروس مورد استفاده قرار نگرفت. مسلم است که کاغذ برای اولین بار از جهان اسلام به اروپا راه یافت زیرا کاغذ، اولین بار در آن دسته از سرزمین های مدیترانه که با سرزمین های اسلامی
2
تماس مداوم داشتند دیده شده است. مسلمین، راز تولید کاغذ را از چینی ها آموخته بودند.
برای ساختن کاغذ، الیاف گیاهی را خرد و خمیر می کردند، خمیر را به صورت لایه ای نازک و یکنواخت روی صفحه ای یا پارچه ای پهن می کردند و می فشردند تا آبش گرفته شود و آنگاه الیاف را در هم می فشردند. حوالی پایان قرون وسطی- به ویژه هنگامی که چاپ متداول گردید- کاربرد کاغذ، جایگزین کاربرد پوست و کاغذ پوست شد. منشا هنر چاپ را باید در چین جست وجو کرد، گرچه اشپیل فوگل در کتاب خود هیچ اشاره ای به نقش مشرق زمین و به طور اخص، چین در ابداع چاپ ننموده است و آن را از مهمترین ابداعات فناوری تمدن غربی می شمارد، اما بسیاری از مورخان و نویسندگان همانند هنری لوکاس، نقش چین را در چاپ نادیده نگرفته اند و بر این باورند که این هنر از چین به اروپای غربی رسیده است. به این ترتیب، مراحل تحول چاپ در هاله ای از ابهام قرار دارد، اما براساس آنچه عبدالحسن آذرنگ در کتاب خود می نویسد: «در حدود سال ۱۰۴۰ میلادی، کیمیاگری چینی به نام «پی شنگ» از گل و نوعی چسب مخصوص، ترکیبی به وجود آورد و با آن حروفی متحرک ساخت و سپس این حروف را پخته و سفت کرد. پی شنگ حروف را کنار هم قرار می داد و با وسیله ای فلزی محکم می کرد و بر روی آن مخلوطی از رزین، موم و خاکستر می مالید و صفحه حروف را به آرامی حرارت می داد. پس از انتقال نقش صفحه بر کاغذ
3
و تکثیر آن، باز حروف را به آرامی حرارت می داد و از هم جدا می کرد که این ابتکار پی شنگ را راه حل حروفچینی با حروف متحرک می دانند».
از سده دوازدهم به بعد، صنعت چاپ در غرب با کمک قالب های چوبی و حکاکی دستی صورت گرفته بود، اما آنچه در سده پانزدهم ابداع محسوب شد، عبارت بود از تکمیل دستگاه چاپ فلزی و متحرک که نسخه های فراوانی را با سرعت بیشتر چاپ می کرد. تحول در صنعت چاپ تا رسیدن به دستگاه فلزی را باید یک روند تدریجی به حساب آورد که در فاصله سال های ۱۴۴۵ تا ۱۴۵۰ میلادی به اوج رسید. یوهانس گوتنبرگ اهل مانیتس، نقش مهمی را در تکمیل این صنعت ایفا کرد. «انجیل گوتنبرگ» که در سال ۱۴۵۵ یا ۱۴۵۶ میلادی به پایان رسید، اولین کتاب واقعی محصول نوع چاپ متحرک بود. در نیمه دوم سده پانزدهم، چاپ جدید به سرعت در اروپا رواج یافت. چاپخانه ها در دهه ۱۴۶۰ میلادی در سراسر خاک امپراتوری مقدس روم تاسیس شد و با گذشت ده سال، به ایتالیا، فرانسه، اسپانیا و اروپای شرقی رسید؛ مخصوصاً ونیز که به مرکز چاپ معروف شد و تعداد چاپگران این شهر تا سال ۱۵۰۰ میلادی به قریب صد تن بالغ شدند و حدود دو میلیون جلد کتاب در آنجا به چاپ رسید.
اما در ایران؛ رافائل دومان در خاطرات خود می نویسد: «به خاطر نبودن صنعت چاپ، کتاب در اینجا (ایران)خیلی گران است. قیمت کتاب بر حسب سطور کتاب تعیین می شود. محتوای کتاب در تعیین قیمت آن هیچ تاثیری ندارد. یک کتاب با هزار سطر
4
به قیمت دو عباسی فروخته می شود. اگر با خط خوش نوشته شود، تا ۵ عباسی قیمت دارد».
در هر صورت ورود واژه چاپ به زبان فارسی را به اواخر قرن هفتم هجری و به زمان سلطنت گیخاتوخان پسر اباقاخان مغول نسبت می دهند و آن پول کاغذی بوده که به آن چاو یا کااو (Cao) می گفتند. برخی هم برآنند که واژه چاپ، همان چهاپ یا چهاپه که در زبان هندی به مفهوم مهری بوده که بر روی پارچه می زدند و آن را منقوش می ساختند، بوده است.
در سال ۱۶۴۰ میلادی در دوره صفویه، بازرگانی ارمنی که از ارامنه ساکن آمستردام بود، دستگاه چاپی را با حروف ارمنی خریداری و به جلفای اصفهان وارد کرد. به دنبال آن، عده ای از بزرگان و پادشاهان صفوی به فکر ایجاد چاپخانه با حروف فارسی و عربی افتادند که پس از چندی به فراموشی سپرده شد تا دوران عباس میرزای نایب السلطنه که اولین چاپخانه سربی با حروف فارسی و عربی توسط میرزا زین العابدین در تبریز دائر شد و اولین کتاب منتشرشده آن، رساله جهادیه میرزاعیسی خان قائم مقام بود که در سال ۱۲۳۳ در جریان جنگ ایران و روسیه و پس از عهدنامه گلستان به چاپ رسید. این رساله حاوی فتاوای جهاد علمای آن زمان بود. در همین چاپخانه کتاب «مآثرالسلطانیه» و بعضی کتب دیگر از جمله «رساله آبله کوبی» به طبع رسیده است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 93 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
تاریخ هنر ایران
تاریخ هنر ایران
فهرست
بخش اول :تاریخ هنر جهان
هنر ابتدایی
هنر های بدوی
هنر بین النهرین
هنر آکد
هنر بابل
هنر آشور
هنر مصر
هنر هند
هنر یونان باستان
هنر باختر در دوره ی نوزایی(رنسانس)
شیوه ی باروک
شیوهی رمانتیسیسم
نقاشان رمانتیسیم
شیوه ی امپرسیونیسم
قرن بیستم و جلوه هایی از نو گرا
سمبولیسم
کوبیسم
تاریخ هنر ایران
اکسپرسیو نیسم
دادا و سوررئالیسم
پیکره سازی نو گرا
بخش دوم:تاریخ هنر ایران
هنر پیش از تاریخ
تمدن سیلک چشمه علی و تپه حصار
دوره مفرغ
عصر آهن
تمدن زیویه و حسنلو
هنر املش و مارلیک
هنر هخامنشی
صنایع دستی
حجاری و پیکر تراشی
معماری
هنر اشکانی و پارتی
آثار سفالی و فلزی
معماری حجاری و نقاشی
هنر ساسانی
معماری
پیکر تراشی نقاشی و موزائیک
سفالگری فلزکاری و شیشه سازی
منسوجات
هنر دوران اسلامی
معماری
تاریخ هنر ایران
نقاشی
منسوجات
سفالگری شیشه گری و فلز کاری
هنر سلجوقی
معماری
سفالگری و فلزکاری
نگارگری
هنر ایلخانی
معماری
نقاشی
سفالگری و فلزکاری
هنر تیموری
معماری
نقاشی
سفالگری فلزکاری حکاکی و حجاری
خوشنویسی و تجلید
هنر صفوی
معماری
نقاشی
سایر هنرها
هنر قاجاریه
معماری
نقاشی
سایر هنرها
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 7 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
تاریخ پیدایش فوتبال در آمریکا
انگلیس ها وقتی به امریکا مهاجرت نمودند تنها کلیسا ها و مذهب را با خودشان به آنجا نبردند .بلکه دورنمایی از فوتبال را همراه بردند . خشونت اوایل آغاز فوتبال در آمریکا به اندازه خشونت ان در انگلستان بود . در آن سال ها روی خشونت در بازی بیشتر تکیه می شد تا به تکنیک و استراتژی . چون از دهه 1800 جنتلمن ها و مقامات اجتماعی به ان ورزش روی آوردند و لذا از میزان خشونت کاسته و به تکنیک و هیجان بازی افزوده شد .
آغاز فوتبال در آمریکا مدیون دانشگاه ها است . البته با تقلید از قوانین فوتبال انگلیسی از سال 1820 به بعد دانشگاه پرتیستون شروع به نوعی بازی نمود که تقریبا دست رشته خودمان بود . با توجه به اینکه از پاها استفاده وافر می نمودند.
در سال 1869 دانشگاه پرتیستون 6 بر 4 دانشگاه راجرز را شکست داد که بعد ها آن مسابقه را مبدا آغاز فوتبال در امریکا قرار دادند .
در سال 1873 نماینده ای دانشگاه های آمریکا به اتفاق در کنفرانسی قانون یکپارچه شدن فوتبال را تصویب نمودند . و بعد از آن دانشگاه ها فقط از یک قانون کلی در فوتبال پیروی می کردند . تنها دانشگاهی که مخالفت نمود و سال های بعد به سایر دانشگاه ها پیوست دانشگاه هاروارد بود .
2
بین سال های 1875 تا 1890 فوتبال محبوبیت خود را کم کم از دست می داد و این امر به دلیل محبوبیت عجیب راگبی در نزد مردم بود . که البته با وجود مهاجرین بلوک غرب از قبیل انگلستان ، اسکاتلند ، ایرلند ، آلمان غربی ، ایتالیا و مهاجرین بلوک شرق مثل آلمان شرقی ، لهستان ، چکسلواکی در شمال شرقی امریکا محبوبیت گذشته را بازیافت و رفته رفته از آنجا به غرب آمریکا و در این میان به سین سیناتی ، سنت لوئیس ، شیکاگو ، دنور و سان فرانسیسکو کشانده شد .
همراه با شکل گرفتن فوتبال حرفه ای در امریکا رسوخ این ورزش در مدارس آمریکا انکار ناپذیر بود . مزیت فوتبال انگلیسی بر فوتبال خشونت بار آمریکایی تا این سطح بود که : سال 1967 در دالاس یکی از شهر های بزرگ ایالت تگزاس بیش از 11 ایم وجود نداشت اما در سال 1973 طبق آمار رسمی 25000 تا 30000 نفر از مردم به فوتبال روی آوردند و بیش از 1170 تیم پا به عرصه وجود نهاده بود . همینطور تعداد تیم های فوتبال در مداری آمریکا حین فقط 5 سال از 800 به 3000 تیم و در سطح کالج از 200 به 600 تیم رسیده بود .
در حال حاضر اگر یک طفل 8 ساله علاقه به فوتبال داشته باشد می تواند در لیگ سراسری فوتبال خردسالان شرکت نماید و در صورت مستعد بودن در سال های بعد در حین تحصیل به لیگ سراسری فوتبال دانشگاه ها و از آنجا در امر بهتر بودن به لیگ سراسری فوتبال حرفه ای بپیوندد .
تاریخچه فوتبال از نگاه پله
4
فوتبال در دنیا مقابل چشمان مثل جرقه می ماند . در هر جای دنیا این واژه انگلیسی در زبان های بین المللی به سادگی رسوخ کرده . برای این امر دلیل خوبی است چرا که فوتبال مدرن به وسیله انگلیسی ها اختراع شد . ولی وقتی در آمریکا گفته می شود فوتبال؛ آمریکایی ها فوتبال خشونت بار آمریکایی را استنباط می کنند . به هر جهت این لغت باعث اشتباه در درک معنای واقعی آن میان آمریکایی ها شده است . (در زبان آمریکایی فوتبال معمول را ساکر SOCCER می نامند .
در تاریخ ریشه های این ورزش بدین گونه بوده است :
سربازان چینی در حدود 2000 سال پیش ورزشی می کردند که آنرا تسوچو (TSUCHU) می نامیدند . تسو یعنی ضربه زدن با پا و چو یعنی توپ یا هر شی گوی مانند .
در روز تولد امپراتور در مقابل کاخ امپراتوری دو تیم در زمین مسابقه ای که گلی به ارتفاع 90 سانتی متر داشت بازی می کردند که بازیکنان برای سرگرمی امپراتور و دوستان و مهمانانش به بازی می پرداختند . یکی از امپراتوران به حدی این بازی را دوست داشت که یکی از اعضای شورای قضایی وقتی از بازی
4
انتقاد کرد دستور داد سر از تنش جدا کنند .
600 سال بعد هم ژاپنی ها یک ورزشی شبیه به فوتبال داشتند که آنرا کماری (KEMARI) می نامیدند . البته بازی کماری تدافعی تر از تسوچو بوده است .
حتی قبل از چینی ها ، یونانی ها ورزشی اختراع کرده بودند که آنرا هارپاستون (HARPASTON) می نامیدند . البته بازی آن با توپی بود که درونش ماسه و یا شن بوده است . وقتی انگلیسی ها به یونان رفتند ورزشی آوردند به نام هارپاستیوم (HARPASTIUM) که آن هم با توپ بازی می شد و این زمین ای بود تا فوتبال در انگلیس به مدرنی امروز برسد .
هیچکس دقیقا زمان شروع فوتبال را نمی داند و مورخان تا آنجایی که نوشته اند در روستاهای انگلیسی حدود 1000 سال قبل بازی با توپ وجود داشته است و بعد از مدتی تیم های مختلف روستایی شروع به مسابقه دادن کردند . ظاهرا شیوه بازی طوری بوده است که تیم ها سعی بر این داشتند توپ را (که غالبا از سر تو خالی گاو یا چیز های شبیه با آن بوده است) به منطقه دفاعی حریف برسانند .
در قرن 14 میلادی این بازی به قدری محبوب شد که پادشاه انگلیس آنرا غیر قانونی خواند . ولی مردم هیچ توجهی به آن نکردند و مجذوبیت این بازی به حدی بود که با توجه به غیر قانونی بودنش به خصوص میان روستاییان بازی می شد و مقامات مسئول در سال 1572 مجبور به تسلیم در مقابل خواسته مردم شدند و فوتبال را قانونی اعلام کردند .
250 سال بعد طبقه اشراف رفته رفته به این ورزش روی آوردند و از دیدن و بازی کردن فوتبال لذت می بردند و بالاخره به خاطر نفوذی که در طبقه حاکم داشتند و علاقه و تمایلشان به فوتبال باعث شد که تصمیم برای پیاده کردن یک شیوه کلاسیک در قوانین فوتبال اتخاذ نمایند .
در دهه 1800 مدرسه های معروف انگلیس این ورزش را به عنوان تفریح محصلین در برنامه درسی گنجانیدند . ولی تمامی مدارس از یک قانون خاص در فوتبال پیروی نمی کردند . هر مدرسه قانون مخصوص به خودش داشت . سپس در سال 1823 فوتبال به صورت معمول رسمیت یافت . و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 40 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
مقدمه صفحه 1
شیمی علمی که ازساختمان ماده وتغییرات باطنی ان صحبت می کند وبعبارت دیگرمی توان گفت که شیمی ازترکیبات اتمهابحث می کند .انسان برای زندگی بهتربه موادی احتیاج داردکه بیشتر انهابطورطبیعی ساخته واماده نیست وناچاراست که هریک رابنحوی تهیه نماید وازانهااستفاده مخصوصی نماید.علمی که ازاین مواد بحث می کند شیمی نام دارد.به عقیده محقق هندیا((مهدی حسن )) لغت ((شیمی))ازکلمه چینی ((چین ای)) به مفهوم((عصاره طلاسازی))اشتقاق یافته است که درلحجه فوکین واقع درجنوب چین کیمیا تلفظ می شود پس این خاطرنشان می کندکه فعالیتهای شیمی توسط اعراب وچینی هادرنواحی مذکورصورت میگرفته است واین لغت نیزبه وسیله بازرگانان عرب به غرب راه یافته است. هدف ازاین مقاله تحقیقی شناخت تاریخی شیمی میباشدبنابراین مطالب ان به وسیله فصول زیر مورد بررسی قرار می گیرد:
1 -فصل اول:دانش شیمی ومختصری ازتاریخچه تکامل ان
2-اغازشیمی نوین وگستر ش ان
2
صفحه2
فصل اول
دانش شیمی ومختصری ازتاریخچه
تکامل آن
3
صفحه3
چگونگی پیدایش وتکامل علم شیمی
شیمی درزندگی بشردخالت داشته والان نیز اهمیت بیشتری یافته است هرچه مردم پیشرفت می کنندنقش شیمی درشئون مختلف زندگی بارزترمی شود.
احتیاجات مادی انسانهارامجبورکرده است که تلاش نمایندوزندگی بهتری بسازدبدون شک اولین قدم راکه در راه ترقی علم شیمی برداشته شده است باکشف اتش واستفاده ازان اغازگردید.بشرطی سالیان دراز از اتش برای گرم کردن وپختن غذاهااستفاده می نمود.
ازوجودبعضی ازفلزات که درپارهای ازسنگهابوده اطلاع حاصل کرده وبه تهیه اجروشیشه پرداخت.اثارگذشتگان نشان می دهد که معلومات انهانسبت به اشیاء باگذشت قرون متمادی ضمن تجربیات متعددوطولانی حاصل گشت شواهدزیادحکایت داردکه عده ای ازفلزات مانندمس رادرشش هزارسال قبل می شناختند.درچهارهزارسال پیش الیاژهایی نظیرمفرغ(الیاژی است ازمس وقلع)رامورداستفاده قرارمی داده اندوخواص ان رابطورتجربی می دانستند .طلانیزدران اعصارکشف شد زیرافلزی است که درطبیعت بصورت خالص یافت می .شود
هنرلعاب دادن ظروف که بعداًمنجربه ساختن شیشه گشت چندی پیش از ان رواج پیداکردونقاشیهای روی اجسادمومیائی انجام گشته ودرمصریافت شده نشان می دهدکه کارگران وهنرمندان ان عصرقادربه ساختن شیشه رنگی بوده اند وجواهرهای قیمتی رامی تراشیده اند.
دانشمندان درپی ان بودندکه به رموز و اسرار طبیعت واقف گردندوحقیقت ماده رادریابندولذالفظ حکیم به کسی اطلاق می شد که علت العلل اشیاء رابداند.فلاسفه راجع به ماده عقایدمختلفی ابراز می داشتندبرخی راعقیده بر ان
4
صفحه4
بودکه تمام اجسام موجود در دنیا از یک ماده اولیه بنام(ماده المواد)تشکیل شده است بنابر این هرکسی ان راجسم بخصوصی تصورمی کردمثلاً تالس اصل اشیاء را آب وذیمقراطیس آتش می پنداشت.
نام عنصر اولین دفعه به وسیله افلاطون برده شدوپس از ان ارسطو وپیروانش ماده را ازچهارعنصرآب؛آتش؛بادوخاک می دانستندوبرای هریک خواصی درنظرمی گرفتندبه عقیده ارسطوچهارعنصرمذبورمبداکلیه موادمی باشدبه عبارت دیگردانشمندمذکوراعتقادداشت ازترکیب عناصربه نسبتهای مختلف اجسام گوناگون بوجودمی اید.مثلاآب را یکی از عناصر می دانست که درساختمان فلزات یافت می شود واستدلال می کردچون فلزات مانندآب مایع می گردند تئوری عناصرچهارگانه تا اواخرقرن هفدهم دوام یافت.
دموکراتوس (370 -460 ق.م)فیلسوف یونانی حدود450 سال قبل ازمیلاداعلام کرد که ماده ازذرات ریزی بنام اتم (غیرقابل تجزیه)تشکیل یافته است.تااینکه دالتن درسال1808 فرضیه اتمی خویش رامعرفی کرد.
کیمیاگری
هنرکیمیاگری که مصریان قدیم آن را هنر مقدس می خوانندمنحصراً دراختیار روحانیون مصربوداین علم ازاسکندریه که مرکز علمی ان زمان بود به ایران امد وازاینجا به اروپای غر بی رفت.
کیمیاگران به وجودجسم مرموزی بنام سنگ فیلسوفان (اکسیر)معتقدبودندوخیال می کردندکه باکشف این سنگ مس رابه طلاوسرب رابه نقره تبدیل کنندولی هیچگاه دراین راه موفق نشدندلیکن درخلال این کارها و ازمایشات پاره ای ازموادکه مورداستفاده می باشدوهمچنین روش عملیاتی که درازمایشگاههای شیمی متداول است ازان دوره ها به جای مانده است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 31 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
تاریخ تمدن ایران
به وسیله آشنایی با تاریخ گذشته می توان حال را بهتر شناخت و آینده را نیکوتر ساخت. سرزمین کهن ایران که از هزاران سال پیش نهال فرهنگ و تمدن را در خود بارور ساخته است سهم بسزایی در رشد و تحول انسان داشته است.
ملتی که تاریخ خود را نشناسد لاجرم محکوم به تکرار آن است. بسیاری از گذشتگان این سرزمین هرکدام سعی در ساختن بنای فرهنگ و تمدن آن داشته اند و اگر ضعف و خطایی از آنها سرزده است باید مورد عبرت ما واقع شود تا از تکرار چنین اشتباهاتی جلوگیری کنیم. در واقع به وسیله آشنایی با تاریخ گذشته می توان حال را بهتر شناخت و آینده را نیکوتر ساخت. سرزمین کهن ایران که از هزاران سال پیش نهال فرهنگ و تمدن را در خود بارور ساخته است سهم بسزایی در رشد و تحول انسان داشته است. سرزمینی که زرتشت، فردوسی، ابن سینا، خواجه نصیرالدین طوسی، ذکریای رازی، ابوریحان بیرونی، سعدی، حافظ، امیرکبیر و... از آن برخاسته اند و هرکدام دانش و معرفت را به بشریت ارزانی داشتهاند.
تاریخ تمدن بیانگر نقش ارزنده ایرانیان در علوم وفنون است. این سرزمین نه فقط جنگاوران وجهانگیران را در خود جای داده است، بلکه اندیشه ورزان و خردمندانی بس بزرگ از آن برخاسته اند. سرزمینی با مردمانی که یکتاپرستی را ازهزاران سال پیش آموخته اند، راستگویی و درستکاری رسم دیرینه شان و همواره «گفتار نیک، کردار نیک، پندار نیک » راهنمای آنان بوده است و برای رسیدن به این هدف ناگزیر از ریشه کن کردن زشتی و آلودگی بودند; چرا که در محیطی که جولانگاه فقر، فساد ودروغگویی باشد، مجال برای عمل کردن به چنین دستورالعمل الهی وجود نخواهد داشت.
ایجاد فضای امن و آرام میسر نمی گردد، مگر آن که به علم و دانایی میدان داده شود و این گونه بود که از هزاران سال پیش نیاکان ما قدم در راه کسب علم و دانش نهادند و بدین ترتیب ایران تبدیل به مکانی برای برخورد علوم وفنون در دنیای باستان شد. پس از آن که حکومتهای عظیم و قدرتمند تشکیل شدند، می بایست توجه بیشتری به فرهنگ، علم و ادب می شد و در این راه، ایرانی آن قدر گشاده دل و آزاد اندیش بود تا تفکرات متفاوت و حتی متناقض را در خود جای دهد، در طول قرنها حافظ فرهنگ و تمدنهای مختلف و خود نیز پایه ریز فرهنگ والایی بود که ن
2
ه تنها بر فرهنگ و تمدن عظیم اسلامی نفوذ و تاثیر ویژه ای داشت بلکه بر ملل و اقوام دیگر نیز اثرات پاینده و ارزنده ای باقی گذاشته است.
هنر عمده ایران همواره کسب علم و دستاوردهای فرهنگهای دیگر ملل و در عین حال ارایه خلاقیتها ودستاوردهای خود بوده است. از زمان تشکیل حکومت مادها، که آریایی نژاد بودند، تا کنون صدهاحکومت و حاکم به قدرت رسیدند و منقرض شدند.در این میان فرهنگ ایران بر سایر فرهنگ ها اثر گذاشت و از آن ها تاثیر پذیرفت اما هیچ گاه از صحنه تاریخ محو نشد. فرهنگ و تمدن ساسانی که میراث دوران اشکانی و از سوی دیگر مادها، هخامنشیان و سلوکیان بود، مقداری از فرهنگ سرزمینهایی چون یونان، چین، هند، ارامنه، روم و... را در خود داشت. فرهنگ دوران ساسانیان حتی بعد از ورود اعراب به ایران نیز ادامه یافت.
در دوره ساسانیان علاوه بر فتح سرزمینها وجنگهای پی در پی، علوم مختلف رشد چشمگیری یافتند، در حقیقت فرهنگ و تمدن ایرانی در آن دوران سرآمد تواناترین ملل در آسیا بود. شناخت هر چه بهتر هر کشوری باعث ارایه نظریات و تحلیلهای دقیق تر راجع به فرهنگ و تاریخ آن کشور خواهد شد و در این میان پادشاهان ساسانی از اردشیر بابکان و شاپور به بعد وسایل آشنایی ایرانیان را با علوم مختلف مهیا می کردند. در دوره ساسانیان کتب پهلوی و یونانی در کتابخانه ها و یا آتشکده ها وجود داشت. سخن از سلسله ساسانی باقدمت بیش از چهار صد سال مبحثی نیست که با چندسطر و صفحه بتوان آن را خلاصه کرد اما تنها به گوشه ای از تلاش ایرانیان در این دوران، که همانا تاسیس یکی از عمده ترین مراکز علمی جهان باستان است، می توان اشاره مختصر کرد.
همان طور که در تاریخ ثبت است، سلسله ساسانیان توسط اردشیر بابکان تاسیس شد، اما پس ازچند سال توسط اعراب مسلمان که ندای وحی را درسرزمین عربستان شنیده بودند، منقرض شد و بدین ترتیب ایران وارد دورانی نو و متفاوت از گذشته شد.در تمام دوران ساسانی حاکمان مختلف به کشورگشایی و جنگها پرداختند.
عمده ترین رقبای ایران درآن دوران روم بود. یکی از علل درگیری ایران و روم علاوه بر جاه طلبی، مسئله ارمنستان بود. حتی در یکی از این جنگها امپراطور روم به نام والریانوس توسط شاپور اسیر شد و این خود باعث اعتبار و عظمت خاندان ساسانی گشت. در این زمان علاوه برجنگ های پی درپی، آیین ها و ادیان مختلفی هم توسطبانیان و پیروان آنها اشاعه یافت
3
همچون مانی، مزدک، بودا، مسیحیت و... اما دین رسمی ایرانیان زرتشت بود. یکی از پادشاهان معروف ساسانیان شاپور دوم؛ معروف به ذوالاکتاف بود. می گویند وی شانه های اسیران را برای عبرت دیگران سوراخ می کرد و ازشانه هایشان طناب می گذرانید و آنان را به بیگاری می گرفت، به همین دلیل نزد ایرانیان به ذوالاکتاف (صاحب شانهها) معروف شده است.
در زمان همین پادشاه، اوستا در ۲۱ نسگ (کتاب) تدوین و شهرهای مختلفی تاسیس شد. نام یکی از این شهرها جندی شاپور یا گندی شاپور بود که بسیاری ازتاریخ نویسان نام «به از اندیو شاپور» را به آن نسبت داده اند. این شهر در جنوب غربی ایران در خوزستان و نزدیک شوشتر واقع شده بود.اکثر محققین دوره تاریخی ساسانیان را مبتکراصول شهرسازی و معماری می دانند; چرا که شهرهای زیادی در این دوران ساخته شد.
جندی شاپور در زمان شاپور اردوگاه اسرای رومی بوده است. حتی بسیاری از مورخین اعدام مانی را درگندی شاپور ثبت کرده اند. یعقوب لیث صفاری نیز براثر بیماری در این شهر درگذشت. در زمان ساسانیان تجارت رونق بسیاری داشت ایران واسط تجارت بین شرق و غرب بود. پارچه های ابریشمی حریر درکارگاههای شوشتر و جندی شاپور بافته می شد. ساسانیان در آغاز به سه خط یونانی، اشکانی و ساسانی می نوشتند. خط رایج ساسانی، به فرس میانه یا پهلوی ساسانی معروف است که خواندن و نوشتن با آن بسیار مشکل بود. این خط قرابت زیادی با خطرایج زمان اشکانی داشت، به همین دلیل آن را پهلوی اشکانی گفته اند که هر دو خط دارای یک ریشه است. زبان دوران ساسانیان پهلوی (فارسی میانه) بود که درواقع پدر فارسی کنونی است. سازمان اجتماعی ایرانیان از زمان ساسانیان منظم شد. توجه و علاقه به علم، به خصوص در اواخر دوره ساسانی باعث تالیف و ترجمه کتب مختلفی از زبانهای یونانی، سانسکریت، چینی و غیره شد.
خسرو اول که لقبش انوشیروان (روح جاویدان) بود، در سال ۵۳۱ بر تخت نشست. وزارت انوشیروان برعهده بزرگمهر بود که به دانایی و کیاست شهرت داشت. انوشیروان علاوه بر ایران نزد اعراب و حتی بیزانس به عنوان حکمران حکیم شهرت داشت. عصروی دوران درخشان و متحول فرهنگ ایران باستان است. انوشیروان ایران را به چهار بخش (پازگوس) تقسیم کرد، اموال و املاک بزرگان به آنان باز گردانده شد، اخذ مالیات اصلاح شد و حتی هزینه عروسی بسیاری از جوانان فراهم شد و نکته ای که مورد نظراین مقاله است، این است که دانشگاه جندی شاپور که در نوع خود از مهمترین مراکز علمی دنیای کهن بود در این دوران.
4
این مدرسه گرچه از زمان شاپور اول پایه ریزی شده بود اما توسط این پادشاه تعمیر و گسترش یافت، دانشگاه جندی شاپور از مهمترین مراکز آموزشی و تحقیقی دنیای آن زمان بود که تعداد زیادی دانشمند و پزشک در آن مشغول به تدریس، تحصیل و طبابت بودند. در این مرکز علاوه بر کتب تالیف شده دانشمندان ایرانی بسیاری از کتابهای یونانی و هندی را به پهلوی ترجمه کرده و آن ها را تعلیم می دادند. با مطالعه و بررسی این دانشگاه می توان به قدمت تعلیم و تعلم رسمی در ایران پی برد.
در زمان انوشیروان عده ای از فلاسفه یونان، که بعد از تعطیلی آکادمی آتن به دلیل تعصب امپراطوری روم به ایران پناهنده شدند، مورد حمایت این پادشاه قرارگرفتند. آنان در دانشگاه جندی شاپور به تدریس مشغول شدند. انوشیروان حتی عده ای را به هندوستان فرستاد تا به فراگیری علوم بپردازد. طب یونان در مدرسه جندی شاپور رواج یافت. فلسفه ارسطو و افلاطون در زمان انوشیروان به فارسی ترجمه شد. برزویه طبیب نیز در زمان انوشیروان به هند رفت و با تنی چند از دانشمندان و کتب هند به ایران بازگشت.
مدرسه جندی شاپور در علم کیمیا (شیمی)، زیست شناسی و علوم پزشکی نقش مهمی داشته است. در این مدرسه آموزش و گفت و گو به زبان سریانی بود. از آنجا که زبان سریانی نزدیکی زیادی به زبان عربی دارد این امر خود باعث انتقال سریع وساده تر علوم عهد باستان به دوره اسلامی شد. انوشیروان گذشته از تاسیس دانشکده طب جندی شاپور به تاسیس مدرسه دیگری که در آن ریاضیات، فلسفه و نجوم تدریس می شد در جندی شاپور اقدام کرد. تدریس در این زمینه کاملا به زبان یونانی بود ولی شکی نیست که عامل زبان فارسی نیز به طور غیرمرئی مخصوصا در رشته داروسازی وجود داشته است.
پیوستگی بزرگ میان طب اسلامی و یونانی را باید در پزشکی اواخر دوره ساسانی، به ویژه در مدرسه جندی شاپور جست و جو کرد.
شرقشناسی و مظلومیت تاریخ و فرهنگ ایران
اروپائیها خود را پیشقراولان فرهنگی و مدنی همه انسانها در همه مکانها و زمانها میشمارند و تصور میکنند تعالی و ترقی هر جامعهای در آن است که خود را در مسیر «اروپایی شدن» قرار دهد ... به همین دلیل فرهنگهای دیگران را با دیدی حقارت آمیز، عقبمانده و بیارزش در روزگار جدید معرفی میکنند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 16 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع تحقیق :
تاریخ ، جغرافیا و زندگی عمومی مردم طالقان
استاد راهنما :
سرکار خانم سهرابی
محققان :
رضا پارسای
علیرضا اعلائی
بهار 86
طالقان از آغاز تا اسلام
هزاران سال پیش یکدسته از مردم فقیر اما نیرومند و دلیر در نواحی شمال ایران سکونت گزیدند و این عده که در نوشته های مورخین مارد یا امارد نامیده می شوند ابتداء در اکثر کشورهای آسیای باختری پراکنده بودند و بتدریج در اثر فشار قبایل مختلف در منطقه ای متمرکز گردیدند .
از وضع زندگی و اوضاع اجتماعی و دینی این گروه اطلاعات دقیقی در دست نیست و همینقدر معلوم است که قومی چادر نشین و بیابانگرد بودند و در درون غارها و شکاف کوهها زندگی می نمودند و غذای آنان از گوشت حیوانات تأمین می گردید .
پیرنیا بنقل از کنت کورث می نویسد که زنان آنان فاقد صفاتی می باشند که از خصائص زنهاست یعنی ظرافت و لطافت ندارند و لباس آنان تا زانو نمی رسد موهای سرشان راست ایستاده و فلاختی بر سر دارند که هم زینت و هم اسلحۀ آنهاست .
بعضی از مورخین سه طایفه مشهور دیگر یعنی طایفۀ تپوری و گیل و کادوزی یا کادوسی را شعبه ای از مارد می دانند . دسته ای نیز کادوزیها را از اعقاب طایفۀ گیل می پندارند .
این گروه از اوایل قرن ششم قبل از میلاد استقلال داشته و از هیچیک از پادشاهان چه قبل از اسلام و چه بعد از آن پیروی ننمودند .
حدود سرزمین آنها از خاور بگرگان و استان خراسان و از شمال بدریای خزر و از باختر بلنکران و از جنوب خاوری به سمنان و دامغان و بسطام و از جنوب باختری به قزوین ( کسپین ) محدود می گردید .
بعضی از مورخین حوزۀ زندگی ماردها را بین تپوریها که در مازندران سکونت داشتند و کادوزیان که در گیلان زندگی می کردند تعیین می نمایند .
با توجه بحدود زندگی ماردها و اینکه سفیدرود را نیز در قدیم امارد می نامیدند می توان گفت تاریخ طالقان از حوادث زندگی این قوم جدا نبوده و در هر حال مطالعه در زندگی ماردها مطالعه در اوضاع و حوادث تاریخی و مذهبی و اجتماعی مردم این منطقه نیز می باشد .
از مجموع گزارش مورخین پیداست که طالقان از زمان اسکندر ( 330 ق م ) تا دوران سلطنت قباد ( 496 م ) در دست خاندان جشنسف بوده است و در نامه تنسر جشنسف شاه و شاهزاده طبرستان و فدشوارگر ( گیلان و دیلمان و رویان و دماوند ) نامیده می شود و پس از انقراض آل جشنسف کیوس ( کیوش ) پسر یزرگ قباد بحکومت
این ولایت منصوب گردید و پس از آنکه کیوس بدست برادرش انوشیروان کشته گردید فرمانروائی این ناحیه بآل قارن یا سوخرائیان داده شد .
در سال 22 هجری یعنی پس از گسسته شدن رشته استقلال ایران از دیلمان مردی بنام موتا ( مورتا ) برای راندن تازیان با نعیم بن مقرن بجنگ پرداخت ولی موتا پس از نبرد سختی شکست خورده و کشته شد تازیان ری و قزوین را گشودند اما از حدود قزوین خارج نگشته آنجا را برسم دوره ساسانیان ساخلوگاه خود ساختند همینکه امپراطوری اسلام دچار دودستگی گردید و جنگ جمل و صفین پیش آمد دیالمه از کوهستان خود بسمت قزوین هجوم آوردند تازیان را از آن نواحی بیرون کردند بنی امیه و سپس بنی عباس لشکریانی بسوی دیالمه و بخشهای مختلف طبرستان که عبارت بودند از رویان ( طالقان در بخش جنوب رویان قرار داشت ) . مازندران . رستمدار . فدشوارگر . فیروزکوه قصران ( شمیرانات و لواسانات ) دماوند فرستادند . این جنگلها ساکنین اطراف دریای خزر را زودتر تسلیم اعراب نمود و در سال 22 هجری مردم مازندران بدستور و تدبیر فرخان اصفهبد اصفهبدان طبرستان با تازیان صلح نمودند و بدرخواست آنان ( اسلام یا جزیه ) گردن نهادند اما آنانیکه در رشته کوههای البرز زندگی می نمودند تازیان را بسر زمین خود راه ندادند .
طالقان و نهضت جنگل
در سال 1333 ه با بر افروخته شدن آتش جنگ جهانی اول و نفوذ قوای بیگانه بداخل خاک ایران در شمال این سرزمین یک نهضت چریکی که بعدها به قیام جنگل شهرت یافت شکل گرفت که یکی از اعضاء مؤثر و سازمان ده آن دکتر ابراهیم حشمت فرزند میرزا عباسقلب حشمت الاطباء شهر اسری بوده است .
جنگلیها این مبارزه را با نام و رهبری هیئت اتحاد اسلام دنبال نمودند و با اعدام دکتر حشمت دوران فرمانروائی هیئت اسلام که بعدها به کمیته اتحاد اسلام تغییر نام داده بود بپایان میرسد و بفاصله کوتاهی حکومت جمهوری شوروی ایران جانشین آن می گردد . تردیدی نیست که نقش مردم طالقان در این دوران حساس با پیوندهای دیرینه ای ارتباط می یابد که امید است روزی با بدست آمدن اسناد و یادداشتهای بیشتر در این باره اطلاعات سودمندتری در اختیار قرار گیرد و عجالةً آنچه را که می توان در این باره گفت آنست که در منابع تاریخی با نام گروهی از مردم طالقان که در حوادث انقلاب گیلان و مقاومت در برابر بیگانگان از آغاز قرار داد تقسیم ایران ( قرار داد 1907 ) و سازماندهی قیام جنگل با آزادیخواهان همکاری داشته اند برخورد می کنیم که عبارت بودند از :
1 – دکتر ابراهیم حشمت که در چهارم اردیبهشت 1298 – در میدان قرق کارگزار رشت اعدام شد و در مسخد چله خانه دفن گردید .
2 – علی طالع میری – در رشت سکونت داشته از جمله اعضاء شورای جنگل و مسئول خوار و بار و تهیه اسلحه برای جنگلیها بود و در تجارتخانه ای به کار اشتغال داشت .
3 – حاج نظر علی میری که موجب آشتی میان دکتر حشمت و امیر اسعد تنکابنی گردیده و در تنکابن به تجارت می پرداخت .
4 – شیخ محمود طالقانی که موجب پیوستن خوانین دیلمان بجنگل گردید و در سیاهکل به وعظ و تبلیغ می پرداخت .
5 – میرزا علی خان پسر فضل اله شهر اسری از خویشاوندان دکتر حشمت که در تسخیر تهران هم همراه بود مدتی نیز رئیس شهربانی ساری گردید و بایفرم خان به زنجان رفت و رئیس شهربانی این شهر شد و پس از تجاوز روسها به این شهر اعدام گردید .
6 – میرزا غفار خان برادر میزا علی خان و پسر فضل اله بعد از انقلاب مشروطه برای مدتی حکمران قم گردید .
7 – سهرابخان پسر میرزا خلیل طالقانی در دوران ریاست شهربانی میرزا علی خان در زنجان معاون انتظامات شهری بود .
8 – عبد اله خان کرکبودی – چریک نظام ملی جنگل و از جمله مجاهدین در دستگیری محسن خان امین الدوله در لشت نشا بوده است که در کرکبود بکار زراعت اشتغال داشت و پس از پایان کار جنگل کارمند یکی از ادارات دولتی گردید .
9 – میرزا ابراهیم نسائی که کشاورز و معلم در روستاهای گیلان و انباردار جنگل در گیلاس شرق و از جمله همراهان قوای جنگل در دستگیری محسن امین الدوله در لشت نشا بود و پس از پایان کار جنگل به روستا نساء طالقان رفته و بکار معلمی و زراعت پرداخت .
10 – خدابخش اوانکی – کشاورز و پیک جنگل بوده است و پس از استقرار دکتر حشمت در بخش شرقی گیلان پیک مخصوص وی بطالقان بود .
جز این گروه با نام تعدادی از سوهانیها وکشی ها و کشرودیها و گورانیها آشنا هستیم که از حضورشان در نهضت جنگل و همکاری آنان با دکتر حشمت نام برده شده است .
جنگلیها از دلبستگی مردم طالقان به نهضت جنگل آگاه بودند که یارآور می شوند میرزا پس از ورود بلاهیجان و مشورت با دکتر حشمت تصمیم گرفتند از راهی امن به طرف لاهیجان رفته و از آنجا خود را بمناطقی برسانند که بتوانند قوای خود را جمع و جور نمایند اما پیشنهاد دکتر با مخالفت احسان اله خان و خالو قربان روبرو گردید .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 106 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
تاریخ معاصر ایران دورانی از تاریخ ایران است که با انقلاب مشروطه شروع میشود و تا سرنگو نی سلسله پهلوی و پیروزی انقلاب ایران ادامه میابد. تاریخ معاصر ایران را به بخش هایی تقسیم میکنند:
جنبش مشروطه ایران
کودتای ۱۲۹۹
رضاشاه پهلوی
محمدرضا شاه پهلوی
نهضت ملیشدن نفت
کودتای ۲۸ مرداد
انقلاب سفید
انقلاب ایران
جنبش مشروطه ایران مجموعه کوششها و رویدادهائی است که در دوره مظفرالدین شاه قاجار و سپس در دوره محمدعلی شاه قاجار برای تبدیل حکومت استبدادی به حکومت مشروطه رخ داد و منجر به تشکیل مجلس شورای ملی و تصویب اولین قانون اساسی ایران شد.
پیشینه
از اوائل سلطنت ناصرالدین شاه قاجار نارضایتی مردم از ظلم وابستگان حکومت رو به رشد بود. تأسیس دارالفنون و آشنائی تدریجی ایرانیان با تغییرات و تحولات جهانی اندیشه تغییر و لزوم حکومت قانون و پایان حکومت استبدادی را نیرو بخشید. نوشته های روشنفکرانی مثل [[حاج زینالعابدین مراغهای ]] و عبدالرحیم طالبوف و میرزا فتحعلی آخوندزاده و میرزا ملکم خان و میرزا آقاخان کرمانی و سید جمال الدین اسدآبادی و دیگران زمینه های مشروطه خواهی را فراهم آورد. سخنرانیهای سیدجمال واعظ و ملک المتکلمین توده مردم مذهبی را با اندیشه آزادی و مشروطه آشنا میکرد. نشریاتی مانند حبل المتین و چهرهنما و حکمت و کم
2
ی بعد ملانصرالدین که همه در خارج از ایران منتشر میشدند نیز در گسترش آزادیخواهی و مخالفت با استبداد نقش مهمی داشتند.
کشته شدن ناصرالدین شاه به دست میرزا رضای کرمانی که آشکارا انگیزه خود را قطع ریشه ظلم و نتیجه تعلیمات سیدجمال الدین دانسته بود، کوشش بیشتر در روند مشروطه خواهی را سبب شد.
عدالت خانه
اگر چه از مدتی قبل شورشها و اعتراضاتی در شهرهای ایران علیه مظالم حکومت رخ داده بود اما شروع جنبش را معمولاً از ماجرای گران شدن قند در تهران ذکر میکنند. علاءالدوله حاکم تهران هفده نفر از بازرگانان و دونفر سید را به جرم گران کردن قند به چوب بست. این کار که با تائید عین الدوله صدراعظم مستبد انجام شد اعتراض بازاریان و روحانیان و روشنفکران را برانگیخت. اینان در مجالس و در مسجدها به سخنرانی ضد استبداد و هواداری از مشروطه و تأسیس عدالتخانه یا دیوان مظالم پرداختند. خواست برکناری عین الدوله و عزل مسیو نوز بلژیکی و حاکم تهران به میان آمد و اعتصاب در تهران فراگیر شد.
عده ای از مردم و روحانیان به صورت اعتراض به حضرت عبدالعظیم رفتند. مظفرالدی نشاه وعده برکناری صدراعظم و تشکیل عدالتخانه را داد. هنگامی که به وعده خود عمل نکرد علما از جمله آقا سید محمد طباطبائی و آقا سیدعبدالله بهبهانی به قم رفتند و تهدید کردند که کشور را ترک میکنند و به عتبات عالیات خواهند رفت. عدهای هم در سفارت انگلیس متحصن شدند.
عین الدوله با گسترش ناآرامیها در شهرهای دیگر استعفا کرد و میرزا نصرالله خان مشیرالدوله صدراعظم شد.
فرمان مشروطیت
بالاخره مظفرالدین شاه فرمان مشروطیت را در ۱۳ مرداد ۱۲۸۵ امضا کرد. علما و دیگرانی که به حضرت عبدالعظیم و قم رفته بودند بازگشتند و تحص در سفارت انگلیس پایان یافت. مردم صدور فرمان مشروطیت را جشن گرفتند.
4
مجلس اول
تصویری از نمایندگان دوره اولمجلس
اول در ۱۸ شعبان ۱۳۲۴ (۱۴ میزان ۱۲۸۵/۷ اکتبر ۱۹۰۶) در تهران گشایش یافت. نمایندگان به تدوین قانون اساسی پرداختند و در آخرین روزهای زندگی مظفرالدینشاه این قانون نیز به امضای او رسید.
محمدعلی شاه
پس از مرگ مظفرالدی نشاه، ولیعهد او محمدعلی میرزا شاه شد و از همان ابتدا به مخالفت با مشروطه و مجلس پرداخت. او در مراسم تاجگذاری خود نمایندگان مجلس را دعوت نکرد.
به علاوه اگرچه نمایندگان دورهٔ اول مجلس که با حرارتی تمام جهت اصلاح اوضاع ایران می کوشیدند،با راندن مسیو نوز رئیس کل گمرک و وزیر خزانه از خدمت در مقابل سیاست روسیه که از او جداً حمایت می کرد،غالب آمدند؛اما روس ها شاه تازه را در دشمنی با مجلس و مشروطه روز به روز بیش تر تقویت نمودند تا آن جا که محمدعل
4
ی شاه،مشیرالدوله را از صدارت برکنار کرد و امین السلطان (اتابک اعظم) را که سالها صدراعظم دوره استبداد بود از اروپا به ایران فراخواند و او را صدراعظم کرد. از امضای قانون اساسی سر باز زد. پس از اعتراضات مردم به ویژه در تبریز، ناچار دستخطی صادر کرد و قول همراهی با مشروطه را داد. ولی هم شاه و هم اتابک اعظم همچنان به مخالفت با مشروطه و مشروطه خواهان مشغول بودند. اتابک اعظم را جوانی بهنام عباس آقا تبریزی با تیر زد و کشت.
نشریه هفتگی صوراسرافیل در این دوران منتشر میشد و نقش مهمی در تشویق مردم به آزادیخواهی و مقابله با شاه و ملایان طرفدارش داشت.
با توجه به ناقص بودن قانون اساسی مشروطه که با عجله تهیه شده بود مجلس متمم قانون اساسی را تصویب کرد که در آن مفصلا حقوق مردم و تفکیک قوا و اصول مشروطیت آمده بود. محمدعلی شاه به مجلس رفت و سوگند وفاداری یاد کرد. پس از چند روز او و دیگر مستبدان با همراهی شیخ فضل الله نوری عدهای را علیه مجلس در اطراف آن جمع کردند و به درگیری با نمایندگان و مدافعان مجلس پرداختند. با بمبی که یاران حیدرخان عمواوغلی به کالسکه حامل محمدعلیشاه انداختند به مقابله جدی با مجلس پرداخت و به باغشاه رفت و بریگاد قزاق را برای مقابله با مجلس آماده کرد.
توپبستن مجلس
بالاخره با فرستادن کلنل لیاخوف فرمانده بریگاد قزاق حمله به مجلس را آغاز کرد. لیاخوف با نیروهایش مجلس را محاصره کردند و ساختمان مجلس و مدرسه سپهسالار را در ۲۳ جمادی الاول ۱۳۲۶ (۲ سرطان ۱۲۸۷/۲۳ ژوئن ۱۹۰۸) به توپ بستند. عده زیادی از مدافعان مجلس در این حمله کشته شدند. محمدعلی شاه لیاخوف را به حکومت نظامی منصوب کرد. و به تعقیب نمایندگان و دیگر آزادیخواهان پرداخت. ملک المتکلمین و میرزا جهانگیرخان و قاضی ارداقی را در باغشاه پس از شکنجه در برابر محمدعلی شاه کشتند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 16 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
تاریخ چیست؟
تاریخ عبارت است از سرگذشت یا سلسله اعمال,وقایع ,حوادث قایل ذکر که درروند جامعه تاثیر نسبتا مهمی داشته باشدو به ترتیب سازمان تنظیم شده باشد.
براین اساس تاریخ بر دو نوع است:
1- تاریخ توصیفی 2- تاریخ تحلیلی
تاریخ توصیفی:تاریخی است که صرفا به بیان و توصیف رویداد ها می پردازد وکاری به علت و ریشه یابی این رویدادها کاری ندارد
تاریخ تحلیلی:علاوه بر توصیف رویدادها به ریشه یابی وعلت پدیدار شدن علتها می پردازد.بدیهی است این نوع تاریخ مفید تر از نوع توصیفی وبه ان علم تاریخ می گویند.
)چیست؟Educationآموزش وپرورش یا تعلیم (
آموزش که در مقابل کلمه عربی تعلیم قرار دارد به معنای یاد دادن ویاد گرفتن یک دانش یا یک مهارت است و پرورش به معنی رشد وجهت دادن به شخصیت انسان است در مواردی در آموختن پرورش نیز وجود داردمثلا آموختن یک مطلب باعث می شود تا فرد یادگیرنده احساس رضایت کند و اعتماد به نفس پیدا کند که این جنبه تربیتی است . به علت نزدیک بودن این دو educationمفهوم در انگلیسی و فرانسه برای آنها یک کلمه وجود دارد.
تعریف آموزش و پروش
آموزش و پروش یک مفهوم اجتماعی است وبدین جهت متناسب بازمان ومکان و افرادی که با آن سر وکار دارند تعاریف گوناگونی دارد
زیرا علوم اجتماعی و علوم انسانی بسیار وسیع و گسترده هستند و بدین جهت یافته های آنها کلیت همه جایی و همه زمانی ندارند وقابل انعطاف می باشد .
تاریخ چیست؟
تاریخ عبارت است از سرگذشت یا سلسله اعمال,وقایع ,حوادث قایل ذکر که درروند جامعه تاثیر نسبتا مهمی داشته باشدو به ترتیب سازمان تنظیم شده باشد.
براین اساس تاریخ بر دو نوع است:
1- تاریخ توصیفی 2- تاریخ تحلیلی
تاریخ توصیفی:تاریخی است که صرفا به بیان و توصیف رویداد ها می پردازد وکاری به علت و ریشه یابی این رویدادها کاری ندارد
تاریخ تحلیلی:علاوه بر توصیف رویدادها به ریشه یابی وعلت پدیدار شدن علتها می پردازد.بدیهی است این نوع تاریخ مفید تر از نوع توصیفی وبه ان علم تاریخ می گویند.
)چیست؟Educationآموزش وپرورش یا تعلیم (
آموزش که در مقابل کلمه عربی تعلیم قرار دارد به معنای یاد دادن ویاد گرفتن یک دانش یا یک مهارت است و پرورش به معنی رشد وجهت دادن به شخصیت انسان است در مواردی در آموختن پرورش نیز وجود داردمثلا آموختن یک مطلب باعث می شود تا فرد یادگیرنده احساس رضایت کند و اعتماد به نفس پیدا کند که این جنبه تربیتی است . به علت نزدیک بودن این دو educationمفهوم در انگلیسی و فرانسه برای آنها یک کلمه وجود دارد.
تعریف آموزش و پروش
آموزش و پروش یک مفهوم اجتماعی است وبدین جهت متناسب بازمان ومکان و افرادی که با آن سر وکار دارند تعاریف گوناگونی دارد
زیرا علوم اجتماعی و علوم انسانی بسیار وسیع و گسترده هستند و بدین جهت یافته های آنها کلیت همه جایی و همه زمانی ندارند وقابل انعطاف می باشد .
تاریخ چیست؟
تاریخ عبارت است از سرگذشت یا سلسله اعمال,وقایع ,حوادث قایل ذکر که درروند جامعه تاثیر نسبتا مهمی داشته باشدو به ترتیب سازمان تنظیم شده باشد.
براین اساس تاریخ بر دو نوع است:
1- تاریخ توصیفی 2- تاریخ تحلیلی
تاریخ توصیفی:تاریخی است که صرفا به بیان و توصیف رویداد ها می پردازد وکاری به علت و ریشه یابی این رویدادها کاری ندارد
تاریخ تحلیلی:علاوه بر توصیف رویدادها به ریشه یابی وعلت پدیدار شدن علتها می پردازد.بدیهی است این نوع تاریخ مفید تر از نوع توصیفی وبه ان علم تاریخ می گویند.
)چیست؟Educationآموزش وپرورش یا تعلیم (
آموزش که در مقابل کلمه عربی تعلیم قرار دارد به معنای یاد دادن ویاد گرفتن یک دانش یا یک مهارت است و پرورش به معنی رشد وجهت دادن به شخصیت انسان است در مواردی در آموختن پرورش نیز وجود داردمثلا آموختن یک مطلب باعث می شود تا فرد یادگیرنده احساس رضایت کند و اعتماد به نفس پیدا کند که این جنبه تربیتی است . به علت نزدیک بودن این دو educationمفهوم در انگلیسی و فرانسه برای آنها یک کلمه وجود دارد.
تعریف آموزش و پروش
آموزش و پروش یک مفهوم اجتماعی است وبدین جهت متناسب بازمان ومکان و افرادی که با آن سر وکار دارند تعاریف گوناگونی دارد
زیرا علوم اجتماعی و علوم انسانی بسیار وسیع و گسترده هستند و بدین جهت یافته های آنها کلیت همه جایی و همه زمانی ندارند وقابل انعطاف می باشد .
جامعه شناسان آموزش وپرورش را وسیله ای برای اداره کنترل جامعه می دانند.
پستالوزی اهل سوییس که در قرون 18 و19 می زیسته ویک روانشناس بوده است می گوید آموزش وپرورش خوب عبارتست از رشد طبیعی و تدریجی و هماهنگ تمام نیروها واستعدادهای بشری که در نهاد او موجود است.
مورخان تربیت را وسلیه ای برای نگهداری تمدن وفرهنگ جامعه می دانند .
یک تعریف کامل و مورد قبول کارشناسان تربیتی ازآن افلاطون است .او می گوید:تربیت خوب ان است که روح وبدن را از همه زیبایی ها کمالاتی که داردند بهره مند سازند.
فرهنگ و آموزش و پرورش
یکی از عوامل بسیار مهمی که در اموزش و پرورش تاثیر زیادی دارد ومتقابلا از آن تاثیر می پذیرد فرهنگ جامعه است .
بنابراین باید فرهنگ را خوب بشناسیم تا بدانیم که تاریخ آموزش وپرورش کشورها که قسمتی از فرهنگ جامعه است چگونه بر آموزش وپرورش آنها تاثیر گذاشته اند.
فرهنگ چیست؟
کلیه دستاوردهای بشر بعد از تولد که جنبه ارثی ژنتیکی ندارد اما قسمتی از ان جنبه ارثی اجتماعی دارد را فرهنگ گویند.
با این تعریف آداب ورسوم زبان دین حرفه ها وصنایع .......جزو فرهنگ جامعه هستند.
با این تعریف ما دو نوع فرهنگ داریم:
1-فرنگ مادی
2-فرهنگ معنوی
عناصر فرهنگ وتاثیر آنها در آموزش و پرورش و تاریخ آن
به عقده رالف لینتون استاد مردم شناسی دانشگاه کلمبیا نیویورک در جامعه پویا (جامعه ای که صنعت وارد آن شده است و فرهنگ آن متغیر است)سه گروه عنصر فرهنگی وجود دارد که عبارتند از :
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 20 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
14
موضوع:
تاریخ هنر چین
فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه 1
صنایع دوره سنگی 4
هنر رسمی و عصر مفرغ 10
نقشه 21
1
مقدمه:
چین، در سرتاسر تاریخ طولانی ثبت شدهاش، توانسته است مرزهایش را تقریباً بدون آنکه خود به تهاجمی دست زند حفظ کند. این امر مسلم که هر ادبیات و هم هنرها در چین در طی چندین هزاره وابستگی متقابل بسیار چشمگیری داشتهاند، خود مؤید این نظر است که فرهنگ چین نیز به همین اندازه عاری از گسست بوده است. با این همه، فرهنگ چینی که تجلی آن را در هنرها و هنرهای کاربردی مییابیم، سنتی ناب و خالص نبوده است.
کنجکاوی و علاقه به نقشمایههای خارجی که از همسایگان شرقی و غربی وام گرفته میشده به استادی در فن و گنجینهای غنی از سبکهای مختلف شکل داده است، اما عشق به سنت، حفظ تجانس را تضمین کرده است. هرگاه نقشمایهها و سبکها جذب سنت چینی شدهاند، در طی قرون، هم سو با علاقه به کهنگرایی که در بخش اعظم هنر چینی جاری است بارها از نو سربرداشتهاند. همین علاقه ما را به این دیدگاه سوق میدهد که چین فرهنگ هنری کی پارچه و خود بسندهای دارد.
یکی از پرنفوذترین واردات پذیرش آیین بودایی و در قرن دوم قم بود که فرهنگ دینی و فلسفی جدیدی را با هنر و شمایلنگاری ملازم آن به چین آورد. در پی آن، سبکهای جدید نقاشی فیگور و پیکرهسازی، و نیز الگوهای جدید در طراحی معابد، اثاث و تزیینات آنها لازم افتاد؛ جذب اینها قرنها به طول انجامید.
بخش اعظم هنر بودایی از سنتهای آسیای مرکزی الهام میگرفت که خود ریشه در الگوی اصلی در شمال هند داشتند. در چین، شمایلنگاری بودایی نقشی مهم در پیکرهسازی و نقاشی داشته است. پیکرههای بزرگ مقایس پیش از این، قالب هنری بومی مهمی نبودند، اما در قرون پنجم و ششم دیگر نقش برجستههای باابهت و پیکرهای سنگی بیتکیهگاه برای غار. معبدها و بناها چوبی ساخته میشد. در سدههای میانه، و بعدتر، سبکهای هنری تبتی، مغولی و گورکانیان هند در چین در دورههای محبوبیت و نفوذ یافتند، اما تأثیر آنها در کل چندان گسترده نبود.
رشد لایهبندی در جامعة چین تنوع بیشتر در سبکهای هنری و تنوع بیشتر در مواد و مصالح کار را اقتضا میکرد. از همان مراحل اولیه، مهارت در تزیینات سطح، چه باکنده
2
کاری روی سنگ یا ریختهگری فلزات، در چین به وجود آمد. نقشمایههای به کار رفته به صورت تزیینات نقش شده بر سفالینهها تا به امروز باقی ماندهاند.
از دورة زمامداری دودمان هان، نقاشی و خوشنویسی معتبرترین شاخهها هنر بیانی بودهاند. این هنرها، که اهل قلم نیز دستی در آنها داشتند، با فلسفة زندگی آنان عجین است. خوشنویسی، که از دیرباز یکی از قالبهای جدی هنر تلقی میشده است. بیانگر قدرت شخصیت خطاط است و بنابراین چیزی فراتر از کلمات نوشته شده را بیان میدارد.
در قرن بیستم، به دلایل سیاسی و عقیدتی، شاهد تلاش برای وارد کردن سبک خارجی (به صورت نقاشی رنگ روغن و پیکرهسازی روسی) به منظور پرکردن خلأ مفروض در هنرهای بومی معاصر بودهایم. به سفارش حکومت مؤسساتی برای تعلیم نقاشان و پیکرهسازی برای تولید «هنر رسمی» با سبک و شیوهای بیگانه با سبکهای تثبیت شدة چینی به وجود آمده است. این امر در شکل فعلیاش شاید حرکتی گذرا باشد، اما به هر حال حرکتی است که با خود تغییری عظیم در آموزش هنر و درک بیشتر کاربردهای هنر به همراه آورده است و شاید در چین تأثیراتی ماندگار داشته باشد.
با این که هنرها و هنرهای کاربردی در چین، پیوسته مفاهیم خارجی در جذب کردهاند، همگی گویی سبکی قابل شناسایی دارند؛ و این گواهی است بر ثبات جامعة چین. در جامعهای چین تجاری، تماس با خارج عمدتاً از طریق داد و ستد بوده است، گو که در زمانهایی تجارت به معنای پیشکش دادن و گرفتن و مبادله به معنای ادای احترام بوده است. هر تلاشی برای شناساندن سبک چینی باید پیچیدگی فرهنگیای را لحاظ کند که طی پنج هزار سال ساخته شده بی آن که چیزی را به دور بیندازد. کهنگرایی در چین، که با پیچیدگی بسیار غریبی همراه بوده است، گویی سبب شده که ذوقی متکی به خویش دست نخورده باقی ماند و سبکی چند وجهی خلق شود.
4
صنایع دوره نوسنگی
حدود هزارة پنجم تا قرن هجدهم قبل ازمیلاد
در شبه قارة چین دورة نوسنگی مردمانی میزیستند که در گسترهای وسیع پراکنده بودند، در کنار درههای رود زرد و شاخابههای آن، در دشتهای باتلاقی شاندونگ کنونی، و در سمت جنوب بر کنارة یانگ تسه و دورتر. دست که از هزارة پنجم قم این اقوام گوناگون در دهکدههایی سکونت داشتند، زمین را شخم میزدند، شکار و ماهیگیری میکردند. از همان اوایل این دوره خوک و سگ را اهلی کردند و ظروف گلی و ابزاری ساده از سنگ و استخوان [1] ساختند. امروزه از روی شکل و نقوش سفالینههای آنان ذوق بصریشان را میتوان ارزیابی کرد. تا جایی که ما میدانیم، از دورة نو سنگی هیچ کندهکاری یا دیوارنگارهای باقی نمانده است، و به نظر میرسد که هنرمندان این جوامع سفالگران بودهاند. آنان ظروف سفالی را به روش فتیله چین، ورقهای، یا حجمسازی در اشکال مختلف که رفته رفته متنوعتر میشد میساختند و در دمای پایین میپختند. در اغلب جوامع نوسنگی ظروف با دو کیفیت تولید میشد. سفالینههای خاکستری با اثر ریسمان فشرده بر آن برای استفادة روزمره به تعداد زیاد تولید میشد، اما ظروف با صناعت و تزیینات ظریفتر نیز یافت میشدند. ظروف اولیة منطقة شانشی (هزارة پنجم تا چهارم قم) و ظروف متعلق به جوامع ساکن شمال غرب (هزارة سوم تا دوم قم) یک دست و صیقل خورده بودند و نقوشی با گلابه به رنگهای مشکی، قرمز و سفید بر آنها ایجاد میشد؛ در جانب شرق و جنوب، مردمان سفالینة مشکی ظروفی بیآرایه با اشکالی غریب میساختند.
تصویر دورة طولانی بین حدود 4000 قم تا حدود 1700 قم، که هنوز کامل نشده است، نشان میدهد که نخستین سکونت گاهها در حوضة مرکزی رود زرد و در درة رود وی شکل گرفتند. در میان سکونت گاههای کرانة رود زرد در دورة نوسنگی، سکونت گاه واقع در بانپو در نزدیکی شیان کنونی بهتر از بقیه حفظ شده است؛ در آنجا دهکدهای بزرگ در کرانة رود از حفاری بیرون آمده و حفظ شده است. محوطة بانپو که احتمالاً در دو مرحله و در طی دورهای طولانی (ح 4000 تا 3000 قم) مسکون بوده است، از سکونت گاهی گسترده تشکیل شده با یک تاحیة مسکونی مشخص متشکل از خانههای مدور کوچک [2، 3] و یک محل اجتماعات، یکی ناحیة دفن مردگان دور از دهکده، و ناحیة سفال
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 56 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
تاریخ هنر
انسانها هنر را برای تسکین خود برگزیدهاند ، چه هنرمندان و چه مخاطبان اثر هنری در هنر مایه آرامش میجویند .
آنچه در هنر به نظر اصل است ، زیبایی است . هرچند در هرزمانی زیبایی را به شکلهای مختلفی درک میکنند.
بعضی هنر را آینه واقعیتهای موجود درجهان از طبیعت تا زندگی آدمها به حساب میآورند . یعضی زمانی نام هنر را بر چیزی میگذارند که سازنده اش با آن احساس آرامش کند و آنچه در نظر دارد به تمامی بیان کرده باشد . بعضی میگویند ؛ اگر مخاطب به درستی نفهمد که هنرمند چه میگوید ، اثر چه ارزشی میتواند داشته باشد . بعضی از شکل اثر حرف میزنند که اگر اثر هنری از قواعد و شکل درست هنر پیروی نکند ، یک اثر هنری خلق نکرده است . اما اکنون همه این گروهها بعد از قرنها بحث میدانند که اثر هنری درواقع همه اینهاست . و تک تک این گروهها حق دارند ولی بدون بقیه ناقص هستند .
بسته به آنکه هنرمند چه ابزاری را برای بیان هنرش انتخاب کند ، هنرها شاخههای مختلفی را تشکیل دادهاند. همچنان که باید بدانیم بعضی سخنها را فقط با بعضی ابزارها میتوان گفت . مثلا شاید هیچوقت نتوانیم ،صرفا از روی یک شعر حافظ یک فیلم سینمایی بسازیم ، زیرا حافظ با دقت مطلبی را انتخاب کرده که صرفا با شعر بیان میشود . د راین صورت این اثر برای همیشه بصورت یک شعر باقی است و هیچکس خود آنرا به زبان دیگر درنمیآورد . و لی شده است که یک اثر هنری با یک ابزار دیگر بیان بسیار زیبایی به خود گرفته است . اما همچنان که گفته شد ،اصل در هنر زیبایی است . باهر ابزاری که میطلبد ،باید چیز زیبا را خلق کنیم و آنرا به جهان و آدمها هدیه کنیم . این میتواندبرای همیشه ماندگار باشد. مانند مجسمه سازی در دورهای از یونان یا نگارگری دوره عباسی در ایران .
یکی از مسائل مهم در هنر امروز بصری شدن بیش از اندازه آن است ،بصری شدن یعنی آثار هنری از راه دیدن در ما تاثیر میگذارند . امروز هر کسی میداند که معنی یک قلب ، عشق است . یا همه وقتی تصویر میکی ماوس رامیبینیم ،در حالیکه بکلی با یک موش واقعی فرق میکند آنرا تشخیص میدهیم . همچنانکه بسیاری از رنگها تاثیرات خاصی روی بیننده خود میگذارند.این کاری است که هنرمندان در طول قرنها انجام دادهاند . و همچنان هم معانی جدیدی را در ذهن ما میکارند . هنرهای بصری به انواع مختلفی موجود هستند . اما باید بدانیم که همیشه هنرها درهم تاثیر میگذارند و گاه از هم جدا میشوند . یک عکاس میتواند از یک نقاشی ایده عکس بگیرد ،یا نقاشی با شنیدن یک موسیقی به فکر کشیدن یک تصویر بیافتد . یا طراحی صحنه از نقاشی ساده پردهها شروع کند ولی آنقدر دور شود که از دل آن نورپردازی ، طراحی لباس و رشته مجزایی بنام طراحی صحنه شکل بگیرد . همچنین بسیاری از رشتهها نه بصورت غیر مستقیم با هنر در ارتباط هستند ،مانند معماری که یک رشته مهندسی به حساب میآید ولی معمارباید یک هنرمند خوب هم باشد ، یا سینما بصورت عکس علاوه برآنکه هنر است با مسائل فنی و تکنیک های فنی دست و پنجه نرم میکند . درهر زمینهای سعی برآن شده علاوه برآنکه توضیحات به سادگی ارائه شود ،ولی یک قسمت برای دوستانی که علاقهمند هستند درآن رشته دست به تجربههای شخصی بزنند، در نظر گرفته شود. راهنماییهای سریع و فقط برای این دسته از دوستان جدا از مطالب اصلی آورده میشود
2
تاریخ هنر
انسانها هنر را برای تسکین خود برگزیدهاند ، چه هنرمندان و چه مخاطبان اثر هنری در هنر مایه آرامش میجویند .
آنچه در هنر به نظر اصل است ، زیبایی است . هرچند در هرزمانی زیبایی را به شکلهای مختلفی درک میکنند.
بعضی هنر را آینه واقعیتهای موجود درجهان از طبیعت تا زندگی آدمها به حساب میآورند . یعضی زمانی نام هنر را بر چیزی میگذارند که سازنده اش با آن احساس آرامش کند و آنچه در نظر دارد به تمامی بیان کرده باشد . بعضی میگویند ؛ اگر مخاطب به درستی نفهمد که هنرمند چه میگوید ، اثر چه ارزشی میتواند داشته باشد . بعضی از شکل اثر حرف میزنند که اگر اثر هنری از قواعد و شکل درست هنر پیروی نکند ، یک اثر هنری خلق نکرده است . اما اکنون همه این گروهها بعد از قرنها بحث میدانند که اثر هنری درواقع همه اینهاست . و تک تک این گروهها حق دارند ولی بدون بقیه ناقص هستند .
بسته به آنکه هنرمند چه ابزاری را برای بیان هنرش انتخاب کند ، هنرها شاخههای مختلفی را تشکیل دادهاند. همچنان که باید بدانیم بعضی سخنها را فقط با بعضی ابزارها میتوان گفت . مثلا شاید هیچوقت نتوانیم ،صرفا از روی یک شعر حافظ یک فیلم سینمایی بسازیم ، زیرا حافظ با دقت مطلبی را انتخاب کرده که صرفا با شعر بیان میشود . د راین صورت این اثر برای همیشه بصورت یک شعر باقی است و هیچکس خود آنرا به زبان دیگر درنمیآورد . و لی شده است که یک اثر هنری با یک ابزار دیگر بیان بسیار زیبایی به خود گرفته است . اما همچنان که گفته شد ،اصل در هنر زیبایی است . باهر ابزاری که میطلبد ،باید چیز زیبا را خلق کنیم و آنرا به جهان و آدمها هدیه کنیم . این میتواندبرای همیشه ماندگار باشد. مانند مجسمه سازی در دورهای از یونان یا نگارگری دوره عباسی در ایران .
یکی از مسائل مهم در هنر امروز بصری شدن بیش از اندازه آن است ،بصری شدن یعنی آثار هنری از راه دیدن در ما تاثیر میگذارند . امروز هر کسی میداند که معنی یک قلب ، عشق است . یا همه وقتی تصویر میکی ماوس رامیبینیم ،در حالیکه بکلی با یک موش واقعی فرق میکند آنرا تشخیص میدهیم . همچنانکه بسیاری از رنگها تاثیرات خاصی روی بیننده خود میگذارند.این کاری است که هنرمندان در طول قرنها انجام دادهاند . و همچنان هم معانی جدیدی را در ذهن ما میکارند . هنرهای بصری به انواع مختلفی موجود هستند . اما باید بدانیم که همیشه هنرها درهم تاثیر میگذارند و گاه از هم جدا میشوند . یک عکاس میتواند از یک نقاشی ایده عکس بگیرد ،یا نقاشی با شنیدن یک موسیقی به فکر کشیدن یک تصویر بیافتد . یا طراحی صحنه از نقاشی ساده پردهها شروع کند ولی آنقدر دور شود که از دل آن نورپردازی ، طراحی لباس و رشته مجزایی بنام طراحی صحنه شکل بگیرد . همچنین بسیاری از رشتهها نه بصورت غیر مستقیم با هنر در ارتباط هستند ،مانند معماری که یک رشته مهندسی به حساب میآید ولی معمارباید یک هنرمند خوب هم باشد ، یا سینما بصورت عکس علاوه برآنکه هنر است با مسائل فنی و تکنیک های فنی دست و پنجه نرم میکند . درهر زمینهای سعی برآن شده علاوه برآنکه توضیحات به سادگی ارائه شود ،ولی یک قسمت برای دوستانی که علاقهمند هستند درآن رشته دست به تجربههای شخصی بزنند، در نظر گرفته شود. راهنماییهای سریع و فقط برای این دسته از دوستان جدا از مطالب اصلی آورده میشود
2
تاریخ هنر
انسانها هنر را برای تسکین خود برگزیدهاند ، چه هنرمندان و چه مخاطبان اثر هنری در هنر مایه آرامش میجویند .
آنچه در هنر به نظر اصل است ، زیبایی است . هرچند در هرزمانی زیبایی را به شکلهای مختلفی درک میکنند.
بعضی هنر را آینه واقعیتهای موجود درجهان از طبیعت تا زندگی آدمها به حساب میآورند . یعضی زمانی نام هنر را بر چیزی میگذارند که سازنده اش با آن احساس آرامش کند و آنچه در نظر دارد به تمامی بیان کرده باشد . بعضی میگویند ؛ اگر مخاطب به درستی نفهمد که هنرمند چه میگوید ، اثر چه ارزشی میتواند داشته باشد . بعضی از شکل اثر حرف میزنند که اگر اثر هنری از قواعد و شکل درست هنر پیروی نکند ، یک اثر هنری خلق نکرده است . اما اکنون همه این گروهها بعد از قرنها بحث میدانند که اثر هنری درواقع همه اینهاست . و تک تک این گروهها حق دارند ولی بدون بقیه ناقص هستند .
بسته به آنکه هنرمند چه ابزاری را برای بیان هنرش انتخاب کند ، هنرها شاخههای مختلفی را تشکیل دادهاند. همچنان که باید بدانیم بعضی سخنها را فقط با بعضی ابزارها میتوان گفت . مثلا شاید هیچوقت نتوانیم ،صرفا از روی یک شعر حافظ یک فیلم سینمایی بسازیم ، زیرا حافظ با دقت مطلبی را انتخاب کرده که صرفا با شعر بیان میشود . د راین صورت این اثر برای همیشه بصورت یک شعر باقی است و هیچکس خود آنرا به زبان دیگر درنمیآورد . و لی شده است که یک اثر هنری با یک ابزار دیگر بیان بسیار زیبایی به خود گرفته است . اما همچنان که گفته شد ،اصل در هنر زیبایی است . باهر ابزاری که میطلبد ،باید چیز زیبا را خلق کنیم و آنرا به جهان و آدمها هدیه کنیم . این میتواندبرای همیشه ماندگار باشد. مانند مجسمه سازی در دورهای از یونان یا نگارگری دوره عباسی در ایران .
یکی از مسائل مهم در هنر امروز بصری شدن بیش از اندازه آن است ،بصری شدن یعنی آثار هنری از راه دیدن در ما تاثیر میگذارند . امروز هر کسی میداند که معنی یک قلب ، عشق است . یا همه وقتی تصویر میکی ماوس رامیبینیم ،در حالیکه بکلی با یک موش واقعی فرق میکند آنرا تشخیص میدهیم . همچنانکه بسیاری از رنگها تاثیرات خاصی روی بیننده خود میگذارند.این کاری است که هنرمندان در طول قرنها انجام دادهاند . و همچنان هم معانی جدیدی را در ذهن ما میکارند . هنرهای بصری به انواع مختلفی موجود هستند . اما باید بدانیم که همیشه هنرها درهم تاثیر میگذارند و گاه از هم جدا میشوند . یک عکاس میتواند از یک نقاشی ایده عکس بگیرد ،یا نقاشی با شنیدن یک موسیقی به فکر کشیدن یک تصویر بیافتد . یا طراحی صحنه از نقاشی ساده پردهها شروع کند ولی آنقدر دور شود که از دل آن نورپردازی ، طراحی لباس و رشته مجزایی بنام طراحی صحنه شکل بگیرد . همچنین بسیاری از رشتهها نه بصورت غیر مستقیم با هنر در ارتباط هستند ،مانند معماری که یک رشته مهندسی به حساب میآید ولی معمارباید یک هنرمند خوب هم باشد ، یا سینما بصورت عکس علاوه برآنکه هنر است با مسائل فنی و تکنیک های فنی دست و پنجه نرم میکند . درهر زمینهای سعی برآن شده علاوه برآنکه توضیحات به سادگی ارائه شود ،ولی یک قسمت برای دوستانی که علاقهمند هستند درآن رشته دست به تجربههای شخصی بزنند، در نظر گرفته شود. راهنماییهای سریع و فقط برای این دسته از دوستان جدا از مطالب اصلی آورده میشود
2
تاریخ هنر
انسانها هنر را برای تسکین خود برگزیدهاند ، چه هنرمندان و چه مخاطبان اثر هنری در هنر مایه آرامش میجویند .
آنچه در هنر به نظر اصل است ، زیبایی است . هرچند در هرزمانی زیبایی را به شکلهای مختلفی درک میکنند.
بعضی هنر را آینه واقعیتهای موجود درجهان از طبیعت تا زندگی آدمها به حساب میآورند . یعضی زمانی نام هنر را بر چیزی میگذارند که سازنده اش با آن احساس آرامش کند و آنچه در نظر دارد به تمامی بیان کرده باشد . بعضی میگویند ؛ اگر مخاطب به درستی نفهمد که هنرمند چه میگوید ، اثر چه ارزشی میتواند داشته باشد . بعضی از شکل اثر حرف میزنند که اگر اثر هنری از قواعد و شکل درست هنر پیروی نکند ، یک اثر هنری خلق نکرده است . اما اکنون همه این گروهها بعد از قرنها بحث میدانند که اثر هنری درواقع همه اینهاست . و تک تک این گروهها حق دارند ولی بدون بقیه ناقص هستند .
بسته به آنکه هنرمند چه ابزاری را برای بیان هنرش انتخاب کند ، هنرها شاخههای مختلفی را تشکیل دادهاند. همچنان که باید بدانیم بعضی سخنها را فقط با بعضی ابزارها میتوان گفت . مثلا شاید هیچوقت نتوانیم ،صرفا از روی یک شعر حافظ یک فیلم سینمایی بسازیم ، زیرا حافظ با دقت مطلبی را انتخاب کرده که صرفا با شعر بیان میشود . د راین صورت این اثر برای همیشه بصورت یک شعر باقی است و هیچکس خود آنرا به زبان دیگر درنمیآورد . و لی شده است که یک اثر هنری با یک ابزار دیگر بیان بسیار زیبایی به خود گرفته است . اما همچنان که گفته شد ،اصل در هنر زیبایی است . باهر ابزاری که میطلبد ،باید چیز زیبا را خلق کنیم و آنرا به جهان و آدمها هدیه کنیم . این میتواندبرای همیشه ماندگار باشد. مانند مجسمه سازی در دورهای از یونان یا نگارگری دوره عباسی در ایران .
یکی از مسائل مهم در هنر امروز بصری شدن بیش از اندازه آن است ،بصری شدن یعنی آثار هنری از راه دیدن در ما تاثیر میگذارند . امروز هر کسی میداند که معنی یک قلب ، عشق است . یا همه وقتی تصویر میکی ماوس رامیبینیم ،در حالیکه بکلی با یک موش واقعی فرق میکند آنرا تشخیص میدهیم . همچنانکه بسیاری از رنگها تاثیرات خاصی روی بیننده خود میگذارند.این کاری است که هنرمندان در طول قرنها انجام دادهاند . و همچنان هم معانی جدیدی را در ذهن ما میکارند . هنرهای بصری به انواع مختلفی موجود هستند . اما باید بدانیم که همیشه هنرها درهم تاثیر میگذارند و گاه از هم جدا میشوند . یک عکاس میتواند از یک نقاشی ایده عکس بگیرد ،یا نقاشی با شنیدن یک موسیقی به فکر کشیدن یک تصویر بیافتد . یا طراحی صحنه از نقاشی ساده پردهها شروع کند ولی آنقدر دور شود که از دل آن نورپردازی ، طراحی لباس و رشته مجزایی بنام طراحی صحنه شکل بگیرد . همچنین بسیاری از رشتهها نه بصورت غیر مستقیم با هنر در ارتباط هستند ،مانند معماری که یک رشته مهندسی به حساب میآید ولی معمارباید یک هنرمند خوب هم باشد ، یا سینما بصورت عکس علاوه برآنکه هنر است با مسائل فنی و تکنیک های فنی دست و پنجه نرم میکند . درهر زمینهای سعی برآن شده علاوه برآنکه توضیحات به سادگی ارائه شود ،ولی یک قسمت برای دوستانی که علاقهمند هستند درآن رشته دست به تجربههای شخصی بزنند، در نظر گرفته شود. راهنماییهای سریع و فقط برای این دسته از دوستان جدا از مطالب اصلی آورده میشود
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 15 صفحه
قسمتی از متن word (..docx) :
2
تاریخ و تمدن ایران باستان و نقش آن در تحولات سازنده جهان
جعرافیا و اهمیت های استراتژیکی و ژئوپلتیکی جمهوری اسلامی ایران
1- موقعیت جغرافیائی ج.ا.ایران ، آب و هوا ، طبیعت ، همسایگان ، با پانزده کشور مرزهای آبی و خاکی دارد ، سومین کشور دارنده ذخائر نفت خام می باشد ، دومین کشور دارنده ذخائر گاز جهان می باشد ، ایران دارای سد های عظیم می باشد . بطور متوسط هر سال سیزده سد ساخته می شود .
2- اهمیت ایران ؛ درقلب خاورمیانه ، پل ارتباطی دریای خزر وخیلج فارس، محل تقاطع بین شرق و غرب ، پایگاه تمدن های کهن و اسلامی و... پذیرش اسلام ، نهضت ، انقلاب اسلامی ایران و... .
- فلات ایران از قدیمی ترین تمدن ها در تاریخ بشریت .
4- تاریخچه ایران ، جمعیت و گروه های قومی ایران ، استان ها ، شهرها و مناطق تاریخی ایران ، مناطق اقتصادی ایران ، زبان، تقویم و پرچم ایران، جاذبه های توریستی ایران ، مراکز زیارتی ایران ، صنایع دستی و فرش ایران ، موزه ها و اماکن فرهنگی و هنری ایران .
5- جزوه ای حاوی اطلاعات کافی از مطالب متنوع ایران شناسی از جمله موضوعات فوق الذکر تهیه و در اختیار دانشجویان قرار گرفت .تریخ و تمدن ایران باستان و نقش آن در تحولات سازنده جهاندین ، سیاست و توسعه در جمهوری اسلامی ایران به عنوان الگو برای سایر کشورها از جمله سیرالئون .
2- تولورنس دینی و فرهنگی در جمهوری اسلامی ایران به عنوان الگو برای سایر ملت ها .
3- نطام سیاسی و اجتماعی جمهوری اسلامی ایران به عنوان " مردم سالاری دینی " . قدمت نه هزار ساله تاریخ ایران باستان .
5- جایگاه استراتژیک ایران و نقش آن در تحولات جهان در زمان های مختلف اعم از موقعیت ژئوپلوتیک ، فرهنگی ، اجتماعی ، جاده ابریشم ، پل ارتباطی شرق و غرب و.... .
6- ترسیم کلی اهمیت شناخت ایران از دو هزار و پانصد سال پیش تا تاسیس جمهوری اسلامی ایران و تحولات بعد از آن .
سر زمین و مردم ایران قبل از آریائی ها
رزمینی است که آریائی ها حدود 3000 تا 2500 سال قبل از میلاد مسیح به آن مهاجرت نموده و نام خود را به آن داده اند .
2
تاریخ و تمدن ایران باستان و نقش آن در تحولات سازنده جهان
جعرافیا و اهمیت های استراتژیکی و ژئوپلتیکی جمهوری اسلامی ایران
1- موقعیت جغرافیائی ج.ا.ایران ، آب و هوا ، طبیعت ، همسایگان ، با پانزده کشور مرزهای آبی و خاکی دارد ، سومین کشور دارنده ذخائر نفت خام می باشد ، دومین کشور دارنده ذخائر گاز جهان می باشد ، ایران دارای سد های عظیم می باشد . بطور متوسط هر سال سیزده سد ساخته می شود .
2- اهمیت ایران ؛ درقلب خاورمیانه ، پل ارتباطی دریای خزر وخیلج فارس، محل تقاطع بین شرق و غرب ، پایگاه تمدن های کهن و اسلامی و... پذیرش اسلام ، نهضت ، انقلاب اسلامی ایران و... .
- فلات ایران از قدیمی ترین تمدن ها در تاریخ بشریت .
4- تاریخچه ایران ، جمعیت و گروه های قومی ایران ، استان ها ، شهرها و مناطق تاریخی ایران ، مناطق اقتصادی ایران ، زبان، تقویم و پرچم ایران، جاذبه های توریستی ایران ، مراکز زیارتی ایران ، صنایع دستی و فرش ایران ، موزه ها و اماکن فرهنگی و هنری ایران .
5- جزوه ای حاوی اطلاعات کافی از مطالب متنوع ایران شناسی از جمله موضوعات فوق الذکر تهیه و در اختیار دانشجویان قرار گرفت .تریخ و تمدن ایران باستان و نقش آن در تحولات سازنده جهاندین ، سیاست و توسعه در جمهوری اسلامی ایران به عنوان الگو برای سایر کشورها از جمله سیرالئون .
2- تولورنس دینی و فرهنگی در جمهوری اسلامی ایران به عنوان الگو برای سایر ملت ها .
3- نطام سیاسی و اجتماعی جمهوری اسلامی ایران به عنوان " مردم سالاری دینی " . قدمت نه هزار ساله تاریخ ایران باستان .
5- جایگاه استراتژیک ایران و نقش آن در تحولات جهان در زمان های مختلف اعم از موقعیت ژئوپلوتیک ، فرهنگی ، اجتماعی ، جاده ابریشم ، پل ارتباطی شرق و غرب و.... .
6- ترسیم کلی اهمیت شناخت ایران از دو هزار و پانصد سال پیش تا تاسیس جمهوری اسلامی ایران و تحولات بعد از آن .
سر زمین و مردم ایران قبل از آریائی ها
رزمینی است که آریائی ها حدود 3000 تا 2500 سال قبل از میلاد مسیح به آن مهاجرت نموده و نام خود را به آن داده اند .
2
2- وسعت فلات ایران از رود سند تا رود فرات می باشد.
3- عبور راه های ارتباطی بین شرق و غرب از فلات ایران همواره موجب اهمیت ارتباطی ایران بوده است .
4- ایرانی ها در برابر حمله های مکرر اقوام مهاجم مقاومت نموده و همواره ویژگی های خاص فرهنگی و تمامیت ارضی کشور خود را حفظ و حراست نموده اند.
5- قدیمی ترین ساکنان ایران و ویژگی تمدنی اقوام بومی . گروه های انسانی ایران در حدود 9000 سال پیش . سازنده اولیه وسایل سفالی زنان ایران بودند .
تمدن ایلام - 645 قبل از میلاد حضرت مسیح (ع)
1- ایلامی ها نام خود را از تورات و برخی گل نوشته های بین النهرین گرفته اند .
2- سه دوره تاریخی ایلام :
n دوره میانی 1350-1100 قبل از میلاد . این دوره زمان شکوفائی تمدن، اوج قدرت و عصر طلائی ایلام نامیده شده است .
n ایلام نو - 900 - 645 قبل از میلاد . این دوره عصر رقابت سیاسی ایلام با آشوری ها بود .
n ویژگی های عصر ایلامی میانه ؛ رشد معماری و کسب ثروت و... .
n فرهنگ و تمدن ایلام ؛ دین و اعتقادات دینی ، خط میخی ایلامی ها ، هنر و معماری ایلامی ها ؛( ساخت ظروف سفالی ، قیری ، فلزی ، پیکرسازی ، مهرسازی ، نقش های برجسته بر روی سنگ ، آجرهای لعاب دار آبی و سبز رنگ و... .
n جایگاه زنان نزد ایلامی ها ؛ زنان در تمدن ایلام نسبت به زنان سایر مناطق بین النهرین از ارج و قرب بالائی برخوردار بودند .
رشد هنر ، صنعت و معماری ایران در زمان هخامنشیان
n معماری ، بافتن فرش ، فلزکاری ، پارچه بافی و بافت پارچه های چیندار، آثار فلزی طلا ، نقره و مفرغ ، لوحه از جمله هنرها و صنعت ایران در عصر هخامنشی بود.
3
n برخورداری از ابزار و دانش ، داشتن مهارت ، خوش ذوقی و.. از جمله ویژگی های هنرمندان ایران در عصر هخامنشی بود .
ساسانیان آخرین حکومت ایران باستان و پایان بی عدالتی - فرهنگ و تمدن ایران در زمان ساسانیان
1- چهارصد سال تاریخ سیاسی ساسانیان .
2- ایران یکی از دو قدرت جهان بود .
3- دوران شکوفائی فرهنگ و تمدن ایران باستان .
4- ادیان در زمان ساسانیان : زرتشتی و آتشکده ها ، صابئین و اعتقادات آن ها ، مانویان و اعتقادات آن ها ، مزدکیان و اعتقادات آن ، یهودیان ، مسیحیان و بودائی ها .
5- خط ، ادبیات ، آموزش ، تیراندازی ، شنا ، چوگان بازی در زمان ساسانیان .
6- معماری ، حجاری ، گج بری ، کاشی کاری در زمان ساسانیان .
7- هنر و صنعت در زمان ساسانیان : قالی بافی ، پارچه بافی ، فلزکاری ، شیشه گری .
8- بازرگانی و جاده ابریشم .
9- دلایل شکست ساسانیان .
آنچه ایران باستان به جهان آموخته است
1-ایران باستان از آغاز دوره مادها تا پایان سلسله ساسانی چهارده قرن رویدادهای پر فراز و نشیب و تجاوزات بسیاری را دیده است ولی به یاری خداوند همچنان در سر جای خود ایستاده است و کارنامه آن مملو از خاطرات بیگانه ستیزی ، انسان دوستی ، کردار و منش نیک ، جوانمردی و مروت بوده است .
2- ایران باستان به جهان درس تسامح ، عدالت ، قانون و انضباط آموخت .
3- ایران به دنیا آموخت که سعادت انسان در گرو زندگی سازنده است .
4- ایران به دنیا نشان داد که توسعه اقتصادی بهای زندگی ساده عدالت جوئی و خردمندانه بوده و پیروزی نهایی خیر بر شر قطعی است .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 12 صفحه
قسمتی از متن word (..docx) :
1
تاریخ قاجار
قاجار نام دودمانی است که از ۱۷۹۴ تا ۱۹۲۵ بر ایران فرمان راند.قاجارها قبیلهای از ترکمانهای منطقه استرآباد (گرگان) بودند.ایشان تبار خود را به کسی به نام قاجار نویان میرساندند که از سرداران چنگیز بود. نام این قبیله ریشه در عبارت آقاجر به معنای جنگجوی جنگل دارد. پس از حمله مغول به ایران و میانرودان،قاجارها نیز به همراه چند طایفه ترکمان و تاتار دیگر به شام کوچیدند.هنگامی که تیمور گورکانی به این نقطه تاخت قاجارها و دیگر کوچندگان را به بند کشید و سرانجام آنها را به خانقاه صفوی در آذرآبادگان بخشید. پس از آن قاجارها یکی از سازندگان سپاه قزلباش شدند.در زمان آقا محمد خان قاجار این طایفه به دو قبیله اشاقه باش و یوخاری باش (به معنای ساکن ناحیه بالا - رودخانه- و ساکن ناحیه پایین - رودخانه) تقسیم شده بود و آقا محمد خان موفق گردید این دو قبیله را با هم متحد کرده و نیروی نظامی خود را استحکام بخشد. برای آگاهی بیشتر به زندگی نامه آغا محمدخان قاجار نگاه کنید.بنا بر بعضی منابع تاریخی مادربزرگ آقا محمد خان بیوه شاه سلطان حسین صفوی بود که در هنگام حمله محمود افغان به اصفهان از وی باردار بود و بدلیل علاقه زیاد شاه سلطان حسین به وی، برای جلوگیری از اسارت او بدست افغانها، توسط سران قزلباش فراری داده شد و بعد از قتل شاه سلطان حسین به زوجیت پدر بزرگ آقا محمد خان درآمد. بنا به این روایت پدر آقا محمد خان، محمد حسن خان قاجار، در اصل فرزند شاه سلطان حسین صفوی بودهاست و به همین دلیل ارتباط نزدیک و پایداری بین بازماندگان سلسله صفوی و شاهان دوره قاجاریه وجود داشتهاست.ایران در زمان این سلسله با دنیای غرب آَشنا گردید. اولین کارخانههای تولید انبوه، تولید الکتریسیته، چاپخانه، تلگراف، تلفن، چراغ برق، شهرسازی مدرن، راهسازی مدرن، خط آهن، سالن اپرا (که بعدا به سالن تعذیه تغییر کاربری داد)، مدارس فنی به روش مدرن(از جمله دارلفنون که به همت امیر کبیر تأسیس گردید)، و اعزام اولین گروهها از دانشجویان ایرانی به اروپا جهت تحصیل در شاخههای طب و مهندسی در زمان این سلسله صورت پذیرفت.بازسازی ارتش ایران با روش مشق و تجهیز آنها به سلاحهای مدرن اروپایی نیز
2
از زمان فتحعلی شاه قاجار - در قرار داد نظامی اش با ناپلیون امپراتور فرانسه - آغاز شد.در زمان این سلسه و بعد کشمکش بسیار بین شاهان قاجار و آزادی خواهان، سرانجام ایران دارای مجلس (پارلمان) شد و بخشی از قدرت شاه به مجلس واگذار گردید.در زمان این سلسله حکومتهای معتدد استانی بر مناطق مختلف سرزمین ایران با جنگ یا مصالحه از میان رفتند و جای خود را به سیستمی فدرالی با تبعیت از دولت مرکزی دادند و «کشور» ایران دوباره زیر یک پرچم شکل گرفت. رنگها و ترتیب آنها در پرچم کنونی ایران از زمان این سلسله بیادگار ماندهاست.این سلسله سرانجام با کودتای نظامی رضاخان (رضا شاه) در سال ۱۹۲۱ قدرت را از دست داد بدون خونریزی قدرت را به حاکم جدید سپرد. رضا شاه پس از به سلطنت رسیدن بسیاری از وزرا و سفرای دولت قاجاریه را که غالبا از وابستگان خاندان قاجار بودند به استخدام درآورد که این ارتباط حرفهای تا پایان سلطنت محمد رضا شاه (فرزند رضا شاه) نیز ادامه یافت.
شاهان قاجار
آغا محمدخان قاجار
فتحعلی شاه
محمد شاه
ناصرالدین شاه
مظفرالدین شاه
محمدعلی شاه
احمد شاه
تبار و اطلاعات شخصی آغا محمد خان
آغامحمد خان فرزند محمد حسن خان قاجار و او نیز فرزند فتحعلی خان فرزند شاهقلی خان فرزند جهانسوزخان بود. مازندران و بارفروش (بابل امروزی) مرکز حکمرانی محمدحسن
3
خان بود و فتحعلی خان حاکم گرگان و در استرآباد حکومت میکرد. اینان شیعه مذهب بودند. ندرقلی خان پس از کشتن فتح علی خان رقیب سرسخت خویش در خواجه ربیع طوس و با سعی و تلاش خویش به مقام شاهنشاهی رسید.
ریشههای قدرتیابی دودمان قاجار
قدرت یافتن دودمان قاجار به عهد صفوی و شاه عباس کبیر برمیگردد؛ ابتدا در شمال رود ارس ساکن بودند و در آن زمان بدلیل کمکهای بزرگی که به دربار صفوی مینمودند، قدرت بیشتری یافتند و سپس دستهای از آنان در غرب استرآباد و در دشت گرگان سکنی گزیدند. نادر شاه افشار در زمان حکومتش برای جلوگیری از به قدرت رسیدن محمد حسن خان که در هنگام قتل پدر ۱۲ سال بیش نداشت یوخاریباشا که ساکنین بالادست رود گرگان بودند را به حکمرانی منسوب کرد تا بدین ترتیب با ایجاد شکاف و اختلاف میان طوایف قاجار نگران ناآرامیهای داخلی نگردد و اشاقهباشها زیر نظر حکومت ایشان گردند.
آقامحمد در آغاز نوجوانی
در همان ۶ سالگی برای اولین بار وارد میدان جنگ گردید؛ آن موقع برابر زمانی بود که نادر و فرزندانش به قتل رسیده بودند و شاهرخ علی رغم میل باطنی اش برای به دست گرفتن قدرت تلاش میکرد. در آن جنگ مقابل قبیله یوخاری باشها بسیار مردانه جنگید و همین باعث گردید تا فرماندهی بخشی از قشون با وی باشد. پس از آن شاهرخ طرح دوستی با محمدحسن خان بست. با همکاری حاکم طبس ابراهیم خان را برکنار شدو شاهرخ به سلطنت رسید هرچند اندکی پس از ان شاهرخ شاه به دست دشمنانش نابینا گشت .آغا محمد خان در سن یازده سالگی بدلیل اینکه چهره جذابی داشت توسط خواجگان حرمسرای عادلشاه حاکم مشهد در حال معاشقه با دختر و یکی از همسران وی دیده شد و بدستور عادلشاه که از بستگان نادر شاه بود (بروایتی برادرزاده نادر شاه بود) اخته گردید.
کریمخان و دودمان قاجار
4
چندی بعد محمد حسن خان سپاهی مجهز و بانظم ترتیب داد و به جنگ با کریم خان زند پرداخت. در جنگهای اولیه پیروزی با قجریها گشت. اما در اثر اختلافات داخلی میان آنان محمدحسن خان شکست خورد و در حال عقب نشینی توسط برخی سرداران خود کشته شد. پس از آن خواهرانش را به شیراز فرستادند و یکی از آنان به عقد کریم خان درآمد.
پسران محمد حسنخان اسیر میشوند
آقا محمد خان با همیاری حسینقلی خان پس از درگذشت پدرشان دست به جنگهای پارتیزانی زدند ولی اینها برای کریمخان چندان ویژه نبود تا آن که خراج آن سال استرآباد بدستور آقامحمدخان مورد سرقت واقع گشت. همین امر سبب جنگ میان فرستادگان کریمخانزند و او شد که در نهایت دستگیر گشت و به تهران بردند و کریم خان همینکه فهمید او دیگر خواجه است و بر اساس فرهنگ آن زمان هیچ کس برای یک خواجه ارزشی قایل تمی باشد امر کرد تا به تحصیل ذخیره آخرت بپردازد و از جاه طلبی دست بردارد.
پس از آن به شیراز منتقل شد و در اسارت به سر میبرد. هرچند که به گفته بسیاری از مورخین (از جمله عضدالدوله برادرزاده آقامحمدخان)کریمخان با وی با احترام و محبت رفتار میکرد و او را پیران ویسه خطاب مینمود و در کارها با وی مشورت میکرد.در همین زمان برادرآقامحمد خان حسینقلی خان جهانسوز در شمال ایران دست به یاغی گری زد. آقامحمدخان که میدانست از سوی کریمخان مواخذه خواهد شد از بیم جان خویش در حرم حضرت شاهچراغ بست نشست ولی کریم خان بوساطت اطرافیان خود او را مورد عفو قرار داد.
بنیان نهادن حکومت قاجاریه
آقا محمد خان در ۱۳ صفر سال ۱۱۹۳ هجری قمری (روز درگذشت کریم خان)، هنگامی که در باغهای اطراف شیراز به شکار مشغول بود، همینکه عمهاش او را از مرگ شاه زند آگاه ساخت، فرار کرد و به شتاب خود را به تهران رسانید و در ورامین مدعی سلطنت بر ایران گشت. سپس به ساری و استرآباد رفت و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 38 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
مقدمه
مطالعه کائنات از زمین و آسمان و خورشید آغاز شد. انسانهای دوره ما قبل علم عقیده داشتند که در مرکز جهان هستند و خورشید و سایر سیارات به گرد زمین مرکزی میگردند. کپرنیک مرکز عالم را در نزدیکی خورشید فرض کرد که زمین نیز همراه سایر سیارات به گرد آن میچرخد. گالیله هم به کمک تلسکوپ خود واقعیاتی را جهت نظام جهانی پیشنهادی کپرنیک کشف کرد.
کپلر ، اسحاق نیوتن ، … کائنات را فراتر از گذشته گسترش دادند و درگیری با مسایل کیهانی ادامه داشت تا اینکه آلبرت انیشتین در 1915 با ارائه نظریه نسبیت عام نشان داد که فضا و ماه محدود ، ولی نامحصور است که میتواند منبسط یا منقبض شود. او کائنات را دارای تاریخ دانست. در این دوره که به دوره کیهانی معروف شده فکر بشر معطوف به گذشته جهان شد و دانشمندان در سراسر جهان اکنون در فکر پاسخ به این سوالات هستند که :
جهان در گذشته چگونه بوده است؟
آینده جهان چه خواهد بود؟
فرآیند تکوین کیهان تا کی ادامه خواهد یافت؟ و …
علم نجوم چیست ؟
نجوم مطالعه مواد است و مقدمه ایست درباره فرایند بوجود آمدن آنچه در آنسوی جو زمین است که این جهان ، آسمان و گوی آسمان را از اتم های کوچک تا گیتی وسیع شامل می شود . منجمان اجرام آسمانی مانند سیارات ، ستاره ها ،ستاره های دنباله دار ، کهکشانها، سحابیها و مواد بین کهکشانها را مطالعه می کنند . برای اینکه چگونگی تشکیل شدن ، چگونگی بوجود آمدن و منسب هر کدام را مشخص می کنند و اینکه چگونه بر یکدیگر تاثیر می گذارند و چه اتفاقی ممکن است برای آنها بیفتد .
2
بخشی از جهان ما ، زمین وانچه در آن اتفاق می افتد اختر شناسی را شامل می شود ،در واقع زمین آزمایشگاه ماست و هرچه که درباره جهان می دانیم از آنچه از زمین می توانیم ببینیم و دریابیم ویا تصور کنیم سرچشمه گرفته است.
چگونه علم نجوم بوجود آمد؟
قبل از اختراع تلسکوپ ، در نزدیکی قرن هفدهم ، نجوم بر مبنای مشاهده با چشم غیر مسلح پایه گذاری شده بود. در ابتدا مردم از محل ستارهها و سیارات در آسمان نقشه تهیه میکردند. متمدن ترینها برای نقشه برداری آسمان نظام داشتند و میدانیم که امروزه نجوم از نظریات یونانیان باستان سرچشمه میگیرد. در سال 150 میلادی یک منجم و ریاضیدان یونانی به نام کلودیوس بطلمیوس یک رساله درباره علم نجوم نوشت. او در آن 48 گروه ستارهای که صورت فلکی نامیده میشدند را فهرست کرد ، مانند جبار ، برساووش و ... که بیشتر از اسامی اساطیر گرفته شدهاند.
همانطور که ما هنگام نگاه کردن به ابرها ، آنها را به اشکالی از اجسام آشنا تصور میکنیم، همانگونه بطلمیوس در گروهبندی ستارگان اشکال آشنا را مشاهده کرد. همچنین بطلمیوس متوجه شد که ستارگان در سرتاسر آسمان حرکت میکنند، او گفت که تمام اجرام آسمانی به دور زمین که مرکز جهان بیحرکت ایستاده، حرکت میکنند. این نظریه علمی برای قرنها پذیرفته شده بود. تئوری بطلمیوس راجع به جهان طرح زمین مرکز نامیده شد، زیرا در آن زمین در مرکز عالم قراردارد.
نقش گالیلئو گالیله
گالیله در پیزای ایتالیا در 1564 در اواسط دوره رنسانس متولد شد. گالیله فقط اولین کسی که تلسکوپ را روی ستارگان متمرکز کرد نبود، او همچنین دیدگاه متفاوتی نسبت به جهان ایجاد کرد. گالیله استاد نجوم ، ریاضی ، فیزیک ، فلسفه و تبلیغات بود . تصور او (و احتمالا واقعیت) از یک نبوغ ذاتی بود: زیرک ، شوخ و اما زننده بود. مردم مهم انجمن او را جستجو میکردند، تا وقتی که کار منفور و خطرناک حمایت از دیدگاه خورشید مرکزی کپرنیک راجع به منظومه شمسی را در کارهایش انتشار داد:
ما این حقیقت را پذیرفتیم که خورشید در مرکز منظومه شمسی است و ما ممکن است گفته باشیم (هرکس میداند که خورشید به دور زمین می چرخد و فقط تعداد کمی دانشمند د
3
یوانه فکر میکنند غیر از این است). در سال 1543 نیکولاس کوپرنیکوس رساله پیشنهادیاش را که تمام سیارات به انظام زمین به دور خورشید میچرخند منتشر کرد. این پیشرفت غیر منتظره برای عدهای بطور محرمانه خوشایند بود، برای قدرتمندترین دولت اروپا در آن زمان (کلیسای کاتولیک روم) در وضع موجود مسلما منفعتی وجود داشت. با این همه عقاید نظام و تواناییاش رویه زمین مرکزی در جهان باقی ماند.
گالیله بطور آشکارا از دیدگاه جهانی کپرنیک در مقابل کلیسا حمایت کرد. روش رهبر کلیسا با دیگر بدعت گذاران نادیده گرفتن آنها یا آسیب رساندن به آنها با برخی شرایط بود. اما کلیسا نمیتوانست گالیله را نادیده بگیرد. در سال 1634 گالیله به دادگاه کلیسا آورده شد و ادعا کرد که دست از عقاید بدعت گذارانهاش درباره منظومه شمسی برداشته است. روبرو شدن با شکنجه و مرگ ، گالیه را وادار به تسلیم شدن کرد. او هنگامی که اتاق محاکمه را ترک کرد زیر لب گفت بی اعتنا به آنچه مجبور به گفتن شده بود ادعا کرد که زمین هنوز به دور خورشید میچرخد. گالیله بقیه عمر خود را در زیر شیروانی خانهای تا سال 1642 گذراند 355 سال بعد در سال1992 کلیسا رسما طرح کپرنیک را در مورد منظومه شمسی پذیرفت.
بسیاری از ابزارهای دریانوردی و نجوم توسط ایرانیان اختراع شده است.
کهنترین سند دریانوردی ایرانیان، مهری است که در چغامیش خوزستان بدست آمده است. تاریخ تمدن ناحیه چغامیش به ششهزارسال پیش از میلاد میرسد. این مهر گلین، یک کشتی را با سرنشینانش نشان میدهد. در این کشتی یک سردار پیروز ایرانی، بازگشته از جنگ، نشسته، و اسیران زانوزده در جلوی او دیده میشوند. در این مهر یک گاو نر و یک پرچم هلالی شکل هم دیده میشوند. نقشهای برجسته پاسارگاد نمایانگر توانمندی دریایی ایرانیان و فرمانروایی ایشان بر هفتدریاست.
تاریخ نجوم را میتوان به سه گروه تقسیم کرد:دوره ی زمین مرکزی دوره ی کهکشانی و دوره ی کیهانی.اغاز دوره ی اول در تاریخ باستان است و پایان ان در قرن شانزدهم.دوره ی دوم از قرن هفدهم تا قرن نوزدهم طول کشید و دوره ی سوم در قرن بیستم اغاز شد و هنوز ادامه دارد.
1.دوره ی زمین مرکزی
4
منجمان نخستین معتقد بودند که زمین باید در مرکز جهان باشد و فرض می کردند که خورشید ماه و ستارگان به دور زمین ساکن میگردند.علاقه ی انان که به معنای امروزی کلمه چندان علمی نبود به طور عمده معطوف بود یه مسائل علمی به رابطه واقعی یا فرضی
رویداد های اسمانی با حوادث زمینی و به جست وجوی اسمان به خاطر یافتن نشانه هایی از وقایع سعد و نحس.
اما با این وجود کشف های برجسته ای در این دوران صورت پذیرفت. کرد.دایره البروج- مسیر ظاهری خورشید از میان ستارگان -به دقت تمام تعریف شد.دوره ی کامل کسوف و خسوف تعیین گردید و حتی در قرن دوم پیش از میلاد به حرکت محور زمین پی برده شد.پایان دوره ی زمین مرکزی در قرن شانزدهم با شخصیت بزرگ نیکو لائوس کوپر نیکوس پیوندی نزدیک دارد.
2.دوره ی کهکشانی
می توان گفت که نجوم جدید با این دوره اغاز میشود.کوپر نیکوس نشان داد که زمین نه تنها مرکز جهان نیست بلکه فقط یکی از سیاراتی است که به دور خورشید مرکزی می گردد.معلوم شد که زمین که به هیچ روی منحصربه فرد نیست سیاره ای کاملا معمولی است که به طرز معمولی حرکاتی معمولی دارد.در حقیقت اشکار شد، که خورشید مرکزی خود ستاره ای از ستاره های بیشمار اسمان است یکی از بیلیون ها ستاره ی همانند دور و بر ما است که برخی بزرگتر و برخی کوچکتر از خورشید ، برخی سبکتر و بعضی سنگینتر از خورشیداند.
در این دوره روش مطالعه ی نجوم پیوسته علمی تر شد و انگیزه ی اصلی آن میل به شناخت وفهم قوانین بنیادی حاکم بر حرکت اجرام آسمانی و توضیح چیز هایی بود که بشر به چشم می دید.
پیشرفتی که از قرن شانزدهم تا پایان نوزدهم صورت گرفت نتیجه ی تلفیق کارآمدی از رصدهای پر دامنه وسایل پیشرفته وکار نبوغ آمیز علمی بود.
رصد ها
اطلاعات وسیعی که اهمیت بنیادی داشت با کار سخت رصد کنندگان دقیق که نام بزرگ تیخو برائه در صدرآانان است جمع آوری شد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن word (..docx) :
1
تاریخ هنر نقاشی در ایران به زمان غارنشینی برمیگردد. در غارهای استان لرستان تصاویر نقاشی شده از حیوانات و تصاویر کشف شده است. نقاشیها بوسیله (W.Semner) بر روی دیواره های ساختمانها در ملایر و فارس که به 5000 سال پیش تعلق دارند کشف شده است.
نقاشی های کشف شده در مناطق تپه سیالک و لرستان بر روی ظروف سفالی، ثابت می کند که هنرمندان این مناطق با هنر نقاشی آشنایی داشته اند.
همچنین نقاشیهایی از دوران اشکانیان، نقاشی های معدودی بر روی دیوار، که بیشتر آنها از قسمتهای شمالی رودخانه فرات بدست آمده، کشف شده است. یکی از این نقاشیها منظره یک شکار را نشان میدهد. وضعیت سوارها و حیوانات و سبک بکار رفته در این نقاشی ما را بیاد منیاتورهای ایرانی می اندازد.
در نقاشیهای دوران هخامنشی، نقاشی از روی چهره بر سایر نقاشی های دیگر تقدم داشت. تناسب و زیبایی رنگها از این دوران، بسیار جالب توجه است. نقاشی ها بدون سایه و با همدیگر هماهنگی دارند. در بعضی از موارد، سطوح سیاه پر رنگ را محدود کرده اند.
مانی، (پیامبر و نقاش ایرانی)، که در قرن سوم زندگی میکرد، یک نقاش با تجربه و ماهر بود. نقاشی های او یکی از معجزاتش بود.
نقاشی (Torfan) که در صحرای گال استان ترکستان در چین بدست آمد، مربوط است
بسال 840 تا 860 بعد از میلاد.
3
این نقاشی های دیوارنما مناظر و تصاویر ایرانی را نمایش میدهند. همچنین تصاویر شاخه های درختی در این نقاشی ها وجود دارند. باستانی ترین نقاشی های دوران اسلامی، که بسیار کمیاب است، در نیمه نخست قرن سیزدهم به وجود آمده بودند. مینیاتورهای ایرانی (طرح های خوب و کوچک) بعد از سقوط بغداد در سال 1285 میلادی بوجود آمدند. از آغاز قرن چهاردهم کتابهای خطی بوسیله نقاشی از صحنه های جنگ و شکار تزئین شدند.
چین از قرن هفتم به بعد به عنوان یک مرکز هنری، مهمترین انگیزه برای هنر نقاشی در ایران بود. از آن به بعد یک رابطه بین نقاشان بودائی چینی و نقاشان ایرانی بوجودآمده است.
از لحاظ تاریخی، مهمترین تکامل در هنر ایرانی، تقبل طرحهای چینی بوده است که با رنگ آمیزی که ادراک ویژه هنرمندان ایرانی است مخلوط شده بود. زیبایی و مهارت خارق العاده نقاشان ایرانی واقعاً خارج از توصیف است. در قرن اول اسلامی، هنرمندان ایرانی زینت دادن به کتابها را شروع کردند.
کتابها با سرآغاز و حاشیه های زیبا رنگ آمیزی و تزئین شده بود. این طرحها و روشها از یک نسل به نسل دیگر با همان روش و اصلوب منتقل می شد، که معروف است به "هنر روشن سازی". هنر روشن سازی و زیبا کردن کتابها در زمان سلجوقیان و مغول و تیموریان پیشرفت زیادی کرد. شهرت نقاشی های دوران اسلامی شهرت خود را از مدرسه بغداد داشت.
مینیاتورهای مدرسه بغداد، کلاً سبک و روشهای نقاشی های معمولی پیش از دوره اسلامی را گم کرده است. این نقاشی های اولیه و بدعت کارانه فشار هنری لازم را ندارند. مینیاتورهای مدرسه بغداد اصلاً متناسب
3
نیستند. تصاویر نژاد سامی را نشان میدهد؛ و رنگ روشن استفاده شده در آن نقاشی را. هنرمندان مدرسه بغداد پس از سالها رکود مشتاق بودند که آیین تازه ای را بوجود آورده و ابتکار کنند. نگاه های مخصوص این مدرسه، در طرح حیوانات و با تصاویر شرح دادن داستانها است.
اگر چه مدرسه بغداد، هنر پیش از دوره اسلامی را تا حدی در نظر گرفته بود، که بسیار سطحی و بدوی بود، در همان دوره هنر مینیاتور ایرانی در تمام قلمرو اسلامی از آسیای دور تا آفریقا و اروپا پخش شده بود.
از میان کتابهای مصور به سبک بغداد میتوان به کتاب "کلیله و دمنه" اشاره کرد. تصاویر نامتناسب و بزرگتر از حد معمول رنگ شده است؛ و فقط رنگهای معدودی در این نقاشیها بکار رفته است.
بیشتر کتابهای خطی قرن سیزدهم، افسانه ها و داستانها، با تصاویری از حیوانات و سبزیجات تزئین شده است. یکی از قدیمی ترین کتابهای کوچک طراحی شده ایرانی بنام "مناف الحیوان" در سال 1299 میلادی بوجود آمده است. این کتاب مشخصات حیوانات را شرح میدهد. در این کتاب تاریخ طبیعی با افسانه
4
در هم آمیخته شده است.
موضوعات این کتاب که تصاویر بسیاری دارد، برای آشنایی با هنر نقاشی ایرانی بسیار مهم است. رنگها روشن تر و از روش مدرسه بغداد که روشی قدیمی بود جلوتر است.
پس از هجوم مغولان، یک مدرسه جدید در ایران به نظر میرسید. این مدرسه تحت تأثیر از هنر چینی و سبک مغول بود. این نقاشی ها همه خشک و بی حرکت و خالص و یکسان، مانند سبک چینی است.
بعد از حمله مغول به ایران، آنها تحت تأثیر از هنر ایرانی، نقاشان و هنرمندان را تشویق کردند. در میان نقاشی های هنرمندان ایرانی میتوان سبک مغول هم مشاهده کرد، لطافت ها، ترکیبات آرایشی، و خطوط کوتاه خوب که میتوان آنها را بشمار آورد. نقاشی های ایرانی بصورت خطی و نه ابعادی می باشد. هنرمندان در این زمینه از خود یک خلاقیت و اصالت نشان داده اند.
هنرمندان مغول دادگاه سلطنتی نه فقط به تکنیک بلکه به موضوعات ایرانی هم احترام گذاشتند. یک بخش از کارشان شرح دادن به آثار ادبی ایران مانند شاهنامه فردوسی بود. میان موضوعات مختلف بیشترین علاقه آنها به تصویریسم (کتابهای با تصاویر زیاد) بود.
بر خلاف مدارس مغول و بغداد بیشترین کارها از مدرسه هرات بجا مانده است. مؤسس این سبک نقاشی مدرسه هرات بود؛ که از نیاکان تیموریان بودند و این مدرسه را بخاطر محل تأسیس آن مدرسه هراتی نامیدند.
متخصاص هنر نقاشی بر این باورند، که نقاشی در ایران در دوران تیموری به اوج خود رسیده بود. در طول این دوره استادان برجسته ای، همچون کمال الدین بهزاد، یک متد جدید را به نقاشی ایران عرضه کرد. در این دوره (تیموریان) که از سال 1370 تا 1405 میلادی به طول انجامید؛ هنر نقاشی و کوچک
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 12 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
تاریخ نگارش و جمع آوری قرآن :
برای حفظ و صیانت از کتاب مقدس آسمانی مسلمین یعنی قرآن کریم یا از حافظه مردم و یا از کتابت و نگارش استفاده میشد. نزول تدریجی قرآن کریم، در مدت تقریباً بیست و سه سال کامل شد. براساس روایات، دلایل و شواهد بسیاری به صورت قطع و یقین، جمع آوری قرآن را در عصر رسول خدا ثابت میکند. در این مورد گروهی عالمان بر این عقیده هستند که آنچه امروز در میان همه امتهای اسلامی به عنوان قرآن کریم موجود است، دقیقاً با همین شکل و ترتیب آیات و سوره ها، در زمان حیات رسول الله (ص) جمع آوری شده است و هیچگونه جابجائی در آن صورت نگرفته است.
بنابراین نظم آیات و سوره تحت نظارت و به اشاره آن حضرت بوده است. از جمله طرفداران این نظریه میتوان به حارث محاسبی، خازن زرقانی، عبدالصبور شاهین، محمد غزالی و...اشاره کرد. (1) اما باید روشن شود که معنای جمع آوری قرآن چیست و این کار به چه صورتی انجام میگرفت؟
معنای جمع و تدوین قرآن
کلمه ‹‹جمع›› معمولاً به معنی گردآوری و افزودن چیزی به چیز دیگر است، در تاریخ علوم قرآن این کلمه را به معنای مختلف به کار برده اند. با نگاهی به روایات و احادیثی که درباره مراحل مختلف جمع و گردآوری قرآن سخن به میان می آید به خوبی نشان می دهد که این کلمه در مراحل مختلف به معانی مختلف و متناسب با مقصود به کار رفته است. بنابراین بر حسب زمان و به اقتضای کلام، معانی مختلفی را دربر گرفته است.
1- جمع به معنی حفظ کردن و به حافظه سپردن و از برکردن است. از اینجا به آن دسته صحابی که قرآن از حفظ داشتند ‹‹حفاظ قرآن›› یا ‹‹جماع قرآن›› و یا جامعان قرآن یعنی جمع کنندگان قرآن می گفتند. این معنای جمع، بدون تردید در عهد رسول خدا رایج بوده است. بطور قطع در این زمان عده ای به نام ‹‹حفاظ یا قراء و یا جماع قرآن›› از آغاز تا پایان آنرا کاملاً و با دقتی درخور توجه، به خاطر سپردند و آنرا حفظ کردند که در راس همه آنها پیامبر اکرم(ص) به عنوان نخستین حافظ قرآن قرار داشت .
2- جمع قرآن به معنی نوشتن یا نگارش بوده، منتها به صورت پراکنده و متفرق نوشته شده و در یک جلد جمع نشده و بعضی از سوره ها نیز مرتب بوده است. این مرحله دوم جمع آوری است که طبق اسناد و گواهی با ارزش و معتبر، قطعاً همزمان با حیات رسول خدا (ص) به ثمر رسید و هیچ محققی در علوم قرآنی به آن تردید ندارد.
3- زمانی هم جمع به معنی اینکه قرآن به صورتی که سوره های آن مانند آیات، مرتب شده باشد جمع آوری و تدوین گردید. این مساله ای است که اکثر محققان علوم قرآنی را به پژوهش مشغول کرد.
4- معنی دیگر هم به تدوین و گردآوری یک متن و نص مرتب بر حسب قرائت متواتر رایجی نیز می گفتند. این نکته یادآوری شود که منظور از تالیف هرگز نگارش و تصنیف نیست بلکه منظور همان جمع آوری کردن آیات و سوره هاست.
آنهایی هم که مرحله اول را قبول ندارند. جمع را سه دوره میبینند: جمع در زمان رسول خدا را ‹‹تالیف›› میگویند، اقدام ابوبکر را ‹‹جمع›› می نامند و آنچه را در زمان عثمان انجام شد ‹‹نسخ›› یا نسخه برداری و تکثیر نسخه میدانند. (4)
2
در نزد تعدادی از صحابی، قرآنهایی وجود داشته که مخصوص خود آنان بوده است مانند مصحف علی (ع) و ابن مسعود و....رافعی میگوید: ‹‹بر این مطلب اتفاق نظر است که علی بن ابی طالب، ابن مسعود، ابی بن کعب و زیدبن ثابت، از کسانی هستند که قرآن را به طور کامل نوشته و قرآنهای ایشان برای قرآنهایی که بعد نوشته شد، اصل قرار گرفت. (5)
پس همه جا نمیتوان جمع را به معنی حفظ گرفت، معنی کلمه برحسب مورد فرق میکند. وقتی علی (ع) ردا به دوش نمیگیرد تا قرآن را جمع کند هرگز نمیتواند بدان معنی باشد که به حفظ کردن و ازبرکردن قرآن همت گماشته است. بلکه همچنانکه تاریخ شاهد است او و بسیاری از صحابه مجموع قرآن را نوشتهاند. در دوره نبوی هم، جمع همین معنی را میدهد. یعنی هم حفظ و هم نوشتن و هم گردآوری است. (6)
اطلاق لفظ کتاب بر قرآن
در زمینه جمع قرآن در زمان پیامبر گرامی (ص) امام شرفالدین استدلالی دارد مبنی بر اینکه لفظ ‹‹کتاب›› از دیر باز بر قرآن اطلاق میشده است. در حالی که الفاظ تا زمانی که مکتوب نشود و به رشته تحریر درنیاید، کتاب نامیده نمیشود. پس اطلاق لفظ کتاب بر قرآن، پس از نوشتن آیات بوده است و این امر نشان میدهد که قرآن در عصر نزول نوشته میشده است.(7)
ولی ما نمیتوانیم این نتیجهگیری را بپذیریم، زیرا چه بسا گفته شود که اطلاق لفظ کتاب از سوی خداوند بر قرآن، به این جهت بوده است که بعد از نزول تدریجی و تکمیل شدن همه آیات آن، مجموعهای مکتوب پدید آید، و اطلاق کتاب بر قرآن به اعتبار آن باشد نه فضیلت آن. سپس این استعمال به عنوان یک اصطلاح در میان مردم رواج یافته باشد بدون اینکه قرآن را نوشته باشند.
کاتبان وحی
پیامبر اکرم (ص) به منظور صیانت از نصوص قرآنی، علاوه بر استمداد از نیروی حافظه خود و حافظه مردم، دستور داد قرآن را بنویسند و همگان را به کار نوشتن تشویق میکرد.
آنانکه دستاندرکار نگارش قرآن بودهاند ‹‹کتاب وحی›› نامیده میشدند که طبق مطالعات محققان اسلامی و گروهی از خاورشناسان شمار نویسندگان وحی به چهل و سه یا چهل و پنج نفر میرسد که در زمان پیامبر به کتابت وحی اشتغال داشتند. (8)
با عنایت به اینکه در اوایل بعثت در تمام قریش تنها هفده نفر خواندن و نوشتن میدانستند و در مدینه کمتر از این تعداد بوده است که با تشویق پیامبر(ص) تعدادشان زیاد شد. (9)
کاتبان وحی در مکه
کتابت وحی در دوران اقامت رسول خدا در مکه شروع شد. زیرا اگر آیات مکی و مدنی را با هم مقایسه کنیم از یکصد و چهارده سوره قرآن هشتاد و شش سوره در مکه آمده و یا اینکه از مجموع 6236 آیه، نزدیک به 1600 آیه فقط مدنی است. البته آیات مکی کوتاهتر است. و به همین جهت اگر شمار کلمات را در نظر بگیریم به تقریب کمی، بیش از یک ثلث قرآن در مدینه و نزدیک دو ثلث آن در مکه نازل شده است. بدین ترتیب اهمیت نویسندگان وحی در مکه بیشتر نمودار میشود. بعلاوه که آگاهیهای ما از دوران مکه نسبت به مدینه کمتر است.
درباره اولین کاتب وحی در مکه، محققان، نام عبدالله بن سعدبن ابی سرح را نام میبرند و نخستین کسی که از قریش در مکه برای رسول خدا (ص) نوشت، عبدالله بن سعدبن ابی سرح بود که مرتد شده و در ایام فتح مکه به اسلام بازگشت. (10)
3
کاتبان وحی در مدینه
در این دوره تعداد نویسندگان بیشتر شد. و نخستین نویسنده وحی در مدینه، نام ابی بن کعب را به میان میآوردند و اولین کسی که در مدینه نگارش وحی را بعهده گرفت ابی بن کعب بود که پیش از زیدبن ثابت، به این مهم در مدینه اشتغال داشت. (11) و براساس روایات، آنکه بیش از همه به نگارش وحی، موفق بود، در مرحله اول علی (ع) و سپس زیدبن ثابت بود. چون این دو بیش از دیگران با پیغمبر بودهاند. (12)
مساله دیگر اینکه کاتبان همه در یک سطح قرار نداشتند، بعضی کتابت را خوب گرفته بودند و برخی در این فن کمبود داشتند. پارهای چون زید و ابی، سریانی و یا عبری هم میدانستند. کسانی مثل زید و ابی بیشتر به کار نوشتن وحی اشتغال داشتند وعده دیگر، هم آیات را مینوشتند و هم نامهها و رسالهها را تنظیم میکردند.
کسانی که بیش از همه یاور پیامبر در مکتوب کردن کتاب وحی بودند علی (ع) و عثمان بودند در غیاب آنها ابی در این کار معاضدت میکرد. بعد زید کتابت آموخت و بدین جمع پیوست.
او چون جوان بود و خانهاش نزدیک خانه پیامبر بود هر لحظه که احتیاج میشد در دسترس بود این بود که پیامبر او را احضار کرده و دستور کتابت میفرمود. در مورد علی (ع) تقریباً همه تصریح دارند که از کاتبان اولیه و مداوم وحی بوده است. (13)
در مورد طرز نوشتن هم چنین بود که هرگاه آیهای نازل میشد پیغمبر کس یا کسانی از نویسندگان وحی را احضار نموده و دستور نوشتن میفرمود. نویسندگان وحی آیات را با دقت مینوشتند و بر پیامبر گرامی میخواندند. گاه بود که او خود انگشت بر روی کلمه مینهاد و آنرا میپرسید و یا دستور میداد که هر آیهای را در کجا باید گذارد. در اواخر عمر گاهی بر روی درست نوشتن، واضح نوشتن بعضی از حروف کشیده و یا دندانهدار کردن حرفهایی نیز تذکراتی میفرمود.
زمانی که قبایلی اسلام میآوردند پیامبر تنی چند از یاران را برای آموزش قرآن و تعلیم احکام به نزد آنها میفرستاد.
نوشت افزار معمول برای نگارش وحی
در قرآن و حدیث عموماً ابزارهائی برای نگارش یاد شده است که اکثر آنها کم و بیش مورد استفاده کتاب وحی در نگارش قرآن کریم همزمان با حیات پیامبر اکرم (ص) بوده است.
در قرآن نام نوشت افزارهای زیر را به مناسباتی میبینیم.
قرطاس: یعنی کاغذ که در آیه ولوانزلنا علیک کتاباً فی قرطاس و...(14)
قلم: که به صورت مفرد و به صورت جمع ‹‹اقلام›› در چهار مورد در قرآن بکار رفته است (15)
صحف: به معنی برگهایی از کاغذ که روی آن نوشته شده است برگی که از دو رو مکتوب باشد این واژه به همان صورت، در هشت مورد از آیات قرآنی آمده است. (16)
رق: به معنی پوست نازک و ظریفی که بر آن مینویسند و برگ سفید این کلمه در آیه در فی رق منشور بکار رفته است(17)
این واژهها که ابزاری برای نگارش میباشد در قرآن دیده میشود البته نه به عنوان اینکه این نوشتافزارها برای نگارش قرآن در زمان پیامبر بکار میرفت.
نوشت افزار معمول برای نگارش قرآن
در احادیث مربوط به نگارش قرآن در زمان پیامبر (ص) نوشت افزارهایی جالب به چشم میخورد که مورد استفاده کتاب و نویسندگان وحی بوده است. و ما با استناد به همین احادیث به اسامی زیر اشاره میکنیم:
5
عسب: این کلمه، جمع عسیب و آن عبارت از جریده و چوبه نخل است که برگهای آخر آن را میکندند و در قسمت پهنای آن، قرآن مینوشتند.
لخاف: جمع لخفه و به معنی سنگهای سفید نازک و ظریف میباشد.
اکتاف: جمع کتف به معنی استخوان شانه، معمولاً استخوان شانه شتر و یا گوسفند پس از خشک شدن به صورت آماده میساختند که بتواند روی آن بنویسند.
اقتاب: جمع قتب به معنی چوبهایی بود که بر اشتران مینهادند تا بر آنها سوار شوند.
رقاع: جمع رقعه که دارای معنی گستردهای است و شامل برگ کاغذ یا درخت و گیاه و پوست حیوانات میشود.
قراطیس: جمع قرطاس و به معنی کاغذ است.
اصطلاحات فوق الذکر در روایات و تاریخچههای که مربوط به نگارش قرآن در زمان پیامبر (ص) است که به چند نمونه آن اشاره میکنیم:
اجمع منالرقاع واللخاف والعسب و صدورالرجال و... زیدبن ثابت روایت شده است که میگفت:
‹‹کنا عندرسول الله مؤلف القرآن حسن الرقاع›› (19)
از امام صادق (ع) نقل شده است که رسول خدا به علی (ع) فرمود: یا علی، قرآن در پشت سر خوابگاه من در صحیفهها و حریرها و کاغذها است آنرا جمع کنید و نگذارید قرآن ضایع گردد چنانکه یهودیان تورات را ضایع و تباه نمودند.(20)
شواهد و دلایل درباره اینکه قرآن در زمان حیات خدا (ص) گردآوری شده بسیار است ولی در اینجا به اختصار به چند مورد اشاره میشود:
دلیل اول: حکمت و مصلحت اندیشی
با توجه به اینکه قرآن بر امت پیامبر (ص) حجت بوده و مایه قوام دعوت او و دربردارنده فرایض است و از ناحیه پروردگار نازل شده اگر آن حضرت قرآن را کنار مینهاد و آن را جمعآوری نمیکرد، در حکمت و مصلحت اندیشی پیامبر (ص) شک و تردید زیاد میشد.
به گفته امام شرفالدین ‹‹کسی که پیامبر اسلام (ص) را خاتمالانبیاء بداند و او را در اوج حکمت و نصیحت و سفارش نمودن در مورد خدا و قرآن و بندگان خدا بشناسد و به آیندهنگری و دوراندیشی او درباره آینده امتش آگاهی داشته باشد. اذعان خواهد نمود که محال است پیامبر اکرم (ص) قرآن را پراکنده و از هم گسیخته رها کرده باشد و...›› (21)
دلیل دوم: واقعیت تاریخی
هیچ فردی نمی تواند در این واقعیت تردید کند که رسول خدا (ص) نویسندگانی داشته است که وحی را مینوشتند. و ایشان را شخص رسول خدا(ص) بدین منظور مشخص میفرمود. مورخان نیز نام نویسندگان را به صراحت یاد کردهاند و برخی آنان را تا چهل و سه نفر دانستهاند.(22)
جز کتابهای تاریخی، نصوص زیادی در اختیار است که بر این واقعیت دلالت دارد. بعلاوه که خداوند متعال فرمود: رسول منالله یتلوا صحفا مطهره فیها کتب قیمه`.(23) نیز گویای این است که قرآن نوشته میشده است.
از زیدبن ثابت روایت شده است که میگفت: ‹‹کنا عند رسول الله مولف القرآن من الرقاع›› یعنی من همواره وحی را برای رسول خدا (ص) مینوشتم و چنین بود که وقتی وحی نازل میشد آن را در شرایط شدیدی دریافت میداشت سپس من وسیلهای آورده و در حالی که پیامبر املاء م
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
تاریخ مذهبی ایران باستان
مهر پرستی یا آیین مهر یا میترائیسم از دینهای باستانی ایرانیان بود که بر پایه ایزد ایرانی مهر و دیگر ایزدان ایرانی بنیاد شده بود. مهرپرستی در حدود بیش از 5000 سال پیش در میان ایرانیان ساکن دشت مغان به وجود آمده اما بنا به دلایل مذهبی پیدایش آنرا به زمان تولد عیسی پیامبر ترسایان نزدیک می کنند!این آیین از سده نخست میلادی درشاهنشاهی روم همه گیر شد کرد و بنا به روایتی دیگر مدت پیش از آن به اروپا راه یافت. این دین در سدههای سوم و چهارم میلادی (میلادی) به اوج خود رسید و بویژه در میان سربازان رومی باورمندان بسیاری داشت. پس از فرمان تئودوس در ۳۹۱ میلادی که طی آن همه کیشها و آیینهای غیرمسیحی ممنوع اعلام شد آیینهای مهرپرستی نیز در مغربزمین رفته رفته از رواج افتاد. گرچه نمادها و پرستش گاههای آن در سراسر اروپا و مفاهیم آیین ترسایی (مسیحی) و رفتارهای ترسایان (مسیحیان) بهقی مانده. مانند سالروز تولد مسیح که معادل با شب یلدا سالروز تولد میترااست و بنا به دلایل تقویمی (اشکال تقویم رومی ها در محاسبه کبیسه) جا به جه شده است و حتی نام مسیح برای عیسی پسر عمران از همین آیین گرفته شده. چلیبا یا گردونه مهر که نماد اصلی ترسایی (مسیحیت) صلیب، برگرفته از آن است نماد دیگری از زایش دوباره آیین مهری در دل ترسایی است.
پیشینه و مفاهیم
پیش از ظهور زرتشت آریائیان در قالب زروانیگری، مهرپرستى نیز اختیار کردند.(کلمه مهر را دارمستتر بهمعنى دوستى و محبت مىداند. یوستى مىگوید که مهر واسطه و رابطه
فروغ محدث و فروغ ازلى و بهعبارت دیگر واسطه بین آفریدگار و آفریدگان است. در گاتها کلمه میترا بهمعنى عهد و پیمان آمده است. مهر در اوستا از آفریدگان اهورامزدا محسوب شده و ایزد محافظ عهد و پیمان است و از این رو فرشته فروغ و روشنائى است تا هیچ چیز بر او پوشیده نماند. ماه هفتم سال و روز شانزدهم هر ماه و یشت دهم اوستا و جشن مهرگان مخصوص او است. کیش مهر از ایران به بابل و آسیاى صغیر رفت و سپس پرستیده شد و به این گونه آئین مهرپرستى پدیدار گشت. (فرهنگ معین)) در کتیبههاى هخامنشى میثر (Mithra) آمده که تلفظ اوستائى مهر است. در سانسکریت میترا (Mitra) و در پهلوى میتر (Mitr) و در پارسى مصطلح امروز مهر خوانده مىشود. کهنترین سند نوشته شده الواح گلینى است متعلق به ۱۴۰۰ سال پیش از میلاد مسیح که در کاپاتوکا (Kapatuka) از شهرهاى آسیاى صغیر، در محلى بهنام بغازکوى پیدا شد. در کنار نام این دو خدا، نام دو خداى کهن هند و ایرانى ایندرا Indra) نساتى (Nasatya) نیز آمده است. در اوستا میترا مقام شامخى دارد و در زمان پیش از اوستا و رستاخیز زرتشتی، بزرگترین خدا بهحساب مىآمد. این نشانه א که صلیب (چلیپا) شکسته نامیده شده است، در حقیقت صلیب شکسته نیست. این نشانه آریائى است، زیرا در ایران و هند هزاران سال پیشینه دارد. این نشانه א نخستینبار در حدود خوزستان یافت شده و مربوط به هفت هزار سال پیش از میلاد مىباشد به این ترتیب پیشینه تاریخى آن در ایران بسى کهنتر از پیشینه آن نزد آریائىهاى هند است و هرتسفلد (Herzfeld) آن را گردونه خورشید نامیده است. در گرمى (Germi) مغان آذربایجان گورهاى خمرهاى از دوره اشکانى بهدست آمده که در میان آنها پارچهاى بسیار زیبا یافت شده است که داراى این نقش مىباشد. همچنین این نگاره بر دهانه پارهاى از خمرههاى سفالین که مردهها را در آن مىگذاشتهاند دیده شده است در مواردى دیگرى چون جام تپهحسنلو، جام زرکلاردشت، گردنبند عقیق مربوط به دوره اشکانی، گردنبند زرینى مربوط به ۷ هزار سال ق م در رودبار گیلان این نگاره به چشم مىخورد. گردونه خورشید نخست به این شکل א بوده و کمکم خطوط منحنى از بین رفته گاهى بهصورت + و گاهى با خطوط شکسته ولى با زاویههاى ۹۰ درجه ترسیم شده و شکل هندسى و ترکیب کامل یافته است. اقوام باستانى بسیارى از جانوران را مىپرستیدهاند و از همین جا توتمیسم
(Totemisme) پیدا شده است. یکى از این حیوانات بز کوهى است که مظهر سودرسان طبیعت، یعنى خورشید بوده است این نقش بر ظروف بازمانده از سدههاى پیش از میلاد دیده شده و مهمتر از همه رابطهاى است که مردم باستانى میان هلال ماه و خورشید و شاخ بز کوهى قرار داده بودند. در بسیارى از سفالها در میان انحناى شاخ این جانور و نیز بر پشت آن نشانه + یا א دیده مىشود. مثلاً بر لیوان سفالین مربوط به ۳۱۰۰ سال پیش از میلاد که در سیلک کاشان بهدست آمده نگاره + در زیر انحناى شاخ گوزن پیدا است. در کتاب مذاهب بزرگ جهان تصویرى است که از کف پاى بودا و بر آن نگارههائى است که شناساننده و باورها و آئین و سمبولهاى او است از جمله بر چهار انگشت پاى وى نشانه گردونه مهر دیده مىشود. شمال و شمال باخترى ایران مرکز مهرپرستان بوده است. پلوتارک(پلوتاریک یا پلوتارخوس - Plutarkus = در سال ۴۶ پس از میلاد زاده شده و در سال ۱۲۰ در گذشته.) مىگوید: ”هرمزد در عالم معنوى به نور همانند است و اهریمن به تاریکى و میان این دو مهر قرار دارد“.(اوستا - یشتها، گزارش پورداود ص ۴۰۱) زرتشت براى گسترش مزداپرستى از اهمیت ایزدان دیگر کاست و مهر را که پایه خدائى گرفته بود یکى از ایزدان کیش خود بهشمار آورد. با نگرش به اینکه نشانه گردونه مهر به شاهین و فروهر هم بسیار نزدیک است مىتوان پنداشت در زمانى که از اهمیت مهر کاسته شده نشانه مقدس میترائیسم رفتهرفته به شاهین مبدل شده و این شاهین و نگاره فروهر تمام جاذبه معنوى و روحانى این نشانه را گرفته و مظهر فر و شکوه مینوى گردیده است. هماکنون این نقش را به گونهاى دیگر بر کاشى کارى سر درب خاورى آرامگاه بایزید در بسطام مىتوان دید. میترا بهمعناى رفیق و همدم یکدل و یارىکننده است. آدیتها فرزندان آدیت (Adit) بوده و جزءِ هفت خدایانى هستند که در آسمان زندگى کردهاند و مافوق آنها وارونا است.(Varunan) که برشش خدا سرورى دارد و آدیت خوانده مىشود، و میترا بلافاصله پس از او قرار دارد. در کتب هندوئی، میترا در شکل و هیئت خداوند خورشید کمتر ظاهر مىشود، که مشهورترین آنها سورى (Surya) یا سویترى (Savitri) است که خود هفتمین آدیتیَ نیز هست. وارونا، خداى آسمان و ربالنوع شب نیز هست. میترا خداى روشنائى و نور و خداى موکل روز است. براى این دو خداى شب و روز، مراسم مشترکى برپا مىکنند. میترا و وارونا از خدایان کهن هندوها هستند و گاهى آنها را بزرگترین
خدایان خوانده با اورانوس (Uranos) یونانیان برابر مىدانند. میترا، خداوند آبها و دریاها نیز هست و یکى از صفات او اود - دام (Ud-dama) یعنى محاصرهکننده است و همسر او وارونى (Varuni) الهه شراب است و در اساطیر گاهى با نامهاى چون سورا (Sura) یا ماد (Mada) نیز خوانده مىشود. در تأویلات اساطیری، بهویژه با وجود مشابهاتى در اوستا و منابع پهلوى و آئین مهر بین میترا و گاوکشى رابطهاى مىتوان دید. خدایان در صدد برآمدند گاو مقدس را که وهجرگا آفریده بود از بین ببرند و سرانجام همین کار را کردند. کشته شدن گاو مقدس و جارى شدن خون او بر روى زمین موجب رستاخیز طبیعت و بهوجود آمدن انواع جانوران و گیاهان شد. بعدها در پردههاى نقاشى در مهراب(مهرآب - دریا پنجرهاى که به طرف آفتاب باز مىشد و مؤمنان به طرف خورشید اهورامزدا را پرستش مىکردند (بهمعناى مکانى بهطرف خورشید)) همه مهرابهها با تغییراتى جزئی، قربانى کردن گاو را ترسیم کردند. غار با سقف نیلگون و تزئین ستارهای، کنایه از آسمان و کل جهان بود و بههمین جهت محل ورود و حواشى غار را با گل و گیاه تزئین مىکردند و جریان آبى را به داخل مهرابه جهت شستشو برمىگرداندند. همین امر باعث شد که در فصل بهار قربانى گاو انجام شود و چنین تفسیر گردید که اگر خون گاو بر روى مزارع و دشتها و بیشهزارها بریزد، طراوت و فراوانى در طبیعت از سر گرفته مىشود. دم گام داراى نقش موثرى است، زیرا خوشههاى گندم از آن تولید مىشود. پس از رستاخیز بهار و گذر تابستان و پائیز، ناگهان زمستان همه چیز را تباه مىکرد، سبزى و طراوت و شادابى و زندگى طبیعت خاموش و راکد مىماند، اما با طلیعه بهار، قتل گاو منجر به آفرینش دوباره زندگى بر روى زمین مىشد. در بابل، سومر، چین، ژاپن، سوریه، روم، یونان، مصر، هند و جاهائى دیگر این روایت و همانند آن موجود بود. و بهتدریج کشتن گوسفند و بز و خروس باب شد. بهموجب بند هش و برخى دیگر از منابع پهلوى چون زمینه خرد، جاماسپنامه و دینکرد، اهریمن به نخستین آفریده اهورامزدا در نبرد میان خیر و شر دست یافت و گاو کشته شد، آنگاه از خون و پیکر آن انواع گیاهان و جانوران در پهنه زمین بهوجود آمد و آنگاه که اهریمن در صدد برآمد که نطفه گاو را از بین ببرد، نطفه به کره ماه انتقال یافت، بههمین سبب رویش گیاه و ازدیاد نسل جانوران با ماه پیوند
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 5 صفحه
قسمتی از متن word (..docx) :
تاریخ علم رایانه
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری, جستجو
تاریخچه علم رایانه خیلی قبل از نظم و انظباط پیشرفته علم رایانه که در قرن بیستم ظاهر شدهاست ٬ آغاز شدهاست . این ترقی از اختراعات مکانیکی و تئوریهای ریاضی به سمت عقاید و ماشینهای مدرن پیشرفتهاست و یک رشته آکادمی بزرگ و پایه یک صنعت جهانی خیلی بزرگ را تشکیل دادهاست .
فهرست مندرجات
[نهفتن]
۱ در آغاز تاریخ
۱.۱ در آغاز محاسبات
۲ الگوریتمها
۳ منطق دودویی
۴ ماشین تحلیلی
۵ تولد علم رایانه
۶ نظم و انظباط غیر منتظره
۶.۱ اساس تئوری
۷ شانون و تئوری اطلاعات
۸ وینر و فیزیولوژی
۹ اولین اشکال رایانه
۱۰ علم رایانه
۱۱ خلاصه تاریخچه
۱۲ منبع
[ویرایش] در آغاز تاریخ
[ویرایش] در آغاز محاسبات
سریع ترین ابزار شناخته شده برای استفاده در محاسبات ٬ چرتکه بودهاست . و آن فکر در حدود 2400 سال قبل از دوران فعلی در شهر بابل اختراع شده بود . سبک اصلی آن با خطوط رسم شده توسط سنگریزهها به روی شنها استفاده میشدهاست . این اولین کامپیوتر شناخته شده و پیشرفته ترین سیستم محاسباتی شناخته شده تا 2000 سال پیش در یونان است . آباسی مدرن تری طراحی ابزار محاسباتی است که هنوز هم مورد استفاده قرار میگیرد .
در 1115 سال پیش از دوران فعلی ٬ در چین باستان ارابه بندکشی جنوبی اختراع شده بود . آن اختراع اولین مکانیزم چرخ دنده شناخته شده بود که در چرخهای گوناگون مورد استفاده قرار میگرفتهاست و بعدا در کامپیوترهای قیاسی یا آنالوگ استفاده شدند . بعلاوه ٬ در حدود دو قرن پیش از دوران فعلی چینیها چرتکه ماهرتری را اختراع کردند .
در سدهٔ پنجم پیش از دوران فعلی در هند باستان ٬ پانینی متخصص گرامر ٬ دستور زبان سانسکریت را در 3959 قانون شناخته شده قاعده دار وتدوین کردهاست . مثل آشتادهایی(Ashtadhyayi) که سیار فنی اسلوب داده شده بود . پانینی از قوانین تغییر شکل و بازگشتیها استفاده کرده بود و با این قبیل مهارتی که گرامرش داشت ٬ معادل قدرت محاسبه ماشین تیورینگ بود .
بین 200 تا 400 سال پیش از این ٬ جاینا ریاضی دان هندی ٬ لگاریتم را اختراع کرد . از قرن سیزدهم جدول لگاریتم توسط ریاضی دانان مسلمان ابداع شد .
مکانیزم ماشین آنتی کیترا ( قدیمی ترین رایانه دنیا ) بر این باور بودهاست تا کامپیوتر آنالوگ مکانیکی سریعتر شناخته شوند . آن ماشین برای اینکه موقعیتهای نجومی را محاسبه کند طراحی شده بود. آن ماشین در سال 1901 در لاشه کشتی آنتی کیترا در جزیره یونانی آنتی کیترا بین کیترا و کرت حدود 100 سال قبل کشف شده بود .
قطعات مکانکی کامپیوتر آنالوگ دو باره در یک هزار سال اخیر در جهان اسلام و در قرون وسطی ظاهر شده و توسط ستاره شناسان مسلمان توسعه داده شده بود . مانند خط استوایی توسط آرزاشل ٬ چرخ دندههای مکانیکی توسط ابوریحان بیرونی و نیروی گشتاور توسط جابر ابن افلح . اولین ماشینهای قابل برنامه ریزی هم توسط مهندسان مسلمان اختراع شده بود .مانند نوازنده فلوت اتوماتیک توسط برادران بنو موسی (Banu Musa) و روباتهای شبه انسان توسط الجازاری . همچنین ریاضی دانان مسلمان مهمترین پیشرفتها را در رمز نگاری کرده بودند مانند پیشرفت در کشف نوشته رمزی و آنالیز فرکانس توسط آلکیندوس .
زمانی که جان نپیر در اوایل قرن هفدهم لگاریتم را برای اهداف محاسباتی کشف کرده بود به دنبال آن یک دوره پیشرفت قابل توجه توسط مخترعان و دانشمندان در ساخت ابزار محاسباتی شروع شد . حدود سال 1640 ٬ بلیز پاسکال یک ریاضی دان اهل فرانسه ٬ اولین وسیله جمع مکانیکی را مبنی بر طراحی توصیف شده توسط قهرمان آلکساندر ٬ ریضی دان یونان ٬ ساختهاست .
در ابتدا هیچ کدام از وسایل محاسباتی واقعا کامپیوتر در مفهوم پیشرفته نبودهاند . آن پیشرفت قابل توجه در ریاضیات و تئوری قبل از اولین کامپیوتر مدرن طراحی شده ٬ گرفته شدهاست .
[ویرایش] الگوریتمها
در قرن هفتم ٬ ریاضی دان هندی ٬ براهام گوپتا اولین توضیح سیستم اعداد هندو – عربی را داد و از صفر با یک حفره یا سوراخ و یک رقم دهدهی استفاده کرد . تقریبا حدود سال 825 ٬ ریاضی دان فارس ٬ خوارزمی کتابی تحت عنوان « محاسبات با اعداد هندو » نوشتهاست که عمدتا مسئول برای پخش سیستم شمارش هندی در خاور میانه و اروپا بودهاست ٬ حدود قرن دوازدهم ترجمه این کتاب به لاتین نوشته شده بود : «Algoritmi De Numero Indorum» در این کتاب مفاهیم جدید تری نمایان شدهاست تا یکسری گامها را در صحیح انجام دادن یک وظیفه اجرا کنند ٬ مانند کاربرد و استفاده محاسباتی قاعده دار در جمع . به وسیله اشتقاق از نام او ما لفظ الگوریتم را داریم .
[ویرایش] منطق دودویی
حدود سه قرن قبل ٬ پینگالا ریاضی دان هندی سیستم اعداد دودویی را کشف کرد . در این سیستم که امروزه هنوز در پردازش کامپیوترهای مدرن استفاده میشود ٬ با یک توالی و ترتیب صفرها و یکها میتوان هر عددی را نماین کرد .
در سال 1703 گاتفرید لیبنیز ٬ منطق مجرد را توسعه دادهاست . ریاضیات تحت سیستم اعداد دودویی با دستنوشتههای او مفهوم پیدا کرد . در سیستم او علاوه بر صفرها و یکها ٬ صحیح و غلط (True / False) و وضعیتهای روشن و خاموش نمایان بودند .
اما بیشتر از یک قرن قبل جرج بول ٬ در سال 1854 جبر بولی را منتشر کرد . اولین بار وسایل مکانیکی تحت یک الگوی دودویی که اختراع شده بود حرکت داده شده بود . انقلاب صنعتی ٬ مکانیزم کردن تعدادی وسایل را به جلو حرکت داده بود که این شامل بافندگی نیز میشد . در سال 1801 جوزف ماری کارگاه بافندگی را توسط کارتهای پانچ کنترل میکردهاست . جایی که یک حفره روی کارت سوراخ شده باشد یک از نوع دودویی ٬ و نقطه سورهخ نشده ٬ صفر از نوع دودویی را نشان میدهد . دستگاه بافندگی نساجی از یک رایانه فاصله دارد . اما با مثال توضییح میدهد که با سیستم دودویی میتوان ماشینها را حرکت داد .
[ویرایش] ماشین تحلیلی
ماشین تحلیلی نبود تا چارلز بابیج (Charles Babbage) ٬ که پدر علم محاسبه بودهاست آغاز رایانه مدرن با کار او روی ماشین تحلیلی شکل گرفتهاست . ای دستگاه به هر حال با همهٔ وظایف و کارهایی که در طراحی یک رایانه مدرن صورت گرفتهاست ٬ هرگز با موفقیت ساخته نشد . او اولین بار آن را در سال 1837 ٬ توصیف و تشریح کردهاست . بیش از 100 سال قبل هر دستگاه مشابهی با موفقیت ساخته شده بود . تفاوت بین ماشین بابیج و ماشینهای قبلی سادهاست : « او برنامه ریزی شده طراحی کردهاست . » در این هنگام همکار او ٬ ریاضی دان ٬ آدا لاولاک (Ada Lavelace) ٬ نخستین برنامههای کامپیوتری را در یک دستگاه جامع و فراگیر روی ماشین تحلیلی منتشر کردهاست . لاولاک به خاطر این کارش محبوب هست و اولین برنامه نویس کامپیوتر لحاظ شده بود . اما تعدادی محقق ادعا کردند برنامههای منتشرشده تحت نام او در اصل توسط بابیج ساخته شدهاست .
[ویرایش] تولد علم رایانه
قبل از دهه 1920کامپیوترها(گاهی اوقات کامپیوتورها) کارمندان از نوع انسان بودهاند که محاسبات را انجام میدادند . آنها معمولا تحت هدایت یک فیزیک دان بودهاند . هزاران کامپیوتر در تجارت ٬ دولت و تشکیل یک تحقیق کار میکردند و یا استخدام شده بودند . بیشتر این کامپیوترها زنان بودهاند و آنها مدرکی در حسابان داشتهاند . تعدای از آنها برای سالنامهها محاسبات نجومی را انجام میدادند . بعد از دههٔ 1920 ٬ بیان ماشین محاسبات ٬ به ماشینی که کار یک کامپیوتر انسانی را انجام میداده اطلاق میشدهاست . مخصوصا آنها با روشهای موثر قضیه جرج – تیورینگ مطابقت داشتهاند . این قضیه که روشی است برای یک ریاضی دان ٬ اگر توانایی تنظیم یک لیست دستورالعملها را بوسیله یک کارمند انسانی با مداد و کاغذ داشته باشد ٬ موثر است . به دلیل ضرورت خیلی زیاد و بدون قوه ابتکار و نبوغ . ماشینهایی که مقادیر متوالی را محاسبه میکردند به عنوان نوع آنالوگ یا قیاسی شناخته شدهاند . آنها از دستگاهی که کمیت عددی متوالی را نشان بدهد استفاده میکردند . مانند زاویه چرخش یک گلوله یا اختلاف در پتانسیل الکتریکی .
ماشینهای دیجیتال در تقابل با آنالوگ ٬توانایی تحویل وضعیت یک مقدار عددی و ذخیره هر تک رقم را داشتند . ماشین دیجیتال قبل از اختراع قطعات سریعتر حافظه ٬ در ماشینهای مختلف یا دستگاههای تقویت نیرو استفاده میشدهاست .
عبارت «Computing Machine» (ماشین محاسبه) به تدریج بعد از دهه 1940 از بین رفتهاست . درست بودن عبارت کامپیوتر از زمانی که ماشینهای دیجیتال الکترونیک رایج شدهاند شروع شدهاست . این کامپیوترها توانایی انجام محاسبات را که قبلا توسط کارمندان انسان انجام میشدهاست را داشتهاند . چون مقادیر ذخیره شده توسط ماشینهای دیجیتال مانند وسایل آنالوگ به خصوصیات فیزیکی محدود نبود ٬ یک کامپیوتر منطقی مبتنی برتجهیزات دیجیتال ٬ توانایی انجام هر چیزی را که میتوانست ماشین خالص را تولید کند ٬ داشتهاست .
آلن تیورینگ که به عنوان پدر علم کامپیوتر شناخته میشدهاست ٬ این قبیل کامپیوترهای منطقی را که به عنوان ماشین تیورینگ شناخته میشود را اختراع کرده بود . که بعد از آن داخل کامپیوترهای مدرن و پیشرفته رشد پیدا کرد . به علاوه این کامپیوترهای جدید توانایی انجام محاسبات غیر عددی را مثل موسیقی داشتهاند .
از زمانی که پردازشهای محاسباتی توسط کارمندان انسانی انجام میشدهاست ٬ این مطالعهٔ توانایی انجام محاسبات ٬ به وسیله آشکار ساختن چیزی که در مفهوم متداول آشکار نبودهاست ٬ یک علم را آغاز کردهاست .
[ویرایش] نظم و انظباط غیر منتظره
[ویرایش] اساس تئوری
اساس ریاضی علم کامپیوتر مدرن توسط Kurt Godel با قضیه ناقصش در سال 1931 آغاز شده بود . در این قضیه او نشان داده که ٬ جایی محدود بوده که داخل یک سیستم قراردادی چیزی را نتواند رد یا اثبات کند . این قضیه به کاری توسط Godel و بقیه راهنمایی کرده تا این سیستمهای رسمی یا قراردای را تشریح یا تعریف کنند . که این شامل مفاهیمی مانند توابع بازگشتی mu(μ) و توابع تعریف پذیر Lambda(λ) میباشد .
سال 1936 یک سال کلیدی برای علم کامپیوتر بودهاست . آلن تیورینگ و آلونزو جرج ٬ مستقلا و همچنین با هم الگوریتم را به طور رسمی ٬ با محدودههایی که میتوانست محاسبه کند و مدلی برای محاسبات مکانیکی خالص بود ٬ معرفی کردند .
این عناوین توسط چیزی که اکنون قضیه جرج – تیورینگ نامیده میشود ٬ تحت پوشش قرار میگیرد . که یک فرضیه در مورد طبیعت وسایل محاسباتی مکانیکی مانند کامپیوترهای الکترونیکی ٬ میباشد . این قضیه ادعا کرده که هر محاسباتی که ممکن است (حل شدنی است ) میتواند توسط اجرای الگوریتم روی کامپیوتر انجام شود . که با زمان کافی و فضای ذخیره سازی در دسترس فراهم میشود . همچنین تیورینگ ٬ قضیه توصیف ماشین تیورینگ را شامل میشود . یک ماشین تیورینگ یک نوار طولانی نا محدود و یک هد یا سوزن نوشتن یا خواندن (R/W) دارد که همراه با نوار میتواند حرکت کند و تنها مقادیر مسیر را میتواند حرکت دهد . به طور شفاف همانند ماشینی است که هرگز نمیتواند بسازد ٬ اما با این وجود مدلی است که میتواند محاسبات هر الگوریتمی را که روی هر کامپیوتر مدرنی قابل اجراست ٬ تقلید کند .
همچنین تیورینگ برای علم کامپیوتر مهم است چونکه نام او نمایانگر جایزه تیورینگ و آزمایش تیورینگ است . او در جنگ جهانی دوم همکاری موفقیت آمیز و بزرگی با کد شکنهای بریتانیایی داشتهاست و طراحی کامپیوترها و نرم افزارها را در دهه ا1940 کاملا ادامه دادهاست . در یک نشست خیلی بزرگ ماشینهای دیجیتال در کمبریج ٬ تورینگ گفت : « ما در تلاشیم تا ماشینی بسازیم تا همه نوع چیزهای متفاوت را به سادگی توسط برنامه نویسی سریع تر از راه اضافه کردن دستگاههای اضافی انجام دهیم . »
در سال 1948 توسط بابی منچستر ٬ اولین کامپیوتر کاربردی که میتوانست برنامههای ذخیره شده را اجرا کند ٬ بر مبنای مدل ماشین تیورینگ ساخته شد .
[ویرایش] شانون و تئوری اطلاعات
تا حدود و نزدیکیهای دهه 1930 ٬ مهندسین برق توانایی ساختن مدارات الکترونیکی را داشتند تا مسائل منطقی و ریاضی را حل کنند ٬ اما بیش از همه طبق عادت عمومی ٬ نظریههایی که وقت زیادی نمیبرده انجام میدادهاند . این امر با انتشار قضیه Master در سال 1937 توسط الوود شانون (Elwood Shannon) تغییر کردهاست . که یک تحلیل نمادین از ایستگاه تقویت و مدارات سوئیچینگ است . در زمان گرفتن مدرک لیسانس در کلاس فلسفه ٬ شانون کار بولی را افشا کرده و تشخیص داده بود که آن کار میتواند
از ایستگاههای تقویت الکترومکانیکی مرتب استفاده کند .( سپس در سوئیچهایی ٬ در مسیر یابی تلفن استفاده شدهاست . ) تا مشکلات منطقی را حل کند . این عقیده یعنی استفاده از خصوصیات الکترونیکی سوئیچها تا کار منطقی را انجام دهند ٬ پایه عقیدهای است که زمینه همه کامپیوترهای دیجیتال الکترونیکی است . و این قضیه شالوده طراحی مدار دیجیتالی کاربردی شدهاست . در این هنگام آن قضیه سریعا بین جامعه مهندسین الکترونیک در طول و بعد از جنگ جهانی دوم شناخته شدهاست .
شانون رفت تا رشته تئوری اطلاعات را در سال 1948 پیدا کرد و نام آن را تئوری ریاضی ارتباطات قرار دادهاست . که احتمالا در مسئله چطور بهتر رمز کردن اطلاعات یک فرستنده که میخواهد انتقال دهد ٬ به کار برده میشود . این یک تئوری پایه برای تعدادی بخشهای مطالعاتی از جمله فشرده سازی اطلاعات و رمز نویسی میباشد .
[ویرایش] وینر و فیزیولوژی
از آزمایشهایی با سیستمهای ضد هوایی که عکسهای کشف شدهٔ هواپیمای دشمن را تفسیر میکردهاست ٬ نوربرت وینر (Norbert Wiener) اصطلاح فیزیو لوژی را از کلمهای یونانی اختراع کردهاست . او فیزیولوژی را در 1948 منتشر کردهاست که تاثیر آن هوش مصنوعی بودهاست . همچنین وینر ٬ محاسبات ماشین محاسباتی ٬ قطعات مموری یا حافظه و بقیه تشابهها را با آنالیز امواج مغز خود مقایسه میکردهاست .
[ویرایش] اولین اشکال رایانه
اولین اشکال کامپیوتر یک حشره موذی بود ٬ آن حشره بین دستگاههای تقویت روی هاروارد مارک 2 چسبیده بود . تا زمان اختراع کلمه "BUG" (اشکال) ٬ اغلب اما به طور غلط به گریس هوپر که یک افسر نیروی دریایی در ناوگان آمریکا بود نسبت داده میشدهاست . گمان میشد حشره در تاریخ 9 سپتامبر 1945 وارد سیستم شدهاست . بیشترین حسابهای دیگر حد اقل با این جزئیات ناسازگاری داشتهاست . طبق این حسابها تاریخ واقعی 9 سپتامبر 1947 بودهاست . زمانی که کاربران این وافعه همراه با این حشره و نشانه « اولین نمونه واقعی اشکال پیدا شده بود » بایگانی شدند .
[ویرایش] علم رایانه
علم کامپیوتر ( یا علم محاسبه ) مطالعه و دانش پایه نظری اطلاعات و محاسبات و پیاده سازی و کاربرد آنها در سیستمهای کامپیوتری میبا شد . علم کامپیوتر تعدادی زیر شاخه دارد . برخی از نتایج مشخص محاسبات اهمیت دارند . ( مانند گرافیکهای کامپیوتر ) ٬ در صورتی که دیگران خصوصیات مسائل محاسباتی را بازگو کردند ( مانند اصل پیچیدگی محاسباتی ) . هنوز دیگران روی رقابت در اجرای محاسبات تمرکز کردهاند . برای مثال مطالعه اصل زبان برنامه نویسی به شرح محاسبات نزدیک شدهاست . در صورتی که برنامه کامپیوتری ٬ زبانهای برنامه نویسی مشخصی دارد تا مسائل محاسباتی خاصی را حل کند . یک زیر شاخه دیگر ٬ اثر متقابل کامپیوتر بشری ٬ روی رقابت در ساخت کامپیوترها و محاسبات مفید ٬ قابل استفاده ٬ جهانی و در دسترس مردم ٬ تمرکز کردهاند .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 17 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
عنوان تحقیق
خلاصه ی 2/1 کتاب تاریخ زبان فارسی نوشته ی دکتر مهری باقری
2
فهرست:
تحول زبان
علل تحول زبان
زبان های هند و اروپایی و نحوه دسته بندی این زبان ها
خانواده ها ی زبانی دنیا
زبان های ایرانی از کدام خانواده ها هستند؟
زبان های هند و اروپایی چگونه شناخته شد ؟
زبان هند و ایرانی
تحول تاریخی زبان
ادوار تاریخی زبان های ایرانی
خط میخی فارسی باستان
اید ئوگرام
زبان اوستایی ( آثار موجود و ویژگی ها و علت کمال )
سایر زبان ها و خط های غیر ایرانی در سرزمین ایران باستان
زبان های ایرانی میانه
زبان های ایرانی جدید
تحول زبان
زبان صورت واحدی ندارد زیرا امری است اجتماعی ، و وسیله ی برقراری ارتباط و جامعه از جنبه های سیاسی و مذهب و آداب و رسوم و ... تغییر می کند تحول حاصل شده به ضرورت نیازهای آن جامعه را دگرگون می سازد ، این دگرگونی در تحول زبان تأثیر دارد .
این تحولات طبق قوانین و قواعد معینی صورت می گیرد.
با وجود دور شدن هر زبان از صورت اولیه ی خود ، می توان رابطه ی آن را با اصل خود تشخیص داد. همین نکته عامل توجه به تغییرات زبانی و کشف قواعد حاکم بر آن در پژوهش های زبانی است . تحول و تکامل زبان ، امر طبیعی و به طریق مشخص است ، از این رو دور شدن آن از فرم قدیمی یا تغییر آن ، خطا شمرده نمی شود .
_ برخی واژگان مهجور و رواج کلمات دیگر به جای آنها :
بغ = خدا بوم = سرزمین مرد = انسان
تغییر در معنا و مفهوم واژگان
مرد از ریشه ی mar به معنی مردن در اصل به معنی میرا و مردنی معنی کلی در فارسی باستان :
انسان و آدمی در فارسی جدید محدودیت معنایی دارد : دلالت بر جنس مذکر از نوع آدمی
_ تغییر در کلمات از لحاظ صرف : صرف اسم در دوره ی باستان به هشت حالت مختلف .
_ علایم صرفی : تکواژ هاییکه به صورت لا حقه هایی به پایان صورت ساده ی واژه می پیوست .
تغییر هر یک از این حالات هشت گانه به اعتبار شماره های سه گانه ( مفرد ، مثنی ، جمع ) و اجناس سه گانه ( مذکر ، مؤنث ، خنثی ) .
یک اسم می توانست به هفتاد و دو صورت متفاوت صرف شود .
3
اثر حذف تکواژ پایانی در فارسی جدید :
از بین رفتن سیستم صرف اسامی
خارج شدن ساخت جنس دستوری و شمار مثنی
_ خارج شدن برخی از واژه ها و جایگزینی واژه های دیگر:
Hya مفرد مذکر در حالت فاعلی و ترکیبی از ضمیر اشاره و موصول به معنی « او » که کاربرد آن به کلی منسوخ شده و گاهی به جای آن از تکواژ « که » استفاده می شود .
_ تغییر در ترکیب اجزای جمله : تحول قواعد نحوی و روابط همنشینی در دستگاه این زبان از دوره ی باستان تا دوره ی جدید . مثلا در فارسی باستان فعل پیش از کلمه ی دیگر در جمله آمده در فارسی امروز فعل در آخر عبارات می آید و در جملات اسمی واژه ی رابطه با مسند و مسند و الیه همنشین می شود .
نتیجه : هر زبان در هر زمان از جهات متفاوت در حال تحول است .
_ تفاوت آواها و شیوه ی ترکیب آنها با وضع پیشین .
_ معمول شدن آوا های جدید با قوانین واج آرایی نوین .
_ مهجور ماندن الفاظ در گذر زمان و جایگزینی واژه ها ی جدید .
_ رواج الفاظ نوین که بر معانی جدید دلالت دارند .
_ ایجاد طرز های نو در ساختمان جمله و عبارت در نتیجه از بین رفتن صورت قدیمی زبان و فراموش شدن آن .
علل تحول زبانی :
1 _ علل خارجی ( برون زبانی )
2 _ علل داخلی ( درون زبانی )
علل خارجی تحول زبانی : دگرگونی یک زبان هم آهنگ و همراه با تحولات جامعه ای که از آن به عنوان و سیله ی ارتباطی استفاده می کند است . تحولات جامعه منوط به تحولات معنوی ، سیاسی و اقتصادی و اجتماعی آن جامعه است .
واژگان زبان بیش از هر چیز دیگر می توانند دگرگونی های اجتماعی را منعکس کنند.
عوامل خروج پاره ای لغات کهن : تغییر شیوه های زیستن ، متروک ماندن پاره ای از مشاغل و در نتیجه آلات و ابزار مربوط به آنها ، ظهور مشاغل جدید و وسایل مدرن ، پیشرفت علوم و فنون و صنایع ، پیدایش رابطه ها و پدیده ه ها ی جدید ، مهاجرت ها و مسافرت ها ، ارتباط ها ی تجاری و فرهنگی با ملل دیگر .
مثال لغات کهن : برگستوان ، قراگند ، چرخشت
لغات جدید : کامپیوتر ، آنتن ، سوبسید
تغییر معانی لغات جدید : یخچال ، پیکان ، سوار
علل داخلی تحول زبانی
کم کوشی : صرف کمترین انرژی در گفتار
مثال : تبدیل چَوَند ( ( cavand به چند ( cand) و یا حذف ساخت دستوری جنس و شمارمثنی از دستگاه زبان و ساده شدن دستگاه افعال در زبان فارسی .
خلاصه ی تحولات تاریخی هر زبان :
تحول آوا ها و اصوات
تحول ساخت کلمات ( تحولات صرفی )
تحول طرز و رابطه ی همنشینی کلمات در جمله تحولات نحوی
تحول واژگان
تحول معانی
زبان های هند و اروپایی :
فارسی ، هندی ، آلما نی ، انگلیسی ، روسی ، فرانسه ، ایتالیایی
4
بنابر محاسبات زبان شناسان ( در سال 1964 ) شمار زبان ها چهار تا هفت هزار بر آورد شده است . این زبان ها از زبان های مشخصی ( زبان مادر ) منشعب شده اند و تحول هر یک به طریقی خاص بوده است .
نحوه ی دسته بندی این زبان ها:
ساختمان صرفی و نحوی زبان ( اصطلاحا نوعی یا ساختمانی نامیده می شود ) مطابق این شیوه زبان های دنیا به سه دسته 1. تک هجایی 2. پیوندی 3. صرفی تقسیم می شوند.
زبان های تک هجایی:
هر هجا یک تکواژ است هر تکواژ از یک هجا تشکیل می شود .
این هجا ها همیشه صورت ثابتی دارند و شکل آنها بر حسب نقش های مختلف دستوری تغییر نمی کند .
طریق شناخت نوعی صرفی آنها ، تربیت همنشینی تکواژها بر روی زنجیره ی گفتار است .
زبان های تک هجایی : چینی، سیامی، تبتی .
زبان های پیوندی :
ماده ی اصل کلمات همیشه صورت واحدی دارد . با اضافه شدن معانی ثانوی شکل ، فهم اصلی کلمه تغییر نمی کند.
برای نشان دادن معانی فرعی ، عناصر دیگر زبان در کنار ماده ی اصلی قرار داده می شود .
زبان های تصریفی:
برخی از کلمات برای رساندن مفاهیم فرعی و ثانوی ، تغییر شکل می دهند . در زبان های صرفی کلمات وجود دارد که معنی مستقلی ندارد .
وظیفه ی این کلمات که حرف نامیده می شود نشان دادن مفاهیم فرعی و رابطه ی خاص میان این کلمات است . این نوع طبقه بندی که ناظر بر ساختمان است چندان مورد توجه زبان شناسان قرار نگرفت ، زیرا مطالعات زبان شناسی نشان می دهد که همه ی زبان ها نمونه هایی از سه نوع خصوصیات یاد شده را دارند ..
هیچ زبان به طور مشخص شامل تنها یک نوع ویژگی نیست .
رده بندی از حیث خویشاوندی :
در جامعه ی اروپا از قرن شانزده به بعد علم لغت و اشتقاق مورد توجه قرار گرفت . همین عامل تألیف فرهنگ های ریشه شناسی و تدوین کتاب های دستور تطبیقی و سنجشی و نیز مطالعات و بررسی های تاریخی زبان ها برای دست یافتن به موارد متشابه و اختلاف زبان ها و ارتباط آنها با یکدیگر شد .
این نوع بررسی های تاریخی تطبیقی علت پی بردن دانشمندان به همسانی های موجود در میان برخی زبان ها بود .
از قرن هجده به بعد ، زبان شناسان ، تشابهات دستوری و ساختمانی زبان ها را با شیوه ی جدید برای طبقه بندی زبان در پیش گرفتند .( رده بندی از حیث خویشاوندی ) .
خانواده های زبانی دنیا :
هند و اروپایی ، سامی و حامی ، اورالی ، یافینو – اوگری ، آلتایی
زبان های منفرد : زبان های ویژه و مستقل هستند که رابطه ی خویشاوندی با زبان های دیگر ندارند تنها وجه اشتراک برخی از این زبان ها ، رابطه ی جغرافیایی آنهاست .
محققان گروهی از این زبان ها را که در یک سرزمین یا یک منطقه از جهان رایج بوده اند با عنوان کلی می خواندند .
مانند زبان های آسیایی ، چینی ، تبتی ، هندی ، مالاریا ، یولنزیایی .
گویش های فراوان در میان مردم بومی آفریقای مرکزی و جنوبی ، بومیان آمریکا ، سرزمین هندوستان ، جنوب شرقی و مشرق آسیا رواج دارد از جمله زبان های منفرد به شمار می آیند .
زبان های ایرانیاز کدام خانواده زبانی هستند؟
زبان ها ی ایرانی شاخه ای از خانواده ی زبانی « هند و اروپایی ) است .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 39 صفحه
قسمتی از متن word (..docx) :
1
تاریخ سازمان برنامه و نظام برنامهریزی
تاریخ سازمان برنامه و نظام برنامهریزی در ایران را از سه منظر سیاسی، نظری و اجرایی بررسی میکنم و آن جنبههایی را مورد تأکید قرار میدهم که در نشست تخصصی و در این مقطع تاریخی از نظر اجرایی کارآمدتر و مفیدتر است.
کانونهای فراملیتی و سازمان برنامه
حکومت پهلوی در حوزه بلوک غرب، به رهبری ایالات متحده آمریکا، قرار داشت و حکومتی «وابسته» یا «دستنشانده» بهشمار میرفت. این مطلبی است که در جلسه حاضر تأکید بر آن زیاد مورد نیاز نیست. به تبع این وابستگی، طبیعی است که سازمان برنامه، در سالهای پس از جنگ جهانی دوّم، با اهداف و کارکردهای معین منطبق با ماهیت و پیوندهای فراملیتی حکومت پهلوی شکل گرفت و در بسیاری از مقاطع موجودیت این سازمان در رأس آن افرادی قرار داشتند، یا اهرمهای اصلی به دست افرادی بود، که به کانونهای معین صهیونیست وابسته بودند.
از همان آغاز، کانونهای صهیونیستی در تأسیس سازمان برنامه و بودجه در ایران نقش اصلی را داشتند. این سازمان به تبع برنامههای آمریکا و دولت ترومن و پس از اعلام «دکترین ترومن» (1947) برای جلوگیری از گسترش کمونیسم ایجاد شد.[1] سازمان برنامه به کمک شرکت آمریکایی «مشاوران ماوراءبحار» تحت عنوان سازمان برنامه هفت ساله در سال 1327 ش. شکل گرفت. مدیر عامل
1
تاریخ سازمان برنامه و نظام برنامهریزی
تاریخ سازمان برنامه و نظام برنامهریزی در ایران را از سه منظر سیاسی، نظری و اجرایی بررسی میکنم و آن جنبههایی را مورد تأکید قرار میدهم که در نشست تخصصی و در این مقطع تاریخی از نظر اجرایی کارآمدتر و مفیدتر است.
کانونهای فراملیتی و سازمان برنامه
حکومت پهلوی در حوزه بلوک غرب، به رهبری ایالات متحده آمریکا، قرار داشت و حکومتی «وابسته» یا «دستنشانده» بهشمار میرفت. این مطلبی است که در جلسه حاضر تأکید بر آن زیاد مورد نیاز نیست. به تبع این وابستگی، طبیعی است که سازمان برنامه، در سالهای پس از جنگ جهانی دوّم، با اهداف و کارکردهای معین منطبق با ماهیت و پیوندهای فراملیتی حکومت پهلوی شکل گرفت و در بسیاری از مقاطع موجودیت این سازمان در رأس آن افرادی قرار داشتند، یا اهرمهای اصلی به دست افرادی بود، که به کانونهای معین صهیونیست وابسته بودند.
از همان آغاز، کانونهای صهیونیستی در تأسیس سازمان برنامه و بودجه در ایران نقش اصلی را داشتند. این سازمان به تبع برنامههای آمریکا و دولت ترومن و پس از اعلام «دکترین ترومن» (1947) برای جلوگیری از گسترش کمونیسم ایجاد شد.[1] سازمان برنامه به کمک شرکت آمریکایی «مشاوران ماوراءبحار» تحت عنوان سازمان برنامه هفت ساله در سال 1327 ش. شکل گرفت. مدیر عامل
1
تاریخ سازمان برنامه و نظام برنامهریزی
تاریخ سازمان برنامه و نظام برنامهریزی در ایران را از سه منظر سیاسی، نظری و اجرایی بررسی میکنم و آن جنبههایی را مورد تأکید قرار میدهم که در نشست تخصصی و در این مقطع تاریخی از نظر اجرایی کارآمدتر و مفیدتر است.
کانونهای فراملیتی و سازمان برنامه
حکومت پهلوی در حوزه بلوک غرب، به رهبری ایالات متحده آمریکا، قرار داشت و حکومتی «وابسته» یا «دستنشانده» بهشمار میرفت. این مطلبی است که در جلسه حاضر تأکید بر آن زیاد مورد نیاز نیست. به تبع این وابستگی، طبیعی است که سازمان برنامه، در سالهای پس از جنگ جهانی دوّم، با اهداف و کارکردهای معین منطبق با ماهیت و پیوندهای فراملیتی حکومت پهلوی شکل گرفت و در بسیاری از مقاطع موجودیت این سازمان در رأس آن افرادی قرار داشتند، یا اهرمهای اصلی به دست افرادی بود، که به کانونهای معین صهیونیست وابسته بودند.
از همان آغاز، کانونهای صهیونیستی در تأسیس سازمان برنامه و بودجه در ایران نقش اصلی را داشتند. این سازمان به تبع برنامههای آمریکا و دولت ترومن و پس از اعلام «دکترین ترومن» (1947) برای جلوگیری از گسترش کمونیسم ایجاد شد.[1] سازمان برنامه به کمک شرکت آمریکایی «مشاوران ماوراءبحار» تحت عنوان سازمان برنامه هفت ساله در سال 1327 ش. شکل گرفت. مدیر عامل
2
این شرکت و رئیس هیئتی که برای کمک به شکلگیری سازمان برنامه به ایران سفر کرد، یک صهیونیست بهنام ماکس تورنبرگ بود. او به دنبال تحقق اهدافی بود که برخی کمپانیهای جهانوطن نفتی آن زمان در پی آن بودند.[2] در این هیئت آلن دالس حضور داشت که بعداً، کمی پیش از کودتای 28 مرداد 1332، در دولت آیزنهاور رئیس سازمان اطلاعاتی آمریکا (سیا) شد. برادر بزرگش، جان فاستر دالس، نیز در دولت آیزنهاور وزیر امور خارجه شد.[3] در زمان سفر آلن دالس به ایران، او نماینده کمپانی سولیوان اند کرامول بود که مشاور مجتمع مالی شرودر بهشمار میرفت. بانک شرودر از شرکای اصلی بانک شاهنشاهی انگلیس و ایران، معروف به بانک شاهی، است که در تاراج استعماری ایران در دوره قاجاریه و پهلوی و همچنین در ارتقاء و برکشیدن رضا خان میرپنج و استقرار حکومت پهلوی سهم بزرگی داشت. اوّلین اسکناس ایران را همین بانک شرودر در زمان ناصرالدینشاه منتشر کرد. به این ترتیب، از طریق آلن دالس هیئت مستشاران ماوراءبحار و بنیانگذاران سازمان برنامه به یک مافیای بینالمللی پیوند میخوردند که در ترکیب آن خانوادههای سرشناس مرتبط با یهودیان زرسالار، مانند هریمن و بوش، حضور داشته و دارند. بعدها که برادران دالس در دولت آیزنهاور وزیر امور خارجه و رئیس سیا شدند، به تحولات ایران بسیار علاقمند بودند. جان فاستر دالس معتقد بود که پس از چین ایران به دامان کمونیسم خواهد افتاد و ایران را «چین دوّم» میدانست. بر اساس همین نگرش بود که
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 24 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
چکیده:
یکی از نکاتی که همه کسانی که با تاریخ فلسفه غرب به خصوص در یک قرن اخیر آشنایی دارند، دریافته اند، این است که در میان مکتب های فلسفی بسیار متعدد فرهنگ غرب دو مکتب فلسفی از همه مشهور تر و دارای آثار و نتایج گران تری بوده اند یکی از آنها مکتب پوزیتیوسیم با اثبات گرایی است و دیگری مکتب اگزیستانسیالیسم که موضوع مورد بحث این مقاله را تشکیل می دهد. اجمالا باید گفت که مکتب اگزسیت نسیایسم همان طور که به تفصیل اشاره خواهد شد یک مکتب فلسفی است که دارای آموزه های معین و مشخصی باشد، نیست و از این نظر بیشتر آن را به عنوان یک گرایش فلسفی می شناسند تا یک مکتب نظام مند فلسفی. واژه اگزیستانسیالیسم از ریشه لاتینی existentia به معنای وجود و هستی گرفته شده است.
این مکتب که در قرن 19 در غرب پدید آمد هستی انسان را مرکز و غایت همه مسائل می داند و عقیده دارد که چون هر انسان وجود خاص خود را دارد با مفاهیم فلسفی و متا فیزیکی قابل تفسیر و توضیح نیست در میان فیلسوفات متعددی که به این فلسفه پرداخته اند به ذکر 2 نمونه از آنها خواهیم پرداخت که یکی سورن کی یر که گور نماینده اگزیست اگزیستانسیالیسم مذهبی است و دیگری ژان پل سارتر لامذهب که عمده بحث مقاله را در بر میگیرد.
در ادامه نیز پس از پرداختن به فلسفه اگزیستانسیالیسم نظرات این مکتب را در مورد آموزش و پرورش و نیز خود آموزش و پرورش
2
اگزیستانسیالیسم بیان می شود.
اگزیستانسیالیسم - existentialism
اگر چه نشانه هایی از اگزیستانسیالیسم در آثار نویسندگان قرن نوزدهم مانند سورن
کی یر که گو -soren kierkegaard
(1813-1855)؛ فردریک نیچه -friedrich nietzsche
(1844-1900) و فئودور داستایوسکی -fyodor dostoyevsky
(1821-1881) دیده می شود، ولی این مکتب در قرن بیستم به ویژه در خلال جنگ جهانی دوم و بعد از آن به اوج شهرت خود رسید. از میان طرفداران برجسته اگزیستانسیالیسم در قرن بیستم باید از فلاسفه آلمانی کارل یاسیرس -karl jaspers
(1883-1963) و مارتین هیدگر -martin heidegger
(1889-1976)، فیلسوف یهودی مارتین بوبر -martin buber
(1878-1965)، فلاسفه فرانسوی گابریل مارسل -gabriel marcel
(1889-1973) که دیدگاهی مسیحی اتخاذ کرد و ژان پل سارتر که لا مذهب بود یاد کرد.
با توجه به این نکته که نویسندگان و فلاسفه مذکور گروه نامنجانس و غالبا متعارضی را تشکیل می دهند واضح است که اگزیستانسیالیسم بیش تر دیدگاه و گرایش فلسفی را تشکیل داده و می دهد تا مکتب فکری منظمی را اگزیستانسیایسم عنوان سهل و ساده ای بوده است که به مجموعه ای از عصیان های کاملا متفاوت علیه فلسفه های سنتی، به ویژه علیه تلاش هایی که برای
4
تشکیل نظام های فکری انتزاعی و منظم به عمل آمده داده شده است.
ماهیتا اگزیستانسیالیسم مجموعه ای از اندیشه های فلسفی یک دست نیست، بلکه کسانی که به عنوان اگزیستانسیالیست شناخته شده اند، پرسشهای مشابهی را طرح کرده ولی در ارائه پاسخ دچار اشکال شده اند. برسبیل ارائه تعریفی مقدماتی از اگزیستانسیالیسم ، آن را می توان به عنوان نوعی اندیشه فلسفی تلقی کرد که بر یگانگی (بی بدیل بودن) و آزادی فرد در برابر گروه، جماعت یا جامعه توده وار تأکید می کند. افزون بر این، این مکتب بر این امر تکیه می کند که همه مردم در قبال معنی و مفهوم زندگی خود و ایجاد ماهیت یا تعریف هویت خویش مسئولیت کامل دارند.
در خصوص اگزیستانسیالیسم که تنوع آرا خصیصه ممتاز آن است دو نفر از صاحبنظران این مکتب فکری یعّنی اگزیستانسیالیسم مذهبی سورن کی یر که گو و اگزیستانسیالیسم لا مذهب ژان پل سارتر را معرفی کرده سپس به آرای تربیتی اگزیستانسیالیسم خواهیم پرداخت.
* سورن کی یر که گور1- نام این فیلسوف را کی یر که گار و یا کی یر که گارد نیز تلفظ کرده اند.
(1813-1855)
متفکر دانمارکی که در خانواده مذهبی به دنیا آمد. در خانه به طور جدی آموزش فلسفی دید. او در حالی که در دانشگاه کپنهاگ الهیات می خواند به مخالفت با هگل برخاست. کی یر که گور معتقد بود مه فقدان فرد گرایی و ماهیت نظام مند این فلسفه نمی تواند به فرد بگوید که چگونه زندگی کند یا چه کاری را انجام دهد.
5
کی یر که گارد که در جستجوی معنی حیات بود کشیشی سوتری شد و ازدواج کرد اما از این وضعیت خشنود نبود؟ را هم به زناشویی و هم به دین مکتبی شده از دست داد. از همسرش جدا شده و بقیه عمر و کارش را به چاپ آثارش به نام مستعار پرداخت. چند دهه بعد از مرگش به عنوان پدر اگزیستانسیالیسم شهرت یافت.
او معتقد بود که هیچ مقصد ذاتی در جهان وجود ندارد که بتوان آن را فهمید یا با برهان عقلانی وجودش را ثابت کرد. به علاوه خود را نمیتوان با بیان عقلانی اثبات کرد او احتجاج می کند که مسیحی حقی بر اثر جهش ایمان به خدا اعتقاد پیدا می کنند نه از راه استدلال های انتزاعی و حجت های کلامی.
طبق گفته کی یر که گور تنها چیزی که فلسفه می تواند توضیح اش دهد، این است که ما افرادی منزوی هستیم و این که توانایی و اختیار انتخاب داریم. این اختیار در انتخاب کردن به اضطراب درونی ما دامن می زند و در نهایت به احساس انزوا و انفراد می رسد. از این رو او توصیه می کند که هر کدام از ما باید جهش ایمان را تجربه کنیم. یعنی تصمیم بگیریم که زندگی باید اتفاق بیفتد اگر چه نتوانیم اثباتش کنیم.
اگزیستانسیالیسم (اصالت وجود) کی یر که گور بر فرد و چگونگی رسیدن فر به زندگی رضایت بخش تاکید می گذارد. او حقیقت عینی را بی ارزش می شمرد زیرا ادعا می کند که حقیقت ذهنی تنها حقیقتی است که به حساب می آید. گفته اصلی او از این قرار است:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 26 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
تاریخ صفویان:
صفویان یکی از سلسلههای پادشاهی ایران بودند که در قرن دهم بر ایران فرمانروایی میکردند.
در سال ۹۰۷ ه.ق شاه اسماعیل با غلبه بر مخالفان و دشمنان داخلی به قدرت رسید و رسما تاجگذاری کرد. وی برای تقویت سپاه ایران نیرویی بنام قزلباش به وجود آورد که شامل ۷ ایل قزلباش به نامهای استاجلو، شاملو، تک لو، بهارلو، ذوالقدر،قجر و افشار بودند. وی پس از آن عزم بغداد کرد و با تصرف بغداد دودمان آق قویونلوها و قراقیونولوها را بر انداخت و سپس به خراسان رفت و محمد خان شیبانی را سرکوب کرد. سلطان سلیم عثمانی که خود را خلیفه مسلمین میخواند،تحمل وجود یک کشور بزرگ، مستقل و قدرتمند که پیرو مذهب شیعه بود را در همسایگی خود نداشت. وی با سپاهی عظیم در سال ۹۲۰ قمری به آذربایجان حمله کرد و شاه اسماعیل به مقابله با وی شتافت. سپاه ایران و عثمانی در دشتی بنام چالدران روبروی یکدیگر قرار گرفتند. عثمانیها با داشتن سلاح آتشین بطور کامل بر ایران برتری داشتند و پس از شروع جنگ، نیروهای
پیاده نظام به محاصره قوای عثمانی در میآیند. سواره نظامها هرچند به راحتی میتوانستند عقب نشینی کنند ولی عزم بر نجات پیاده نظام میکنند و تنها راه حل برای نجات آنها را در متوقف کردن پیشروی سپاه عثمانی و خاموش کردن آتش
2
توپخانه آنها میبینند، پس تصمیم میگیرند که برای حفظ پیاده نظام به یک عملیاتی انتحاری دست بزنند. قزلباشهای سواره با کندن زرههای خود آرایش حمله میگیرند و به قلب سپاه سلطان سلیمان عثمانی یورش میبرند و آنها را که در خیال یک پیروزی آسان بودند را غافل گیر میکنند سپس خود را به توپخانه رسانده و دست به قتل عام سربازان عثمانی میزنند و خود نیز در این راه جان میبازند.ایران بخاطر نداشتن سلاح آتشین شکست میخورد. هر چند که
شاه اسماعیل قصد تلافی میکند، اما علمای دین بهعنوان اینکه عثمانیها، مسلمان، و مشغول جهاد با کفار اروپایی هستند، وی را از این کار باز میدارند. پس از شاه اسماعیل شاه طهماسب به قدرت رسید و دوران ۵۰ ساله سلطنت وی باعث تقویت و تثبیت خاندان صفوی شد. پس از وی محمد خدابنده به دلیل نابینایی از سلطنت استعفا داد و برادر کوچکتر خود را بنام اسماعیل شاه خواند. اسماعیل پادشاهی خونخوار بود که همه کسانی را ممکن بود روزی دعوی سلطنت کنند به قتل رسانید. پس از وی محمد خدابنده برای بار دوم به اصرار بزرگان کشور به سلطنت رسید و تا سال ۹۹۶ که شاه عباس به سن قانونی رسید سلطنت کرد. شاه عباس در ابتدای سلطنت با شورش ازبکان از شرق و تاخت و تاز عثمانی از غرب مواجه شد. وی ابتدا برای سرکوب ازبکان با عثمانیها صلح کرد و ایالتهای غربی ایران و آذربایجان را در دست آنها باقی گذاشت و به خراسان لشکرکشی کرد. در سال ۱۰۰۷ دو برادر انگلیسی بنام آنتونی و رابرت شرلی به ایران آمدند و شاه عباس به یاری آن دو سپاهی منظم و مجهز به اسلحه آتشین به وجود آورد و در سال ۱۰۱۳
3
تبریز را تصرف کرد و سردار ترک علی پاشا را از آنجا بیرون کرد.
عصر صفویان:
عصر صفوی، عصر کمال و شکوفایی نبوغ معماری و شهرسازی در ایران است. زیباترین و با شکوهترین آثار معماری ایران در همین دوره، توسط معماران خلاق و هنرمندی چون محمدرضا و علی اکبر اصفهانی آفریده شد.
از ویژگیهای مهم در شیوهٔ معماری این دوره، علاوه بر استحکام و زیبایی ساختار، درخشش بیان است. در آثار این دوره تابش رنگ و نور، و جذابیت سطوح و شکوه چشمگیر آنها، احساس زیبائی خیره کنندهای در بیننده ایجاد میکند و طنین رنگها و سطوح مکرر کاشیهای درخشان به منظرهای شفاف، مجرد و روحانی تبدیل میشود.
معماری این دوره از لحاظ وسعت و کارآیی، بسیار متنوع است و در تمامی ابعاد حیات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی مردم حضوری زنده و پویا دارد. باشکوهترین مساجد، عظیمترین میدانها، زیباترین پلها و خیابانها، بزرگترین بازارها، مدرسهها، کاروانسراها و... در این عصر ساخته شد. و همه در نوع خود در اوج کمال هنری، استحکام و کارآیی و بعضی چنان باشکوه و زیبا و کامل، که گاهی نمیتوان باور کرد که انسانی ناچیز آن را پدید آورده باشد. شاید تنها بتوانیم به این گفتهٔ پیر لوتی نویسندهٔ فرانسوی اشاره کنیم که میگوید:
4
«اصفهان نه تنها آئینهٔ تاریخ تمدنی کهنسال، که آئینهٔ خلاقیت بشر است. اصفهان خود به تنهایی کهکشانی است که دست یافتن به ژرفای زیبایی و عظمت آن ممکن نیست.»
زمینه و آغاز دوره صفوی:
شیخ صفیالدین اردبیلی، نیای بزرگ صفویان هشتمین نسل از تبار فیروزشاه زرینکلاه بود. فیروزشاه از بومیان ایرانی و کردتبار بود که در منطقه مغان نشیمن گرفته بود. زبان مادری شیخ صفیالدین تاتی بود و اشعار تاتی او امروزه در دست است. تاتی یکی از زبانهای ایرانی و زبان بومی آذربایجان بودهاست.
دودمان پادشاهی صفویه به وسیله شاه اسماعیل اول با اتکا بر پیروان طریقت تصوف علوی تأسیس شد. این پیروان که عمدتاً از ایلهای ترک آناتولی بودند ,و بعداً به قزلباشها ملقب شدند بر سر اعتقادات خود سالها به طرفداری از آققویونلوها و قراقویونلوها درگیر جنگهای پیاپی با دولت عثمانی بودند. اسماعیل جوان نوه شیخ جنید، پسر شیخ صفی الدین و نوه اوزونحسن آق قویونلو تحت آموزش بزرگان قزلباش (موسوم به اهل اختصاص) پرورش یافت و رهبر دینی آنان بشمار میآمد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 9 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
تاریخ زبان فارسی
زبان ایرانی
دانشمندان زبان شناس برآنند که زبان های امروزی دنیا بر سه بخش است :
نخست - بخش یک هجایی (یک سیلابی) و این قسم زبانها را زبانهای ریشگی نامند، زیرا لغات این زبانها تنها یک ریشه است که به اول یا آخر آن هجاهایی نیفزودهاند. زبان چینی، آنامی و سیامی را از این دسته میدانند، در زبانهای ریشگی شمارهی لغتها محدود است، چنانکه گویند چینیان برای بیان فکر خود ناگریزند لغات را پس و پیش کنند یا مراد خود را با تغییر لحن و آهنگ کلمه بفهمانند.
دوم - بخش زبانهای ملتصق این زبانها یک هجایی نیست چه در لغات این زبان به هنگام اشتقاق هجاهایی بر ریشهی اصلی افزوده میشود ولی ریشهی اصلی از افزودن هجاها هیچگاه تغییر نمیکند و دست نمیخورد و هرچه بر او افزایند به آخر او الحاق میشود. مردمی که زبانشان را ملتصق خوانند اینانند :
1- مردم اورال و آلتایی که شاخهای از نژاد زردپوست میباشند مانند مغولان و تاتاران و ترکان و مردم دونغوز و فین و ساموئید و بیشتر ساکنان سیبریا و دشت قبچاق
2- مردم ژاپن و اهالی کره
3- دراوید و باسک از مردم هند
4- بومیان آمریکا
5- مردم نوبی (جنوب مصر در آفریقا) مردم هُوتْ تِنْ تُتْ مردم کافرْ و سیاه پوستان آفریقا
6- مردم استرالیا
سوم - بخش زبانهای پیوندی، در این زبانها بر ریشه و مادهی لغات هجاهایی افزوده میشود ولی نه تنها به آخر ریشه، بلکه به آخر و اول ریشه هم - دیگر اینکه ریشهی لغت بر اثر افزایش تغییر میکند، گویی که ریشه با آنچه بر وی افزوده شده است جوش خورده و پیوند یافته است - به خلاف زبان ملتصق که چون ریشه تغییر نمیکند هجاهایی که بر ریشه افزوده است مثل آن است که به ریشه چسبانده باشند نه با او پیوسته باشد.
زبانهای پیوندی اینهاست :
الف - زبانهای سامی مانند عبری، عربی و آرامی که بعد سُریانی نامیده شد، و در عهد قدیم زبانهای فنیقی و بابلی و آشوری و زبان مردم «قرطاجنه» که شعبه بودهاند از فنیقیان و زبان حیمری.
ب - زبانهای مردم هند و اروپایی به معنی اعم: آریاییان هند - آریاییان ایران - یونانیان - ایتالیاییان - مردا سِلْت (بومیان اروپایی غربی) ژرمنی (آلمان و آنگلوساکسون و مردم اسکاندیناوی) - لِتْ و لیتوانی و سلاو (که روس و سلاوهای شرقی اروپا و مردم بلغار و صرب و سایر سلاوهای بالکان باشند)
علمای زبان شناسی برآنند که زبانهای بخش سوم از مراحل زبانهای بخش اول و دوم در گذشته و ترقی کرده تا بدین درجه رسیده است - یعنی این زبانها مستقلا در سیر تطور کمال یافته و به مرحلهای رسیده است که اکنون مشاهده میکنیم و ما در این پاره به تفصیل گفتگو خواهیم کرد.
زبان پارسی
فارسی زبانی است که امروز بیشتر مردم ایران، افغانستان، تاجیکستان و قسمتی از هند، ترکستان، قفقاز و بین النهرین بدان زبان سخن میگویند، نامه مینویسند و شعر میسرایند.
تاریخ زبان ایران تا هفتصد سال پیش از مسیح روشن و در دست است و از آن پیش نیز از روی آگاهیهای علمی دیگر میدانیم که در سرزمین پهناور ایران - سرزمینی که از سوی خراسان (مشرق) به مرز تبت و ریگزار ترکستان چین و از جنوب شرقی به کشور پنجاب و از نیمروز (جنوب) به سند و خلیج پارس و بحر عمان و از شمال به کشور سکاها و سارماتها (جنوبی روسیه امروز) تا دانوب و یونان و از مغرب به کشور سوریه و دشت حجاز و یمن میپیوست مردم به زبانی که ریشه و اصل زبان امروز ماست سخن میگفتهاند.
زرتشت پیمبر ایرانی میگوید که ایرانیان از سرزمینی که «اَیْرانَ وَیجَ» نام داشت و ویژهی ایرانیان بود، به سبب سرمای سخت و پیدا آمدن ارواح اهریمنی کوچ کردند و به سرزمین ایران درآمدند. دانشمندان دیگر نیز دریافتهاند که طایفه ی «اَیْریا» از سرزمینی که زادگاه اصلی آنان بود برخاسته گروهی به ایران، گروهی به پنجاب و برخی به اروپا شتافتهاند و در این کشورها به کار کشاورزی و چوپانی پرداختهاند و زبان مردم ایران، هند و اروپا همه شاخههایی هستند که از آن بیخ رسته و باز هر شاخ شاخهی دیگر زده و هر شاخهبرگ و باری دیگرگون برآورده است.
در علم نژادشناسی مردم اروپایی را به هشت شعبه بخش کردهاند و زبان آنان را نیز از یک اصل دانستهاند به طریقی که گذشت.
ما را اینجا به سایر زبانها کاری نیست، چه آن علم خود به دانستنیهای دیگر که آن را زبان شناسی و فقه اللغه گویند باز بسته است. ما باید بدانیم که تاریخ زبان مادری ما از روزی که نیاکان ما بدین سرزمین درآمدهاند تا به امروز چه بوده است و چه شده است و چه تطورها و گردشهایی در آن یافته است، از این رو به قدیمترین زبانهای ایران باز میگردیم.
زبان مادی
قدیم ترین یادگاری که از زندگی نیاکان باستانی ما باقی است «نُسک های اَوسْتا» است که شامل سرودههای دینی، احکام مذهبی و محتوی تواریخی است که شاهنامهی فردوسی نمودار آن است و مطالب تاریخی آن کتاب از «کیومرث» تا زمان «گشتاسب شاه» میپیوندد، و پادشاهی اَپَرداتَه (پیشدادیان)،کَویان (کیان) و زمانهی هفت خدایی را با هجوم بیگانگان، مانند: اژیدهاک (ضحاک) و فراسیاک تور (افراسیاب) ترک تا پیدا آمدن زردتشت سپیتمان شرح میدهد.
در این روایات همه جا میرساند که رشتهی ارتباط سیاسی، اجتماعی و ادبی ایران هیچ وقت نگسسته و زبان این کشور نیز به قدیم ترین زبانهای تاریخی یا قبل از تاریخ میپیوندد و «گاثهی زردشت» نمونهی کهنترین آن زبانهاست.
اما آنچه از تواریخ ایران، روم، نوشتههای سمگ و تواریخ دیگر مردم همسایه بر میآید، دوران تاریخی ایران از مردم «ماد» که یونانیان آن را مدی و به زبان دری «مای» و «ماه» گویند برنمیگذرد، و پیداست که زبان مردم ماد یا ماه زبانی بوده است که با زبان دورهی بعد از خود که زبان پادشاهان هخامنشی باشد تفاوتی نداشته، زیرا هرگاه زبان مردم ماد که بخش بزرگ ایرانیان و مهمترین شهرنشینان آریایی آن زمان بودهاند با زبان فارسی هخامنشی تفاوتی میداشت. هر آینه «کورش»، «داریوش» و غیره در کتیبههای خود که به سه زبان فارسی، آشوری و عیلامی است، زبان مادی را هم میافزودند تا بخشی بزرگ از مردم کشور خود را از فهم آن نبشتهها ناکام نگذارند، از این رو مسلم است که زبان مادی خود، زبان فارسی باستانی یا نزدیک بدان و لهجهای از آن زبان بوده است و از نام پادشاهان ماد مانند «فراَ اوَرْت»، «خشِثَرْیت»، «فْروَرَتْیش»، «هُووَخشَثْرَهْ»، «آستیاک – اژی دهاک»، «اَرتی سس- اَرته یس- اَرته کاس آ» به لفظ «اَرْتَ» آغاز میشود و «اِسْپادا» که سپاد و سپاه باشد نیز یکی این دو زبان معلوم میگردد.
«هرودوت» در جایی که از دایهی کورش اول یاد میکند میگوید، نام وی «سْپاکُو» بوده، سپس آورده است که «سپاکو» به زبان مادی، سگ ماده را گویند و معلوم است که نام سگ «سپاک» بوده است و (واو) آخر این کلمه حرف تأنیث است که هنوز هم این حرف در واژهی بانو و در پسرو، دادو، دخترو و کاکو به عنوان تصغ
یر یا از روی عطوفت و رأفت باقی است، یکی از رجال آن زمان نیز (سپاکا) نام داشته است که واژهی نرینهی سپاکو باشد.
بعضی از دانشمندان را عقیده چنان است که گاثهی زردشت به زبان مادی است و نیز برخی برآنند که زبان کردی که یکی از شاخههای زبان ایرانی است از باقیماندههای زبان ماد است بالجمله چون تا امروز هنوز کتیبهی سنگی یا سفالی از مردم ماد به دست نیامده است نمیتوان زیاده بر این دربارهی آن زبان چیزی گفت مگر از این پس چیزی کشف گردد و آگاهی بیشتری از این زبان بر معلومات بشر چهره گشاید.
اوستا و زند
زبان دیگر زبان «اَوِسْتا» است.
اوستا در اصل «اَوْپِسْتاکْ» است به معنی بنیان جا افتاده و محکم، کنایه است از آیات محکمات و شریعت پابرجای و به صیغهی صفت مشبهه است، در «تاریخ طبری» و دیگر متقدمان از مورخان عرب «ابستاق» و «افستاق» ضبط شده است و در زبان دری «اُوسْتا - اُسْتا - وُسْت - اُسْت» به اختلاف دیده میشود و همه جا با لفظ «زند» ردیف آمده است - کاف آخر «اوپستاک» که از قبیل کاف «داناک» و «تواناک» است در زبان دری حذف میشود و تلفظ صحیح این کلمه بایستی «اوْپِستا» باشد ولی به تقلید شعرایی که بضرورت این کلمه را مخفف ساختهاند ما آن لفظ را «اوْسِتْا» خوانیم.
اما لفظ زند از آزنتی «Azanti» و به معنی گزارش و ترجمه است و مراد از زند کتب پهلوی است که نخستین بار کتاب اوستا بدان زبان ترجمه شده است و پازند مخفف «پات زند» میباشد که با پیشاوند «پات» ترکیب یافته و به معنی دوباره گزارش یا ترجمه و برگردانیدن زند است به زبان خالص دری.
پازند عبارت است از نُسکهایی که زند را به خط اوستایی و به زبان فارسی دری ترجمه کرده باشند و از این رو متأخران خط اوستایی را خط پازند نامند و ما باز از آن صحبت خواهیم کرد.
قسمتی از اوستا عبارت بوده است از قصیدههایی (سرودهایی) به شعر هجایی در ستایش اورمزد و سایر خدایان اَرْیایی (امشاسپنتان) که سمت زیردستی یا مظهریت نسبت به اورمزد و خدای بزرگ یگانه داشتهاند و اشاراتی داشته در بیان بنیان خلقت و وجود کیومرث و گاو نخستین «ایوداذ» و کشته شدن گاو و کیومرث به دست اهرمن و پیدا شدن نطفهی کیومرث در زیر خاک به شکل دو گیاه که نام آن دو (مهری و مهریانی - مردی و مردانه - ملهی و ملهیانه - میشی و میشانه - به اختلاف روایات) بوده است و مورخان آن را از جنس «ریواس» دانند و ظاهرا مرادشان همان «مهر گیاه» معروف باشد. و نیز مطالبی داشته در پادشاهی هوشنگ (هوشهنگ)، طهمورث، جمشید، ضحاک (اژدهاک)، فر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
به نام یزدان
تاریخ ریاضی در ایران
جورج سارتون در مقاله ی مطالعه ی تاریخ ریاضیات در کتاب مطالعه ی تاریخ ریاضیات و تاریخ علم، به بهترین صورتی لزوم بررسی تاریخ ریاضیات را بیان کرده است. اما این کار در ایران چندان دنبال نشده و آثار انگشت شماری در این باره به زبان فارسی در دست است.
نویسندگان، مترجمان، و دانشوران ایرانی ضمن آن که باید برخی آثار جامع و اصیل در باب تاریخ ریاضیات را به فارسی ترجمه کنند، از تاریخ میهن خودشان غافل نباشند.
بررسی تاریخ ریاضیات ایران برای ما علاوه بر فایده های کلی، یک جنبه ی عاطفی و ریشه شناسی هم دارد. ما باید بتوانیم سهم واقعی ملت خود را در برپایی کاخ بلند ریاضیات امروز جهان به نوجوان و جوان ایرانی نشان دهیم، تا این توهم ِباطل برایش پدید نیاید که ایرانی تنها به مفاهیم رویایی و خیال پردازی های شاعرانه پرداخته است، بلکه دریابد نیاکانش در زمینه های علمی و منطقی هم به اندازه ی هر ملت دیگری کوشا بوده اند.
آنچه باید بشود
برای جستجوی ریشه های خلاقیت ریاضی ایرانیان در وهله ی نخست به تصحیح و چاپ علمی و انتقادی آثار ریاضی بازمانده، و ترجمه ی آثار عربی ریاضی دانان ایرانی نیاز داریم. در این راه کار بسیار کمی صورت گرفته است و مایه ی تأسف این که مصححان و مترجمان بسیاری از آن ها هم ریاضی دان نبوده اند. مثلا یکی از گرانبهاترین مآخذ ریاضی فارسی یعنی دانشنامه ی علایی (بخش ریاضیات) تاکنون چاپ نشده است. زمانی قرار بود مرحوم مجتبی مینوی آن را تصحیح و به وسیله ی انجمن آثار ملی منتشر کند، ولی سال ها گذشت و خبری نشد، تا امسال مینوی چشم از جهان فروبست. همچنین هشت سال پیش بنیاد فرهنگ ایران با آقای هوشنگ میر مطهری قراردادی برای تصحیح این کتاب بست، و عکس نسخه های متعدد این کتاب را فراهم کرد و در اختیار وی گذاشت، ولی ظاهرا ایشان آن چنان دامنه ی تحقیق و تتبع را وسیع گرفتند که رشته ی کار گسیخت و هنوز هم به جایی نرسیده است.
مورد دیگر از این قبیل آثار ِریاضی ِ«خواجه نصیر الدین» است، که دانشمندان ایرانی در گذشته آن ها را به فارسی ترجمه یا شرح کرده اند - از قبیل «تحریر اصول اقلیدس» ترجمه ی قطب الدین شیرازی - ولی بیشتر این آثار چاپ نشده، یا چاپ های آن ها غیر قابل استفاده است.
از همین قبیل است قسمت ریاضیات «درة التاج» قطب الدین شیرازی که متن چاپ شده ی آن جز احیانا برای ده - بیست تن اهل فن انگشت شمار قابل استفاده نیست، حال آن که گنجینه ای است سرشار از معلومات ریاضی گرد آمده تا پایان سده ی هفتم هجری (سیزدهم میلادی).
با کمال تأسف، ریاضی دانان ما از توجه به گنجینه ی آثار ریاضیات ایرانی بازمانده اند و تعداد کسانی که قادر به فهم این گونه آثار باشند هر روز کمتر می شود.
اکنون که از هر طرف سخن از پژوهش و تحقیق می رود، و هم شورای پژوهش های علمی تشکیل شده، و هم فرهنگستان علوم ایران، جا دارد که مسوولان این سازمان ها در پی چاپ و نشر انتقادی این متنها باشند، تا گام اول در راه ایجاد اوضاع مساعد برای بررسی تاریخ ریاضیات ایران فراهم آید.
کارهای دیگر
از کارهای دیگر باید همکاری ریاضی دانان با باستان شناسان باشد. چون بدبختانه درباره ی ریاضیات ایران پیش از اسلام آثار مکتوب چندانی در دست نیست، بلکه باید از مدارک غیر مستقیم استفاده کرد. مثلا با بررسی آثار معماری و تأسیسات آبیاری از قبیل قنات ها، کاریزها، آب انبارها، پل ها، طاق ها، ستون ها ... می توان دریافت که ایرانیان از چه نوع محاسبات ریاضی آگاهی داشته اند، ریاضیات عملی آن ها بر چه پایه های نظری استوار بوده، با کدام شکل های هندسی کار می کردند، و تا چه حد در اندازه گیری چیره دست بوده اند. همچنین، با بررسی آثار نجومی دانشمندان اولیه ی اسلامی، که پیرو سنت های ایرانی بوده اند، باید میزان دانش ریاضی ایرانیان دوره ی ساسانی را ارزیابی کرد.
باید کتیبه های عیلامی، و اسناد مالی به دست آمده از دوره ی هخامنشی و اشکانی را مورد بررسی دقیق قرار داد تا از سنت ریاضی که به ایرانیان آریایی رسیده، و هم از حساب بازرگانی که مورد بهره برداری آنان بوده است، آگاه شد.
البته، این کارها نیازمند دانش پژوهان کوشا و خستگی ناپذیر و فداکار است که از جان خود مایه بگذارند و فارغ از گرفت و گیر و داد و ستد و غوغای زندگی روزانه، در ازنای دهلیزهای پرپیچ و خم سیر فکری ملت خویش را بپویند.
اما در عین حال به مشوقان و حامیانی دور اندیش، قدرشناس و گشاده دست هم نیاز دارد که آب و نان و ابزار کار پژوهنده را فراهم آورند و به کار پژوهشگر بنگرند، نه به دفتر حضور و غیاب.
اگر چنین نکنیم، و اگر در اندیشه ی پروردن نسلی پژوهشگر حرفه ای راستین نباشیم، شک نیست که با گذشت هر سال جمع بیشتری «دکتر» و «متخصص» خواهیم داشت، ولی محققی که با دل و جان شوق تحقیق و جستجو داشته باشد چطور ؟
آثار مربوط به تاریخ ریاضیات در زبان فارسی
این یادداشت نه کتابشناسی موضوعی است و نه کتابشناسی تحلیلی، بلکه کوششی است برای شناساندن برخی مآخذ و مراجع مهم تاریخ ریاضیات به زبان فارسی، خواه ترجمه باشد، یا تألیف.
نخستین کوش اصولی که برای معرفی علما و فضلا - از جمله برخی ریاضی دانان - در ایران به عمل آمد، تألیف «نامه ی دانشوران» بود تحت سرپرستی «اعتضاد السلطنه»[1] البته در مورد اعتبار علمی مطالب آن نباید مبالغه کرد، ولی در عین حال لازم است اوضاع و احوال زمان را هم در نظر داشته باشیم.
آقای «سید جلال الدین طهرانی» در سال 1357 انتشار سالنامه ای را آغاز کرد، به نام «گاهنامه»، که تا سال 1315 مرتبا انتشار یافت و سپس تعطیل شد. او در این سالنامه به صورتی مستند و علمی به معرفی آثار ریاضی و نجومی دانشمندان ایرانی و اسلامی پرداخت (البته در وهله ی اول توجه به آثار نجومی بود).
آقای دکتر «غلام حسین مصاحب» در سال 1317 کتاب «جبر و مقابله ی خیام» را توسط کتاب فروشی مرکزی در تهران انتشار داد، شامل رساله ی جبر و مقابله ی خیام، ترجمه ی خلاصه ی آن و توضیحاتی درباره ی آن. تحریر مبسوط و مفصل همین کتاب در سال 1339 تحت عنوان «حکیم عمر خیام به عنوان عالم جبر» توسط انجمن آثار ملی انتشار یافت، که فصل سوم آن (ص 77 - 128) شامل تاریخ علم جبر تا زمان خیام است. علاوه بر این، دکتر مصاحب در 1309 تا 1314 «مجله ی ریاضیات عالی و مقدماتی» را منتشر می کرد که شامل مطالب اندکی درباره ی تاریخ ریاضیات است. همچنین مقالاتی درباره ی «جبر و مقابله ی خوارزمی»، «جبر و مقابله ی خیام»، و کتاب «کشف القناع» نصیر الدین طوسی نوشته است.[2]
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 70 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
52
دانشگاه علم و صنعت
موضوع تحقیق:
تاریخ تحولات قانون ارث زن (اعم از همسر، دختر، خواهر، مادر)
مربوط به درس:
فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه
فصل اول- کلیات و تعاریف
فصل دوم – برسری ارث زن
فصل سوم – افزایش ارث زنان از اموال شوهران
نتیجه گیری
منابع
1
مقدمه
از دورترین ادوار تاریخ، که بشر زندگی اجتماعی خود را با تشکیل خانواده آغاز کرد و مالکیت شخصی برای او شناخته شد، مسأله میراث نیز که در واقع، تعیین تکلیف اموال و دارایی آرس، بعد از فوت اوست، مورد توجه قرار گرفت.
در طول تاریخ، در میان اقوام و ملل مختلف، بر حسب عادات و سنن متداولة اجتماعی قواعد مذهبی، ضوابط و مقررات خاصی در زمینه انتقال اموال متوفی و کسانی که می توانند، به عنوان وارث، مالک این اموال شوند، پدید آمده است.
علی الاصول، معیار انتقال اموال انسان به دیگران پس از فوت او به وجود نوعی علقه و رابطه میان متوفی و کسانی است که بعد از او اموالش را تصاحب می کنند؛ و قاعدتا هر چه درجه علاقه و نزدیکی شخص با متوفی بیشتر باشد، در تصاحب اموال او اولویت بیشتری دارد. علقه ای که موجب وراثت یکی از دیگری می شود، یا علقه نسبی است و یا علقه سببی. نسبت عبارت است از اتصال دو نفر به یکدیگر به وسیله ولادت، به نحوی که نسب یکی از آنها به دیگری منتهی شود یا آنجه نسب آن دو به شخص ثالثی برسد؛ اعم از ذکور و اناث، مثل پسر و دختر که به پدر و مادر منتهی می شوند، یا برادر و خواهرد که به ثالثی که پدر یا مادر آنها باشد منتهی می گردند. سبب عبارت است از علقه ایی که در اثر زوجیت بین دو نفر پدید می آید. مهرپور، حسین، میراث زوجه در حقوق اسلام و ایران، انتشارات اطلاعات، ص 30
قانون مدنی ایران در ماده 140، ارث را یکی از اسباب تملک شمرده است و در ماده 865 دوامر «نسب» و «سبب» را موجب ارث دانسته است؛ و ماده 864 قانون مزبورچنین مقرر می دارد: «از جمله اشخاصی که به موجب «سبب» ارث می برند، هر یک از زوجین است که در هنگام فوت دیگری زند باشد».
بطور کلی زن، همانند مرد، هم به موجب نسب (یعنی به عنوان مادر، دختر و خواهر)، ارث می برد و هم به موجب سبب (به عنوان زوجع متوفی) سهم الارثی در دارایی او دارد، ولی ارث بردن زن هم مانند سایر حقوق اجتماعی او در طول تاریخ، دستخوش تحولات و دگرگونی ها بوده است.
2
و در حالی که مرد، در قدیم ترین ادوار تاریخ و کهن ترین نظام ها، به عنوان قرابت نسبی یا سببی از میراث اموال بهره مند بوده است، در اکثر نظام ها و جوامع بشری، زن حق ارثی نداشت و یا تحت عنوان دیگری مثل «وصیت» سهم مختصری به او تعلق می گرفته است؛ و این محرومیت، مخصوصا در مورد زوجه نسبت به اموال شوهر متوفایش مشهودتر بوده است، زیرا گاهی نه تنها زن سهمی رو ترکه شوهر نداشت، بلکه چه بسا، خود نیز جزء اموال و دارایی شوهر،به ارث براه می شد. جعفری لنگرودی، محمد جعفر، ارث، گنج دانش، 1371، ص 17.
اسلام در این زمینه، تحولی بوجود آورد و زنان را نیز صاحب سهم و حق در اموال متوفی شناخت و برایشان سهم الارث معین کرد.
در جوامع دیگر هم به موازات مبارزاتی که برای حقوق مالی و اجتماعی زن صورت می گرفت، امتیازاتی برای آنان کسب می شد، در زمینة ارث هم تحولاتی بوجود آمد و زنان نیز از سهم الارثی مشخص همانند مردان یا کمتر برخوردار شدند. مهرپور، حسین، همان، ص 25
در حقوق ایران، که بر احکام اسلام و فقه امامیه مبتنی است، زن، همپای مرد، هم از حیث نسب و هم از حیس سبب، ارث می برد. ولی در میزان سهم الارث با مرد یکسان نیست و علی الاصول سهم الارث او نصف سهم الارث مرد است؛ چنانکه سهم الارث دختر، نصف پسر، خواهر نصف برادر، و زن نصف شوهر، است؛ (مواد 907، 920 و 913 قانون مدنی). البته در بعضی موارد، سهم الارث زن و مرد یکسان است، مثلا در مورد کلاله امی یعنی اخوه (خواهران و برادران) یا اعمام (عمه و عمو ها) و اخوان (دایی و خاله ها) مادری (اش) که سهم الارثه آنها مساوی است، یا پدر و مادر که با وجود اولاد، هر کدام یک ششم می بنرد. (مواد 921، 925، 907 و 908 قانون مدنی).
بعضی از کوته نظران یا احیانا مغرضان بر این دستور اسلام که مرد 2 برابر زن از دارای متوفی ارث می برد، معترضند، این عده هدفشان دفاع از جامعة زنان نیست، بلکه هدفشان نقد و نقض بر اسلام است. آنها می گویند قانون اسلام بر این وسیله ارزش مرد را بالاتر برده و زن را نصف مرد قرار داده است. در صورتی که فراموش کرده اند اسلام چگونه در برابر تورات و انجیل و قوانین عادی و عرفیآن دوران قد علم کرده و حقوق بر باد رفتة زنان را احیاء کرده است.
4
اسلام رسم جاهلیت را که تنها مردان را وارث می شناختند و معتقد بودند که ارث مال کسانی است که قدرت حمل سلاح و جنگ ودفاع از حریم زندگی داشته باشند و زنان و کودکانرا از ارث محروم می ساختند، محکوم می کند و راجع به تورات هم که ارث را از ابتدا مخصوص فرزندان ذکور می داند و با وجود پسران به دختران سهمی قائل نمی شود؛ اسلام در این زمینه نیز بر خلاف آن حکمی دارد و همه فرزندان را اعم از ذکور و اناث در ارثیه سهیم می داند و فرقی بین پسر و دخترقائل نمی شود و حکم تورات را باطل کرده و می گوید، پسر و دختر هر دو از ما ترک پدر و مادر اثر می برند.
در اسلام زنان مانند مردان از ما ترک اقوام و خویشان ارث می برند. کودکان و دختران و همسران مردان نیز در ما ترک متوفی سهم و بهره ای دارند. از طرفی فرزند خوانده ها حق ارث ندارند. حتی اگر متوفی هیچ وارثی هم نداشته باشد. بلکه ارث مخصوص کسانی است که با متوفی نسبتی یا قراردادی شرعی و قانونی دارند.
بی گمان بحث تفضیلی در زمینه تحولات تاریخی میراث زن، نیازمند به تدوین رسالة مستقلی است، ولی ما در این مجال، نگاهی کلی به وضع میراث زن در میان ملل و اقوام مختلف قبل از اسلام می افکنیم و همینطور میراث زن را در اسلام شرح می دهیم.
ارث از تأثیرات حقوقی بسیار قدیمی است. که در قوانین و شرایع قدیم دنیا و مخصوصا از زمانیکه مالکیت اشتراکی و جمعی جای خود را به مالکیت فردی داده است، مورد توجه قانونگذاران و حقوقدانان واقع شده است و تقریبا کلیه ملل و اقوام باستانی، مطابق عرف وعادات و عقاید سیاسی و اجتماعی و دینی خود، در این مورد احکام و مقرراتی وضع کرده اند. البته موجبات و اسباب توارث و کیفیت تقسیم میراث به مقتضای اوضاع و احوال، در ادوار و اعصار به جهت اختلاف اوضاع اقتصادی و سیاسی و مذهبی اقوام و ملل، مختلف بوده است. ولی نکته مسلم اینست که موضوع وراثت در تمام طول تاریخ به موازات خانواده و مذهب و مالکیت، سیر تکاملی خود را پیموده است و پس از تحول و قطور تدریجی و طولانی به مرحل] امروزی رسیده است. از اعصار قدیم تاریخ، در اجتماعات قدیمی بین کلیه اقوام باستانی و مخصوصا مللی که از نژاد هند و آریایی بودند، 3 چیز مسلم وجود داشت که عبارت از مذهب و حق تملک و خانواده می باشد و این 3 چیز از بدو امر با یکدیگر کمال ارتباط و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 20 صفحه
قسمتی از متن word (..docx) :
تاریخ روسیه
این مقاله نیازمند ویکیسازی است. لطفاً با توجه به راهنمای ویرایش و شیوهنامه آن را تغییر دهید.
در پایان، پس از ویکیسازی این الگوی پیامی را بردارید.
تاریخ روسیه از گروه نژادی اسلاوهای شرقی آغاز میشود که نهایتاً به روسیها، اوکراینیها، و بلاروسها تقسیم میشوند. نخستین ایالت اسلاویک شرقی، روسیه کییفی(Kievan Rus)'، دین مسیحیت را درسال ۹۸۸ از امپراتوری بیزانس پذیرفت، که با شروع تجزیه بیزانس فرهنگهای اسلاویک فرهنگ روسیه را برای هفت قرن بعدی تعریف نمودند. روسیه کییف درنهایت به عنوان یک استان به چند ایالت تجزیه گردید که برای کسب مطالبات خود به عنوان وارثان تمدن و جایگاه غالب آن با یکدیگر رقابت مینمودند.
پس از قرن سیزدهم، حکومت مسکو تدریجاً بر مرکز فرهنگی سابق غلبه نمود. تا قرن هجدهم، دستگاه حکومت مسکو تبدیل به امپراتوری روسیه گردید که از لهستان در شرق تا اقیانوس کبیر امتداد مییافت. توسعه در جهت غرب موجب آگاه شدن روسیه نسبت به پیشرفت کند آن کشور و نیز ایجاد انزوایی برای آن کشور گردید که مراحل اولیه گسترش درآن واقع شده بود. رژیمهای جانشین در قرن نوزدهم به یک چنین فشارهایی با ترکیبی از اصلاحات ناخواسته و سرکوب بیگاری روسی پاسخ دادند که لغو رعیتداری درسال ۱۸۶۱ از آن جمله بود اما این الغاء به قیمت ناخوشایندی برای رعیتها تمام شد و فشارهای انقلابی را افزایش داد. بین لغو رعیتداری و آغاز جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴، اصلاحات استولیپین، قانون اساسی سال ۱۹۰۶ و مجلس کشور تغییرات چشمگیری را در اقتصاد و سیاست روسیه ارائه نمود، اما تزارها هنوز مایل به واگذاری حکومت استبدادی خود نبودند.
شکست نظامی و کمبود آذوقه سبب انقلاب روسیه در سال ۱۹۱۷ شد، و بلشویکها و حزب کمونیست شوروی را به قدرت رساند. بین سالهای ۱۹۲۲ تا ۱۹۹۱، تاریخ روسیه که اساساً تاریخ شوروی میباشد، به شکلی موثر به عنوان امپراتوری مبتنی بر ایدئولوژی تقریباً هم ارز با امپراتوری روسیه گردید. از
همان سالهای ابتدا، دولت روسیه بر مبنای یک حکومت تک حزبی از کمونیستها پایه گذاری شد، که با آغازآن در مارس ۱۹۱۸، آنها خود را بلشویک نام نهادند. اما تا اواخر دهه ۱۹۸۰، با ضعف ساختارهای اقتصادی و سیاسی که شرایطی حاد پیدا کرده بودند، در پایان دوره حکومت اتحاد شوروی، تغییرات چشمگیری در رهبریهای اقتصادی و حزبی آنها رخ داد.
از این رو تاریخ فدراسیون جدید روسیه کوتاه میباشد و تنها به فروپاشی اتحاد شوروی در اواخر سال ۱۹۹۱ برمی گردد. از زمان دستیابی به استقلال روسیه خود را در صحنه بین المللی جانشین قانونی اتحاد شوروی سابق میداند. اما روسیه جایگاه خود را به عنوان ابرقدرت از دست داده چرا که مواجه با چالشهای جدی در تلاشهای خود برای ایجاد یک نظام جدید سیاسی و اقتصادی پس از شوروری سابق میباشد. در جدال بر سر مالکیت سوسالیستی برنامه ریزی متمرکز دولتی اموال در حوزه شوروی (سابق)، روسیه در تلاش برای ایجاد اقتصادی مبتنی بر عناصر سرمایه داری بازار با پیامدهایی مشقتبار بودهاست. حتی امروز هم روسیه در اموری یکسان همچون فرهنگ سیاسی و ساختار اجتماعی با تزارها و اتحاد شوروی سابق سهیم میباشد.
تاریخچه اولیه
ساکنان اولیه اسلاو
موضوعات اصلی: نیاهندواروپاییان،سکاها،قلمرو بوسفور،ناحیههای دریای خزر
پیش از دوره مسیحیت، نواحی گسترده استپ محل سکونت قبیلههایی همچون نیاهندواروپاییان و سکاها بود. بازمانده تمدنهای قدیمی نواحی استپ که در دوره قرن بیستم کشف شدند در نواحی همچون ایپاتووو کورگان, سینتاشتا، آرکائیم و پازیریک قرار داشتند. در قرن ۷ پیش از میلاد، تجار یونانی تمدن کلاسیک را به مراکز تجاری تانائیس و فاناگوریا آوردند. بین سدههای سوم و ششم پس از میلاد ، در قلمرو بوسفر به عنوان یک حکومت یونانی جانشین مستعمرات یونان
گردید از طریق امواج پیاپی حملات چادر نشینان سرکوب گردید که توسط قبایل جنگجویی هدایت میشد که اغلب به سوی اروپا حرکت میکردند، و از جمله آنها هونها و آوارز ترکی بودند.
در طی قرن هشتم، گروهی از مردم ترک خزرها بر حوزه آبگیر ولگا در نواحی استپ بین خزر و دریای سیاه حکومت میکردند. خزریها با توجه به قوانین، و روحیه آزادی و جهان وطنی خود، اتصال اصلی بازرگانی بین ناحیه بالتیک و امپراتوری مسلمان عباسیان بودند که مرکزحکومتش در بغداد واقع بود. آنها متحدین مهمی برای امپراتوری بیزانس بودند، و جنگهای موفقیت آمیزی را علیه خلیفههای عرب به راه انداختند. آنها در قرن هشتم، دین یهودیت را پذیرفتند.
نقشه تخمینی فرهنگها دربخش اروپایی روسیه به هنگام ورود وارانجیان
اسلاوهای شرقی نخستین
موضوع اصلی: اسلاوهای شرقی نخستین اجداد روسیها قبایل اسلاو بودند که براساس تصورکارشناسان موطن اولیه آنها نواحی جنگلی تالابهای رود پریپت بودهاست. اسلاوهای شرقی نخستین کم کم با مهاجرت به سوی نواحی تخلیه شده از سوی قبایل ژرمنی، به صورت دو موج در غرب روسیه ساکن شدند: یکی از کیف به سوی سوزدال و نوروم ، و دیگری از پولوتسک به سوی نوفگرود و روستوف حرکت نمود. از قرن هفتم به بعد اسلاوهای شرقی توده جمعیتی غرب روسیه را تشکیل دادند، و کم کم اما به شکلی صلح آمیز با قبایل فنلاندی-مجاری همچون مریا، مورومها و ماشچرا درآمیختند.
روس کییفی(Kievan Rus')
موضوع اصلی: روس کییفی
[[روس کییفی در قرن یازدهم|
وایکینگها، مردان شمال اسکاندیناوی، در غرب اروپا و وارانجیانها در شرق، در ترکیبی از دزدی دریایی و تجارت به بیشتر نواحی شمال اروپا کوچ میکردند. در اواسط قرن نهم، آنها به ماجراجوئی در آبراهههای شرق دریای بالتیک تا سیاه و دریای خزر پرداختند. ساکنان اسلاوی ساکن دراین نقاط ، وارانجیانها را به عنوان محافظان خود اجیر نمودند. بر طبق تاریخ اولیه روسیه کییفی، یک شخص وارانجیانی به نام Rurik که حاکم منتخب Konung یا Knyaz در نوگورود حدود سال ۸۶۰ بود پیش از جانشینان خود به سوی جنوب حرکت نمود و قلمرو خود را تا کییف گسترش داد که پیشتر تحت سیطره خزریها قرار داشت. بنابراین، اولین حکومت اسلاوی شرقی، روسی کییفی، در امتداد دره رود دنیپر در قرن نهم پدید آمد. گروهی هماهنگ از حکومتهای شاهزادگان با منافع مشترک در حفظ تجارت در طول مسیرهای این رودخانه در روسیه کییفی مسیر بازرگانی خز، موم، و بردگان را بین اسکاندیناوی و امپراتوری بیزانس در امتداد ولخف و دنیپر کنترل میکرد. نام روسیه به همراه کلمات Ruotsi درفنلاندی و Rootsi در استونی که از سوی برخی ازدانشمندان یافت شده به کلمه Roslagen نسبت داده میشود. مفهوم کلمه Rus مورد بحث است، و دیگر مکاتب فکری آن را به ریشههای اسلاویک یا ایرانی ارتباط میدهند. (نگاه کنید به ریشه شناسی Rus و مشتقات آن ) تا پایان قرن دهم، اقلیت Old Norse در میان مردم اسلاوی به وجود آمده بود که همچنین در راستای حملات مکرر برای غارت تزارگراد یا قسطنطنیه، تحت تأثیرات زبان یونانی ومسیحی قرار میگرفت. یکی از چنین مبارزاتی در طول حیات دروژینا رهبر برجسته اسلاوی اسویاتوسلاو اول رخ داد که او به جهت سرکوب کردن قدرت خزریها بر رود ولگا مشهور است. درحالی که ثروتهای امپراتوری بیزانس درحال نزول بود، فرهنگ آن پیوسته تحت تأثیر توسعه روسیه در قرون سرنوشت ساز خود قرار داشت. درمیان دستاوردهای پابرجای روسی- کییفی ، فرقه مذهبی اسلاوی ارتودوکس شرقی است که به شدت تحت تأثیر تجزیه فرهنگهای بیزانسی و اسلاوی قرار داشته و فرهنگ روسیه را برای هزاره بعدی تعریف نمود. براساس دستور رسمی تعمید از سوی ولادیمیر اول به اهالی کییف، این ناحیه در سال ۹۸۸ دین مسیحیت را پذیرفتند. چندسال بعد، اولین مجموعه قوانین Russkaya Pravdaارائه گردید. از همان ابتدا ، حاکمان کییفی از الگوی بیزانسی تبعیت کردند و کلیسا را حتی در مورد درآمدهایش به خود وابسته نمودند به نحوی که کلیسا و حکومت روسیه همواره با هم ارتباط تنگاتنگ داشتند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 20 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
تاریخ راهنمایی و مشاوره ایران
تاریخ راهنمایی و مشاوره را با توجه به تغییرات حاصل و مراحل اجرایی می توان به سه بخش تقسیم کرد:
بخش اول: برنامه ریزی و تمهید مقدمات
بخش دوم: تشکیل و گسترش برنامه راهنمایی تا انقلاب اسلامی
بخش سوم: برنامه راهنمایی و مشاوره بعد از انقلاب اسلامی
بخش اول از سال 1332 تا 1350 یعنی 18 سال را شامل می شود که اقدامات برنامه راهنمایی فراز و نشیب های زیادی را طی کرده است ، گاه با تمام امکانات کار شروع شده و گاه به حال تعطیل درآمده است.
بخش دوم که از سال 1350 تا 1375 را در بر می گیرد برنامه راهنمایی در دوره راهنمایی تحصیلی اجرا شده است. در این مدت اقدامات گسترده و همه جانبه برای تربیت مشاور ، معرفی برنامه و اجرای آن انجام گرفت و طرح های تعمیم برنامه در کلیه مقاطع تحصیلی تهیه شد که به علت مصادف شدن با انقلاب اسلامی اجرای آنها متوقف گردید.
بخش سوم از سال 1357 تا 1359 در مورد فراز و نشیب های زیادی در برنامه راهنمایی به وجود آمد. بدین ترتیب که از سال 1357 تا 1359 در مورد در مورد توقف یا ادامه برنامه با توجه به دگرگونی ارزش ها و برنامه های آموزشی و فرهنگی مطالعاتی انجام گرفت تا بالاخره در سال 1359 برنامه تعطیل شد. از سال 1357 تا 1359 نیز تغییراتی در اجرا و سازمان مراکز مشاوره انجام گرفت و از جمله مشاوران نیمی از وقت موظف خود را تدریس و نیمی از آن را به انجام خدمات مشاوره اشتغال داشتند. یعنی برنامه به صورت معلم – مشاور تغییر سازمان داد تا بالاخره در خرداد 59 به تعطیلی انجامید.
راهنمایی و مشاوره به صورت نصیحت کردن ، پند و اندرز ، امر به معروف و نهی از منکر و اظهار نظر در زمینه های مختلف اعم از ازدواج و یا تصمیم گیری های مختلف در زندگی از سوی بزرگان خانواده ، ریش سفیدان ، روحانیان و سایر افراد مورد وثوق از دیر باز وجود داشته است ولی گام های اولیه راهنمایی به صورت علمی از سال 1332 در ایران پایه گذاری شده است. از سال 1332 تا 1337 اقداماتی که انجام گرفته در زمینه تهیه و اجرای آزمون و در نهایت راهنمایی حرفه ای بوده است.
2
امور راهنمایی و مشاوره
راهنمایی و مشاوره ابعاد مختلفی دارد و ایجاب می کند از جنبه های متفاوت مورد مطالعه قرار گیرد. در این فصل مطالب زیر مورد بحث قرار خواهد گرفت:
تربیت مشاور راهنمایی
وظایف مشاوران
مراکز مشاوره و راهنمایی
راهنمایی دانش آموزان در عبور از تقاطع تحصیلی
فرم های ارزشیابی از کار مشاوران
اقدامات کمیته هماهنگی برنامه های مشاوره و راهنمایی در جهت ارتقای کیفیت تربیت مشاور راهنمایی
اقداماتی که در جهت ارتقای کیفیت تربیت مشاور راهنمایی وسیله کمیته هماهنگی برنامه های مشاوره و راهنمایی انجام گرفته به شرح زیر است:
تهیه فهرست عناوین 30 واحد درس گرایش مشاوره و راهنمایی
تهیه فهرست عناوین دروسی که گذراندن آنها برای مشاور راهنمایی ضروری است.
تهیه و تنظیم برنامه تفصیلی کارورزان دانشجویان رشته های مشاوره و راهنمایی ، روان شناسی و علوم تربیتی با گرایش مشاوره و راهنمایی
بررسی روش های مطالعه درباره دانشجویان رشته های مشاوره مشاوره و راهنمایی ، علوم تربیتی و روان شناسی با گرایش مشاوره و راهنمایی و چگونگی اظهار نظر درباره صلاحیت آنان در اشتغال به سمت مشاور راهنمایی
3
همکاری در تعیین ضوابط انتصاب به سمت مشاور راهنمایی با وزارت آموزش و پرورش اینک هر یک از اقدامات مذکور اجمالاً مورد بحث قرار می گیرد.
مشاور راهنمایی کیست؟
مشاور یکی از کارکنان مدرسه است که حداقل دارای درجه درجه لیسانس بوده و با مسائل تعلیم و تربیت ، روان شناسی و فنون مشاوره و راهنمایی آشنا می باشد. او کسی است که با دارا بودن تخصص و تجربه لازم می تواند شما را با همکاری کارکنان مدرسه در رفع مشکلات فرزندتان یاری دهد. مشاور از خصوصیات حرفه ای خاص نظیر رازداری ، علاقه مند کمک به دیگران ، صمیمیت و مهربانی برخوردار و آماده است همیشه شما و فرزندانتان را جهت کمک در حل مشکل بپذیرد.
بنابراین لازم است در برخورد با هرگونه مشکلی اعم از مسائل تحصیلی ، طرح ریزی های شغلی و یا مشکلات مربوط به رفتار فرزند خود با مشاور مدرسه تماس بگبربد.
اساسنامه مراکز مشاوره و راهنمایی
الف- هدف:
انجام امور مشاوره و راهنمایی مدارس از طریق مشاوران راهنمایی
انجام تحقیقات لازم در زمینه شناخت دانش آموزان و مسائل و امور مربوط به مشاوره و راهنمایی
انجام خدمات تخصصی جهت دانش آموزانی که دارای مسائل و مشکلات خاص بوده و از مدارس به مرکز مشاوره و راهنمایی ارجاع می گردند.
ب- وظایف:
انجام تحقیقات ضروری و بررسی امکانات تحصیلی و شغلی در سطح منطقه ا همکاری مشاوران و تماس مداوم با سازمان هایی که در این امر نقشی دارند.
4
فراهم کردن وسایل و ابزار کار مشاوره و راهنمایی و کوشش در پیشرفت برنامه های مشاوره و راهنمایی
استفاده از رسانه های گروهی به منظور آشنایی معلمان ، معاونان ، کارکنان اداری و مدیران مدارس و همچنین اولیای دانش آموزان با امور مشاوره و راهنمایی .
ایجاد ارتباط دائم با سازمان های دولتی و بخش خصوصی و موسسات خیریه به نحوی که بتوانند ر رفع نارسایی های مادی و معنوی به دانش آموزان مدارس راهنمایی کمک نمایند.
پاسخگویی به مسائل مطروحه در شوراهای راهنمایی مدارس.
انجام خدمات تخصصی پزشکی ، روان پزشکی ، روان درمانی و اجتماعی به دانش آموزان از طریق تیم متخصص مرکز و یا معرفی به مراجع ذیصلاح
ایجاد هماهنگی در امور مشاوره و راهنمایی از طریق تشکیل جلسات لازم با شرکت مشاوران و یا نمایندگان آنان و کارشناس و یا رئیس اداره راهنمایی تحصیلی منطقه .
سعی در پیشرفت امور آموزش و پرورش مدارس راهنمایی تحصیلی.
مراجعه افراد گروه متخصص مرکز به مدارس در مواقع ضروری جهت انجام خدمات لازم و یا راهنمایی کارکنان مدرسه.
وظایف هسته های مشاوره تربیتی
هسته مشاوره تربیتی وظایف مختلفی به عهده دارند که ذیلاً به ذکر اهم آنها مبادرت می شود.
شناسایی دانش آموزانی که دارای مشکلات روانی و تربیتی می باشند که از طریق امور تربیتی مناطق و مربیان امور تربیتی به آنها ارجاع می گردد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 18 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
آغازها در اروپای غربی
بخش شرقی امپراطوری روم همواره، چه از لحاظ اقتصادی و چه از نظر فرهنگی، پیشرفته ترین بخش آن امپراطوری بود.
اقتصاد بخش غربی هرگز بر اساس آبیاری استوار نبود، کشاورزی بخش غربی به گونه ای گسترده بود که انگیزه ای برای مطالعه نجوم فراهم نمی آورد. در واقع غرب با اندکی نجوم، کمی حساب عملی، و کمی دانش اندازه گیری که تکافوی تجارت و مساحی را می کرد، از عهده کارهای خود به خوبی برمی آمد، اما انگیزه اعتلای این علوم از شرق نشات گرفت. زمانی که شرق و غرب از نظر سیاسی از هم جدا شدند، این انگیزه نیز تقریبا از میان رفت. تمدن ایستای امپراطوری روم غربی، قرن های متمادی، با اندک وقفه و دگرگونی، ادامه یافت، وحدت مدیترانه ای تمدن قدیمی نیز بدون تغییر باقی ماند ـ و حتی فتوحات وحشیانه نیز اثر چندانی بر آن نداشت. در قلمرو پادشاهی های ژرمنی شاید به استثنای پادشاهی های بریتانیایی، شرایط اقتصادی، نهادهای اجتماعی، و حیات فکری، اساسا به همان نحوی باقی ماند که در اوان افول امپراطوری روم بود، اساس زندگی اقتصادی کشاورزی بود که به تدریج در آن کشاورزان آزاد و سهم بر جانشین بردگان شدند، اما علاوه بر این، شهرهای پر رونق و تجارت بزرگ همراه با اقتصاد پولی وجود داشت. پس از سقوط امپراطوری غربی در سال 476، قدرت مرکزی در دنیای یونانی ـ رومی، بین امپراطور قسطنطنیه و پاپ های روم تقسیم شد.
کلیسای کاتولیک غرب از طریق نهادها و زبان خود در حدی که می توانست سنت فرهنگی امپراطوری رومی را در میان قلمروهای ژرمنی ادامه داد. صومعه ها و عامه مردم با فرهنگ بخشی از تمدن یونانی ـ رومی را زنده نگاه داشتند.
یکی از این مردم عامه، آنیسیوس مانلیوس سورینوس بوئتیوس (Anicius Manlius Severinus Boetius) که سیاستمدار و فیلسوف بود، متونی ریاضی به رشته تحریر درآورد که بیش از هزار سال در جهان غرب اعتبار داشت. این متون منعکس کننده شرایط فرهنگی آن زمان هستند، که دارای محتوای فقیری بودند و بقای آنها احتمالا متاثر از این باور بود که مولف در سال 524 بر سر ایمان کاتولیکی خود به شهادت رسید. کتاب وی به نام آموزش حساب ( Institutio arithmetica ) که ترجمه ای سطحی از نیکوماخوس است، بخشی از نظریه اعداد فیثاغورثی را عرضه می کرد که در آموزش قرون وسطایی به عنوان قسمتی از معارف سه گانه و چهار گانه کهن، حساب، هندسه، نجوم و موسیقی جذب شده بود.تعیین زمانی که اقتصاد امپراطوری روم قدیم در غرب از میان رفت و جای خود را به سامان جدید فئودالی داد، دشوار است. فرضیه ه. پیرن ( H. Pirenne ) که بنابر آن پایان دنیای کهن غرب با گسترش اسلام قرین بود، می تواند پرتوی بر این مساله بیفکند. اعراب همه ایالت های سواحل شرقی و جنوبی مدیترانه را از چنگ امپراطوری بیزانیس خارج کردند و مدیترانه شرقی را به صورت یک دریاچه بسته اسلامی درآوردند. آنها روابط بازرگانی میان خاور نزدیک و غرب مسیحی را تا چندین قرن سخت دشوار ساختند. مجرای فکری بین دنیای عرب و بخش های شمالی امپراطوری پیشین روم، گرچه کاملا مسدود نگشت، اما تا چندین قرن با مانع روبرو بود.
2
بعدها در سرزمین گل فرانک و دیگر بخش های پیشین امپراطوری روم، اقتصاد بزرگ مقیاس از بین رفت، زوال شهرها آغاز شد، جمع عوارض قابل وصول ناچیز شد. معاملات تهاتری و بازار محلی جای اقتصاد پولی را گرفت.
سخن کوتاه: اروپای غربی به وضعیتی نیمه بربری سقوط کرد. با افول تجارت، اشرافیت زمین دار اهمیت پیدا کرد، زمینداران فرانکی شمال، به سر کردگی کارولنژین ها ( Carolingians ) قدرت حاکم سرزمین فرانک ها شدند. مرکز اقتصادی و فرهنگی به شمال فرانسه و بریتانیا انتقال یافت. جدائی شرق و غرب قدرت موثر پاپ را چنان محدود کرد که پاپ به اتحاد با کارولنژین ها تن داد، و تاجگذاری شارلمانی ( Charlemagne ) به عنوان امپراطور روم مقدس در سال 800 میلادی مظهر این اتحاد بود. جامعه غربی صورتی فئودالی و کلیسائی یافت و جهت گیری آن شمالی و ژرمنی بود.
در نخستین سده های فئودالیسم غربی، حتی در صومعه ها نیز عطف توجه چندانی به ریاضیات دیده نمی شود. در جامعه کشاورزی ابتدائی این دوره، عواملی که برانگیزاننده ریاضیات، از نوع صریحا عملی آن باشد، تقریبا وجود نداشت، و ریاضیات صومعه ای چیزی بیش از حسابی کلیسائی، آن هم عمدتا برای احتساب زمان عید فصح، نبود. بوئتیوس بالاترین مرجع به شمار می آمد. در میان ریاضیدانان کلیسائی، آلکوین انگلیسی الاصل و وابسته به دربار شارلمانی از اهمیتی برخوردار بود. او کتاب مسائلی برای تیز کردن فکر جوانان را نوشت. این مجموعه قرن های متمادی نویسندگان کتب درسی را زیر تاثیر خود داشت. سابقه اغلب این مسائل تا شرق باستان می رسید. به عنوان مثال:
سگی خرگوشی را دنبال می کند، و فاصله آن دو 150 ذراع است، در هر بار سگ 9 ذراع و خرگوش 7 ذراع می جهند.
در چند پرش سگ از خرگوش جلو می افتد؟
می خواهیم یک گرگ، یک بزغاله، و یک کلم را با قایقی که علاوه بر قایقران می تواند یک از آنها را جای دهد، از
رودخانه ای عبور دهیم. قایقران چگونه باید آنها را از رودخانه بگذراند تا بزغاله کلم را و گرگ بزغاله را نخورد؟
یکی دیگر از ریاضیدانان کلیسائی، ژربر ( Gerbert ) راهبی فرانسوی بود که در سال 999 با نام سیلوستر دوم (Sylyester II) به مقام پاپی رسید. او، زیر نفوذ بوئتیوس چندین رساله به رشته تحریر درآورد، اما اهمیت عمده او به مثابه یک ریاضیدان در این است که وی یکی از نخستین دانشمندان غربی است که به اسپانیا سفر کرد و در ریاضیات جهان عرب به مطالعه پرداخت.
3
تفاوت های عمده ای بین رشد فئودالیسم غربی، فئودالیسم یونان اولیه، و فئودالیسم شرقی وجود دارد. خصلت گسترده کشاورزی غربی، مجال به وجود آمدن شبکه ای وسیع از مدیران بوروکرات را نمی داد، و در نتیجه نمی توانست مآلا برای استبدادی شرقی پایه و اساسی فراهم آورد. در غرب امکان فراهم آوردن ذخیره وسیعی از بردگان وجود نداشت. هنگامی که در اروپای غربی دهکده ها رشد کردند و به صورت شهرک درآمدند، شهرک ها نیز به واحدهای خودگردانی تکامل یافتند که در آنها شهرنشینان نمی توانستند زندگی فارغ البالی را بر اساس برده داری پی ریزی کنند. این یکی از دلائل عمده ای است که چرا تکامل پولیس یونانی و شهر غربی که وجوه مشترکشان در مراحل اولیه این قدر زیاد بود در مراحل بعد را های متفاوتی را پیمودند.شهرنشینان قرون میانه، برای بهبود سطح زندگی خود، می بایست به استعداد خلاق خویش متکی باشند. اینان، پس از مبارزه ای جانانه با اربابان فئودال، همراه با کشمکش های داخلی بسیار، در طی قرون دوازدهم و سیزدهم و چهاردهم، پیروزمند سربرآوردند. این پیروزی نه تنها بر گسترش سریع اقتصاد پولی، بلکه بر پایه بهبود تدریجی تکنولوژی استوار بود. شاهزادگان فئودال در جنگ علیه اربابان کوچک، اغلب از شهرها جانبداری می کردند و سرانجام حاکمیت خود را بر شهرها گسترش می دادند. این امر نهایتا به ظهور نخستین دولت های ملی در اروپای غربی منجر شد.
شهرها به برقراری روابط بازرگانی با شرق، که هنوز مرکز تمدن بود، پرداختند. گاهی این روابط به طریق مسالمت آمیز و گاه به شیوه های خشن، مانند جنگ های صلیبی، برقرار می شد. شهرهای ایتالیائی، نخستین شهرهائی بودند که روابط بازرگانی برقرار کردند، سپس شهرهای فرانسه و اروپای مرکزی به این کار پرداختند. اهل تحقیق گاه به دنبال و گاه پیشاپیش بازرگانان و سربازان بودند. اسپانیا و سیسیل نزدیک ترین نقاط تلاقی شرق و غرب بودند. و در این نقاط تلاقی بود که بازرگانان و محصلین با تمدن اسلامی آشنا می شدند. هنگامی که در سال 1085 مسیحیان، طلیطله ( تولدو ) را از مغربی ها گرفتند، محصلین غربی برای آموختن علم که به زبان عربی تدریس می شد، به این شهر سرازیر شدند. این محصلین غالبا مترجمان یهودی را برای مکالمه و ترجمه استخدام می کردند. و بدین ترتیب، در اسپانیای قرن دوازدهم با پالتو اهل تیوولی ( Plato of Tivoli )، گراردو کرمونایی ( Gherardo of Cremona )، ادلارد باثی ( Adelard of Bath ) و رابرت چستری ( Robert of Chester ) روبروئیم که نسخه های خطی ریاضی را از زبان عربی به لاتین برمی گرداندند. بدین ترتیب اروپا از طریق زبان عربی با کلاسیک های یونان آشنا شد، و در این زمان، اروپای غربی، آن اندازه پیشرفت کرده بود که دانش را ارج نهد.
5
همان طور که گفتیم، نخستین شهرهای تجاری نیرومند در ایتالیا سربرآوردند، در خلال قرن های دوازدهم و سیزدهم جنووا، پیزا، ونیز، میلان و فلورانس روابط تجاری پر رونقی را میان جهان عرب و شمال برقرار کردند. بازرگانان ایتالیائی از مشرق دیدار کردند و تمدن آن را مورد مطالعه قرار دادند، مسافرت های مارکوپولو نشان دهنده بی باکی این ماجراجویان است. اینان، مانند بازرگانان یونانی دو هزار سال پیش، کوشیدند علم و هنرهای تمدن کهن تر را، نه فقط برای بازآفریدن آنها، بلکه برای جذب آنها در جامعه تجاری خود فراگیرند، جامعه ای که در همان قرن های دوازدهم و سیزدهم شاهد رشد بانکداری و مقدمات پیدایش صنعتی از نوع سرمایه داری بود. اولین بازرگان غربی که مطالعات ریاضی وی تا حدی از پختگی برخوردار است، لئوناردوی پیزایی ( Leonardo of Pisa ) است.
لئوناردو، که فیبوناتچی ( Fibonacci = پسر بوناتچو ) نیز نامیده می شود، به هیات بازرگان به شرق سفر کرد. در بازگشت کتاب حساب ( Liber Abaci ، 1202 میلادی ) را نوشت که مملو از اطلاعات حسابی و جبری است که فیبوناتچی در طی سفرهای خود گردآوری کرده بود. در کتاب هندسه عملی ( Practica Gemetriae ، 1220 ) لئوناردو، به همین نحو، یافته ـ های خود را در هندسه و مثلثات توضیح داد. احتمالا او خود پژوهشگری اصیل نیز بوده است، زیرا کتاب هایش حاوی مثال های زیادی است که ظاهرا در آثار عربی همتایی ندارند. با وجود این، لئوناردو، مثلا هنگام بحث درباره معادله
x2 + 10 x = 39 از خود خوارزمی نقل قول می کند. مساله ای که به « رشته فیبوناتچی »، …،21،13،8،5،3،2،1،1،0 منجر می شود و در آن هر جمله با مجموع دو جمله پیشین برابر است، و نیز اثبات کاملا نپخته او از اینکه ریشه های معامله X 3 +2 X 2 + 10 X = 20 را نمی توان به صورت اصم های اقلیدسی، بیان کرد ( بنابراین تنها با خط ـ کش و پرگار نمی توان آنها را ساخت)، جدید به نظر می رسند. لئوناردو مساله دوم را با بررسی یکایک حالت های پانزده ـ گانه اقلیدسی اثبات کرد، و سپس ریشه مثبت این معادله را با تقریب شش رقم شصت شصتی به دست آورد.
رشته فیبوناتچی از مساله زیر نتیجه شده است:
در یک سال از یک جفت خرگوش چند جفت تولید می شود هر گاه (الف) هر جفت در هر ماه یک جفت جدید به دنیا
بیاورند و این جفت جدید از ماه دوم بارور شوند، (ب) مرگ و میر روی ندهد؟
کتاب حساب یکی از آثاری است که با آن دستگاه شمارش هندی ـعربی به اروپای غربی معرفی شد. سابقه استفاده از این دستگاه به طور پراکنده، به قرن ها پیش از لئوناردو می رسد، یعنی به زمانی که بازرگانان و سفیران و محققان و زوار و سربازانی که از اسپانیا و شرق طالع ( Levant ) می آمدند، آن را به اروپا آوردند. کهن ترین نسخه خطی تاریخدار که این دستگاه اعداد را متضمن است، الواح آگاهی ( Codex Vigilanus ) است که در سال 976 در اسپانیا نوشته شد. با این همه، ورود این ده نماد به اروپای غربی با کندی صورت گرفت، قدیمی ترین نسخه فرانسوی که این نمادها در آن یافت می ـ شود، به سال
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 17 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
موسیقی چنان که گذشت فن ترکیب اصوات و بیان احساسات توسط صوتها است . به گفته «موزارت» موسقی بیان خوشایند زندگی و به زغم «بولیوز» موسیقی شاعرانه ترین ، ارزنده ترین، نیرومندترین و اندارترین هنرهاست و باید آزادترین آنها هم باشد. به موجب داستانهای دین یونان «آپولن» خدای موسیقی با نه فرشته خود در کوه «پارناس» زندگی می کرد و این فرشتگان را «موز» می گفتند و موسیقی از نام آنها اشتقاق یافته است.
در تاریخ تحول موسیقی از باستان تحول موسیقی از باستان تا امروز، نخست موسیقی نزد ملل باستانی ، سومری، آکادی، ایلامی، مصری، یونانی و لاتینی را بررسی می کنیم:
بر اثر کاورش هایی که در اواخر قرن نوزدهم در گورستان «اور» که تاریخ بنیاد آن به سی قرن قبل از میلاد می رسد به عمل امده ریشه اصلی موسیقی آسیایی تا حدی روشن گردیده است.
از سومر قدیم دو ستوان که بر آن آهنگ موسیقی حک شده به دست آمده است. از خزانه های اور اسباب موسیقی بادی کشف شده، که می توان عمده نغمه های متداول امروز را از آن استخراج نمود. این آلت متعلق به 1800 قمری پیش از میلاد است. بر اثر تتبعات دقیق و به اتکاء تصاویر و نقش و نگارهای موجود، موسیقی سومر شامل: سرود، شکوائیه و مرثیه بوده. از جمله نوحه بر ویرانی «نیپور که شش آهنگ داشه و با طبل و لیر اجرا می شده است و این تغنی با اسباب به دوران «گودآ» (2400 قمری پیش از میلاد) ارتباط می یابد.
پزشکان کلده پیش از عمل، آهنگی مقدس می سرودند و در وراء این موسیقی دینی، دربار از موسیقی خاصی بهره مند می شد و نوازندگان را آلتی شبیه «لیر» که پنج وتر داشته استفاده می کردند.
رقص هم به طور قطع رواج داشته است و اثار باقی مانده گورستان شاهی متعلق به 2700 قمری پیش از میلاد این مدعا را به اثبات می رساند. آلات موسیقی آن عصر زهی و باید و ضربی بوه، یک نوع نی مضاعف نقره نیز که دارای چهار سوارخ است از این قبرستان (مربوطب ه 27090 تا 3200 قمری پیش از میلاد) به دست آمده است. فلوتی با لوله، فقی و هفت سوراخی متعلق به (2000 قمری پیش از میلاد) هم از همانجا کشف شده است.
3
اشعار مقدسی درباره «استار» مربوط به قرن 6 و 7 و حجاری شیپوری به طول پنجاه تا شصت سانتیمتر از قرن 8 ق. م در دست است.
از مقبره ملکه «شوهد» نقش چنگی به طول یک متر و دارای یازده وتر به دست آمده است و نشان می دهد نوازندگان او هنگامی که ملکه خودکشی می کرده یا به میل خود سم می خورده می نواخته اند. این آلت شبیه چنگی دیگر است که بر اثر حفاری سال 1809 در «لاگاش» کشف شده متعلق به 2400 ق. م است. از آن عصر عودی طلایی با یک وتر و عود نقره و چنگی که با این دو آلت همراهی می کرده است و متعلق به 2700 ق. م است، به دست امده است.
نوازندگان که در حدود 680 ق. م در رکاب شاهان ایلام بوده، چنگی 13 وتری داشته اند. چنگی نیز 21 و 22 وتری وسه گوشه در «سوز» متعلق به 1900 تا 2000 ق. م پیدا شده است.
چدر بابل به سال 1600 و در نیپور به سال 1900 ق. م عودهایی با 2 تا 3 سیم به دست آمده. در آن دوران شرقی ها از «سمبال» و «تمپال» و طبل مخصوصاً بالگ که شبیه صندوق بزرگی بوده است استفاده می کرده اند و همه این سازها با یکدگیر به صورت جمعی به کار می رفته است. در «بریتیش میوزیوم» لندن نقشی از ایلام قدیم وجود دارد که به موجب آن ده نوازنده و پانزده خاننده با کمک چنگ و نی مضاعف طبل (متعلق به 689 ق. م) هنرنمایی می کنند همچنین در نقشی دیگر نوازنده عود دیده می شود. در حدود 2500 ق. م بابل بر سومر غلبه کرد ولی از لحاظ هنر مغلوب این قوم شد و خود نیز در حوالی قرن 14 از «آسور» شکست خورد.
به موجب منابع مصری، سومریها در حدود قرن 19 ق. م با آن کشور ارتباط یافتند و با ملل دریایی یا «مردان دریا» نیز آشنا شدند و در نتیجه آلات موسیقی و آداب موسیقیدانی آنان از دریای اژه و آدریاتیک گذشت و به رم رسید و به این ترتیب دنیای کهن از هنر سومریان برخوردار شد و هر کشوری برای مقصدی از رواج موسیقی استقبال کرد. چون موسیقی رکن اصلی مراسم دین است بعضی ملل در اجرای آهنگاهی مذهبی و یا جشن ها و تشریفات درباری از آن استفاده می کردند. مثلا مراسم مربوط به «میترا» که از ایران به خاور نزدیک وغرب رخنه نمود، با موسیقی توأم و نفوذ سومر در همه جا جلوه گر بود. حتی اگر گام منسوب به فیثاغورث هفت نت داشته، بدان جهت است که منجمان کلده به یونانیها وجود و خواص هفت ستاره را آموخته اند... مصریان قدیم به اتکاء افکار دینی خود و اعتقاد به زندگی بعد از مرگ و تصور به تساوی بین حیات و ممات، منابعی سرشار درباره موسیقی به یادگار گذارده اند. اینک در حدود پنجاه فلوت از عهد باستان مصر باقی مانده است.
3
این قوم به فواصل موسیقی آشنا بوده، وزن را از کوفتن دو دست به هم استخراج می کرده اند. سرودهای دینی به وسیله فرعون و دیگران با اشعاری سه یا چهار بندی خوانده می شد. فرعون می ایستاده یا به زانو در می آمده، دست خود را بلند می نموده است. قدیمی ترین سرود که به دست ما رسیده از Amon-Ra است. که نقاشان نخستین هرم «ساکاراه» با خط میخی جریان آن را بر دیوار ترسیم کرده اند و در آن «هاها یا ای ای» نی به کار می رفته است.
رقص در مصر ظاهرا قدیمی تر است. زیرا مجسه زنی رقاص که تقریبا به پنج هزار سال قبل از میلاد می رسد، موود می باشد و در جدار دیوار هرمی، مطالبی بدین شرح نگاشته شده است:
«این است رقص که از طلا گرفته شده» یا «رقص تکان دادن» و یا «رقص اسرار ولادت»
در مصر، موسیقی نظامی برای راه پیمایی منظم سربازان بوده است. در این کشور باستانی نقشی روشن از چنگ زدن دو زن رقاص و فلوت نواز و سیتار زن موجود است. نی هایی به طول 25 تا 55 و گاهی 91 تا 96 سانتیمتر که بعدا به نام «بنی حسن» معروف شده، و بعضی از چوب وبرخی از برنز و متعلق به 4000 ق. م است به دست آمده همچنین نی مضاعف و طبلی به طول 54 سانتی متر مربوط به 1200 ق. م کشف شده است.
چنگ نیز به منزله ساز ملی مصریان است و انواع مختلفی دارد که نوع کوچک آن 3 یا 4 وتری به وسیله چوبی روی دوش نوازنده قرار می گرفته است و بزرگتر آن دارای 8 تا 20 سیم بوده که باید ان را ایستاده نواخت. چنگ متداول مصر که از حدود 3300 تا 1600 ق. م رواج داشته، چند وتری بوده، نوازنده می نشسته و می نواخته است. سی تار نیز که دارای پنج تا هجده وتر بوده، در حدود 2000 ق. م به مصر وارد و متداول شده است. عود 3 یا 4 وتری هم در نقش ها دیده شده است. همچنین انواع آلات موسیقی دیگر رواج داشته از جمله نوعی
4
«کاستاگنت» و «مائینیت» مخصوص زنان رقاصه و نیز اقسام طبل که برای مارش و رقص به کار می رفته است...
ارکستر مصری از نی زن، چنگ نواز،خواننده ودست افشان تشکیل می شده، گاهی دو یا سه چنگ زن و عده زیادی نی زن شرکت می کرده اند. دسته ای که متعلق به 2600 ق. م است از هشت نی نواز و یک کف زن به وجود آمده است.
از قرون دو و سه ق. م یک نوع «ارگ» ابتدایی که از یونان به مصر وارد شده بود و نه لوله داشت و در محافلی که فرعون حضور داشته، به کارمی رفته است، موجو است.
«هرودت» از نوازندگانی که در قایق نشسته، در مسیر نیل می نواخته اند، یاد می کند. در جشنهای مربوط به «ازیریس» نیز موسیقی رواج کامل داشته است.
تمدن و هنر مصری در کرت، سیکلاد و اتروسک نفوذ یافته، یونانیها از ا متاثر شده اند.
عبرانیان نیز به موجب منبع: سومری، کلدانی، هیتیت، فنیقی و مصری و تورات از موسیقی بهره وافی داشته اند. در کتاب مقدس قطعات منظور وجود دارد. موسیقی قدیم عبری، سرودهای جنگی، شکوائیه و مرثیه است که با دو نی همراهی می شده است.
طبق نصوص کتاب «سفر تکوین» نزد عبرانیان اسباب های بادی از خاندان فلوت و نی مضافع رایج بوده است و در عصر اسمعیل قرن 12 ق. م «هلیل» یا نی ساده به کار می رفته. «شوفاژ» یک نوع شاخ بوده، برای فراخواندن دسته ها استعمال می شده «هاسوسرت» که با نقره ساخته می شده، یک نوع شیپور راست بوده به تعداد زیاد در مراسم نظامی رواج داشته است در تورات از «نبل» و «هینور» دو آلت سیمی بوده یاد شده . لیر که 6 تا 11 وتر داشته «سیتار» «سامبوگ» با 7 وتر، نبل با 10 وتر «پسالتریون» سه گوشه با 24 وتر، چنگ با ده وتر(که با انگشت یا مضراب می زده اند) «گینور» با 8 وتر همه نزد قوم اسرائیل رواج داشته است.
سکه ای مربوط به دو قرن قبل از میلاد به دست آمده که لیری را با سه وتر نشان می دهد و شباهتی به لیر چهار وتری متعلق به 2000 ق. م آسوری ها دارد.
یهودیان در تمام اعیاد از انوع طبل استفاده می کرده اند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 13 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
مخالفان مصدق
اولین مخالفان مصدق وابستگان شرکت نفت ایران و انگلیس و هواداران سیاست بریتانیا در ایران بودند. این گروه در بخشهای مختلف اجتماع فعال بودند. برخی از نمایندگان دوره 17 به ویژه در مجلس با دکتر مصدق آشکار و پنهان مخلفت میکردند. دستگاه مطبوعاتی وابسته به شرکت نفت ایران و انگلیس هم با نوشتن مقاله و پخش اخبار و دامن زدن به شایعات نقش خود را ایفا میکردند.
در ا یران دور ان کودتای ۲۸ مرداد، قبل و بعد از جنگ دوم جها نی، سازمان مخفی اطلاعات بریتانیا، به ریاست شاپور ریپورتر که به عنوان رئیس (بعد از جنگ دوم جها نی) شبکه اطلاعاتی بریتانیا در ا یران اقامت داشت بر حوادث مهمی تأثیر نهاده و نقش اصلی و تعیین کننده داشت. در رأس عملیات انتشاراتی و دروغپراکنی انگلیسیها در ایران دکتر زنر از نزدیکان خانم لمبتون قرارداشت که بهویژه برای همکاری با "شرکت نفت ایران و انگلیس" از سوی سازمان مخفی اطلاعات بریتانیا به ایران اعزام شده بود. گروه دیگر درباریان و وابستگانشان بودند. اشرف پهلوی و شاهپور علیرضا از فعالترین درباریان مخالف مصدق شدند. در کمتر از پنج سال میان تشکیل "جبهه ملی ایران" و کودتای ۲۸ مرداد، اختلافهای بسیاری میان مصدق و نزدیکانش ایجاد شد و درگیریهای مصدق با یاران سابقش، سرنگونی دولت او را تسهیل کرد. اگرچه محمدرضا شاه نیز خواهان برکناری مصدق بود، اما به نظر می
3
رسد ترس او از عواقب احتمالی شکست در برابر نخست وزیر مردمی، توان مقابله را تا حد بسیاری از او گرفته بود. در آغاز سال ۱۳۳۱، قوام السلطنه به ایران بازگشت و حمایت بریتانیا و نزدیکان شاه، بخصوص خواهرش اشرف از قوام، با مشکلات مصدق با مجلس شورای ملی و رئیس وقت مجلس، حسن امامی همراه شد. با شدت گرفتن مخالفتها، مصدق در روز ۲۵ تیر ۱۳۳۱ داوطلبانه از قدرت کناره گرفت اما حمایت بی سابقه مردم از مصدق، ظرف چند روز قوام و شاهیان را وادار به عقب نشینی کرد و بازگشت مصدق به قدرت در ۳۰ تیر ۱۳۳۱ با سختگیری بیشتر او و اصرارش بر کسب اختیارات بیشتر همراه شد. از این تاریخ به بعد، اختلاف مصدق با نزدیکانش بتدریج بالا گرفت و اشخاصی چون مظفر بقایی، آیت الله کاشانی، حسین مکی و ابوالحسن حائری زاده به صف منتقدان نخست وزیر پیوستند. برخی از روحانیان نیز که یا وابسته به سیاست بریتانیا و یا طرفدار دربار بودند در مقابله با مصدق فعالیت میکردند. آیتالله کاشانی که در آغاز همراه مصدق بود بعد از رویداد ۳۰ تیر ۱۳۳۱ همراه با دکتر مظفر بقائی و حسین مکی و حائریزاده به مخالفان او پیوست. در رویداد ۹ اسفند مشخصا روحانیونی مانند کاشانی و بهبهانی در توطئه کشتن مصدق شرکت داشتند که با هوشیاری مصدق به هدف خود نرسیدند. عدهای از افسران بازنشسته ارتش و ژاندارمری با تشویق و تحریک و تطمیع دربار به صف مخالفان پیوستند. توطئه ربودن و شکنجه و کشتن
3
سرتیپ افشارطوس، رئیس شهربانی، با همکاری برخی از این افسران و سازمان مخفی اطلاعات بریتانیا انجام گرفت.
شکاف جبران ناپذیر در جبهه حامیان مصدق، به هر دلیلی که پیش آمده بود، آتشی بود که دود آن اندکی بعد به چشم هر دو طرف رفت؛ پایان دولت مصدق و آغاز اختناق سیاسی نزدیک بود.
کودتای ۲۵ مرداد
نقشه کودتا با همکاری بریتانیا و امریکا طرح شد و پس از چندبار تجدید نظر و مشورت با عناصر اصلی به تصویب رسید. نقشی که برای شاه در نظر گرفته شده بود امضای فرمان عزل مصدق و نیز امضای فرمان نصب سرلشکر زاهدی به نخستوزیری بود. اشرف پهلوی که به درخواست مصدق به خارج از کشور رفته بود با مقامات امریکائی و انگلیسی در سوئیس دیداری داشت و سپس با استفاده از نام خانوادگی شوهرش به ایران بازگشت و در مدت کوتاهی که فرصت داشت شاه را در جریان طرح کودتا گذاشت و با آشکار شدن حضورش دوباره ناچار به خروج از کشور شد. شاه پس از تردیدهای اولیه به امضای فرمانها رضایت داد. بعدها روشن شد که شاه در واقع دو ورقه سفید را امضا کرده بود تا کودتاگران آنچه لازم است بر بالای امضای او بنویسند.
5
فرمان عزل را یک ساعت بعد از نیمه شب ۲۵ مرداد سرلشکر نصیری که رئیس گارد سلطنتی بود با همراهی تانک و زرهپوش از سعدآباد به خیابان کاخ آورد تا در منزل دکتر مصدق به او ابلاغ کند. مصدق که با تلفن از حرکت این گروه باخبر شده بود فرمان را گرفت و رسید داد و نیروی محافظ مقر او بلافاصله نصیری و نیروی همراه او را بازداشت کردند. شاه که قبلا به کلاردشت رفته بود با شنیدن خبر به رامسر رفت و از آنجا با هواپیما به بغداد و سپس به رم پرواز کرد.
صبح 25 مرداد خبر اقدام نصیری در شهر منتشر شد و همه دانستند که کوششی برای برکناری مصدق صورت گرفت و ناموفق بود. کودتای ۲۵ مرداد شکست خورده بود.
۲۸ مرداد
طرفداران مصدق که از اقدام شاه خشمگین بودند با تظاهرات و سخنرانی احساسات خود را بیان کردند. حزب توده نیز که در روزهای گذشته از احتمال کودتا خبرداده بود شروع به سازماندهی تظاهرات در تهران و شهرستانها کرد. عوامل بریتانیا و امریکا در نقش طرفداران مصدق یا حزب توده با استفاده از این جو به شایعه پراکنی و اقدامات تندروانه از قبیل تهدید روحانیون و توهین به مقدسات مذهبی مردم و درخواست الغای سلطنت و حتی رئیسجمهور شدن مصدق پرداختند. مصدق که تظاهرات را در خدمت کودتاگران می
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 18 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
زبان فارســـــــــی
مقدمـــــــه
چنان که می دانیم زبان فارسی سه مرحله تکاملی داشته است فارسی باستان ، فارسی میانه و فارسی نو. در پایان دوره ی هخامنشی زبان فارسی باستان دچار دگرگونی گشت واندک اندک از آن فارسی میانه پدید آمد که بی گمان بـخشی از تـحول خود را هم در دوره های سلوکیدی واشکانی پشت سر گذاشت . با روی کار آمدن ساسانیان این زبان رسمیت یافت و در دوره ی پادشاهی پانصد ساله آنان باز هم این زبان تـحول یافت به طوری که در پایان دوره ساسانی گویش ویژه ای از آن که در پایتخت ( در دربار ) به کار می رفت ، گونه رسمی آن زبان شمرده می شد و همین گونه است که به فارسی یا فارسی دری تبدیل شده است . تفاوت فارسی دری و آن گونه از پارسی که در پایان دوره ساسانی به کار می
3
رفت بسیار اندک است . برخی از صداهای پارسی میانی در فارسی باز مانده بود که پس از دوره مغول از میان رفت فارسی دری پس از اسلام تنها با کوشش ایرانیان ملی (شعوبیان ) در برابر زبان عربی ایستادگی کرد و به زبان رسمی ایران تبدیل شد و باقی ماند.
اما سوالی که همیشه مطرح بوده این است که چرا زبانی که به فارس و غرب ایران تعلق دارد ، پس از اسلام در خراسان جلوه می کند و در نخستین سده های اسلامی هیچ نشانه ای از شاعران و نویسندگان فارس نداریم . به همین دلیل توهمی پیدا شده است که زبان فارسی دری گویا از خراسان پیدا شده است . این توهم با پیدایش کشور افعانستان ، در آن کشور دامن زده شد و دری را فارسی اصیل و زبان مردم شمال افغانستان شمرده اند . بنابراین باید علت رواج فارسی دری را در خراسان و سکوت فارس را در سده های سوم تا پنجم هجری توضیح داد .
میدانیم که تیسفون در حمله مسلمانان عرب غارت و ویران شد . در اثر این کار عده زیادی از مردم آن به ویژه
3
ثروتمندان ، اشراف و زمینداران بزرگ به جاهای دیگری در ایران به ویژه به خراسان مهاجرت کردند ، آنان فکر می کردند که خراسان به علت دوری در دسترس مسلمانان نخواهد بود . پس از این مهاجرت نخستین مهاجرت های دیگری هم به خراسان صورت گرفت که بیشتر آن مربوط به هنگامی است که قیام شیعیان در میانرودان به رهبری مختار ثقفی و به خونخواهی فرزندان علی سرانجام و پس از جنگهای دراز و حتی پیروزی اولیه و در اختیار گرفتن کوفه به شکست انجامید و قتل عام شیعیان در میانرودان آغاز شد . ازاین عده هر که توانست به درون ایران و به ویژه فارس ، سیستان و خراسان گریخت . برخی از این عده تا سال ها بر حکومت بنی امیه و امارت حجاج ابن یوسف یاغی می شدند و آسیب های سخت به سپاه او که هـمان سپاه خلیفه ، بود وارد می کردند .
گروه اصلی و آرامش طلب این عده به خراسان آمدند و در شهرهای هرات ، بُست ، مرو ، زرنگ ، بلخ ، توس ،
5
نیشابور و شهرهای دیگر سکونت گزیدند و چنانکه آشکار است مـخفیانه به ترویج عقاید خود پرداختند . برخی از شهرهای خراسان مانند توس استعداد بیشتـری در این مورد نشان دادند و به نخستین پایگاههای پیروان تشیع در ایران تبدیل شدند . این عده از آنجا که به فارسی سخن می گفتند ، طبعاً به این زبان هم می نوشتند . فارسی بوسیله این عده نوشته شده و رسمیت یافت .
هنگامی که شعر و ادب آغاز به ظهور کرد این عده به فارسی شعر گفتند و نوشتند ، اماّ بی شک مجبور بودند احساسات خود را پنهان کنند . از میان این عده شاخه ی شعوبی و اسماعیلی با تعصب و دلبستگی بیشتر به فارسی به نوشتن پرداخت و فارسی را رواج داد.
کافی است درباره نخستین سخن پردازان فارسی بررسی کنیم تا گوشه هائی از این واقعیت روشن شود. از شاعران و نویسندگان مهّم سده های نخستین در خراسان رودکی است . رودکی شیعه ی هفت امامی و طرفدار گروه اسماعیلیان بود. او را به همین دلیل کور کرده اند . در کودتائی که علیه شیعیان در
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 84 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
تاریخ بلوچستان و مدعیان سلطنت طلبان
دوستان بلوچ جدایی خواه در بحثهای شان پیوسته بر ستمگری فارسها بر بلوچها سخن میرانند و تاریخ جعل میکنند و اینکه رضاشاه نام ایران را بر کشور نهاده است
ما بشر امروز، زور که بزنیم از هفت هزار سال پیش بیشتر تاریخ نداریم. بقیه اش غار نشینی و زندگی وحشی ها بوده است. فکر ده هزار سال دیگر را کرده اید؟ پنجاه هزار سال آینده چی؟ آیا آن هنگام هم هنوز جنگ فارس و بلوچ در میان است؟ یا خیال میکنید که هنوز در ایران فقط ایرانی ها زندگی میکنند؟
«باحمایت سردار ھای بلوچ نادرشاہ میرمحبت خان را بہ عنوان خان کلات تعیین نمود و بہ او خلعت ھای فاخرہ بخشید و بنا بہ خواست او میرکمال خان اھلتاززئی، سردار بنگلزئی، علی دربان و مھرعلی بہ اتفاق میراھلتازخان دستگیر شدہ و در قندھار زیر نظر قرار گرفتند ـ میرمحبت خان چندروزی در دربار نادری ماند ـ نادرشاہ نھایت رضایت را اظھار نمود و با دادن پانصد سوار بہ سرپرستی سپھسالار لطف علی ایرانی آنھا را برای رفتن بہ کلات مرخص نمود ـ با رسیدن لطف علی ایرانی بہ کلات او با شکوہ و جلال میرمحبت خان را بر تخت نشاند ـ در تاریخ بلوچھا این روز یکی از شومترین روزھا بود زیرا زور و فشار بار یک حکومت خارجی برای ھمیشہ بر دوش بلوچھای آزادمنش گذاشتہ شد» تاریخ بلوجستان نویسندہ: میرگل خان نصیر ، مترجم: ملک بلوچ
برای آنکه سخنی از حقیقت و منطق برخوردار باشد، نیازی نیست که نویسنده رنج کشیده باشد و یا کمونیست باشد. اگر یک سلطنت طلب هم بگوید ماست سفید است باید پذیرفت. من از این رو روی سلطنت طلبی ام تاکید میکنم که مچ آنها که منطق سرشان نمی شود را بگیرم و این افراد تنها هم میهن بلوچ من آقای مکرانی را شامل نمی شود بلکه بسیاری دیگر از ایرانیان جمهوریخواه از چپ تا راست را شامل میشود که با «چوب» سلطنت طلبی همه سخنان مخالف شان را رد میکنند. همینکه اعتقاد به نظام سلطنتی دارید حرف تان که میگویید ماست سفید است را نباید پذیرفت. اینچنین بحث سیاسی کردن بسیار بچه گانه است. یا آنجا که میگوید تو چون سلطنت طلب هستی و در کاخ خودت نشستی درد مرا نمی فهمی. این نوع «استدلال» چیزی بجز کم آوردن نیست. اینها چون پاسخی برای حرف حق ندارند به ایل و تبار نویسنده می تازند. حال خود کسانی که در مقالات شان سلطنت طلبی مرا بعنوان عاملی برای رد نظریاتم آورده ام به شهادت می گیرم که آیا اعتقاد به اینکه مردم ایران باید این حق را داشته باشند که بین سلطنت و جمهوری یکی را انتخاب کنند سلطنت طلبی است؟ اگر من عقیده داشته باشم که نظام پادشاهی، نه این که به زور خود را تحمیل کند بلکه با آرای مردم روی کار بیاید، در کشور ایران برای کارکرد سیاست بهترین انتخاب است سلطنت طلبی به معنای سلب حقوق انسانها است؟ اگر اینچنین است که باید گفت در دنیا هرآنکه به دموکراسی اعتقاد دارد سلطنت طلب است چرا که آنچه را که من طرح میکنم تنها در چارچوب دمکراسی مطرح میکنم. در عین حال این را هم باید پذیرفت که صرف بلوچ بودن، جمهوری خواه بودن و یا سوسیالیست بودن دال بر دموکرات بودن نیست. از اصل بحث دور نیافتیم.
دوستان بلوچ جدایی خواه در بحثهای شان پیوسته بر ستمگری فارسها بر بلوچها سخن میرانند و تاریخ جعل میکنند و اینکه رضاشاه نام ایران را بر کشور نهاده است و غیره. برای بحث و گفتگو طرفین باید در مورد یک سری پیش فرض ها با هم توافق داشته باشند. مثلا هر دو طرف بپذیرند که ماست سفید و دو ضربدر دو میشود چهار. اگر بر سر این موضوع اختلاف عقیده باشد بحث اصولا بی مورد است. اینچنین است در مورد آنچه که بلوچهای جدایی طلب مطرح میکنند. ما با کسانی که میگویند ایرانی وجود نداشته و رضاشاه این نام را بوجود آورده اصلا بحثی نداریم. اما میتوانیم با کسانی که منطق و تاریخ میشناسند و بحث را منطقی و سیاسی مطرح میکنند بحث کنیم. مثلا کسانی که خیلی منطقی و در چارچوب دمکراسی چنین طرح مبحث میکنند؛
«ما نیز تاریخ را ارج می نهیم و آنچه را که جهانیان پذیرفته اند می پذیریم که ایران تاریخ 2500 ساله دارد. ما نیز می پذیریم که بلوچستان هرگز دچار ستم مضاعف و یا ستم ملی نبوده و تمامی مردم ایران حتا ساکنان تهران نیز در طول تاریخ آنچنان که در تمام نقاط جهان مرسوم وبوده مورد ستم خان و بزرگ و رئیس حکومت و یا رئیس ایل بوده اند. اصلا اینها به کنار، اصلا فرض را بر این بگذاریم که بلوچستان گل سر سبد هم بوده و نه تنها ستمی بر آن نمی رفته بلکه خیلی هم از بقیه بیشتر به بلوچستان میرسیدند. اینها را می پذیریم. حال نامش را میخواهید بی وفایی بگذارید، نامردی بگذارید، خیانت بگذارید یا هرچه که دوست دارید، این حق بشری و دموکراتیک ماست که به هر دلیلی که به خودمان مربوط است امروز بخواهیم از شما جدا شویم. ما نمی خواهیم در چارچوب کشور بزرگ و سرفراز ایران زندگی کنیم بلکه کشور مستقل خود را میخواهیم. این هم که کپر نشین خواهیم ماند یا ثروتمند خواهیم شد هم مساله داخلی ماست و به شما مربوطی نیست. بهرحال نه پول نفت شما را میخواهیم و نه امتیازات بودن در چارچوب کشور ایران را. ما را به خیر تو امید نیست شر مرسان».
در یک محیط دمکراتیک، در ایران فردا نیز کسی نمی تواند و حق ندارد شما را بخاطر طرح این عقاید و حتا تشکیل حزب جدایی طلب تحت فشار قرار دهد و یا دستگیر کند بشرط آنکه از چارچوب دمکراتیک خارج نشود و از خشونت و مشی مسلحانه به دور باشد. با توجه به نظریات و برنامه های تمامی نیروهای سیاسی ایرانی از سلطنت طلب گرفته تا جمهوریخواه چپ و راست، شما جدایی طلبان در ایران آزاد فردا نیز میتوانید نشریه و رادیو و تلویزیون خود را داشته و عقاید جدایی طلبانه خود را چنانچه در چارچوب دمکراتیک و بدور از خشونت و جنگ مسلحانه مطرح کنید آنچنان که در کانادا جدایی خواهان ایالت فرانسوی زبان «کبک» از چنین حقوقی برخوردار شدند و یک رفراندم دمکراتیک نیز برگزار کردند و خود مردم کبک آزادانه به ماندن و یا جدا شدن از کانادا رای دادند.
اما چرا بلوچهای جدایی خواه بجای طرح دمکراتیک و معقول خواسته های شان دست به جعل تاریخ و دروغپردازی میزنند؟ پاسخ خیلی ساده، برای این است که اگر این دروغها را به هم نبافند در مقابل این سوال مردم بلوچستان که «چرا میخواهید از ایران جدا شوید؟» پاسخی ندارند که بدهند! آنها دست به جعل تاریخ و هجو تاریخ و غیره میزنند که فقر مردم بلوچ را تنها نتیجه ستم فارس بدانند و سعی دارند توجه این مردم را از عوامل جامعه شناسی علمی و دلایل اقتصادی فقر در تمامی جوامع رو به توسعه منحرف کنند. آنها نیک میدانند که میلیاردها مردم جهان در فقر زندگی میکنند اما کسی دلیل فقر خود را ستم ملی نمیداند بلکه دلایل آن همان است که آمد و مردم سعی شان را بر همت خود و تلاش بیشتر مینهند. بنگلادش نمونه خوبی برای بر رسی است. این کشور سابقا جزو هندوستان بود که پس از تقسیم هندوستان به دو کشور، تبدیل به پاکستان شرقی شد. پاکستان شرقی بعدها از پاکستان جدا شد و کشور بنگلادش را تشکیل داد. اما این جدایی هیچ ثروتی برای مردم این دیار بهمراه نداشت. در بنگلادش، در کارخانه لباس دوزی که محصولاتش به سوئد صادر میشود حقوق کارگر ساعتی یک کرون سوئد است که میشود روزی 1200 تومان ایران امروز که پول یک سیر تخمه هم نمی شود. (البته دوستان بلوچ لابد بیشتر از بنگلادش صنعت و کشاورزی برای بلوچستان آزاد فراهم خواهند کرد). در همان بوسنی و هرزه گوین و کرواسی و غیره که از یوگوسلاوی سابق رها شدند وضع اقتصادی مردم تغییری نکرده و اگر تغییری هم بوده به همان نسبتی بوده که سایر مردم آن منطقه داشته اند. جدایی طلبان ما نیز فردای جدایی از ایران پس از آنکه بیست سی سالی گذشت و کپرها تبدیل به حتا خانه هم نشد، مانند سران جمهوری اسلامی «توطئه خارجی» کارشکنی های فارسهای ستمگر و یا ناسیونالیستهای پاکستانی را بعنوان عذر و بهانه مطرح خواهند کرد. این رسم قدرت در دنیا بوده که در پاسخ به دهان های باز و گرسنه بجای غذا این مزخرفات را مینهند.
متاسفانه جدایی طلبان در ایران بجای تلاش قومی و تلاشهای مردمی و ستاندن حقوق قومی و امکانات از دولت مرکزی به آه و ناله و نفرین پرداخته اند و حرفهایی مثل ستم ملی و غیره را مطرح می کنند که تنها در صورتی میتوانست مورد قبول باشد که مثلا در ایران شهرهایی مثل تبریز و رضاییه و مراغه و سنندج و بندر ترکمن و آبادان و بوشهر و بندر عباس و نیز چابهار و زابل مردمی دارای زندگی متوسط وجود نداشته باشد و مردم این منطقه همه زاغه نشین باشند. تا همین 200 سال پیش در ایران از هر صد نفر یک نفر زندگی مرفه داشته است و بقیه مردم «زندگی عادی» داشته اند. این «زندگی عادی» با معیارهای امروز البته فقر مطلق بیش نیست اما برای آن زمان طبیعی بود و کسی خود را فقیر حس نمی کرد. این وضعیت در بیشتر نقاط جهان همه گیر بوده است. با پیشرفت علم و صنعت کم کم طبقه متوسط بوجود میآید. و آنها که سابقا «زندگی عادی» داشته اند با مقایسه وضع شان با طبقه متوسط جدید خود را فقیر به حساب می آورند. در جوامعی که به طرف صنعتی شدن میروند فقر نسبی و حاشیه نشینی امری طبیعی است و در تمامی کشورهایی که امروز پیشرفته هستند نیز وجود داشته است و برزیل با حاشیه نشینی در کنار شهرهایش یکی از نمونه های بارز است که بلوچ کپر نشین ما در مقابل آنها ثروتمند به حساب میآیند. بخشهای فقیر نشین لندن، پاریس و استکهلم و غیره در قرن هجده و نوزده حتا موضوع داستانهای بسیار شده است. هیچ کدام نیز این فقر را به گردن ستم ملی نیانداخته اند بلکه پذیرفته اند که این وضعیت حاصل صنعتی شدن جوامع است که «زندگی عادی» بخشی از مردم از حالا به بعد نامش فقر میشود و باید برای بهتر شدن وضع آنان تلاش کرد.
یک مثال بارز دیگر خانواده خود ما ایرانیان است. مثلا تهرانی ها. آنها که هم سن و سال نگارنده هستند. بیشتر ما که زمان شاه که وضع خانواده مان را متوسط به حساب میآوردیم، اگر آن وضعیت را با حتا امروز جمهوری اسلامی مقایسه کنیم فقیر به حساب خواهیم آمد. در سال 1345 ما یک خانه 120 متری داشتیم که سه اتاق داشت و ما هفت فرزند بودیم و پدر مادر روی هم نه نفر در این خانه زندگی می کردیم. نه از یخچال خبری بود و نه تلویزیون و مبلمان و کولر و نه آب لوله کشی و غیره. همسایه ها همه برق نداشتند و آب انبار داشتیم و از وسایل امروزی رفاه پنکه و رادیو و بادبزنهای دستی را داشتیم. در حقیقت در سال 1345 استاندارد زندگی من تهرانی با کپر نشین بلوچ تنها دیوار آجری خانه مان بود و بس اگرنه وسایل داخلی این خانه برای آن بلوچ چندان حسد برانگیز نبود. هیچ تهرانی وضع بد خود را و اینکه یخچال و تلویزیون ندارد را به رضاشاه و ستم ملی ربط نمی داد. البته زندگی در تهران و امکانات کاریابی روی وضع زندگی ما به نسبت بلوچها تاثیر میگذاشت و تهرانی ها در مجموع از امکانات بیشتری برخوردار بودند. اما این تهرانی کی بود؟ تهرانی که در 200 سال قبل جمعیتش از 30 هزار نفر فراتر نمی رفت چگونه 4 میلیون نفر را در سال 1345 در خود جای داده بود؟ حقیقت این است که من که متولد و بزرگ شده تهران هستم در عمرم بندرت به کسانی بر خورده ام که نسل شان از 200 سال قبل ساکن تهران بوده باشند. پدر و مادر من کودک بوده اند که از یکی از دهات شاهرود بهمراه پدر و مادر خود به تهران آمده اند و در محله عین الدوله تهران ساکن شده اند. من خود متولد محله عین الدوله و دوساله بودم که به وحیدیه و مجیدیه تهران نقل مکان کردیم. در انجا همه رقم آدم بود از ترک و کرد و بلوچ و فارس و غیره. انواع و اقسام زبانها و لهجه ها بین اهالی رواج داشت. در عین فقر (یعنی همان زندگی متوسط) کسی سخنی از ستم ملی به زبان نمی آورد.
بخاطر دارم که تابستانها به دهی در شاهرود که پدرم از آنجا بود میرفتیم و وضع مردم ده و استاندارد زندگی شان با کپر نشین بلوچ تفاوت چندانی نداشت. خانه های گلی و خشتی و گوسفندی و باغی و آبی در حاشیه کویر. کسی از ستم ملی سخنی بر زبان نمی آورد. این ستم ملی یک اصطلاحی است که توسط ایدئولوژی چپ وارد کلام سیاسی ایرانیان شده و هیچ ربطی به سیاست در ایران ندارد. ستم ملی متعلق به «ملت پیروز روس» بوده است که بر مناطقی که تسخیر میکردند روا میداشتند. در ایران ما هرکس که قدرت می یافت، همه ایران را به تسخیر در میآورد و خود را پادشاه ایران میخواند چه نامش و نادر ترک باشد و یا کریم خان فارس و یا آغا محمدخان ترکمن و یا محمود و اشرف افغان. اینها به نسبت شعور و فهم شان به اهالی میرسیدند نه بخاطر تعهدشان که اصلا تعهدی احساس نمیکردند. مردم ایران چه تهرانی و چه بلوچ چیزی بجز رعیت به حساب نمی آمدن و رعیت نیز همانقدر نزد صاحب قدرت ارزش داشت که گاو و گوسفندش. اینها رسم قدرت و رسم جامعه بوده است و ربطی به کرد و فارس و بلوچ وستم ملی ندارد.
سیب زمینی محصول قاره تازه کشف شده آمریکا بود که سهم بزرگی در ازمیان برداشتن قحطی و گرسنگی داشته و دارد. وقتی یک فرنگی اروپایی برای فتحعلی شاه قاجار سیب زمینی هدیه آورد و گفت این محصول از قاره جدید آمریکا آمده بدهید اهالی ایران بکارند رفع گرسنگی میکند. فکر میکنید فتحعلی شاه در پاسخ چه گفت؟ لابد خیال میکنید که از طرف کلی تشکر کرد و اهالی را خبر کرد که با کمک دولت این محصول را بکارند و از گرسنگی نجات یابند؟ فتحعلی شاه در پاسخ به آن فرنگی گفت «اول پیشکش دولت را معین کنید». یعنی اول یک پولی به ما بدهید تا بگذاریم که این محصول بین مردم ایران پخش شود. شاید فکر کنید این قضیه ساختگی است یا اینکه فتحعلی شاه در آن لحظه خواسته مزاح کند و یا موقتا دیوانه شده است. و نکته کلیدی همینجاست عزیزان... نکته کلیدی این است که مفاهیمی مانند «رفاه عمومی» و یا «عدالت اجتماعی» و یا «رفع ستم ملی» و یا «رواج قانون» و یا داشتن قانون اساسی و این حرفها همه و همه متعلق به 200 سال گذشت است. در اروپا تا حدی این معانی همراه با انقلاب کبیر فرانسه آمد و اولین قانون جهان نیز ماگناکارتا چندصد سالی قبل آمده است. در ایران ما چه در تهران و چه در زابل اصلا کسی نمیدانست که حقوقی دارد و هیچ فرماندار و یا فرمانروا و بزرگی نه آگاه بود و نه وظیفه خود میدانست که به مردم برسد. مردم هم نبودند رعیت بودند که با برده اندکی تفاوت داشت. به همین دلیل فتحعلی شاه به آن فرنگی گفت که اول سهم دولت را معین کنید چرا که فکرش را هم نمیکرد که کسی صرفا بخاطر انسانیت و حقوق انسانها بخواهد چنین سودی را نصیب یک ملت بکند مگر آنکه سودی برای خود او داشته باشد. به عبارت دیگر مردم ایران، ترکیه، پاکستان، هند، چین و ژاپن و دهها کشور دیگر اصلا برای خود حقی قائل نبودند و فرمانروایان شان نیز نه خبر داشتند و نه میدانستند که به دنیا جور دیگری نیز میتوان نگاه کرد. برای فتحعلی شاه مردمان با گله گوسفندان تفاوت شان در این بود که رعایت مردمان را بیشتر از گوسفندان میکرد اگر نه در حقوق چندان تفاوتی نداشتند و همه «مال» پادشاه بودند. این پادشاه میتوانست هرکسی باشد که از هر گوشه ازایران برخاسته و شمشیر قوی تری بدست داشته. خیلی متاسفم که این پادشاه بلوچ نبوده اما فارس هم نبوده. تفاوتی هم نمیکرده چه بلوچ چه فارس و چه ترک و افغان همه به یک اندازه به مردم به چشم گوسفند نگاه میکردند.
از طرفی همه فقر را نباید گردن ستم ملی و حکومت مرکزی انداخت. در تمامی جوامع در جهان، ثروت اطراف پایتخت و سپس شهرهای بزرگ جمع میشود و کسی عمدی در این کار ندارد. این خاصیت سرمایه است. هیچ ثروتمند بلوچی هرچقدر هم «وطن پرست» باشد بازهم وقتی ببیند که سرمایه گذاری در تهران نان بیشتری دارد سود بیشتر را رها نمیکند و «وطن»اش را بچسبد. هم او مدتی که در تهران زندگی کرد اگر ببیند که سرمایه گذاری در چین سود بیشتر دارد سرمایه اش را میبرد به چین آنجا کارخانه میزند و به کارگر چینی مزد میدهد و کک اش هم نمی گزد که بلوچ بی نوا مجبور است بنزین قاچاق کند. این تنها خاصیت تهران نیست بلکه همه مراکز کشورها در جهان این خاصیت را دارند و کشور بدون مرکز نمی شود. اما میتوان یقه مرکز را چسبید و مطالبات را مطرح کرد. خیلی کارها میتوان کرد فقط باید شعور جامعه به جایی برسد که بجای دعواهای بی حاصل به عاقب خود بیاندیشد.
حال دوستان جدایی طلب بلوچ ما که خیلی تاریخ تاریخ میکنند و از ستم فارسها سخن میگویند بروند تاریخ خودشان را مطالعه کنند که بخشی از آن در بالا آمد. تاریخ نگار بلوچ ما که خود این تحقیق را گشته و نوشته، چشم این را ندارد که ببیند در میان شرح آنهمه بدبختی و جنگ بین بلوچها و سرداران جور واجورش را که میدهد هیچکدام از این سران و سرداران حتا یک قدم هم برای مردم بلوچ بر نداشته اند. هیچ قناتی کنده نشد و هیچ آبادانی نشد و هیچ سدی زده نشد. همه اش جنگ بوده است و کشتار مردم. اما همین یک تیکه را که نادرشاه برای شان فرماندار تعیین کرده مایه بدبختی مردم بلوچ میداند. این بجز شوونیزم بلوچ و ناسیونالیسم کور نیست که آنهمه ستمها و درگیریهای خانه برباد ده خود سران بلوچ بر سر قدرت و تاراج مردم بلوچ را نمی بیند اما همین دلیل آبکی که نادرشاه برای بلوچها فرمانداری بلوچ از میان خود بلوچها تعیین کرده برایش نقطه شروع بدبختی بلوچها است. کوری تا این حد که حتا دست خط خودش را نتواند بخواند نوبر است. بروید در سایت این آقای بلوچ و تاریخ بلوچستان را بخوانید اگر یک نمونه، حتا یک نمونه بیاورید که فلان کس بلوچ پس از آنکه به قدرت رسید در فلانجا برای رفاه اهالی قنات کند و یا آبادانی کرد. یک نمونه هم نیست. این خاص بلوچستان هم نیست. رسم دنیا چنین بوده و در تمام ایران وضعیت همین بوده. اما گویی هم میهنان بلوچ راه راحتش را انتخاب کرده اند، جگر دیدن عیبهای خود و جامعه شان را ندارند دنبال بلا گردان می گردند؛ «اگر ما بلوچها فقیر هستیم بخاطر ستم ملی است که فارسها به ما کرده اند». مشکل اینجاست که ممکن است که فعلا سر خود را گرم کنید و مشکل را گردن فارسها بیاندازید. اما فردا که با مشکلات تان تنها شدید و مشکل و بلا و قحطی از آسمان بارید آنگاه متوجه خواهید شد که آنطور هم نبوده که خیال میکردید تا از ایران جدا شوید کپرهای تان ویلا خواهد شد. نه برادر. برای تبدیل کپر به ویلا که طلب تان، به یک خانه 120 متری با آب و برق و کولر باید اول جامعه صنعتی بسازید و تولید صنعتی یا کشاورزی داشته باشید تا کار و ثروت تولید شود. برای اینها نیز نیازی به جدا شدن نیست بلکه میتوانید یقه دولت مرکزی را بگیرید و سهم نفت تان را بخواهید. تلاش کنید دولت مرکزی را برای تشکیل یک مجلس استان که بودجه در اختیارش باشد (مثل آمریکا و سوئد) و نه مانند شورای شهر فعلی تحت فشار قرار دهید.
نکته دیگر این است که ما بشر امروز، زور که بزنیم از هفت هزار سال پیش بیشتر تاریخ نداریم. بقیه اش غار نشینی و زندگی وحشی ها بوده است. فکر ده هزار سال دیگر را کرده اید؟ پنجاه هزار سال آینده چی؟ آیا آن هنگام هم هنوز جنگ فارس و بلوچ در میان است؟ یا خیال میکنید که هنوز در ایران فقط ایرانی ها زندگی میکنند؟ در جایی خواندم که اگر زاد و ولد انسانها به همین منوال پیش برود هفتصد بعد جمعیت زمین آنقدر زیاد میشود که باید دور کره زمین را ساختمانی به ارتفاع سه کیلومتر بسازند تا همه انسانها در آن جای بگیرند. حال جای بلوچ و فارس را معین کن!
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 32 صفحه
قسمتی از متن word (..docx) :
2
تاریخ خط در ایران
در روایات زردشتی از داستانهای ملی ایران چنین آمده است که طهورث پیشدادی پس از آنکه بر اهریمن پیروز شد هفت گونه خط را که بکسی یاد نمیداد بزور از او فرا گرفت. در اسناد سریانی آمده است که زردشت کتاب اوستارا بهفت زبان سریانی و فارسی و آرامی و سگستانی و مروزی و یونانی و عبری نوشته است. آیا هر یک از این زبانها خطی نداشتهاند؟ مامیدانیم که در ایران پیش از اسلام خط سریانی و خط میخی برای پارسی باستان و خط آرامی و یونانی و عبری در میان یهود ایران رواج داشته است. پس میتوان گفت که برای زبان سگستانی(سیستانی) و مروزی(زبان مرو)نیز خطی بکار بردهاند.
معمولا واضع خط را در جهان فنیقیان میدانند. این نکته تنها دربارهٔ ملل سامی درستست و ملل آریائی مخصوصاً در هند شاید پیش از فنیقیان خطهای دیگری اختراع کردهاند که از سلسلهٔ خطوط سامی مأخوذ از خط فنیقی نیست.
در ایران ما خط داستانی بسیار مفصل دارد و موضوع باندازهای وسیعست که میتوان کتاب جداگانهای در تاریخ خط در ایران نوشت. کسانی که درین زمینه اندکی ممارست بکنند فوراً بنکتهٔ مهمی برمیخورند و آن اینست که نیاکان بزرگوار ما درین مدت دو هزار و پانصد سال که ما تاریخ مدون و معروف داریم هرگز در هیچ خطی تعصب نورزیدهاند و هر زمان که خط آسانتر و بهتریپیدا شده است در پذیرفتن آن درنگ نکردهاند.
اکنون قدیمترین اسنادی که در دست ماست از دورهٔ هخامنشیان بخط میخی است. این نام را اروپائیان از روزی که باآن روبرو شدهاند بروی آن گذاشتهاند زیرا که این خط مرکب از خطوط افقی و عمودی و منکسرست که بالای آن پهنتر و پائین آن باریکترست بشکل میخ. ناچار درین خط برای هر حرف و مخرجی چند خط افقی و عمودی و منکسر بانواع مختلف باید ترکیب کرد تا هرعلامتی با علامت دیگر اشتباه نشود وقهراً نوشتن باین خط وقت زیاد میگیرد و باری هر حرفیچندین بار باید دست راباینطرف و آن طرف حرکت داد و گرداند.
2
این خط را نخست برای زبانهای بینالنهرین یعنی زبان الامی و بابلی و آسوری بکار بردهاند و چون الامیان در خوزستان امروز میزیستهاند و همسایهٔ پارسیان بودهاند مردم پارس یا پیش از تشکیل شاهنشاهی هخامنشی و یا در آغاز این دوره این خط را برای زبان پارسی باستان هم پذیرفتهاند و میتوان حدس زد که مادها نیزبرای خود آنرا اختیار کرده باشند زیرا که ایشان نیز با آسوریان و بابلیان همسایه بودهاند.
در پذیرفتن خط میخی برای زبان پارسی باستان تصرفی کردهاند باین معنی که پیش از سال سه هزار قبل از میلادسومریان خطی اختراع کردهاند که در قرن نوزدهم اروپائیان بآن خط میخی گفتهاند زیرا که این خط مرکب از خطوط عمودی و افقی و منکسرست که شکل میخ دارد و سپس آکادیان و آسوریان و کلدانیان و الامیان و هیتیها و ایرانیان وارمینان نیز آنرا برای زبانهای خود اختیار کردهاند. درخطوط میخی ملل دیگر چند نقش از هشتصد تا سه هزارعلامت بکار میرفته است. ایرانیان تصرف جالبی که در خط میخی برای زبان پارسی باستان کردهاند اینست که تنها چهل و دو علامت برای اصوات مرکب بکار بردهاند. این خط تا پایان دورهٔ هخامنشی در کتیبهها و سکهها بکار رفته است اما برای زبان بابلی تا آغاز تاریخ میلادی آنرا بکار
4
بردهاند. ازین ۴۲ علامتی که در خط میخی ایرانی بکار میرفته است یک علامت حکم نقطه را دارد و برای وقف در میان حروف بکار میرفته و پنج علامت دیگر باصطلاح فنی ایدئوگرام بوده است یعنی در برابر پنج کلمهٔ رایجی که بسیار بکار میرفته مینوشتهاند و حاکی از صدای مخصوص نیست. یک علامت را برای کلمهٔ شاه ودو علامت را برای کلمهٔ کشور و یک علامت را برایکلمهٔ زمین و یک علامت را برای کلمهٔ اهورمزد بکار میبردهاند و علائم دیگر برای حروف مرکب از یک حرف باصدا و یک حرف بیصدا بودهاست.
خط میخی چنان مینماید که تنها برای زینت و در کتیبهها و سکهها بکار رفته و چون نوشتن هرحرفی چندین حرکت دست و چندین خط افقی و عمودی و منکسر لازم داشته است در حوائج روزانه و درکارهای عادی آنرا بکار نمیبردهاند زیرا که تاکنون جز در کتیبهها و سکهها و الواح سیموزر که برای تاریخ ساختمانهای مهم ترتیب میدادهاند و در مهرها در جای دیگر دیده نشده است. قدیمترین کتیبه خط میخی ایران از کورش بزرگ از سال ۵۳۸ و آخرین آن از اردشیر سوم از سال۳۳۸ پیش از میلادست.
چون در دورهٔ هخامنشیان اقوام آرامی از نژاد سامی ساکنان ایالات غربی ایران در کرانههای فراتو دجله بودهاند و خط و زبان مخصوص از نژاد خطها و زبانهای سامی داشتهاند خط ایشان که از خط فنیقی گرفته شده آسانتر بوده و هر حرفی از آن بیش از یک حرکت دست لازم نداشته است، درایران رایج شده و ناچار زبانشان هم در کارهای اداری و دیوانی دورهٔ هخامنشی رواج یافته است، چنانکه قراین بسیار گواهی میدهد این خط و زبان در دورهٔ هخامنشیان درایران متداول بوده است و زبان پارسی باستان را بخط آرامی هم مینوشتهاند چنانچه قسمی از کتیبهای از اردشیر اول بهمین خط مانده است در همین دوره هنوز زبان ایلامی و خط میخی مخصوص آن بعنوان زبان اداری در دربارهخامنشی بکار میرفته است.
4
در ۱۳۱۲ در گوشهٔ شمال غربی صفهٔ تخت جمشید در ضمن خاک برداری بآستانهٔ دری برخوردند که از همان زمان هخامنشیان تیغه کرده بودند ودر پشتآن تیغه،سیهزار لوحهٔ گلی یا خشتهای کوچک و بزرگ بشکل مربع مستطیلبدست آمد که بخط و زبان ایلامیست. چندی بعد۷۵۰خشت دیگر درجنوب شرقی همان صفه بدست آمد و ثابت شد که حساب ساختمانهای مختلف کاخ هخامنشیان را باین خط وزبان مینوشتهاند.
استیلای یونانیان و مقدونیان برایران در سال ۳۳۰ پیش از میلادخط و زبان یونانی را در ایران رواج داد و ناچار در سراسر دورهٔ سلوکی وقسمتی از دورهٔ اشکانی تاآغاز تاریخ میلادی این خط در ایران رواج یافته ودرین مدت خط میخی و زبان پارسی باستان متروک شده است. خط و زبان یونانی تا اوایل دورهٔ ساسانی تا اندازهای هنوز در ایران رایج بوده است زیرا که در کتیبههای شاپور اول که از ۲۴۱ تا۲۷۲ میلادی در ایران پادشاهی کرده است خط وزبان یونانی دیده میشود و مهمترین نمونههای آن در کتیبهٔ معروف زردشت در صحرای مرودشتست.
تا زمان بلاش دوم در سکههای اشکانی جز خط وزبان یونانی چیزی دیده نمیشود و تنها درسلطنت بلاش دوم که از۱۲۱ میلادی آغاز شده است نخستین بار حروف آرامی در سکههای ایران پدیدار شده است. زبانی را که در سکههای اشکانی درین تاریخ بخط آرامی پدید ارشده بخطا خاور شناسان و دانشمندان اروپائی بازبان پهلوی یکی دانستهاند و نخست آنراپهلوی شمالی یا پهلوی اشکانی نامیدهاند و درین
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 12 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
عنوان تحقیق
« اصطلاحات دیوانی و مشاغل درباری در تاریخ بیهقی »
اصطلاحات دیوانی:
دیوان رسالت
دیوان اسنیفاء
دیوان خلیفت
دیوان عرض
دیوان وزارت
دیوان وکالت
دیوان مملکت و حساب
دیوان نکت
دیوان برید
دیوان قضا
دیوان مظالم – از دو دیوان اخیر بصورت مجلس قضا و مظالم یاد شده است .
دیوان برید: دیوان برید از دیوانهای مهم بشمار می رفت و اموری که مربوط به حمل نامه ها و نقل پیامها و ارسال اخبار مملکت بود به وسیله این دیوان انجام می شده و در منابع اسلامی گاهی از آن تعبیر به (دیوان الخبر و البرید ) می کردند .
2
اصطلاحاتی که بیهقی در باب این دیوان یاد کرده عبارت است از :
صاحب برید.
نایب برید.
اسکدار .
خریطه.
مجمّز .
(این دو اصطلاحات (5-4)نمی تواند ،جزء مقامات دیوانی باشد )
پیک (در عربی بصورت فیج بکار رفته است )
جمع آن فیوج آمده است .
قاصد مسرع .
دیوان عرض : مقصود دیوان عرض سیاه یا عرض لشکر است ، اصطلاح عرض کردن لشکر و دیوان، عرض سپاه در شاهنامه است:
همه لشکر رومیان عرض کن هرآنکس که هستند نو یا کهن
شاهنامه ، چاپ بروخیم
بدو داد دیوان عرض سیاه بفرمود تا پیش درگاه شاه
دیوان عرض
نایب دیوان عرض
4
عارض
سپاه سالار
سرهنگ ، سرهنگ به کسی گفته می شده که بر سواران ریاست می کرده است .
فرخی :
زبی دلی و زبی دانشی به لشکر خویش
هم از پیاده هراسان بود هماز سرهنگ
6- سواران جریده ، به معنی گروهی از سواران که برای جنگ با دشمن جدا کرده شده باشد.
7-یکسوار گان ، احتمال دارد به معنی سوارانی باشد که به تنهایی حرکت می کنند .
سپاه ، لشکر دارای اجزایی بدین ترتیب بوده است : (مقدمه ،ساقه ،قلب، میمنه،میسره، جناحها ،مایه دار) . منوچهری گوید:
تو به قلب لشکر اندر خون اِنگوران به دست ساقیان در میسره ، خنیاگران در میمنه
طلایع
کردوش
دیوان استیفا ء : در دیوان استیفاء، امور مالی حل وفصل می شده وگاهی صاحب دیوان به معنی مطلق به صاحب دیوان استیفاء ،اطلاق می شده و نیز از او به (دفتردار ) نیز تعبیر می شده است .
4
مستوفی ( به کسی که عهده دار دیوان استیفاء بوده اطلاق می شده است ).
مستخرج (کسی بوده که بحساب اموال رسیدگی می کرده )
تسبیب، عبارت است از اینکه کسی را بر مالی متعذّر الوصول حواله کند تا صاحب حواله با عامل کمک کند و شکی نیست که در این موارد زور و شکنجه به کار می رفته است . کسی که تسبیب برای او انجام می شده (مسبّب) می گفتند.
قوامی رازی گوید:
مسبّب از توبه چوب و شکنجه بستاند هرآنچه جمع می کنی سالهابه رنج وعذاب
از آن مسبّب اسباب تو همی ببرد که راست می نروی با مسبّب الاسباب
مستحثّ ، به معنی وصول کننده مالیات است.
بیستگانی ، مواجبی بوده است که چهار بار در سال به لشکریان می دادند .
فرخی می گوید :
سپاهی است او را که از دخل گیتی به سختی توان دادشان بیستگانی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 54 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
تاریخ افغانستان
حدود دوهزار سال پیش از میلاد مسیح، سرزمین هندوکش (افغانستان) مورد هجوم اقوام آریایی که از درههای پامیر سرازیر شده بودند قرار گرفت و به تصرف این اقوام در آمد. روشن نیست پیش از تهاجم آریاییها چه کسانی در این سرزمین ساکن بودهاند. بطلمیوس و دیگر جغرافیدانان باستان از سرزمینی که در جنوب هندوکش بین کویر نمک فارس (ایران امروز) در غرب و رود سند در شرق واقع بوده، به نام «آریانا» یاد کردهاند.
قدیمیترین اثر مکتوبی که در آن از سرزمین هندوکش ذکر به عمل آمده، اوستا کتاب مقدس زرتشت است.
هخامنشیان
باکتریا در حدود ۵۴۰ قبل از میلاد. توسط کورش هخامنشی فتح و به امپراتوری پارس پیوست. بعدها داریوش کبیر قسمتهای بیشتری از آن را فتح کرد. افغانستان کنونی در دوران داریوش هفت ساتراپی داشت و اهمیت استراتژیک زیادی داشت. در اواسط قرن چهارم قبل از میلاد فتوحات هخامنشی فروکش کرد و برخی از نواحی جنوب و شرق به تدریج از شاهنشاهی هخامنشی جدا شدند.
تاریخ افغانستان
حدود دوهزار سال پیش از میلاد مسیح، سرزمین هندوکش (افغانستان) مورد هجوم اقوام آریایی که از درههای پامیر سرازیر شده بودند قرار گرفت و به تصرف این اقوام در آمد. روشن نیست پیش از تهاجم آریاییها چه کسانی در این سرزمین ساکن بودهاند. بطلمیوس و دیگر جغرافیدانان باستان از سرزمینی که در جنوب هندوکش بین کویر نمک فارس (ایران امروز) در غرب و رود سند در شرق واقع بوده، به نام «آریانا» یاد کردهاند.
قدیمیترین اثر مکتوبی که در آن از سرزمین هندوکش ذکر به عمل آمده، اوستا کتاب مقدس زرتشت است.
هخامنشیان
باکتریا در حدود ۵۴۰ قبل از میلاد. توسط کورش هخامنشی فتح و به امپراتوری پارس پیوست. بعدها داریوش کبیر قسمتهای بیشتری از آن را فتح کرد. افغانستان کنونی در دوران داریوش هفت ساتراپی داشت و اهمیت استراتژیک زیادی داشت. در اواسط قرن چهارم قبل از میلاد فتوحات هخامنشی فروکش کرد و برخی از نواحی جنوب و شرق به تدریج از شاهنشاهی هخامنشی جدا شدند.
حمله اسکندر
پس از شکست ایرانیان از لشکریان اسکندر و گشوده شدن پایتخت هخامنشی، داریوش سوم به سوی شرق متواری گشت و توسط بسوس، بدخش (والی) بلخ، کشته شد.
در سال ۳۲۹ پیش از میلاد، اسکندر مقدونی پا به سرزمین هندوکش که تاریخنویسان یونانی آن را پاراپومیسوس (Parapomisus) گفتهاند نهاد. اسکندر هرات را تصرف و پس از سپری نمودن زمستان در سیستان، وارد ناحیهای شد که به نامش اسکندریه (قندهار امروزی) نامیده شد. لشکریان اسکندر پس از اشغال غزنه و کابل، در شمال کابل (غوربند) شهرک دیگری را نیز به نام اسکندریهٔ قفقاز بنا نهادند. اسکندر با سپاهیان خود وارد مناطق حاصلخیز آسیای میانه شد و میگویند با دختر یکی از خانهای محلی تخارستان نیز ازدواج کرد که اسمش رخسانه(Roxana)بود. اسکندر به مدت یک سال در دشتهای آسیای میانه سرگردان بود و با تاختوتاز جنگجویان این سامانها روبرو میگشت و شماری از سپاهیانش را نیز به علت سرما و کمبود خواروبار از دست داد.
پس از برونرفت اسکندر از باکتریا (سرزمین باختر)، برخی از سردارانش پادشاهی کوچکی تشکیل داده و مدت دویست سال بر این سرزمین فرمان راندند. از دو سده چیرگی
پادشاهان یونانی باکتریا چیزی به جز برخی از سکههای آن زمان بجا نمانده است.
کوشانیان
در قرن اول میلادی، قبایل صحراگرد یوئه-چی که از جانب شمال وارد باکتریا شده بودند یونانیها را تارومار کرده، باکتریا را تصرف نمودند و سلسلهٔ کوشان را بنا نهادند. کوشانیها که تجربهٔ حکومت نداشتند، امپراتوری خویش را بر ویرانههای امپرتوری یونانی بنا نهاده و دوباره سکههای یونانی و حتی الفبای یونانی را متداول ساختند.
کوشانیها تا اواسط فرن اول میلادی شهرهای کابل و قندهار را نیز تسخیر کرده و امپراتوری خویش را وسعت بخشیدند. در این دوران دین بودایی نیز توسط آشوکا به این سرزمین وارد شد. در دوران حکمرانی کانیشکا، مبلغان آئین بودایی از طریق آسیای مرکزی به چین سفر نموده و در پخش و اشاعهٔ این آیین تلاشهای زیادی کردند. دورهٔ کوشانیها را میتوان دورهٔ تمدن جدیدی برای افغانستان محسوب کرد: این خاندان در پیکرتراشی پیشرفتهای بسیاری کرد و بتهای ۳۵ و ۵۳ متری بامیان که توسط طالبان نابود شدند از یادگارهای همین دوره بودند. خاندان کوشان در حوالی سال
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 100 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
طرحهای نخستین
از زمانی که انسانها برای زندگی گروهی گرد هم آمدند بزه وجود داشته است، چنان که کتیبه اسپانیایی موجود در رمیجیا، Remigia
نزدیک شهر والانس، متعلق به دوره پیش از تاریخ که صحنه اجرای مجازات اعدام را نشان می دهد موید آن است، و می توان حدس زد که در همان زمان آثاری از آموزه کیفری می بایست وجود داشته باشد. پس از آن و بعدها متونی چون تورات ( به ویژه در سفر تثنیه و اعداد)، قانون حمورابی Hammourabia یا hammourapia پادشاه بابل و بنیانگذار نخستین امپراتوری بابلی قرنها پیش از میلاد مسیح بوده است. برای اطلاعات بیشتر رجوع کنید به: آشوری (محمد)، «عدالت کیفری از دیدگاه حمورابی» در عدالت کیفری، انتشارات گنج دانش، 1376، ص 87 و بعد. نئوفیل (میک)، قانون حمورابی، ترجمه کامیار عبدی، انتشارات سازمان میراث فرهنگی، 1373. برای مطالعه در خصوص قدیمی ترین اشاره به قتل و مجازات آن رجوع کنید به: بادامچی (حسین)، «قانون نامه اور- نمو: کهنترین قوانین جهان» (ترجمه و تالیف)، در کتاب امروز، مجموعه مقالات، نشر نگاه امروز، تهران، 1380، ص 107 و بعد(م).
یا قانون هیتیتها Hittites, مردمی از نژاد هند و اروپای بودند که بین سده های بیستم و دوازدهم پیش از میلاد در آناتولی مرکزی (استان یوزگات ترکیه فعلی) می زیسته اند و امپراتوری مقتدری را در آنجا بنا نهاده بودند. برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به: گرنی (الیور)، هیتی ها، ترجمه رقیه بهزادی، انتشارات موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1371؛ اکبری رومنی (فرناز)،«درآمدی به قوانین هیتی»، مجله حقوقی و قضایی دادگستری، شماره 31، سال 1379، ص87 و بعد(م)
پدید آمدند که حاوی مقررات دقیق مبنی بر فلسفه کیفری بودند. بعد از این دوره کم کم نخستین آموزه های کیفری پدیدار شد.
نویسندگان دوره باستان یونان و رم
آیین دادرسی کیفری توجه قدما را زیاد به خود جلب نکرده است. فقط افلاطون در کتاب قوانین برگردان فارسی این اثر به قلم محمدحسین لطفی در انتشارات خوارزمی چاپ و منتشر شده است (م).
اشاراتی چند به آن دارد. وی غالبا ً تنها به بررسی قوانین آتن که با آنها آشنایی داشته است اکتفا می کند. در عین حال، افلاطون گهگاه راه حلهایی پیشنهاد می کند، که اگرچه امروز به نظر ما پیش پا افتاده می نماید، در آن موقع تقریبا ً انقلابی بوده است. زمانی که محاکمه کیفری، مبارزه ای بین بزهکار و بزه دیده در برابر قضات ساکت یا دادرسان خاموش،
2
طرحهای نخستین
از زمانی که انسانها برای زندگی گروهی گرد هم آمدند بزه وجود داشته است، چنان که کتیبه اسپانیایی موجود در رمیجیا، Remigia
نزدیک شهر والانس، متعلق به دوره پیش از تاریخ که صحنه اجرای مجازات اعدام را نشان می دهد موید آن است، و می توان حدس زد که در همان زمان آثاری از آموزه کیفری می بایست وجود داشته باشد. پس از آن و بعدها متونی چون تورات ( به ویژه در سفر تثنیه و اعداد)، قانون حمورابی Hammourabia یا hammourapia پادشاه بابل و بنیانگذار نخستین امپراتوری بابلی قرنها پیش از میلاد مسیح بوده است. برای اطلاعات بیشتر رجوع کنید به: آشوری (محمد)، «عدالت کیفری از دیدگاه حمورابی» در عدالت کیفری، انتشارات گنج دانش، 1376، ص 87 و بعد. نئوفیل (میک)، قانون حمورابی، ترجمه کامیار عبدی، انتشارات سازمان میراث فرهنگی، 1373. برای مطالعه در خصوص قدیمی ترین اشاره به قتل و مجازات آن رجوع کنید به: بادامچی (حسین)، «قانون نامه اور- نمو: کهنترین قوانین جهان» (ترجمه و تالیف)، در کتاب امروز، مجموعه مقالات، نشر نگاه امروز، تهران، 1380، ص 107 و بعد(م).
یا قانون هیتیتها Hittites, مردمی از نژاد هند و اروپای بودند که بین سده های بیستم و دوازدهم پیش از میلاد در آناتولی مرکزی (استان یوزگات ترکیه فعلی) می زیسته اند و امپراتوری مقتدری را در آنجا بنا نهاده بودند. برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به: گرنی (الیور)، هیتی ها، ترجمه رقیه بهزادی، انتشارات موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1371؛ اکبری رومنی (فرناز)،«درآمدی به قوانین هیتی»، مجله حقوقی و قضایی دادگستری، شماره 31، سال 1379، ص87 و بعد(م)
پدید آمدند که حاوی مقررات دقیق مبنی بر فلسفه کیفری بودند. بعد از این دوره کم کم نخستین آموزه های کیفری پدیدار شد.
نویسندگان دوره باستان یونان و رم
آیین دادرسی کیفری توجه قدما را زیاد به خود جلب نکرده است. فقط افلاطون در کتاب قوانین برگردان فارسی این اثر به قلم محمدحسین لطفی در انتشارات خوارزمی چاپ و منتشر شده است (م).
اشاراتی چند به آن دارد. وی غالبا ً تنها به بررسی قوانین آتن که با آنها آشنایی داشته است اکتفا می کند. در عین حال، افلاطون گهگاه راه حلهایی پیشنهاد می کند، که اگرچه امروز به نظر ما پیش پا افتاده می نماید، در آن موقع تقریبا ً انقلابی بوده است. زمانی که محاکمه کیفری، مبارزه ای بین بزهکار و بزه دیده در برابر قضات ساکت یا دادرسان خاموش،
2
Let juges muets
که فقط به صدور حکم اکتفا می کردند، بود افلاطون انتظار دارد که قضات نقش فعالی ایفا کنند و از طریق تحقیقات و بازجویی، توضیحات لازم را کسب کنند. وقتی کیفر از پیش در قانون مشخص نشده است، افلاطون خواهان دادن اختیار تعیین آن تنها به قاضی می شود و حالآنکه در عمل، همین قاضی فقط می توانسته به اعتبار و «ارزش» دلایل خواهان و خوانده رای خود را صادر کند.
در زمینه ادله اثبات جرم، افلاطون «سوگند» را به لحاظ بی تقوایی و اشاعه شرک رد می کند و از شهادت به دو شرط دفاع می کند، یکی اینکه قاضی آن را به صورت نوشته درآورد و دیگ آنکه نسبت به گواه کاذب شدت عمل به خرج داده شود که اگر وی قبلا ً سه بار محکوم شده است، کیفر مرگ در انتظارش باشد.
خلاصه آنکه افلاطون از آیین دادرسی ای که مبتنی بر عدم حضور فعال قاضی و استفاده از سوگند است دوری می جوید. بدین ترتیب، اندیشه ارائه خدمات عمومی در اجرای عدالت به طور ضمنی محسوس است.
3
مطالبی که درباره مبنای مجازات گفته شده بی نهایت مهم تر است. نویسندگان بسیاری، به ویژه تراژدی نویسان و فیلسوفان که اغلب یونانی هستند تا لاتینی، این مسئله را مورد ملاحظه قرار داده اند. این نویسندگان سه نقش و وظیفه برای کیفر قائل شده اند:
انتقام جویی
کیفر در نزد یونانیان قبل از هر چیز «وسیله ای است برای اعاده آبروی از دست رفته بزه دیده و هم زمان برای تایید مجدد حیثیت و قدرت وی، با توهین به شخص توهین کننده یعنی مجرم چندان که او را خوار کند». S. Said, “le future des peines en Grèce ancienne des “Tragiques” à Platon , in Le droit et le futur, “recherches de l’Université de Droit, d’Economie et de Sciences Sociales de paris” PUF, 1985, p. 11 et s.
در واقع کیفر باید قلب بر آشفته بزهدیده را آرام بخشد و به وی نفع برساند و برای او نوعی لذت به وجود آورد. در تراژدیهای یونانی نسبت به جانیان با بی رحمی رفتار می شود، و بزه دیده می تواند آزادانه خشم خود را ارضا کند در آژاکس اثر سوفکل قهرمان تراژدی از دشنام و تازیانه استفاده می کند. از نظر یونانیان فردی که دشنام و تازیانه به او وارد می شود تامرتبه بردگی تنزل می یابد. آشیل در اثر خود، پرومته در زنجیر، چهره ای از
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 11 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
تاریخ بیزانس................................................................................................ & 1
تاریخ بیزانس
امپراطوری روم شرقی یکی از بزرگترین ایجاد کنندة مشکلات برای رم غربی در قرون 3 و4 بود زیرا فرهنگ شهر نشینی در آنجا بهتر جا افتاده بود و اولین یورش هایی که به رم انجام شد ارزش های رم را بهتر نشان می دهد.
در قرن پنجم تجاوزهای متعددی که به بخش غربی امپراطوری می شد باعث فتح آن شد ولی باعث شد که بخش شرقی فقط مجبور به پرداخت باج شود. تئو دوسیوس دوم دیوار های شهر کنستانتین پل را غیر قابل نفوذ کرد و آن را از فتح شدن با توجه به حملاتی که توسط اقوام خارجی به آن تا سال 1204 می شد حفظ کرد. بخشی از امپراطوری او توسط هون ها به رهبری آتیلا مورد تهاجم واقع شده بود. تئودوسیوس به آنها طلا داد و به این وسیله آنها را داخل در تجارت کرد و به تجارت با این بربرها پرداخت. جانشین او مارسین این روش را ادامه نداد ولی توجه آتیلا به امپراطوری رم غربی جلب شد تا این که در 453 مرد.
امپراطوری او فرو پاشید و کنستانتین پل برای همیشه از تهدید های او خلاص شد و ارتباطی سودمند را با بازماندگان هون ها برقرار کرد و انها به عنوان سرباز مزدور در ارتش امپراطوری بیزانس در قرون بعدی می جنگیدند.
در این زمان حاکم واقعی کنستانتین پل جنرال اسپر بود. لئوی اول شهرا از تصرف بربرهای نیمه وحشی ایسائوری که در اطراف رم زندگی می کردند نجات داد. اسپر و پسرش آردابر در توطعه و آشوبی در سال 471 کشته شدند و به این ترتیب کنستانتین پل برای قرون متمادی از سیطره و تسلط خارجیان رهایی یافت.
لئو همچنین اولین امپراطوری بود که از طریق منصب نظامی به تاج و تخت نرسید و بر خلاف رسومات رم باستان به وسیلة اسقف اعظم کنستانتین پل این مقام به او داده شد. به مرور زمان این روش رواج پیدا کرد و در قرون وسطی تاج گذاری به وسیلة یک شخصیت مذهبی کاملا جانشین روش باستان شد
تاریخ بیزانس................................................................................................ & 3
.
هنگامی که امپراطوری رم غربی در 476 سرانجام از هم پاشید زنون در امپراطوری رم شرقی حکومت می کرد و در این هنگام یک فرماندة بربر به نام ادوآکر در رم غربی امپراطور رمولوس آگوستولوس را برکنار کرد بدون این که دست نشانده ای را جایگزین او کند.
در 468 لئوی اول تلاش کرد که دوباره آفریقا را از واندال ها پس بگیرد ولی به سختی شکست خورد که این نشان می داد که توانایی نظامی امپراطوری رم شرقی تا جه اندازه کا هش یافته است. هنگامی که امپراطوری رم غربی در حال محدود شدن به ایتالیا بود، بریتانیا به دست آنگلوساکسون ها و اسپانیا به دست ویزیگوت ها و آفریقا به دست واندال ها و فرانسه نیز به دست فرانک ها افتاد.
تلاش زنون برای احیای مجدد ایتالیا فقط به مذاکره با تئودوریک رهبر استرو گوت ها محدود شد و زنون او را به عنوان رهبر ایتالیا برگزید.
بعد از مرگ ادوآکر در 493، تئودوریک که دوران جوانی خود را در کنستانتین پل بود قدرت را در ایتالیا به دست گرفت و او نشان داد که قدرتمندترین پادشاه ژرمن در آن سال ها است اما جانشینان او بسیار از او ضعیف تر بودند و پادشاهی آن ها در ایتالیا در دهة 530 رو به ضعف رفت.
در 475 زنون با توطعه ای از سوی باسیلیکوس از سلطنت خلع شد اما بعد از بیست ماه زنون مجددا امپراطور گردید اما او مجبور بود با تهدید های ایسائوری ها به رهبری آیلو و لئونیتوس که ادعای امپراطوری داشت مقابله کند. قدرت و اهمیت ایسائوری ها در هنگامی که یک فرماندة رمی الاصل به نام آناستازیوس اول در 491 امپراطور شد به پایان رسید و به طور قطعی آنها را در 498 پس از یک جنگ طولانی شکست داد.
آناستازیوس خود را به عنوان یک رهبر و اصلاح طلب توانمند نشان داد. او سیستم ضرب سکة زمان کنستانتین اول را با به طور قطعی مشخص کردن میزان وزن سکه های
تاریخ بیزانس................................................................................................ & 4
مسی تکمیل کرد. این سکه ها در اغلب معاملات روزمره استفاده می شدند. او همچنین سیستم مالیاتی را اصلاح کرد. در زمان مرگ او خزانة دولت شامل 320000 پوند طلا می شد.
زمان حکومت ژوستی نین اول که از 527 شروع می شود دورهای است که در آن شاهد پیروزی هایی برای گسترش پادشاهی و اصلاح قلمرو روم هستیم . همچنین در قرن ششم شاهد شسروع یک سرس نزاع ها میان امپراطوری بیزانس و دشمنان سنتی آن از قبیل ایرانی ها ،اسلاو ها و بلغارها نیز هستیم .
بحران های مذهبی از قبیل سوالاتی که در مورد مسیحیت تک جوهری وجود داشت و همچنین سوالاتی که در مورد خود امپراطوری مطرح بود ژوستی نین را به این سمت برد که کنترل موثری را در این زمینه همانند دورة ژوستن انجام دهد . پیش از این ژوستی نین یک افسر اصلاح طلب در ارتش امپراطوری بود و رهبری محافظان آناستا زیوس اول را بر عهده داشت و پس از مرگ آناستا زیوس خود را امپراطوز نامید . ژوستس نسن فرزند یک روستایی اهل ایلیری کوم بود .
ژوستی نین یکی از شجاع ترین افراد زمان خود بود و در فکر احیای مجددی اعمال قدرت روم بر جهان مدیترانه بود . او سیستم اجرایی و قوانین را به کمک سر داران بر جسته ای از قبیل بیلیزاریوس و نارسس اصلاح کرد و موقتاً بخش هایی از قلمرو از دست رفتة روم را دو باره در غرب به دست آورد و بیشتر ایتالیا و شمال آفریقا و بخش کوچکی در جنوب اسپانیا را تصرف کرد .
در سال 532 ژوستی نین برای تأ مین امنیت مرزهای شرقی امپراطوری پیمان صلحی ابدی با پادشاه امپراطوری ایران ، خسرو اول ساسانی امضاء کرد . هر چند که باید سالیانه مبلغی طلا به عنوان باج می پرداخت .
فتوحات ژوستس نین در غرب از 533 آغاز شد . هنگامی که بیلیزاریوس برای گرفتی قلمرو امپراطوری در شمال آفریقا با نیروی کوچکی در حدود 18000هزار نفر که بیشتر
تاریخ بیزانس................................................................................................ & 4
سربازان مزدور بود فرستاده شده بود . این توسعه طلبی ممکن بود به شکست انجامد و این تلاش تازه نیاز به موفقیت داشت و از طرفی پادشاه واندال ها در کارتاژ نیروی لازم را نداشت و حمایت نشد و این به بیلیزاریوس کمک کرد.
واندال ها پس از دو در گیری تسلیم شدند و بیلیزاریوس به کنستانتین پل برگشت در حالی که آخرین پادشاه واندال ها گلمیر زندانی او بود و جشن پیروزی برگزار کرد. به هر حال ممکن بود فتح شمال آفریقا تثبیتش چند سالی بیشتر به طول انجامد اگر قبایل محلی مستقل تا 548 تسلیم و مطیع نمی شدند.
در 535 ژوستی نین عملیات جنگی بلندپروازانه اش را برای فتح مجدد ایتالیا ادامه داد که در آن زمان تحت تسلط استروگوت ها بود.
او ارتشش را از راه خشکی به دالماتیه اعزام کرد و سپس به وسیلة کشتی نیرو های او تحت فرماندهی بیلیزاریوس در سیسیل پیاده شدند و ایسلند را نیز بدون مشکل زیادی فتح کردند. پیشروی در ایتالیا ابتدا با پیروزی همراه بود و شهر های بزرگی از قبیل ناپل، رم و همچنین پایتخت آن راونا یکی پس از دیگری فتح شدند.
گوت ها ظاهراً شکست خوردند. بیلیزاریوس در541 از سوی ژوستی نین فراخوانده شد و او پادشاه استروگوت ها را به عنوان زندانی در بند به کنستانتین پل با خود برد. به هر حال استروگوت ها و حمایت کنندگان آن ها به زودی تحت رهبری یک فرد توانمند به نام توتیلا به هم دوباره پیوستند.
از جنگ با گوت ها که محاصره های خسته کننده و نزاع و عقب نشینی بود و بتعث تحلیل رفتن بیشتر منابع مالی ایتالیا و بیزانس شده بود فقر برای حومة شهرها به وجود آمد.
بیلیزاریوس از سوی ژوستی نین فرخوانده شد چون نسبت به فرماندهی بیلیزاریوس اعتمادش را از دست داده بود و به نظر می رسید در این موقعیت حساس بیزانس
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 18 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
تاریخ بعثت
درباره تاریخ بعثت رسول خدا(ص)در روایات و احادیثشیعه و اهل سنت اختلاف است و مشهور میان علماء ودانشمندان شیعه آن است که بعثت آنحضرت در بیست وهفتم رجب سال چهلم عام الفیل بوده،چنانچه مشهور میان علماءو محدثین اهل سنت آن است که این ماجرا در ماهمبارک رمضان آن سال انجام شده که در شب و روز آن نیزاختلاف دارند،که برخى هفده رمضان و برخى هیجدهم و جمعى نیز تاریخ آنرا بیست و چهارم آن ماه دانستهاند. (1) و البته در پارهاى از روایات شیعه نیز بعثت رسول خدا(ص)درماه رمضان ذکر شده مانند روایت عیون الاخبار صدوق(ره)کهمتن آن اینگونه است که:
وقتى شخصى به نام فضل از امام رضا علیه السلام مىپرسدکه چرا روزه فقط در ماه مبارک رمضان فرض شد و در سایرماهها فرض نشد؟امام علیه السلام در پاسخ او فرمود:
لان شهر رمضان هو الشهر الذى انزل الله تعالى فیه القرآن...
تا آنجا که میفرماید:«...و فیه نبى محمد صلى الله علیه و آله»-یعنى بدانجهت که ماه رمضان همان ماهى است که خداىتعالى قرآن را در آن نازل فرمود...و همان ماهى است کهمحمد(ص)در آن به نبوت برانگیخته شد... (2) که چون مخالف با روایات دیگر شیعه در اینباره بوده است.
مرحوم مجلسى احتمال تقیه در آن داده،و یا فرموده که باید حمل بر برخىمعانى دیگرى جز معناى بعثت اصطلاحى شود،زیراتاریخ بیست و هفتم ماه رجب بنظر آن مرحوم نزد علماى امامیهمورد اتفاق و اجماع بوده و گفته است:«...و علیه اتفاقالامامیة».
و اما نزد محدثین و علماى اهل سنت همانگونه که گفته شدمشهور همان ماه رمضان است (3) ،اگر چه در شب و روز آناختلاف دارند،و در برابر آن نیز برخى از ایشان دوازدهم ماهربیع الاول و یا دهم آن ماه،و برخى نیز مانند شیعهبیست و هفتم رجب را تاریخ بعثت دانستهاند. (4) و بدین ترتیباقوال درباره تاریخ ولادت آنحضرت بدین شرح است:
1-بیست و هفتم ماه رجب و این قول مشهور و یا مورد اتفاقعلماى شیعه و برخى از اهل سنت است (5) .
2-ماه رمضان(17 یا 18 یا 24 آن ماه)و این قول نیز مشهور نزدعامه و اهل سنت است (6) .
3-ماه ربیع الاول(دهم و یا دوازدهم آن ماه)و این قول نیز ازبرخى از اهل سنت نقل شده (7) .
و اما مدرک این اقوال:مدرک شیعیان در این تاریخ یعنى 27 رجب،روایاتى استکه از اهل بیت عصمت و طهارت رسیده مانند روایاتى که در کتاب شریف کافى از امام صادق علیه السلام و فرزند بزرگوارشحضرت موسى بن جعفر علیه السلام روایتشده،و نیز روایتى کهدر امالى شیخ(ره)از امام صادق علیه السلام نقل شده است (8) و از آنجا که«اهل البیت ادرى بما فى البیت»گفتار اینبزرگواران براى ما معتبرتر از امثال عبید بن عمیر و دیگران است.
و اما اهل سنت که عموما ماه رمضان را تاریخ بعثتدانستهاند مدرک آنها در این گفتار اجتهادى است که از چند نظرمخدوش و مورد مناقشه است،و آن اجتهاد این است که فکرکردهاند بعثت رسولخدا توام با نزول قرآن
2
تاریخ بعثت
درباره تاریخ بعثت رسول خدا(ص)در روایات و احادیثشیعه و اهل سنت اختلاف است و مشهور میان علماء ودانشمندان شیعه آن است که بعثت آنحضرت در بیست وهفتم رجب سال چهلم عام الفیل بوده،چنانچه مشهور میان علماءو محدثین اهل سنت آن است که این ماجرا در ماهمبارک رمضان آن سال انجام شده که در شب و روز آن نیزاختلاف دارند،که برخى هفده رمضان و برخى هیجدهم و جمعى نیز تاریخ آنرا بیست و چهارم آن ماه دانستهاند. (1) و البته در پارهاى از روایات شیعه نیز بعثت رسول خدا(ص)درماه رمضان ذکر شده مانند روایت عیون الاخبار صدوق(ره)کهمتن آن اینگونه است که:
وقتى شخصى به نام فضل از امام رضا علیه السلام مىپرسدکه چرا روزه فقط در ماه مبارک رمضان فرض شد و در سایرماهها فرض نشد؟امام علیه السلام در پاسخ او فرمود:
لان شهر رمضان هو الشهر الذى انزل الله تعالى فیه القرآن...
تا آنجا که میفرماید:«...و فیه نبى محمد صلى الله علیه و آله»-یعنى بدانجهت که ماه رمضان همان ماهى است که خداىتعالى قرآن را در آن نازل فرمود...و همان ماهى است کهمحمد(ص)در آن به نبوت برانگیخته شد... (2) که چون مخالف با روایات دیگر شیعه در اینباره بوده است.
مرحوم مجلسى احتمال تقیه در آن داده،و یا فرموده که باید حمل بر برخىمعانى دیگرى جز معناى بعثت اصطلاحى شود،زیراتاریخ بیست و هفتم ماه رجب بنظر آن مرحوم نزد علماى امامیهمورد اتفاق و اجماع بوده و گفته است:«...و علیه اتفاقالامامیة».
و اما نزد محدثین و علماى اهل سنت همانگونه که گفته شدمشهور همان ماه رمضان است (3) ،اگر چه در شب و روز آناختلاف دارند،و در برابر آن نیز برخى از ایشان دوازدهم ماهربیع الاول و یا دهم آن ماه،و برخى نیز مانند شیعهبیست و هفتم رجب را تاریخ بعثت دانستهاند. (4) و بدین ترتیباقوال درباره تاریخ ولادت آنحضرت بدین شرح است:
1-بیست و هفتم ماه رجب و این قول مشهور و یا مورد اتفاقعلماى شیعه و برخى از اهل سنت است (5) .
2-ماه رمضان(17 یا 18 یا 24 آن ماه)و این قول نیز مشهور نزدعامه و اهل سنت است (6) .
3-ماه ربیع الاول(دهم و یا دوازدهم آن ماه)و این قول نیز ازبرخى از اهل سنت نقل شده (7) .
و اما مدرک این اقوال:مدرک شیعیان در این تاریخ یعنى 27 رجب،روایاتى استکه از اهل بیت عصمت و طهارت رسیده مانند روایاتى که در کتاب شریف کافى از امام صادق علیه السلام و فرزند بزرگوارشحضرت موسى بن جعفر علیه السلام روایتشده،و نیز روایتى کهدر امالى شیخ(ره)از امام صادق علیه السلام نقل شده است (8) و از آنجا که«اهل البیت ادرى بما فى البیت»گفتار اینبزرگواران براى ما معتبرتر از امثال عبید بن عمیر و دیگران است.
و اما اهل سنت که عموما ماه رمضان را تاریخ بعثتدانستهاند مدرک آنها در این گفتار اجتهادى است که از چند نظرمخدوش و مورد مناقشه است،و آن اجتهاد این است که فکرکردهاند بعثت رسولخدا توام با نزول قرآن
2
بوده،و نزول قرآن نیزطبق آیه کریمه:شهر رمضان الذى انزل فیه القرآن... (9) در ماهمبارک رمضان انجام شده،و با این دو مقدمه نتیجهگیرى کردهو گفتهاند: بعثت رسولخدا در ماه رمضان بوده است،در صورتیکههر دو مقدمه و نتیجهگیرى مورد خدشه است زیرا:
اولا-این گونه آیات که با لفظ«انزال»آمده بگفته اهلتفسیر و لغت مربوط به نزول دفعى قرآن کریم است-چنانچه مقتضاى لغوى آن نیز همین است-نه نزول تدریجى آن،و دراینکه نزول دفعى آن به چه صورتى بوده و معناى آن چیست.
اقوال بسیارى وجود دارد که نقل و تحقیق در اینباره از بحثتاریخى ما خارج است.و قول مشهور آن است که ربطى بهمسئله بعثت رسولخدا(ص)که بگفته خود آنها بیشتر از چند آیهمعدود بر پیغمبر اکرم نازل نشد ندارد،و مربوط استبه نزولدفعى قرآن بر بیت المعمور و یا آسمان دنیا-چنانچه سیوطى ودیگران در ضمن چند حدیث در کتاب در المنثور و اتقان از ابنعباس نقل کردهاند-و عبارت یکى از آن روایات که سیوطىآنرا در در المنثور در ذیل همین آیه از ابن عباس روایت کردهاینگونه است که گفته است:
«شهر رمضان و اللیلة المبارکة و لیلة القدر فان لیلة القدر هىاللیلة المبارکة و هى فى رمضان،نزل القرآن جملة واحدة منالذکر الى البیت المعمور،و هو موقع النجوم فى السماء الدنیا،حیث وقع القرآن،ثم نزل على محمد (ص)بعد ذلکفى الامر و النهى و فى الحروب رسلا رسلا» (10) .
یعنى ماه رمضان و شب مبارک و شب قدر که شب قدرهمان شب مبارک است که در ماه رمضان است و قرآن در آنشب یکجا از مقام ذکر به بیت المعمور یعنى محل وقوعستارگان در آسمان دنیا نازل شد و سپس تدریجا پس از آندر مورد امر و نهى و جنگها بر محمد(ص)فرود آمد.
و به این مضمون حدود ده روایت از او نقل شده است.
و متن روایت دیگرى که از طریق ضحاک از ابن عباسروایت کرده چنین است:
نزل القرآن جملة واحده من عند الله من اللوح المحفوظ الىالسفرة الکرام الکاتبین فى السماء الدنیا فنجمه السفرة علىجبرئیل عشرین لیلة،و نجمه جبرئیل على النبى عشرینسنة» (11) .
یعنى قرآن یکجا از نزد خداى تعالى از لوح محفوظ بهسفیران(فرشتگان)گرامى و نویسندگان آن در آسمان دنیانازل گردید و آن سفیران در بیستشب تدریجا آنرا برجبرئیل نازل کردند،و جبرئیل نیز در بیستسال آنرا بررسول خدا نازل کرد.
این درباره اصل نزول قرآن در ماه مبارک رمضان و شب قدر.
و ثانیا-در مورد قسمت دوم استدلال ایشان که نزول قرآن راتوام با بعثت رسولخدا(ص)دانستهاند.آن نیز مخالف با گفتار خودشان بوده و مخدوش است،زیرا عموم مورخین و محدثین اهلسنت معتقدند که نبوت و بعثت رسولخدا در آغاز بصورت رؤیا ودر عالم خواب بوده و پس از گذشت مدتها که برخى آنرا ششماه و برخى سه سال و برخى کمتر و بیشتر دانستهاند در عالمبیدارى به آنحضرت وحى شد و جبرئیل
3
بر آن بزرگوار نازل گردیدو قرآن را آورد.
و این جزء نخستین حدیثهاى صحیح بخارى است که ازعایشه نقل کرده که گوید:
اول ما بدىء به رسول الله(ص)من الوحى الرؤیا الصادقهفى النوم و کان لا یرى رویا الا جاءت مثل فلق الصبح،ثمحبب الیه الخلاء فکان یخلو بغار حراء فیتحنث فیه اللیالىذوات العدد قبل ان ینزع الى اهله و یتزود لذلک،ثم یرجعالى خدیجه فیتزود لمثلها،حتى جائه الحق و هو فى غارحراء،فجاءه الملک فقال:اقرا...
و البته ما در آینده روى این حدیث و ترجمه آن مشروحا بحثخواهیم کرد،و این مطلب را تذکر خواهیم داد که در این حدیثجاى این سئوال هست که آیا عایشه این حدیث را از چه کسىنقل کرده و آیا گوینده حدیث رسولخدا(ص)بوده یا دیگرى،زیرا خود عایشه که در هنگام نبوت رسولخدا(ص)هنوز بدنیانیامده بود و قاعدتا این روایت را از دیگرى نقل کرده است،ولى در اینجا از او نام نبرده...!
مگر اینکه بگویند:این اجتهاد و نظریه خود ایشان بوده کهدر اینباره اظهار کردهاند که در اینصورت این روایتخود عایشهاست و نظریه او است که در اینباره اظهار داشته و از باب حجیتروایتخارج شده و مانند نظرات دیگر میشود که لابد براىامثال بخارى که کتاب خود را با امثال آن افتتاح و آغاز کردهحجیت داشته...و بهر صورت پاسخ این سئوال را باید آنهابدهند!
ولى این مطلب بخوبى از این حدیث معلوم میشود که میاننزول وحى بر رسول خدا و نزول قرآن فاصله زیادى وجود داشته وتوام با یکدیگر نبوده و در نهایه ابن اثیر در ماده«جزء»در ذیلحدیث«الرؤیا الصالحة جزء من سبعین جزء من النبوة» (12) آمده است که گوید:
«و کان فى اول الامر یرى الوحى فى المنام و دام کذلک نصفسنة،ثم راى الملک فى الیقظة». (13)
و نظیر این گفتار را سیوطى در کتاب اتقان ذکر کرده (14) .
و بلکه برخى از ایشان فاصله میان بعثت رسولخدا(ص)ونزول قرآن را چنانچه گفتیم سه سال دانسته و به این مطلبتصریح کردهاند،که یکى از آنها روایت زیر است که ابن کثیرآنرا صحیح و معتبر دانسته و آن روایت امام احمد بن حنبل استکه بسند خود از شعبى روایت کرده که گوید:
«ان رسول الله(ص)نزلت علیه النبوة و هو ابن اربعین سنة،فقرن بنبوته اسرافیل ثلاث سنین،فکان یعلمه الکلمة و الشىءو لم ینزل القرآن،فلما مضت ثلاث سنین قرن بنبوته جبرئیل،فنزل القرآن على لسانه عشرین سنة،عشرا بمکة و عشرابالمدینة،فمات و هو ابن ثلاث و ستین سنة» (15) .
و نظیر همین گفتار از دیگران نیز نقل شده (16) .
و البته ما اکنون در مقام بحث کیفیت نزول قرآن کریم ونزول دفعى و تدریجى و تاریخ نزول و بحثهاى دیگرى که مربوطبه نزول قرآن است نیستیم،و اساسا آن بحثها از بحث تاریخى ماخارج است،و مرحوم علامه طباطبائى و دیگران در اینبارهتحقیق و قلمفرسائى کردهاند که میتوانید به کتاب المیزان وکتابهاى دیگر