لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 11 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
بنام خدا
پرونده شکایت شرکت A&M Records علیه شرکت Napster
شرکت Napster ( خوانده شده به دادگاه)
Napster شرکت تازه تأسیسی بوده که به مباشرت و معاونت در نقض کپی رایت متهم گشته است به این شرح که با استفاده نرم افزار file – sharing در سایت اینترنت Napster ، کاربران را قادر می ساخته تا فایلهای mp3 را بدون پرداخت هیچ هزینه ای کپی کنند.
file sharing : استفاده از فایلهای کامپیوتری در شبکهها به طوری که فایلها را در کامپیوتر مرکزی یا سرویس دهنده، قرار داده و در چند کامپیوتر دیگر نیز به اشتراک گذاشته میشود.
شرکت A&M Records ( شاکی)
شرکت های ضبط و پخش موسیقی بوده که دارای کپی رایت در زمینههای مختلف موسیقی و آثار صوتی بودندهاند. آنها ابتدا در دادگاه بخش ایالات متحده، اقامهی دعوا نموده و به طرح ادعای مسئولیت شرکت Napster پرداختند، مبنی بر این که کاربران، فایلهای mp3 موسیقی را که دارای کپی رایت هستند، بدون مجوز دانلود و آپلود میکردهاند.
رای ابتدایی دادگاه
دادگاه بخش ایالات متحده در تصمیم و رأی ابتدایی خود علیه Napster رأی صادر نموده و در آخر ذکر کرده است که رأی صادره قابل استیناف و تجدید نظر است.
دردادگاه استیناف
1. شاکی ابتدا باید نقض مستقیم کپی رایت را به اثبات برساند
2. مسئولیت شخصی و مشترک نقض کنندگان کپی رایت را ثابت کند
نقض کنندگان این حقوق انحصاری با بنا نهادن دفاع خود بر مبنای استفادهی منصفانه و اثبات آن، از اتهام ناشی از نقض کپی رایت تبرئه میشوند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 29 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
به نام خداوند هستی بخش
خلاصه ای از زندگانی امام حسین علیه السلام
از تولد تا شهادت
ولادت
در روز سوم ماه شعبان سال چهارم هجرت دومین فرزند برومند حضرت على وفاطمه , که درود خدا بر ایشان باد, در خانه وحى و ولایت چشم به جهان گشود. چون خبر ولادتش به پیامبر گرامى اسلام (ص ) رسید, به خانه حضرت على (ع ) و فاطمه (س ) آمد و اسما را فرمود تا کودک را بیاورد.اسما او را در پارچه اى سپید پیچید و خدمت رسول اکرم (ص ) برد, آن گرامى به گوش راست او اذان و به گوش چپ او اقامه گفت. به روزهاى اول یا هفتمین روز ولادت با سعادتش , امین وحى الهى , جبرئیل فرود آمد و گفت : سلام خداوند بر تو باد اى رسول خدا, این نوزاد را به نام پسر کوچک هارون (شبیر) که به عربى (حسین ) خوانده می شود نام بگذار.چون على براى تو به سان هارون براى موسى بن عمران است , جز آن که تو خاتم پیغمبران هستى .و به این ترتیب نام پرعظمت حسین از جانب پروردگار, براى دومین فرزند فاطمه (س ) انتخاب شد. به روز هفتم ولادتش , فاطمه زهرا که سلام خداوند بر او باد, گوسفندى را براى فرزندش به عنوان عقیقه کشت , و سر آن حضرت را تراشید و هم وزن موى سر او نقره صدقه داد
حسین (ع ) و پیامبر (ص )
از ولادت حسین بن على (ع ) که در سال چهارم هجرت بود تا رحلت رسول الله (ص ) که شش سال و چند ماه بعد اتفاق افتاد, مردم از اظهار محبت و لطفى که پیامبر راستین اسلام (ص ) درباره حسین (ع ) ابراز میداشت , به بزرگوارى و مقام شامخ پیشواى سوم آگاه شدند. سلمان فارسى می گوید: دیدم که رسول خدا (ص ) حسین (ع ) را بر زانوى خویش نهاده او را می بوسید و می فرمود: تو بزرگوار و پسر بزرگوار و پدر بزرگوارانى , تو امام و پسر امام و پدر امامان هستى , تو حجت خدا و پسر حجت خدا و پدر حجتهاى خدایى که نُه نفرند و خاتم ایشان ,قائم ایشان (امام زمان عج ) می باشد. انس بن مالک روایت می کند: وقتى از پیامبر پرسیدند کدام یک از اهل بیت خود را بیشتر دوست می دارى , فرمود: حسن و حسین را, (بارها رسول گرامى حسن (ع ) و حسین (ع ) را به سینه می فشرد وآنان را می بویید و می بوسید. ابوهریره که از مزدوران معاویه و از دشمنان خاندان امامت است , در عین حال اعتراف می کند که : رسول اکرم را دیدم که حسن و حسین را بر شانه هاى خویش نشانده بود و به سوى مامی آمد, وقتى به ما رسید فرمود هر کس این دو فرزندم را دوست بدارد مرا دوست داشته , و هر که با آنان دشمنى ورزد با من دشمنى نموده است.(عالیترین, صمیمیترین و گویاترین رابطه معنوى و ملکوتى بین پیامبر و حسین را میتوان در این جمله رسول گرامى اسلام (ص )خواند که فرمودند : حسین از من و من ازحسینم .
حسین (ع ) با پدر
شش سال از عمرش با پیامبر بزرگوار سپرى شد, و آن گاه که رسول خدا (ص ) چشم از جهان فروبست و به لقاى پروردگار شتافت , مدت سى سال با پدر زیست . پدرى که جز به انصاف حکم نکرد , و جز به طهارت و بندگى نگذرانید , جز خدا ندید و جز خدا نخواست و جز خدا نیافت . پدرى که در زمان حکومتش لحظه اى او را آرام نگذاشتند ,همچنان که به هنگام غصب خلافتش جز به آزارش برنخاستند... در تمام این مدت , با دل و جان از اوامر پدر اطاعت می کرد, و در چند سالى که حضرت على (ع ) متصدى خلافت ظاهرى شد, حضرت حسین (ع ) در راه پیشبرد اهداف اسلامى , مانند یک سرباز فداکار، همچون برادر بزرگوارش می کوشید, و در جنگهاى جمل , صفین و نهروان شرکت داشت. به این ترتیب , از پدرش امیرالمؤمنین(ع ) و دین خدا حمایت کرد و حتى گاهى در حضور جمعیت به غاصبین خلافت اعتراض می کرد. در زمان حکومت عمر, امام حسین (ع ) وارد مسجد شد, خلیفه دوم را بر منبر رسول الله (ص ) مشاهده کرد که سخن میگفت. بی درنگ از منبر بالا رفت و فریاد زد: از منبرپدرم فرود آى ..
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 161 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
1
2
تفسیر سوره مبارکه حضرت هود علیه السلام
مشخصات سوره
› ترتیب نزول
› ترتیب چینش
› تعداد آیات
› تعداد کلمات
› تعداد حروف
› تعداد لفظ جلاله الله
› اسامی دیگر سوره
3
تفسیر سوره مبارکه حضرت هود علیه السلام
مقدمه
› محور سوره: توحید
› در تکوین
› در تشریع
› نتیجه: قوانین الهی
› مسبوق به تکوین
› ملحوق به تکوین
› برهان پذیر
› بازگشت به تکوینیات
› بازگشت همه چیز به توحید
4
تفسیر سوره مبارکه حضرت هود علیه السلام
آیه شریفه 1
› احکمت و فصّلت
› معانی غیردقیق: 6 معنای مورد نقد علامه(ره)
› معنای دقیق
› درجه اعلی و ادنی قرآن
› لدینا لعلی حکیم.... بلسان عربی مبین
› اِحکام: توحید........ تفصیل: آثار توحید
› یس والقرآن الحکیم
› جمع بندی: › اِحکام در تمام مراحل
› تفصیل در مرحله لفظ
5
تفسیر سوره مبارکه حضرت هود علیه السلام
آیات شریفه 2 و 3
› حکیم خبیر (صفات آخر آیات)
› آموزه اخلاقی
› آموزه علمی: دلیل محتوای آیه
› حکیم: احکمت آیاته
› دادن حکمت هم کار اوست
› شرط اخذ حکمت
› دایره حکمت
› خبیر: فصّلت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 10 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
آموزه های قیام امام حسین علیه السلام
مهمترین درس امام حسین علیه السلام در عاشورا:
عزت و عدم پذیرش ذلّت و بردگی
الا و ان الدعی بن الدعی قد رکزنی ب ی ن اثنت ی ن ب ی ن السل ّة و الذلة و هیهات منا الذلة
و لله العزة و لرسوله وللمؤمنین و لکنّ المنافقین لا یعلمون سوره منافقون آیه 8
آموزه های قیام امام حسین علیه السلام
دیدگاه اسلام: عزتمندی و نفی ذلت پذیری
دیدگاه لیبرالی: خودباختگی یا انفعال در برابر غرب- اصالت منافع و اقتصاد
دیدگاه بنی امیه هم همین اصالت منافع و دنیا گرایی بود
هذان خصمان اختصموا فی ربهم ... سوره حج آیه 19
امام صادق (ع): این دو گروه متخاصم ماییم و بنی امیه
آموزه های قیام امام حسین علیه السلام
ذلّت و بندگی انواع گوناگون دارد، ظریفترین و اساسی ترین نوع آن:
قالَ الامام الْجَوادُ علیه السلام: مَنْ اَصْـغى اِلى نـاطِـقٍ فَقَدْ عَبَـدَهُ، فَإنْ کانَ النـّاطِقُ عَنِ اللّه ِ فَقـَدْ عَبَدَاللّه َ، وَاِنْ کانَ النّاطِقُ یَنْطِقُ عَنْ لِسانِ إبْلِیسَ فَـقَـدْ عَبَـدَ إبْـلیـسَ
هرکس حرف گوینده ای را بپذیرد او را بندگی کرده است، پس اگر گوینده از خدا بگوید خدا را بندگی کرده و اگر از زبان ابلیس سخن بگوید، ابلیس را پرستیده است.
آموزه های قیام امام حسین علیه السلام
یریدون لیطفؤوا نور الله بافواههم و الله متمّ نوره و لو کره الکافرون
جنگ زبانی – شبهه افکنی: جنگ نرم
سیطره شبکه های ماهواره ای و اینترنتی امپراطوری شیطان
هدف اصلی: تحت تأثیر قرار دادن جوانان و فضای دانشگاهها
لن ی جعل الله للکافر ی ن علی المومن ی ن سب ی لاً
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 15 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
پیش نویس قانون جرایم علیه صلح و امنیت بشری 19 ژوئیه 1991
اشاره :
مسأله تدوین حقوق بین الملل کیفری، یعنی نظام حقوقی که قادر باشد نظم عمومی بین المللی را درمقابل بزهکاران تضمین نماید، از اواسط سده نوزدهم درمحافل دانشگاهی وانجمنهای علمی مطرح بوده است . فعالیتهای اتحادیه بین المللی حقوق کیفری وسپس اقدامهای جانشین آن، یعنی انجمن بین المللی حقوق کیفری که درقالب تدوین و ارائه طرحهای مختلف راجع به «قانون بین الملل جزا» و « اساسنامه دادگاه بین المللی کیفری » انجام شده ومی شود، گامهای اولیه مهمی دراین مورد محسوب می گردد .
وقوع دوجنگ جهانی اول و دوم به فاصله کمتر از بیست سال، قبل از هرچیز، بیان کننده آن بود که نظم عمومی بین المللی، یعنی صلح و امنیت در جامعه بشری، شدیداً آسیب پذیر است وبنابراین باید با تجهیز جامعه جهانی به ابزارهای بین المللی قانونی سرکوبگرانه، پیشگیرانه وبازدارنده، یعنی در واقع تهیه و تدوین سیاست جنایی بین المللی، نظم جهانی را از تعرضات وجرایم بین المللی جدید مصون داشت. بدین ترتیب، به موازات مطالعات و پیشنهادهای دانشمندان حقوق جزا و مصلحان اجتماعی و انجمنهای علمی، محافل رسمی بین المللی نیز فعالیتهای خود را در قلمرو ابزارمند و قانونمند کردن حمایت کیفری از صلح وامنیت جهانی آغاز کردند .
از نخستین تجربه ها و سندهای بین المللی عمده در زمینه محاکمه ومجازات بزهکاران بین المللی، اساسنامه های دادگاه نورنبرگ و دادگاه توکیو هستند که مأمور رسیدگی به جرایم جنگی وجرایم علیه بشریت، که در دوران جنگ دوم در اروپا و خاور دور ارتکاب یافته بود، شدند. سازمان ملل متحد، بلافاصله پس از تشکیل ، با استفاده از تجربه محاکمات واحکام دادگاههای بین المللی نورنبرگ و توکیو فعالیت خود را در قلمرو تدوین حقوق بین الملل جزا آغاز نمود . مجمع عمومی سازمان ملل متحد، ابتدا این وظیفه را در دسامبر 1946 به « کمیته تدوین حقوق بین الملل » محول کرد؛ سپس به موجب قطعنامه ای کمیسیون حقوق بین الملل را که درنوامبر 1947 جانشین کمیته مزبور شده بود ، مأمور کرد تا فعالیتهای کمتیه را دردو قلمرو تدوین « قانون جرایم علیه صلح وامنیت بشری » از یک سو و «اساسنامه تشکیل دادگاه بین المللی کیفری » از سوی دیگر فعال تر کند و آن را ادامه دهد .
بدین ترتیب،با ایجاد سازمان ملل متحد اولاً کار « قانون نویسی » وتدوین قواعد و مقررات کیفری در سطح بین المللی بصورت رسمی آغاز ووارد مرحله عملی و فعالی گردید،و ثانیاً کلیه کشورهای عضو سازمان مزبور دراین کار سهیم شدند . این خود همزمان نقطه قوت وضعف در قلمرو تدوین قواعد و مقررات حقوق بین الملل کیفری محسوب می شود : نقطه قوت، از آن جهت که آن دسته از قواعد و مقررات کیفری که ازاین طریق به تصویب کلیه اعضای سازمان ملل متحد- یعنی در واقع کل جامعه بشری- برسد، از حمایت همه آنها درعمل واجرا برخوردار خواهد بود وبنابراین احتمال محاکمه ومجازات واقعی ومؤثر بزهکاران بین المللی نیز قوی خواهد شد؛ نقطه ضعف، از آن جهت که تفاوتهای موجود درنظامهای سیاسی- عقیدتی حاکم بر کشورهای عضو سازمان ملل متحد و تفاوت دیدگاه آنها درمسائل مختلف جهانی،موجب می شود تا تصویب قواعد ومقررات مزبور، یعنی در واقع تحقق اجماع پیرامون مفاد قانون بین الملل جزا واساسنامه دادگاه بین المللی کیفری، با مشکلات زیادی روبرو گردد. همین موضوع سبب شده است تا کار تدوین پیش نویسهای مربوط به قواعد مقررات کیفری حقوق بین الملل عمومی در کمیسیون حقوق بین الملل به کندی پیش رود وبا گذشت نیم قرن از مأموریت کمیسیون مزبور در این قلمرو، پیش نویس قانون جرایم علیه صلح وامنیت بشری در دو هزارو دویست وچهل ویکمین اجلاس آن در 19 ژوئیه 1991 بطور « موقت » به تصویب اعضای آن برسد .
این پیش نویس دارای 26 ماده ومشتمل بردو بخش است : بخش نخست شامل چهارده ماده است که در واقع اصول کلی « حقوق بین الملل جزای عمومی » را احصاء وتعریف می کند ؛ بخش دوم شامل دوازده ماده است که به احصاء انواع جرایم موضوع این پیش نویس وتعریف هریک از آنها می پردازد. این مواد، در واقع محتوای « حقوق بین الملل جزای اختصاصی » را تشکیل می دهد. بدین ترتیب ، جرایم پیش بینی شده دراین پیش نویس محدود به چارچوب مأموریتی است که مجمع عمومی در فردای تأسیس سازمان ملل متحد به کمیسیون حقوق بین الملل داده است؛ یعنی تدوین « جرایم علیه صلح جهانی وامنیت بشری » با الهام از اساسنامه، آیین دادرسی، محاکمات، احکام وتجربه های قضایی دادگاههای بین المللی نورنبرگ و توکیو. دراین پیش نویس، مجازات هریک ازجرایم- بماند آنچه در قوانین جزایی داخلی معمول است- درماده مربوط تعیین وپیش بینی نشده است بلکه گزارشگر ویژه آقای دودوتییام، طی پیش نویس مجزایی موسوم به « پیش نویس ماده Z » ، مجازات یا مجازاتهای این قبیل جرایم را مشخص کرده است، زیرا طرح همزمان بحث مجازات ویا مجازاتها با بحث پیرامون تعیین و تألیف خود « جرایم علیه صلح وامنیت بشری » سبب می شد که مأموریت کمیسیون، به لحاظ تشتت شدید آراء اعضای کمیسیون حقوق بین الملل به نمایندگان دولتهای عضو سازمان ملل متحد ودر واقع معرف دیدگاههای دولت متبوع خود راجع به نوع ومیزان مجازاتها هستند کار تدوین وتنظیم خود پیش نویس جرایم مزبور را بیش ازاین طولانی وعملاً غیر ممکن سازد .
اگرچه پیش نویس مذکور بصورت موقت درکمیسیون حقوق بین الملل به تصویب رسیده است، لیکن باید گفت که با توجه به فضای سیاسی بین المللی بعد از جنگ جهانی دوم، این خود گام مهمی در جهت قانون نویسی و « قانون گذاری بین المللی کیفری » محسوب می شود وامید می رود با پایان گرفتن جنگ سرد وتعدیل تنشهای بین المللی وآغاز فضای جدید سیاسی بین المللی، سازمان ملل متحد ودولتهای عضو آن به توافق وانگیزه بیشتری فرآیند تدوین قواعد و مقررات ماهوی وشکلی بین المللی کیفری را که تضمین کننده « نظم عمومی بین المللی » است، فعالتر وپویاتر سازند .
مجله حقوقی با انتشار متن انگلیسی پیش نویس مذکور به همراه ترجمه فارسی آن،امیدوار است گامی در جهت آشنایی هرچه بیشتر علاقه مندان مطالعه دراین زمینه ودست اندرکاران امور کیفری برداشته باشد . مجله حقوقی
بخش نخست
فصل نخست : تعریف وتوصیف
ماده 1 : تعریف
جرایم ( حقوق بین الملل ) که دراین قانون تعریف شده اند، جرایم علیه صلح وامنیت بشری محسوب می شوند .
ماده 2 : توصیف
توصیف هر فعل یا ترک فعل به عنوان جرم علیه صلح وامنیت بشری ربطی به حقوق داخلی ندارد . قابل مجازات بودن یا نبودن یک فعل یا ترک فعل در حقوق داخلی ، تأثیری براین توصیف ندارد .
فصل دوم : اصول کلی
ماده 3 : مسئولیت ومجازات
1. هرکس مرتکب جرمی علیه صلح وامنیت بشری گردد ، مسئول آن ومستوجب مجازات است .
2. هرکس درارتکاب یک جرم علیه صلح وامنیت بشری ، معاونت وهمکاری یا وسایل انجام آنرا تهیه وتدارک کند، یا برای ارتکاب چنین جرمی تبانی ویا مستقیماً آن را ترغیب وتشویق نماید، مسئول و مستوجب مجازات است .
3. هرکس مرتکب عملی شود که به منزله شروع ارتکاب یک جرم علیه صلح وامنیت بشری ( پیش بینی شده در مواد … ) باشد، تحت این عنوان مسئول ومستوجب مجازات است. مراد از شروع به جرم، هرگونه شروع به ارتکاب جرمی است که فقط به واسطه شرایط خارجی که در اراده فاعل درآن مدخلیت نداشته، عقیم ویا معلق مانده باشد .
ماده 4 : انگیزه ها
انگیزه های غیرمرتبط با تعریف جرم که ممکن است متهم به آنها استناد کند، در مسئولیتهای ناشی از ارتکاب یک جرم علیه صلح وامنیت بشری تأثیری ندارد .
ماده 5 : مسئوولیت دولتها
تعقیب یک متهم به ارتکاب جرم علیه صلح وامنیت بشری، دولت را از مسئولیت خود در حقوق بین الملل از بابت هر فعل یا ترک فعل قابل انتساب به آن ، معاف نمی سازد .
ماده 6 : تکلیف به محاکمه یا استرداد
1. هردولتی که فرد مظنون به ارتکاب جرم علیه صلح وامنیت بشری در سرزمین آن یافت شود، مکلف به محاکمه یا استرداد اوست .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 105 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
آغاز علم نحو
تأسیس علم نحو توسط امام علی علیه السلام
زبان عربی مانند هر زبان دیگر قواعدی دارد که آن را علم نحو مینامند علم نحو در حفظ لغت از آشفتگی و تحریف و نیز در معنای کلام اهمیت زیادی دارد تا آنجا که گاهی با تبدیل کسره به فتحه معنای یک کلمه تغییر میکند که در بعضی موارد مستلزم کفر است قواعد زبان عرب تا عصر خلافت امام علی علیهالسلام کشف و تنظیم نشده بود و نوشتن کلام عربی بدون اعراب گذاری انجام میگرفت. قرآن کریم و سایر نوشتهها و نامهها بدون اعراب بود مردم قانون اعراب گذاری را نمیدانستند اما کار آموختن قواعد زبان عرب برای ساکنین جزیرهالعرب که با غیر عرب آمیزش نداشتند بطور طبیعی انجام میگرفت یعنی یک طفل عرب با آموختن سخن گفتن آن قواعد ساده را به آسانی میآموخت بخصوص آنکه فرهنگ عرب قبل از اسلام بسیار بسیط و حول یک زندگانی ساده دور میزد که عبارت بود از آب، نان، گوشت، شتر صحرا، شمشیر، نسب، جنگ قبیلهای و مانند آن. پس از نزول قرآن کریم فرهنگ عرب به فرهنگ اسلام با ابعاد گوناگون آن صفات ربوبی و شناخت انبیاء و احوال قیامت و اخلاق و احکام تبدیل یافت و لغت عرب آن را فرا گرفت. لیکن پس از فتوحات مسلمانان و آمیزش آنان با افراد غیرعرب زبان مانند ایرانیان ساکن شهر کوفه که ایشان را حمراء میخواندند و اهل سند و هند و در بصره که ایشان را سبابجه و زط مینامیدند و اقباط در اسکندریه و هجرت مسلمانهای عرب به کشورهای آفریقا و هند و سند و بلخ و بخارا لغت عرب آشفتگی پیدا نمود به طوری که کودکان عرب به واسطه معاشرت با همسالان غیرعرب بجای اینکه زبان فصیح عرب را از قوم و قبیله عرب خود بیاموزند از کودکان و معاشرین غیرعرب میآموختند علاوه بر اینکه گاهی مادران این اطفال زنانی بودند که در فتوحات از اقوام قبط و فوس و روم اسیر شده بودند و این کودکان سخن گفتن را از مادر غیرعرب یا کلفت و نوکر غیر عرب در خانه میآموختند در نتیجه این عومل چنان آشفتگی در زبان نسل جدید عرب پدید آمدکه نزدیک بود به تدریج لغت عرب مانند زبان بعضی ملل قدیم از بین برود تا آنجا که جز معدودی متخصصین در هر عصر نتواند آن زبان را بفهماند و در نتیجه باعث میشد که خواندن و فهمیدن قرآن و سنت پیامبر جز برای معدودی امکان نداشته باشد. این آشفتگی زبان عربی نیمه اول قرن اول هجری بود. ابوالاسود دئلی که یکی از اصحاب و شاگردان حصرت علی بود داستان تأسیس علم نحو یا قانون اعراب گذاری در زبان عربی را چنین حکایت میکند؛ روزی بر حضرت امیر وارد شدم. دیدم آن حضرت در حال فکر و اندیشه است به من فرمود: در شهر شما کوفه قرآن را غلط میکنند. میخواهم کاری کنم تا لغت عرب از این آشفتگی بیرون آید گفتم یا امیرالمومنین اگر این کار را بکنید لغت عرب را زنده کردهاید بعد از چند روز خدمت آن حضرت رسیدم نوشتهای به من داد که در آن زیربنای علم نحو را نوشته بود و از تقسیم کلمه به اسم و فعل و حرف و تعریف آنها شروع میشد. بعد حضرت به من فرمود: انح نحوه؛ به این نحو پیش برو. ابوالاسود میگوید: آن را گرفته و به منزل رفتم و یک دوره قواعد نحو را بر طبق راهنمایی و طرح حضرت نگاشتم و بعد آن را به حضرت نشان دادم و حضرت اشکالاتش را رفع کرد. مثلاً در مورد اسماء مشب
هه بالفعل فرمود: چراکانّ را ننوشتی، گفتم: نمیدانستم از آنهاست. فرمودند: از جمله آنها است. - علامه عسگری، نقش أئمه در احیاء دین، علامه عسگری ج 14 ص 159-200
آغاز بسط علم نحو در صدر اسلام - خدمات متقابل ایران و اسلام ص 446 و 447
علوم ادبی از دستور زبان عربی یعنی نحو آغاز میشود. مورخین اسلام اجماع و اتفان دارند که مبتکر علم نحو امیرالمومنین علی علیهالسلام است. علامه جلیل مرحوم سید حسن صدر در کتاب نفیس تأسیس الشیعه دلائل و شواهد غیرقابل انکار این مطلب را ذکر کرده است (تأسیس الشیعه لعلوم السلام صفحات 40-61)
علی علیهالسلام به ابوالاسود دئلی که مردی شیعی و فوقالعاده با استعداد بوده است اصول نحو را آموخت و دستور دارد که بر این اساس تأمل کند و بر آن بیفزاید، ابوالاسود طبق دستور عمل کرد و چیزهایی افزود و آنچه میدانست به عدهای و از جمله دو پسرش عطاءبن ابیالاسود و اباحرب بن ابیالاسود و یحیبن یعمر و میمون اقرن و یحی بن نمان و عنبهالفیل آموخت. گویند اصمعی عرب و ابوعبیده ایرانی دو ادیب معروف اسلامی، شاگردان عطاء پسر ابوالاسود بودهاند در طبقه بعد از این طبقه افراد دیگری از قبیل ابواسحاق و عیسی ثقفی و ابوعمروبن العلاء که مردی شیعی و از قراء سبعه است و بسیار جلیلالقدر است قرار گرفتهاند. ابوعمروبن العلاء مردی لغوی و عارف به زبان و ادبیات و مخصوصاً اشعار عرب بود از کمال تقوا در ماه مبارک رمضان هرگز شعر نمیخواند در سفر نوشتههای خود را از آن رو که متضمن اشعار عرب جاحلی بود از بین برد.
اصمعی، یونس بن حبیب، ابوعبیده، سعدان بن مبارک نزد وی شاگردی کردهاند. - ریحانه الادب ج 2 ص 213
خلیل بن احمد عروضی که از مجتمعدان و صاحب نظران درجه اول علم نحو استاد مردی شیعی است و از نوابغ به شمار میرود در طبقه بعد از این طبقه قرار گرفته است. سیبویه معروف صاحب الکتاب شاگرد خلیل بوده است و اخفش معروف نزد سیبویه و خلیل تحصیل کرده است از این به بعد نحویین به 2 نحله کوفیین و بصریین تقسیم میشوند. کسانی معروف و شاگردش فراء و ابوالعباس ثعلب شاگرد فراء و ابن الاخباری شاگرد ابوالعباس ثعلب از نحله کوفی بودهاند و اما سیبویه و اخفش مازنی و مبرد و زجاج و ابوعلی فارسی و ابن جنی و عبدالقادر جرجانی که به ترتیب استاد و شاگرد بودهاند از نحله بصره به شمار میروند.
اللهم انی اسئلک من علمک بانفذه.
سپاس خدایا را در برابر عطا و احسانش، احسانی که به ما و قبل ازما و بعد از ما به بندگانش عطا فرمود. سپاس به اندازه آنچه هست و در آینه علمش مینماید، سپاس چند برابر آنچه هست، جاویدان و همیشگی، تا روز رستاخیز سپاسی بیکران.
در آغاز لازم میدانم که از زحمات مادرم و برادر عزیزم حسین که همواره پشتیبان من در زندگیم بودند تشکر نمایم.
و همچنین از استاد فرزانه و ارجمندم جناب آقای دکتر دیباجی که مشوق و راهگشایم بوده و هستند کمال تشکر و قدردانی را دارم.
و از استادان محترم آقای دکتر زندی استاد راهنما و آقایان دکتر صدقی فیروزحریرچی و دکتر حریرچی که از راهنماییهای ایشان در طول تحصیل بهرهمند گردیدم و از آقای دکتر شکیب که الگوی اخلاق شایسته هستند تشکر نمایم.
شرح حال سیوطی
جلالالدین ابوالفضل عبدالرحمن سیوطی مورخ و محقق و ادیب از نویسندگان مصری در عصر مملوکی از خانوادهای ایرانی که در ابتدای امر در بغداد میزیستند در سال 894 ه در قاهره متولد شد. - تاریخ الادب اللغه العربیه ج 3 ص 239
خاندانش ده نسل قبل از او به سیوط آمده بودند نسبش به امام شیخ همامالدین خضیری که عالم و محقق و متصوف بود برمیگردد. شیخ همامالدین خضیری و نسبت به محله خضیریه در بغداد به اسیوط بغداد آمد در زمان دولت ایوبی ترجیحاً در آنجا زندگی کرد و خانوادهاش نسل به نسل آنجا اقامت گزیدند و مردان بزرگ و شریفی از آنها در اسیوط در دوره وسطی ظهور پیدا کردند و از بین آنها قاضی و تاجر و مأمور دولت و افراد با نفوذ زیاد بودند. عبدالرحمن سیوطی یکی از افراد همان خانوادهای که در اسیوط سکونت داشتند میباشد که به جستجوی علم پرداخت و به خاطر علم آموختن در جوانی عازم قاهره شد و از رابطه گذشتگانش با امیر شیوخ استفاده کردو تدریس فقه را در مدرسه شیوخی به عهده گرفت و آثار فراوانی در فقه و نحو تألیف کرد و در 510 سالگی در حالی که پسرش عبدالرحمن حدوداً 6 ساله بود در سال 1451 میلادی وفات کرد سیوطی شرح حال خود را در کتاب «حسنالمحاضره فی اخبار مصر و قاهره» و همچنین در کتاب «بغیه الوعاه» و کتاب دیگرش «التحدث بنعمه الله» آورده است. - عبدالغنی عبدالله یسری، معجم المورخین المسلمین ص 94-99
پدرش هنگام وفات سرپرستی او را به یکی از دوستانش، کمالبن همام واگذار کرد. سیوطی توانست در سن کمتر از 8 سالگی کل قرن کریم را حفظ نماید سپس کتاب عمده الاحکام و منهاج نووی و الفیه ابن مالک و منهاج بیضاوی را حفظ نمود. - حنبلی، ابن عماد، شذرات الذهب ج 8 ص 51-52
سیوطی خود در مقدمه کتاب بغیه الوعاه مینویسد:
«خضیریه از محلههای بغداد بوده است. از پدرم شنیدم که میگفت جد بزرگوارش فارس بوده یا از مشرق. ابتدا در بغداد زندگی کرده سپس در سیوط مستقر شده و چند نسل آنجا بودهاند پدر در سال 855 فوت کرد و من قبل از 8 سالگی حافظ قرآن بودم سپس کتاب العمده و منهاج الفقه و الفیه ابن مالک را حفظ نمودم و به علم اشتغال یافتم در سال 866 فقه و نحو را از جماعتی از شیوخ فرا گرفتم و اولین چیزی که نوشتم شرح استعاذه و بسمله بود. در سال 876 اجازه تدریس یافتم در حجی که مشرف شدم آب زمزم نوشیدم و آرزو کردم که در درجه فقه به شیخ سراجالدین بلقینی و در حدیث به الحافظ بن حجر برسم. خداوند نعمت 7 علم را به من ارزانی داشت: تفسیر- حدیث- فقه- نحو- معانی- بیان- بدیع. البته آن را به روش عرب بلغاء یاد گرفتم نه به روش عجم و فلاسفه. علم حساب در ذهن من سختتر بود و وقتی ریاضی حل میکردم کوهی را حمل مینمودم. علم منطق را شروع کردم ولی از آن خوشم نیامد و خداوند کراهت آن را در قلبم انداخت و از ابن صلاح شنیدم که آن را تحریم کرد و شروع به یادگیری علم حدیث که اشرف علوم است نمودم.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 8 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
بررسی ریشه های مواضع خصمانه آمریکا علیه ایران
سیاست های ناآگاهانه
توماس م . ریکس یکی از تحلیل گران و نویسندگان آمریکایی است که طی تحقیقی در خصوص رابطه ایران و آمریکا به بررسی فرهنگ سیاسی ایران و ماهیت آن، بویژه در دوره پس از پیروزی انقلاب اسلامی، پرداخته است. نویسنده از رهگذر تحلیل محتوایی و تاریخی فرهنگ سیاسی ایران به این نتیجه می رسد که مردم ایران از نظر فرهنگی با دولتمردان و نظام سیاسی حاکم بر آمریکا و نه مردم آمریکا مخالفت دارند. این مخالفت نیز ریشه در عملکرد سابق دولت آمریکا در ایران دارد که نوعی نارضایتی را در بین مردم دامن زده است. بنابراین اصلاح آن عملکرد و زوال نارضایتی مزبور از مقدمات بحث رابطه ایران و آمریکا به شمار می رود.
نویسنده برای تأیید دیدگاه خود به شواهد تاریخی متعددی اشاره دارد که تماما حکایت از مداخله گری آمریکا در حوادث ایران دارد.اکنون، یک دهه پس از آن، ۲ سفارت آمریکا بسته مانده است و روابط آمریکا - ایران از دشمنی شدید تا انزجار دیپلماتیک آشکار در نوسان است.
چشم انداز تاریخی
در سال ۱۹۷۰هیچ مفسّر آگاهی امکان گسستگی عظیم در روابط آمریکا - ایران را مطرح نکرده، در آن اندیشه نیز نمی کرد؛ حتی در سال۱۹۷۹ در کانون تظاهرات مردمی ضد شاه و رژیم تحت حمایت آمریکا، ناظران اندکی استدلال می کردند که روابط آمریکا_ ایران در سال
۱۹۸۰به پایان خواهد رسید، یا نیروهای نظامی آمریکا به ایران حمله خواهند کرد. به هرحال رابطه دیپلماتیک به پایان رسید و لشگرکشی نظامی توأم با شکست آمریکا علیه ایران-واقعه طبس- نیز صورت گرفت.
مجموعه حوادثی که بر ایدئولوژی ها و فرهنگ های سیاسی متفاوت در ایران و ایالات متحده مبتنی بودند، قطع یک سده روابط قوی میان دو متحد را شتاب بخشیدند. آرمانهای ایران برای استقلال سیاسی و اقتصادی و پایبندی به خودانگیختگی سیاسی، در تقابل با سیاست های آمریکا برای دستیابی به منابع و جلوگیری از هرگونه تحول اساسی در نظام سیاسی ایران قرار گرفت. ایرانیان با دست یازیدن به قرآن و با اعتقاد به حقانیت جنبش ملی برای رهایی، در صفوف میلیونی خود در سرپیچی آشکار از نیروهای نظامی مسلح و تحت آموزش آمریکایی ایران در شهرها و شهرستان ها به راهپیمایی پرداختند. ناظران بین المللی با شگفتی از گستردگی تظاهرات و اعتصابات سال ۱۳۵۷کم کم متوجه جدی بودن انقلاب ایران شدند.
در پی تظاهرات خیابانی و قیام انقلابی در سالهای ۵۷-،۱۳۵۶ برخی مفسران سرنگونی نهایی شاهنشاهی پهلوی در سال ۱۳۵۷را نقطه عطفی در دوستی ایران و آمریکا دانستند؛ دیگران سرآغاز مشکلات روابط آمریکا _ ایران را در کودتای تحت حمایت سیا در مرداد ۱۳۳۲تعیین نمودند، در حالی که برخی دیگر به جنگ جهانی دوم اشاره می کردند.از آن جا که صاحب نظران بسیار اندکی حوادث دهه های ۱۳۴۰و ۱۳۵۰را سرآغاز قیام انقلابی بر می شمردند، بسیاری از آمریکایی ها، ایران ۱۳۵۷ را هم شگفت انگیز و هم درک ناکردنی می یافتند. سرعت فروپاشی نیروهای مسلح ۴۰۰هزار نفری تحت آموزش آمریکایی شاه در سال ۱۳۵۷ و تظاهرات گسترده ایران در آن سال تقریبا هر صاحب نظر و محققی را غافلگیر ساخت. مردم آمریکا مات و مبهوت، سقوط شاه را با آمیزه ای از شگفتی و ناباوری به نظاره نشسته بودند.
پرواز شاه از تهران در دی ماه ۱۳۵۷و تشکیل دولت موقت ایران، مسائلی را در اذهان مردم آمریکا که ترجیح می دادند اوضاع به حال عادی برگردد برانگیخت. پذیرش شاه در مرکز سرطان نیویورک در مهر
۱۳۵۸ و تصرف سفارت آمریکا در تهران در سیزدهم آبان همان سال، که با سقوط دولت موقت همراه گشت، آمریکاییان را بیش از پیش در بهت فرو برد. معضل ایران، ناگهان پیچیده تر و خطرناکتر از آن چه پیشتر تلقی می شد، جلوه گر گشت. به نظر می رسید مقامات آمریکا در وزارت امور خارجه و کاخ سفید کنترل خود را بر ایران، یک مشتری مورد اعتماد و دوست دیرینه، از دست داده اند. مطبوعات و مردم آمریکا می پرسیدند که اگر ایران سقوط کند پس از آن نوبت کیست؟
از سوی دیگر، ایرانیان نیز تحلیل های مختلفی از فروپاشی روابط آمریکا - ایران دارند که ریشه در اختلافات طبقاتی، ایدئولوژیک و سیاسی آنها دارد. عنوان شیطان بزرگ در طول بحران گروگانگیری سالهای ۶۰-۱۳۵۸ در مورد آمریکا مسجل گشت، اما انزجار ایرانیان از دخالت [آمریکا] در امور ایران ولو از جانب یک متحد در دهه ۱۳۰۰آشکار بود. فرهنگ سیاسی ایران، با تمرکز بر خودبسندگی و استقلال از حکومت بیگانه، به تدریج از حالت دهه ۱۳۰۰به تظاهرات چشمگیر خیابانی در دهه ۱۳۵۰تحول یافت. خروج شاه از ایران در دی ماه ۱۳۵۷و گروگانگیری آبان ۱۳۵۸محصول چندین دهه مخالفت تقریبا مداوم با دخالت اروپاییان و سپس آمریکا، در امور اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ایران بود. در این میان، سیاست های آمریکا نسبت به نظام شاهنشاهی از دهه ۱۳۰۰تا دهه ۱۳۵۰تغییر اندکی یافت. سیاست های آمریکا پیش از جنگ جهانی اول در گرایش به حمایت از نظام شاهنشاهی در مقابل نهضت مردمی مشروطه، بازتاب سیاستهای روس و انگلستان به شمار می رفت، که تمایل کمتری را به اقدام مستقل نشان می داد. در دهه ۱۹۲۰شرکت های نفتی و بنیادهای مالی آمریکا تلاش بی ثمری انجام دادند تا جایگاهی برای سرمایه گذاری آمریکا ایجاد کنند . با این همه، اقدامات دیپلماتیک و سیاسی آمریکا در پی جنگ جهانی دوم در ایران، نمایانگر علایق فزون یافته آمریکا در حفظ سرمایه گذاری هایش در منطقه خلیج فارس می باشد. ضعف قدرت بریتانیا پس از جنگ جهانی دوم در اعمال نفوذ بر امور ایران نیز از علایق عمده مقامات واشنگتن به شمار می آمد
. سیاست های آمریکا در ایران پس از جنگ جهانی دوم، دیگر بازتاب سیاست های بریتانیا و شوروی نبوده و با یک بازنگری بر موقعیت استراتژیک جغرافیایی - نظامی ایران و موفقیت اقتصادی آن در مرزهای اتحاد شوروی و حوزه های غنی نفتی خلیج فارس متمرکز گشت.
رویارویی منافع جهانی شوروی و آمریکا در جنگ سرد، همچنین دخالت آمریکا در ملی کردن نفت ایران، از بازنگری در سیاست های آمریکا در جنگ جهانی اول نشأت می گرفت. این بازنگری بیش از پیش بر مهار شوروی، دستیابی به نفت خلیج فارس و ایران و ایجاد حکومت باثبات در ایران متمرکز بود. درواقع مأموریت های نظامی و اقتصادی جنگ جهانی دوم زمینه هایی را برای پیشبرد سیاست های بازنگری شده آمریکا در ایران فراهم ساخت. نیاز به تاکتیک های جدید تا اندازه زیادی از ماهیت رویارویی طلبانه روبه رشد فرهنگ سیاسی ایران و در همان اندازه از تحولات سیاست قدرت جهانی برمی خاست و در پی کودتای تحت حمایت سیا در ۱۳۳۲شاه و سیاست خارجی آمریکا یکسان و واحد شدند هرچند که در ۱۳۵۶مردم ایران هم آماده رویارویی با شاه و هم با آمریکا بودند.
چهره ای مغرض
برای ایرانیان چهره خیرخواهانه آمریکا در طول زمان به سه دلیل به چهره ای مغرض تبدیل شد: ۱) یک قرن حمایت خلل ناپذیر از رژیم پادشاهی به رغم دشمنی فزاینده مردم با فساد پهلوی؛۲) سوءظن عمیق و در موارد متعدد، دشمنی با فرهنگ سیاسی ایران؛ و ۳) یک سده پایبندی به منافع استراتژیک جهانی.
آمریکا، به نحو فزاینده ای در مقابل منافع اکثریت مردم ایران قرار داشت. چنین سیاستها و مداخله جوییهایی به شکل گیری فرهنگ سیاسی ضدآمریکایی در ایران منجر گشت.
نخستین تحولات قابل توجه در روابط آمریکا - ایران در سالهای ۸-۱۲۶۷بود، هنگامی که از کارمندان آمریکایی در تبریز و تهران خواسته شد تا در مبارزه برای عدالت برابر در چهارچوب قانون به جای مشروطه خواهان از پادشاهی حمایت کنند. دومین تحول قابل توجه در سالهای
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 12 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
موضوع :
بررسی اقدامات سیاسی آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران
1
موضوع :
بررسی اقدامات سیاسی آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران
1
موضوع :
بررسی اقدامات سیاسی آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران
1
موضوع :
بررسی اقدامات سیاسی آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 6 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
بر علیه گسترش بیابانها
یکسوم زمینها در دنیا در مناطق خشک واقع شدهاند و در معرض خطر تبدیل به بیابان هستند. در دهسال گذشته تعداد کسانی که در مناطق خشک زندگی میکنند چهار برابر شده و از ۵۰۰میلیون به ۲میلیارد نفر رسیده است. گزارشی به مناسبت کنفرانس جهانی «علیه گسترش بیابانها» در مادرید.
یکسوم زمینها در دنیا در مناطق خشک واقع شدهاند و در معرض خطر تبدیل به بیابان هستند. در دهسال گذشته تعداد کسانی که در مناطق خشک زندگی میکنند چهار برابر شده و از ۵۰۰میلیون به ۲میلیارد نفر رسیده است. گزارشی به مناسبت کنفرانس جهانی «علیه گسترش بیابانها» در مادرید.
از روز سوم سپتامبر در مادرید کنفرانسی از کشورهای امضاکننده کنوانسیون سازمان برای بیابانزدایی برگزار شده است. در این کنفرانس که ۱۱ روز به طول میکشد، نمایندگان کشورهای شرکتکننده برنامه عمل برای چگونگی مبارزه با تهدید گسترش بیابانها را در ده سال آینده بررسی میکنند.
به دلیل خاصی این کنفرانس که در حدود ۲۰۰ کشور عضو کنوانسیون سازمان ملل برای بیابانزدایی در آن شرکت دارند، در اسپانیا برگزار میشود. اسپانیا خود با مشکل زم
3
ینهای کویری دست به گریبان است و کریستینا ناربونا وزیر محیطزیست اسپانیا امیدوار است که این کنفرانس تحرکی به مبارزه علیه گسترش بیابانها بدهد. ناربونا میگوید:
«در ده سال گذشته ما در درجه اول برای ایجاد نهادهای این کنوانسیون کار کردیم. اما این کافی نیست که یک کنوانسیون داشته باشیم و با ابزار محدود طرحهایی را حمایت کنیم. ما باید با گسترش بیابانها جدیتر مبارزه کنیم. این موضوع آنگونه که برخیها تصور میکنند فقط مشکل کشورهای فقیر نیست و دلیل آنکه این کنوانسیون به نسبت دیگر کنوانسیونها کمتر پیشرفته است، همین تصور است.»
یک سوم زمینها در دنیا زمینهای مناطق خشک هستند و در معرض تهدید قرار دارند. بیش از همه آسیا، آفریقا و امریکای لاتین و هم چنین اروپا در خطر هستند. به طور مثال در اسپانیا ۱۷درصد زمینها کم و بیش متروک و بیابانیاند و تعداد کسانی که گسترش بیابانها آنها را تهدید میکند رو به افزایش است.
گرگوآر د کالبرماتن، مدیر اجرایی کنفرانس در مورد خطری که خاصه آفریقا را تهدید میکند، چنین توضیح میدهد:
«در طی ده سال گذشته تعداد کسانی که در مناطق خشک زندگی میکنند، چهار برابر شده و از ۵۰۰میلیون به حدود ۲میلیارد رسیده است. چنانچه در آفریقا وضع به همین منوال پیش رود تا سال ۲۰۲۵ سه چهارم مردم آنجا به ارسال کمک وابسته خواهند شد.»
او میگوید چنانچه ما این مشکل را در نظر نگیریم، مشکل افزایش یافته، مردم به مهاجرت رو آورده و بسوی اروپا م
3
یآیند. وزیر محیط زیست اسپانیا نیز به این نکته توجه دارد که هر هفته انسانها از آفریقا با قایقهایی که مناسب دریا نیستند، خطر را به جان میخرند تا از فلاکت در میهن خود جان بدر ببرند.
گسترش بیابانها بر اثر استفاده نادرست و یا بیرویه از زمین و آب درمناطق خشک به وجود میآید. برای تغییر در این روند به غیر از توجه به عامل آب و هوایی باید وضعیت اقتصادی و اجتماعی نیز مورد توجه قرار گیرد و بایستی مردمی که در این مناطق زندگی میکنند در طرحهای مربوطه شرکت کنند. از این رو سازمانهای غیردولتی نقش تعیینکننده دارند.
ناربونا وزیر محیط زیست اسپانیا میگوید:
«بیش از ۸۰۰ سازمان غیردولتی در این کنفرانس شرکت دارند. آنها نظرات خود را بیان میکنند و من تصور میکنم که در دو هفته آینده شرکت بسیار فعالی در روند کار خواهند داشت.»
ناربونا میخواهد که وضعیت مالی برای مبارزه با گسترش بیابانها را بهبود بخشد و از منابع دیگر سازمان ملل، بهطور مثال از بودجه طرحهای حفاظت از آبوهوا، استفاده کند.
زیرا چنانچه کسی مانع کویر شدن زمین شود، بهطور فعال در خدمت حفظ آب و هواست. با گسترش مناطق خشک، گازکربنیک در این مناطق جمع شده و چنانچه گیاهان نیز نابود شوند، تغییرات آب و هوایی به وجود میآید که بهنوبه خود موجب حوادث غیر عادی آب و هوایی مانند ریزش بارانهای سیلآسا میشود که خطر فرسایش زمینهای در مخاطره را افزایش میدهد و بدینترتیب دور تسلسل باطلی بهوجود میآید.
4
در پایان کنفرانس مادرید چارچوبهای برنامه مبارزه با گسترش بیابانها طی ده سال آینده به تصویب خواهد رسید.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..DOC) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 22 صفحه
قسمتی از متن word (..DOC) :
16
موضوع:
بحث در حدیث کمیل از امیر الومنین علیه السلام پیرامون ولایت فقیه
أعُوذُ بِاللَهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ
بِسْـمِ اللَهِ الـرَّحْمَنِ الـرَّحِیمِ
وَ صَلَّی اللَهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ ءَالِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ
وَ لَعْنَةُ اللَهِ عَلَی أعْدَآئِهِم أجْمَعِینَ مِنَ الآنَ إلَی قِیَامِ یَوْمِ الدِّینِ
وَ لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إلاَّ بِاللَهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ
متن روایت کمیل از «نهج البلاغة» سیّد رضیّ رحمة الله علیه و شرح فقرات آن بطور اختصار:
3
یکی از أدلّة ولایت فقیه که هم از جهت سند و هم از جهت دلالت میتوان آنرا معتبرترین و قویترین دلیل بر ولایت فقیه گرفت، روایت سیّد رضیّ أعلی الله مقامه در «نهج البلاغة» است که أمیرالمؤمنین علیه السّلام به کُمَیل بن زیاد نَخعیّ فرمودهاند.
فَفِی «نَهْجِ الْبَلا َ غَةِ» مِنْ کَلاََمٍ لَهُ عَلیْهِ السَّلاَمُ لِکُمَیْلِ بْنِ زِیَادٍ النَّخَعِیّ:
قَالَ کُمَیْلُ بْنُ زِیَادٍ: أَخَذَ بِیَدِی أَمِیرُالْمُؤمِنِینَ عَلِیُّ بنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلا َ مُ فَأَخْرَجَنِی إلَی الْجَبَّانِ؛ فَلَمَّا أَصْحَرَ تَنَفَّسَ الصُّعَدَآءَ ثُمَّ قَالَ: یَا کُمَیْلُ! إنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِیَةٌ فَخَیْرُهَا أَوْعَاهَا؛ فَاحْفَظْ عَنِّی مَا أَقُولُ لَکَ.
«کمیل بن زیاد میگوید: أمیرالمؤمنین علیّ بن أبی طالب علیه السّلام دست مرا گرفت و به سوی صحرا برد. همینکه در میان بیابان واقع شدیم، حضرت نفس عمیقی کشید و سپس به من فرمود: ای کمیل! این دلها ظرفهائی است و بهترین این دلها، آن دلی است که ظرفیّتش بیشتر، سِعه و گنجایشش زیادتر باشد. بنابراین، آنچه را که من بتو میگویم حفظ کن و در دل خود نگاهدار!» سپس میفرماید:
النَّاسُ ثَلا َ ثَةٌ: فَعَالِمٌ رَبَّانِیٌّ، وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَی سَبِیلِ نَجَاةٍ، وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ؛ أَتْبَاعُ کُلِّ نَاعِقٍ، یَمِیلُونَ مَعَ کُلِّ رِیحٍ، لَمْ یَسْتَضِیئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ وَ لَمْ یَلْجَـُوا إلَی رُکْنٍ وَثِیقٍ.
«مجموعة أفراد مردم سه طائفه هستند: طائفة أوّل: عالم رَبّانی است. گروه دوم: متعلّمی است که در راه نجات و صلاح و سعادت و فوز گام برمیدارد. و دستة سوّم: أفرادی از جامعه هستند که دارای أصالت و شخصیّت نبوده، ومانند مگس و پشّههائی که در فضا پراکندهاند میباشند.
این دستة سوّم، دنبال کننده و پیروی کنندة از هر صدائی هستند که از هر جا برخیزد؛ و با هر بادی که بوزد در سمت آن حرکت میکنند؛ دلهای آنان به نور علم روشن نگردیده؛ و قلبهای خود را از نور علم مُنَّور و مُستَضیی و روشن نگردانیدهاند؛ و به رُکنِ وثیق و محلِّ اعتمادی که باید إنسان به آنجا تکیه زند، متّکی نشده و پناه نیاوردهاند.»
3
یَا کُمَیْلُ! الْعِلْمُ خَیْرٌ مِنَ الْمَالِ؛ الْعِلْمُ یَحْرُسُکَ، وَ أَنْتَ تَحْرُسُ الْمَالَ؛ الْمَالُ تَنْقُصُهُ النَّفَقَةُ، وَ الْعِلْمُ یَزْکُوعَلَیالاْءنْفَاقِ؛ وَ صَنِیعُ الْمَالِ یَزُولُ بِزَوَالِهِ.
«ای کمیل! علم از مال بهتر است؛ علم، تو را حفظ و نگهداری مینماید، ولی تو باید مال را نگهداری کنی؛ مال بواسطة خرج کردن و إنفاق، نقصان و کاهش مییابد؛ ولی علم در أثر إنفاق و خرج کردن زیاد میشود و رشد و نُموّ پیدا میکند؛ و نتیجه و آثار مال، به زوال آن مال از بین میرود.»
وَ صَنِیعُ الْمَالِ یَزُولُ بِزَوَالِهِ. وقتی خود مال از بین رفت، پدیدهها و آثاری هم که از آن بدست آمده ـ هر چه میخواهد باشد ـ از بین میرود. مِنْ باب مثال: کسی که مال دارد، با آن مال سلطنت و حکومت میکند؛ مردم را گردِ خود جمع مینماید؛ و بر أساس مال خیلی کارها را انجام میدهد؛ همینکه آن مال از بین رفت، تمام آن آثار از بین میرود؛ مردم دیگر هیچ اعتنائی به وی نمیکنند و شرفی برای او قائل نمیشوند؛ و این شخص که بر أساس اتّکاء به مال، در دنیا برای خود دستگاهی فراهم کرده بود، همینکه مالش از بین میرود، تمام آن آثار که مصنوع و پدیدة مال است، همه از بین میرود. یَا کُمَیْلُ! الْعِلْمُ دِیْنٌ یُدَانُ بِهِ؛ بِهِ یَکْسِبُ الاْءنْسَانُ الطَّاعَةَ فِی حَیَوتِهِ، وَ جَمِیلَ الاْحْدُوثَةِ بَعْدَ وَفَاتِهِ. وَ الْعِلْمُ حَاکِمٌ وَ الْمَالُ مَحْکُومٌ عَلَیْهِ.
«ای کمیل! علم، قانون و دستوری است که مُتَّبَع است و مردم از آن پیروی میکنند. بواسطة علم، إنسان در حیات خود راه إطاعت را طیّ میکند، و بعد از خود آثاری نیکو باقی میگذارد. علم حاکم است و مال محکومٌ علیه.» همیشه علم بر مال حکومت دارد. فرق میان علم و مال این است که: علم همیشه در درجة حکومت بر مال قرار گرفته است؛ مال بدست علم تصرّف میشود و در تحت حکومت علم به گردش در میآید.
5
یَا کُمَیْلُ! هَلَکَ خُزَّانُ الاْمْوَالِ وَ هُمْ أَحْیَآءٌ؛ وَالْعُلَمَآءُ بَاقُونَ مَابَقِیَ الدَّهْرُ؛ أَعْیَانُهُمْ مَفْقُودَةٌ و أَمثَالُهُمْ فِی الْقُلُوبِ مَوْجُودَةٌ.
«ای کمیل! خزینه کنندگان و جمع آورندگان أموال از مردگانند ـ در حالتی که بظاهر زنده هستند ـ أمّا علماء تا هنگامی که روزگار باقی است پایدارند. گرچه جسدهای آنها و هیکلهای آنان مفقود شده و از بین رفته و در زیر خاک پنهان شده باشد، ولی أمثال و آثار آنها در دلها موجود است؛ و حیات آنها در دلها سرمدی و أبدی میباشد.»
هَا! إنَّ هَنـهُنَا لَعِلْمًا جَمًّا (وَ أَشَارَ إلَی صَدْرِهِ) لَوْ أَصَبْتُ لَهُ حَمَلَةً!
«آه! (متوجّه باش!) در اینجا عِلمی است متراکم و أنباشته شده (و با هَنـهُنَا حضرت إشاره به سینة شریف کرده و فرمودند:) ای کاش حاملینی برای این علم مییافتم!» أفرادی که بتوانند علم مرا حمل کنند و به آنها بیاموزم. چه کنم، که علم در اینجا انباشته شده و حَمَله نمییابم! کسی نیست که این علم مرا یاد بگیرد و أخذ کند!
بیان چهار دسته از علماء که قابل تعلیم علوم حقیقیّه نیستند:
بَلَی أَصَبْتُ لَقِنًا غَیْرَ مَأْمُونٍ عَلَیْهِ، مُسْتَعْمِلا ً ءَالَةَ الدِّینِ لِلدُّنْیَا، وَ مُسْتَظْهِرًا بِنِعَمِ اللَهِ عَلَیعِبَادِهِ، وَ بِحُجَجِهِ عَلَی أَوْلِیَآئِهِ.
«آری، من به عالِمی رسیدهام که بتواند از این علوم مُتراکم و انبوه بهره گیرد، او عالمی است که فهم، دِرایت، زیرکی، هوش و استعدادش خوب است، و لیکن من بر او إیمن نیستم؛ و در تعلیم علم به او خائفم؛ و آرامش ندارم. چرا؟ زیرا آن عالم، دینش را آلت وصول به دنیا قرار میدهد، و با نعمتهای پروردگار علیه بندگان خدا کار میکند، و با استظهار و پشت گرمی به نعمتهائی که خدا به او داده است (از علم و درایت و فهم و بصیرت) به سراغ بندگان خدا رفته، آنها را میکوبد و تحقیر میکند، و آنها را استخدام خود مینماید و به ذُلِّ عبودیّت خود در میآورد؛ و با پشت گرمی به حجّتهای إلهی و بیّنههای خدا که به او میرسد، أولیاء خدا را میکوبد؛ و آنها را به زمین میزند و از بین میبرد.»
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 15 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
پیش نویس قانون جرایم علیه صلح و امنیت بشری 19 ژوئیه 1991
اشاره :
مسأله تدوین حقوق بین الملل کیفری، یعنی نظام حقوقی که قادر باشد نظم عمومی بین المللی را درمقابل بزهکاران تضمین نماید، از اواسط سده نوزدهم درمحافل دانشگاهی وانجمنهای علمی مطرح بوده است . فعالیتهای اتحادیه بین المللی حقوق کیفری وسپس اقدامهای جانشین آن، یعنی انجمن بین المللی حقوق کیفری که درقالب تدوین و ارائه طرحهای مختلف راجع به «قانون بین الملل جزا» و « اساسنامه دادگاه بین المللی کیفری » انجام شده ومی شود، گامهای اولیه مهمی دراین مورد محسوب می گردد .
وقوع دوجنگ جهانی اول و دوم به فاصله کمتر از بیست سال، قبل از هرچیز، بیان کننده آن بود که نظم عمومی بین المللی، یعنی صلح و امنیت در جامعه بشری، شدیداً آسیب پذیر است وبنابراین باید با تجهیز جامعه جهانی به ابزارهای بین المللی قانونی سرکوبگرانه، پیشگیرانه وبازدارنده، یعنی در واقع تهیه و تدوین سیاست جنایی بین المللی، نظم جهانی را از تعرضات وجرایم بین المللی جدید مصون داشت. بدین ترتیب، به موازات مطالعات و پیشنهادهای دانشمندان حقوق جزا و مصلحان اجتماعی و انجمنهای علمی، محافل رسمی بین المللی نیز فعالیتهای خود را در قلمرو ابزارمند و قانونمند کردن حمایت کیفری از صلح وامنیت جهانی آغاز کردند .
از نخستین تجربه ها و سندهای بین المللی عمده در زمینه محاکمه ومجازات بزهکاران بین المللی، اساسنامه های دادگاه نورنبرگ و دادگاه توکیو هستند که مأمور رسیدگی به جرایم جنگی وجرایم علیه بشریت، که در دوران جنگ دوم در اروپا و خاور دور ارتکاب یافته بود، شدند. سازمان ملل متحد، بلافاصله پس از تشکیل ، با استفاده از تجربه محاکمات واحکام دادگاههای بین المللی نورنبرگ و توکیو فعالیت خود را در قلمرو تدوین حقوق بین الملل جزا آغاز نمود . مجمع عمومی سازمان ملل متحد، ابتدا این وظیفه را در دسامبر 1946 به « کمیته تدوین حقوق بین الملل » محول کرد؛ سپس به موجب قطعنامه ای کمیسیون حقوق بین الملل را که درنوامبر 1947 جانشین کمیته مزبور شده بود ، مأمور کرد تا فعالیتهای کمتیه را دردو قلمرو تدوین « قانون جرایم علیه صلح وامنیت بشری » از یک سو و «اساسنامه تشکیل دادگاه بین المللی کیفری » از سوی دیگر فعال تر کند و آن را ادامه دهد .
بدین ترتیب،با ایجاد سازمان ملل متحد اولاً کار « قانون نویسی » وتدوین قواعد و مقررات کیفری در سطح بین المللی بصورت رسمی آغاز ووارد مرحله عملی و فعالی گردید،و ثانیاً کلیه کشورهای عضو سازمان مزبور دراین کار سهیم شدند . این خود همزمان نقطه قوت وضعف در قلمرو تدوین قواعد و مقررات حقوق بین الملل کیفری محسوب می شود : نقطه قوت، از آن جهت که آن دسته از قواعد و مقررات کیفری که ازاین طریق به تصویب کلیه اعضای سازمان ملل متحد- یعنی در واقع کل جامعه بشری- برسد، از حمایت همه آنها درعمل واجرا برخوردار خواهد بود وبنابراین احتمال محاکمه ومجازات واقعی ومؤثر بزهکاران بین المللی نیز قوی خواهد شد؛ نقطه ضعف، از آن جهت که تفاوتهای موجود درنظامهای سیاسی- عقیدتی حاکم بر کشورهای عضو سازمان ملل متحد و تفاوت دیدگاه آنها درمسائل مختلف جهانی،موجب می شود تا تصویب قواعد ومقررات مزبور، یعنی در واقع تحقق اجماع پیرامون مفاد قانون بین الملل جزا واساسنامه دادگاه بین المللی کیفری، با مشکلات زیادی روبرو گردد. همین موضوع سبب شده است تا کار تدوین پیش نویسهای مربوط به قواعد مقررات کیفری حقوق بین الملل عمومی در کمیسیون حقوق بین الملل به کندی پیش رود وبا گذشت نیم قرن از مأموریت کمیسیون مزبور در این قلمرو، پیش نویس قانون جرایم علیه صلح وامنیت بشری در دو هزارو دویست وچهل ویکمین اجلاس آن در 19 ژوئیه 1991 بطور « موقت » به تصویب اعضای آن برسد .
این پیش نویس دارای 26 ماده ومشتمل بردو بخش است : بخش نخست شامل چهارده ماده است که در واقع اصول کلی « حقوق بین الملل جزای عمومی » را احصاء وتعریف می کند ؛ بخش دوم شامل دوازده ماده است که به احصاء انواع جرایم موضوع این پیش نویس وتعریف هریک از آنها می پردازد. این مواد، در واقع محتوای « حقوق بین الملل جزای اختصاصی » را تشکیل می دهد. بدین ترتیب ، جرایم پیش بینی شده دراین پیش نویس محدود به چارچوب مأموریتی است که مجمع عمومی در فردای تأسیس سازمان ملل متحد به کمیسیون حقوق بین الملل داده است؛ یعنی تدوین « جرایم علیه صلح جهانی وامنیت بشری » با الهام از اساسنامه، آیین دادرسی، محاکمات، احکام وتجربه های قضایی دادگاههای بین المللی نورنبرگ و توکیو. دراین پیش نویس، مجازات هریک ازجرایم- بماند آنچه در قوانین جزایی داخلی معمول است- درماده مربوط تعیین وپیش بینی نشده است بلکه گزارشگر ویژه آقای دودوتییام، طی پیش نویس مجزایی موسوم به « پیش نویس ماده Z » ، مجازات یا مجازاتهای این قبیل جرایم را مشخص کرده است، زیرا طرح همزمان بحث مجازات ویا مجازاتها با بحث پیرامون تعیین و تألیف خود « جرایم علیه صلح وامنیت بشری » سبب می شد که مأموریت کمیسیون، به لحاظ تشتت شدید آراء اعضای کمیسیون حقوق بین الملل به نمایندگان دولتهای عضو سازمان ملل متحد ودر واقع معرف دیدگاههای دولت متبوع خود راجع به نوع ومیزان مجازاتها هستند کار تدوین وتنظیم خود پیش نویس جرایم مزبور را بیش ازاین طولانی وعملاً غیر ممکن سازد .
اگرچه پیش نویس مذکور بصورت موقت درکمیسیون حقوق بین الملل به تصویب رسیده است، لیکن باید گفت که با توجه به فضای سیاسی بین المللی بعد از جنگ جهانی دوم، این خود گام مهمی در جهت قانون نویسی و « قانون گذاری بین المللی کیفری » محسوب می شود وامید می رود با پایان گرفتن جنگ سرد وتعدیل تنشهای بین المللی وآغاز فضای جدید سیاسی بین المللی، سازمان ملل متحد ودولتهای عضو آن به توافق وانگیزه بیشتری فرآیند تدوین قواعد و مقررات ماهوی وشکلی بین المللی کیفری را که تضمین کننده « نظم عمومی بین المللی » است، فعالتر وپویاتر سازند .
مجله حقوقی با انتشار متن انگلیسی پیش نویس مذکور به همراه ترجمه فارسی آن،امیدوار است گامی در جهت آشنایی هرچه بیشتر علاقه مندان مطالعه دراین زمینه ودست اندرکاران امور کیفری برداشته باشد . مجله حقوقی
بخش نخست
فصل نخست : تعریف وتوصیف
ماده 1 : تعریف
جرایم ( حقوق بین الملل ) که دراین قانون تعریف شده اند، جرایم علیه صلح وامنیت بشری محسوب می شوند .
ماده 2 : توصیف
توصیف هر فعل یا ترک فعل به عنوان جرم علیه صلح وامنیت بشری ربطی به حقوق داخلی ندارد . قابل مجازات بودن یا نبودن یک فعل یا ترک فعل در حقوق داخلی ، تأثیری براین توصیف ندارد .
فصل دوم : اصول کلی
ماده 3 : مسئولیت ومجازات
1. هرکس مرتکب جرمی علیه صلح وامنیت بشری گردد ، مسئول آن ومستوجب مجازات است .
2. هرکس درارتکاب یک جرم علیه صلح وامنیت بشری ، معاونت وهمکاری یا وسایل انجام آنرا تهیه وتدارک کند، یا برای ارتکاب چنین جرمی تبانی ویا مستقیماً آن را ترغیب وتشویق نماید، مسئول و مستوجب مجازات است .
3. هرکس مرتکب عملی شود که به منزله شروع ارتکاب یک جرم علیه صلح وامنیت بشری ( پیش بینی شده در مواد … ) باشد، تحت این عنوان مسئول ومستوجب مجازات است. مراد از شروع به جرم، هرگونه شروع به ارتکاب جرمی است که فقط به واسطه شرایط خارجی که در اراده فاعل درآن مدخلیت نداشته، عقیم ویا معلق مانده باشد .
ماده 4 : انگیزه ها
انگیزه های غیرمرتبط با تعریف جرم که ممکن است متهم به آنها استناد کند، در مسئولیتهای ناشی از ارتکاب یک جرم علیه صلح وامنیت بشری تأثیری ندارد .
ماده 5 : مسئوولیت دولتها
تعقیب یک متهم به ارتکاب جرم علیه صلح وامنیت بشری، دولت را از مسئولیت خود در حقوق بین الملل از بابت هر فعل یا ترک فعل قابل انتساب به آن ، معاف نمی سازد .
ماده 6 : تکلیف به محاکمه یا استرداد
1. هردولتی که فرد مظنون به ارتکاب جرم علیه صلح وامنیت بشری در سرزمین آن یافت شود، مکلف به محاکمه یا استرداد اوست .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 105 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
آغاز علم نحو
تأسیس علم نحو توسط امام علی علیه السلام
زبان عربی مانند هر زبان دیگر قواعدی دارد که آن را علم نحو مینامند علم نحو در حفظ لغت از آشفتگی و تحریف و نیز در معنای کلام اهمیت زیادی دارد تا آنجا که گاهی با تبدیل کسره به فتحه معنای یک کلمه تغییر میکند که در بعضی موارد مستلزم کفر است قواعد زبان عرب تا عصر خلافت امام علی علیهالسلام کشف و تنظیم نشده بود و نوشتن کلام عربی بدون اعراب گذاری انجام میگرفت. قرآن کریم و سایر نوشتهها و نامهها بدون اعراب بود مردم قانون اعراب گذاری را نمیدانستند اما کار آموختن قواعد زبان عرب برای ساکنین جزیرهالعرب که با غیر عرب آمیزش نداشتند بطور طبیعی انجام میگرفت یعنی یک طفل عرب با آموختن سخن گفتن آن قواعد ساده را به آسانی میآموخت بخصوص آنکه فرهنگ عرب قبل از اسلام بسیار بسیط و حول یک زندگانی ساده دور میزد که عبارت بود از آب، نان، گوشت، شتر صحرا، شمشیر، نسب، جنگ قبیلهای و مانند آن. پس از نزول قرآن کریم فرهنگ عرب به فرهنگ اسلام با ابعاد گوناگون آن صفات ربوبی و شناخت انبیاء و احوال قیامت و اخلاق و احکام تبدیل یافت و لغت عرب آن را فرا گرفت. لیکن پس از فتوحات مسلمانان و آمیزش آنان با افراد غیرعرب زبان مانند ایرانیان ساکن شهر کوفه که ایشان را حمراء میخواندند و اهل سند و هند و در بصره که ایشان را سبابجه و زط مینامیدند و اقباط در اسکندریه و هجرت مسلمانهای عرب به کشورهای آفریقا و هند و سند و بلخ و بخارا لغت عرب آشفتگی پیدا نمود به طوری که کودکان عرب به واسطه معاشرت با همسالان غیرعرب بجای اینکه زبان فصیح عرب را از قوم و قبیله عرب خود بیاموزند از کودکان و معاشرین غیرعرب میآموختند علاوه بر اینکه گاهی مادران این اطفال زنانی بودند که در فتوحات از اقوام قبط و فوس و روم اسیر شده بودند و این کودکان سخن گفتن را از مادر غیرعرب یا کلفت و نوکر غیر عرب در خانه میآموختند در نتیجه این عومل چنان آشفتگی در زبان نسل جدید عرب پدید آمدکه نزدیک بود به تدریج لغت عرب مانند زبان بعضی ملل قدیم از بین برود تا آنجا که جز معدودی متخصصین در هر عصر نتواند آن زبان را بفهماند و در نتیجه باعث میشد که خواندن و فهمیدن قرآن و سنت پیامبر جز برای معدودی امکان نداشته باشد. این آشفتگی زبان عربی نیمه اول قرن اول هجری بود. ابوالاسود دئلی که یکی از اصحاب و شاگردان حصرت علی بود داستان تأسیس علم نحو یا قانون اعراب گذاری در زبان عربی را چنین حکایت میکند؛ روزی بر حضرت امیر وارد شدم. دیدم آن حضرت در حال فکر و اندیشه است به من فرمود: در شهر شما کوفه قرآن را غلط میکنند. میخواهم کاری کنم تا لغت عرب از این آشفتگی بیرون آید گفتم یا امیرالمومنین اگر این کار را بکنید لغت عرب را زنده کردهاید بعد از چند روز خدمت آن حضرت رسیدم نوشتهای به من داد که در آن زیربنای علم نحو را نوشته بود و از تقسیم کلمه به اسم و فعل و حرف و تعریف آنها شروع میشد. بعد حضرت به من فرمود: انح نحوه؛ به این نحو پیش برو. ابوالاسود میگوید: آن را گرفته و به منزل رفتم و یک دوره قواعد نحو را بر طبق راهنمایی و طرح حضرت نگاشتم و بعد آن را به حضرت نشان دادم و حضرت اشکالاتش را رفع کرد. مثلاً در مورد اسماء مشب
هه بالفعل فرمود: چراکانّ را ننوشتی، گفتم: نمیدانستم از آنهاست. فرمودند: از جمله آنها است. - علامه عسگری، نقش أئمه در احیاء دین، علامه عسگری ج 14 ص 159-200
آغاز بسط علم نحو در صدر اسلام - خدمات متقابل ایران و اسلام ص 446 و 447
علوم ادبی از دستور زبان عربی یعنی نحو آغاز میشود. مورخین اسلام اجماع و اتفان دارند که مبتکر علم نحو امیرالمومنین علی علیهالسلام است. علامه جلیل مرحوم سید حسن صدر در کتاب نفیس تأسیس الشیعه دلائل و شواهد غیرقابل انکار این مطلب را ذکر کرده است (تأسیس الشیعه لعلوم السلام صفحات 40-61)
علی علیهالسلام به ابوالاسود دئلی که مردی شیعی و فوقالعاده با استعداد بوده است اصول نحو را آموخت و دستور دارد که بر این اساس تأمل کند و بر آن بیفزاید، ابوالاسود طبق دستور عمل کرد و چیزهایی افزود و آنچه میدانست به عدهای و از جمله دو پسرش عطاءبن ابیالاسود و اباحرب بن ابیالاسود و یحیبن یعمر و میمون اقرن و یحی بن نمان و عنبهالفیل آموخت. گویند اصمعی عرب و ابوعبیده ایرانی دو ادیب معروف اسلامی، شاگردان عطاء پسر ابوالاسود بودهاند در طبقه بعد از این طبقه افراد دیگری از قبیل ابواسحاق و عیسی ثقفی و ابوعمروبن العلاء که مردی شیعی و از قراء سبعه است و بسیار جلیلالقدر است قرار گرفتهاند. ابوعمروبن العلاء مردی لغوی و عارف به زبان و ادبیات و مخصوصاً اشعار عرب بود از کمال تقوا در ماه مبارک رمضان هرگز شعر نمیخواند در سفر نوشتههای خود را از آن رو که متضمن اشعار عرب جاحلی بود از بین برد.
اصمعی، یونس بن حبیب، ابوعبیده، سعدان بن مبارک نزد وی شاگردی کردهاند. - ریحانه الادب ج 2 ص 213
خلیل بن احمد عروضی که از مجتمعدان و صاحب نظران درجه اول علم نحو استاد مردی شیعی است و از نوابغ به شمار میرود در طبقه بعد از این طبقه قرار گرفته است. سیبویه معروف صاحب الکتاب شاگرد خلیل بوده است و اخفش معروف نزد سیبویه و خلیل تحصیل کرده است از این به بعد نحویین به 2 نحله کوفیین و بصریین تقسیم میشوند. کسانی معروف و شاگردش فراء و ابوالعباس ثعلب شاگرد فراء و ابن الاخباری شاگرد ابوالعباس ثعلب از نحله کوفی بودهاند و اما سیبویه و اخفش مازنی و مبرد و زجاج و ابوعلی فارسی و ابن جنی و عبدالقادر جرجانی که به ترتیب استاد و شاگرد بودهاند از نحله بصره به شمار میروند.
اللهم انی اسئلک من علمک بانفذه.
سپاس خدایا را در برابر عطا و احسانش، احسانی که به ما و قبل ازما و بعد از ما به بندگانش عطا فرمود. سپاس به اندازه آنچه هست و در آینه علمش مینماید، سپاس چند برابر آنچه هست، جاویدان و همیشگی، تا روز رستاخیز سپاسی بیکران.
در آغاز لازم میدانم که از زحمات مادرم و برادر عزیزم حسین که همواره پشتیبان من در زندگیم بودند تشکر نمایم.
و همچنین از استاد فرزانه و ارجمندم جناب آقای دکتر دیباجی که مشوق و راهگشایم بوده و هستند کمال تشکر و قدردانی را دارم.
و از استادان محترم آقای دکتر زندی استاد راهنما و آقایان دکتر صدقی فیروزحریرچی و دکتر حریرچی که از راهنماییهای ایشان در طول تحصیل بهرهمند گردیدم و از آقای دکتر شکیب که الگوی اخلاق شایسته هستند تشکر نمایم.
شرح حال سیوطی
جلالالدین ابوالفضل عبدالرحمن سیوطی مورخ و محقق و ادیب از نویسندگان مصری در عصر مملوکی از خانوادهای ایرانی که در ابتدای امر در بغداد میزیستند در سال 894 ه در قاهره متولد شد. - تاریخ الادب اللغه العربیه ج 3 ص 239
خاندانش ده نسل قبل از او به سیوط آمده بودند نسبش به امام شیخ همامالدین خضیری که عالم و محقق و متصوف بود برمیگردد. شیخ همامالدین خضیری و نسبت به محله خضیریه در بغداد به اسیوط بغداد آمد در زمان دولت ایوبی ترجیحاً در آنجا زندگی کرد و خانوادهاش نسل به نسل آنجا اقامت گزیدند و مردان بزرگ و شریفی از آنها در اسیوط در دوره وسطی ظهور پیدا کردند و از بین آنها قاضی و تاجر و مأمور دولت و افراد با نفوذ زیاد بودند. عبدالرحمن سیوطی یکی از افراد همان خانوادهای که در اسیوط سکونت داشتند میباشد که به جستجوی علم پرداخت و به خاطر علم آموختن در جوانی عازم قاهره شد و از رابطه گذشتگانش با امیر شیوخ استفاده کردو تدریس فقه را در مدرسه شیوخی به عهده گرفت و آثار فراوانی در فقه و نحو تألیف کرد و در 510 سالگی در حالی که پسرش عبدالرحمن حدوداً 6 ساله بود در سال 1451 میلادی وفات کرد سیوطی شرح حال خود را در کتاب «حسنالمحاضره فی اخبار مصر و قاهره» و همچنین در کتاب «بغیه الوعاه» و کتاب دیگرش «التحدث بنعمه الله» آورده است. - عبدالغنی عبدالله یسری، معجم المورخین المسلمین ص 94-99
پدرش هنگام وفات سرپرستی او را به یکی از دوستانش، کمالبن همام واگذار کرد. سیوطی توانست در سن کمتر از 8 سالگی کل قرن کریم را حفظ نماید سپس کتاب عمده الاحکام و منهاج نووی و الفیه ابن مالک و منهاج بیضاوی را حفظ نمود. - حنبلی، ابن عماد، شذرات الذهب ج 8 ص 51-52
سیوطی خود در مقدمه کتاب بغیه الوعاه مینویسد:
«خضیریه از محلههای بغداد بوده است. از پدرم شنیدم که میگفت جد بزرگوارش فارس بوده یا از مشرق. ابتدا در بغداد زندگی کرده سپس در سیوط مستقر شده و چند نسل آنجا بودهاند پدر در سال 855 فوت کرد و من قبل از 8 سالگی حافظ قرآن بودم سپس کتاب العمده و منهاج الفقه و الفیه ابن مالک را حفظ نمودم و به علم اشتغال یافتم در سال 866 فقه و نحو را از جماعتی از شیوخ فرا گرفتم و اولین چیزی که نوشتم شرح استعاذه و بسمله بود. در سال 876 اجازه تدریس یافتم در حجی که مشرف شدم آب زمزم نوشیدم و آرزو کردم که در درجه فقه به شیخ سراجالدین بلقینی و در حدیث به الحافظ بن حجر برسم. خداوند نعمت 7 علم را به من ارزانی داشت: تفسیر- حدیث- فقه- نحو- معانی- بیان- بدیع. البته آن را به روش عرب بلغاء یاد گرفتم نه به روش عجم و فلاسفه. علم حساب در ذهن من سختتر بود و وقتی ریاضی حل میکردم کوهی را حمل مینمودم. علم منطق را شروع کردم ولی از آن خوشم نیامد و خداوند کراهت آن را در قلبم انداخت و از ابن صلاح شنیدم که آن را تحریم کرد و شروع به یادگیری علم حدیث که اشرف علوم است نمودم.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 8 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
بررسی ریشه های مواضع خصمانه آمریکا علیه ایران
سیاست های ناآگاهانه
توماس م . ریکس یکی از تحلیل گران و نویسندگان آمریکایی است که طی تحقیقی در خصوص رابطه ایران و آمریکا به بررسی فرهنگ سیاسی ایران و ماهیت آن، بویژه در دوره پس از پیروزی انقلاب اسلامی، پرداخته است. نویسنده از رهگذر تحلیل محتوایی و تاریخی فرهنگ سیاسی ایران به این نتیجه می رسد که مردم ایران از نظر فرهنگی با دولتمردان و نظام سیاسی حاکم بر آمریکا و نه مردم آمریکا مخالفت دارند. این مخالفت نیز ریشه در عملکرد سابق دولت آمریکا در ایران دارد که نوعی نارضایتی را در بین مردم دامن زده است. بنابراین اصلاح آن عملکرد و زوال نارضایتی مزبور از مقدمات بحث رابطه ایران و آمریکا به شمار می رود.
نویسنده برای تأیید دیدگاه خود به شواهد تاریخی متعددی اشاره دارد که تماما حکایت از مداخله گری آمریکا در حوادث ایران دارد.اکنون، یک دهه پس از آن، ۲ سفارت آمریکا بسته مانده است و روابط آمریکا - ایران از دشمنی شدید تا انزجار دیپلماتیک آشکار در نوسان است.
چشم انداز تاریخی
در سال ۱۹۷۰هیچ مفسّر آگاهی امکان گسستگی عظیم در روابط آمریکا - ایران را مطرح نکرده، در آن اندیشه نیز نمی کرد؛ حتی در سال۱۹۷۹ در کانون تظاهرات مردمی ضد شاه و رژیم تحت حمایت آمریکا، ناظران اندکی استدلال می کردند که روابط آمریکا_ ایران در سال
۱۹۸۰به پایان خواهد رسید، یا نیروهای نظامی آمریکا به ایران حمله خواهند کرد. به هرحال رابطه دیپلماتیک به پایان رسید و لشگرکشی نظامی توأم با شکست آمریکا علیه ایران-واقعه طبس- نیز صورت گرفت.
مجموعه حوادثی که بر ایدئولوژی ها و فرهنگ های سیاسی متفاوت در ایران و ایالات متحده مبتنی بودند، قطع یک سده روابط قوی میان دو متحد را شتاب بخشیدند. آرمانهای ایران برای استقلال سیاسی و اقتصادی و پایبندی به خودانگیختگی سیاسی، در تقابل با سیاست های آمریکا برای دستیابی به منابع و جلوگیری از هرگونه تحول اساسی در نظام سیاسی ایران قرار گرفت. ایرانیان با دست یازیدن به قرآن و با اعتقاد به حقانیت جنبش ملی برای رهایی، در صفوف میلیونی خود در سرپیچی آشکار از نیروهای نظامی مسلح و تحت آموزش آمریکایی ایران در شهرها و شهرستان ها به راهپیمایی پرداختند. ناظران بین المللی با شگفتی از گستردگی تظاهرات و اعتصابات سال ۱۳۵۷کم کم متوجه جدی بودن انقلاب ایران شدند.
در پی تظاهرات خیابانی و قیام انقلابی در سالهای ۵۷-،۱۳۵۶ برخی مفسران سرنگونی نهایی شاهنشاهی پهلوی در سال ۱۳۵۷را نقطه عطفی در دوستی ایران و آمریکا دانستند؛ دیگران سرآغاز مشکلات روابط آمریکا _ ایران را در کودتای تحت حمایت سیا در مرداد ۱۳۳۲تعیین نمودند، در حالی که برخی دیگر به جنگ جهانی دوم اشاره می کردند.از آن جا که صاحب نظران بسیار اندکی حوادث دهه های ۱۳۴۰و ۱۳۵۰را سرآغاز قیام انقلابی بر می شمردند، بسیاری از آمریکایی ها، ایران ۱۳۵۷ را هم شگفت انگیز و هم درک ناکردنی می یافتند. سرعت فروپاشی نیروهای مسلح ۴۰۰هزار نفری تحت آموزش آمریکایی شاه در سال ۱۳۵۷ و تظاهرات گسترده ایران در آن سال تقریبا هر صاحب نظر و محققی را غافلگیر ساخت. مردم آمریکا مات و مبهوت، سقوط شاه را با آمیزه ای از شگفتی و ناباوری به نظاره نشسته بودند.
پرواز شاه از تهران در دی ماه ۱۳۵۷و تشکیل دولت موقت ایران، مسائلی را در اذهان مردم آمریکا که ترجیح می دادند اوضاع به حال عادی برگردد برانگیخت. پذیرش شاه در مرکز سرطان نیویورک در مهر
۱۳۵۸ و تصرف سفارت آمریکا در تهران در سیزدهم آبان همان سال، که با سقوط دولت موقت همراه گشت، آمریکاییان را بیش از پیش در بهت فرو برد. معضل ایران، ناگهان پیچیده تر و خطرناکتر از آن چه پیشتر تلقی می شد، جلوه گر گشت. به نظر می رسید مقامات آمریکا در وزارت امور خارجه و کاخ سفید کنترل خود را بر ایران، یک مشتری مورد اعتماد و دوست دیرینه، از دست داده اند. مطبوعات و مردم آمریکا می پرسیدند که اگر ایران سقوط کند پس از آن نوبت کیست؟
از سوی دیگر، ایرانیان نیز تحلیل های مختلفی از فروپاشی روابط آمریکا - ایران دارند که ریشه در اختلافات طبقاتی، ایدئولوژیک و سیاسی آنها دارد. عنوان شیطان بزرگ در طول بحران گروگانگیری سالهای ۶۰-۱۳۵۸ در مورد آمریکا مسجل گشت، اما انزجار ایرانیان از دخالت [آمریکا] در امور ایران ولو از جانب یک متحد در دهه ۱۳۰۰آشکار بود. فرهنگ سیاسی ایران، با تمرکز بر خودبسندگی و استقلال از حکومت بیگانه، به تدریج از حالت دهه ۱۳۰۰به تظاهرات چشمگیر خیابانی در دهه ۱۳۵۰تحول یافت. خروج شاه از ایران در دی ماه ۱۳۵۷و گروگانگیری آبان ۱۳۵۸محصول چندین دهه مخالفت تقریبا مداوم با دخالت اروپاییان و سپس آمریکا، در امور اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ایران بود. در این میان، سیاست های آمریکا نسبت به نظام شاهنشاهی از دهه ۱۳۰۰تا دهه ۱۳۵۰تغییر اندکی یافت. سیاست های آمریکا پیش از جنگ جهانی اول در گرایش به حمایت از نظام شاهنشاهی در مقابل نهضت مردمی مشروطه، بازتاب سیاستهای روس و انگلستان به شمار می رفت، که تمایل کمتری را به اقدام مستقل نشان می داد. در دهه ۱۹۲۰شرکت های نفتی و بنیادهای مالی آمریکا تلاش بی ثمری انجام دادند تا جایگاهی برای سرمایه گذاری آمریکا ایجاد کنند . با این همه، اقدامات دیپلماتیک و سیاسی آمریکا در پی جنگ جهانی دوم در ایران، نمایانگر علایق فزون یافته آمریکا در حفظ سرمایه گذاری هایش در منطقه خلیج فارس می باشد. ضعف قدرت بریتانیا پس از جنگ جهانی دوم در اعمال نفوذ بر امور ایران نیز از علایق عمده مقامات واشنگتن به شمار می آمد
. سیاست های آمریکا در ایران پس از جنگ جهانی دوم، دیگر بازتاب سیاست های بریتانیا و شوروی نبوده و با یک بازنگری بر موقعیت استراتژیک جغرافیایی - نظامی ایران و موفقیت اقتصادی آن در مرزهای اتحاد شوروی و حوزه های غنی نفتی خلیج فارس متمرکز گشت.
رویارویی منافع جهانی شوروی و آمریکا در جنگ سرد، همچنین دخالت آمریکا در ملی کردن نفت ایران، از بازنگری در سیاست های آمریکا در جنگ جهانی اول نشأت می گرفت. این بازنگری بیش از پیش بر مهار شوروی، دستیابی به نفت خلیج فارس و ایران و ایجاد حکومت باثبات در ایران متمرکز بود. درواقع مأموریت های نظامی و اقتصادی جنگ جهانی دوم زمینه هایی را برای پیشبرد سیاست های بازنگری شده آمریکا در ایران فراهم ساخت. نیاز به تاکتیک های جدید تا اندازه زیادی از ماهیت رویارویی طلبانه روبه رشد فرهنگ سیاسی ایران و در همان اندازه از تحولات سیاست قدرت جهانی برمی خاست و در پی کودتای تحت حمایت سیا در ۱۳۳۲شاه و سیاست خارجی آمریکا یکسان و واحد شدند هرچند که در ۱۳۵۶مردم ایران هم آماده رویارویی با شاه و هم با آمریکا بودند.
چهره ای مغرض
برای ایرانیان چهره خیرخواهانه آمریکا در طول زمان به سه دلیل به چهره ای مغرض تبدیل شد: ۱) یک قرن حمایت خلل ناپذیر از رژیم پادشاهی به رغم دشمنی فزاینده مردم با فساد پهلوی؛۲) سوءظن عمیق و در موارد متعدد، دشمنی با فرهنگ سیاسی ایران؛ و ۳) یک سده پایبندی به منافع استراتژیک جهانی.
آمریکا، به نحو فزاینده ای در مقابل منافع اکثریت مردم ایران قرار داشت. چنین سیاستها و مداخله جوییهایی به شکل گیری فرهنگ سیاسی ضدآمریکایی در ایران منجر گشت.
نخستین تحولات قابل توجه در روابط آمریکا - ایران در سالهای ۸-۱۲۶۷بود، هنگامی که از کارمندان آمریکایی در تبریز و تهران خواسته شد تا در مبارزه برای عدالت برابر در چهارچوب قانون به جای مشروطه خواهان از پادشاهی حمایت کنند. دومین تحول قابل توجه در سالهای
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 12 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
موضوع :
بررسی اقدامات سیاسی آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران
1
موضوع :
بررسی اقدامات سیاسی آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران
1
موضوع :
بررسی اقدامات سیاسی آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران
1
موضوع :
بررسی اقدامات سیاسی آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 6 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
بر علیه گسترش بیابانها
یکسوم زمینها در دنیا در مناطق خشک واقع شدهاند و در معرض خطر تبدیل به بیابان هستند. در دهسال گذشته تعداد کسانی که در مناطق خشک زندگی میکنند چهار برابر شده و از ۵۰۰میلیون به ۲میلیارد نفر رسیده است. گزارشی به مناسبت کنفرانس جهانی «علیه گسترش بیابانها» در مادرید.
یکسوم زمینها در دنیا در مناطق خشک واقع شدهاند و در معرض خطر تبدیل به بیابان هستند. در دهسال گذشته تعداد کسانی که در مناطق خشک زندگی میکنند چهار برابر شده و از ۵۰۰میلیون به ۲میلیارد نفر رسیده است. گزارشی به مناسبت کنفرانس جهانی «علیه گسترش بیابانها» در مادرید.
از روز سوم سپتامبر در مادرید کنفرانسی از کشورهای امضاکننده کنوانسیون سازمان برای بیابانزدایی برگزار شده است. در این کنفرانس که ۱۱ روز به طول میکشد، نمایندگان کشورهای شرکتکننده برنامه عمل برای چگونگی مبارزه با تهدید گسترش بیابانها را در ده سال آینده بررسی میکنند.
به دلیل خاصی این کنفرانس که در حدود ۲۰۰ کشور عضو کنوانسیون سازمان ملل برای بیابانزدایی در آن شرکت دارند، در اسپانیا برگزار میشود. اسپانیا خود با مشکل زم
3
ینهای کویری دست به گریبان است و کریستینا ناربونا وزیر محیطزیست اسپانیا امیدوار است که این کنفرانس تحرکی به مبارزه علیه گسترش بیابانها بدهد. ناربونا میگوید:
«در ده سال گذشته ما در درجه اول برای ایجاد نهادهای این کنوانسیون کار کردیم. اما این کافی نیست که یک کنوانسیون داشته باشیم و با ابزار محدود طرحهایی را حمایت کنیم. ما باید با گسترش بیابانها جدیتر مبارزه کنیم. این موضوع آنگونه که برخیها تصور میکنند فقط مشکل کشورهای فقیر نیست و دلیل آنکه این کنوانسیون به نسبت دیگر کنوانسیونها کمتر پیشرفته است، همین تصور است.»
یک سوم زمینها در دنیا زمینهای مناطق خشک هستند و در معرض تهدید قرار دارند. بیش از همه آسیا، آفریقا و امریکای لاتین و هم چنین اروپا در خطر هستند. به طور مثال در اسپانیا ۱۷درصد زمینها کم و بیش متروک و بیابانیاند و تعداد کسانی که گسترش بیابانها آنها را تهدید میکند رو به افزایش است.
گرگوآر د کالبرماتن، مدیر اجرایی کنفرانس در مورد خطری که خاصه آفریقا را تهدید میکند، چنین توضیح میدهد:
«در طی ده سال گذشته تعداد کسانی که در مناطق خشک زندگی میکنند، چهار برابر شده و از ۵۰۰میلیون به حدود ۲میلیارد رسیده است. چنانچه در آفریقا وضع به همین منوال پیش رود تا سال ۲۰۲۵ سه چهارم مردم آنجا به ارسال کمک وابسته خواهند شد.»
او میگوید چنانچه ما این مشکل را در نظر نگیریم، مشکل افزایش یافته، مردم به مهاجرت رو آورده و بسوی اروپا م
3
یآیند. وزیر محیط زیست اسپانیا نیز به این نکته توجه دارد که هر هفته انسانها از آفریقا با قایقهایی که مناسب دریا نیستند، خطر را به جان میخرند تا از فلاکت در میهن خود جان بدر ببرند.
گسترش بیابانها بر اثر استفاده نادرست و یا بیرویه از زمین و آب درمناطق خشک به وجود میآید. برای تغییر در این روند به غیر از توجه به عامل آب و هوایی باید وضعیت اقتصادی و اجتماعی نیز مورد توجه قرار گیرد و بایستی مردمی که در این مناطق زندگی میکنند در طرحهای مربوطه شرکت کنند. از این رو سازمانهای غیردولتی نقش تعیینکننده دارند.
ناربونا وزیر محیط زیست اسپانیا میگوید:
«بیش از ۸۰۰ سازمان غیردولتی در این کنفرانس شرکت دارند. آنها نظرات خود را بیان میکنند و من تصور میکنم که در دو هفته آینده شرکت بسیار فعالی در روند کار خواهند داشت.»
ناربونا میخواهد که وضعیت مالی برای مبارزه با گسترش بیابانها را بهبود بخشد و از منابع دیگر سازمان ملل، بهطور مثال از بودجه طرحهای حفاظت از آبوهوا، استفاده کند.
زیرا چنانچه کسی مانع کویر شدن زمین شود، بهطور فعال در خدمت حفظ آب و هواست. با گسترش مناطق خشک، گازکربنیک در این مناطق جمع شده و چنانچه گیاهان نیز نابود شوند، تغییرات آب و هوایی به وجود میآید که بهنوبه خود موجب حوادث غیر عادی آب و هوایی مانند ریزش بارانهای سیلآسا میشود که خطر فرسایش زمینهای در مخاطره را افزایش میدهد و بدینترتیب دور تسلسل باطلی بهوجود میآید.
4
در پایان کنفرانس مادرید چارچوبهای برنامه مبارزه با گسترش بیابانها طی ده سال آینده به تصویب خواهد رسید.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..DOC) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 22 صفحه
قسمتی از متن word (..DOC) :
16
موضوع:
بحث در حدیث کمیل از امیر الومنین علیه السلام پیرامون ولایت فقیه
أعُوذُ بِاللَهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ
بِسْـمِ اللَهِ الـرَّحْمَنِ الـرَّحِیمِ
وَ صَلَّی اللَهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ ءَالِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ
وَ لَعْنَةُ اللَهِ عَلَی أعْدَآئِهِم أجْمَعِینَ مِنَ الآنَ إلَی قِیَامِ یَوْمِ الدِّینِ
وَ لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إلاَّ بِاللَهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ
متن روایت کمیل از «نهج البلاغة» سیّد رضیّ رحمة الله علیه و شرح فقرات آن بطور اختصار:
3
یکی از أدلّة ولایت فقیه که هم از جهت سند و هم از جهت دلالت میتوان آنرا معتبرترین و قویترین دلیل بر ولایت فقیه گرفت، روایت سیّد رضیّ أعلی الله مقامه در «نهج البلاغة» است که أمیرالمؤمنین علیه السّلام به کُمَیل بن زیاد نَخعیّ فرمودهاند.
فَفِی «نَهْجِ الْبَلا َ غَةِ» مِنْ کَلاََمٍ لَهُ عَلیْهِ السَّلاَمُ لِکُمَیْلِ بْنِ زِیَادٍ النَّخَعِیّ:
قَالَ کُمَیْلُ بْنُ زِیَادٍ: أَخَذَ بِیَدِی أَمِیرُالْمُؤمِنِینَ عَلِیُّ بنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلا َ مُ فَأَخْرَجَنِی إلَی الْجَبَّانِ؛ فَلَمَّا أَصْحَرَ تَنَفَّسَ الصُّعَدَآءَ ثُمَّ قَالَ: یَا کُمَیْلُ! إنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِیَةٌ فَخَیْرُهَا أَوْعَاهَا؛ فَاحْفَظْ عَنِّی مَا أَقُولُ لَکَ.
«کمیل بن زیاد میگوید: أمیرالمؤمنین علیّ بن أبی طالب علیه السّلام دست مرا گرفت و به سوی صحرا برد. همینکه در میان بیابان واقع شدیم، حضرت نفس عمیقی کشید و سپس به من فرمود: ای کمیل! این دلها ظرفهائی است و بهترین این دلها، آن دلی است که ظرفیّتش بیشتر، سِعه و گنجایشش زیادتر باشد. بنابراین، آنچه را که من بتو میگویم حفظ کن و در دل خود نگاهدار!» سپس میفرماید:
النَّاسُ ثَلا َ ثَةٌ: فَعَالِمٌ رَبَّانِیٌّ، وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَی سَبِیلِ نَجَاةٍ، وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ؛ أَتْبَاعُ کُلِّ نَاعِقٍ، یَمِیلُونَ مَعَ کُلِّ رِیحٍ، لَمْ یَسْتَضِیئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ وَ لَمْ یَلْجَـُوا إلَی رُکْنٍ وَثِیقٍ.
«مجموعة أفراد مردم سه طائفه هستند: طائفة أوّل: عالم رَبّانی است. گروه دوم: متعلّمی است که در راه نجات و صلاح و سعادت و فوز گام برمیدارد. و دستة سوّم: أفرادی از جامعه هستند که دارای أصالت و شخصیّت نبوده، ومانند مگس و پشّههائی که در فضا پراکندهاند میباشند.
این دستة سوّم، دنبال کننده و پیروی کنندة از هر صدائی هستند که از هر جا برخیزد؛ و با هر بادی که بوزد در سمت آن حرکت میکنند؛ دلهای آنان به نور علم روشن نگردیده؛ و قلبهای خود را از نور علم مُنَّور و مُستَضیی و روشن نگردانیدهاند؛ و به رُکنِ وثیق و محلِّ اعتمادی که باید إنسان به آنجا تکیه زند، متّکی نشده و پناه نیاوردهاند.»
3
یَا کُمَیْلُ! الْعِلْمُ خَیْرٌ مِنَ الْمَالِ؛ الْعِلْمُ یَحْرُسُکَ، وَ أَنْتَ تَحْرُسُ الْمَالَ؛ الْمَالُ تَنْقُصُهُ النَّفَقَةُ، وَ الْعِلْمُ یَزْکُوعَلَیالاْءنْفَاقِ؛ وَ صَنِیعُ الْمَالِ یَزُولُ بِزَوَالِهِ.
«ای کمیل! علم از مال بهتر است؛ علم، تو را حفظ و نگهداری مینماید، ولی تو باید مال را نگهداری کنی؛ مال بواسطة خرج کردن و إنفاق، نقصان و کاهش مییابد؛ ولی علم در أثر إنفاق و خرج کردن زیاد میشود و رشد و نُموّ پیدا میکند؛ و نتیجه و آثار مال، به زوال آن مال از بین میرود.»
وَ صَنِیعُ الْمَالِ یَزُولُ بِزَوَالِهِ. وقتی خود مال از بین رفت، پدیدهها و آثاری هم که از آن بدست آمده ـ هر چه میخواهد باشد ـ از بین میرود. مِنْ باب مثال: کسی که مال دارد، با آن مال سلطنت و حکومت میکند؛ مردم را گردِ خود جمع مینماید؛ و بر أساس مال خیلی کارها را انجام میدهد؛ همینکه آن مال از بین رفت، تمام آن آثار از بین میرود؛ مردم دیگر هیچ اعتنائی به وی نمیکنند و شرفی برای او قائل نمیشوند؛ و این شخص که بر أساس اتّکاء به مال، در دنیا برای خود دستگاهی فراهم کرده بود، همینکه مالش از بین میرود، تمام آن آثار که مصنوع و پدیدة مال است، همه از بین میرود. یَا کُمَیْلُ! الْعِلْمُ دِیْنٌ یُدَانُ بِهِ؛ بِهِ یَکْسِبُ الاْءنْسَانُ الطَّاعَةَ فِی حَیَوتِهِ، وَ جَمِیلَ الاْحْدُوثَةِ بَعْدَ وَفَاتِهِ. وَ الْعِلْمُ حَاکِمٌ وَ الْمَالُ مَحْکُومٌ عَلَیْهِ.
«ای کمیل! علم، قانون و دستوری است که مُتَّبَع است و مردم از آن پیروی میکنند. بواسطة علم، إنسان در حیات خود راه إطاعت را طیّ میکند، و بعد از خود آثاری نیکو باقی میگذارد. علم حاکم است و مال محکومٌ علیه.» همیشه علم بر مال حکومت دارد. فرق میان علم و مال این است که: علم همیشه در درجة حکومت بر مال قرار گرفته است؛ مال بدست علم تصرّف میشود و در تحت حکومت علم به گردش در میآید.
5
یَا کُمَیْلُ! هَلَکَ خُزَّانُ الاْمْوَالِ وَ هُمْ أَحْیَآءٌ؛ وَالْعُلَمَآءُ بَاقُونَ مَابَقِیَ الدَّهْرُ؛ أَعْیَانُهُمْ مَفْقُودَةٌ و أَمثَالُهُمْ فِی الْقُلُوبِ مَوْجُودَةٌ.
«ای کمیل! خزینه کنندگان و جمع آورندگان أموال از مردگانند ـ در حالتی که بظاهر زنده هستند ـ أمّا علماء تا هنگامی که روزگار باقی است پایدارند. گرچه جسدهای آنها و هیکلهای آنان مفقود شده و از بین رفته و در زیر خاک پنهان شده باشد، ولی أمثال و آثار آنها در دلها موجود است؛ و حیات آنها در دلها سرمدی و أبدی میباشد.»
هَا! إنَّ هَنـهُنَا لَعِلْمًا جَمًّا (وَ أَشَارَ إلَی صَدْرِهِ) لَوْ أَصَبْتُ لَهُ حَمَلَةً!
«آه! (متوجّه باش!) در اینجا عِلمی است متراکم و أنباشته شده (و با هَنـهُنَا حضرت إشاره به سینة شریف کرده و فرمودند:) ای کاش حاملینی برای این علم مییافتم!» أفرادی که بتوانند علم مرا حمل کنند و به آنها بیاموزم. چه کنم، که علم در اینجا انباشته شده و حَمَله نمییابم! کسی نیست که این علم مرا یاد بگیرد و أخذ کند!
بیان چهار دسته از علماء که قابل تعلیم علوم حقیقیّه نیستند:
بَلَی أَصَبْتُ لَقِنًا غَیْرَ مَأْمُونٍ عَلَیْهِ، مُسْتَعْمِلا ً ءَالَةَ الدِّینِ لِلدُّنْیَا، وَ مُسْتَظْهِرًا بِنِعَمِ اللَهِ عَلَیعِبَادِهِ، وَ بِحُجَجِهِ عَلَی أَوْلِیَآئِهِ.
«آری، من به عالِمی رسیدهام که بتواند از این علوم مُتراکم و انبوه بهره گیرد، او عالمی است که فهم، دِرایت، زیرکی، هوش و استعدادش خوب است، و لیکن من بر او إیمن نیستم؛ و در تعلیم علم به او خائفم؛ و آرامش ندارم. چرا؟ زیرا آن عالم، دینش را آلت وصول به دنیا قرار میدهد، و با نعمتهای پروردگار علیه بندگان خدا کار میکند، و با استظهار و پشت گرمی به نعمتهائی که خدا به او داده است (از علم و درایت و فهم و بصیرت) به سراغ بندگان خدا رفته، آنها را میکوبد و تحقیر میکند، و آنها را استخدام خود مینماید و به ذُلِّ عبودیّت خود در میآورد؛ و با پشت گرمی به حجّتهای إلهی و بیّنههای خدا که به او میرسد، أولیاء خدا را میکوبد؛ و آنها را به زمین میزند و از بین میبرد.»
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 46 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
اسلام دینى فراگیر و جهانشمول است و از همان آغاز ظهور، خود را در حصارهاى تنگ نژادى و قبیلهاى محدود نساخت از همین روى پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله در سال ششم هجرى در راستاى رسالت جهانى خویش، با ارسال نامههایى به سران ممالک هم جوار حجاز، ایشان را به اسلام فراخواند.
طبرى مورخ معروف در کتاب خود متن سه نامه از نامههاى پیامبر صلى الله علیه و آله به نجاشى - حاکم حبشه - خسرو پرویز - شاهنشاه ایران - و هرقل - امپراتور روم شرقى - را ضبط کرده است. مقاله حاضر به بحث و بررسى پیرامون این سه نامه اختصاص دارد.
واژههاى کلیدى: رسالت جهانى، مکاتیب پیامبر، تبشیر و انذار
در پى افزایش فشار مشرکان مکه بر پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و یاران وفادارش و اخلالى که قریشیان در جریان گروش به اسلام ایجاد کرده بودند، پیامبر صلى الله علیه و آله بر آن شد تا مرکز دیگرى را براى تاسیس و پى
ریزى حکومت اسلامى جست و جو کند تا از این رهگذر، هم مسلمانان از آزار مشرکان رهایى یابند و هم پایگاهى استوار جهت نشر دعوت اسلامى در جزیرة العرب ایجاد گردد. از این رو براى نیل به این هدف، در سال سیزدهم بعثت، مکه را به سوى یثرب ترک کرد و با ایجاد طرحى نو در ساختار اجتماعى و فرهنگى مدینه، این شهر را به یک نظام عقیدتى نیرومند پیوند زده و از مهاجر و انصار - که از عناصر اصلى این شهر بودند - امتى واحد ساخت و طولى نکشید که مدینه به پایگاهى نیرومند در برابر مکه تبدیل شد و از همین پایگاه بود که آموزهها و تعالیم اسلامى به سراسر جزیرة العرب منتشر شد
پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله بر قوم و قبیله خاصى مبعوث نشده بود تا پیامش در حصار و محدوده آن قوم و قبیله محصور بماند، بلکه بر طبق آموزههاى قرآنى (1) ماموریت داشت تا پیام خود را به عموم مردم - فارغ از تمایزات قومى، نژادى و زبانى - ابلاغ نماید. از این رو در سال ششم هجرى، در راستاى رسالت جهانى خویش، با ارسال نامههایى به سران ممالک هم جوار حجاز در آن روزگار، گام مهمى را در سیاست خارجى برداشت. او که در این زمان دغدغه خاطر چندانى از جانب یهودیان مدینه و شرارت
هاى آنها نداشت و نیز به دلیل انعقاد معاهده صلح حدیبیه، از جانب مشرکان مکه احساس خطر جدى نمىکرد بر آن شد تا نامههایى را به سران کشورهاى هم جوار ارسال نماید و آنها را به اسلام فراخواند. (2)
با نگاهى به تاریخ طبرى درمىیابیم که طبرى تنها سه نامه از پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله را که خطاب به نجاشى - حاکم حبشه - ، خسرو پرویز - شاهنشاه ایران - و هرقل - امپراتور روم شرقى - بوده را ضبط کرده است و در خصوص نامههاى آن حضرت به مقوقس (حاکم مصر)، جیفر و عبد پسران جلندى (فرمانروایان عمان) و منذر بن ساوى (کارگزار خسرو در بحرین) تنها به نقل گفتهاى کوتاه از ابن اسحاق اکتفا کرده و متن نامههاى مذکور را نیاورده است. از این رو ما در این نوشتار به ذکر و بررسى نامههایى که از سوى آن حضرت به حاکمان حبشه، روم و ایران ارسال شده است، خواهیم پرداخت .
نخستین نامهاى که طبرى در ذیل وقایع سال ششم هجرى به ثبت آن اهتمام نموده، نامهاى است که از سوى پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و توسط دحیة کلبى به هرقل - امپراتور روم شرقى - ارسال گردید . طبرى متن این نامه را چنین آورده است
:
بسم الله الرحمن الرحیم
من محمد بن عبدالله و رسوله الى هرقل عظیم الروم . سلام على من اتبع الهدى. اما بعد: فانى ادعوک بدعایة الاسلام، اسلم تسلم و اسلم یؤتک الله اجرک مرتین. فان تولیت فعلیک اثم الاریسین. (3)
به نام خداوند بخشنده مهربان
از محمد بنده و فرستاده خدا به هرقل، بزرگ رومیان .
کسى که پیرو راستى گردد گزند نمىبیند. اسلام بیاور تا سالم بمانى و اسلام بیاور تا خدا دوبار تو را پاداش دهد و اگر از پذیرش آن سر باز زدى، گناه رعایا (کشاورزان) بر گردن تو خواهد بود.
دومین نامه مورد توجه طبرى که به انعکاس آن پرداخته است مکتوب پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله به نجاشى پادشاه حبشه است که عمر و بن ابى امیه ضمرى مامور ابلاغ آن شده بود. وى متن این نامه را چنین ثبت کرده است: