لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 18 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
سه عامل یاد شده در زیر، در پیدایش این قیام و نهضت اثر داشت:
1- درخواست بیعت از امام حسین (ع) براى یزید و وارد آوردن فشار به آن حضرت به این منظور؛
2- دعوت مردم کوفه از امام حسین (ع) به عراق؛
3- عامل امر به معروف و نهى از منکر که امام حسین (ع) از روز نخست از مدینه با این شعار حرکت کرد.
وصیت نامه اعتقادى - سیاسى امام
امام حسین (ع) پیش از حرکت از مدینه، وصیتنامهاى خطاب به برادرش «محمد حنفیه» نوشت و طى آن علت قیام و نهضت خود را اصلاح امور امت اسلامى و امر به معروف و نهى از منکر، و زنده کردن سیره جدش پیامبر و پدرش على معرفى کرد. امام در این وصیتنامه پس از بیان عقیده خویش درباره توحید و نبوت و معاد، چنین نوشت: «...من، نه از روى خودخواهى و سرکشى و هوسرانى (از مدینه) خارج مىگردم، و نه براى ایجاد فساد و ستمگرى، بلکه هدف من از این حرکت، اصلاح مفاسد امت جدم و منظورم امر به معروف و نهى از منکر است و مىخواهم سیره جدم (پیامبر) و پدرم على بن ابی طالب را در پیش گیرم. هر کس در این راه به پاس احترام حق از من پیروى کند، راه خود را در پیش خواهم گرفت، تا خداوند میان من و این قوم داورى کند که او بهترین داوران است...»
چنانکه مىبینیم امام در این وصیتنامه، انگیزه قیام خود را چهار چیز اعلام مىکند:
1- اصلاح امور امت؛
2- امر به معروف؛
3- نهى از منکر؛
4- پیروى از سیره جدش پیامبر و پدرش على (ع) و زنده کردن سیره آن دو بزرگوار
پیام آوران قیام کربلا
هر قیام و نهضتى عمدتا از دو بخش«خون» و«پیام» تشکیل مى گردد.
مقصود از بخش خون، مبارزات خونین و قیام مسلحانه است که مستلزم کشتن و کشته شدن و جانبازى در راه آرمان مقدس است.
مقصود از بخش پیام نیز، رساندن و ابلاغ پیام انقلاب و بیان آرمانها و اهداف آن است.
2
در پیروزى یک انقلاب اهمیت بخش دوم کمتر از بخش اول نیست، زیرا اگر اهداف و آرمانهاى یک انقلاب در سطح جامعه تبیین نشود، انقلاب از حمایت و پشتیبانى مردم برخوردار نمىگردد و در کانون اصلى خود به دست فراموشى سپرده مىشود و چه بسا گرفتار تحریفها و دگرگونیها توسط دشمنان انقلاب مى گردد.
با بررسى قیام مقدس امام حسین - علیهالسلام - این دو بخش کاملا در آن به چشم مى خورد، زیرا انقلاب امام حسین - علیهالسلام - تا عصر عاشورا مظهر بخش اول یعنى بخش خون و شهادت و ایثار خون بود و رهبر و پرچمدار آن نیز خود حسین بن على - علیهالسلام - در حالى که بخش دوم آن از عصر عاشورا آغاز گردید و پرچمدار آن امام زین العابدین و زینب کبرى - علیهما السلام - بودند که پیام انقلاب و شهادت سرخ آن حضرت و یارانش را با سخنان آتشین خود به اطلاع افکار عمومى مى رساندند و طبل رسوایى حکومت پلید اموى را به صدا در آوردند.
در مقام تبلیغ و واقع ، حرکت امام حسین(ع) براى اقامهى حق و عدل بود: «انّما خرجت لطلبالاصلاح فى امّة جدّى ارید ان امر بالمعروف وانهى عنالمنکر ...». در زیارت اربعین که یکى از بهترین زیارات است، مىخوانیم: «و منحالنّصح و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک منالجهالة و حیرةالضّلاله». آن حضرت در بین راه، حدیث معروفى را که از پیامبر(ص) نقل کردهاند، بیان مىفرمایند: «ایهاالنّاس انّ رسولاللَّه صلّىاللَّه علیه و اله و سلّم قال: من رأى سلطانا جائرا مستحلّا لحرماللَّه ناکثا لعهداللَّه مخالفا لسنة رسولاللَّه صلّىاللَّه علیه و اله و سلم یعمل فى عباداللَّه بالاثم والعدوان فلم یغیّر علیه بفعل و لاقول کان حقّا علىاللَّه ان یدخله مدخله».
تمام آثار و گفتار آن بزرگوار و نیز گفتارى که دربارهى آن بزرگوار از معصومین رسیده است، این مطلب را روشن مىکند که غرض، اقامهى حق و عدل و دین خدا و ایجاد حاکمیت شریعت و برهم زدن بنیان ظلم و جور و طغیان بوده است. غرض، ادامهى راه پیامبر اکرم(ص) و دیگر پیامبران بوده است که: «یا وارث ادم صفوةاللَّه یا وارث نوح نبىّاللَّه ...» و معلوم است که پیامبران هم براى چه آمدند: «لیقومالنّاس بالقسط». اقامهى قسط و حق
3
و ایجاد حکومت و نظام اسلامى.
آنچه که نهضت ما را جهت مىداد و امروز هم باید بدهد، دقیقاً همان چیزى است که حسینبن على(علیهالسّلام) در راه آن قیام کرد. ما امروز، براى شهداى خود که در جبهههاى گوناگون و در راه این نظام و حفظ آن، به شهادت مىرسند، با معرفت عزادارى مىکنیم. آن شهید و جوانى که یا در جنگ تحمیلى و یا در برخورد با انواع و اقسام دشمنان و منافقان و کفار به شهادت رسیده، هیچ شبههیى براى مردم ما وجود ندارد که این شهید، شهید راه همین نظام است و براى نگهداشتن و محکم کردن ستونهاى همین نظام و انقلاب، به شهادت رسیده است؛ در حالى که وضع شهداى امروز، با شهداى کربلا که در تنهایى و غربت کامل قیام کردند و هیچکس آنها را به پیمودن این راه تشویق نکرد، بلکه همهى مردم و بزرگان وجوه اسلام، آنها را منع مىکردند، متفاوت است. در عین حال، ایمان و عشقشان آنچنان لبریز بود که رفتند و غریبانه و مظلومانه و تنها به شهادت رسیدند. وضع شهداى کربلا، با شهدایى که تمام دستگاههاى تبلیغى و مشوقهاى جامعه به آنها مىگوید بروید و آنها هم مىروند و به شهادت مىرسند، فرق دارد. البته این شهید، شهید والامقامى است؛ اما او چیز دیگرى است.
در زیارتى از زیارتهاى امام حسین(علیهالسّلام) که در روز اربعین خوانده مىشود، جملهیى بسیار پُرمعنا وجود دارد و آن، این است: «و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک منالجهالة». فلسفهى فداکارى حسینبنعلى(علیهالسّلام) در این جمله گنجانده شده است. زایر به خداى متعال عرض مىکند که این بندهى تو - این حسین تو - خون خود را نثار کرد، تا مردم را از جهالت نجات بدهد. «وحیرةالضّلالة»؛ مردم را از سرگردانى و حیرتى که در گمراهى است، نجات بدهد. ببینید، این جمله چهقدر پُرمغز و داراى چه مفهوم مترقى و پیشرفتهیى است.
امام حسین علیهالسّلام هدفِ اوّل خود را این قرار مىدهد: «لنرى المعالم من دینک و نظهر الاصلاح فى بلادک»؛ در میان کشهدف این است که مردمان مستضعف جامعه و انسانهاى ضعیف - در هر سطحى و در هر جایى - امنیت پیدا کنند: ور اسلامى، فساد را ریشه کن کنیم و اصلاح بهوجود آوریم. هدف این است که مردمان مستضعف جامعه و انسانهاى ضعیف - در هر سطحى و در هر جایى - امنیت پیدا کنند: امنیت حیثیّتى، امنیت مالى، امنیت قضایى؛ همینى که امروز در دنیا نیست. امام حسین علیهالسّلام درست نقطه مقابل آن چیزى را مىخواست که در زمان سلطه طواغیت در آن روز بود. امروز هم در سطح دنیا که نگاه مىکنید، مىبینید همین است؛ پرچمهاى دین را وارونه مىکنند، بندگان مظلوم خدا را مظلومتر مىکنند و ستمگران، پنجهشان به خون مظلومان بیشتر فرو مىرود.
ببینید در دنیا چه خبر است! ببینید با مسلمانان کوزوو چگونه عمل مىکنند! پانصدهزار انسان - بلکه بیشتر - بچه، بزرگ، زن، مرد و مریض، در بیابانها، در مرزها؛ آن هم نه مرزها و بیابانهاى مهربان که در بین دشمن، زیر فشار دشمنى که راه را در مقابلشان مینگذارى مىکند و پشت سرشان گلوله مىاندازد. هدف این است که اینها را تار و مار کنند. هدف از هر قیامى، هدف از هر انقلابى، هدف از هر قدرت اسلامىاى و اصلاً هدف از حاکمیت دین خدا، رسیدگى به وضع «مظلومون» و عمل به فرایض، احکام و سنن الهى است. امام حسین علیهالسّلام مىدانست که اگر این حرکت را نکند، این امضاى او، این سکوت او، این سکون او، چه بر سر اسلام خواهد آورد. وقتى قدرتى همه امکانات جوامع و یا یک جامعه را در اختیار دارد و راه طغیان پیش مىگیرد و جلو مىرود، اگر مردان و داعیهداران حق در مقابل او اظهار وجود نکنند و حرکت او را تخطئه نکنند، با این عمل، کار او را امضا کردهاند؛ یعنى ظلم به امضاى اهل حق مىرسد، بدون اینکه خودشان خواسته باشند. این گناهى بود که آن روز بزرگان و آقازادگان بنىهاشم و فرزندان سردمداران بزرگ صدر اسلام مرتکب شدند. امام حسین علیهالسّلام این را برنمىتافت؛ لذا قیام کرد.
4
نقل شده است بعد از آنکه امام سجاد علیهالسّلام پس از حادثه عاشورا به مدینه برگشت - شاید از آن وقتى که این کاروان از مدینه بیرون رفت و دوباره برگشت ده، یازده ماه فاصله شده بود - یک نفر خدمت ایشان آمدو عرض کرد: یابنرسولاللَّه! دیدید رفتید، چه شد!
امام سجّاد علیهالسّلام در جواب آن شخص فرمود: فکر کن اگر نمىرفتیم، چه مىشد! بله، اگر نمىرفتند، جسمها زنده مىماند، اما حقیقت نابود مىشد؛ روح ذوب مىشد؛ وجدانها پایمال مىشد؛ خرد و منطق در طول تاریخ محکوم مىشد و حتى نام اسلام هم نمىماند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 13 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
برای این پست مراسم ظهر عاشورا در شهرستان تفت را برایتون می نویسیم.
نمی دانم چرا عزاداری برای امام حسین (ع) به این شکل جا افتاده است یعنی هنوز امام حسین شهید نشده است ما ده شب برای ایشان عزاداری می کنیم ولی با شهادت ایشان در ظهر عاشورا تقریبا عزاداریها تمام می شود. اما به هرحال مراسم عزاداری در تفت به این صورت است که هرشب یکی یا چندمحله میزبان هیاتها ی عزاداری هستند تا شب آخر مثلا شب عاشورا محله سرده میزبان تمام هیاتهای تفت است و فردای آن روز یعنی صبح روز عاشورا تمام هیاتهای عزاداری طبق برنامه ای که از طرف فرمانداری تعیین شده است وارد حسینیه امام می شوند وبه عزاداری می پردازند تا ظهر عاشورا بعد از عزاداری در صبح و شهادت امام حسین در ظهر عاشورا مردم طبق یک سنت قدیمی برای نخل برداری (نقل برداری) به حسینیه امام می آیند البته در تفت دو حسینیه بزرگ یکی حسینیه ابوالفضل (ع) در محله گرمسیر و دیگری حسینیه امام در محله بازار وجود دارد که دو نخل قدیمی بزرگ در آنجا هست که نماد تابوت امام حسین(ع) و در روز بیست و یکم رمضان تابوت حضرت علی (ع) است .
مراسم به این شکل اجرا می شود که جوانان هیئت سرده از محله خود با پای پیاده و سینه زنان به طرف حسینیه گرمسیر حرکت میکنند و در مسیر با خواندن نوحه های زیبا مثل:
روز قتل بی کسان است ای خدا
ماتم لب تشنگان است ای خدا
این حسین نازنیین است ای خدا
جسم پاکش بر زمین است ای خدا
و پیوستن مردم به آنها تا نزدیکی حسینیه می روند در آنجا مردمی که در زیر نخل جا گرفته اند که شامل جوانان محله گرمسیر در سمت راست نخل– جوانان سلطان آباد در جلو نخل و جوانان محله بازار در عقب نخل هستند سمت چپ نخل را هم برای هیئت سرده در نظر می گیرند.
دز اینجا هیئت سرده بر سر زنان و با گفتن حسین حسین و دوان دوان وارد حسینیه می شوند . و به طرف نخل می روند و در زیر نخل در جایگاه مخصوص خود جای میگیرند و با صدای یا علی نخل را بلند می کنند و حرکت می کنند در این لحظه از بلند گو تکیه اذان گفته می شود . شخصی روی نخل به عنوان راهنما می ایستد و نخل برداران را راهنمایی می کند. بعد از گرداندن نخل دور کلک حسینیه برای سه مرتبه نخل را در پایین حسینیه گذاشته و باز با حسین حسین گفتن جلو عزاخانه امام حسین می آیند دقائقی را بر سر و صورت خود می زنند و حسین حسین می گویند . در حسینیه گرمسیر مراسم تا همین جا تمام می شود . بعد هیئت سرده از حسینیه گرمسیر به طرف حسینیه امام حرکت می کنند.
و مانند دفعه قبل با پای پیاده و سینه زنان و نوحه خوانی مثل:
این قاسم پادر حنا در کربلا
ای شعور آخر عزا شد ای خدا
در نجف شیر خدا دارد عزا
فاطمه بر سر زنان است ای خدا
تا پایین حسینیه امام می آیند مردم در زیر نخل جا گرفته اند طبق سنت قدیمی قسمتی از نخل برای جوانان بازار و قسمتی برای محلات دیگر در نطر گرفته شده است و قسمتی را هم برای هیئت میهمان یعنی سرده در نظر می گیرند.
هیئت با ورود به حسینیه به طرف نخل می روند و حسین حسین کنان در زیر نخل جا می گیرند و با مستقر شدن همه در زیر نخل و بلند کردن نخل با همصدایی یا علی نخل برداری آغاز می شود و صدای موذن در حسینیه طنین انداز می شود. واقعا صحنه تکان دهنده ای است همه کسانی که در اطراف حسینیه هستند و تماشا می کنند در حال گفتن حسین حسین هستند و همینطور اشک از دیدگانشان روان است. عده ای از مردم که نذر و نیاز دارند با رسیدن نخل به پایین حسینیه برای بار اول گوسفند یا گاو یا هر چیز ی که نذر کرده اند را جلو نخل قربانی می کنند . در اینجا نیز نخل سه دور دور حسینیه می چرخانند سپس نخل را زمین گذاشته و به طرف عزاخانه می دوند و هر کس در آنجا ارباب بی کفن خود را صدا می زند تا اینکه صدای خواندن تعدادی از قدیمیهای هیئت بازار به گوش می رسد .
تا که ز مرکب شه والا فتاد غلغله بر عالم بالا فتاد
لرزه بر آن چرخ معلا فتاد گفت در آن لحظه خدای کریم
انا فدیناه بذبح العظیم
ذکر گرفتی که زحق جبرئیل آمده از نزد خدای جلیل
داد بشارت به نجات خلیل گفت در آن لحظه خدای کریم
انا فدیناه بذبح العظیم
فاطمه گیسوی پریشان بکف نعش حسین را بگرفتی ز بر
گفت که ای زاده من ای پسر گفت در آن لحظه خدای کریم
انا فدیناه بذبح الظیم
گفت که ای اکبر نا شاد من گفت که ای قاسم داماد من
گفت که ای اضغر ناکام من گفت در آن لحظه خدای کریم
انا فدیناه بذبح العظیم
سپس مطالبی از غریبی حسین خوانده می شود بعد نوحه خوانان هیئت بازار و سرده نوحه می خوانند و مردم به سینیه می زنند سپس هیئت سرده شام غریبان را از همانجا شروع می کنند و به طرف محله خود حر کت میکنند. در اینجا هیئت دو گروه شده و یک گروه می نشیند و برسر زنان ابیاتی را می خواند و بلند می شوند و حرکت می کنند و گروه دیگر می نشیند و ابیاتی می خوانند و همین جور تکرار می شود . ابیاتی مانند:
شام غریبان حسین امشب است امشب است
اول درد و مهن زینب است زینب است
حاجتی دارم به تو ای ساربان ساربان
این شتران را تو به تندی مران ساربان
طفل یتیمی زحسین گمشده گمشده
زینب از این غصه دلش خون شده خون شده
بابا حسین جان امشب کجایی ؟
آغاز محرمالحرام ، ماه قیام کربلا ، مردم مومن استان دارالعباده یزد برای سوگواری سید و سالار شهیدان حضرت اباعبداللهالحسین (ع) مهیا شدند.
مردم این خطه با ارادت خاص به ائمهاطهار (ع) آیینهای ویژه ماه محرم را از شب گذشته در سطح این استان آغاز کردند.
ویژگیهای خاص عزاداری مردم یزد و عشق و علاقه عاشقان اهل بیت زبانزد خاص و عام است.
استان یزد هنرمندانی را در دامان خویش پرورانده که در زنده نگهداشتن واقعه عظیم کربلا به نوبه خویش سهم بسزایی داشتهاند.
شاعرانی از جمله ریاضی یزدی ، جیحون یزدی ، واصل یزدی ، هرندی افضلی و بهجتی اشعاری سرودهاند که هیاتهای عزاداری در نوحهخوانیهای خود از این اشعار استفاده میکنند.
در دهه اول ماه محرم در یزد برپایی آیینهای عزاداری سومین امام شیعیان همانند دیگر نقاط کشور به اوج خود میرسد و همراه با این مراسم زیارت عاشورا و اقامه نماز در حسینیهها، مساجد ، تکایا و امامزادهها برگزار میشود.
براساس یک سنت دیرینه در یزد از روز پنجم محرم هیاتهای عزاداری که شامل سینه زن ، زنجیرزن و شبیه خوان است به دعوت مسوولان حسینیهها و مجالس عزاداری در این مکانها حضور یافته و به عزاداری میپردازند.
درشهر یزد حسینیه شاهزاده فاضل، وقت الساعت، مسجد روضه محمدیه،امامزاده جعفر (ع) ، امامزاده سید جعفر(ع)، خانه معروف امام حسینی از جمله مکانهای مذهبی است که آیینهای عزاداری در آن برپا میشود.
مراسم ویژه سومین روز شهادت حضرت سیدالشهدا(ع) در ۱۳محرم از دیگر آیینهای ایام محرم در استان یزد است.
این آیین از ۶۰سال پیش به ابتکار یکی از روحانیون معروف یزد مرحوم حجتالاسلام " سید علی محمد وزیری " در این استان رواج یافت.
به همین مناسبت در شهر یزد هیاتهای عزاداری از صبح تا عصر روز سیزده محرم در مسجد ملا اسماعیل و همچنین تکیه بعثت یزد به عزاداری میپردازند و نظیر این مراسم در دیگر مناطق استان برگزار میشود.
همچنین به مناسبت هفتمین روز شهادت امام حسین (ع) و یاران با وفای آن حضرت ، آیینی در سطح استان از جمله در حسینیه" فهادان" یزد برپا میشود و عزاداران به سوگ مینشینند و مراسم شام غریبان برگزار میکنند.
" نخل برداری " در این استان از دیگر آیینهای رایج در ایام عزاداری سالار شهیدان است.
"نخل" که یک وسیله چوبی است و نشانگر پیکر مطهر حضرت ابا عبداللهالحسین (ع) است در اغلب تکیهها و حسینیههای استان وجود دارد.
عزاداران امام حسین (ع) پس از اقامه نماز ظهر عاشورا به یاد تشییع فرزند زهرای مرضیه در حالی که بر سر و سینه میزنند،حسین حسین گویان، چند مرتبه نخل را در محوطه تکیهها و حسینیهها به حرکت در میآورند.
آیین" نخل برداری " و " تعزیه خوانی " در شهرها و روستاهای مهریز،میبد، اردکان ، تفت ، بافق ، صدوق و زارچ بطرز ویژهای برگزار میشود.
نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه یزد نیز در اطلاعیهای ، به رسم سنت دیرینه ، برگزاری مراسم عزاداری امام حسین (ع) در منزل سومین شهید محراب را اعلام نمود
در ضلع غربى میدان هفتم تیر چادرى برپا شده است. تن سرد آسفالت خیابان را با فرش هاى ماشینى دستباف مفروش کرده اند. گوشه اى از چادر سماور بزرگى روى میز گذاشته و به عزاداران چاى مى دهند. طى سه روز نخست دهه محرم داربست بالا مى رود و چادر برزنتى بر پا مى شود. بیش از ۷۰۰ عزادار اقلیت هاى مذهبى مسیحى و زرتشتى زیر چادر هیات ثارالله گرد هم مى آیند و در عزادارى سالار شهیدان به سینه زنى مى پردازند. «ادموند طوفانیان» یکى از موسسین و بانیان این تکیه مى گوید: «در سال هاى گذشته، جوانان و نوجوانان ارمنى به اتفاق دوستان مسلمانشان به هیات هاى مذهبى مسلمانان مى رفتند. آنان در دسته ها و تکایاى شیعیان سینه زنى مى کردند و بسیارى از اعضاى هیات نمى دانستند که جوان مسیحى کاتولیکى در کنارشان براى امام آنها سوگوارى مى کند. در سال ۱۳۷۸ باخبر شدیم که حدود ۴۰۰ نفر از جوانان ارامنه در این مراسم شرکت مى کنند. از همان سال بر آن شدیم هیاتى راه بیندازیم و خیل جوانان مسیحى علاقه مند به شیعیان و امامشان را گردهم آوریم.»وى در خصوص مشکلات این طرح مى گوید: «ابتدا طرح ما موارد ابهام زیادى بین جامعه ارامنه و حتى مسلمانان به وجود آورد. پس از توجیه آنان در خصوص اهداف راه اندازى هیات، تکیه ثارالله را در مرکز شهر برپا کردیم.» وى در خصوص استقبال مردم مى افزاید: خیلى از مسلمانان پس از شنیدن این خبر خوشحال شده و براى تاسیس هیات تمایل نشان دادند.» نکته جالب توجه د ر برگزارى مراسم عزادارى این هیات حضور واعظ مسلمان است. معمولاً وعاظى به این هیات دعوت مى شوند که به شرح فرهنگ عاشورا و اهداف انسانى امام حسین(ع) مى پردازند. برگزارى مراسم مانند مسلمانان است. مداح نوحه مى خواند و جمعیت زیادى که زیر چادر گرد هم آمده اند، پس از سینه زنى زمانى که میدان هفتم تیر در مرکز شهر ازدحام خود را از دست داده، به شکل دسته عزادار از چادر بیرون مى آیند. جمعى از عزاداران در بیرون چادر به انتظار ایستاده اند. جوان بلندقامتى که علامت را به دوش مى کشد، بى قرار دست بر طاق شال ها مى کشد. نوجوانان کتل ها و پرچم ها را برمى گیرند و چند گام پیش تر مى ایستند. هر سال بر تعداد مشتاقان امام حسین افزوده مى شود. در این بین که جمعیت داخل چادر سینه زنى و نوحه خوانى جمعى را آغاز کرده اند، با هم آویى تک خوان از چادر بیرون مى آیند و در صفوفى منظم راهشان را در خیابان بهارشیراز مرکز اقلیت هاى دینى، پیش مى گیرند. زنان نیز در پى دسته روانند و سینه زنان با هیات حرکت مى کنند. پس از مراجعت دسته به هیات ثارالله عزاداران نذورات هموطنان مسیحى شان را میل مى کنند. طوفانیان در این باره مى گوید: «چاى، قند، برنج، گوشت و کلیه هزینه هاى هیات را مسیحیان علاقه مند به امام حسین (ع) نذر مى کنند. از سال ۱۳۷۹ نام هیات را در لیست تکایاى عزادارى تهران ثبت کرده ایم و هر سال بر تعداد عزاداران افزوده مى شود. آمار پراکنده نشان از حضور جمعیت ۷۰۰ نفره از ارامنه دارد.» نکته حائزاهمیت حضور مسلمانان در کنار پیروان سایر ادیان است. حتى برخى نمى دانند دوستان عزادار کنارشان اقلیت هاى مذهبى هستند. او مى گوید: «با نهادینه کردن فرهنگ عاشورا به عنوان آزادگى و انسانیت، هیچ اختلافى بین مذاهب وجود نخواهد داشت. ما خوشحالیم که فرزندانمان فرهنگ آزادمردى و پایبندى به عقاید را بیاموزند، امام حسین(ع) در این زمینه یک الگو است.»پس از نوحه خوانى ها به زبان فارسى و صرف شام و چاى، دست ها بالا مى رود. این بار به زبان ارمنى دعا مى خوانند. از چهره هاشان پیداست که براى قبولى عزادارى و عباداتشان و نیاز تمام نیازمندان دعا مى کنند.
• زرتشتى ها
ماه محرم همه ایران سیاهپوش مى شود. زرتشتیان استان یزد مرکز استقرار زرتشتى هاى ایران در این روزها مانند دیگر هموطنانشان عزادارند. «مهرشاد بزرگى» از اقلیت زرتشتیان ایران مقیم یزد مى گوید: «هرساله با شروع محرم بسیارى از زرتشتیان یزد همپاى مسلمانان به عزادارى مى پردازند. شیوه عزادارى زرتشتیان با شیعیان کمى متفاوت است. آنها در آئین خود پوشیدن لباس سفید را مقدس مى دانند. زنان و مردان سپیدپوش زرتشتى با حضور در آتشکده گرد هم مى آیند و براى امام حسین(ع) و یارانش به سوگوارى مى پردازند. آنها امام حسین(ع) را داماد ایرانى ها مى دانند، چون پس از جنگ اعراب و ایران در اواخر دوره ساسانى شاهدخت شهربانو به همسرى فرزند على(ع) درآمد. آنها به داشتن داماد شجاعى چون امام حسین(ع) افتخار مى کنند.»در مراسم زرتشتیان غذاهاى زیادى طبخ مى شود و مانند هموطنان مسلمانشان نذرى مى دهند. زرتشتیان با خواندن دعا و طلب ادامه راه آزادگان دنیا، مراسم خود را برگزار مى کنند. هرساله زرتشتیان زیادى از شهر هاى بافق، میبد، تفت، مهریز و مهاباد به مرکز استان شهر یزد مى آیند تا در عزادارى امام حسین(ع) شرکت کنند.
• مسلمانان اهل سنت
مراسم عزادارى و شادمانى جزیره قشم به دلیل سنى بودن مردم متفاوت است هر چند اعتقاد مردم این منطقه مانند شیعیان نیست اما در روز عاشورا و به دلیل احترام به فرزند امام على(ع) روزه گرفته و در مساجد قرآن مى خوانند.جزیره قشم بزرگترین و پرجمعیت ترین جزیره ایرانى در خلیج فارس است که فاصله آن با بندرعباس تنها ۳۷ کیلومتر است و این موضوع باعث شده تا قایق ها و کشتى هاى مسافرى اقدام به جابه جایى مسافران از بندرعباس به قشم کنند.فاصله زمانى براى طى کردن این مسیر بنا به وسیله نقلیه از ۴۵ دقیقه تا دو ساعت متغیر است.جاذبه هاى فراوان طبیعى، تاریخى و فرهنگى این جزیره به حدى است که «بیژن دره شورى» کارشناس برجسته محیط زیست مى گوید: «قشم بهترین نقطه جهان براى تفریح است.»شیعیان مهاجر قشم که حدود چهار هزار نفر هستند با تشکیل سه هیات در شهر قشم به عزادارى براى امام حسین(ع) مى پردازند. مساجد معروف این جزیره نیز شامل مسجد جامع قشم، مسجد و مقبره شیخ برخ در روستاى کوشه مربوط به زمان خلیفه دوم عباسى، مسجد و مدرسه کمالیه دربند حاج على، مسجد قبا در روستاى هلر و مسجد رمچا هستند.به گفته «عاشقى» یکى از بومیان جزیره مردم در مراسم عزادارى آشنایان خود سه روز قرآن خوانى مى کنند و به یک قارى قرآن پول مى دهند تا بر سر مزار متوفى به تلاوت قرآن بپردازد. بازدید ها بیشتر در عید فطر و قربان است و در عید نوروز هیچ مراسمى برگزار نمى شود. جاذبه های گردشگری _ ماه محرم همه ایران سیاهپوش می شود. زرتشتیان استان یزد، مرکز استقرار زرتشتی های ایران، در این روزها مانند دیگر هموطنانشان عزا دارند.
«مهرشاد بزرگی» از اقلیت زرتشتیان ایران مقیم یزد، به میراث خبر می گوید: «هر ساله با شروع محرم بسیاری از زرتشتیان یزد همپای مسلمانان به عزاداری می پردازند. شیوه عزاداری زرتشتیان با شیعیان کمی متفاوت است. آنها در آیین خود پوشیدن لباس سفید را مقدس می دانند . زنان و مردان سپید پوش زرتشتی با حضور در آتشکده گردهم می آیند و برای امام حسین و یارانش به سوگواری می پردازند .آنها امام حسین را داماد ایرانیها می دانند ،چون پس از جنگ اعراب و ایران در اواخر دوره ساسانی شاهدخت شهربانو به همسری فرزند علی(ع) در آمد آنها به داشتن داماد شجاعی چون امام حسین افتخار می کنند».
در مراسم زرتشتیان غذاهای زیادی طبخ می شود و مانند هموطنان مسلمانشان نذری می دهند، زرتشتیان با خواندن دعا و طلب ادامه راه آزادگان دنیا، مراسم خود را برگزار می کنند .هر ساله زرتشتیان زیادی از شهر های بافق، میبد، تفت، مهریز و مهاباد به مرکز استان شهر یزد، می آیند تا در عزاداری امام حسین شرکت کنندتهران در نهمین روز ازماه محرم و روز حضرت ابوالفضلالعباس(ع) علمدار سید و سالار شهیدان حضرت حسینبنعلی(ع) غرق در ماتم و عزا است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 29 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
به نام خداوند هستی بخش
خلاصه ای از زندگانی امام حسین علیه السلام
از تولد تا شهادت
ولادت
در روز سوم ماه شعبان سال چهارم هجرت دومین فرزند برومند حضرت على وفاطمه , که درود خدا بر ایشان باد, در خانه وحى و ولایت چشم به جهان گشود. چون خبر ولادتش به پیامبر گرامى اسلام (ص ) رسید, به خانه حضرت على (ع ) و فاطمه (س ) آمد و اسما را فرمود تا کودک را بیاورد.اسما او را در پارچه اى سپید پیچید و خدمت رسول اکرم (ص ) برد, آن گرامى به گوش راست او اذان و به گوش چپ او اقامه گفت. به روزهاى اول یا هفتمین روز ولادت با سعادتش , امین وحى الهى , جبرئیل فرود آمد و گفت : سلام خداوند بر تو باد اى رسول خدا, این نوزاد را به نام پسر کوچک هارون (شبیر) که به عربى (حسین ) خوانده می شود نام بگذار.چون على براى تو به سان هارون براى موسى بن عمران است , جز آن که تو خاتم پیغمبران هستى .و به این ترتیب نام پرعظمت حسین از جانب پروردگار, براى دومین فرزند فاطمه (س ) انتخاب شد. به روز هفتم ولادتش , فاطمه زهرا که سلام خداوند بر او باد, گوسفندى را براى فرزندش به عنوان عقیقه کشت , و سر آن حضرت را تراشید و هم وزن موى سر او نقره صدقه داد
حسین (ع ) و پیامبر (ص )
از ولادت حسین بن على (ع ) که در سال چهارم هجرت بود تا رحلت رسول الله (ص ) که شش سال و چند ماه بعد اتفاق افتاد, مردم از اظهار محبت و لطفى که پیامبر راستین اسلام (ص ) درباره حسین (ع ) ابراز میداشت , به بزرگوارى و مقام شامخ پیشواى سوم آگاه شدند. سلمان فارسى می گوید: دیدم که رسول خدا (ص ) حسین (ع ) را بر زانوى خویش نهاده او را می بوسید و می فرمود: تو بزرگوار و پسر بزرگوار و پدر بزرگوارانى , تو امام و پسر امام و پدر امامان هستى , تو حجت خدا و پسر حجت خدا و پدر حجتهاى خدایى که نُه نفرند و خاتم ایشان ,قائم ایشان (امام زمان عج ) می باشد. انس بن مالک روایت می کند: وقتى از پیامبر پرسیدند کدام یک از اهل بیت خود را بیشتر دوست می دارى , فرمود: حسن و حسین را, (بارها رسول گرامى حسن (ع ) و حسین (ع ) را به سینه می فشرد وآنان را می بویید و می بوسید. ابوهریره که از مزدوران معاویه و از دشمنان خاندان امامت است , در عین حال اعتراف می کند که : رسول اکرم را دیدم که حسن و حسین را بر شانه هاى خویش نشانده بود و به سوى مامی آمد, وقتى به ما رسید فرمود هر کس این دو فرزندم را دوست بدارد مرا دوست داشته , و هر که با آنان دشمنى ورزد با من دشمنى نموده است.(عالیترین, صمیمیترین و گویاترین رابطه معنوى و ملکوتى بین پیامبر و حسین را میتوان در این جمله رسول گرامى اسلام (ص )خواند که فرمودند : حسین از من و من ازحسینم .
حسین (ع ) با پدر
شش سال از عمرش با پیامبر بزرگوار سپرى شد, و آن گاه که رسول خدا (ص ) چشم از جهان فروبست و به لقاى پروردگار شتافت , مدت سى سال با پدر زیست . پدرى که جز به انصاف حکم نکرد , و جز به طهارت و بندگى نگذرانید , جز خدا ندید و جز خدا نخواست و جز خدا نیافت . پدرى که در زمان حکومتش لحظه اى او را آرام نگذاشتند ,همچنان که به هنگام غصب خلافتش جز به آزارش برنخاستند... در تمام این مدت , با دل و جان از اوامر پدر اطاعت می کرد, و در چند سالى که حضرت على (ع ) متصدى خلافت ظاهرى شد, حضرت حسین (ع ) در راه پیشبرد اهداف اسلامى , مانند یک سرباز فداکار، همچون برادر بزرگوارش می کوشید, و در جنگهاى جمل , صفین و نهروان شرکت داشت. به این ترتیب , از پدرش امیرالمؤمنین(ع ) و دین خدا حمایت کرد و حتى گاهى در حضور جمعیت به غاصبین خلافت اعتراض می کرد. در زمان حکومت عمر, امام حسین (ع ) وارد مسجد شد, خلیفه دوم را بر منبر رسول الله (ص ) مشاهده کرد که سخن میگفت. بی درنگ از منبر بالا رفت و فریاد زد: از منبرپدرم فرود آى ..
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 10 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
آموزه های قیام امام حسین علیه السلام
مهمترین درس امام حسین علیه السلام در عاشورا:
عزت و عدم پذیرش ذلّت و بردگی
الا و ان الدعی بن الدعی قد رکزنی ب ی ن اثنت ی ن ب ی ن السل ّة و الذلة و هیهات منا الذلة
و لله العزة و لرسوله وللمؤمنین و لکنّ المنافقین لا یعلمون سوره منافقون آیه 8
آموزه های قیام امام حسین علیه السلام
دیدگاه اسلام: عزتمندی و نفی ذلت پذیری
دیدگاه لیبرالی: خودباختگی یا انفعال در برابر غرب- اصالت منافع و اقتصاد
دیدگاه بنی امیه هم همین اصالت منافع و دنیا گرایی بود
هذان خصمان اختصموا فی ربهم ... سوره حج آیه 19
امام صادق (ع): این دو گروه متخاصم ماییم و بنی امیه
آموزه های قیام امام حسین علیه السلام
ذلّت و بندگی انواع گوناگون دارد، ظریفترین و اساسی ترین نوع آن:
قالَ الامام الْجَوادُ علیه السلام: مَنْ اَصْـغى اِلى نـاطِـقٍ فَقَدْ عَبَـدَهُ، فَإنْ کانَ النـّاطِقُ عَنِ اللّه ِ فَقـَدْ عَبَدَاللّه َ، وَاِنْ کانَ النّاطِقُ یَنْطِقُ عَنْ لِسانِ إبْلِیسَ فَـقَـدْ عَبَـدَ إبْـلیـسَ
هرکس حرف گوینده ای را بپذیرد او را بندگی کرده است، پس اگر گوینده از خدا بگوید خدا را بندگی کرده و اگر از زبان ابلیس سخن بگوید، ابلیس را پرستیده است.
آموزه های قیام امام حسین علیه السلام
یریدون لیطفؤوا نور الله بافواههم و الله متمّ نوره و لو کره الکافرون
جنگ زبانی – شبهه افکنی: جنگ نرم
سیطره شبکه های ماهواره ای و اینترنتی امپراطوری شیطان
هدف اصلی: تحت تأثیر قرار دادن جوانان و فضای دانشگاهها
لن ی جعل الله للکافر ی ن علی المومن ی ن سب ی لاً
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 58 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
زند گینا مه شهید حاج حسین خرازی
در سال 1336 در یکی از محله های مستضعف نشین اصفهان به نام کوی کلم در خانواده ای آگاه و متقی و با ایمان متولد شد. از اوان جوانی جزء نماز گزاران دائم مسجد محل بود که صوت تکبیر و اذان او آرام بخش جان نماز گزاران مسجد سید بود .
قامتش رشید رفتارش متین و با وقار بود و نور ایمان در چهره اش همیشه تابان . او را در حقیقت می توان بشیر سبز بهار اسلام دانست که از همان آغاز سالک کوی عرفان متکی به ایمان الهی بود ودر خط نورانی قران سیر می کرد روح مصفای او با تلا وت قران پالا یش یافته بود .
حسین در سال1343 وارد مدرسه شد .تحت توجهات پدر ومادر مومنش درعین فراگیری دانش کلاسیک لحظه ای از اموزش مسائل دینی غفلت نمی کرد.
پدرش می گفت:(همیشه به محض تمام شدن برنامه کلاسش او را به مسجد می بردم تا از تعالیم روح پرور قران و صراط مستقیم دین غافل نماند.سرانجام درسال 1355 موفق به اخذ دیپلم از دبیرستان شبانه شد سپس به سربازی احضارگردید.
ضمن گذراندن دوران سربازی خود در مشهد به تحصیل علوم قرآن و شرکت در مجامع مذهبی مبادرت می نمود .در سال 57 به فرمان امام امت از سربازی گریخت و به صورت علنی به صف انقلابیون مسلمان پیوست و در کمیته های مردمی به فعالیت پرداخت .
قبل از شروع جنگ به منظور رفع غائله کردستان به همراه چند نفر دیگر ازهمرزمان به آن سامان رفت و به قلع وقمع گروهکهای خود فروخته پرداخت. در همین مآموریت مجروح شد وبه حال سینه خیز مسافت زیادی را طی نمود تا خود را از مهلکه نجات داد.به محض شروع جنگ تحمیلی به جبهه آمد در عملیات زیادی شرکت داشت . او خود را وقف جنگ نمود واز غیر جنگ دست کشید و برای هیشه سنگر نشین شد.کار خود را از فرماندهی دسته و گروهان آغاز کرد درطول نبرد حق علیه باطل لحظه ای از پای ننشست . وی در عملیات«فتح المبین»چند لشگر تحت فرماندهی داشت .بعد از این فتح عظیم به میل و خواست خود تنها به فرماندهی لشگر امام حسین (ع)قناعت کرد در طی عملیات مختلف بارها مجروح شد و روی هم رفته سی بار ترکش توپ و خمپاره به او اصابت کرد و همیشه به محض بهبودی نسبی دوباره از تخت بیمارستان به سرعت راهی جبهه ها می شد از جمله در عملیات خیبر بود که به شدت مجروح شد و دست راستش را تقدیم اسلام عزیز نمود پس از قطع شدن دستش سفارش یک نوع اسلحه مخصوص را داد تا به راحتی با یک دست بتواند تیراندازی کند.وسرانجام در عملیات کربلای 5 که با هدف ترمیم خطوط پدافندی از3/12/65شروع گردید در هفتم اسفند ماه به ساعتهای آخرین خود نزدیک می شد . ماشین جنگی عراق در این عملیات ضربات سختی را متحمل شد . بیش از سی هزار نفر کشته وهشتاد
2
زند گینا مه شهید حاج حسین خرازی
در سال 1336 در یکی از محله های مستضعف نشین اصفهان به نام کوی کلم در خانواده ای آگاه و متقی و با ایمان متولد شد. از اوان جوانی جزء نماز گزاران دائم مسجد محل بود که صوت تکبیر و اذان او آرام بخش جان نماز گزاران مسجد سید بود .
قامتش رشید رفتارش متین و با وقار بود و نور ایمان در چهره اش همیشه تابان . او را در حقیقت می توان بشیر سبز بهار اسلام دانست که از همان آغاز سالک کوی عرفان متکی به ایمان الهی بود ودر خط نورانی قران سیر می کرد روح مصفای او با تلا وت قران پالا یش یافته بود .
حسین در سال1343 وارد مدرسه شد .تحت توجهات پدر ومادر مومنش درعین فراگیری دانش کلاسیک لحظه ای از اموزش مسائل دینی غفلت نمی کرد.
پدرش می گفت:(همیشه به محض تمام شدن برنامه کلاسش او را به مسجد می بردم تا از تعالیم روح پرور قران و صراط مستقیم دین غافل نماند.سرانجام درسال 1355 موفق به اخذ دیپلم از دبیرستان شبانه شد سپس به سربازی احضارگردید.
ضمن گذراندن دوران سربازی خود در مشهد به تحصیل علوم قرآن و شرکت در مجامع مذهبی مبادرت می نمود .در سال 57 به فرمان امام امت از سربازی گریخت و به صورت علنی به صف انقلابیون مسلمان پیوست و در کمیته های مردمی به فعالیت پرداخت .
قبل از شروع جنگ به منظور رفع غائله کردستان به همراه چند نفر دیگر ازهمرزمان به آن سامان رفت و به قلع وقمع گروهکهای خود فروخته پرداخت. در همین مآموریت مجروح شد وبه حال سینه خیز مسافت زیادی را طی نمود تا خود را از مهلکه نجات داد.به محض شروع جنگ تحمیلی به جبهه آمد در عملیات زیادی شرکت داشت . او خود را وقف جنگ نمود واز غیر جنگ دست کشید و برای هیشه سنگر نشین شد.کار خود را از فرماندهی دسته و گروهان آغاز کرد درطول نبرد حق علیه باطل لحظه ای از پای ننشست . وی در عملیات«فتح المبین»چند لشگر تحت فرماندهی داشت .بعد از این فتح عظیم به میل و خواست خود تنها به فرماندهی لشگر امام حسین (ع)قناعت کرد در طی عملیات مختلف بارها مجروح شد و روی هم رفته سی بار ترکش توپ و خمپاره به او اصابت کرد و همیشه به محض بهبودی نسبی دوباره از تخت بیمارستان به سرعت راهی جبهه ها می شد از جمله در عملیات خیبر بود که به شدت مجروح شد و دست راستش را تقدیم اسلام عزیز نمود پس از قطع شدن دستش سفارش یک نوع اسلحه مخصوص را داد تا به راحتی با یک دست بتواند تیراندازی کند.وسرانجام در عملیات کربلای 5 که با هدف ترمیم خطوط پدافندی از3/12/65شروع گردید در هفتم اسفند ماه به ساعتهای آخرین خود نزدیک می شد . ماشین جنگی عراق در این عملیات ضربات سختی را متحمل شد . بیش از سی هزار نفر کشته وهشتاد
2
زند گینا مه شهید حاج حسین خرازی
در سال 1336 در یکی از محله های مستضعف نشین اصفهان به نام کوی کلم در خانواده ای آگاه و متقی و با ایمان متولد شد. از اوان جوانی جزء نماز گزاران دائم مسجد محل بود که صوت تکبیر و اذان او آرام بخش جان نماز گزاران مسجد سید بود .
قامتش رشید رفتارش متین و با وقار بود و نور ایمان در چهره اش همیشه تابان . او را در حقیقت می توان بشیر سبز بهار اسلام دانست که از همان آغاز سالک کوی عرفان متکی به ایمان الهی بود ودر خط نورانی قران سیر می کرد روح مصفای او با تلا وت قران پالا یش یافته بود .
حسین در سال1343 وارد مدرسه شد .تحت توجهات پدر ومادر مومنش درعین فراگیری دانش کلاسیک لحظه ای از اموزش مسائل دینی غفلت نمی کرد.
پدرش می گفت:(همیشه به محض تمام شدن برنامه کلاسش او را به مسجد می بردم تا از تعالیم روح پرور قران و صراط مستقیم دین غافل نماند.سرانجام درسال 1355 موفق به اخذ دیپلم از دبیرستان شبانه شد سپس به سربازی احضارگردید.
ضمن گذراندن دوران سربازی خود در مشهد به تحصیل علوم قرآن و شرکت در مجامع مذهبی مبادرت می نمود .در سال 57 به فرمان امام امت از سربازی گریخت و به صورت علنی به صف انقلابیون مسلمان پیوست و در کمیته های مردمی به فعالیت پرداخت .
قبل از شروع جنگ به منظور رفع غائله کردستان به همراه چند نفر دیگر ازهمرزمان به آن سامان رفت و به قلع وقمع گروهکهای خود فروخته پرداخت. در همین مآموریت مجروح شد وبه حال سینه خیز مسافت زیادی را طی نمود تا خود را از مهلکه نجات داد.به محض شروع جنگ تحمیلی به جبهه آمد در عملیات زیادی شرکت داشت . او خود را وقف جنگ نمود واز غیر جنگ دست کشید و برای هیشه سنگر نشین شد.کار خود را از فرماندهی دسته و گروهان آغاز کرد درطول نبرد حق علیه باطل لحظه ای از پای ننشست . وی در عملیات«فتح المبین»چند لشگر تحت فرماندهی داشت .بعد از این فتح عظیم به میل و خواست خود تنها به فرماندهی لشگر امام حسین (ع)قناعت کرد در طی عملیات مختلف بارها مجروح شد و روی هم رفته سی بار ترکش توپ و خمپاره به او اصابت کرد و همیشه به محض بهبودی نسبی دوباره از تخت بیمارستان به سرعت راهی جبهه ها می شد از جمله در عملیات خیبر بود که به شدت مجروح شد و دست راستش را تقدیم اسلام عزیز نمود پس از قطع شدن دستش سفارش یک نوع اسلحه مخصوص را داد تا به راحتی با یک دست بتواند تیراندازی کند.وسرانجام در عملیات کربلای 5 که با هدف ترمیم خطوط پدافندی از3/12/65شروع گردید در هفتم اسفند ماه به ساعتهای آخرین خود نزدیک می شد . ماشین جنگی عراق در این عملیات ضربات سختی را متحمل شد . بیش از سی هزار نفر کشته وهشتاد
2
زند گینا مه شهید حاج حسین خرازی
در سال 1336 در یکی از محله های مستضعف نشین اصفهان به نام کوی کلم در خانواده ای آگاه و متقی و با ایمان متولد شد. از اوان جوانی جزء نماز گزاران دائم مسجد محل بود که صوت تکبیر و اذان او آرام بخش جان نماز گزاران مسجد سید بود .
قامتش رشید رفتارش متین و با وقار بود و نور ایمان در چهره اش همیشه تابان . او را در حقیقت می توان بشیر سبز بهار اسلام دانست که از همان آغاز سالک کوی عرفان متکی به ایمان الهی بود ودر خط نورانی قران سیر می کرد روح مصفای او با تلا وت قران پالا یش یافته بود .
حسین در سال1343 وارد مدرسه شد .تحت توجهات پدر ومادر مومنش درعین فراگیری دانش کلاسیک لحظه ای از اموزش مسائل دینی غفلت نمی کرد.
پدرش می گفت:(همیشه به محض تمام شدن برنامه کلاسش او را به مسجد می بردم تا از تعالیم روح پرور قران و صراط مستقیم دین غافل نماند.سرانجام درسال 1355 موفق به اخذ دیپلم از دبیرستان شبانه شد سپس به سربازی احضارگردید.
ضمن گذراندن دوران سربازی خود در مشهد به تحصیل علوم قرآن و شرکت در مجامع مذهبی مبادرت می نمود .در سال 57 به فرمان امام امت از سربازی گریخت و به صورت علنی به صف انقلابیون مسلمان پیوست و در کمیته های مردمی به فعالیت پرداخت .
قبل از شروع جنگ به منظور رفع غائله کردستان به همراه چند نفر دیگر ازهمرزمان به آن سامان رفت و به قلع وقمع گروهکهای خود فروخته پرداخت. در همین مآموریت مجروح شد وبه حال سینه خیز مسافت زیادی را طی نمود تا خود را از مهلکه نجات داد.به محض شروع جنگ تحمیلی به جبهه آمد در عملیات زیادی شرکت داشت . او خود را وقف جنگ نمود واز غیر جنگ دست کشید و برای هیشه سنگر نشین شد.کار خود را از فرماندهی دسته و گروهان آغاز کرد درطول نبرد حق علیه باطل لحظه ای از پای ننشست . وی در عملیات«فتح المبین»چند لشگر تحت فرماندهی داشت .بعد از این فتح عظیم به میل و خواست خود تنها به فرماندهی لشگر امام حسین (ع)قناعت کرد در طی عملیات مختلف بارها مجروح شد و روی هم رفته سی بار ترکش توپ و خمپاره به او اصابت کرد و همیشه به محض بهبودی نسبی دوباره از تخت بیمارستان به سرعت راهی جبهه ها می شد از جمله در عملیات خیبر بود که به شدت مجروح شد و دست راستش را تقدیم اسلام عزیز نمود پس از قطع شدن دستش سفارش یک نوع اسلحه مخصوص را داد تا به راحتی با یک دست بتواند تیراندازی کند.وسرانجام در عملیات کربلای 5 که با هدف ترمیم خطوط پدافندی از3/12/65شروع گردید در هفتم اسفند ماه به ساعتهای آخرین خود نزدیک می شد . ماشین جنگی عراق در این عملیات ضربات سختی را متحمل شد . بیش از سی هزار نفر کشته وهشتاد