لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 56 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
عنوان تحقیق:
مرگ تا رستاخیز
فهرست مطالب
مقدمه 1
بخش اول: جهان پس از مرگ 2
بخش دوم: عالم برزخ 9
بخش سوم :قیامت از دیدگاهی گسترده 18
بخش چهارم : رابطه رستاخیز و انسان 24
منابع و مآخذ 37
مقدمه :
جهانى که به وسیله حواس آن را درک مىکنیم، دنیایى آمیخته با حرکت و تحول است. سکون و رکودى در هیچ یک از پدیدهها نیست و اصولاً عالَمِ طبیعت مجموعهاى از تحولات و تحرکات است. مطابق قانونِ اصل بقا وعدم انعدام موجودات پس از وجود، مظاهر طبیعت پیوسته و بىوقفه به جنبش و تکاپو ادامه مىدهند. ثبات و سکونى در گوشه و زوایاى صحنه وسیع جهان به چشم نمىخورد. هر کجا بنگرى، حرکت و جوشش است. اصولاً نهاد جهان ناآرام و متحرک و پویاست؛ تا آن جا که تمام دانشمندان الهى و مادى معتقدند حرکت دنیاى طبیعت، حرکتى کلى و همگانى است و قانون تحول بر تمام ذرات و کلیات و مواد این عالم حکومت دارد. حرکات هماهنگ و تعالى بخش است، نه ارتجاعى و منحط.
هماهنگى و همراهى در کل جهان و اجزاى آن، حقیقتى را براى ما روشن مىسازد که این تحول فراگیر و جهان شمول بدون مقصد و هدف کلى نخواهد بود و فقط مقاصد جزئى و مادى ندارد. اصولاً این نوع حرکتها در صورتى مفهوم درست و توجیه معقول پیدا مىکند که جهت و هدفى مناسب با گستردگى و عظمت آن موجود باشد؛ به ویژه که قلمرو این تحرکات فقط منطقه «صورت» و «عوارض» ماده نیست، بلکه در ذات و جوهر موجودات نیز جارى است، زیرا به قول ملاصدرا جهان در عمق ذات و جوهر وجودیش به سوى مبدأ کمال در شتاب است. این سیر و حرکت است که موجودیت جهان را با تمام تکثرات و تنوعاتش تشکیل داده است.
به سخن دیگر: جهان بدانگونه ایجاد شده است که روبه تعالى باشد و این هدف از حوزه زمان و مکان بیرون نیست. این تحولات و سیر و حرکتها از سنخ حرکتهاى ظاهرى - که از شهرى به نقطه دیگرى است - نمىباشد، بلکه از مقوله «شدن» و صیرورت است؛ مانند جوان شدن کودک و پیرى میانسال و تبدل صورتهاى نوعى. به دیگر سخن، از نوع گذر از مرحله قوه و استعداد به حوزه فعلیت است. هر موجودى استعداد تحول به مرتبه بالاتر را دارد. در این موارد مبدأ و مقصد، حرکت و محرک، وحدت پیدا مىکند، زیرا متحرک با افاضه حرکت، حرکت را از خودش آغاز مىکند و در خویشتن خویش به سیر ادامه مىدهد و به خود باز مىگردد، که بىگمان «خودنهایى» مرتبه بالاترى از «خود ابتدایى» است. یک دانشمند پس از تخصص در رشتههاى علمى، همان کودک بىسواد سابق است، ولى در این مرحله، برتر از مرحله کودکى است. مجموعه جهان نیز در حرکت دائمى و منظم خود همچون کودکى به سوى بلوغ پیش مىرود.
هر موجودى در گستره جهانْ مطابق توانایىهاى وجودى خاص خویش در مسیر معیّنى به همراه کاروان هستى در تکاپوست. نتیجه نهایى هر حرکتى در پایان آن نمایان مىگردد. از جانب دیگر از تمام حرکتها با توجه به ویژگىهاى متفاوت و مراتب متنوع و کیفیت متحرکها نمىشود نتیجه واحدى انتظار داشت؛ فىالمثل یک هسته بادام - که داراى قابلیت خاص وجودى و توان مخصوص و مسیر مشخصى است - در طى حرکتى که انجام مىدهد، در مقطعى به صورت درخت معیّنى درمىآید. برعکس هسته زردآلو با توان خاص وجودى که دارد، به درخت دیگرى مبدل مىشود. از هسته خرما جز به وجود آمدن نخل نمىشود انتظارى داشت. پس براى هر حرکتى نتیجه متفاوتى وجود دارد. بنابراین در سیر کاروان هستى به سوى مقصد و معاد، هر موجودى یک نوع معاد دارد و شکل خاصى از آن را در منتهىالیه حرکت باید توقع داشته باشیم. حتى اگر دو موجود از یک نوع - مثل انسان - در دو جهت مختلف به سیر و تکاپو بپردازند، بدون تردید در سیر نهایى به نتایج متفاوت و گاه متضادى مىرسند؛ زیرا هر کدام حامل استعداد مخصوص و خصوصیات وجود محدودى هستند و با تفاوت راههاى انتخابى، نتیجه مناسب با وضع خود را احراز مىکنند.
امکان ندارد دو نوع حرکت از دو موجود با توان و شایستگى متفاوت و مسیرهاى مختلف به نتیجه واحدى منتهى شود، بلکه گندم از گندم مىروید و جو از جو. در مسیر نهایى تکامل و رسیدن به مبدأ کمال نیز موجودات به نتایج متفاوتى دست پیدا مىکنند.
حرکت و متحرکها را پایانى است و هر کدام از موجودات آغاز و انجامى دارند. هر آفریده و آفرینش نیز در طى حرکت به پایان مىرسند و توان وجودى خود را از دست داده، سپس اعاده و تجدید مىگردند. به عبارت دیگر: هر موجودى که در حد وجودى خود از لوازم حیات مانند شعور و علم و قدرت برخوردار است، در منتهاى سیر خود، همه شایستگىهاى وجودى را از دست داده و به مرگ مىانجامد و پس از آن مجدداً برگشت داده مىشود. پس هر موجودى را مرگى و پس از مرگْ تولد تازهاى است. هیچ موجودى در انتهاى حرکت در کام نیستى فرو نمىرود و از محدوده هستى حذف نمىشود؛ زیرا موجود پس از اینکه لباس هستى را پوشید، دیگر معدوم نمىشود، تا اعاده آن محال باشد، بلکه نحوه خاص وجودى خود را از دست مىدهد و با یک جهش وجود تازهاى پیدا مىکند.
هر مرتبهاى از مراتب هستى در ظرف وجودى خود کمالاتى را بالفعل داراست و در عین حال کمالات برتر و بیشترى را فاقد است. به عبارت روشنتر: تمام موجودات به تناسب توان و نحوه وجودى که دارند، در حد خود از مراتب حیات و علم و شعور و قدرت و کمالات دیگر بهرهمندند، لیکن طالب کمالات بیشتر و درجات زیادترى هستند؛ زیرا علم و حیات و شعور موجودات در حد وجودى آنهاست. آنان مىکوشند به درجات بالاتر صعود کنند. خلاقیت و ابتکار برخى از پرندگان و جانوران از شگفتترین کارهاى آنهاست که علوم شمهاى از آن را کشف کرده و از شعور مرموز آنها پرده برداشته است.
هر موجودى از داشتن کمال در ابتهاج و التذاذ است و در حفظ آن کوشاست و نسبت به کمالاتى که ندارد، بىقرار و مشتاق است. موجودات به حسب ظرفیت وجودى، از آن چه دارند، خوشنودند و از آن چه ندارند، متنفر و فرارىاند. به همین جهت طالب و عاشق مراتب بالاتر و کمالات وجودى والاترند. مىروند تا محدودیت وجودى را کنار زده و دایره وجودى خویش را وسعت دهند. اقتضاى این عشق و شور در این است که هیچ موجودى به مراتبى خاص بسنده نکند؛ زیرا در هر مرتبهاى پاى عدمها و فقدانها و نداشتنها و نبودها به میان کشیده مىشود. موجودات مىروند تا به وجود و کمال و جمال و قدرتمطلق برسند. کمال مطلقى که از هرگونه نقص و کمبود منزه است. إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا اِلَیْهِ راجِعُونَ بدین مفهوم است. بنابراین مجموعه کاروان هستى به سوى مبدأ و معاد حرکت مىکند و هر موجودى مرگ و حیات و حشر و قیامتى دارد. حشر انسانها به خاطر اینکه حامل استعدادهاى بیشترند و از مراتب والاى وجودى مانند عقل و اراده و اختیار و آزادى برخوردارند و از انواع جبرهاى طبیعى و غریزى و ژنیتیکى و جبر محیط و تاریخ آزادند و از فیض هدایت تکوینى و تشریعى بهره کافى دارند، با سایر موجودات فرق خواهد داشت.
با ظهور رستاخیز کبرى، تحولى بنیادى و انقلابى فراگیر در تمام پدیدهها پدیدار مىگردد، تا جایى که نظامى برتر و آفرینش تازه و متکاملترى تحقق پیدا مىکند. قیامت منحصر به انسان نیست، بلکه یک دگرگونى مطلق و همه جانبه در تمام نظامات جهان است. علوم مادى نیز از ایجاد چنین تحولى در آینده سخن گفته است.
به هر روى کمالات نسبى سرانجام به کمال مطلق باید برسند. تمام پدیدهها مولود قدرت مطلق و عقل خلاق خداى عالَم است. باشد که به سرچشمه اصلى یعنى کمال مطلق باز گردند. انسان هم جزئى از کل است که مطابق توان
وجودى خویش به انتهاى خط مىرسد و مطابق اعمال و کردار خویش کیفر و پاداش مىبیند (وإِلَى اللَّهِ تَصیرُ الْاُمُورُ.
بخش اول: جهان پس از مرگ
حوادث شب اول قبر
بازپرسى همگانى نیست
حیات قبر
حیات قبر یعنى چه؟
نقدى بر این برداشت
پاسخ فلسفى حیات قبر
حکمت تلقین مرده
بیدارى و آرامش روان
نقش اجتماعى مراسم تلقین
حوادث شب اول قبر
اولین حادثهاى که بعد از مرگ انجام مىگیرد، سؤال و فشار قبرى است که واقع مىگردد. قضیه سؤال و فشار قبر از دیر زمان مورد بحث و گفتگوى متکلمان و دانشمندان اسلامى قرار گرفته، و از قدیم در زبان و سخن مسلمانها و پیروان مذاهب، شهرت پیدا کرده است. وقتى انسان مىمیرد و روحش از کالبد خارج مىشود، در شب اول قبر، مورد سؤال و بازپرسى مرزبانان الهى (نکیر و منکر) قرار مىگیرد. اگر مرده منکر خدا و یا جنایتکار باشد، آنچنان در فشار قبر خواهد بود که مغزش متلاشى و استخوانهایش مىشکند! و اگر انسان مؤمن و نیکوکارى باشد، در بهترین وضعیت روحى واقع شده و از عذاب قبر در امان خواهد بود.
متأسفانه برخى از متکلمان به همین شهرت اکتفا کرده و زحمت تحقیق را به خود ندادهاند و بر اثر ظاهربینى گمان کردهاند مقصود از قبر، همین گودى تنگ و تاریک گورستان است! آن جا که جسم بىجان آدمى را دفن مىکنند! که در بعضى روایات از آن به «لَحَد»تعبیر شده است. این برداشت از سوى منکران و برخى از روشنفکران مسلمان مورد انتقاد قرار گرفته است. آنها مىگویند: اگر کسى در دریا غرق و طعمه ماهیان شود و یا بدنش آتش گرفته و خاکسترش بر باد رود، دیگر قبرى نخواهد داشت، تا مورد سؤال و فشار واقع گردد؛ مضافاً بر اینکه بدن بىروح، چگونه مورد پرسش و عذاب قرار مىگیرد؟! در حالى که احساس و حیاتى ندارد، تا صداها را بشنود و فشار قبر را حس کند!
طرفداران نظریه فوق که در برابر اینگونه اشکالات، در بنبست قرار مىگیرند، جواب دادهاند: ذرات اصلى بدن انسان، از شکم ماهى و اعماق دریا، در گوشهاى از زمین گرد آمده و شب اول قبر آنان، در آن مکان تشکیل مىگردد. آنها براى اینکه عذاب و سؤال قبر معقول باشد، مىگویند: روح انسان در شب اول قبر به بدن یا باقى مانده آن، بر مىگردد و سپس تا قیامت بدن را ترک مىکند!
آنها چون حقیقت قبر را نشناختهاند، افسانه بافته و چون حقیقت را ندیدهاند رهافسانه زدهاند! ولى واقعیت بالاتر از اینگونه تصورات عامیانه است. در این میان ماتریالیستهاى فرصت طلب و روشنفکران علم زده، این برداشت غلط را دستاویزى یافتند، تا بر مذهب بتازند و یک اشکال از آن بسازند و بگویند: عدهاى در شب اول مرگ یک انسان، رفتند و ضبط صوتى در قبرش گذاشتند و آرد نخود در دهان مرده ریختند، تا حقیقت را کشف کنند؛ آنها پس از دو شب رفتند و قبرش را شکافتند، ولى اثرى از سؤال و جواب نیافتند، و این آزمایش ثابت کرد سؤال «نکیر و منکر» بىاساس است، و با فرا رسیدن مرگ، حیات انسان خاتمه پیدا مىکند!
اینان گمان کردهاند مقصود از قبر همین حفره وحشتناک یک متر در دو متر است! در حالى که از اخبار ائمه معصوم(ع) استفاده مىشود قبر سرآغاز حیات برزخى انسان است و پرسش مرزبانان مستقیماً از روح، در قالب جسم مثالى انجام مىشود، نه در کالبد مادى! علامه بزرگوار مجلسى و فیض کاشانى حوادث قبر را - از روایات - بدینگونه برداشت کردهاند: منظور از قبر، این گودال تنگ و تاریک نیست، بلکه مراد، جایگاه روح انسان در عالم برزخ است؛ زیرا روح، پس از دفن بدن و از شب اول قبر زندگى برزخى را شروع
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 60 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1 4
? مــرگ ستــاره
مرگ ستاره
ستارگان پس از تولد و زندگی خود که گاها عمرشان به میلیاردها سال هم میرسد، به مرحله مرگ میرسند. مرگ یک ستاره به یکی از سه صورت زیر امکانپذیر است: تبدیل به کوتوله سفید ، تبدیل به ستاره نوترونی ، تبدیل به سیاهچاله.
نگاه اجمالی
سراسر زندگی ستاره به یک میدان نبرد شبیه است. نیروی گرانش سعی دارد که ستاره را منقبض و خرد کند، ولی با مقاومت فشار رو به بیرون ماده ستاره روبرو میشود، اما سرانجام ستاره تحلیل میرود. گرانش کنترل را بدست میگیرد و ستاره شکل کاملا متفاوتی با ستارهای معمولی و سالم مانند خورشید به خود میگیرد. حتی اگر جرم ستاره بسیار زیاد باشد، ممکن است با تبدیل به یک سیاهچاله در اعماق فضا ناپدید شود.
گرانش یک ستاره
نیروی گرانش ، همواره جذب میکند و مایل است که ذرات ماده را همیشه به هم نزدیکتر سازد. ما به این سبب وزن داریم که جرم زمین جرم بدن ما را به طرف خود میکشد و در نتیجه نیروی گرانشی هر یک از اتمهای بدن ما ، اتمهای دیگر را به طرف خود میکشد. از آنجا که جرم یک ستاره معمولی بسیار زیاد است و حتی ممکن است یک میلیون بار ب
1 4
? مــرگ ستــاره
مرگ ستاره
ستارگان پس از تولد و زندگی خود که گاها عمرشان به میلیاردها سال هم میرسد، به مرحله مرگ میرسند. مرگ یک ستاره به یکی از سه صورت زیر امکانپذیر است: تبدیل به کوتوله سفید ، تبدیل به ستاره نوترونی ، تبدیل به سیاهچاله.
نگاه اجمالی
سراسر زندگی ستاره به یک میدان نبرد شبیه است. نیروی گرانش سعی دارد که ستاره را منقبض و خرد کند، ولی با مقاومت فشار رو به بیرون ماده ستاره روبرو میشود، اما سرانجام ستاره تحلیل میرود. گرانش کنترل را بدست میگیرد و ستاره شکل کاملا متفاوتی با ستارهای معمولی و سالم مانند خورشید به خود میگیرد. حتی اگر جرم ستاره بسیار زیاد باشد، ممکن است با تبدیل به یک سیاهچاله در اعماق فضا ناپدید شود.
گرانش یک ستاره
نیروی گرانش ، همواره جذب میکند و مایل است که ذرات ماده را همیشه به هم نزدیکتر سازد. ما به این سبب وزن داریم که جرم زمین جرم بدن ما را به طرف خود میکشد و در نتیجه نیروی گرانشی هر یک از اتمهای بدن ما ، اتمهای دیگر را به طرف خود میکشد. از آنجا که جرم یک ستاره معمولی بسیار زیاد است و حتی ممکن است یک میلیون بار ب
3 4
? مــرگ ستــاره
یشتر از جرم زمین باشد، گرانش درونی آن نیز بسیار شدید است.
لحظهای اعماق خورشید را مجسم کنید، فشار آن در یک دهمی فاصله سطح تا هسته تقریبا یک میلیون بار بیشتر از فشار جو در سطح زمین است. در این فاصله ، فشار با مقاومت گازهای داغ درون خورشید روبرو میشوند، هنگامی که آتش هستهای رو به کاهش میگذارد، گاز ستاره سرد میشود و بعد گرانش به نیروی مسلط تبدیل میشود. آنچه در این مرحله روی میدهد، به جرم ستاره بستگی دارد.
مراحل مرگ ستاره
ستارهای رو به مرگ ، مانند خورشید در هم فرو میرود تا به اندازه زمین برسد. در این روند هیچ انفجار واقعی و قابل توجهی رخ نمیدهد. ستاره فقط به تودهای از خاکستر رادیواکتیو تنزل میکند و به آرامی سوسو میزند. در این مرحله ، ستاره به یک کوتوله سفید تبدیل میشود. یک فنجان از ماده آن یک صد تن وزن دارد.
ستاره نوترونی
اگر جرم ستارهای بسیار بیشتر از خورشید باشد، فشار فرو ریزش مرحله کوتوله سفید را نیز پشت سر میگزارد و متوقف نمیشود، آن قدر فرو ریزش ادامه مییابد که قطر ستاره به حدود ده کیلومتر میرسد. در این نقطه ستاره گلولهای است چگال از ذرات هستهای که آن را ستاره نوترونی مینامند. یک فنجان از ماده آن یک میلیون میلیون تن وزن دارد. برخی از ستارگان نوترونی به سرعت میچرخند و در هر بار چرخش تابشهایی در طول موج رادیویی گسیل میکنند، این گونه ستارههای نوترونی ،
3 4
? مــرگ ستــاره
تپ اختر (پولسار) نام دارد. در قلب سحابی خرچنگ ، تپ اختری وجود دارد که سی بار به دور خود میچرخد.
مرگ ستاره نوترونی
یک ستاره نوترونی بدون وقوع یک انفجار شدید اولیه شکل نمیگیرد. ستاره رو به مرگ ممکن است در چند ثانیه آخر حیات خود بهصورت یک ابرنواختر شعلهور شود. درخشش آن چند روز از تمام کهکشانها پیشی میگیرد. از بخش مرکزی ابرنواختر ، یک ستاره نوترونی پدید میآید. جرم ستارگان نوترونی نمیتواند بیشتر از دو برابر جرم خورشید باشد.
یک ستاره رو به مرگ مثلا با جرم ده برابر جرم خورشید ، چنان زیر بار گرانش تولید شده قرار میگیرد که هیچ نیرویی نمیتواند در برابر فرو ریزش آن مقاومت کند. وقتی که چنین ستارهای منقبض میشود (رمبش ستاره)، به اندازه حدود دو کیلومتر میرسد، گرانش به حدی زیاد میشود که سرعت گریز از سطح آن به بیشتر از سرعت نور میرسد.
سیاهچالهها
هیچ چیز ، از موشک گرفته تا ذرات نور و علائم رادیویی نمیتوانند از سطح ستاره منقبض شده ، بگریزند. این گرانش به قدری نیرومند است که همه چیز را به طرف خود میکشد. ما فقط م
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 82 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
آمارهای پزشکی مرگ و میر(امید به زندگی و سلامت)
2
اهداف وانتظارات
دانشجو بتواند شاخص های مهم بهداشتی جامعه را شرح دهد
دانشجو بتواندمیزان موالید وباروری را شرح داده ومحاسبه نماید
دانشجو بتواند انواع میزان مرگ ومیر را برای جمعیت هدف محاسبه نماید
دانشجو بتواند میزان ابتلا را توضیح واصطلاحات مهم در بیان میزان ابتلا را شرح دهد
دانشجو بتواند مفهوم امید به زندگی وبقا را شرح بدهد
دانشجو بتواند میزان کشندگی را شرح داده ومحاسبه نماید
دانشجو بتواند مسئله ارائه شده را بدرستی حل نماید
نکات مهم در مورد نشانگر در سلامت
اندازه گیری سطح سلامتی یک جامعه مشکل است و لذا یک نشانگر خاص را نمی توان برای این منظور در نظر گرفت.
همانطور که سلامت شامل ابعاد گوناگون است، نشانگرهای گوناگونی نیز برای اندازه گیری سطح سلامت لازم است.
تعداد اندکی از نشانگرها واجد تمام ویژگیهای لازم برای یک نشانگر هستند.
لذا برای بررسی سطح سلامت یک جامعه باید چندین نشانگر را در نظر گرفت و در مجموع تصمیم گیری نمود.
انواع نشانگر سلامت:(1)
نشانگرهای مرگ و میر ( mortality )
نشانگرهای ابتلا ( morbidity )
نشانگرهای ناتوانی ( disability )
نشانگرهای تغذیه ( nutrition )
نشانگرهای کیفیت زندگی ( quality of life )
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 17 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
بررسی مرگ های کودکان زیر 5 سال استان اصفهان در سال 1392
پیشرفت های مناسب در راستای دستیابی به اهداف توسعه هزاره نشان می دهد، تعداد و میزان مرگ کودکان زیر 5 سال در دنیادر طی سال های 1990 تا 2012 از میزان 12.6 به میزان 6.6 در هزار تولد زنده کاهش یافته است. به عبارت دیگر تعداد17000 مرگ کودکان زیر 5 سال در سال کاهش داشته است . از این میزان مرگ کودکان زیر 5 سال، 44 درصد مربوط به مرگ نوزادان می باشد (75 درصد در هفته اول تولد و 50 درصد مرگ ها در 24 اول اتفاق می افتد ). براساس گزارش سازمان جهانی بهداشت، بسیاری از این مرگ ها با انجام مداخلات موثر و ساده بهداشتی قابل پیشگیری است.
طبق گزارش سازمان جهانی بهداشت این شاخص در ایران از 65 به 26 در هزار تولد زنده کاهش یافته است. لیکن مقایسه این شاخص در ایران با دیگر کشورها نشان دهنده آن است که برای کاهش شاخص فوق نیاز به تلاش مضاعف می باشد .
بر اساس آخرین گزارش آژانس بین بخشی در سال 2013، شاخص مرگ نوزادان کشور به 11در هزار، شاخص مرگ کودکان زیر یکسال به 15 در هزار و شاخص مرگ کودکان زیر 5 سال به 18 در هزار تولد زنده کاهش یافته است. این شاخص در استان اصفهان با توجه به گزارشات جمع آوری شده از برنامه نظام مراقبت از مرگ کودکان 59-1 ماهه در طی سال های 1384 تا 1392 روند رو به کاهشی را نشان می دهد و میزان مرگ کودکان زیر 5 سال در سال 1392، از 12به 11.2 در هزار تولد زنده کاهش یافته است. به نظر می رسد مداخلات طراحی شده در کاهش شاخص های فوق مثمرثمر بوده است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 35 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
پدیده مرگ
یکی از اندیشههایی که همواره بشر را رنج داده است اندیشه مرگ و پایان یافتن زندگی است . آدمی از خود میپرسد چرا به دنیا آمدهایم و چرا میمیریم ؟ منظور از این ساختن و خراب کردن چیست ؟ آیا این کار لغو و بیهوده نیست ؟
استدلالهاى قرآن بر امکان معاد
گرچه از آن نظر که ایمان و اعتقاد ما به قیامت از ایمان به قرآنو گفتار پیامبران سرچشمه مىگیرد لزومى ندارد که درباره قیامت به ذکر برهان و استدلال بپردازیم و یا شواهد و قرائنعلمى بیاوریم، ولى نظر به اینکه خود قرآن کریم - لااقل براى نزدیک کردن مطلب به اذهان - به ذکر یک سلسلهاستدلالها پرداخته است و خواسته است افکار ما از راه استدلال و به طور مستقیم هم باجریان قیامت آشنا شود، ما به طور اختصار آن استدلالها را ذکر مىکنیم.
استدلالهاى قرآن یک سلسله جوابهاست به منکرانقیامت.این جوابها برخى در مقام بیان این است که مانعى در راه قیامت نیست و در حقیقت پاسخى است به کسانى که قیامت را امر ناشدنى فرض مىکردند، برخى آیات دیگر یک درجه جلوتر رفته و مىگوید در همین جهان چیزهایى شبیه به قیامتوجود داشته و دارد و با دیدن چنین چیزها جاى انکار و استبعاد نیست، برخى آیات از این هم یک درجه جلوتر رفته و وجودقیامت را یک امر ضرورى و لازم و نتیجه قطعى خلقتحکیمانه جهان دانسته است.بنابر این مجموع آیاتى که در آنها درباره قیامت استدلال شده استسه گروه است و به ترتیب ذکر مىکنیم.
1.در سوره یس آیه 78 مىگوید: و ضرب لنا مثلا و نسى خلقه قال من یحیى العظامو هى رمیم قل یحییها الذى انشاها اول مرة و هو بکل خلق علیم.
براى ما مثلى آورد و خلقت خود را فراموش کرد، گفت این استخوانهاى پوسیده را کى زنده مىکند؟ بگو همان کس که اولین بار آن را ابداع کرد و او به هر مخلوقى آگاه است.
این آیه پاسخ به مردى از کافران است که استخوانپوسیدهاى را در دست گرفته، آمد و آن استخوان را با دستخود نرم کرد و به صورت پودر در آورد و سپس آن را در هوامتفرق ساخت، آنگاه گفت چه کسى مىتواند این ذرات پراکنده را زنده کند؟ قرآن جواب مىدهد همان کس که اولین بار او را آفرید.
انسان گاهى با مقیاس قدرت و توانایى خود، امور را به شدنى وناشدنى تقسیم مىکند، وقتى چیزى را ماوراء قدرت و تصور خود دید گمان مىبرد آن چیز در ذات خود ناشدنىاست.قرآن مىگوید با قیاس به توانایى بشر البته این امر ناشدنى است، ولى با مقایسه با قدرتى که اولین بار حیاترا در جسم مرده آفرید چطور؟با قیاس به آن قدرت امرى است ممکن و قابل انجام.
آیات زیادى در قرآن کریم آمده که در همه آنها با تکیه به قدرت الهىدرباره قیامت بحث مىکند.مفاد همه این آیات این است که مشیتخداى عادل حکیم چنین اقتضا داردکه قیامت وجود داشته باشد و هیچ مانعى در راه این مشیت نیست.همان طور که اولین بار معجزه حیات و خلقت از این مشیتسرزد و جهان را و انسان را و حیات را آفرید، بار دیگر در قیامت انسان را زنده مىکند.
2.گروه دوم آیاتى است که بهذکر نمونه مىپردازد.این گروه به نوبه خود به دو دسته تقسیم مىشود: الف.آیاتى که جریان خاصى را در گذشته شرحمىدهد که مردهاى از نو زنده شده است، مانند آیاتى که در داستان حضرت ابراهیم آمده است که به خداوند گفت:
پروردگارا!به من چگونگى زنده کردن مردگان را بنمایان.درپاسخ او گفته شد: مگر به آن ایمان ندارى؟ او گفت: چرا، این تقاضا براى این است که قلبم مطمئن گردد.به او گفتهشد: چهار مرغ را بگیر و سرهاى آنها را ببر و بدنهاى اینها را تکه تکه بکن و هر قسمتى را بر کوهى قرار بده و سپس آنمرغها را بخوان، خواهى دید به امر خدا آن مرغها زنده خواهند شد و به سوى تو خواهند آمد.
ب.آیاتى که به یک امر خارق العاده و استثنائى مانندداستان ابراهیم استناد نکرده است، بلکه نظام موجود و مشهود را که همواره زمین و گیاهان در فصل پاییز و زمستانمىمیرند و سپس در بهار زنده مىگردند مورد استناد قرار مىدهد، مىگوید همان طور که مکرر در طول عمر خود مشاهدهمىکنید که زمین پس از طراوت و حیات و شادابى به سوى مردگى و افسردگى مىرود و بار دیگر با تغییر فصل شرایطعوض مىشود و زمین و درختان و گیاهان حیات خود را از سر مىگیرند، در نظام کل جهان، جهان رو به خاموشى و سردىو افسردگى خواهد رفت، خورشید و ستارگان همه متلاشى و پراکنده خواهند شد، تمام جهان یکسره مىمیرد، اما این مردن همیشگىنیست، بار دیگر همه موجودات جهان زندگى را در وضعى دیگر و با کیفیتى دیگر از سر مىگیرند.
توضیح آنکه ما انسانها اکنون در روى زمینىزندگى مىکنیم که در ظرف سیصد و شصت و پنج روز یک دوره موت و حیات را طى مىکند و چون عمر ما معمولا پنجاه و شصت واحیانا تا صد سال و یا بیشتر ادامه مىیابد، دهها بار این نظام موت و حیات را مشاهده مىکنیم و از این رو از اینکه زمینمىمیرد و حیات خویش را از سر مىگیرد تعجب نمىکنیم، اما اگر فرض کنیم که عمر ما انسانها برابر بود فقط با چند ماه -آنچنانکه بعضى حشرات چنیناند - و فرض کنیم که سواد و خواندن هم نمىدانستیم و از طریق نوشته به تاریخ زمینو گردشهاى سالانهاش آگاه نبودیم، در آن صورت چون خود ما شاهد و ناظر موت زمین و تجدید حیات آن نبودیم هرگز باور نمىکردیمکه زمین مرده بار دیگر زنده شود.مسلما براى یک پشه که در بهار پدید مىآید ودر پاییز و زمستان مىمیرد تصور تجدید حیات یک باغ غیر قابل تصور است.
آیا کرمى که در یک درخت و پشهاى که در یک باغ زندگى مىکندکه همه دنیاى او همان درخت و همان باغ است، مىتواند تصور کند که این درخت و یا این باغ جزء وتابع یک نظام عظیمتر است به نام مزرعه و سرنوشتش بسته به سرنوشت آن مزرعه
است و باز آن مزرعه به نوبه خود تابع یک نظام دیگراست به نام شهرستان و آن، جزء و تابع نظامى دیگر به نام استان و نظام استان تابع نظام کشور ونظام کشور تابع نظام کلى زمین و نظام زمین تابع نظام خورشیدى؟ ما چه مىدانیم، شاید همه منظومه خورشیدىما و همه ستارگان و کهکشانها و هر چه ما آن را به نام نظام طبیعت مىشناسیم تابع یک نظام کلىتر باشد و همه میلیونهاو میلیاردها سالى که از جریان طبیعتسراغ داریم به منزله قسمتى از یک فصل و یا به منزله یک روز از یک فصل از یکگردش کلىتر باشد و این فصل که فعلا فصل حیات و زندگى است تبدیل به فصلى دیگر خواهد شد که فصل خاموشى و افسردگىاست و باز آن نظام کلىتر که همه منظومه شمسى ما و ستارگان و کهکشانهاجزئى از آن استحیات و زندگى را به شکلى دیگر از سر خواهد گرفت.
در بهاران سرها پیدا شود هر چه خورده است این زمین رسوا شود بر دمد آن از دهان و از لبش تا پدید آید ضمیر و مذهبش رازها را مىکند حق آشکار چون بخواهد رست تخم بد مکار.
و هم او در دیوان شمس مىگوید: فرو شدن چو بدیدى بر آمدن بنگر غروب، شمس و قمر را چرا زیان باشد کدام دانه فرو رفت در زمین که نرست چرا به دانه انسانت این گمان باشد.
آیاتى که به نظام موجودو مشهود موت و حیات استناد کرده زیاد است، از آن جمله: و الله الذى ارسل الریاح فتثیر سحابا فسقناهالى بلد میت فاحیینا به الارض بعد موتها کذلک النشور (1) .
خداست آنکه بادها را فرستاد، پس ابرى را پراکنده و دگرگون کرد،سپس آن ابر را به سوى سرزمین مردهاى را ندیم، و آنگاه زمین را که مرده بود زنده کردیم، زنده شدن در قیامت نیز چنین است.
و نیز در سوره حج آیات 5 - 7 مىفرماید: و ترى الارض هامدة فاذا انزلنا علیها الماء اهتزت و ربت وانبتت من کل زوج بهیج.ذلک بان الله هو الحق و انه یحیى الموتى و انه على کل شیءقدیر.و ان الساعة آتیة لا ریب فیها و ان الله یبعث من فى القبور.
زمین را مىبینیم در حالى که افسرده و مرده و ساکناست، اما همینکه باران بر آن فرود آوردیم، به جنبش آید و بر آید و از هر نوع گیاه بهجت افزا برویاند.آن بدان جهتاست که منحصرا ذات خدا حق است و او مردهها را زنده مىکند و او بر همه چیز تواناست و قیامت آمدنىاست بدون شک، و خداوند آنان را که در قبرها خوابیدهاند بر مىانگیزاند.
آیات دیگر از این قبیل که قیامت را خارج از نظام موت و حیاتعالم هستى که نمونه کوچکش را در زمین مىبینیم، نمىداند فراوان است و ما به همین دو آیه قناعت مىکنیم.
تفاوتاین گروه آیات با گروه اول در این است که تنها به قادر بودن خداوندتکیه نمىکند، بلکه نمونه مشابه مىآورد که در جهان محسوس، قدرت خداوند به همین صورت تجلى کرده و عمل نموده است.
تناسخ و معاد
تناسخ از ریشه «نسخ» گرفته شده و از کلمات اهل لغت درباره این واژه، چنین بر مىآید که از آن، دو خصوصیت استفاده مىشود: 1 ـ تحول و انتقال.2 ـ تعاقب دو پدیده که یکى جانشین دیگرى گردد. (1) در آنجا که حکمى در شریعت به وسیله حکم دیگر برطرف شود، لفظ «نسخ» به کار مىبرند، و هر دو ویژگى به روشنى در آن موجود است، ولى آنجا که این لفظ در مسائل کلامى مانند «تناسخ» به کار مىرود تنها به ویژگى اول اکتفا مى