لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 4 صفحه
ازمایش منع قبلی روانشناسی تجربی
قسمتی از متن word (..docx) :
آزمایش منع بعدی
هدف از انجام این آزمایش، مطالعه منع بعدی یا بازداری پس گستر است در حقیقت این فرضیه که یادگیری های بعدی در یادآوری آموخته های قبلی مزاحمت ایجاد می کند یا خیر، آزمون می شود. منع بعدی یا مزاحمت یادگیری های بعدی در یادآوری آموخته های قبلی عبارت از مشکلی است که بین یک یادگیری و کاربرد آن (یادآوری یا بازشناسی)، در اثر یک یادگیری تازه، بوجود می آید. برای مطالعه منع بعدی از روشی استفاده می شود که به روش گروه کنترل معروف است که در آن متغیر مستقل را دستکاری کرده تا اثر آن را بر متغیر وابسته مطالعه نمایند.
یکی از کارهایی که دانش آموزان و دانشجویان باید انجام بدهند یادگیری مطالب درسی است. یادگیری مطالب درسی پایان کار نیست، آنها باید بتوانند آنچه را که یاد گرفته اند دست کم تا جلسه امتحان در حافظه خود نگهدارند اما عده زیادی از آنها در این کار موفق نمی شوند فراموشی آموخته ها می تواند علت های متعددی داشته باشد از میان این علتها می توان به تداخل و عدم کاربرد یادگیری ها اشاره کرد. تداخل یعنی تضعیف حافظه مربوط به یک یادگیری در اثر فعالیت ذهنی دیگر. که به دو صورت تداخل یادگیری قبلی در یادگیری بعدی و تداخل یادگیری های بعدی در یادگیری های قبلی ایجاد می شود.
یکی از علل عمده فراموشی، تداخل آموخته های بعدی با آموخته های قبلی است که اصطلاحاً منع بعدی یا مزاحمت یادگیری های بعدی در یادآوری آموخته های قبلی نامیده می شود. به این صورت که اگر مطلبی را بخوانید و بلافاصله پس از آن مطلب دیگری را بخوانید، مطلب بعدی در مطلب قبلی تداخل ایجاد خواهد کرد و از تحکیم آن جلوگیری به عمل خواهد آورد. هر اندازه میزان شباهت یادگیری اول و یادگیری تازه بیشتر باشد، قدرت منع بعدی به همان اندازه بیشتر خواهد بود. وقتی ما به اطلاعات حسی دقت نمی کنیم، آنها را کدگذاری و تکرار نمی کنیم. احتمال دارد به علت تخریب اثر تصویر ذهنی، فراموش شوند. اطلاعات موجود در حافظه کوتاه مدت، درست مثل اطلاعات موجود در حافظه حسی، می توانند در اثر تخریب و حتی جایگزینی از بین بروند و این حالت زمانی پیش می آید که ما بخواهیم تعداد زیادی از اطلاعات جدید (مثلاً اسامی افراد) را تنها در فاصله بسیار کمی مثلاً در چند ساعتی که با دوستان نشسته ایم، به خاطر بیاوریم. طبق نظریه تداخل، هم اطلاعات موجود در حافظه کوتاه مدت و هم اطلاعات موجود در حافظه بلند مدت فراموش می شوند، زیرا اطلاعاتی که تازه آموخته می شوند با اطلاعات قبلی تداخل می کنند. دو نوع تداخل وجود دارد: تداخل اطلاعات قبلی با
اطلاعات بعدی (منع قبلی یا بازداری قبلی) و تداخل اطلاعات بعدی با اطلاعات قبلی (منع بعدی یا بازداری بعدی).
توصیف آزمایش
آزمودنی ها
در این بررسی 20 نفر از افراد کلاس روان شناسی تجربی به عنوان آزمودنی انتخاب و سپس به دو گروه مساوی تقسیم شدند که یکی گروه آزمایشی و دیگری به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شدند.
وسایل آزمایش
دو فهرست A و B که هر یک از دوازده صفت دو بخشی تشکیل شده است. صفات فهرست A با صفات فهرست B مترادف هستند. هر یک از فهرست ها به پنج صورت کاملاً متفاوت تنظیم و به ترتیب شماره گذاری شده اند که در پیوست موجود می باشد.
سه ورق کاغذ به تعداد تمام آزمودنی ها.
اجرای آزمایش
فرضیه: یادگیری های بعدی در یادآوری آموخته های قبلی مزاحمت ایجاد می کند.
متغیر مستقل: یادگیری های بعدی (فهرست B).
متغیر وابسته: یادگیری های قبلی (فهرست A).
طرح آزمایشی بصورت زیر می باشد.
گروه آزمایشی: یادگیری فهرست A، یادگیری فهرست B، یادآوری فهرست A.
گروه کنترل: یادگیری فهرست A، استراحت، یادآوری فهرست A.
آزمودنی ها به دو گروه تقسیم می شوند. برای تقسیم آزمودنی ها به دو گروه، آزماینده ابتدا به هر یک از آنها یک شماره می دهد (مثلاً از 1 تا 20). از آنها می خواهد که شماره خود را روی هر سه ورقه ای که در اختیار دارند بنویسند.
آزماینده اعلام می کند که می خواهد یک فهرست 12 کلمه ای را پنج بار به صورت های مختلف بخواند و آزمودنی ها باید این 12 کلمه را حفظ کنند، چون بعداً باید به خاطر بیاورند. آزماینده اعلام می کند که ترتیب کلمات مهم نیست بلکه تعداد و درست بودن آنها مهم است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 13 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
سینتیک و سینماتیک سه بعدی
7.0 – مقدمه
در 15 سال گذشته ، پیشرفت های تجاری عمده ای در نرم افزارها و سخت افزارهای سه بعدی بوجود آمده است.
با صرفنظر از اینکه از چه سیستمی استفاده می شود، مرحله جمع آوری داده ها، یک فایل از مختصات طول و عرض و ارتفاع مارکرها در هر زمان است. این مختصات در سیستم مرجع عمومی GRS .
هدف از این فصل این است تا مرحلههایی که این داده های مختصاتی تبدیل به محورهای آناتومی اجزا بدن می شوند را مرور کنیم بطوریکه یک آنالیز سینماتیکی بتواند در یک روش مشابه انجام داده شود .
7.1- سیستم های محور
چندین سیستم مرجع محور وجود دارند که باید در مجموع با GRS ، که قبلا در بالا معرفی شد نشان داده شوند . مارکرهایی که روی هر یک از قسمت ها قرار داده می شوند ، یک سیستم محور مارکر بوجود می اورند که یک سیستم مرجع موضعی ، LRS ، برای هر جزء است. یک LRS ثانویه ، یک سیستم محور است که محورهای اصلی هر یک از اعضا را نشان می دهد به علت استفاده از نشانه های خاص آناتومیکی– اسکلتی در این روش به منظور تعریف محورها ، این سیستم به عنوان سیستم مختصات آناتومیکی نامیده شده است.
7.1.1- سیستم مرجع عمومی
به منظور راحتی بر جهت محورهای GRS تاکید خواهیم کرد: x جهت جلو و عقب است ، y محور عمودی (گرانشی) است و z محور چپ و راست (افقی/میانی) است . بنابراین صفحه xz صفحه افقی است و با توجه به تعریف متعامد با محور عمودی است . جهت محورهای GRS با این محورها در صفحه نیرو یکسان است .
برای اینکه مطمئن شویم که این چنین است ، یک سیستم درجه بندی فضایی ( یک فرم فضایی صلب یا یک محور مکانیکی صلب سه بعدی ) بوسیله مارکرها اندازه گیری می شود و روی یکی از صفحات نیرو قرار می گیرد و در طول محور x، zسکوی نیرو ردیف می شود.
موقعیت هر یک از مارکرها نسبت به مبدا صفحه نیرو مشخص می شود و به کامپیوتر داده داده می شود. مبدا هر یک از سکوهای اضافی بوسیله یک دو خم z، x سکوی اولی ثبت می شود.
یک دو خم اضافی در جهتy ضروری خواهد شد اگر آن سکوی اضافی در یک ارتفاع متفاوت از اولی بود ( بواسطه یک آنالیز بیومکانیکی پلکان یا گردش پلکان ضروری خواهد بود) . تعداد زیادی از آزمایشگاه ها یک نظم ثابت از دوربین ها دارند ، بنابراین هیج نیازی به کالیبره کردن GRS در هر روز نیست.
در آزمایشگاههای بزرگ کلینیکی و همینطور سیستمی که در فصل قبل توضیح داده شد نیز این چنین است. ( نمودار 2.12 را ببینید .) در تعداد زیادی از موقعیت های پژوهش دوربین ها بازچیده می شوند تا به بهترین روش حرکت جدید را ضبط کنند.
بنابراین به درجه بندی جدید GRS نیاز دارد. وقتیکه درجه بندی کامل شد دوربین ها نمی توانند حرکت داده شوند و توجه بیشتری باید شود تا مطمئن شویم آنها بطور تصادفی جابجا نشده باشند.
7.1.2- سیستم مرجع موضعی یا دوران محورها
دانشجویان به چندین بخش در فصل6 ارجاع داده می شوند و از آنها خواسته می شود دوباره بخش 6.2.6 تا انتهای 6.2.7.2 را ببینند. این بخش ها جابجایی سیستم های مرجع و بردارهای سرعت برای سیستم های دو بعدی و سه بعدی را دربرمی گیرند. نمادهایی که در این بخش ها معرفی شده اند در این فصل توضیح داده می شوند.
در هر عضو سیستم محور آناتمی با مبدا آن در مرکز جرم عضو (COM) تنظیم می شود و معمولا محور y اصلی آن در امتداد محور طولی عضو یا موقعیت اعضا مانند لگن خاصره در طول یک خط ، بوسیله مارکرهای اختصاصی اسکلتی از قبیل PSIS وASIS معیین می شود.
سیستم های محوری موضعی دیگری روی آن عضو که یک مجموعه از مارکرهای سطحی را استفاده میکند، شکل داده می شود.
یک مجموع از دو تبدیل ضروری است تا از GRS به سیستم محور مارکر و از آن مارکر به سیستم محور آناتمی بدست آیند. نمودار 7.1 نشان می دهد که چگونه یکی از این دوران ها انجام می شود . سیستم محور x,y,z نیاز دارد تا نسبت به سیستمی که بوسیله مشخص شده است، دوران کند.
2
تعداد زیادی توالی دوران ممکن است اما در اینجا ما از توالی متداولx-y-z crdan استفاده می کنیم که این بدین معنی است که ما ابتدا پیرامون محور x و دوم پیرامون محور y جدید و در نهایت پیرامون محور z جدید دوران می کنیم.
اولین دوران پیرامون محور x است ت بدست آید. چون ما پیرامون محور x دوران کرده ایم ، x تغییر نخواهد کرد و در حالی که محور y به y' تغییر می کند و محور zبه z' تغییر می کند.
دوران دوم پیرامون محور جدید است تا بدست آید. چون این دوران پیرامون محور بوده است
آخرین دوران پیرامون محور جدید است تا مطلوب بدست اید.
فرض می کنیم ما یک نقطه با مختصات در سیستم محور اصلی ,y,z x داریم که همان نقطه در سیستم محور مختصات را خواهد داشت.
مبنی بر دوران :
با استفاده از نمادگذاری های مختصرسازی در نمادگذاری ماتریکس ، می توانیم ماتریکس را به صورت زیر بنویسیم :
(1-7)
بعد از دوران دوم پیرامون ،این نقطه مختصات را در سیستم محور خواهد داشت.
(2-7)
سرانجام ، سومین دوران پیرامون باعث ایجاد مختصاتهای در سیستم محور می شود.
(3-7)
با جمع کردن معادلات (7.1 ) و (7.2) و (7.3) ما بدست می آوریم.
(4-7)
توجه کنید که ماتریکس ضرب که در معادله (7.4) نشان داده شده است جابجایی پذیر نیست . این بدین معنی است که ترتیب تبدیل ها باید این چنین باشد که ابتدا و دوم و در نهایت انجام شود و یا بعبارت دیگر
4
بسط معادله (7.4) نتیجه می دهد:
(5-1)
7.1.3- توالی های دیگر دوران
در تئوری ، 12 تا توالی صحیح و ممکن دوران وجود دارد . که همه آنها توسط ریاضی دان سویسی Leonhard Euler (1783-1707) نشان داده شده اند. لیست پایین همه توالی های ممکن و صحیح دوران را به ما می دهد. مثالی که در بالا توضیح داده شد عموما به عنوان سیستم cordon منسوب می شود که معمولا در بیومکانیک ها استفاده می شود . توالی دوران z-x-z عموما به عنوان سیستم eulor منسوب می شود و معمولا در مهندسی مکانیک استفاده می شود.
7.2-مارکر و سیستم های محورهای آناتمی
توصیف زیرین ، گام هایی را که برای تبدیل کردن مختصات های مارکر GRS,x,y,zبه محورهای آناتمی اعضای شخصی که شروع به حرکت می کند، ضروری است را خلاصه می کند. نمودار 7.2 ، سیستم های محور را که درگیر شده اند ، را برای یک عضو داده شده که مرکز جرم آن در c و محورهای x-y-z آن مشخص شده است را نشان می دهد. GRSدارای محورهای x-y-zاست که آنها برای هر توالی معیین دوربین ثابت می شوند. سیستم دوم محور سیستم محور مارکر برای هر عضو است و این می تواند از یک آزمایشگاه به آزمایشگاه دیگر تغییر کند . حتی در یک آزمایشگاه معیین ، هر آزمایش می تواند یک ترتیب متفاوت از مارکرها داشته باشد. برای یک آنالیز سه بعدی باید لااقل سه مارکر مستقل برای هر عضو بدن وجود داشته باشد و نباید مارکرهای عمومی بین سیستم های مجاور وجود داشته باشد. مارکرهای هر عضو نباید در یک خط مستقیم واقع شوند بعبارت دیگر آنها نباید در یک خط راست باشند ، آنها باید یک سطح در فضای سه بعدی تشکیل دهند . همچنانکه در نمودار 7.2 نشان داده شده است. سه مارکر ردیابی صفحه مارکر ردیابی را معیین می کنند . این صفحه بنظر می رسد شامل محورهای باشد چنانکه هر سه مارکر در صفحه و ربع دایره واقع هستند .
یک نقطه روی این صفحه مارکر، به طور قراردادی ، به عنوان مبدا سیستم محورهای مارکر انتخاب می شود.
در اینجا انتخاب می شود وischosen m.
آن خط از به محور را معیین می کند: عمود بر صفحه ردیابی است و عمود با صفحه ای که توسط – معیین می شود ، است تا یک سیستم دست راست را تشکیل دهد.
مرحله درجه بندی آناتمی ارتباط بین محورهای مارکر و محورهای آناتمی x-y-z را می یابد. این پروسه به آن subject نیاز دارد تا موقعیت خوش تعریف شده بخود بگیرد : معمولا موقعیت آناتومی استفاده می شود . در این زمان ، مارکرهای درجه بندی باید موقتا روی آن عضو قرار داده شوند تا نقاط آناتومی معروف معیین شوند . برای مثال عضو پا ، سه مارکر می تواند روی سر فیبولا (fibulo) ، غوزک جانبی و در نقطه میانی روی سطح قدامی تیبیا قرار داده شوند .
در طی درجه بندی ، مارکرهای موقتی mc1, mc2می توانند به ترتیب روی غوزک میانی و epicondyle میانی تیبیا قرار داده شوند. با آن subject که تقریبا برای یک ثانیه ثابت و بی حرکت است ، مختصات سه ردیابی و دو مارکر درجه بندی ثبت می شوند و در پایان زمان درجه بندی میانگین گرفته می شود . محور طولی عضو پا (yaxis) تعریف می شود به عنوان آن خط که نقطه میانی بین malleolii جانبی و میانی (mT2,mc1) و نقطه میانی بین سر فیبولا و epicondyle میانی تیبیا (mT3,mc2) را به هم متصل می کند. این نقاط میانی ، بترتیب ، مفصل قوزک و زانو هستند . محور y پا و خط از تا یک صفحه را معیین می کنند که بر محور
4
x پا عمود است . جهت محور z پا به عنوان یک خط قائم به صفحه x-y پا معیین خواهد شد چنان که x-y-z پا یک سیستم واقع در طرف راست است .
محورهای آناتمی ساق پا هم اکنون نسبت به سه مارکر ردیابی معیین می شوند . موقعیت مرکز جرم پا یک فاصله معلوم در طول محور y پا از مفصل قوزک خواهد بود.
بنابراین بردار c از m ، مبدا سیستم محور مارکر ردیابی همچنین معین است . آن دو مارکر درجه بندی هم اکنون انتقال داده می شوند و ---- زیرا تعیین جهت سیستم محوری سه مارکر ردیابی هم اکنون معلوم است و فرض می شود نسبت به محورهای آناتمی معیین ( newly) ثابت باشد.
در آزمایشگاههای بزرگ کلینیکی ممکن است برای بیماران زیادی ، از قبیل فلج مغزی یا بیماران سکته ، موقعییت آناتمی برای هر دوره کوتاه از زمان فرض کنیم . بنابراین تیم بزرگ کلینیکی یک ترتیب مارکر پایدار توسعه داده اند که با یک تعداد از مقیاس های عمومی x-rayآنتروپومتریک ترکیب شده اند . به آن تیم اجازه داده می شود تا یک الگوریتم را وارد کنند برای اینکه انتقال دوخم از مارکرهای ردیابی تا مرکزهای مفصل معلوم هستند و سپس از بیمار خواسته می شود تا یک وضعیت ایستادن استاتیک را با یک تعداد مارکر های درجه بندی موقتی مانند آنچه در بالا شرح داده شد بخود بگیرند.تنها تفاوت عمده در آزمایشگاه کلینیکی آن هست که بیمار در یک موقعیت ایستاده راحت نسبت به موقعیت آناتمی کالیبره می شود .
در نمودار 7.2 دو دوران ماتریکس [ G to M ] می بینیم . a ماتریکس دوران است که ازGRS به محورهای مارکر مکان یابی دوران می کند. این یک ماتریکس time-varing است زیرا محورهای مارکر مکان یابی مستمرا نسبت بهGRS در حال تغییر خواهند بود .
[ M to A] یک ماتریکس است که از محورهای مارکر مکان یابی به محورهای آناتمی دوران می کند. فرض می شود این ماتریکس ثابت باشد و از تشریفات درجه بندی ناشی می شود . ترکیب این دو ماتریکس دوران ، ماتریکس دوران [ G to A] را به ما می دهد که هنگامی که برای یک سری زاویه انتخاب شده حل شود ، سه زاویه دوران time – varying بدست می آید .به کمک ماتریکس نهایی ما می توانیم تعیین جهت محورهای آناتمی را مستقیما از مختصات مارکر مکان یابی که در GRS بدست آورده می شود ، را بدست آوریم.
اما مطابق نمودار 7.2 ما هنهوز تمام نکرده ایم . ما همچنین مجبوریم ، یک تبدیل انتقالی خطی پیدا کنیم تا مختصات سه بعدی مرکز جرم ( COM ) ، c را پیدا کنیم over time
مکان c بوسیله بردار که یک بردار جمع است ، معیین می شود . بردار مختصات GRS مارکر مکان یابی است . هنگامی که c یک بردار ثابت است که m را به c متصل می کند.
7.2.1- مثال از یک دستگاه داده حرکت
7.2.1.1- محاسبه ماتریکس ] آناتومی- مارکر[ درجه بندی
اجازه بدهید به یک مثال از داده عددی نگاه کنیم ، تا ببینیم چگونه جابجایی های گوناگون جمع می شوند . عضو پا در نمودار 7.2 به عنوان یک مثال استفاده خواهد شد. بیاد می آوریم که سه مارکر مکان یابی روی این عضو وجود دارد ، بعلاوه دو مارکر درجه بندی که مختصات آن ، در طی دوره درجه بندی هنگامی که یک چیز در یک موقعیت آناتمی ثابت می ماند ،were digitized در نمودار 7.2 پای چپ تجزیه و تحلیل شده است. جدول 7.1 مختصات x-y-z در GRS را می دهد . بیشتر از یک ثانیه در این موقعیت جهت یابی میانگین گرفته شد .
( mt2+mc1 )/2 , xa=2.815 , ya=10.16 , za=20.965 = قوزک
mt3+mc2)/2 , xe=6.67 , ye=41.89 , ze=20.965 ) = مختصات های زانو
و و و قوزک ×0.433+زانو= مرکز جرم پا
حالا ما مجبوریم محورهای x,y,z آناتمی را قرار دهیم . اجازه دهید آن خط قوزک را به زانو متصل می کند، محور y باشد و آن خط که استخوان غوزک جانبی را به استخوان غوزک میانی متصل می کند محور z موقتی باشد ( زیرا آن عینا عمود بر محور – نیست ، اما تقریبا درست خواهد بود ) این دو محور هم اکنون یک صفحه تشکیل می دهند و محور x با توجه به تعریف عمود بر صفحه yz است و بنابراین حاصلضرب ضربدری z,y است و یا استفاده می کنیم از زیرنویس (an) تا محورهای آناتومی را نشان دهیم.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 50 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
بنام خدا
آشنایی با OpenGL
برنامه نویسی سه بعدی با استفاده از OpenGL دلفی
چکیده
مقدمه
انواع کتابخانه های برنامه نویسی سه بعدی.
OpenGL چیست ؟
OpenGL چگونه کار میکند ؟
کتابخانه های کمکی در OpenGL .
انواع داده ها در OpenGl .
ساختار توابع استفاده شده در OpenGl .
خطاها در OpenGL .
ساختار برنامه در OpenGl .
opengl استانداردی با کیفیت بالا برای ساخت برنامه های سه بعد ی صنعتی می باشد .برای مثال اکثر برنامه های ریاضی معروف مانند Mathematica ، Matlab و برنامه های صنعتی مانن د Working model 3d ، ANSYS و امثال اینها از این تکنولوژی قوی که ویرایش های دیگری نیز تحت سیستم عامل های گوناگونی دارد ، استفاده می کنند .
مقدمه
دو نوع کتابخانه استاندارد برنامه نویسی 3D تحت Win32 وجود دارد:
1- Direct-3D Immediate Mode
2- OpenGL
کتابخانه های استاندارد برنامه نویسی 3D
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : powerpoint (..pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 19 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..pptx) :
بنام خدا
چاپگر سه بعدی
مقدمه
چاپ سه بعدی روش نوین و در عینحال کهن، در صنعت چاپ و تبلیــغات است. در این نوع از چاپ ،بیننده با حرکت دادن تصاویر ویا عبور از مقابل آن
عمق عناصر تصویری را کاملاْ احساس کرده و یا حرکت تصاویر و تبدیل آنها به یکدیگر را شاهد خواهد بود. امروزه تصاویر سه بعدی بخاطر جذابیت آن
. برای بیننده جایـگاه ویژهای در صنعت تبلیــغات یافته است. برای آشنائی بیشتر بافرآیند چاپ، بهبخش تکنولوژی مراجعه کنید
. تنها در سایه این نوع از تبلیغ قادریم تا تمامی محصولات خود را در یک ورق چاپی متـحرک و جذاب به نمایش بگذاریم
. بیننده با مشاهدهحرکت و یا بُعد، ناخودآگاه جذب آن شده و مدتی به آن خیره میشود طوریکه لبخندی در چهرهاش قابل مشاهده است .
صفحه 1
تاریخچه
فرایند استریولیتوگرافی برای نخستین بار در سال 1986 توسط یک تاجر و مخترع آمریکایی بنام چارلز هال ( Charles Hull) و به عنوان راهی برای تبدیل لایههای مواد به یک شی جامد اختراع شد. در حقیقت او موفق شد با استفاده از یک محفظه محتوای پلیمر مایع حساس به نور ماوراءبنفش و یک لیزر ماوراءبنفش 2 ، ساختار مواد را به صورت لایههای جامد در آورد. یکی از مزایای روش استریولیتوگرافی سرعت آن است. یک قطعه میتواند در مدت زمان کوتاهی ساخته شود. زمان ساخت قطعات معمولاً به ابعاد قطعه و پیچیدگی جزئیات آن بستگی دارد که میتواند چند ساعت و یا بیشتر از یک روز به طول بی انجامد.
صفحه 2
انواع
امروزه استریولیتوگرافی مدرن امکان ایجاد مدل های سه بعدی با مواد متنوعی را فراهم میکند. لایههای ورقهای نازک پوشیده شده از پلاستیک میتوانند با استفاده از یک لیزر ذوبشده ، به لایهی زیرین خود متصل و در نهایت یک حجم کامل سهبعدی به وجود آورند. این لیزر میتواند قطعات اضافی را از شی جدا کند.
این در حالی است که هنوز هم میتوان از روش فوتوپلیمر 3 هال یا همان تابش پرتو لیزر فرابنفش به یک فوتوپلیمر (محلول حساس به نور) حساس به اشعه ماورای بنفش برای ایجاد شدن شی بر روی سطح استفاده کرد
صفحه 3
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 18 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
بنام خدا
1
2
تع یی ن ساختار سه بعد ی پروتئ ی ن بر اساس توال ی اس ی دها ی آم ی نه
3
فهرست
آشنا یی با پروتئ ی ن و ساختارها ی آن
تعر ی ف مساله
کارها ی انجام شده
کارها ی آ ی نده
نت ی جه گ ی ر ی و زمان بند ی
4
آشنا یی با پروتئ ی ن و ساختارها ی آن
5
پروتئ ی ن
مصالح برا ی قسمت ها ی مختلف بدن
پروتئ ی ن رشته ا ی از اس ی دها ی آم ی نه
ARNDBCEQZGHILKMFPSTWYV
توال ی پروتئ ی ن
اس ی د آم ی نه: ترک ی ب ی با ساختار مشخص
20 اس ی د آم ی نه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 29 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
« تحلیل خطای مرتبه - بهینه تقریب شبه پیوستار تک بعدی »
MATTHEW DOBSON & MITCHEL IUSKIN
چکیده :
ما یک مسئله الگو برای تقریب های شبه پیوستار ایجاد کردیم که امکان تحلیل های ساده و در عین حال هوشمندانه ی دامنه ی همگرایی مرتبه – بهینه را در حدّ پیوستار هم برای تقریب شبه پیوستار بر پایه ی انرژی و هم تقریب شبه پیوستار شبه - غیر موضعی می دهد . به زبان ساده ، این تحلیل محدود بی مورد فعل و انفعالات همسایه – دوم می شود و حمل یک شبکه مرجع یکپارچه گسترش یافته ، خطی شده است . تخمین های خطای مرتبه - بهینه برای تقریب شبه پیوستار شبه غیر موضعی برای همه ی کُرنش ها تا کُرنش حد ( فیران ) پیوستار برای شکست ، ارائه شدند . این تحلیل که بر پایه ی رفتار آشکار خطای جفت شدگی در فصل مشترک اتمی به پیوستار می باشد ، مرتبط است با تحلیل هایی از خطا ها ، بواسطه ی طرح های اتمی و پیوستار با استفاده از پایداری تقریب شبه پیوستار .
لغات کلیدی : شبه پیوستار ، تحلیل خطا ، اتمی به پیوستار .
طبقه بندی موضوعی AMS : 65Z05 , 70C20
مقدمه : روش شبه پیوستار ( QC ) ، تکنیکی است برای گرفتن تقریب ها از مدل های کاملاً اتمی برای صلب های بلورین که مقادیر آزادی ضروری برای محاسبه ی تغییر شکل را تا بدست آمدن درستی مطلوب و [ 6,8,9,14,15,16,17,18,20,21,24,27,30,32 ] کاهش می دهد . روش QC ابتدا درجات ( مقادیر ) اتمی آزادی را با استفاده از تقریب خطی دقیق از تغییرات شکلی اتم ، بر حسب ارقام بسیار کوچکتری از اتم های نمونه ، حذف می کند . این تقریب هنوز به لحاظ محاسباتی ممکن و شدنی نیست زیرا اتم های نزدیک مرزهای عنصر با اتم های عنصرهای مجاور در تعادلند . برای دستیابی به یک روش سودمند ، از چگالی انرژی کرنشی استفاده کردیم که با مدل اتمی برای کرنش یکدست ( قانونِ Cauchy Born ) سازگار است و انرژی اتم ها در یک عنصر از حاصل حجم عنصر و چگالی انرژی کرنش عنصر ، محاسبه شده است . ما در این مقاله دو واریانت QC را تحلیل می کنیم که لانرژی اتمی کل را با استفاده از یک تقریب پیوستار در قسمتی از ماده با نام « منطقه ی پیوستار » ، بطور تقریب بدست می آورد . فرض بر این است که گرادیان تغییر شکل در منطقه ی پیوستار با کندی تغییر می کند و این امر موجب صحّت تقریب پیوستار می گردد . یک مدل اتمی تأکیدی محاسبه پذیرتر برای دامنه ی محاسباتی مورد استفاده قرار گرفته است که نامش
« منطقه ی اتمی » است . در این منطقه تمام اتم ها ، اتم های بنیانگر ( نماینده ) هستند ، برای اینکه هیچ محدودیتی در انواع تغییر شکل در منطقه ی اتمی وجود نداشته باشد . برای دسیابی به درستی ، منطقی اتمی باید شامل همه ی مناطق دارای تغییر شکل های بسیار متنوع ، مثل نقص مواد ، باشد . روش های مناسبی که مشخص می کنند چه قسمتی از دامنه باید به منظور دستیابی به درستی مطلوب ، برای منطقه ی اتمی تعیین شوند ، در نظر گرفته شدند . [ 1,2,3,23,24,26 ] . دیگر روش هاغی جفت سازی اتم - پیوستار شکل یافتند و در [ 4,25 ] مورد تحلیل قرار گرفتند . ما در بخش دوم ، یک مسئله ی الگوبرای تقریب های QC ایجاد کردیم و تقریب شبه پیوستار بر پایه ی انرژی ( QCE ) و تقریب شبه – غیر موضعی ( QN1 ) را شرح دادیم . این دو تقریب از یک تقریب غیر پیوستار مشابه استفاده می کنند اما در اینکه چگونه مناطق اتمی و پیوستار را جفت می کنند متفاوتند . ما انرزی های QC مدل خود را از انرژی های QC عمومی با بسط هر تعامل و کشیدن آن به مرحله ی دوم در حدود یک پیکر بندی یکپارپه ، گرفتیم تا بتوانیم تحلیلی ساده امّا روشن گر ارائه دهیم . این مدل به خاطر داشتن عبارات مرتبه اول با یک تقریب هاومونیک ( هماهنگ ) استاندارد فرق می کند . این ها منبع خطای جفت سازی مرتبه ی پیشرو می باشند و نشانگر رفتار در مرتبه ی غیر خطی هستند . ما همچنین ترجیح دادیم برای حفظ سادگی تحلیل ، به تحلیل شرایط مرزی تناوبی بپردازیم . علاوه بر بدست آوردن تقریب های QCE , QNL در بخش 2 ، نتایج پایداری ارائه دهیم که برای بدست آوردن تخمین های خطای مرتبه – بهینه ، از آن استفاده می شود . هدف این مقاله ارائه دادن تحلیل خطا در رابطه با حد پیوستار است ، حدی که در آن فضا گذاری « بین اتمی » و « فعل و انفعالات بین اتمی » به گونه ای سنجه بندی شده اند که انرژی کل ، هم گرا ( متلاقی ) می شود در حالی که تعداد اتم ها در هر واحد طول تا بینهایت افزایش می یابد . خطای بُرش ( کوته ساری ) در اتم ها در فصل مشترک جفت سازی برای QCE , QNL بی ترتیب مرتبه 0 (1) , 0 ( 1/h ) است و این در حالی است که h فضای بین اتمی است . این مرتبه ، پایینتر است از مرتبه خطای برش چه در منطقه ی اتمی چه منطقه پیوستار که
( O ( h می باشد. نشان می دهیم که خطای جفت سازی مطابق ، نیز بستگی دارد به « جمع » خطای حذف در اتم ها ، در فصل مشترک جفت سازی اتمی به پیوستار و وقتی خطای برش ( کوته سازی ) در فصل مشترک جمع بسته می شود ، این جمع بواسطه ی لغو عبارات « پایین ترین مرتبه » ، مرتبه بالاتر O ( h ) را دارد . در بخش 3 ، خطای « برش » برای تقریب QCE را به دو بخش تقسیم می کنیم : یک بخش آن بواسطه ی تقریب زدن حد پیوستار با استفاده از تفاضل های محدود . مرتبه ی دوم ( قاعد ه ی 5 منطقه در یک منطقه ی اتمی و قانون 3 نقطه در منطقه پیوستار ) و بخش دیگر – بخش مرتبه ی پایین تر – با جفت سازی مناطق اتمی و پیوستار . نتایج « پایدار»مان از تقریب QCE و تخمین ( O ( h مان را برای خطای مجزاسازیِ از تقریب کردن حد پیوستار بااستفاده از تفاوت های محدود مرتبه دوم ، یکی کردیم تا یک پیوند ( مقید ) مرتبه ی بهینه برای حصول به این خطا ، ارائه دهیم . پس توانستیم تصویر روشنی از خطای جفت سازی بدست آوریم و مشاهده کنیم که خطای جفت سازی در حد O ( h ) در نُرم گُسسته L و میزان ( دامنه )/ p ) O ( h در نُرم های W برای ∞1≤ P≤ تلاقی می یابد . با ترکیب کردن دو کران های خطا توانستیم به یک تحلیل کلّی همگرایی برای QCE با د امنه ی O ( h ) در نُرم L و دامنه ی (/P O ( h در نُرم های W دست یابیم . پس علی رغم . خطای برش O ( 1/h ) در نُرم - حداکثر ، دیدیم که جابجایی هنوز در محدوده ی پیوستار تلاقی می کند . تحقیقی مرتبط با این امر نیز نشان داد که خطا در نُرم W برای روش QCE ، O ( 1 ) است ، روشی که برای مسئله ای بکار رفت با تعاملات یا فعل و انفعالات هماهنگ و شرایط مرزی Dirichiet . تحلیل ما پتانسیل های بین اتمی کلی تری و طبقه بزرگ تری از کرنش ها را در خود جای می دهد .همچنین متذکر می شویم که اخیراً نتایج « پایداری » شدیدی را در [ 12 ] ارائه دادیم که نشان می دهند تقریب QCE برای همه ی کرنش ها تا کرنش حدّ پیوستار برای شکست ثابت نیست . ما در بخش 4 تحلیلی از مورد QNL ارائه می دهیم . در اینجا نشان می دهیم که مرتبه تثبیت یافته ی درستی در فصل مشترک جفت سازی ( واسط جفت سازی ) در راستای برقراری تعادل به مرتبه خطای گسسته سازی خدمت می کند و ما متعاقباً قادریم تخمین های خطا ی بهینه بلند مرتبه تری برای تقریب QNL نسبت به تقر یب QCE ارائه دهیم . نشان می دهیم که اکنون جابجایی در
دامنه ی ( O ( h در نُرم گسسته L و دامنه ی ( O(h در نُرم های W – که h فضای بین اتمی است – تلاقی پیدا می کند . ans , Ming2 به تخمین های O(h) در نُرم W برای پتانسیل Lennard – Jones و برای کرنش هایی که محدودند به پیوستن و دورماندن از کرنش حد پیوستار برای شکست ، دست یافتند . ما تخمین های خطای QNL مرتبه بهینه برای نُرم های گسسته W و L برای پتانسیل های بین اتمی عمومی تر و برای همه ی کرنش ها تا کرنش حد پیوستار برای شکست را ، که اعتبار تئوریک به کاربرد روش QNL برای حرکت نقص می بخشد ، بدست آوردیم . بنابراین QNL بهره ای دو گانه از یک" دامنه ی بالاتر مرتبه کامل " از همگرایی در نُرم جابجایی W می برد و آن اینست که این هم گرایی زمانی ثابت می شود که اطراف هر کرنش یکپارچه ای تا حد شکست پیوستار گسترش می یابد . این مقاله ، تحلیل ما از تأثیر مدل " اتمی به پیوستار " را بسط می دهد ، به خطای کل تقریب QCE پرداخته و نیروی خارجی را نیز شامل می شود . تحلیل خطا با توجه به جفت سازی همکنشگرانه ، را در این مقاله بسط دادیم تا خمیدگی میدان کرنش و تقریب QNL را در آن بگنجانیم . ایجاد عبارات خطای همکنشگرانه نشان می دهد که تخمین های خطا از مرتبه بهینه هستند ؛ بویژه ، انتخاب f = o در مورد QCE و انتخاب یک راه حل همراه با خمیدگی " ناصفر " در فصل مشترک در QNL مطابق است با دامنه های همگرایی . این مقاله دو شیوه ی QC متفاوت که در مهندسی و ریاضیات تکامل یافته اند را به کار می برد . اگر چه مقایسه ی همه ی این شیوه ها در گنجایش این مقاله نیست ، ما تنها به طور خلاصه نتایجی چند در حوزه ی ریاضیات را بیان می کنیم . پیش از این شیوه ی شبه پیوستار QCF بر پایه ی نیرو را اتخاذ کردیم که دقیقاً انرزی هایی تولید می کند که مطابق با هیچ انرژی کلی دیگر نیست . نشان دادیم که این یک تقریب واقعی است که وقتی تصحیح نیروی "به کار می رود ، ایجاد می شود و نیز نشان دادیم که QCE برای حل معادلات QCF به طور برهم کنشی ، به عنوان پیش مشروط ساز مؤثر عمل می کند . حتی تخمین خطای ( O ( h را برای QCF با غلبه بر "ناوادارندگی" تقریب ، نیز ثابت کردیم . شیوه های QC بر پایه ی گروه به جای کاربرد تقریب پیوستار، محاسبه ی انرژی را از طریق به دست آوردن تقریبی انرژی کل با استفاده از دسته ای از اتم ها در اطراف هر گروه از شبکه ی خطی ، آسان می کند . در ضمن تقریب های گروه " بر پایه نیرو " و گروه "بر پایه ی انرژی " نشان داده شد که نادرست می باشند