لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 4 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
● چکیده:
این مقاله به عنوان گزارشی از یافتههای یک پژوهش گسترده، درصدد است رابطه متغیرهای فیزیکی کلاس درس را با پیشرفت تحصیلی دانشآموزان مورد بررسی قرار دهد. یافتههای مربوط به عوامل انسانی کلاس درمقالهٔ جداگانهای گزارش شده است.
به منظور انجام پژوهش، ۷۲ کلاس پنجم به صورت تصادفی طبقهای و ۲۱۸۸ دانشآموز و معلمان این کلاسها ازمدارس ابتدایی استان اصفهان انتخاب شدند.[۱] روش مورد استفاده در این پژوهش کمی و کیفی بوده و ابزار جمعآوری دادهها، فرمهای پرسشنامه، مشاهده و آزمون پیشرفت تحصیلی بوده است. تجزیه و تحلیل دادههای کمی پژوهش، با استفاده از نرمافزار آماری SPSS صورت گرفته است. نتایج نشان داد که اگر چه رابطهٔ معناداری بین متغیرهای فیزیکی و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان وجود ندارد، ولی این متغیرها بر نگرش معلم تأثیرگذار است و نگرش معلم نیز پیشرفت تحصیلی دانشآموزان را تحت تأثیر قرار میدهد. همچنین مشخص شد که فضاهای آموزشی مدارس کنونی ما با ویژگیهای روانی کودکان و نوجوانان سازگار نیست. بنابراین، لازم است در این رابطه اصلاحات لازم به عمل آید. متغیرهای فیزیکی، حتی اگر بر پیشرفت تحصیلی دانشآموز نیز هیچ تأثیری نداشته باشد، باید به خاطر حفظ سلامت، بهداشت و امنیت روانی آنان مورد توجه قرار گیرند.
● مقدمه
آموزش و پرورش، زیر بنای توسعه اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی هر جامعه است. بررسی عوامل مؤثربر پیشرفت وترقی جوامع پیشرفته نشان میدهد که همهٔ این کشورها، آموزش و پرورش توانمند و کارآمدی داشته اند. همچنین در هر نظام آموزشی، عوامل بسیاری با یکدیگر عمل میکنند تا یادگیری و پیشرفت تحصیلی برای دانشآموزان حاصل گردد. هرقسمت از این نظام باید به گونهای آماده شود که دسترسی به بازده مطلوب و اهداف مورد نظر میسر شود، زیرا اگرجزئی از نظام ازکار باز ایستد، کارآیی اجزای دیگرنظام کاهش یافته و صدمه خواهد دید.
با در نظر گرفتن و تجزیه و تحلیل درون دادهایی از قبیل متغیرهای فیزیکی، میتوان با آگاهی بیشتری اقدام به برنامهریزی نمود. البته علاوه بر عوامل فیزیکی، متغیرهای زیاد دیگری نیز وجود دارند که فرآیند یادگیری و پیشرفت تحصیلی را تحت تأثیر قرار میدهند که با انجام پژوهش میتوان میزان تأثیر آنها را تشخیص داد. وقتی که نظامهای آموزشی اطلاعات لازم را در چنین زمینههای اساسی در اختیار نداشته باشند، نمی توان عملکرد صحیح را در عرصههای مختلف آموزشی و پرورشی انتظار داشت.
از این رو، این مقاله به دنبال یافتن پاسخ به دو سؤال زیراست:
آیا بین میزان امکانات آموزشی کلاس درس، با پیشرفت تحصیلی دانشآموزان رابطه وجود دارد؟
آیا بین جاذب بودن کلاس درس، با پیشرفت تحصیلی دانشآموزان رابطه وجود دارد؟
عوامل فیزیکی مربوط به امکانات آموزشی و جاذب بودن کلاس دوازده شاخص است که درشش قسمت به شرح ذیل دستهبندی و تبیین شده است. پنج مورد اول مربوط به جاذب بودن کلاس و مورد ششم مربوط به امکانات آموزشی کلاس است:
▪ نور و عوامل مربوط به آن مانند میزان و شدت نور، نوع نور(طبیعی یا مصنوعی)؛
▪ ابعاد ظاهری کلاس شامل دیوار، درب و کف کلاس، سرانه مساحت و سرانه فضا؛
▪ حرارت و تهویه کلاس؛
▪ صدا و عوامل مربوط به آن؛
▪ سازماندهی و آرایش کلاس؛
▪ تجهیزات آموزشی شامل تخته سیاه و رسانههای آموزشی.
استاندارهایی که در این تحقیق استفاده شده، شامل ملاکهایی است که توسط وزارت آموزش و پرورش، وزارت بهداشت و درمان، سازمان نوسازی و تجهیزات مدارس، کتابها و نشریههای علمی در مورد ویژگیهای مناسب و لازم برای یک کلاس تعیین شده است، که به طور اختصار به شرح آنها میپردازیم:
۱) نور و متغیرهای مربوط به آن:
به طور کلی در فرآیند یادگیری، ۸۳ درصد یادگیری به وسیله حس بینایی صورت میگیرد(ذوفن و لطفی پور، ۱۳۷۷). بنابراین، اگرعمل دیدن با اشکال رو به رو شود، افت در یادگیری ایجاد میگردد. هدف تأمین روشنایی درمدرسه، عبارت از به وجود آوردن محیطی است که درآن، عمل دیدن به بهترین وجه و با حداقل زحمت و کوشش انجام گیرد تا نیروی دانشآموزان، صرف جذب اطلاعات و فرآیند یادگیری شود، نه اینکه این نیرو برای مبارزه با اشکالات دیدن- که درمحیط کم نور وجود دارد- صرف شود. البته باید یادآوری کنیم که هنگام انجام هر فعالیتی، میزان نور مورد نیاز متفاوت است.
روشنایی کلاس ازطریق نور طبیعی (پنجرهها، دریچههاو ...) یا نور مصنوعی (لامپها و انواع چراغها) تأمین میگردد که درهر صورت باید به میزان نور، جهت و کیفیت آن توجه گردد (جدول۱).
جدول۱: شدت روشنایی مورد نیاز در موقعیتهای مختلف
نوع فعالیت/شرایط/شدت و روشنایی بر حسب لوکس[۲]
تدریس و سخنرانی/تخته سبز/۵۰۰-۲۰۰/
تدریس و سخنرانی/تخته سیاه/۵۰۰-۳۰۰
آزمایش/میز آزمایشگاه/۵۰۰-۲۰۰/
مطالعه/بین قفسهها/۲۰۰-۱۰۰
مطالعه/میز مطالعه/۵۰۰-۳۰۰
مأخذ: مؤسسه استاندارد ایران
تجربیات متعدد نشان داده است که مساحت پنجرههای شیشه دار باید حداقل به اندازهٔ یک پنجم سطح اتاق باشد تا حداقل روشنایی برای خواندان و نوشتن موجود باشد. از طرف دیگر، از هر اقدامی که موجب تساوی روشنایی برای همهٔ شاگردان شود، نباید دریغ نمود. نور از نظر توزیع باید مطلوب باشد و به صورت یکنواخت پخش شود تا درخشندگی سطوح سبب ناراحتی چشم نگردد. همچنین میزان نور کافی باشد و سایههای مزاحم موجود نباشد (کلهر، ۱۳۷۰). در همین راستا، نویفرت[۳] اظهار میدارد: «نور مستقیم و حباب دار فلورسنت بسیار عادی بوده، روشنایی مناسب را برای تخته سیاه تولید میکند. در آمریکا این روشنایی مصنوعی توسط سلول فتوالکتریک[۴] به طور خودکار کنترل میشود» (ملامد، ۱۳۷۳، ص ۱۱).
کولر[۵] و لیندسن[۶] (۱۹۹۲ ص۳۰۷-۳۱۷) در تحقیقی، اثر نور کلاس را بر هورمونهای استرس، عملکرد کلاس، رشد بدن و سلامتی ۸۸ دانشآموز هشت تا نه ساله، به مدت یک سال مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد که هورمونهای استرس درتابستان افزایش مییابد و کمبود نور طبیعی و مصنوعی، سبب تأخیر قابل توجهی در افزایش هورمونهای استرس میشود.
۲) ابعاد ظاهری کلاس:
وب[۷] (۱۹۷۶) در تحقیقی، تأثیر محیط فیزیکی مدرسه را در مقایسه با تسهیلات سنتی و جدید، بر روی رفتار و عملکرد تحصیلی دانشآموزان مورد بررسی قرار داد. وی تئوری لوین[۸] (۱۹۳۸) مبنی بر «محیط آموزشی جزء اساسی آموزش است» ونظریه پروهاسکی[۹] (۱۹۷۰) مبنی بر «مؤثربودن محیط بر رفتار و عملکرد دانشآموزان» را مورد تأیید قرار داده است. همچنین وات کینز[۱۰] (۱۹۹۳) در تحقیقی اثر محیط مطلوب و معمولی آموزش را بر ۳۲۳ دانشآموز دبیرستانی، در کلاسهای علوم مورد بررسی قرار داد. نتایج به دست آمده نشان داد که محیط مطلوب، عمق یادگیری را افزایش میبخشد (به نقل از: مرتضوی، ۱۳۶۷).
در ارتباط با چگونگی ویژگیهای سطوح و ابعاد ظاهری کلاس، به طور کلی میتوان گفت که دیوارهای کلاس باید خشک، بدون درز، صاف و حداقل تا ارتفاع ۵/۱ متر قابل شستشو بوده و بهتر است از سنگ باشد. دیوار کلاسها باید ساده باشد تا گرد و غبار روی آن جمع نشود. کف کلاسها باید قابل شستشو، مسطح و بدون درز بوده، لغزنده و مرطوب نباشد. این نکات در مورد سقف نیز باید رعایت شود.
رنگ نیز باید مورد توجه قرارگیرد و در رنگآمیزی کلاس باید از رنگهای آرامش بخش استفاده کرد. رنگهای آبی باز یا سبز روشن برای دیوارها و رنگ سفید برای سقف مطلوب است. رنگ دیوارها بهتراست قابل شستشو باشد. بنابراین، سطوح دیوار و سقف کلاس باید دارای رنگهای روشن و کف کلاس بهتر است به رنگ تیره باشد(فساشکوه،۱۳۴۱).
نویفرت (۱۳۷۳) در مورد شکل کلاس اظهار میدارد که مستطیل یا ذوزنقه، بهترین شکل برای کلاس درس است. اشکال مربع، مدور یا بیضی و غیره از لحاظ صوتی مناسب نیست. مساحتهای بزرگ انحنادار، ایجاد نقاط کانونی کرده، مانعی بزرگ برای صدا ایجاد میکند(به نقل از:ملامد، ۱۳۷۳).
برای هر دانشآموز ۵/۱ مترمربع زمین و ۵/۵ مترمکعب هوا لازم است. به عبارت دیگر، برای یک کلاس ۳۰ نفری، ابعاد اتاق باید به طول ۸ متر و عرض ۶ تا ۷ متر و ارتفاع ۴ متر باشد. فضای لازم برای هر دانشآموز نباید از ۵/۴ مترمکعب و ارتفاع ۳متر کمتر باشد. بنابراین، درانتخاب یک مکان برای کلاس، باید حجم کلاس و تعداد دانشآموزان را مد نظر قرارداد (سلطان منش، ۱۳۶۴).
۳) حرارت و تهویهٔ کلاس:
یکی دیگر از عوامل تأثیر گذار بر یادگیری، تجهیزات مناسب برای تولید گرما و سرماست که کم توجهی به آن میتواند سبب افت در یادگیری و آسیبهای جانی شود. بر اساس گزارش مؤسسه استاندارد ایران، حرارت ۱۸-۱۶ درجه سانتیگراد برای کلاس درس مناسب بوده و وجود جریان هوا برای آن ضروری است. اگرهوای محیط بیش از اندازه گرم باشد، بر مکانیسم تنظیم حرارت بدن فشار وارد آمده و بازده فعالیتهای فیزیکی و مغزی کاهش خواهد یافت. بنابراین، مشاهده میشود که وضعیت حرارت در کلاس، عاملی است که بر چگونگی فعالیت فراگیران و در نتیجه یادگیری آنان اثرمیگذارد.
در تحقیقی که دردانشگاه هاروارد روی دانشآموزان مدارس ابتدایی در زمینهٔ هوای لازم صورت گرفت، مشخص شد که اگر فعالیت افراد زیاد شود، میزان هوای لازم از مقدار هوای ضروری در حالت عادی زیادتر خواهد بود. ضمناً هوای کلاس معمولاً سه تا پنج مرتبه درهر ساعت باید تعویض شود (جدول۲)، زیرا هوای داخل اتاق نباید بیش از یک درصد دیاکسیدکربن داشته باشد (به نقل از سیاوش حقیقی، ۱۳۷۳).
جدول ۲: میزان تقریبی تعداد دفعات تعویض هوا در یک فضا (مؤسسه استاندارد ایران به نقل از: سیاوش حقیقی، ۱۳۷۳)
حجم فضا به ازای هر دانشآموز/تعداد دفعات تعویض هوا
کمتر از ۵ مترمکعب/۶
۵/۷-۵ متر مکعب/۵
۷ـ۸/۵/۴
۸/۵ـ۷/۱/۳
بیشتراز ۵/۸/۱/۵
درجه حرارت مناسب برای کلاس ۱۸ درجه سانتیگراد است و به طور کلی، سیستمهای حرارت مرکزی بهترین وسایل برای تأمین و کنترل حرارت مورد نیاز هستند. از آنجا که درهمهٔ مدارس ما امکان داشتن این سیستمها هنوز موجود نیست، جهت تأمین گرمای مناسب در کلاسها بهتر است از بخاریهای گازی با لولههای بلند استفاده شود. برای داشتن رطوبت مناسب میتوان از ظروف بزرگ آب بر روی بخاری استفاده کرد.
لئوناردهیل[۱۱] (۱۹۸۶) ضمن تحقیقی نشان داد که اثر بد تهویه ناقص بر روی دانشآموزان، به علت تغییر در میزان اکسیژن و دیاکسید کربن هوا یا سموم آلی- که قبلاً تصور میشد در هوای بازدم وجود دارد- نیست، بلکه به علت بالا رفتن درجه حرارت و افزایش رطوبت و از همه مهمتر، عدم جریان هوا در داخل اتاق است. از این رو، همفریز[۱۲] (۱۹۷۴) به بررسی اثر دمای کلاس و باد و بارانی بودن هوا بر رفتار دانشآموزان میپردازد و تأثیر اینگونه عوامل فیزیکی محیط را بر رفتار نشان میدهد. در این تحقیق که طی دو سال متوالی در کلاسهای اول و دوم ابتدایی و به روش مشاهدهٔ میدانی انجام گرفت، ۴۸ آموزگار، پرسشنامههایی را تکمیل کردند. از پرسشنامههای فوق دو عامل به نامهای کوشش[۱۳] (میزان کوشش و همکاری با معلم) و میزان فعالیتهای کلاس و تحرک[۱۴] استخراج شد. سپس رابطهٔ این دو جنبهٔ رفتاری با دمای هوا و سایر ویژگیهای هوا (رطوبت، باد و باران ) درساعات صبح و بعد ازظهر مجدداً بررسی شد. این تحقیق نشان میدهد که رفتار دانشآموزان به طور معناداری تحت تأثیر دما و کیفیت هوا قرار میگیرد. به عنوان مثال، حرارت بیش از ۲۱ درجه سانتیگراد موجب کاهش تحرک و بی حالی دانشآموزان میشود. هانکوک[۱۵] (۱۹۸۱) نیز در رابطه با تأثیر عوامل محیطی (درجه حرارت، تهویه و سرو صدا ) در فعالیتهای مراقبتی مطالعاتی انجام داده است. نتایج تحقیفات او در ارتباط با درجه حرارت نشان داده است که بهترین عملکرد مراقبت در درجه حرارت معتدل است (به نقل از: مرتضوی، ۱۳۶۷)
● چکیده:
این مقاله به عنوان گزارشی از یافتههای یک پژوهش گسترده، درصدد است رابطه متغیرهای فیزیکی کلاس درس را با پیشرفت تحصیلی دانشآموزان مورد بررسی قرار دهد. یافتههای مربوط به عوامل انسانی کلاس درمقالهٔ جداگانهای گزارش شده است.
به منظور انجام پژوهش، ۷۲ کلاس پنجم به صورت تصادفی طبقهای و ۲۱۸۸ دانشآموز و معلمان این کلاسها ازمدارس ابتدایی استان اصفهان انتخاب شدند.[۱] روش مورد استفاده در این پژوهش کمی و کیفی بوده و ابزار جمعآوری دادهها، فرمهای پرسشنامه، مشاهده و آزمون پیشرفت تحصیلی بوده است. تجزیه و تحلیل دادههای کمی پژوهش، با استفاده از نرمافزار آماری SPSS صورت گرفته است. نتایج نشان داد که اگر چه رابطهٔ معناداری بین متغیرهای فیزیکی و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان وجود ندارد، ولی این متغیرها بر نگرش معلم تأثیرگذار است و نگرش معلم نیز پیشرفت تحصیلی دانشآموزان را تحت تأثیر قرار میدهد. همچنین مشخص شد که فضاهای آموزشی مدارس کنونی ما با ویژگیهای روانی کودکان و نوجوانان سازگار نیست. بنابراین، لازم است در این رابطه اصلاحات لازم به عمل آید. متغیرهای فیزیکی، حتی اگر بر پیشرفت تحصیلی دانشآموز نیز هیچ تأثیری نداشته باشد، باید به خاطر حفظ سلامت، بهداشت و امنیت روانی آنان مورد توجه قرار گیرند.
● مقدمه
آموزش و پرورش، زیر بنای توسعه اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی هر جامعه است. بررسی عوامل مؤثربر پیشرفت وترقی جوامع پیشرفته نشان میدهد که همهٔ این کشورها، آموزش و پرورش توانمند و کارآمدی داشته اند. همچنین در هر نظام آموزشی، عوامل بسیاری با یکدیگر عمل میکنند تا یادگیری و پیشرفت تحصیلی برای دانشآموزان حاصل گردد. هرقسمت از این نظام باید به گونهای آماده شود که دسترسی به بازده مطلوب و اهداف مورد نظر میسر شود، زیرا اگرجزئی از نظام ازکار باز ایستد، کارآیی اجزای دیگرنظام کاهش یافته و صدمه خواهد دید.
با در نظر گرفتن و تجزیه و تحلیل درون دادهایی از قبیل متغیرهای فیزیکی، میتوان با آگاهی بیشتری اقدام به برنامهریزی نمود. البته علاوه بر عوامل فیزیکی، متغیرهای زیاد دیگری نیز وجود دارند که فرآیند یادگیری و پیشرفت تحصیلی را تحت تأثیر قرار میدهند که با انجام پژوهش میتوان میزان تأثیر آنها را تشخیص داد. وقتی که نظامهای آموزشی اطلاعات لازم را در چنین زمینههای اساسی در اختیار نداشته باشند، نمی توان عملکرد صحیح را در عرصههای مختلف آموزشی و پرورشی انتظار داشت.
از این رو، این مقاله به دنبال یافتن پاسخ به دو سؤال زیراست:
آیا بین میزان امکانات آموزشی کلاس درس، با پیشرفت تحصیلی دانشآموزان رابطه وجود دارد؟
آیا بین جاذب بودن کلاس درس، با پیشرفت تحصیلی دانشآموزان رابطه وجود دارد؟
عوامل فیزیکی مربوط به امکانات آموزشی و جاذب بودن کلاس دوازده شاخص است که درشش قسمت به شرح ذیل دستهبندی و تبیین شده است. پنج مورد اول مربوط به جاذب بودن کلاس و مورد ششم مربوط به امکانات آموزشی کلاس است:
▪ نور و عوامل مربوط به آن مانند میزان و شدت نور، نوع نور(طبیعی یا مصنوعی)؛
▪ ابعاد ظاهری کلاس شامل دیوار، درب و کف کلاس، سرانه مساحت و سرانه فضا؛
▪ حرارت و تهویه کلاس؛
▪ صدا و عوامل مربوط به آن؛
▪ سازماندهی و آرایش کلاس؛
▪ تجهیزات آموزشی شامل تخته سیاه و رسانههای آموزشی.
استاندارهایی که در این تحقیق استفاده شده، شامل ملاکهایی است که توسط وزارت آموزش و پرورش، وزارت بهداشت و درمان، سازمان نوسازی و تجهیزات مدارس، کتابها و نشریههای علمی در مورد ویژگیهای مناسب و لازم برای یک کلاس تعیین شده است، که به طور اختصار به شرح آنها میپردازیم:
۱) نور و متغیرهای مربوط به آن:
به طور کلی در فرآیند یادگیری، ۸۳ درصد یادگیری به وسیله حس بینایی صورت میگیرد(ذوفن و لطفی پور، ۱۳۷۷). بنابراین، اگرعمل دیدن با اشکال رو به رو شود، افت در یادگیری ایجاد میگردد. هدف تأمین روشنایی درمدرسه، عبارت از به وجود آوردن محیطی است که درآن، عمل دیدن به بهترین وجه و با حداقل زحمت و کوشش انجام گیرد تا نیروی دانشآموزان، صرف جذب اطلاعات و فرآیند یادگیری شود، نه اینکه این نیرو برای مبارزه با اشکالات دیدن- که درمحیط کم نور وجود دارد- صرف شود. البته باید یادآوری کنیم که هنگام انجام هر فعالیتی، میزان نور مورد نیاز متفاوت است.
روشنایی کلاس ازطریق نور طبیعی (پنجرهها، دریچههاو ...) یا نور مصنوعی (لامپها و انواع چراغها) تأمین میگردد که درهر صورت باید به میزان نور، جهت و کیفیت آن توجه گردد (جدول۱).
جدول۱: شدت روشنایی مورد نیاز در موقعیتهای مختلف
نوع فعالیت/شرایط/شدت و روشنایی بر حسب لوکس[۲]
تدریس و سخنرانی/تخته سبز/۵۰۰-۲۰۰/
تدریس و سخنرانی/تخته سیاه/۵۰۰-۳۰۰
آزمایش/میز آزمایشگاه/۵۰۰-۲۰۰/
مطالعه/بین قفسهها/۲۰۰-۱۰۰
مطالعه/میز مطالعه/۵۰۰-۳۰۰
مأخذ: مؤسسه استاندارد ایران
تجربیات متعدد نشان داده است که مساحت پنجرههای شیشه دار باید حداقل به اندازهٔ یک پنجم سطح اتاق باشد تا حداقل روشنایی برای خواندان و نوشتن موجود باشد. از طرف دیگر، از هر اقدامی که موجب تساوی روشنایی برای همهٔ شاگردان شود، نباید دریغ نمود. نور از نظر توزیع باید مطلوب باشد و به صورت یکنواخت پخش شود تا درخشندگی سطوح سبب ناراحتی چشم نگردد. همچنین میزان نور کافی باشد و سایههای مزاحم موجود نباشد (کلهر، ۱۳۷۰). در همین راستا، نویفرت[۳] اظهار میدارد: «نور مستقیم و حباب دار فلورسنت بسیار عادی بوده، روشنایی مناسب را برای تخته سیاه تولید میکند. در آمریکا این روشنایی مصنوعی توسط سلول فتوالکتریک[۴] به طور خودکار کنترل میشود» (ملامد، ۱۳۷۳، ص ۱۱).
کولر[۵] و لیندسن[۶] (۱۹۹۲ ص۳۰۷-۳۱۷) در تحقیقی، اثر نور کلاس را بر هورمونهای استرس، عملکرد کلاس، رشد بدن و سلامتی ۸۸ دانشآموز هشت تا نه ساله، به مدت یک سال مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد که هورمونهای استرس درتابستان افزایش مییابد و کمبود نور طبیعی و مصنوعی، سبب تأخیر قابل توجهی در افزایش هورمونهای استرس میشود.
۲) ابعاد ظاهری کلاس:
وب[۷] (۱۹۷۶) در تحقیقی، تأثیر محیط فیزیکی مدرسه را در مقایسه با تسهیلات سنتی و جدید، بر روی رفتار و عملکرد تحصیلی دانشآموزان مورد بررسی قرار داد. وی تئوری لوین[۸] (۱۹۳۸) مبنی بر «محیط آموزشی جزء اساسی آموزش است» ونظریه پروهاسکی[۹] (۱۹۷۰) مبنی بر «مؤثربودن محیط بر رفتار و عملکرد دانشآموزان» را مورد تأیید قرار داده است. همچنین وات کینز[۱۰] (۱۹۹۳) در تحقیقی اثر محیط مطلوب و معمولی آموزش را بر ۳۲۳ دانشآموز دبیرستانی، در کلاسهای علوم مورد بررسی قرار داد. نتایج به دست آمده نشان داد که محیط مطلوب، عمق یادگیری را افزایش میبخشد (به نقل از: مرتضوی، ۱۳۶۷).
در ارتباط با چگونگی ویژگیهای سطوح و ابعاد ظاهری کلاس، به طور کلی میتوان گفت که دیوارهای کلاس باید خشک، بدون درز، صاف و حداقل تا ارتفاع ۵/۱ متر قابل شستشو بوده و بهتر است از سنگ باشد. دیوار کلاسها باید ساده باشد تا گرد و غبار روی آن جمع نشود. کف کلاسها باید قابل شستشو، مسطح و بدون درز بوده، لغزنده و مرطوب نباشد. این نکات در مورد سقف نیز باید رعایت شود.
رنگ نیز باید مورد توجه قرارگیرد و در رنگآمیزی کلاس باید از رنگهای آرامش بخش استفاده کرد. رنگهای آبی باز یا سبز روشن برای دیوارها و رنگ سفید برای سقف مطلوب است. رنگ دیوارها بهتراست قابل شستشو باشد. بنابراین، سطوح دیوار و سقف کلاس باید دارای رنگهای روشن و کف کلاس بهتر است به رنگ تیره باشد(فساشکوه،۱۳۴۱).
نویفرت (۱۳۷۳) در مورد شکل کلاس اظهار میدارد که مستطیل یا ذوزنقه، بهترین شکل برای کلاس درس است. اشکال مربع، مدور یا بیضی و غیره از لحاظ صوتی مناسب نیست. مساحتهای بزرگ انحنادار، ایجاد نقاط کانونی کرده، مانعی بزرگ برای صدا ایجاد میکند(به نقل از:ملامد، ۱۳۷۳).
برای هر دانشآموز ۵/۱ مترمربع زمین و ۵/۵ مترمکعب هوا لازم است. به عبارت دیگر، برای یک کلاس ۳۰ نفری، ابعاد اتاق باید به طول ۸ متر و عرض ۶ تا ۷ متر و ارتفاع ۴ متر باشد. فضای لازم برای هر دانشآموز نباید از ۵/۴ مترمکعب و ارتفاع ۳متر کمتر باشد. بنابراین، درانتخاب یک مکان برای کلاس، باید حجم کلاس و تعداد دانشآموزان را مد نظر قرارداد (سلطان منش، ۱۳۶۴).
۳) حرارت و تهویهٔ کلاس:
یکی دیگر از عوامل تأثیر گذار بر یادگیری، تجهیزات مناسب برای تولید گرما و سرماست که کم توجهی به آن میتواند سبب افت در یادگیری و آسیبهای جانی شود. بر اساس گزارش مؤسسه استاندارد ایران، حرارت ۱۸-۱۶ درجه سانتیگراد برای کلاس درس مناسب بوده و وجود جریان هوا برای آن ضروری است. اگرهوای محیط بیش از اندازه گرم باشد، بر مکانیسم تنظیم حرارت بدن فشار وارد آمده و بازده فعالیتهای فیزیکی و مغزی کاهش خواهد یافت. بنابراین، مشاهده میشود که وضعیت حرارت در کلاس، عاملی است که بر چگونگی فعالیت فراگیران و در نتیجه یادگیری آنان اثرمیگذارد.
در تحقیقی که دردانشگاه هاروارد روی دانشآموزان مدارس ابتدایی در زمینهٔ هوای لازم صورت گرفت، مشخص شد که اگر فعالیت افراد زیاد شود، میزان هوای لازم از مقدار هوای ضروری در حالت عادی زیادتر خواهد بود. ضمناً هوای کلاس معمولاً سه تا پنج مرتبه درهر ساعت باید تعویض شود (جدول۲)، زیرا هوای داخل اتاق نباید بیش از یک درصد دیاکسیدکربن داشته باشد (به نقل از سیاوش حقیقی، ۱۳۷۳).
جدول ۲: میزان تقریبی تعداد دفعات تعویض هوا در یک فضا (مؤسسه استاندارد ایران به نقل از: سیاوش حقیقی، ۱۳۷۳)
حجم فضا به ازای هر دانشآموز/تعداد دفعات تعویض هوا
کمتر از ۵ مترمکعب/۶
۵/۷-۵ متر مکعب/۵
۷ـ۸/۵/۴
۸/۵ـ۷/۱/۳
بیشتراز ۵/۸/۱/۵
درجه حرارت مناسب برای کلاس ۱۸ درجه سانتیگراد است و به طور کلی، سیستمهای حرارت مرکزی بهترین وسایل برای تأمین و کنترل حرارت مورد نیاز هستند. از آنجا که درهمهٔ مدارس ما امکان داشتن این سیستمها هنوز موجود نیست، جهت تأمین گرمای مناسب در کلاسها بهتر است از بخاریهای گازی با لولههای بلند استفاده شود. برای داشتن رطوبت مناسب میتوان از ظروف بزرگ آب بر روی بخاری استفاده کرد.
لئوناردهیل[۱۱] (۱۹۸۶) ضمن تحقیقی نشان داد که اثر بد تهویه ناقص بر روی دانشآموزان، به علت تغییر در میزان اکسیژن و دیاکسید کربن هوا یا سموم آلی- که قبلاً تصور میشد در هوای بازدم وجود دارد- نیست، بلکه به علت بالا رفتن درجه حرارت و افزایش رطوبت و از همه مهمتر، عدم جریان هوا در داخل اتاق است. از این رو، همفریز[۱۲] (۱۹۷۴) به بررسی اثر دمای کلاس و باد و بارانی بودن هوا بر رفتار دانشآموزان میپردازد و تأثیر اینگونه عوامل فیزیکی محیط را بر رفتار نشان میدهد. در این تحقیق که طی دو سال متوالی در کلاسهای اول و دوم ابتدایی و به روش مشاهدهٔ میدانی انجام گرفت، ۴۸ آموزگار، پرسشنامههایی را تکمیل کردند. از پرسشنامههای فوق دو عامل به نامهای کوشش[۱۳] (میزان کوشش و همکاری با معلم) و میزان فعالیتهای کلاس و تحرک[۱۴] استخراج شد. سپس رابطهٔ این دو جنبهٔ رفتاری با دمای هوا و سایر ویژگیهای هوا (رطوبت، باد و باران ) درساعات صبح و بعد ازظهر مجدداً بررسی شد. این تحقیق نشان میدهد که رفتار دانشآموزان به طور معناداری تحت تأثیر دما و کیفیت هوا قرار میگیرد. به عنوان مثال، حرارت بیش از ۲۱ درجه سانتیگراد موجب کاهش تحرک و بی حالی دانشآموزان میشود. هانکوک[۱۵] (۱۹۸۱) نیز در رابطه با تأثیر عوامل محیطی (درجه حرارت، تهویه و سرو صدا ) در فعالیتهای مراقبتی مطالعاتی انجام داده است. نتایج تحقیفات او در ارتباط با درجه حرارت نشان داده است که بهترین عملکرد مراقبت در درجه حرارت معتدل است (به نقل از: مرتضوی، ۱۳۶۷)
۴) صدا و متغیرهای مربوط به آن:
صدا نیز به عنوان یکی از عوامل مهم تأثیرگذار بر یادگیری محسوب میشود. با اینکه گاهی صداهای بیرون از کلاس به داخل کلاس راه مییابد، دانشآموزان قدرت شنوایی خود را در اختیار صدای معلم قرار داده و فقط مطالبی را به مغز راه میدهند که از معلم میشنوند. اگر صداهای بیرون از کلاس بر صدای معلم تفوق یابد، دراین صورت فراگیران ناخواسته قدرت شنوایی خود را در اختیار صداهای بیرون نهاده یا حداقل به هیچکدام از صداها حتی به صدای معلم نیز گوش فرا نمیدهند. غالباً در این مواقع آشفتگی در فراگیران به وجود میآید و اهمیت موقعیت مکانی کلاس در اینجا مشخص میگردد. عواملی که بر قابلیت شنوایی افراد تأثیر میگذارند، عبارتند از: «شکل اتاق، وسایل اتاق، وضعیت منبع صدا و زمان برگشت صدا» که این عوامل نیز در زمان ساخت فضای آموزشی باید مورد توجه خاص قرارگیرد (ذوفن و لطفیپور،۱۳۷۷).
۵) سازماندهی و آرایش کلاس:
مهمترین تحول در فضاهای آموزشی، شکستن خط نگاه معلم و دانشآموزان و ایجاد فضا برای تعامل دانشآموزان با یکدیگر است. بدین منظور اساساً ردیفهای خطی، مغایر با روحیات دانشآموزان شناخته میشود.
درکلاسهای سنتی که صندلیهای دانشآموزان در ردیفهای منظم و پشت سرهم چیده میشود و میز معلم درجلوی کلاس قرار میگیرد، تمام توجه به معلم متمرکز میشود و ارتباط میان دانشآموزان اندک است. این نظم وترتیب هنگامیکه معلم درسی را برای همهٔ کلاس ارائه میدهد، ممکن است بسیار مطلوب باشد، اما یادگیری از همکلاسیها وکارگروهی را غیر ممکن میسازد. دانشآموزان ردیف آخرکلاس، در فاصلهٔ زیادی از معلم قرار دارند و به احتمال زیاد کسانی هستند که مشکلات انضباطی و بینظمی را ایجاد میکنند.
در برخی از کلاسها صندلیها دور میزها چیده میشود و میز معلم درحاشیه قرار میگیرد که این نوع آرایش درکلاسهای علومتجربی به کار گرفته می شود. اگر امکانات کلاس به صورتی باشد که آرایش دانشآموزان به شکل دایره یا U شکل سازماندهی شود، دانشآموزان با یکدیگر و با معلم میتوانند ارتباط متقابل برقرار کنند. در این صورت، معلم جزئی از دانشآموزان محسوب شده و میتواند علاوه برتدریس، به راهنمایی و هدایت بحثهای جمعی دانشآموزان نیز بپردازد.
در هر حال، هنگام بررسی طرز چیدن صندلیها درکلاس، توجه به همهٔ دانشآموزان، شایان اهمیت است. یکی از نیازهای اساسی کودکان این است که مورد توجه دبیران قرار گیرند و چنانچه فضای فیزیکی کلاس مشوق ایجاد این احساس در دانشآموزان باشد، بدون تردید از میزان مسائل و مشکلات انضباطی نیز به طور چشمگیری کاسته خواهدشد(صیامی، ۱۳۸۰).
۶) تجهیزات آموزشی:
سیگل[۱۶] (۱۹۷۶) اظهار میدارد که بالا رفتن امکانات آموزشی، سبب تسریع یادگیری میشود. همچنین وینستین[۱۷] (۱۹۷۹) مجموعهای از تحقیقات انجام شده در مدارس را مرور کرد و نتیجه گرفت که بر خلاف بعضی نتایج متناقض، همه این نظریه را حمایت می کنند که کیفیت و چگونگی تجهیزات فیزیکی درمدارس روی رفتار متقابل دانشآموز و معلم تأثیر میگذارد. اینلی [۱۸] در تکمیل مطالعات فوق چنین اظهار میکند که امکانات بهتر، همراه بامحیط یادگیری غنی (مشارکت بیشتر، سازماندهی بهترو روشهای متنوع) و فعالیتهای متفاوت در درسهایی مانند علوم (کار عملی بیشتر، تشویق به جستجو و یادگیری فعال) با هم مربوط هستند (به نقل از: سیاوش حقیقی، ۱۳۷۳).
● روش تحقیق
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
10
9
بسمه تعالی
بررسی عوامل درون آموزشگاهی مؤثر در گرایش دانشآموزان به امورتربیتی
2
3
فهرست منابع
موضوع صفحه
چکیده 3
مقدمه 4
بازنگری پیشینه تاریخی 4
روش تحقیق 6
جامعه آماری و گروه نمونه 7
نتایج تحقیق 7
نتیجهگیری و بحث 9
پیشنهادهای کاربردی 11
منابع فارسی 12
منابع انگلیسی 12
چکیده
در این پژوهش عوامل درون آموزشگاهی در گرایش دانشآموزان به برنامههای امور تربیتی مورد بررسی قرار میگیرد. در این تحقیق مقولههای درون آزمایشگاهی مانند تقویت پایههای عقیدتی، فراهم بودن امکانات مناسب برای فعالیتهای فردی گروهی، ارزشیابی عملکرد دانش آموزان، توجیه اولیا برخورد صحیح مسئولان مدرسه با مسائل تربیتی و توجه به نیازهای فردی، بررسی می
10
3
شود. نتایج نشان داد که دو فرضیه اساسی مربوط به تقویت پایههای عقیدتی و ارزشیابی از عملکرد دانشآموزان مورد تأیید قرار نگرفت ولی سایر فرضیهها از نظر پاسخگویان تأیید شد. بین نظر دانشآموزان و مربیان به جز دو مورد، تفاوت، معنیدار بوده است. در مقایسة نظر پاسخگویان درخصوص ابعاد ششگانه تحقیق، تفاوت، معنیدار بودهاست.
کلید واژهها: گرایش دانشآموزان، امور تربیتی، عوامل درون آموزشگاهی
4
5
مقدمه
آموزش و پرورش یکی از مهمترین نهادهای اجتماعی است که در مقایسه با دیگر فعالیتها از اولویت خاصی برخوردار است. امروزه اندیشمندان و جامعهشناسان به اهمیت بیشتر پرورش نسبت به آموزش معترف بوده و عقیده دارند که آموزش بدون پرورش نه تنها سازنده نیست، بلکه میتواند مخرب نیز باشد. در این رابطه باید گفت که آموزش و پرورش به صورت بالقوه هم استعداد سازندگی و نوسازی در تمام سطوح را دارد و هم استعداد ویرانگری وتخریب را. لذا عدم برنامهریزی صحیح در آموزش و پرورش، میتواند نیرو و استعداد نسل آینده را در معرض تهدید و نابودی قرار دهد (علاقهبند، 1368: 75).
پس از پیروزی انقلاب، خلأ عمیقی از نظر مسائل پرورشی احساس میشد. لذا ضرورت حفظ ارزشها و آرمانهای انقلاب و مبارزه با توطئههای دشمنان در داخل و خارج باعث شد که در هشتم اسفندماه 1357 با همت شهیدان بزرگوار، رجایی و باهنر، نهاد امور تربیتی در آموزش و پرورش و شکل رسمی پیدا کند.
به گفته شهید رجایی «انقلاب باید ازآموزش و پرورش به جامعه راه پیدا کند و بخش فرهنگی انقلاب یعنی محتوای فکری انقلاب باید از طریق انتقال به نسل نو، نسلی که به علت آلوده نبودن فطرتش آمادگی کامل برای پذیرفتن معیارها و ضوابط انقلاب را دارد، تداوم یابد تا این نسل در آینده، بتواند بار این انقلاب را به دوش بگیرد» (حسنزاده و اسماعیلی، 1368: 19). لذا نهاد امور تربیتی، متولی اصلی فعالیتهای پرورشی در مدارس شد و سعی داشت با اجرای برنامههای مختلف فعالیتهایی را به منظور رسیدن به مقاصد تربیتی انجام دهد.
بازنگری پیشینه تاریخی
بررسیهای انجام شده در زمینه سابقه تحقیقی این موضوع نشان میدهد که تحقیقی توسط سبحانینژاد (1372) تحت عنوان «عوامل مؤثر در افزایش رغبت دانشآموزان پسر دبیرستهای شهر اصفهان نسبت به برنامههای امور تربیتی از دیدگاه دانشآموزان» انجام گرفته به طور مستقیم با این تحقیق مرتبط است. یافتههای این تحقیق نشان میدهد که در اولویتبندی عوامل مؤثر، دانشآموزان به ترتیب به خصوصیات عاملان اجرایی، نوع و محتوای برنامههای تربیتی، روشها یا شیوههای تربیتی، توجه به نیازهای فردی و موقعیتهای محیطی اشاره کرده، همچنین نتایج نشان داده که استفاده از نظر دانشآموزان، مطلع ساختن آنها از اهداف برنامهها، توسعه کتابخانههای مدارس، همراه بودن خانواده با اهداف تربیتی مدرسه و کمک به رشد روح اعتماد به نفس در دانشآموزان، در گرایش مثبت آنها به برنامههای تربیتی مؤثر است. لازم به تذکراست که هر 5 دسته عوامل مؤثر در افزایش رغبت فراگیران به برنامه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 59 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
» بسمه تعالی«
دانشگاه آزاد اسلامی واحد جنوب تهران-
» دانشکده تربیت معلم«
گرایش راهنمایی و مشاوره
پایان نامه:
جهت دریافت درجه کارشناسی
موضوع: بررسی رغبتهای شغل دانشآموزان دختر ناشنوا و عادی
شهر کرج در سال تحصیلی( 75-74)
فهرست عناوین
چکیده تحقیق
فصل اول:
مقدمه
بیان مسئله
فرضیه تحقیق
هدف تحقیق
فایده و اهمیت تحقیق
ضرورت اجرای تحقیق
عوارض مشکل مورد تحقیق
تعریف اصطلاحات و متغیرهای تحقیق
فصل دوم:
تاریخ تعلیم و تربیت کرولالها در جهان و ایران
روشهای آموزش و پرورش دانشآموزان ناشنوا
تشریح و فیزیولوژی دستگاه شنوایی
نظریههای مختلف در رشد زبان
تئوری مربوط به رغبت
پیشینه تحقیق
فصل سوم:
جامعه تحقیق
نمونه تحقیق
روش نمونهبرداری
ابزار تحقیق
اعتبار یا پایایی تست
روایی
قصل چهارم
محاسبات آماری
جدول توزیع فراوانی سئوالات(21-1)
فصل پنجم:
خلاصه یک تا چهار
پیشنهادات و محدودیتهای تحقیق
منابع تحقیق
پرسشنامه
تقدیر نامه
وظیفه خود میدانم از جناب آقای دکتر احمد احمدزادهبیانی که خود از محققین به نام میباشند با توجه به اینکه در تمام مراحل انجام این تحقیق صمیمانه کمال مساعدت را نموده و از راهنمائیهای مکرر و بیدریغ ایشان برخودار بودهام نهایت تشکر وسپاسگزاری را بنمایم.
» به نام خدا«
تقدیم به مادر عزیزم یگانه تکیهگاه و همراه زندگیم که حاصل عمر پرثمرش همه برایم مهر بود وسراسر زندگیم همه برایش رنج. باشد که بدینوسیله جزئی از زحمات بیکران او را جبران کرده باشم.
تقدیم به : پدر مهربانم این باغبان گلهای بهشتی که لحظهلحظه عمرش در راه آسایش و راحتی من سپری شد.
تقدیم به همسر دلبندم که حاصل یک عمر پرتلاش پدر مادری فداکار از آن اوست.
تقدیم به دو یار مشفق همیشگیام محبوب و منیژه
درآخروظیفه خود میدانم بدینوسیله از زحمات ارزنده وبیدریغ جناب آقای ذبیحالله کاشی که در جمعآوری این تحقیق مرا یاری نمودند کمال سپاسگزاری را بنمایم.
چکیده تحقیق:
بعضی از افراد درانتخاب شغل تسلیم حوادث میشوند و برخی بدون نقشه و فکر تحت تأثیر اعضای فامیل، شغلی راانتخاب میکنند که با خصوصیات فردی آنها منطبق نیست برخی از مردم نیز تحت تأثیر ارزشهای اجتماعی بدون درنظر گرفتن خصوصیات روانی و طرح نقشه خاص شغل خود را انتخاب میکنند.
بطور کلی هدف از این پژوهش مقایسه و برسی رغبتها و گرایشات شغلی بین دانشآموزان دبیرستانی عادی و ناشنوا میباشد. اهمیت این پژوهش از آن جهت است که با در نظر گرفتن تفاوتهای فردی و گرایشات مختلف افراد بتوان ملاکهایی را که برای هر فرد در هر کشور و با هر فرهنگی مهم میباشد تعیین نمود.
فرض صفر در این تحقیق این است که تفاوتی بین رغبتهای شغلی دانشآموزان عادی و ناشنوا وجودندارد جامعه تحقیق در این پژوهش شامل دانشآموزان دختر عادی ناشنوا دبیرستانی میباشد و نمونه تحقیق شامل 50 نفر عادی و 5 نفر ناشنوا میباشد.
روش نمونهبرداری به صورت نمونهبرداری کومهای یا دردسترس است که بدلیل راحتی و در دسترس بودن دانشآموزان از این روش استفاده میگردد.
ابزار تحقیق در این پژوهش پرسشنامه ارزش شغلی سوپر میباشد پس از اجرای آزمون از آزمودنیها برای مقایسه و بررسی دو گروه عادی و ناشنوا از محاسبات آماری و آزمون در مجذور خی استفاده میگردد فرص صفر در این آزمون بیان میکندکه یک متغیر از متغیر دیگری تأثیر نمیپذیرد و یا تفاوتی با آن ندارد پس از اجرای آزمون بر تکتک پرسشهای این پرسشنامه نتیجه بدین شرح بدست میآید:
دانشآموزان عادی و ناشنوا در موارد زیر با هم متفاوتند:
ضرورت داشتن ابتکار و خلاقیت برای حل مشکلات شغلی
امکان پیشرفت در شغل
پرداختن به شغلی که به قدرت هنری نیاز دارد.
دائمی بودن شغل
پرداختن به شغلی که به توانایی ذهنی نیاز دارد.
در سایر موارد ملاکهای پرسشنامه دانشآموزان عادی و ناشنوا یکسان بوده و هیچ تفاوتی مشاهده نگردید.
فصل اول
مقدمه
یکی از عوامل مهم تحول و نوسازی جامعه آموزش و پرورش میباشد بسیاری از صاحب نظران امور تربیتی با این سؤال مواجه هستند که چگونه میتوان روندهای فرسوده آموزشی را تغییر داده نطام آموزش و پرورش را بهبود بخشید. نظام تربیتی در تغییر رفتار و هدایت نسل جوان همواره با آینده سروکار دارد بطوریکه هر چه دورانهای آینده در نظر برنامه نویسان و مربیان آموزش و پرورش روشنتر باشد فعلایتهای تربیتی و با کیفیت بهتر انجام گرفته و نتیجه مطلوبتری بدست میدهد به همین جهت در جهان کنونی هیچ کشوری نیست که در زمینه آموزش و پرورش به مطالعه نیازمندیها و ارزشهای انسانی در آینده نپردازد وکورکورانه یا بر اساس نیازها و ارزشهای رایج زمان به تنظیم برنامههای آموزشی دست بزند.
بطورکلی روشهای جدید تعلیم و تربیت مطالعه واقعیتها را در اطراف موضوعانی که برای شاگردان جالب است سازمان میدهد هدف این روشها تربیت به مهمترین وجه ممکن است این نوع تربیت تنها متضمن آنچه که تدریس میشود نیست بلکه شامل چگونگی توجه به علاقه و جلب علاقه دانشآموزان به درس خواندن نیز میباشد. مقصود این نیست که مهمترین و با استعدادترین شاگردان از آموزش استفاده کنند بلکه برنامه باید با توجه به آمادگیهای فردفرد شاگردان تنظیم گردد تا همه بتوانند و از آن بهره بگیرند. برنامه آموش باید بنجوی تنظیم گردد که در عین حال که شاگردان را از آموزش برخورد در نماید علاقه به یادگیری را نیز در آنان تقویت کند.
بسیاری از مربیان تعلیم و تربیت استدلال میکنند که اگر دانشآموزان براساس علاقه خود آموزش ببینند و رشته تحصیلی را با توجه به علاقه خود انتخاب کنند موفقیت بیشتری کسب میکنند و به این ترتیب از اتلاف وقت و نیروی آنان جلوگیری خواهد شد. به این منظور شناسایی علائق دانشآموزان امری ضروری است شناخت علائق یکی از جنبههای مهم برای درک موقعیتهای یادگیری شاگردان است و یکی از موقعیتهای یادگیری پیشرفت تحصیلی است.
دانش مربوط به علائق شاگرد برای مربی اهمیت زیاد دارد چون از طرفی شاگرد را بهتر میشناسد و سطح دانش او را براساس این شناسایی بالاتر میبرد واز طرف دیگر او را با رشتههای تحصیلی مشاغل و حرفههای مختلف آشنا میکند به این ترتیب مربی هم به جنبه فردی – احساسی و هم جنبه تحصیلی – حرفهای شاگرد توجه میکند از سوی دیگر رشد سریع تکنولوژی و پیشرفتهای علمی و فنی قرون اخیر. تحولات ژرفی را در زمینههای اجتماعی و اقتصادی پدید آورده است. در مملکت ما نیز این تحولات و تغییرات در تمام شئون زندگی اثر گذاشته و امکانات تازهای را سبب گشته است.
روی همین اصل افراد به انتخاب بجا و سنجیده شغل آیندهشان براساس علائق و استعدادهای خود توجه بیشتری مبذول میدارند تا علاوه بر تأمین آیندهای بهتر و بهرهمندی هر چه بیشتر از امکانات یاد شده بتوانند اوقات کار خود را به صورتی مطبوع و دلپذیر درآورند.
در عصر تکنولوژی و صنعت آموزش و پرورش باتربیت نیروی کارآمد میتواند پیروزیهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی را نصیب ملت نماید.
رشد سریع تکنولوژی آموزش و پرورش را نیازمند گسترش کمی و کیفی مینماید و برنامههای قالبی و محدود دیگر قادر به همگامی با سرعت مضاعف تکنولوژی نخواهد بود. در زندگی و تمدن مبتنی بر کشاورزی و دامداری سرنوشت شغلی هر فرد معلوم بود و معمولاً شغل پدر را فرزندان به ارث میبرند در چنین شرایطی نه سنجش علافه مطرح بود و نه در نظرگرفتن استعداد و نه راهنمایی شغلی، ولی در عصر حاضرمسأله به این سادگی نیست فرصتهای شغلی فراوان و گوناگون و وجود حالت تردیدزا و سرگردانی جهت انتخاب شغل و کوشش برای بکار گماردن بهترین فرد برای هر شغل لزوم توجه به علائق و خصوصیات و استعدادهای افراد برای انتخاب یک شغل متناسب بیشتر از هر زمانی جلوهگری میکند.
بیان مسأله:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 4 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
● چکیده:
این مقاله به عنوان گزارشی از یافتههای یک پژوهش گسترده، درصدد است رابطه متغیرهای فیزیکی کلاس درس را با پیشرفت تحصیلی دانشآموزان مورد بررسی قرار دهد. یافتههای مربوط به عوامل انسانی کلاس درمقالهٔ جداگانهای گزارش شده است.
به منظور انجام پژوهش، ۷۲ کلاس پنجم به صورت تصادفی طبقهای و ۲۱۸۸ دانشآموز و معلمان این کلاسها ازمدارس ابتدایی استان اصفهان انتخاب شدند.[۱] روش مورد استفاده در این پژوهش کمی و کیفی بوده و ابزار جمعآوری دادهها، فرمهای پرسشنامه، مشاهده و آزمون پیشرفت تحصیلی بوده است. تجزیه و تحلیل دادههای کمی پژوهش، با استفاده از نرمافزار آماری SPSS صورت گرفته است. نتایج نشان داد که اگر چه رابطهٔ معناداری بین متغیرهای فیزیکی و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان وجود ندارد، ولی این متغیرها بر نگرش معلم تأثیرگذار است و نگرش معلم نیز پیشرفت تحصیلی دانشآموزان را تحت تأثیر قرار میدهد. همچنین مشخص شد که فضاهای آموزشی مدارس کنونی ما با ویژگیهای روانی کودکان و نوجوانان سازگار نیست. بنابراین، لازم است در این رابطه اصلاحات لازم به عمل آید. متغیرهای فیزیکی، حتی اگر بر پیشرفت تحصیلی دانشآموز نیز هیچ تأثیری نداشته باشد، باید به خاطر حفظ سلامت، بهداشت و امنیت روانی آنان مورد توجه قرار گیرند.
● مقدمه
آموزش و پرورش، زیر بنای توسعه اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی هر جامعه است. بررسی عوامل مؤثربر پیشرفت وترقی جوامع پیشرفته نشان میدهد که همهٔ این کشورها، آموزش و پرورش توانمند و کارآمدی داشته اند. همچنین در هر نظام آموزشی، عوامل بسیاری با یکدیگر عمل میکنند تا یادگیری و پیشرفت تحصیلی برای دانشآموزان حاصل گردد. هرقسمت از این نظام باید به گونهای آماده شود که دسترسی به بازده مطلوب و اهداف مورد نظر میسر شود، زیرا اگرجزئی از نظام ازکار باز ایستد، کارآیی اجزای دیگرنظام کاهش یافته و صدمه خواهد دید.
با در نظر گرفتن و تجزیه و تحلیل درون دادهایی از قبیل متغیرهای فیزیکی، میتوان با آگاهی بیشتری اقدام به برنامهریزی نمود. البته علاوه بر عوامل فیزیکی، متغیرهای زیاد دیگری نیز وجود دارند که فرآیند یادگیری و پیشرفت تحصیلی را تحت تأثیر قرار میدهند که با انجام پژوهش میتوان میزان تأثیر آنها را تشخیص داد. وقتی که نظامهای آموزشی اطلاعات لازم را در چنین زمینههای اساسی در اختیار نداشته باشند، نمی توان عملکرد صحیح را در عرصههای مختلف آموزشی و پرورشی انتظار داشت.
از این رو، این مقاله به دنبال یافتن پاسخ به دو سؤال زیراست:
آیا بین میزان امکانات آموزشی کلاس درس، با پیشرفت تحصیلی دانشآموزان رابطه وجود دارد؟
آیا بین جاذب بودن کلاس درس، با پیشرفت تحصیلی دانشآموزان رابطه وجود دارد؟
عوامل فیزیکی مربوط به امکانات آموزشی و جاذب بودن کلاس دوازده شاخص است که درشش قسمت به شرح ذیل دستهبندی و تبیین شده است. پنج مورد اول مربوط به جاذب بودن کلاس و مورد ششم مربوط به امکانات آموزشی کلاس است:
▪ نور و عوامل مربوط به آن مانند میزان و شدت نور، نوع نور(طبیعی یا مصنوعی)؛
▪ ابعاد ظاهری کلاس شامل دیوار، درب و کف کلاس، سرانه مساحت و سرانه فضا؛
▪ حرارت و تهویه کلاس؛
▪ صدا و عوامل مربوط به آن؛
▪ سازماندهی و آرایش کلاس؛
▪ تجهیزات آموزشی شامل تخته سیاه و رسانههای آموزشی.
استاندارهایی که در این تحقیق استفاده شده، شامل ملاکهایی است که توسط وزارت آموزش و پرورش، وزارت بهداشت و درمان، سازمان نوسازی و تجهیزات مدارس، کتابها و نشریههای علمی در مورد ویژگیهای مناسب و لازم برای یک کلاس تعیین شده است، که به طور اختصار به شرح آنها میپردازیم:
۱) نور و متغیرهای مربوط به آن:
به طور کلی در فرآیند یادگیری، ۸۳ درصد یادگیری به وسیله حس بینایی صورت میگیرد(ذوفن و لطفی پور، ۱۳۷۷). بنابراین، اگرعمل دیدن با اشکال رو به رو شود، افت در یادگیری ایجاد میگردد. هدف تأمین روشنایی درمدرسه، عبارت از به وجود آوردن محیطی است که درآن، عمل دیدن به بهترین وجه و با حداقل زحمت و کوشش انجام گیرد تا نیروی دانشآموزان، صرف جذب اطلاعات و فرآیند یادگیری شود، نه اینکه این نیرو برای مبارزه با اشکالات دیدن- که درمحیط کم نور وجود دارد- صرف شود. البته باید یادآوری کنیم که هنگام انجام هر فعالیتی، میزان نور مورد نیاز متفاوت است.
روشنایی کلاس ازطریق نور طبیعی (پنجرهها، دریچههاو ...) یا نور مصنوعی (لامپها و انواع چراغها) تأمین میگردد که درهر صورت باید به میزان نور، جهت و کیفیت آن توجه گردد (جدول۱).
جدول۱: شدت روشنایی مورد نیاز در موقعیتهای مختلف
نوع فعالیت/شرایط/شدت و روشنایی بر حسب لوکس[۲]
تدریس و سخنرانی/تخته سبز/۵۰۰-۲۰۰/
تدریس و سخنرانی/تخته سیاه/۵۰۰-۳۰۰
آزمایش/میز آزمایشگاه/۵۰۰-۲۰۰/
مطالعه/بین قفسهها/۲۰۰-۱۰۰
مطالعه/میز مطالعه/۵۰۰-۳۰۰
مأخذ: مؤسسه استاندارد ایران
تجربیات متعدد نشان داده است که مساحت پنجرههای شیشه دار باید حداقل به اندازهٔ یک پنجم سطح اتاق باشد تا حداقل روشنایی برای خواندان و نوشتن موجود باشد. از طرف دیگر، از هر اقدامی که موجب تساوی روشنایی برای همهٔ شاگردان شود، نباید دریغ نمود. نور از نظر توزیع باید مطلوب باشد و به صورت یکنواخت پخش شود تا درخشندگی سطوح سبب ناراحتی چشم نگردد. همچنین میزان نور کافی باشد و سایههای مزاحم موجود نباشد (کلهر، ۱۳۷۰). در همین راستا، نویفرت[۳] اظهار میدارد: «نور مستقیم و حباب دار فلورسنت بسیار عادی بوده، روشنایی مناسب را برای تخته سیاه تولید میکند. در آمریکا این روشنایی مصنوعی توسط سلول فتوالکتریک[۴] به طور خودکار کنترل میشود» (ملامد، ۱۳۷۳، ص ۱۱).
کولر[۵] و لیندسن[۶] (۱۹۹۲ ص۳۰۷-۳۱۷) در تحقیقی، اثر نور کلاس را بر هورمونهای استرس، عملکرد کلاس، رشد بدن و سلامتی ۸۸ دانشآموز هشت تا نه ساله، به مدت یک سال مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد که هورمونهای استرس درتابستان افزایش مییابد و کمبود نور طبیعی و مصنوعی، سبب تأخیر قابل توجهی در افزایش هورمونهای استرس میشود.
۲) ابعاد ظاهری کلاس:
وب[۷] (۱۹۷۶) در تحقیقی، تأثیر محیط فیزیکی مدرسه را در مقایسه با تسهیلات سنتی و جدید، بر روی رفتار و عملکرد تحصیلی دانشآموزان مورد بررسی قرار داد. وی تئوری لوین[۸] (۱۹۳۸) مبنی بر «محیط آموزشی جزء اساسی آموزش است» ونظریه پروهاسکی[۹] (۱۹۷۰) مبنی بر «مؤثربودن محیط بر رفتار و عملکرد دانشآموزان» را مورد تأیید قرار داده است. همچنین وات کینز[۱۰] (۱۹۹۳) در تحقیقی اثر محیط مطلوب و معمولی آموزش را بر ۳۲۳ دانشآموز دبیرستانی، در کلاسهای علوم مورد بررسی قرار داد. نتایج به دست آمده نشان داد که محیط مطلوب، عمق یادگیری را افزایش میبخشد (به نقل از: مرتضوی، ۱۳۶۷).
در ارتباط با چگونگی ویژگیهای سطوح و ابعاد ظاهری کلاس، به طور کلی میتوان گفت که دیوارهای کلاس باید خشک، بدون درز، صاف و حداقل تا ارتفاع ۵/۱ متر قابل شستشو بوده و بهتر است از سنگ باشد. دیوار کلاسها باید ساده باشد تا گرد و غبار روی آن جمع نشود. کف کلاسها باید قابل شستشو، مسطح و بدون درز بوده، لغزنده و مرطوب نباشد. این نکات در مورد سقف نیز باید رعایت شود.
رنگ نیز باید مورد توجه قرارگیرد و در رنگآمیزی کلاس باید از رنگهای آرامش بخش استفاده کرد. رنگهای آبی باز یا سبز روشن برای دیوارها و رنگ سفید برای سقف مطلوب است. رنگ دیوارها بهتراست قابل شستشو باشد. بنابراین، سطوح دیوار و سقف کلاس باید دارای رنگهای روشن و کف کلاس بهتر است به رنگ تیره باشد(فساشکوه،۱۳۴۱).
نویفرت (۱۳۷۳) در مورد شکل کلاس اظهار میدارد که مستطیل یا ذوزنقه، بهترین شکل برای کلاس درس است. اشکال مربع، مدور یا بیضی و غیره از لحاظ صوتی مناسب نیست. مساحتهای بزرگ انحنادار، ایجاد نقاط کانونی کرده، مانعی بزرگ برای صدا ایجاد میکند(به نقل از:ملامد، ۱۳۷۳).
برای هر دانشآموز ۵/۱ مترمربع زمین و ۵/۵ مترمکعب هوا لازم است. به عبارت دیگر، برای یک کلاس ۳۰ نفری، ابعاد اتاق باید به طول ۸ متر و عرض ۶ تا ۷ متر و ارتفاع ۴ متر باشد. فضای لازم برای هر دانشآموز نباید از ۵/۴ مترمکعب و ارتفاع ۳متر کمتر باشد. بنابراین، درانتخاب یک مکان برای کلاس، باید حجم کلاس و تعداد دانشآموزان را مد نظر قرارداد (سلطان منش، ۱۳۶۴).
۳) حرارت و تهویهٔ کلاس:
یکی دیگر از عوامل تأثیر گذار بر یادگیری، تجهیزات مناسب برای تولید گرما و سرماست که کم توجهی به آن میتواند سبب افت در یادگیری و آسیبهای جانی شود. بر اساس گزارش مؤسسه استاندارد ایران، حرارت ۱۸-۱۶ درجه سانتیگراد برای کلاس درس مناسب بوده و وجود جریان هوا برای آن ضروری است. اگرهوای محیط بیش از اندازه گرم باشد، بر مکانیسم تنظیم حرارت بدن فشار وارد آمده و بازده فعالیتهای فیزیکی و مغزی کاهش خواهد یافت. بنابراین، مشاهده میشود که وضعیت حرارت در کلاس، عاملی است که بر چگونگی فعالیت فراگیران و در نتیجه یادگیری آنان اثرمیگذارد.
در تحقیقی که دردانشگاه هاروارد روی دانشآموزان مدارس ابتدایی در زمینهٔ هوای لازم صورت گرفت، مشخص شد که اگر فعالیت افراد زیاد شود، میزان هوای لازم از مقدار هوای ضروری در حالت عادی زیادتر خواهد بود. ضمناً هوای کلاس معمولاً سه تا پنج مرتبه درهر ساعت باید تعویض شود (جدول۲)، زیرا هوای داخل اتاق نباید بیش از یک درصد دیاکسیدکربن داشته باشد (به نقل از سیاوش حقیقی، ۱۳۷۳).
جدول ۲: میزان تقریبی تعداد دفعات تعویض هوا در یک فضا (مؤسسه استاندارد ایران به نقل از: سیاوش حقیقی، ۱۳۷۳)
حجم فضا به ازای هر دانشآموز/تعداد دفعات تعویض هوا
کمتر از ۵ مترمکعب/۶
۵/۷-۵ متر مکعب/۵
۷ـ۸/۵/۴
۸/۵ـ۷/۱/۳
بیشتراز ۵/۸/۱/۵
درجه حرارت مناسب برای کلاس ۱۸ درجه سانتیگراد است و به طور کلی، سیستمهای حرارت مرکزی بهترین وسایل برای تأمین و کنترل حرارت مورد نیاز هستند. از آنجا که درهمهٔ مدارس ما امکان داشتن این سیستمها هنوز موجود نیست، جهت تأمین گرمای مناسب در کلاسها بهتر است از بخاریهای گازی با لولههای بلند استفاده شود. برای داشتن رطوبت مناسب میتوان از ظروف بزرگ آب بر روی بخاری استفاده کرد.
لئوناردهیل[۱۱] (۱۹۸۶) ضمن تحقیقی نشان داد که اثر بد تهویه ناقص بر روی دانشآموزان، به علت تغییر در میزان اکسیژن و دیاکسید کربن هوا یا سموم آلی- که قبلاً تصور میشد در هوای بازدم وجود دارد- نیست، بلکه به علت بالا رفتن درجه حرارت و افزایش رطوبت و از همه مهمتر، عدم جریان هوا در داخل اتاق است. از این رو، همفریز[۱۲] (۱۹۷۴) به بررسی اثر دمای کلاس و باد و بارانی بودن هوا بر رفتار دانشآموزان میپردازد و تأثیر اینگونه عوامل فیزیکی محیط را بر رفتار نشان میدهد. در این تحقیق که طی دو سال متوالی در کلاسهای اول و دوم ابتدایی و به روش مشاهدهٔ میدانی انجام گرفت، ۴۸ آموزگار، پرسشنامههایی را تکمیل کردند. از پرسشنامههای فوق دو عامل به نامهای کوشش[۱۳] (میزان کوشش و همکاری با معلم) و میزان فعالیتهای کلاس و تحرک[۱۴] استخراج شد. سپس رابطهٔ این دو جنبهٔ رفتاری با دمای هوا و سایر ویژگیهای هوا (رطوبت، باد و باران ) درساعات صبح و بعد ازظهر مجدداً بررسی شد. این تحقیق نشان میدهد که رفتار دانشآموزان به طور معناداری تحت تأثیر دما و کیفیت هوا قرار میگیرد. به عنوان مثال، حرارت بیش از ۲۱ درجه سانتیگراد موجب کاهش تحرک و بی حالی دانشآموزان میشود. هانکوک[۱۵] (۱۹۸۱) نیز در رابطه با تأثیر عوامل محیطی (درجه حرارت، تهویه و سرو صدا ) در فعالیتهای مراقبتی مطالعاتی انجام داده است. نتایج تحقیفات او در ارتباط با درجه حرارت نشان داده است که بهترین عملکرد مراقبت در درجه حرارت معتدل است (به نقل از: مرتضوی، ۱۳۶۷)
● چکیده:
این مقاله به عنوان گزارشی از یافتههای یک پژوهش گسترده، درصدد است رابطه متغیرهای فیزیکی کلاس درس را با پیشرفت تحصیلی دانشآموزان مورد بررسی قرار دهد. یافتههای مربوط به عوامل انسانی کلاس درمقالهٔ جداگانهای گزارش شده است.
به منظور انجام پژوهش، ۷۲ کلاس پنجم به صورت تصادفی طبقهای و ۲۱۸۸ دانشآموز و معلمان این کلاسها ازمدارس ابتدایی استان اصفهان انتخاب شدند.[۱] روش مورد استفاده در این پژوهش کمی و کیفی بوده و ابزار جمعآوری دادهها، فرمهای پرسشنامه، مشاهده و آزمون پیشرفت تحصیلی بوده است. تجزیه و تحلیل دادههای کمی پژوهش، با استفاده از نرمافزار آماری SPSS صورت گرفته است. نتایج نشان داد که اگر چه رابطهٔ معناداری بین متغیرهای فیزیکی و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان وجود ندارد، ولی این متغیرها بر نگرش معلم تأثیرگذار است و نگرش معلم نیز پیشرفت تحصیلی دانشآموزان را تحت تأثیر قرار میدهد. همچنین مشخص شد که فضاهای آموزشی مدارس کنونی ما با ویژگیهای روانی کودکان و نوجوانان سازگار نیست. بنابراین، لازم است در این رابطه اصلاحات لازم به عمل آید. متغیرهای فیزیکی، حتی اگر بر پیشرفت تحصیلی دانشآموز نیز هیچ تأثیری نداشته باشد، باید به خاطر حفظ سلامت، بهداشت و امنیت روانی آنان مورد توجه قرار گیرند.
● مقدمه
آموزش و پرورش، زیر بنای توسعه اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی هر جامعه است. بررسی عوامل مؤثربر پیشرفت وترقی جوامع پیشرفته نشان میدهد که همهٔ این کشورها، آموزش و پرورش توانمند و کارآمدی داشته اند. همچنین در هر نظام آموزشی، عوامل بسیاری با یکدیگر عمل میکنند تا یادگیری و پیشرفت تحصیلی برای دانشآموزان حاصل گردد. هرقسمت از این نظام باید به گونهای آماده شود که دسترسی به بازده مطلوب و اهداف مورد نظر میسر شود، زیرا اگرجزئی از نظام ازکار باز ایستد، کارآیی اجزای دیگرنظام کاهش یافته و صدمه خواهد دید.
با در نظر گرفتن و تجزیه و تحلیل درون دادهایی از قبیل متغیرهای فیزیکی، میتوان با آگاهی بیشتری اقدام به برنامهریزی نمود. البته علاوه بر عوامل فیزیکی، متغیرهای زیاد دیگری نیز وجود دارند که فرآیند یادگیری و پیشرفت تحصیلی را تحت تأثیر قرار میدهند که با انجام پژوهش میتوان میزان تأثیر آنها را تشخیص داد. وقتی که نظامهای آموزشی اطلاعات لازم را در چنین زمینههای اساسی در اختیار نداشته باشند، نمی توان عملکرد صحیح را در عرصههای مختلف آموزشی و پرورشی انتظار داشت.
از این رو، این مقاله به دنبال یافتن پاسخ به دو سؤال زیراست:
آیا بین میزان امکانات آموزشی کلاس درس، با پیشرفت تحصیلی دانشآموزان رابطه وجود دارد؟
آیا بین جاذب بودن کلاس درس، با پیشرفت تحصیلی دانشآموزان رابطه وجود دارد؟
عوامل فیزیکی مربوط به امکانات آموزشی و جاذب بودن کلاس دوازده شاخص است که درشش قسمت به شرح ذیل دستهبندی و تبیین شده است. پنج مورد اول مربوط به جاذب بودن کلاس و مورد ششم مربوط به امکانات آموزشی کلاس است:
▪ نور و عوامل مربوط به آن مانند میزان و شدت نور، نوع نور(طبیعی یا مصنوعی)؛
▪ ابعاد ظاهری کلاس شامل دیوار، درب و کف کلاس، سرانه مساحت و سرانه فضا؛
▪ حرارت و تهویه کلاس؛
▪ صدا و عوامل مربوط به آن؛
▪ سازماندهی و آرایش کلاس؛
▪ تجهیزات آموزشی شامل تخته سیاه و رسانههای آموزشی.
استاندارهایی که در این تحقیق استفاده شده، شامل ملاکهایی است که توسط وزارت آموزش و پرورش، وزارت بهداشت و درمان، سازمان نوسازی و تجهیزات مدارس، کتابها و نشریههای علمی در مورد ویژگیهای مناسب و لازم برای یک کلاس تعیین شده است، که به طور اختصار به شرح آنها میپردازیم:
۱) نور و متغیرهای مربوط به آن:
به طور کلی در فرآیند یادگیری، ۸۳ درصد یادگیری به وسیله حس بینایی صورت میگیرد(ذوفن و لطفی پور، ۱۳۷۷). بنابراین، اگرعمل دیدن با اشکال رو به رو شود، افت در یادگیری ایجاد میگردد. هدف تأمین روشنایی درمدرسه، عبارت از به وجود آوردن محیطی است که درآن، عمل دیدن به بهترین وجه و با حداقل زحمت و کوشش انجام گیرد تا نیروی دانشآموزان، صرف جذب اطلاعات و فرآیند یادگیری شود، نه اینکه این نیرو برای مبارزه با اشکالات دیدن- که درمحیط کم نور وجود دارد- صرف شود. البته باید یادآوری کنیم که هنگام انجام هر فعالیتی، میزان نور مورد نیاز متفاوت است.
روشنایی کلاس ازطریق نور طبیعی (پنجرهها، دریچههاو ...) یا نور مصنوعی (لامپها و انواع چراغها) تأمین میگردد که درهر صورت باید به میزان نور، جهت و کیفیت آن توجه گردد (جدول۱).
جدول۱: شدت روشنایی مورد نیاز در موقعیتهای مختلف
نوع فعالیت/شرایط/شدت و روشنایی بر حسب لوکس[۲]
تدریس و سخنرانی/تخته سبز/۵۰۰-۲۰۰/
تدریس و سخنرانی/تخته سیاه/۵۰۰-۳۰۰
آزمایش/میز آزمایشگاه/۵۰۰-۲۰۰/
مطالعه/بین قفسهها/۲۰۰-۱۰۰
مطالعه/میز مطالعه/۵۰۰-۳۰۰
مأخذ: مؤسسه استاندارد ایران
تجربیات متعدد نشان داده است که مساحت پنجرههای شیشه دار باید حداقل به اندازهٔ یک پنجم سطح اتاق باشد تا حداقل روشنایی برای خواندان و نوشتن موجود باشد. از طرف دیگر، از هر اقدامی که موجب تساوی روشنایی برای همهٔ شاگردان شود، نباید دریغ نمود. نور از نظر توزیع باید مطلوب باشد و به صورت یکنواخت پخش شود تا درخشندگی سطوح سبب ناراحتی چشم نگردد. همچنین میزان نور کافی باشد و سایههای مزاحم موجود نباشد (کلهر، ۱۳۷۰). در همین راستا، نویفرت[۳] اظهار میدارد: «نور مستقیم و حباب دار فلورسنت بسیار عادی بوده، روشنایی مناسب را برای تخته سیاه تولید میکند. در آمریکا این روشنایی مصنوعی توسط سلول فتوالکتریک[۴] به طور خودکار کنترل میشود» (ملامد، ۱۳۷۳، ص ۱۱).
کولر[۵] و لیندسن[۶] (۱۹۹۲ ص۳۰۷-۳۱۷) در تحقیقی، اثر نور کلاس را بر هورمونهای استرس، عملکرد کلاس، رشد بدن و سلامتی ۸۸ دانشآموز هشت تا نه ساله، به مدت یک سال مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد که هورمونهای استرس درتابستان افزایش مییابد و کمبود نور طبیعی و مصنوعی، سبب تأخیر قابل توجهی در افزایش هورمونهای استرس میشود.
۲) ابعاد ظاهری کلاس:
وب[۷] (۱۹۷۶) در تحقیقی، تأثیر محیط فیزیکی مدرسه را در مقایسه با تسهیلات سنتی و جدید، بر روی رفتار و عملکرد تحصیلی دانشآموزان مورد بررسی قرار داد. وی تئوری لوین[۸] (۱۹۳۸) مبنی بر «محیط آموزشی جزء اساسی آموزش است» ونظریه پروهاسکی[۹] (۱۹۷۰) مبنی بر «مؤثربودن محیط بر رفتار و عملکرد دانشآموزان» را مورد تأیید قرار داده است. همچنین وات کینز[۱۰] (۱۹۹۳) در تحقیقی اثر محیط مطلوب و معمولی آموزش را بر ۳۲۳ دانشآموز دبیرستانی، در کلاسهای علوم مورد بررسی قرار داد. نتایج به دست آمده نشان داد که محیط مطلوب، عمق یادگیری را افزایش میبخشد (به نقل از: مرتضوی، ۱۳۶۷).
در ارتباط با چگونگی ویژگیهای سطوح و ابعاد ظاهری کلاس، به طور کلی میتوان گفت که دیوارهای کلاس باید خشک، بدون درز، صاف و حداقل تا ارتفاع ۵/۱ متر قابل شستشو بوده و بهتر است از سنگ باشد. دیوار کلاسها باید ساده باشد تا گرد و غبار روی آن جمع نشود. کف کلاسها باید قابل شستشو، مسطح و بدون درز بوده، لغزنده و مرطوب نباشد. این نکات در مورد سقف نیز باید رعایت شود.
رنگ نیز باید مورد توجه قرارگیرد و در رنگآمیزی کلاس باید از رنگهای آرامش بخش استفاده کرد. رنگهای آبی باز یا سبز روشن برای دیوارها و رنگ سفید برای سقف مطلوب است. رنگ دیوارها بهتراست قابل شستشو باشد. بنابراین، سطوح دیوار و سقف کلاس باید دارای رنگهای روشن و کف کلاس بهتر است به رنگ تیره باشد(فساشکوه،۱۳۴۱).
نویفرت (۱۳۷۳) در مورد شکل کلاس اظهار میدارد که مستطیل یا ذوزنقه، بهترین شکل برای کلاس درس است. اشکال مربع، مدور یا بیضی و غیره از لحاظ صوتی مناسب نیست. مساحتهای بزرگ انحنادار، ایجاد نقاط کانونی کرده، مانعی بزرگ برای صدا ایجاد میکند(به نقل از:ملامد، ۱۳۷۳).
برای هر دانشآموز ۵/۱ مترمربع زمین و ۵/۵ مترمکعب هوا لازم است. به عبارت دیگر، برای یک کلاس ۳۰ نفری، ابعاد اتاق باید به طول ۸ متر و عرض ۶ تا ۷ متر و ارتفاع ۴ متر باشد. فضای لازم برای هر دانشآموز نباید از ۵/۴ مترمکعب و ارتفاع ۳متر کمتر باشد. بنابراین، درانتخاب یک مکان برای کلاس، باید حجم کلاس و تعداد دانشآموزان را مد نظر قرارداد (سلطان منش، ۱۳۶۴).
۳) حرارت و تهویهٔ کلاس:
یکی دیگر از عوامل تأثیر گذار بر یادگیری، تجهیزات مناسب برای تولید گرما و سرماست که کم توجهی به آن میتواند سبب افت در یادگیری و آسیبهای جانی شود. بر اساس گزارش مؤسسه استاندارد ایران، حرارت ۱۸-۱۶ درجه سانتیگراد برای کلاس درس مناسب بوده و وجود جریان هوا برای آن ضروری است. اگرهوای محیط بیش از اندازه گرم باشد، بر مکانیسم تنظیم حرارت بدن فشار وارد آمده و بازده فعالیتهای فیزیکی و مغزی کاهش خواهد یافت. بنابراین، مشاهده میشود که وضعیت حرارت در کلاس، عاملی است که بر چگونگی فعالیت فراگیران و در نتیجه یادگیری آنان اثرمیگذارد.
در تحقیقی که دردانشگاه هاروارد روی دانشآموزان مدارس ابتدایی در زمینهٔ هوای لازم صورت گرفت، مشخص شد که اگر فعالیت افراد زیاد شود، میزان هوای لازم از مقدار هوای ضروری در حالت عادی زیادتر خواهد بود. ضمناً هوای کلاس معمولاً سه تا پنج مرتبه درهر ساعت باید تعویض شود (جدول۲)، زیرا هوای داخل اتاق نباید بیش از یک درصد دیاکسیدکربن داشته باشد (به نقل از سیاوش حقیقی، ۱۳۷۳).
جدول ۲: میزان تقریبی تعداد دفعات تعویض هوا در یک فضا (مؤسسه استاندارد ایران به نقل از: سیاوش حقیقی، ۱۳۷۳)
حجم فضا به ازای هر دانشآموز/تعداد دفعات تعویض هوا
کمتر از ۵ مترمکعب/۶
۵/۷-۵ متر مکعب/۵
۷ـ۸/۵/۴
۸/۵ـ۷/۱/۳
بیشتراز ۵/۸/۱/۵
درجه حرارت مناسب برای کلاس ۱۸ درجه سانتیگراد است و به طور کلی، سیستمهای حرارت مرکزی بهترین وسایل برای تأمین و کنترل حرارت مورد نیاز هستند. از آنجا که درهمهٔ مدارس ما امکان داشتن این سیستمها هنوز موجود نیست، جهت تأمین گرمای مناسب در کلاسها بهتر است از بخاریهای گازی با لولههای بلند استفاده شود. برای داشتن رطوبت مناسب میتوان از ظروف بزرگ آب بر روی بخاری استفاده کرد.
لئوناردهیل[۱۱] (۱۹۸۶) ضمن تحقیقی نشان داد که اثر بد تهویه ناقص بر روی دانشآموزان، به علت تغییر در میزان اکسیژن و دیاکسید کربن هوا یا سموم آلی- که قبلاً تصور میشد در هوای بازدم وجود دارد- نیست، بلکه به علت بالا رفتن درجه حرارت و افزایش رطوبت و از همه مهمتر، عدم جریان هوا در داخل اتاق است. از این رو، همفریز[۱۲] (۱۹۷۴) به بررسی اثر دمای کلاس و باد و بارانی بودن هوا بر رفتار دانشآموزان میپردازد و تأثیر اینگونه عوامل فیزیکی محیط را بر رفتار نشان میدهد. در این تحقیق که طی دو سال متوالی در کلاسهای اول و دوم ابتدایی و به روش مشاهدهٔ میدانی انجام گرفت، ۴۸ آموزگار، پرسشنامههایی را تکمیل کردند. از پرسشنامههای فوق دو عامل به نامهای کوشش[۱۳] (میزان کوشش و همکاری با معلم) و میزان فعالیتهای کلاس و تحرک[۱۴] استخراج شد. سپس رابطهٔ این دو جنبهٔ رفتاری با دمای هوا و سایر ویژگیهای هوا (رطوبت، باد و باران ) درساعات صبح و بعد ازظهر مجدداً بررسی شد. این تحقیق نشان میدهد که رفتار دانشآموزان به طور معناداری تحت تأثیر دما و کیفیت هوا قرار میگیرد. به عنوان مثال، حرارت بیش از ۲۱ درجه سانتیگراد موجب کاهش تحرک و بی حالی دانشآموزان میشود. هانکوک[۱۵] (۱۹۸۱) نیز در رابطه با تأثیر عوامل محیطی (درجه حرارت، تهویه و سرو صدا ) در فعالیتهای مراقبتی مطالعاتی انجام داده است. نتایج تحقیفات او در ارتباط با درجه حرارت نشان داده است که بهترین عملکرد مراقبت در درجه حرارت معتدل است (به نقل از: مرتضوی، ۱۳۶۷)
۴) صدا و متغیرهای مربوط به آن:
صدا نیز به عنوان یکی از عوامل مهم تأثیرگذار بر یادگیری محسوب میشود. با اینکه گاهی صداهای بیرون از کلاس به داخل کلاس راه مییابد، دانشآموزان قدرت شنوایی خود را در اختیار صدای معلم قرار داده و فقط مطالبی را به مغز راه میدهند که از معلم میشنوند. اگر صداهای بیرون از کلاس بر صدای معلم تفوق یابد، دراین صورت فراگیران ناخواسته قدرت شنوایی خود را در اختیار صداهای بیرون نهاده یا حداقل به هیچکدام از صداها حتی به صدای معلم نیز گوش فرا نمیدهند. غالباً در این مواقع آشفتگی در فراگیران به وجود میآید و اهمیت موقعیت مکانی کلاس در اینجا مشخص میگردد. عواملی که بر قابلیت شنوایی افراد تأثیر میگذارند، عبارتند از: «شکل اتاق، وسایل اتاق، وضعیت منبع صدا و زمان برگشت صدا» که این عوامل نیز در زمان ساخت فضای آموزشی باید مورد توجه خاص قرارگیرد (ذوفن و لطفیپور،۱۳۷۷).
۵) سازماندهی و آرایش کلاس:
مهمترین تحول در فضاهای آموزشی، شکستن خط نگاه معلم و دانشآموزان و ایجاد فضا برای تعامل دانشآموزان با یکدیگر است. بدین منظور اساساً ردیفهای خطی، مغایر با روحیات دانشآموزان شناخته میشود.
درکلاسهای سنتی که صندلیهای دانشآموزان در ردیفهای منظم و پشت سرهم چیده میشود و میز معلم درجلوی کلاس قرار میگیرد، تمام توجه به معلم متمرکز میشود و ارتباط میان دانشآموزان اندک است. این نظم وترتیب هنگامیکه معلم درسی را برای همهٔ کلاس ارائه میدهد، ممکن است بسیار مطلوب باشد، اما یادگیری از همکلاسیها وکارگروهی را غیر ممکن میسازد. دانشآموزان ردیف آخرکلاس، در فاصلهٔ زیادی از معلم قرار دارند و به احتمال زیاد کسانی هستند که مشکلات انضباطی و بینظمی را ایجاد میکنند.
در برخی از کلاسها صندلیها دور میزها چیده میشود و میز معلم درحاشیه قرار میگیرد که این نوع آرایش درکلاسهای علومتجربی به کار گرفته می شود. اگر امکانات کلاس به صورتی باشد که آرایش دانشآموزان به شکل دایره یا U شکل سازماندهی شود، دانشآموزان با یکدیگر و با معلم میتوانند ارتباط متقابل برقرار کنند. در این صورت، معلم جزئی از دانشآموزان محسوب شده و میتواند علاوه برتدریس، به راهنمایی و هدایت بحثهای جمعی دانشآموزان نیز بپردازد.
در هر حال، هنگام بررسی طرز چیدن صندلیها درکلاس، توجه به همهٔ دانشآموزان، شایان اهمیت است. یکی از نیازهای اساسی کودکان این است که مورد توجه دبیران قرار گیرند و چنانچه فضای فیزیکی کلاس مشوق ایجاد این احساس در دانشآموزان باشد، بدون تردید از میزان مسائل و مشکلات انضباطی نیز به طور چشمگیری کاسته خواهدشد(صیامی، ۱۳۸۰).
۶) تجهیزات آموزشی:
سیگل[۱۶] (۱۹۷۶) اظهار میدارد که بالا رفتن امکانات آموزشی، سبب تسریع یادگیری میشود. همچنین وینستین[۱۷] (۱۹۷۹) مجموعهای از تحقیقات انجام شده در مدارس را مرور کرد و نتیجه گرفت که بر خلاف بعضی نتایج متناقض، همه این نظریه را حمایت می کنند که کیفیت و چگونگی تجهیزات فیزیکی درمدارس روی رفتار متقابل دانشآموز و معلم تأثیر میگذارد. اینلی [۱۸] در تکمیل مطالعات فوق چنین اظهار میکند که امکانات بهتر، همراه بامحیط یادگیری غنی (مشارکت بیشتر، سازماندهی بهترو روشهای متنوع) و فعالیتهای متفاوت در درسهایی مانند علوم (کار عملی بیشتر، تشویق به جستجو و یادگیری فعال) با هم مربوط هستند (به نقل از: سیاوش حقیقی، ۱۳۷۳).
● روش تحقیق
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
10
9
بسمه تعالی
بررسی عوامل درون آموزشگاهی مؤثر در گرایش دانشآموزان به امورتربیتی
2
3
فهرست منابع
موضوع صفحه
چکیده 3
مقدمه 4
بازنگری پیشینه تاریخی 4
روش تحقیق 6
جامعه آماری و گروه نمونه 7
نتایج تحقیق 7
نتیجهگیری و بحث 9
پیشنهادهای کاربردی 11
منابع فارسی 12
منابع انگلیسی 12
چکیده
در این پژوهش عوامل درون آموزشگاهی در گرایش دانشآموزان به برنامههای امور تربیتی مورد بررسی قرار میگیرد. در این تحقیق مقولههای درون آزمایشگاهی مانند تقویت پایههای عقیدتی، فراهم بودن امکانات مناسب برای فعالیتهای فردی گروهی، ارزشیابی عملکرد دانش آموزان، توجیه اولیا برخورد صحیح مسئولان مدرسه با مسائل تربیتی و توجه به نیازهای فردی، بررسی می
10
3
شود. نتایج نشان داد که دو فرضیه اساسی مربوط به تقویت پایههای عقیدتی و ارزشیابی از عملکرد دانشآموزان مورد تأیید قرار نگرفت ولی سایر فرضیهها از نظر پاسخگویان تأیید شد. بین نظر دانشآموزان و مربیان به جز دو مورد، تفاوت، معنیدار بوده است. در مقایسة نظر پاسخگویان درخصوص ابعاد ششگانه تحقیق، تفاوت، معنیدار بودهاست.
کلید واژهها: گرایش دانشآموزان، امور تربیتی، عوامل درون آموزشگاهی
4
5
مقدمه
آموزش و پرورش یکی از مهمترین نهادهای اجتماعی است که در مقایسه با دیگر فعالیتها از اولویت خاصی برخوردار است. امروزه اندیشمندان و جامعهشناسان به اهمیت بیشتر پرورش نسبت به آموزش معترف بوده و عقیده دارند که آموزش بدون پرورش نه تنها سازنده نیست، بلکه میتواند مخرب نیز باشد. در این رابطه باید گفت که آموزش و پرورش به صورت بالقوه هم استعداد سازندگی و نوسازی در تمام سطوح را دارد و هم استعداد ویرانگری وتخریب را. لذا عدم برنامهریزی صحیح در آموزش و پرورش، میتواند نیرو و استعداد نسل آینده را در معرض تهدید و نابودی قرار دهد (علاقهبند، 1368: 75).
پس از پیروزی انقلاب، خلأ عمیقی از نظر مسائل پرورشی احساس میشد. لذا ضرورت حفظ ارزشها و آرمانهای انقلاب و مبارزه با توطئههای دشمنان در داخل و خارج باعث شد که در هشتم اسفندماه 1357 با همت شهیدان بزرگوار، رجایی و باهنر، نهاد امور تربیتی در آموزش و پرورش و شکل رسمی پیدا کند.
به گفته شهید رجایی «انقلاب باید ازآموزش و پرورش به جامعه راه پیدا کند و بخش فرهنگی انقلاب یعنی محتوای فکری انقلاب باید از طریق انتقال به نسل نو، نسلی که به علت آلوده نبودن فطرتش آمادگی کامل برای پذیرفتن معیارها و ضوابط انقلاب را دارد، تداوم یابد تا این نسل در آینده، بتواند بار این انقلاب را به دوش بگیرد» (حسنزاده و اسماعیلی، 1368: 19). لذا نهاد امور تربیتی، متولی اصلی فعالیتهای پرورشی در مدارس شد و سعی داشت با اجرای برنامههای مختلف فعالیتهایی را به منظور رسیدن به مقاصد تربیتی انجام دهد.
بازنگری پیشینه تاریخی
بررسیهای انجام شده در زمینه سابقه تحقیقی این موضوع نشان میدهد که تحقیقی توسط سبحانینژاد (1372) تحت عنوان «عوامل مؤثر در افزایش رغبت دانشآموزان پسر دبیرستهای شهر اصفهان نسبت به برنامههای امور تربیتی از دیدگاه دانشآموزان» انجام گرفته به طور مستقیم با این تحقیق مرتبط است. یافتههای این تحقیق نشان میدهد که در اولویتبندی عوامل مؤثر، دانشآموزان به ترتیب به خصوصیات عاملان اجرایی، نوع و محتوای برنامههای تربیتی، روشها یا شیوههای تربیتی، توجه به نیازهای فردی و موقعیتهای محیطی اشاره کرده، همچنین نتایج نشان داده که استفاده از نظر دانشآموزان، مطلع ساختن آنها از اهداف برنامهها، توسعه کتابخانههای مدارس، همراه بودن خانواده با اهداف تربیتی مدرسه و کمک به رشد روح اعتماد به نفس در دانشآموزان، در گرایش مثبت آنها به برنامههای تربیتی مؤثر است. لازم به تذکراست که هر 5 دسته عوامل مؤثر در افزایش رغبت فراگیران به برنامه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 59 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
» بسمه تعالی«
دانشگاه آزاد اسلامی واحد جنوب تهران-
» دانشکده تربیت معلم«
گرایش راهنمایی و مشاوره
پایان نامه:
جهت دریافت درجه کارشناسی
موضوع: بررسی رغبتهای شغل دانشآموزان دختر ناشنوا و عادی
شهر کرج در سال تحصیلی( 75-74)
فهرست عناوین
چکیده تحقیق
فصل اول:
مقدمه
بیان مسئله
فرضیه تحقیق
هدف تحقیق
فایده و اهمیت تحقیق
ضرورت اجرای تحقیق
عوارض مشکل مورد تحقیق
تعریف اصطلاحات و متغیرهای تحقیق
فصل دوم:
تاریخ تعلیم و تربیت کرولالها در جهان و ایران
روشهای آموزش و پرورش دانشآموزان ناشنوا
تشریح و فیزیولوژی دستگاه شنوایی
نظریههای مختلف در رشد زبان
تئوری مربوط به رغبت
پیشینه تحقیق
فصل سوم:
جامعه تحقیق
نمونه تحقیق
روش نمونهبرداری
ابزار تحقیق
اعتبار یا پایایی تست
روایی
قصل چهارم
محاسبات آماری
جدول توزیع فراوانی سئوالات(21-1)
فصل پنجم:
خلاصه یک تا چهار
پیشنهادات و محدودیتهای تحقیق
منابع تحقیق
پرسشنامه
تقدیر نامه
وظیفه خود میدانم از جناب آقای دکتر احمد احمدزادهبیانی که خود از محققین به نام میباشند با توجه به اینکه در تمام مراحل انجام این تحقیق صمیمانه کمال مساعدت را نموده و از راهنمائیهای مکرر و بیدریغ ایشان برخودار بودهام نهایت تشکر وسپاسگزاری را بنمایم.
» به نام خدا«
تقدیم به مادر عزیزم یگانه تکیهگاه و همراه زندگیم که حاصل عمر پرثمرش همه برایم مهر بود وسراسر زندگیم همه برایش رنج. باشد که بدینوسیله جزئی از زحمات بیکران او را جبران کرده باشم.
تقدیم به : پدر مهربانم این باغبان گلهای بهشتی که لحظهلحظه عمرش در راه آسایش و راحتی من سپری شد.
تقدیم به همسر دلبندم که حاصل یک عمر پرتلاش پدر مادری فداکار از آن اوست.
تقدیم به دو یار مشفق همیشگیام محبوب و منیژه
درآخروظیفه خود میدانم بدینوسیله از زحمات ارزنده وبیدریغ جناب آقای ذبیحالله کاشی که در جمعآوری این تحقیق مرا یاری نمودند کمال سپاسگزاری را بنمایم.
چکیده تحقیق:
بعضی از افراد درانتخاب شغل تسلیم حوادث میشوند و برخی بدون نقشه و فکر تحت تأثیر اعضای فامیل، شغلی راانتخاب میکنند که با خصوصیات فردی آنها منطبق نیست برخی از مردم نیز تحت تأثیر ارزشهای اجتماعی بدون درنظر گرفتن خصوصیات روانی و طرح نقشه خاص شغل خود را انتخاب میکنند.
بطور کلی هدف از این پژوهش مقایسه و برسی رغبتها و گرایشات شغلی بین دانشآموزان دبیرستانی عادی و ناشنوا میباشد. اهمیت این پژوهش از آن جهت است که با در نظر گرفتن تفاوتهای فردی و گرایشات مختلف افراد بتوان ملاکهایی را که برای هر فرد در هر کشور و با هر فرهنگی مهم میباشد تعیین نمود.
فرض صفر در این تحقیق این است که تفاوتی بین رغبتهای شغلی دانشآموزان عادی و ناشنوا وجودندارد جامعه تحقیق در این پژوهش شامل دانشآموزان دختر عادی ناشنوا دبیرستانی میباشد و نمونه تحقیق شامل 50 نفر عادی و 5 نفر ناشنوا میباشد.
روش نمونهبرداری به صورت نمونهبرداری کومهای یا دردسترس است که بدلیل راحتی و در دسترس بودن دانشآموزان از این روش استفاده میگردد.
ابزار تحقیق در این پژوهش پرسشنامه ارزش شغلی سوپر میباشد پس از اجرای آزمون از آزمودنیها برای مقایسه و بررسی دو گروه عادی و ناشنوا از محاسبات آماری و آزمون در مجذور خی استفاده میگردد فرص صفر در این آزمون بیان میکندکه یک متغیر از متغیر دیگری تأثیر نمیپذیرد و یا تفاوتی با آن ندارد پس از اجرای آزمون بر تکتک پرسشهای این پرسشنامه نتیجه بدین شرح بدست میآید:
دانشآموزان عادی و ناشنوا در موارد زیر با هم متفاوتند:
ضرورت داشتن ابتکار و خلاقیت برای حل مشکلات شغلی
امکان پیشرفت در شغل
پرداختن به شغلی که به قدرت هنری نیاز دارد.
دائمی بودن شغل
پرداختن به شغلی که به توانایی ذهنی نیاز دارد.
در سایر موارد ملاکهای پرسشنامه دانشآموزان عادی و ناشنوا یکسان بوده و هیچ تفاوتی مشاهده نگردید.
فصل اول
مقدمه
یکی از عوامل مهم تحول و نوسازی جامعه آموزش و پرورش میباشد بسیاری از صاحب نظران امور تربیتی با این سؤال مواجه هستند که چگونه میتوان روندهای فرسوده آموزشی را تغییر داده نطام آموزش و پرورش را بهبود بخشید. نظام تربیتی در تغییر رفتار و هدایت نسل جوان همواره با آینده سروکار دارد بطوریکه هر چه دورانهای آینده در نظر برنامه نویسان و مربیان آموزش و پرورش روشنتر باشد فعلایتهای تربیتی و با کیفیت بهتر انجام گرفته و نتیجه مطلوبتری بدست میدهد به همین جهت در جهان کنونی هیچ کشوری نیست که در زمینه آموزش و پرورش به مطالعه نیازمندیها و ارزشهای انسانی در آینده نپردازد وکورکورانه یا بر اساس نیازها و ارزشهای رایج زمان به تنظیم برنامههای آموزشی دست بزند.
بطورکلی روشهای جدید تعلیم و تربیت مطالعه واقعیتها را در اطراف موضوعانی که برای شاگردان جالب است سازمان میدهد هدف این روشها تربیت به مهمترین وجه ممکن است این نوع تربیت تنها متضمن آنچه که تدریس میشود نیست بلکه شامل چگونگی توجه به علاقه و جلب علاقه دانشآموزان به درس خواندن نیز میباشد. مقصود این نیست که مهمترین و با استعدادترین شاگردان از آموزش استفاده کنند بلکه برنامه باید با توجه به آمادگیهای فردفرد شاگردان تنظیم گردد تا همه بتوانند و از آن بهره بگیرند. برنامه آموش باید بنجوی تنظیم گردد که در عین حال که شاگردان را از آموزش برخورد در نماید علاقه به یادگیری را نیز در آنان تقویت کند.
بسیاری از مربیان تعلیم و تربیت استدلال میکنند که اگر دانشآموزان براساس علاقه خود آموزش ببینند و رشته تحصیلی را با توجه به علاقه خود انتخاب کنند موفقیت بیشتری کسب میکنند و به این ترتیب از اتلاف وقت و نیروی آنان جلوگیری خواهد شد. به این منظور شناسایی علائق دانشآموزان امری ضروری است شناخت علائق یکی از جنبههای مهم برای درک موقعیتهای یادگیری شاگردان است و یکی از موقعیتهای یادگیری پیشرفت تحصیلی است.
دانش مربوط به علائق شاگرد برای مربی اهمیت زیاد دارد چون از طرفی شاگرد را بهتر میشناسد و سطح دانش او را براساس این شناسایی بالاتر میبرد واز طرف دیگر او را با رشتههای تحصیلی مشاغل و حرفههای مختلف آشنا میکند به این ترتیب مربی هم به جنبه فردی – احساسی و هم جنبه تحصیلی – حرفهای شاگرد توجه میکند از سوی دیگر رشد سریع تکنولوژی و پیشرفتهای علمی و فنی قرون اخیر. تحولات ژرفی را در زمینههای اجتماعی و اقتصادی پدید آورده است. در مملکت ما نیز این تحولات و تغییرات در تمام شئون زندگی اثر گذاشته و امکانات تازهای را سبب گشته است.
روی همین اصل افراد به انتخاب بجا و سنجیده شغل آیندهشان براساس علائق و استعدادهای خود توجه بیشتری مبذول میدارند تا علاوه بر تأمین آیندهای بهتر و بهرهمندی هر چه بیشتر از امکانات یاد شده بتوانند اوقات کار خود را به صورتی مطبوع و دلپذیر درآورند.
در عصر تکنولوژی و صنعت آموزش و پرورش باتربیت نیروی کارآمد میتواند پیروزیهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی را نصیب ملت نماید.
رشد سریع تکنولوژی آموزش و پرورش را نیازمند گسترش کمی و کیفی مینماید و برنامههای قالبی و محدود دیگر قادر به همگامی با سرعت مضاعف تکنولوژی نخواهد بود. در زندگی و تمدن مبتنی بر کشاورزی و دامداری سرنوشت شغلی هر فرد معلوم بود و معمولاً شغل پدر را فرزندان به ارث میبرند در چنین شرایطی نه سنجش علافه مطرح بود و نه در نظرگرفتن استعداد و نه راهنمایی شغلی، ولی در عصر حاضرمسأله به این سادگی نیست فرصتهای شغلی فراوان و گوناگون و وجود حالت تردیدزا و سرگردانی جهت انتخاب شغل و کوشش برای بکار گماردن بهترین فرد برای هر شغل لزوم توجه به علائق و خصوصیات و استعدادهای افراد برای انتخاب یک شغل متناسب بیشتر از هر زمانی جلوهگری میکند.
بیان مسأله: