لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 53 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
37
بسمه تعالی
دیدگاههای اهل تسنن در مورد وقایع بعد از وفات پیامبر اکرم(ص)
فهرست مطالب:
پیشگفتار......................................................................................................................................4
فصل اول: ابوبکر صدیق رضی الله عنه نخستین جانشین پیامبرصلی الله
ابوبکر صدیق رضی الله عنه واجد شرایط خلافت......................................................................7
شورا در اسلام و خلافت سیدنا ابوبکر رضی الله عنه...................................................................9
مراسم بیعت با سیدنا ابوبکر رضی الله عنه..................................................................................13
بیعت عمومی.............................................................................................................................14
راز تاخیر خلافت سیدنا علی رضی الله عنه..............................................................................17
داستان فدک ورابطه حضرت ابوبکر و فاطمه رضی الله عنهم....................................................18
فصل دوم : عمرفاروق رضی الله عنه نخستین جانشین پیامبر صلی الله
2
خلافت عمر رضی الله عنه..........................................................................................................21
گسترش قلمرو اسلام در زمان عمر رضی الله عنه.......................................................................23
همکاری و تعاون علی با عمر رضی الله عنهما.........................................................................23
دلیل روشن بر صمیمیت و خلوص با علی رضی الله عنه.............................................................24
شهادت سیدنا عمر فاروق رضی الله عنه......................................................................................27
تاثیر و اندوه علی رضی الله عنه از شهادت عمر رضی الله عنه.....................................................29
فصل سوم : عثمان رضی الله عنه سومین جانشین پیامبر صلی الله
خلافت عثمان رضی الله عنه......................................................................................................31
مهمترین انتقاد به عثمان رضی الله عنه و پاسخ به آن.................................................................32
فصل چهارم:حضرت علی رضی الله عنه چهارمین جانشین پیامبر صلی الله
حجة الوداع و خطبه خدیر خم.....................................................................................................35
بیعت علی با ابوبکررضی الله عنه................................................................................................36
تعاون و همیاری علی با ابوبکررضی الله عنه...............................................................................37
جانشین رسول الله در نابود ساختن آثار جاهلی و بت پرستی......................................................38
زوایای ناشناخته سیره سیدنا علی رضی الله عنه...........................................................................39
فرزندان علی رضی الله عنه..........................................................................................................41
سیاست شایسته و بی نظیر علی رضی الله عنه..............................................................................42
فصل پنجم:پیوستها
پیوستها..............................................................................................................................45
3
پیشگفتار:
بحثی که همواره بین مسلمانان اهل تشیع و تسنن برقرار بوده و درواقع بارزترین و مهمترین اختلاف این دو مذهب را شامل میشود مبحث خلافت و جانشینی پس از پیامبر (ص) است.
جایی که ما شیعیان با استناد به آیات و روایات حضرت علی (ع) را تنها شخص لایق جانشینی پیامبر میدانیم و بر غصب شدن این حق توسط خلفای سه گانه اعتقادداریم و اهل سنت نیز بر محق بودن و صحیح بودن این واقعه اصرار میورزند و با استدلالات و براهینی غیر قابل قبول و جعلی سعی در اثبات نظر خوددارند.
در این پژوهش به مهمترین اعتقادات ، نظریات و دفاعیات اهل تسنن در مورد خلافت پس از پیامبر و مهمترین حوادثی که در تبع آن بوجود آمد دقیقا از زبان خود مسلمانان اهل تسنن و بدون حذف هیچگونه موردی پرداخته شده بطوریکه حتی لفظ "رضی الله عنه" نیز پس از اسامی اشخاصی چون عمر،ابوبکر،عثمان،عایشه و... حذف نشده تا با مقایسه این اسناد با دانسته ها و اعتقاداتی که به آنها ایمان داریم هر چه بیشتر به مضحک بودن و نامربوط بودن این الفاظ بعد از این اسامی پی ببریم!!
در این تحقیق در فصل اول به وقایعی چون سقیفه وانتخاب ابوبکر بعنوان اولین خلیفه، بیعت حضرت علی (ع) با وی و بحث غصب فدک و استدلال مضحک ابوبکر برای این عمل اشاره شده است. در فصل دوم مواردی چون ترتیب انتصاب عمر و وابستگی شدید او به حضرت علی (ع) بیان شده و در فصل سوم انتصاب عثمان بعنوان خلیفه ی سوم واستدلالی جالب!!از سوی اهل تسنن برای رفتارفاسقانه وی مورد بحث قرار گرفته است. در انتهانیزدر فصل چهارم واقعه غدیر خم و اعتقادات اهل تسنن در باره حضرت علی (ع) بیان گردیده است.
4
با امید به اینکه که این پژوهش گوشه ای از اعتقادات بی پایه و اساس اهل سنت در باره چگونگی غصب ولایت و ظلم به ایشان را نشان دهد.
درپایان امیدوارم حجت الاسلام والمسلمین آقای فضلعلی با توجه توجه به اطلاعات گسترده ای که در حوزه دین و ولایت دارند کاستی های این تحقیق را نادیده گرفته و اینجانب را از راهنماییهایشان محروم نفرمایند.
محمدمهدی مداح
اردیبهشت84
تهران
فصل اول: ابوبکر صدیق رضی الله عنه نخستین جانشین پیامبرصلی الله
ابوبکر صدیق رضی الله عنه واجد شرایط خلافت
شورا در اسلام و خلافت سیدنا ابوبکر رضی الله عنه
مراسم بیعت با سیدنا ابوبکر رضی الله عنه
بیعت عمومی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 85 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
پیدایش تشیع و تسنن از چه زمانی بوده است ؟
کلمة شیعه چهار بار در قرآن مجید در سوره های مریم آیه 69 و قصص آیه 15 و نیز قصص آیه 15 و صافات آیه 83، ذکر شده است، در سورة صافات حضرت حق ابراهیم خلیل را در روش و منش و اخلاق و عمل، و ایمان و عقیده، و جهاد و عبادت شیعه نوح شمرده است. و ان من شیعته لإبراهیم: و بی تردید ابراهیم از پیروان نوح بوده است.و نیز کلمة شیعه ده ها بار به نقل کتاب های معتبر تشیع و تسنن به زبان پیامبر در رابطه با اقتدا کنندگان به امیرالمؤمنین علیه السلام جاری شده است مانند: یا علی انت و شیعتک هم الفائزون.بنابراین طلوع شیعه از افق قرآن و روایات پیامبر بوده و امری صد در صد الهی است. پس از مرگ پیامبر که نگذاشتند خلافت و حکومت بر روح تشیع، و محور تعبد، و حقیقت علم، و نور بصیرت امیرالمؤمنین مستقر شود و درصد بالایی از توده عوام دنبال دیگران رفتند و به وسیله حکام و عالمان خریده شده از طرف حکام مکتبی را بر پایه احادیث صحیح و سقیم که در شش کتاب مشهورشان جمع آوری شده که بخشی از آنها در میزان حدیث شناسی مردود است و بنا نهادند و پس از آن که نزدیک یک قرن از وفات پیامبر گذشته بود به سبب بنای مکتب بر حدیث نام مکتب را مکتب سنت یا حدیث و پیروانش را اهل تسنن نامیدند، البته تدوین حدیث در شیعه طبق نقل کتاب های معتبر از زمان خود پیامبر صورت گرفت و تدوین حدیث در اهل سنت از زمان عمر بن عبد العزیز شروع شد. شیعه دین خود را از امامان معصوم و به ویژه امیرالمؤمنین علیه السلام که سی سال در کنار پیامبر بود و پیامبر از او تعبیر به باب مدینه علم خود کرد می ـ گیرد و اقتدایش به علی و امامان به دستور مستقیم خدا در قرآن و فرمان پیامبر است و اهل تسنن دین خود را از ابوحنیفه و شافعی و مالک و احمد حنبل می گیرد که هیچ کدامشان در عصر پیامبر نبودند بلکـه عالمانی بودند که از عصر حاکم عباسی, منصور دوانیقی به بعد به تدوین فقه و حدیث همت گماشتند.به همین سبب ما شیعة علوی و در حقیقت به عبارت دیگر با اقتدای به علی شیعة نبوی هستیم و اهل تسنن که برادران دینی ما می باشند و چهار فرقه اند به ناچار پیرو ابوحنیفه (حنفی) و پیرو شافعی (شافعی) و پیرو مالک (مالکی) و پیرو احمد حنبل (حنبلی) هستند.
هدایاى پیامبر(ص)
چند سؤال اساسى
با توجه به آنکه پیامبر و ائمه معصومین (ع) همانند سایر مردم نیاز به غذا، لباس و مسکن داشتند و خود آنان مردم را تشویق به اهمیت دادن به مسائل اقتصادى مىکردند، چند سؤال در این جا مطرح مىشود:
پیامبر اسلام و اهل بیت او از چه طریقى نیازمندیهاى مادى خویش را تأمین مىکردند؟ آیا آنان صرفاً از بیتالمال استفاده مىکردند؟
آیا فعالیتهاى اقتصادى از قبیل: کشاورزى، دامدارى و تجارت داشتند؟ کمکهاى مالى آنان به نیازمندان از چه طریقى تهیه مىشد؟
توضیح این که رسول گرامى اسلام (ع) و خاندان آن حضرت کمکهاى مالى فراوانى به فقرا، مستمندان، نیازمندان مىکردند. بردههایى را مىخریدند و در راه خدا آزاد مىکردند که در روایتى آمده است امیر مؤمنان (ع) هزار برده در راه خدا خرید و آزاد کرد.)33)
امام سجاد (ع) نیز بردگانى در راه خدا آزاد کرد. آن بزرگوار بردگانى را خریدارى کرده، مدتى تحت آموزش و تربیت قرار مىداد و سپس آزادشان مىکرد و آنان به صورت انسانهاى نمونه به فعالیت فرهنگى و تربیتى مىپرداختند و پس از آزادى نیز ارتباطشان با امام قطع نمىشد. «على بن طاووس» ضمن اعمال ماه رمضان مىنویسد: على بن الحسین (ع) شب آخر ماه رمضان بیست نفر برده)یا اندکى بیشتر یا کمتر) را آزاد مىکرد و مىگفت
: خداوند در هر شب ماه رمضان هنگام افطار هفتاد هزار نفر از اهل دوزخ را از عذاب آتش آزاد مىکند و در شب آخر به تعداد کل شبهاى رمضان آزاد مىکند. دوست دارم خداوند ببیند که من در دنیا بردگان خود را آزاد مىکنم تا بلکه مرا در روز رستاخیز از آتش دوزخ آزاد سازد.
امام هیچ خدمتگزارى را بیش از یک سال نگه نمىداشت. وقتى که بردهاى را در اول یا وسط سال به خانه مىآورد شب عید فطر او را آزاد مىساخت و در سال بعد به جاى او شخص دیگرى را مىآورد و باز او را در ماه رمضان آزاد مىساخت، و این روال تا آخر عمر او همچنان ادامه داشت. امام بردگان سیاه پوست را (با وجود آن که به آنان نیاز نداشت) مىخرید و در مراسم حج به عرفات مىآورد و آن گاه که به سوى مشعر کوچ مىکرد آنان را آزاد مىکرد و جوایز مالى به آنان مىداد. (34)
پولها و لباسهایى به شعرا به عنوان جایز مىدادند. همچنین در زمان پیامبر اسلام هیأتها و نمایندگانى از اعراب مىآمدند و اظهار اسلام مىکردند، پیامبر هم هدایایى به آنها مىداد و کمکهاى دیگرى که در مباحث آینده به عنوان نمونه بیان خواهد شد. این کمکها از چه طریقى بود؟ از بیتالمال ؟ و اگر از بیتالمال استفاده مىکردند تمام این هزینهها را از آن جا بر مىداشتند؟ یا مبلغى از آنها را؟ مخصوصاً گاهى ائمه (ع) پولهاى فراوانى به عنوان صله وجایزه به شعراى شیعى و مدافع ولایت مىدادند که شاید براى برخى قابل تصور نبود. آیا اینها از چه محلى بود؟
پاسخ
در پاسخ این سؤالها ذهنیت عمومى در جامعه ما این است که تأمین معاش و زندگى پیامبر اسلام (ع) و ائمه (ع) از محل بیتالمال بوده و اگر بخششها یا کمهایى هم نسبت به فقرا یا نیازمندان داشتند، آن هم از منبع بیتالمال و وجوه عامه بوده که در اختیار آنان بوده است و نسبت به آن ولایت داشتند. اما بررسیها و پژوهشها در تاریخ زندگى پیشوایان اسلام نشان مىدهد که آن بزرگواران اموال و دارایىهاى شخصى نیز داشتند و همه جا و در همه موارد، از بیتالمال استفاده نمىکردند. هدف این کتاب جست و جوى پاسخ این سؤالها و پیگیرى و شناسایى منابع درآمد پیامبر اسلام (ع) و اهل بیت آن حضرت و مشخص ساختن این نکته است که چقدر و در چه مواردى از بیتالمال، و در کدام مواردى از اموال و دارایىهاى شخصى استفاده مىکردند؟
اینک پیش ازآن که این موضوع بررسى شود، از باب مقدمه از هدایاى پیامبر اسلام و صلهها و بخششهاى امامان به شعرا و نیز از کمکهاى مالى آن پیشوایان به افراد مختلف یاد مىکنیم تا حجم بالاى آنها روشن گردد و توجه پیدا کنیم که این مبالغ نمىتوانست از منبع واحدى باشد و طبعاً از منابع مختلف تأمین مىشده است.
هدایاى پیامبر به هیأتهاى نمایندگى قبایل عرب
هیأتهاى نمایندگى قبایل مختلف عرب براى اظهار اسلام، و اعلام انقیاد قبایل خویش، بیشتر در سال نهم هجرت و احیاناً پیش یا پس از آن به حضور رسول اکرم (ص) شرفیاب مىشدند و اسلام و انقیاد قبایل خود را به عرض مىرساندند و مورد لطف ومحبت شخص رسول اکرم (ص) واقع مىشدند، وآن حضرت هدایا و جوایزى به آنان عنایت مىکرد که براى نمونه چند مورد از نظرتان مىگذرد:
1- هیأت نمایندگى ثعلبه
در سال هشتم هجرت پس از بازگشت رسول خدا (ص) از «جعرانه»، چهار نفر از «بنى ثعلبه » نزد رسول خدا آمدند وگفتند ما فرستادگان قبیله خود هستیم و همه اسلام آوردیم. رسولخدا(ص) دستور داد از آنان پذیرایى کردند و پس از چند روز اقامت هنگامى که براى خداحافظى شرفیات شدند، به بلال فرمود تا به آنان جایزه دهد و بلال به هر کدامشان پنج اوقیه(35)نقره جایزه داد و سپس به بلاد خویش برگشتند. (36)
2- هیأت نمایندگى محارب
این هیأت که ده مرد بودند، در سال دهم در حجة الوداع به حضور رسول خدا (ص) رسیدند و در سراى رمله، دختر حارث منزل داده شدند. بلال براى ایشان روز و شب غذا مىبرد و اسلام آوردند وگفتند اسلام بنى محارب در عهده ما و در آن موسمها رسول خدا را دشمنى سرسختتر از آنان نبود. در میان این هیأت مردى از همان دشمنان سر سخت بود که چون رسول خدا او را شناخت،گفت: شکر خدا را که مرا زنده داشت تا به تو ایمان آورم. رسول خدا گفت: این دلها در دست خداست. رسول خدا آنان را نیز جایز داد و بازگشت.(37)
3- هیأت نمایندگى جعدة بن کعب
از بنى جعدة بن کعب «رقادبن عمرو» نزد رسول خدا آمده و اسلام آورد و رسول خدا در «فلج» آب و زمینى به او داد و براى وى سندى نوشت که به گفته صاحب طبقات، نزد بنى جعده محفوظ بوده است. (38)
4- هیأت نمایندگى قشیرین کعب
پیش از حجة الوداع، و پس از غزوه «حنین» چند نفر از بنى قشیر از جمله ثور بن عروه بر رسول خدا وارد شدند و اسلام آوردند و رسول خدا به «ثور» قطعه زمینى بخشید و براى وى سندى نوشت. و نیز قرة بن هبیرة را جایزهاى داد و بردى مرحمت فرمود و او را سرپرست زکاتهاى قبیله قرار داد.(39)
5- هیأت نمایندگى تغلب
شانزده مرد تغلبى از مسلمانان و نصرانیانى که بر خود صلیب زرین آویخته بودند بر رسول خدا وارد شده و در خانه رمله، دختر حارث منزل کردند. رسول خدا با نصرانیان مصالحه کرد که بر دین خود باقى بمانند ولى فرزندان خود را به نصرانیت در نیاورند. مسلمانان را هم جوایزى عطا فرمود. (40)
6- هیأت نمایندگى طیّى
پانزده مرد از قبیله طى... براى دیدار رسول خدا به مدینه آمدند. سرورى این گروه رازیدالخیل بن مهلیل که ازبنى نبهان بود، به عهده داشت. رسولخدا در مسجد بود، اعضاى هیأت شتران خود را در جلوى خان مسجد بسته ونزد حضرت آمدند. رسول خدا اسلام را برایشان عرضه داشت وچون اسلام آوردند به هر یک پنج اوقیه نقره جایزه داد و به زیدالخیل دوازده و نیم اوقیه داد. رسول خدا درباره زیدالخیل مىفرمود: هیچ مردى از عرب نزد من به فضل یاد نشد جز این که او را کمتر از آن یافتم که مىگفتند
، مگر زیدالخیل که او را بیش از آن یافتم که توصیف مىکردند و او رازیدالخیر نامید وسرزمین فید و زمینهاى دیگرى را براى ارتزاق به او واگذار کرد و در این باره به او نوشتهاى هم داد. زید با قوم خود بازگشت و چون به جایى که به آن فرده مىگفتند رسید، به تب مبتلا گشت و پس از سه روز در همان جا درگذشت. بعضى هم، مرگ او را در آخر خلافت عمر دانستهاند. (41)
7- هیأت نمایندگى مراد (42)
فروة بن مسیک مرادى، از ملوک کنده جدا شد و بر رسول خدا وارد شد و، از آن حضرت پیروى کرد ونزد سعد بن عباده منزل گزید و به فرا گرفتن قرآن و احکام اسلام پرداخت. رسول خدا او را دوازده اوقیه جایز داد و بر شترى مرغوب سوار کرد و حلهاى از بافته عمان بخشید و عامل خود بر قبیلههاى:مراد، زبید و مذحج گردانید و خالدبن سعید بن العاص را همراه او براى دریافت صدقات (زکات) فرستاد و به او نوشتهاى در اندازههاى زکات داد. فروه همچنان عامل صدقات بود تا رسول خدا وفات یافت. (43)
پیامبر وصد شتر به آتش افروز جنگ حنین
... پس از تمام شدن جنگ حنین (44) و طائف پیامبر اکرم (ص) نقشه تسلیم شدن و اسلام آوردن «مالک بن عوف» (آتش افروزجنگ حنین و طائف) را ریخت. از وضع او پرسید: گفتند به طائف پناه برده و با قبیله ثقیف همکارى مىکند. پیامبر فرمود: این پیام را از من به او برسانید که اگر اسلام آورَد و به ما بپیوندد من کسان او را آزاد مىسازم و یکصد شتر نیز به او مىبخشم. نمایندگان هوا زن، پیام پیامبر (ص) را به او رسانیدند و او که وضع ثقیف را متزلزل مى دید، و ازقدرت روز افزون اسلام آگاهى داشت، تصمیم گرفت از طائف خارج شود و به مسلمانان بپیوندد، ولى از این مىترسید که ثقیف از تصمیم وى آگاه شوند و او را در داخل بازداشت کنند، از این رو براى اجراى مقصد خویش چنین نقشه کشید: دستور داد در نقطه دورى از طائف کجاوهاى براى او آماده کنند، سپس از آن نقطه با سرعت هر چه زیادتر به جعرانه آمد و اسلام آورد و پیامبر طبق وعدهاى که به او داده بود با وى رفتار کرد (صدشتر به او داد و کسان او را آزاد ساخت)، سپس او را سرپرست مسلمانان قبیلههاى نصر، ثماله و سلمه قرار داد. او بر اثر غرور فطرى و افتخارى که از ناحیه اسلام به دست آورده بود زندگى را بر قبیله ثقیف تنگ کرده، آنها را در مضیقه اقتصادى قرار مىداد، او خود را شرمنده الطاف پیامبر دیده و اشعارى در سماحت بى نظیر و بلند نظرى پیامبر سرود که آغاز آنها این است: من هرگز در میان تمام مردم جهان مانند محمد را نه دیدهام و نه شنیدهام...(45)
موقوفات پیامبر اسلام و اهل بیت (ع)
پیامبر اسلام (ص) و ائمه (ع) گذشته از این که به فقرا، ضعفا،مستمندان و قشرهاى محروم اجتماع کمک مىکردند، آیندگان را نیز فراموش نمىکردند و با به جا گذاشتن صدقات و موقوفات زیادى از املاک وزمینها و اموال خویش، سنت حسنه وقف را پایهریزى کردند. یکى از فصول درخشان زندگانى این پیشوایان بزرگ، اقدامات آنان در زمینه وقف است که هم مردم را به وقف تشویق مىکردند و هم شخصاً املاک و داراییهاى ارزندهاى را وقف مىکردند. پیش از بررسى این موضوع، چند مسأله مقدماتى درباره وقف را ازنظر خوانندگان ارجمند مىگذارنیم.
ضرورت مالکیت واقف، پیش از وقف
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 41 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
مقدمه
تشیع و تسنن هر دو به عنوان دو جریان و خط اصیل اسلامی از صدر اسلام مطرح بوده و همه مسلمانان ـ اعم از شیعه و سنی ـ در خط واحد «صراط مستقیم » قرآن کریم و اسلام ناب محمدی(ص) به سر می برند . نه شیعیان رافضی و بدعت گذارند و مخالف رسول خدا و صحابه صالح آن حضرت و نه اهل تسنن ، ناصبی و دشمن علی و آل علی و اهل بیت(ع) .
اختلافات رایج در بین تشیع و تسنن ، اختلاف بنیادی در متن دین و احکام مشترک مسلمین نیست . این اختلاف بین حق و باطل محض نیست که اگر اثبات شد کدام « فرقه ناجیه » است ، فرقه های دیگر ضاله و باطل و همگی جهنمی باشند ؛ زیرا همه اهل یک خدا و یک قبله و یک دین و آیین هستند و قرآن کریم می فرماید :« به هرکس به شما اظهار اسلام می کند ، مگویید که تو مؤمن نیستی »(نساء : 94) . به اجماع همه مسلمین و همه علمای اسلام ،به طور طبیعی ، شیعه یا سنی بودن جرم و گناه و کفر نیست . به خصوص که دین اکثریت مسلمین ، سنتی و تقلیدی است و نه مبتنی بر اجتهاد و عموماً نیت همگان پاک و صادقانه است و آن چه را که دارند ، همه از خدا و رسول و میراث آن حضرت می دانند ؛ و مردم مسلمان عموماً فیلسوف و فقیه هم نیستند ؛ درست و غلط به روشنی برای همگان روشن نیست . هرگز ساده دلانه تصور نکنیم که آنچه ما می گوییم حق محض است و هر کس آن را نپذیرد یا مغرض است یا احمق و یا گمراه و فریب خورده و به هر حال ، جزء « فرقه های ضاله » و دوزخی .
اختلافات موجود میان تشیع و تسنن ، برخی ساخته فتنه گران قدرت پرست بیگانه از مصالح امت اسلامی است ؛ برخی ساخته حکام فاسد و دنیاپرست از بنی امیه و بنی عباس و بعضی از حکام دوره های بعدی ( مانند بعضی از شاهان صفوی یا خلافت عثمانی در ترکیه ) است که از تشدید عداوت و اختلافات ساختگی بین مسلمین سود می بردند و برای حفظ قدرت شیطانی خود به فرقه ای روی آورده و خود را ریاکارانه مدافع حق و دین رسول خدا(ص) جلوه داده و طوایف دیگر را که دشمنان سیاسی خود می دیدند ، تکفیر نمودند و خون شان را حلال شمردند تا با قلع و قمع آنان ، نه به عدالت و معنویت و سنت های قرآن و رسول خدا (ص) جامه عمل بپوشانند ، بلکه بر هوس ها و شهوات و قدرت خود بیفزایند . این قبیل دشمنی های ساختگی ممکن است امروزه با گذشت زمان ، سند تاریخی پیدا کند . قسمت وسیع تر این دشمنی های جدید نیز دست پخت سران نظم نوین جهانی است که در تمدن آینده بشر ، هیچ موقعیتی و نقشی و سهمی برای مسلمین قائل نیستند ؛ به جز این که در بازی های سیاست استراتژیک آنان ، نقش دو تیغه یک قیچی را ایفا کنند که دشمنی لبه های آن ، در ع
ین تصادمی که با هم دارند ، در دست دشمنی به کار گرفته می شوند کهحکومتش از قبل این دشمنی ها تحکیم شده است .
اختلاف بین شیعه و سنی
اختلافات بین شیعه و سنی واقعیت تاریخی دارد و نمی توان با پاک کردن صورت اختلاف واقعیت دو نوع نگرش و برداشت متفاوت را انکار کرد ؛ اما همه این اختلافات ، در حد دو نوع نگرش و برداشت متفاوت از اسلام است که به درک بهتر اسلام کمک می کند . هیچ شیعه ای اهل تسنن را کافر یا گمراه نمی داند و هیچ اهل سنتی هم شیعیان را که به همان قرآن و سنت محمدی(ص) ایمان دارند ، تکفیر نمی کند ؛ چرا که علی و اولاد او هر چه می گویند ، از خویشتن نیست ، بلکه میراث نبوی و علم لدنی وراثتی الهی است . در واقع بیش از 80 درصد اعتقادات ، اخلاقیات ، سنت های دینی رایج در میان مسلمین ، اشتراکی و تقریباً همانند هم است و تمدن و فرهنگی که این دو جریان برای بشر به میراث گذاشته اند ،به دست هر دو ساخته شده و مختص شیعیان به تنهایی یا اهل تسنن به تنهایی نیست . اگر اختلافی هست در اصل توحید ، نبوت ، معاد و حقانیت آیات قرآن و تحریف ناپذیری آن نیست ؛ بلکه در مسائل فرعی عملی یا اعتقادی است ؛ و در این مسائل هم برداشت های بسیاری از علما
ی بزرگ وجود دارد و کسانی هم که در این مسائل تخصصی ندارند ، اگر صدق و اخلاص و معنویت راستینی داشته باشند ، نه مستحق عذاب و ضلالت اند و نه بدعت گذار محسوب می شوند .
امام از نظر شیعیان، محوری است که همبستگی و انسجام وجود عالم بر گرد او میچرخد و کسی است که با آشنا نمودن پیروان خویش، با معنای درونی و عمق باطنی کتاب، افق آخرت و معاد را بر روی آنان میگشاید. در حالی که از نظر اهل تسنن، امام محور نظم اجتماعی است که هیچگونه رسالت تاویل متن و کتاب، یا رسالت الوهی مابعد الطبیعی بر وی نیست. در تسنن، وجود امام، مفهوم و ضرورتی مقدس نیست، بلکه از زمره مفاهیم عادی و غیرمذهبی است. امام یا خلیفه کسی است که پیروانش وی را به این مقام برمی گزینند، در حالی که در تشیع، امام وجودی مقدس و الوهی است که امام بودنش در گرو و گزینش مومنان نیست. او مظهر واقعیت ذاتی بشر است. از همین رو گفتهاند هر کس بمیرد و امام زمان خود را نشناخته باشد، به مرگ روزگار جاهلیت مرده است. مادام که نگهبان و مفسری که به بطن و حکمت قرآن اشراف داشته باشد، در میان نباشد، خود قرآن به تنهایی نمیتواند حجت باشد. این شناسنده و مفسر بطن و باطن قرآن، همان امام یا پیشوای روحانی است.
فارابی بر بستر چنین درکی از امامت و اسلام و متاثر از فلسفه سیاسی یونان، به تحلیل اجتماع و آنگاه تدوین فلسفه سیاسی خود پرداخت. فارابی جامعه را به دو دسته تقسیم میکند: مدینه فاضله و مدینه جاهله. مدینه فاضله اجتماعی است که در آن عدالت و سعادت واقعی حکمرواست و رئیس و مرشد آن مدینه از حکماست و قدرت رهبری و هدایت مدینه را داراست. مدینه فاضله عیناً مانند پیکر سالم انسانی است. مرشد و رهبر این جامعه باید دارای جسم و جان نیرومند و هوش و زیرکی و قدرت بیان باشد، دانش دوست، کم شهوت و عاری از هوس، بزرگ منش و بی اعتنا به امور دنیوی، دوستدار عدالت و متنفر از ظلم و شجاع و مدافع حق باشد. در مدینهای که تحت ریاست چنین مدیر و مدبری است،
سیالیت مرز اندیشة سیاسی شیعه و سنی در عصرجدید؛
بازخوانی توفیق الشاوی از نظریة ولایت فقیه امام خمینی(ره)
به رغم وجوه اساسی متفاوت در اندیشة سیاسی شیعه و اهل سنت، در روش و موضوع، شباهتهایی نیز میان آنها وجود دارد. در مقالة حاضر تلاش شده است تا خوانش اهل سنت از نظریة ولایت فقیه امام خمینی(ره) در اندیشة توفیق الشاوی ارائه شود. بر اساس این خوانش، نظریة ولایت فقیه با عنایت به عناصر مهمی چون نقش مردم و حضور عنصر شورا در تصمیم
گیریها معرفی شده است. به زعم الشاوی عناصر مذکور دلالت بر همگرایی اندیشة سیاسی جدید اهل سنت با مبادی سیاست اسلامی از دیدگاه امام خمینی(ره) دارند؛ چرا که در اندیشة سیاسی اهل سنت شاهد فاصله گرفتن از تغلب و در اندیشة سیاسی شیعی شاهد جداسازی نصب خاص از نصب عام میباشیم که مجال مناسب برای جمع بین نقش مؤثر مردم و اعتقاد به نصب الهی را فراهم آورده است. به جز این، ضرورت عقلی اقامة حکومت و پیوند شریعت اسلام با سیاست نیز وحدتبخش دو اندیشة بالا در عصر پسااستعماری است.
طرح نظریةولایت فقیه توسط امام خمینی(ره) و به دنبال آن وقوع انقلاب اسلامی ایران با واکنشهای مختلفی مواجه شد. در جهان عرب و در میان مسلمانان، گرچه از نظر سیاسی و سیاستهای منطقهای و بینالمللی به دلیل تهدید پنداشتن انقلاب ایران و بدگمانی، بیتوجهی و جفای زیادی به آن روا داشته شد (غنوم، 1998م) و در عرصة اندیشه و نظر به رغم بسیاری از انتقادات، برخی از متفکران آن را منصفانه بررسی کردند (القرضاوی، 1419ق) و، البته با احتیاط، به آن خوشامد گفتند. به ویژه از آن جهت که در نظر آنها به هر حال حکومت مبتنی بر ولایت فقیه ایران، یک حکومت اسلامی است؛ مسئلهای که پس از فروپاشی خلافت عثمانی، دغدغة اولیة اسلامگرایان و خلافتگرایان بود و از این منظر بررسی، ارزیابی و اخذ نکات مثبت نظری آن، به ویژه در رابطه با مردمسالاری، میتوانست راهگشای آنان در حوزة نظر و عمل باشد.
برای برخی از اندیشمندان معاصر اهل سنت، طرح و اجرای نظریة ولایت فقیه، نقطة عطف مهمی در اندیشة سیاسی اسلام است؛ زیرا از یک سو بر نقش برجستة مردم در عصر غیبت تأکید دارد و بدین ترتیب از نظریههای استخلافی فاصله گرفته است و از سوی دیگر، باعث فتح باب تقریب میان شیعه و اهل سنت شده است. نکتة سوم اینکه باعث ایجاد انقلاب و سرنگونی نظام مستبدی شد که با اتکاء به بیگانگان بر یک ملت مسلمان سیطره داشت.
یکی از متفکران اهل سنت که به تفصیل تقارب اندیشة اهل سنت و شیعه را بررسی کرده، توفیق محمد الشاوی است. وی در کتاب «فقه الحکومة الاسلامیة بین السنة و الشیعة» با بررسی نظریة ولایت فقیه امام خمینی(ره)، توجه این نظریه به شورا و نقش مردم در حکومت اسلامی را گامی مهم در نزدیکی دو اندیشة سیاسی اهل سنت و شیعه به یکدیگر میداند (بحرانی، 1383، صص193-222).
1. طرح مسئله
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 85 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
پیدایش تشیع و تسنن از چه زمانی بوده است ؟
کلمة شیعه چهار بار در قرآن مجید در سوره های مریم آیه 69 و قصص آیه 15 و نیز قصص آیه 15 و صافات آیه 83، ذکر شده است، در سورة صافات حضرت حق ابراهیم خلیل را در روش و منش و اخلاق و عمل، و ایمان و عقیده، و جهاد و عبادت شیعه نوح شمرده است. و ان من شیعته لإبراهیم: و بی تردید ابراهیم از پیروان نوح بوده است.و نیز کلمة شیعه ده ها بار به نقل کتاب های معتبر تشیع و تسنن به زبان پیامبر در رابطه با اقتدا کنندگان به امیرالمؤمنین علیه السلام جاری شده است مانند: یا علی انت و شیعتک هم الفائزون.بنابراین طلوع شیعه از افق قرآن و روایات پیامبر بوده و امری صد در صد الهی است. پس از مرگ پیامبر که نگذاشتند خلافت و حکومت بر روح تشیع، و محور تعبد، و حقیقت علم، و نور بصیرت امیرالمؤمنین مستقر شود و درصد بالایی از توده عوام دنبال دیگران رفتند و به وسیله حکام و عالمان خریده شده از طرف حکام مکتبی را بر پایه احادیث صحیح و سقیم که در شش کتاب مشهورشان جمع آوری شده که بخشی از آنها در میزان حدیث شناسی مردود است و بنا نهادند و پس از آن که نزدیک یک قرن از وفات پیامبر گذشته بود به سبب بنای مکتب بر حدیث نام مکتب را مکتب سنت یا حدیث و پیروانش را اهل تسنن نامیدند، البته تدوین حدیث در شیعه طبق نقل کتاب های معتبر از زمان خود پیامبر صورت گرفت و تدوین حدیث در اهل سنت از زمان عمر بن عبد العزیز شروع شد. شیعه دین خود را از امامان معصوم و به ویژه امیرالمؤمنین علیه السلام که سی سال در کنار پیامبر بود و پیامبر از او تعبیر به باب مدینه علم خود کرد می ـ گیرد و اقتدایش به علی و امامان به دستور مستقیم خدا در قرآن و فرمان پیامبر است و اهل تسنن دین خود را از ابوحنیفه و شافعی و مالک و احمد حنبل می گیرد که هیچ کدامشان در عصر پیامبر نبودند بلکـه عالمانی بودند که از عصر حاکم عباسی, منصور دوانیقی به بعد به تدوین فقه و حدیث همت گماشتند.به همین سبب ما شیعة علوی و در حقیقت به عبارت دیگر با اقتدای به علی شیعة نبوی هستیم و اهل تسنن که برادران دینی ما می باشند و چهار فرقه اند به ناچار پیرو ابوحنیفه (حنفی) و پیرو شافعی (شافعی) و پیرو مالک (مالکی) و پیرو احمد حنبل (حنبلی) هستند.
هدایاى پیامبر(ص)
چند سؤال اساسى
با توجه به آنکه پیامبر و ائمه معصومین (ع) همانند سایر مردم نیاز به غذا، لباس و مسکن داشتند و خود آنان مردم را تشویق به اهمیت دادن به مسائل اقتصادى مىکردند، چند سؤال در این جا مطرح مىشود:
پیامبر اسلام و اهل بیت او از چه طریقى نیازمندیهاى مادى خویش را تأمین مىکردند؟ آیا آنان صرفاً از بیتالمال استفاده مىکردند؟
آیا فعالیتهاى اقتصادى از قبیل: کشاورزى، دامدارى و تجارت داشتند؟ کمکهاى مالى آنان به نیازمندان از چه طریقى تهیه مىشد؟
توضیح این که رسول گرامى اسلام (ع) و خاندان آن حضرت کمکهاى مالى فراوانى به فقرا، مستمندان، نیازمندان مىکردند. بردههایى را مىخریدند و در راه خدا آزاد مىکردند که در روایتى آمده است امیر مؤمنان (ع) هزار برده در راه خدا خرید و آزاد کرد.)33)
امام سجاد (ع) نیز بردگانى در راه خدا آزاد کرد. آن بزرگوار بردگانى را خریدارى کرده، مدتى تحت آموزش و تربیت قرار مىداد و سپس آزادشان مىکرد و آنان به صورت انسانهاى نمونه به فعالیت فرهنگى و تربیتى مىپرداختند و پس از آزادى نیز ارتباطشان با امام قطع نمىشد. «على بن طاووس» ضمن اعمال ماه رمضان مىنویسد: على بن الحسین (ع) شب آخر ماه رمضان بیست نفر برده)یا اندکى بیشتر یا کمتر) را آزاد مىکرد و مىگفت
: خداوند در هر شب ماه رمضان هنگام افطار هفتاد هزار نفر از اهل دوزخ را از عذاب آتش آزاد مىکند و در شب آخر به تعداد کل شبهاى رمضان آزاد مىکند. دوست دارم خداوند ببیند که من در دنیا بردگان خود را آزاد مىکنم تا بلکه مرا در روز رستاخیز از آتش دوزخ آزاد سازد.
امام هیچ خدمتگزارى را بیش از یک سال نگه نمىداشت. وقتى که بردهاى را در اول یا وسط سال به خانه مىآورد شب عید فطر او را آزاد مىساخت و در سال بعد به جاى او شخص دیگرى را مىآورد و باز او را در ماه رمضان آزاد مىساخت، و این روال تا آخر عمر او همچنان ادامه داشت. امام بردگان سیاه پوست را (با وجود آن که به آنان نیاز نداشت) مىخرید و در مراسم حج به عرفات مىآورد و آن گاه که به سوى مشعر کوچ مىکرد آنان را آزاد مىکرد و جوایز مالى به آنان مىداد. (34)
پولها و لباسهایى به شعرا به عنوان جایز مىدادند. همچنین در زمان پیامبر اسلام هیأتها و نمایندگانى از اعراب مىآمدند و اظهار اسلام مىکردند، پیامبر هم هدایایى به آنها مىداد و کمکهاى دیگرى که در مباحث آینده به عنوان نمونه بیان خواهد شد. این کمکها از چه طریقى بود؟ از بیتالمال ؟ و اگر از بیتالمال استفاده مىکردند تمام این هزینهها را از آن جا بر مىداشتند؟ یا مبلغى از آنها را؟ مخصوصاً گاهى ائمه (ع) پولهاى فراوانى به عنوان صله وجایزه به شعراى شیعى و مدافع ولایت مىدادند که شاید براى برخى قابل تصور نبود. آیا اینها از چه محلى بود؟
پاسخ
در پاسخ این سؤالها ذهنیت عمومى در جامعه ما این است که تأمین معاش و زندگى پیامبر اسلام (ع) و ائمه (ع) از محل بیتالمال بوده و اگر بخششها یا کمهایى هم نسبت به فقرا یا نیازمندان داشتند، آن هم از منبع بیتالمال و وجوه عامه بوده که در اختیار آنان بوده است و نسبت به آن ولایت داشتند. اما بررسیها و پژوهشها در تاریخ زندگى پیشوایان اسلام نشان مىدهد که آن بزرگواران اموال و دارایىهاى شخصى نیز داشتند و همه جا و در همه موارد، از بیتالمال استفاده نمىکردند. هدف این کتاب جست و جوى پاسخ این سؤالها و پیگیرى و شناسایى منابع درآمد پیامبر اسلام (ع) و اهل بیت آن حضرت و مشخص ساختن این نکته است که چقدر و در چه مواردى از بیتالمال، و در کدام مواردى از اموال و دارایىهاى شخصى استفاده مىکردند؟
اینک پیش ازآن که این موضوع بررسى شود، از باب مقدمه از هدایاى پیامبر اسلام و صلهها و بخششهاى امامان به شعرا و نیز از کمکهاى مالى آن پیشوایان به افراد مختلف یاد مىکنیم تا حجم بالاى آنها روشن گردد و توجه پیدا کنیم که این مبالغ نمىتوانست از منبع واحدى باشد و طبعاً از منابع مختلف تأمین مىشده است.
هدایاى پیامبر به هیأتهاى نمایندگى قبایل عرب
هیأتهاى نمایندگى قبایل مختلف عرب براى اظهار اسلام، و اعلام انقیاد قبایل خویش، بیشتر در سال نهم هجرت و احیاناً پیش یا پس از آن به حضور رسول اکرم (ص) شرفیاب مىشدند و اسلام و انقیاد قبایل خود را به عرض مىرساندند و مورد لطف ومحبت شخص رسول اکرم (ص) واقع مىشدند، وآن حضرت هدایا و جوایزى به آنان عنایت مىکرد که براى نمونه چند مورد از نظرتان مىگذرد:
1- هیأت نمایندگى ثعلبه
در سال هشتم هجرت پس از بازگشت رسول خدا (ص) از «جعرانه»، چهار نفر از «بنى ثعلبه » نزد رسول خدا آمدند وگفتند ما فرستادگان قبیله خود هستیم و همه اسلام آوردیم. رسولخدا(ص) دستور داد از آنان پذیرایى کردند و پس از چند روز اقامت هنگامى که براى خداحافظى شرفیات شدند، به بلال فرمود تا به آنان جایزه دهد و بلال به هر کدامشان پنج اوقیه(35)نقره جایزه داد و سپس به بلاد خویش برگشتند. (36)
2- هیأت نمایندگى محارب
این هیأت که ده مرد بودند، در سال دهم در حجة الوداع به حضور رسول خدا (ص) رسیدند و در سراى رمله، دختر حارث منزل داده شدند. بلال براى ایشان روز و شب غذا مىبرد و اسلام آوردند وگفتند اسلام بنى محارب در عهده ما و در آن موسمها رسول خدا را دشمنى سرسختتر از آنان نبود. در میان این هیأت مردى از همان دشمنان سر سخت بود که چون رسول خدا او را شناخت،گفت: شکر خدا را که مرا زنده داشت تا به تو ایمان آورم. رسول خدا گفت: این دلها در دست خداست. رسول خدا آنان را نیز جایز داد و بازگشت.(37)
3- هیأت نمایندگى جعدة بن کعب
از بنى جعدة بن کعب «رقادبن عمرو» نزد رسول خدا آمده و اسلام آورد و رسول خدا در «فلج» آب و زمینى به او داد و براى وى سندى نوشت که به گفته صاحب طبقات، نزد بنى جعده محفوظ بوده است. (38)
4- هیأت نمایندگى قشیرین کعب
پیش از حجة الوداع، و پس از غزوه «حنین» چند نفر از بنى قشیر از جمله ثور بن عروه بر رسول خدا وارد شدند و اسلام آوردند و رسول خدا به «ثور» قطعه زمینى بخشید و براى وى سندى نوشت. و نیز قرة بن هبیرة را جایزهاى داد و بردى مرحمت فرمود و او را سرپرست زکاتهاى قبیله قرار داد.(39)
5- هیأت نمایندگى تغلب
شانزده مرد تغلبى از مسلمانان و نصرانیانى که بر خود صلیب زرین آویخته بودند بر رسول خدا وارد شده و در خانه رمله، دختر حارث منزل کردند. رسول خدا با نصرانیان مصالحه کرد که بر دین خود باقى بمانند ولى فرزندان خود را به نصرانیت در نیاورند. مسلمانان را هم جوایزى عطا فرمود. (40)
6- هیأت نمایندگى طیّى
پانزده مرد از قبیله طى... براى دیدار رسول خدا به مدینه آمدند. سرورى این گروه رازیدالخیل بن مهلیل که ازبنى نبهان بود، به عهده داشت. رسولخدا در مسجد بود، اعضاى هیأت شتران خود را در جلوى خان مسجد بسته ونزد حضرت آمدند. رسول خدا اسلام را برایشان عرضه داشت وچون اسلام آوردند به هر یک پنج اوقیه نقره جایزه داد و به زیدالخیل دوازده و نیم اوقیه داد. رسول خدا درباره زیدالخیل مىفرمود: هیچ مردى از عرب نزد من به فضل یاد نشد جز این که او را کمتر از آن یافتم که مىگفتند
، مگر زیدالخیل که او را بیش از آن یافتم که توصیف مىکردند و او رازیدالخیر نامید وسرزمین فید و زمینهاى دیگرى را براى ارتزاق به او واگذار کرد و در این باره به او نوشتهاى هم داد. زید با قوم خود بازگشت و چون به جایى که به آن فرده مىگفتند رسید، به تب مبتلا گشت و پس از سه روز در همان جا درگذشت. بعضى هم، مرگ او را در آخر خلافت عمر دانستهاند. (41)
7- هیأت نمایندگى مراد (42)
فروة بن مسیک مرادى، از ملوک کنده جدا شد و بر رسول خدا وارد شد و، از آن حضرت پیروى کرد ونزد سعد بن عباده منزل گزید و به فرا گرفتن قرآن و احکام اسلام پرداخت. رسول خدا او را دوازده اوقیه جایز داد و بر شترى مرغوب سوار کرد و حلهاى از بافته عمان بخشید و عامل خود بر قبیلههاى:مراد، زبید و مذحج گردانید و خالدبن سعید بن العاص را همراه او براى دریافت صدقات (زکات) فرستاد و به او نوشتهاى در اندازههاى زکات داد. فروه همچنان عامل صدقات بود تا رسول خدا وفات یافت. (43)
پیامبر وصد شتر به آتش افروز جنگ حنین
... پس از تمام شدن جنگ حنین (44) و طائف پیامبر اکرم (ص) نقشه تسلیم شدن و اسلام آوردن «مالک بن عوف» (آتش افروزجنگ حنین و طائف) را ریخت. از وضع او پرسید: گفتند به طائف پناه برده و با قبیله ثقیف همکارى مىکند. پیامبر فرمود: این پیام را از من به او برسانید که اگر اسلام آورَد و به ما بپیوندد من کسان او را آزاد مىسازم و یکصد شتر نیز به او مىبخشم. نمایندگان هوا زن، پیام پیامبر (ص) را به او رسانیدند و او که وضع ثقیف را متزلزل مى دید، و ازقدرت روز افزون اسلام آگاهى داشت، تصمیم گرفت از طائف خارج شود و به مسلمانان بپیوندد، ولى از این مىترسید که ثقیف از تصمیم وى آگاه شوند و او را در داخل بازداشت کنند، از این رو براى اجراى مقصد خویش چنین نقشه کشید: دستور داد در نقطه دورى از طائف کجاوهاى براى او آماده کنند، سپس از آن نقطه با سرعت هر چه زیادتر به جعرانه آمد و اسلام آورد و پیامبر طبق وعدهاى که به او داده بود با وى رفتار کرد (صدشتر به او داد و کسان او را آزاد ساخت)، سپس او را سرپرست مسلمانان قبیلههاى نصر، ثماله و سلمه قرار داد. او بر اثر غرور فطرى و افتخارى که از ناحیه اسلام به دست آورده بود زندگى را بر قبیله ثقیف تنگ کرده، آنها را در مضیقه اقتصادى قرار مىداد، او خود را شرمنده الطاف پیامبر دیده و اشعارى در سماحت بى نظیر و بلند نظرى پیامبر سرود که آغاز آنها این است: من هرگز در میان تمام مردم جهان مانند محمد را نه دیدهام و نه شنیدهام...(45)
موقوفات پیامبر اسلام و اهل بیت (ع)
پیامبر اسلام (ص) و ائمه (ع) گذشته از این که به فقرا، ضعفا،مستمندان و قشرهاى محروم اجتماع کمک مىکردند، آیندگان را نیز فراموش نمىکردند و با به جا گذاشتن صدقات و موقوفات زیادى از املاک وزمینها و اموال خویش، سنت حسنه وقف را پایهریزى کردند. یکى از فصول درخشان زندگانى این پیشوایان بزرگ، اقدامات آنان در زمینه وقف است که هم مردم را به وقف تشویق مىکردند و هم شخصاً املاک و داراییهاى ارزندهاى را وقف مىکردند. پیش از بررسى این موضوع، چند مسأله مقدماتى درباره وقف را ازنظر خوانندگان ارجمند مىگذارنیم.
ضرورت مالکیت واقف، پیش از وقف
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 41 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
مقدمه
تشیع و تسنن هر دو به عنوان دو جریان و خط اصیل اسلامی از صدر اسلام مطرح بوده و همه مسلمانان ـ اعم از شیعه و سنی ـ در خط واحد «صراط مستقیم » قرآن کریم و اسلام ناب محمدی(ص) به سر می برند . نه شیعیان رافضی و بدعت گذارند و مخالف رسول خدا و صحابه صالح آن حضرت و نه اهل تسنن ، ناصبی و دشمن علی و آل علی و اهل بیت(ع) .
اختلافات رایج در بین تشیع و تسنن ، اختلاف بنیادی در متن دین و احکام مشترک مسلمین نیست . این اختلاف بین حق و باطل محض نیست که اگر اثبات شد کدام « فرقه ناجیه » است ، فرقه های دیگر ضاله و باطل و همگی جهنمی باشند ؛ زیرا همه اهل یک خدا و یک قبله و یک دین و آیین هستند و قرآن کریم می فرماید :« به هرکس به شما اظهار اسلام می کند ، مگویید که تو مؤمن نیستی »(نساء : 94) . به اجماع همه مسلمین و همه علمای اسلام ،به طور طبیعی ، شیعه یا سنی بودن جرم و گناه و کفر نیست . به خصوص که دین اکثریت مسلمین ، سنتی و تقلیدی است و نه مبتنی بر اجتهاد و عموماً نیت همگان پاک و صادقانه است و آن چه را که دارند ، همه از خدا و رسول و میراث آن حضرت می دانند ؛ و مردم مسلمان عموماً فیلسوف و فقیه هم نیستند ؛ درست و غلط به روشنی برای همگان روشن نیست . هرگز ساده دلانه تصور نکنیم که آنچه ما می گوییم حق محض است و هر کس آن را نپذیرد یا مغرض است یا احمق و یا گمراه و فریب خورده و به هر حال ، جزء « فرقه های ضاله » و دوزخی .
اختلافات موجود میان تشیع و تسنن ، برخی ساخته فتنه گران قدرت پرست بیگانه از مصالح امت اسلامی است ؛ برخی ساخته حکام فاسد و دنیاپرست از بنی امیه و بنی عباس و بعضی از حکام دوره های بعدی ( مانند بعضی از شاهان صفوی یا خلافت عثمانی در ترکیه ) است که از تشدید عداوت و اختلافات ساختگی بین مسلمین سود می بردند و برای حفظ قدرت شیطانی خود به فرقه ای روی آورده و خود را ریاکارانه مدافع حق و دین رسول خدا(ص) جلوه داده و طوایف دیگر را که دشمنان سیاسی خود می دیدند ، تکفیر نمودند و خون شان را حلال شمردند تا با قلع و قمع آنان ، نه به عدالت و معنویت و سنت های قرآن و رسول خدا (ص) جامه عمل بپوشانند ، بلکه بر هوس ها و شهوات و قدرت خود بیفزایند . این قبیل دشمنی های ساختگی ممکن است امروزه با گذشت زمان ، سند تاریخی پیدا کند . قسمت وسیع تر این دشمنی های جدید نیز دست پخت سران نظم نوین جهانی است که در تمدن آینده بشر ، هیچ موقعیتی و نقشی و سهمی برای مسلمین قائل نیستند ؛ به جز این که در بازی های سیاست استراتژیک آنان ، نقش دو تیغه یک قیچی را ایفا کنند که دشمنی لبه های آن ، در ع
ین تصادمی که با هم دارند ، در دست دشمنی به کار گرفته می شوند کهحکومتش از قبل این دشمنی ها تحکیم شده است .
اختلاف بین شیعه و سنی
اختلافات بین شیعه و سنی واقعیت تاریخی دارد و نمی توان با پاک کردن صورت اختلاف واقعیت دو نوع نگرش و برداشت متفاوت را انکار کرد ؛ اما همه این اختلافات ، در حد دو نوع نگرش و برداشت متفاوت از اسلام است که به درک بهتر اسلام کمک می کند . هیچ شیعه ای اهل تسنن را کافر یا گمراه نمی داند و هیچ اهل سنتی هم شیعیان را که به همان قرآن و سنت محمدی(ص) ایمان دارند ، تکفیر نمی کند ؛ چرا که علی و اولاد او هر چه می گویند ، از خویشتن نیست ، بلکه میراث نبوی و علم لدنی وراثتی الهی است . در واقع بیش از 80 درصد اعتقادات ، اخلاقیات ، سنت های دینی رایج در میان مسلمین ، اشتراکی و تقریباً همانند هم است و تمدن و فرهنگی که این دو جریان برای بشر به میراث گذاشته اند ،به دست هر دو ساخته شده و مختص شیعیان به تنهایی یا اهل تسنن به تنهایی نیست . اگر اختلافی هست در اصل توحید ، نبوت ، معاد و حقانیت آیات قرآن و تحریف ناپذیری آن نیست ؛ بلکه در مسائل فرعی عملی یا اعتقادی است ؛ و در این مسائل هم برداشت های بسیاری از علما
ی بزرگ وجود دارد و کسانی هم که در این مسائل تخصصی ندارند ، اگر صدق و اخلاص و معنویت راستینی داشته باشند ، نه مستحق عذاب و ضلالت اند و نه بدعت گذار محسوب می شوند .
امام از نظر شیعیان، محوری است که همبستگی و انسجام وجود عالم بر گرد او میچرخد و کسی است که با آشنا نمودن پیروان خویش، با معنای درونی و عمق باطنی کتاب، افق آخرت و معاد را بر روی آنان میگشاید. در حالی که از نظر اهل تسنن، امام محور نظم اجتماعی است که هیچگونه رسالت تاویل متن و کتاب، یا رسالت الوهی مابعد الطبیعی بر وی نیست. در تسنن، وجود امام، مفهوم و ضرورتی مقدس نیست، بلکه از زمره مفاهیم عادی و غیرمذهبی است. امام یا خلیفه کسی است که پیروانش وی را به این مقام برمی گزینند، در حالی که در تشیع، امام وجودی مقدس و الوهی است که امام بودنش در گرو و گزینش مومنان نیست. او مظهر واقعیت ذاتی بشر است. از همین رو گفتهاند هر کس بمیرد و امام زمان خود را نشناخته باشد، به مرگ روزگار جاهلیت مرده است. مادام که نگهبان و مفسری که به بطن و حکمت قرآن اشراف داشته باشد، در میان نباشد، خود قرآن به تنهایی نمیتواند حجت باشد. این شناسنده و مفسر بطن و باطن قرآن، همان امام یا پیشوای روحانی است.
فارابی بر بستر چنین درکی از امامت و اسلام و متاثر از فلسفه سیاسی یونان، به تحلیل اجتماع و آنگاه تدوین فلسفه سیاسی خود پرداخت. فارابی جامعه را به دو دسته تقسیم میکند: مدینه فاضله و مدینه جاهله. مدینه فاضله اجتماعی است که در آن عدالت و سعادت واقعی حکمرواست و رئیس و مرشد آن مدینه از حکماست و قدرت رهبری و هدایت مدینه را داراست. مدینه فاضله عیناً مانند پیکر سالم انسانی است. مرشد و رهبر این جامعه باید دارای جسم و جان نیرومند و هوش و زیرکی و قدرت بیان باشد، دانش دوست، کم شهوت و عاری از هوس، بزرگ منش و بی اعتنا به امور دنیوی، دوستدار عدالت و متنفر از ظلم و شجاع و مدافع حق باشد. در مدینهای که تحت ریاست چنین مدیر و مدبری است،
سیالیت مرز اندیشة سیاسی شیعه و سنی در عصرجدید؛
بازخوانی توفیق الشاوی از نظریة ولایت فقیه امام خمینی(ره)
به رغم وجوه اساسی متفاوت در اندیشة سیاسی شیعه و اهل سنت، در روش و موضوع، شباهتهایی نیز میان آنها وجود دارد. در مقالة حاضر تلاش شده است تا خوانش اهل سنت از نظریة ولایت فقیه امام خمینی(ره) در اندیشة توفیق الشاوی ارائه شود. بر اساس این خوانش، نظریة ولایت فقیه با عنایت به عناصر مهمی چون نقش مردم و حضور عنصر شورا در تصمیم
گیریها معرفی شده است. به زعم الشاوی عناصر مذکور دلالت بر همگرایی اندیشة سیاسی جدید اهل سنت با مبادی سیاست اسلامی از دیدگاه امام خمینی(ره) دارند؛ چرا که در اندیشة سیاسی اهل سنت شاهد فاصله گرفتن از تغلب و در اندیشة سیاسی شیعی شاهد جداسازی نصب خاص از نصب عام میباشیم که مجال مناسب برای جمع بین نقش مؤثر مردم و اعتقاد به نصب الهی را فراهم آورده است. به جز این، ضرورت عقلی اقامة حکومت و پیوند شریعت اسلام با سیاست نیز وحدتبخش دو اندیشة بالا در عصر پسااستعماری است.
طرح نظریةولایت فقیه توسط امام خمینی(ره) و به دنبال آن وقوع انقلاب اسلامی ایران با واکنشهای مختلفی مواجه شد. در جهان عرب و در میان مسلمانان، گرچه از نظر سیاسی و سیاستهای منطقهای و بینالمللی به دلیل تهدید پنداشتن انقلاب ایران و بدگمانی، بیتوجهی و جفای زیادی به آن روا داشته شد (غنوم، 1998م) و در عرصة اندیشه و نظر به رغم بسیاری از انتقادات، برخی از متفکران آن را منصفانه بررسی کردند (القرضاوی، 1419ق) و، البته با احتیاط، به آن خوشامد گفتند. به ویژه از آن جهت که در نظر آنها به هر حال حکومت مبتنی بر ولایت فقیه ایران، یک حکومت اسلامی است؛ مسئلهای که پس از فروپاشی خلافت عثمانی، دغدغة اولیة اسلامگرایان و خلافتگرایان بود و از این منظر بررسی، ارزیابی و اخذ نکات مثبت نظری آن، به ویژه در رابطه با مردمسالاری، میتوانست راهگشای آنان در حوزة نظر و عمل باشد.
برای برخی از اندیشمندان معاصر اهل سنت، طرح و اجرای نظریة ولایت فقیه، نقطة عطف مهمی در اندیشة سیاسی اسلام است؛ زیرا از یک سو بر نقش برجستة مردم در عصر غیبت تأکید دارد و بدین ترتیب از نظریههای استخلافی فاصله گرفته است و از سوی دیگر، باعث فتح باب تقریب میان شیعه و اهل سنت شده است. نکتة سوم اینکه باعث ایجاد انقلاب و سرنگونی نظام مستبدی شد که با اتکاء به بیگانگان بر یک ملت مسلمان سیطره داشت.
یکی از متفکران اهل سنت که به تفصیل تقارب اندیشة اهل سنت و شیعه را بررسی کرده، توفیق محمد الشاوی است. وی در کتاب «فقه الحکومة الاسلامیة بین السنة و الشیعة» با بررسی نظریة ولایت فقیه امام خمینی(ره)، توجه این نظریه به شورا و نقش مردم در حکومت اسلامی را گامی مهم در نزدیکی دو اندیشة سیاسی اهل سنت و شیعه به یکدیگر میداند (بحرانی، 1383، صص193-222).
1. طرح مسئله
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 53 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
37
بسمه تعالی
دیدگاههای اهل تسنن در مورد وقایع بعد از وفات پیامبر اکرم(ص)
فهرست مطالب:
پیشگفتار......................................................................................................................................4
فصل اول: ابوبکر صدیق رضی الله عنه نخستین جانشین پیامبرصلی الله
ابوبکر صدیق رضی الله عنه واجد شرایط خلافت......................................................................7
شورا در اسلام و خلافت سیدنا ابوبکر رضی الله عنه...................................................................9
مراسم بیعت با سیدنا ابوبکر رضی الله عنه..................................................................................13
بیعت عمومی.............................................................................................................................14
راز تاخیر خلافت سیدنا علی رضی الله عنه..............................................................................17
داستان فدک ورابطه حضرت ابوبکر و فاطمه رضی الله عنهم....................................................18
فصل دوم : عمرفاروق رضی الله عنه نخستین جانشین پیامبر صلی الله
2
خلافت عمر رضی الله عنه..........................................................................................................21
گسترش قلمرو اسلام در زمان عمر رضی الله عنه.......................................................................23
همکاری و تعاون علی با عمر رضی الله عنهما.........................................................................23
دلیل روشن بر صمیمیت و خلوص با علی رضی الله عنه.............................................................24
شهادت سیدنا عمر فاروق رضی الله عنه......................................................................................27
تاثیر و اندوه علی رضی الله عنه از شهادت عمر رضی الله عنه.....................................................29
فصل سوم : عثمان رضی الله عنه سومین جانشین پیامبر صلی الله
خلافت عثمان رضی الله عنه......................................................................................................31
مهمترین انتقاد به عثمان رضی الله عنه و پاسخ به آن.................................................................32
فصل چهارم:حضرت علی رضی الله عنه چهارمین جانشین پیامبر صلی الله
حجة الوداع و خطبه خدیر خم.....................................................................................................35
بیعت علی با ابوبکررضی الله عنه................................................................................................36
تعاون و همیاری علی با ابوبکررضی الله عنه...............................................................................37
جانشین رسول الله در نابود ساختن آثار جاهلی و بت پرستی......................................................38
زوایای ناشناخته سیره سیدنا علی رضی الله عنه...........................................................................39
فرزندان علی رضی الله عنه..........................................................................................................41
سیاست شایسته و بی نظیر علی رضی الله عنه..............................................................................42
فصل پنجم:پیوستها
پیوستها..............................................................................................................................45
3
پیشگفتار:
بحثی که همواره بین مسلمانان اهل تشیع و تسنن برقرار بوده و درواقع بارزترین و مهمترین اختلاف این دو مذهب را شامل میشود مبحث خلافت و جانشینی پس از پیامبر (ص) است.
جایی که ما شیعیان با استناد به آیات و روایات حضرت علی (ع) را تنها شخص لایق جانشینی پیامبر میدانیم و بر غصب شدن این حق توسط خلفای سه گانه اعتقادداریم و اهل سنت نیز بر محق بودن و صحیح بودن این واقعه اصرار میورزند و با استدلالات و براهینی غیر قابل قبول و جعلی سعی در اثبات نظر خوددارند.
در این پژوهش به مهمترین اعتقادات ، نظریات و دفاعیات اهل تسنن در مورد خلافت پس از پیامبر و مهمترین حوادثی که در تبع آن بوجود آمد دقیقا از زبان خود مسلمانان اهل تسنن و بدون حذف هیچگونه موردی پرداخته شده بطوریکه حتی لفظ "رضی الله عنه" نیز پس از اسامی اشخاصی چون عمر،ابوبکر،عثمان،عایشه و... حذف نشده تا با مقایسه این اسناد با دانسته ها و اعتقاداتی که به آنها ایمان داریم هر چه بیشتر به مضحک بودن و نامربوط بودن این الفاظ بعد از این اسامی پی ببریم!!
در این تحقیق در فصل اول به وقایعی چون سقیفه وانتخاب ابوبکر بعنوان اولین خلیفه، بیعت حضرت علی (ع) با وی و بحث غصب فدک و استدلال مضحک ابوبکر برای این عمل اشاره شده است. در فصل دوم مواردی چون ترتیب انتصاب عمر و وابستگی شدید او به حضرت علی (ع) بیان شده و در فصل سوم انتصاب عثمان بعنوان خلیفه ی سوم واستدلالی جالب!!از سوی اهل تسنن برای رفتارفاسقانه وی مورد بحث قرار گرفته است. در انتهانیزدر فصل چهارم واقعه غدیر خم و اعتقادات اهل تسنن در باره حضرت علی (ع) بیان گردیده است.
4
با امید به اینکه که این پژوهش گوشه ای از اعتقادات بی پایه و اساس اهل سنت در باره چگونگی غصب ولایت و ظلم به ایشان را نشان دهد.
درپایان امیدوارم حجت الاسلام والمسلمین آقای فضلعلی با توجه توجه به اطلاعات گسترده ای که در حوزه دین و ولایت دارند کاستی های این تحقیق را نادیده گرفته و اینجانب را از راهنماییهایشان محروم نفرمایند.
محمدمهدی مداح
اردیبهشت84
تهران
فصل اول: ابوبکر صدیق رضی الله عنه نخستین جانشین پیامبرصلی الله
ابوبکر صدیق رضی الله عنه واجد شرایط خلافت
شورا در اسلام و خلافت سیدنا ابوبکر رضی الله عنه
مراسم بیعت با سیدنا ابوبکر رضی الله عنه
بیعت عمومی