ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
بخشی از متن:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 29 صفحه
قسمتی از متن word (..docx) :
نوآوری گرایی- Innovation Orientation
مقدمه
"تنها یک تعریف صحیح از هدف کسب و کار وجود دارد: ایجاد مشتری... این مشتری است که کسب و کار را مشخص می کند... از آنجا که هدف کسب و کار ایجاد مشتری است هر سازمانی تنها دو وظیفه اساسی دارد: بازاریابی و نوآوری" (تاجدینی و همکاران، 2006). بازارهای جهانی بطور فزاینده برای سازمان ها رقابتی شده است. افزایش پیچیدگی و سرعت تغییرات، جهانی شدن تقاضای مشتریان و رقابت بیش از حد، شرایطی است که هر روزه سازمان ها با آن درگیر هستند. توسعه محصول و نوآوری برای بقا و موفقیت سازمان ها حیاتی هستند. همچنین آنها می توانند نیازها و احتیاجات مشتریان را نسبت به محصولات و خدمات عرضه شده کنونی مؤثرتر ارضا نمایند(لیسبوا، اسکارمیس و لاگس، 2011). سازمان ها در پاسخ به تغییرات در دانش مدیریتی و فنی، رقابت در صنعت، اهداف مدیران ارشد برای کسب شایستگی های متمایز و بهبود سطح عملکرد سازمانی، نوآوری را می پذیرند(دامان پور، واکر و آولانِد-Damanpour Walker & Avellaneda
ا، 2009). شرکت ها بدون نوآوری قادر به باقی ماندن در رقابت نیستند، اما همیشه بین نیاز به تغییر و نیاز به فرآیندهای کارآمد که پس از سالها تکرار و تمرین ساخته شده اند، تعادل وجود دارد(تاجدینی و ترومان، 2010). نوآوری به عنوان(( پیاده سازی ایده های جدید که ایجاد ارزش می کنند)) تعریف می شود. این توصیف کلی به انواع مختلف از نوآوری مانند توسعه محصول، به کارگیری فناوری فرآیندهای جدید و شیوه های مدیریت اشاره دارد. این به معنای پذیرش محصولات و یا فرآیندهای جدید برای افزایش رقابت پذیری و سودآوری، بطور کلی براساس نیازها و الزامات مشتری است(لسکووار-اسپاکاپان و باستیک- Leskovar-Spacapan & Bastic
، 200). نوآوری نشان دهنده فرهنگی سازمانی است که معرفی فرایندها، محصولات و ایده های جدید که زیربنای گرایش استراتژیک در درازمدت هستند را تشویق می
کند( تاجدینی و ترومان، 2010). نوآوری در محصولات / خدمات جدید و پیاده سازی فرآیندهای کلیدی در حال تبدیل شدن به منابع برای مزیت رقابتی سازمان هستند(پریس، استویکا و بونسِلا-Price Stoica & Boncella
، 2013). نوآوری ابزار اصلی است که به وسیله آن سازمان می تواند به رشد پایدار دست یابد(مک اویلی و همکاران- McEvily et al
، 2004). نوآوری به سازمان ها کمک می کند با تلاطمات محیطی روبه رو شده و با پیچیدگی های فزاینده محیط رقابتی امروزی سازگار گردند. بدین ترتیب شرکت های نوآور می توانند به این چالش ها سریع تر پاسخ دهند و محصولات و فرصت های جدید بازار را بهتر از شرکت های غیر نوآور کشف کنند. نوآوری ابزاری است برای تغییر یک سازمان که می تواند در قالب یک پاسخ به تغییرات محیط داخلی یا خارجی در قالب یک اقدام مؤثر برای تأثیرگذاری بر محیط باشد. از آنجا که حتی باثبات ترین محیط ها نیز تغییر می کنند، سازمان ها باید بطور مداوم نوآوری هایی را انجام دهند(خمینز - Jiménez
، 2008).
2-2-6-2 بیان مسأله
سازمان ها به دلیل فشارهای محیط خارجی نظیر رقابت، حذف نظارت دولت، کمبود منابع و تقاضای مشتری، یا به دلیل انتخاب های داخل سازمانی نظیر دستیابی به شایستگی های متمایز، دستیابی به سطوح بالای اهداف و آرمان ها و افزایش میزان و کیفیت خدمات، نوآوری می کنند. در هر صورت، برای اطمینان از رفتار سازشی و تغییر سازمان به منظور حفظ و بهبود عملکرد سازمانی، نوآوری در نظر گرفته می شود(دامان پور و همکاران، 2009). نوآوری بدین ترتیب تعریف می شود((پذیرش یک ابزار، سیستم، سیاست، برنامه، فرآیند، محصول یا خدمت جدید که می تواند در داخل سازمان ایجاد شود و یا از بیرون خریداری شود و برای سازمان، جدید باشد)) (هالت و کتچن، 2001). کارنگی و بالتین- Carnegie & B
(1993) نوآوری را به عنوان چیزی که جدید یا بهبود یافته و به وسیله مؤسسه برای خلق ارزش افزوده( بصورت مستقیم برای مؤسسه یا به صورت مستقیم برای مشتریان آن) به کار گرفته می
شود، تعریف می کند. لیوینگستون - Livingstone
(1998) نوآوری را تولیدات جدید یا فرآیندهای که باعث افزایش ارزش محصولات جدید تولید شده برای استفاده خلاقانه از اطلاعات و سیستم های مدیریت منابع انسانی کارآ می شود، تعریف می نماید. براساس نظر چن و دیگران - Chen & et al
(2004) نوآوری به معرفی ترکیب جدید از عوامل اساسی تولید در درون سیستم تولیدی اشاره دارد. سرمایه نوآری قابلیت و توانایی سازمان دهی و به کارگیری تحقیق و توسعه، تکنولوژی های جدید و محصولات بدیع برای برآورده ساختن نیازهای مشتریان می باشد. فرآیند نوآوری فعالیت های دانش مدار، فیزیکی و تکنیکی را که در توسعه محصولات جدید نقش محوری دارند، در بر می گیرد. دامان پور و ویشنفسکی - Damanpour & Wischnevsky
(2006) نوآوری را به عنوان توسعه و بکارگیری ایده های جدید(محصولات یا خدمات جدید و یا روش عملیات و غیره) و یا رفتار در سازمان تعریف کرده اند(تاجدینی و ترومان، 2012). ایده جدید می تواند به یک محصول، خدمت، بازار، ساختارهای عملیاتی و اجرایی، فرآیندها و سیستم های جدید مرتبط باشد(دامان پور و همکاران، 2009). کانتر- Kanter
(1999) با بیان ((موفقیت در کسب و کار امروزی نیازمند نوآوری است)) بر اهمیت نوآوری تأکید می کند(لسکووار- اسپاکاپان و باستیک، 2007). در واقع نوآوری به عنوان یکی از مهم ترین جهت گیری های استراتژیک(پیشرو) برای شرکت جهت دستیابی به موفقیت بلندمدت(مارتینز-سانچز و همکاران - Martinez-Sanchez et al
، 2009 ؛ نوبل و همکاران، 2002) و همچنین رشد(برانباخ، 1999) در نظر گرفته شده است. سه نظریه اساسی پیرامون نوآوری وجود دارد:
1)نظریه کارآفرینی که در آن کارآفرینی- که یک عامل روانی است- تعیین کننده نوآوری می باشد و نوآوری توسط یک کارآفرین از طریق ایجاد شرکت جدید ساخته می شود.