ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
بخشی از متن:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 36 صفحه
قسمتی از متن word (..docx) :
فصل دوم
پیشینه ی ادبیات تحقیق
مبانی نظری وپیشینه تحقیق هوش هیجانی زنان ومردان کارمند
هیجان چیست ؟
هیجانها بسیار پیچیده تر از آن هستند که ابتدا به چشم می خورند .در نگاه اول ،همگی هیجان ها را به عنوان احساس ،می شناسیم . ما شادی وترس را می شناسیم زیرا جنبه ی احساسی آنها طبق تجربه ی ما خیلی بارز هستند .وقتی با تهدیدی مواجه می شویم (ترس )یا به سمت هدفی پیشرفت می کنیم (شادی )، تقریباًغیر ممکن است که متوجه جنبه احساسی هیجان نشویم . اما به همان صورتی که بینی بخشی از صورت است ،احساس ها نیز فقط جزئی از هیجان هستند .
هیجان ها چند بُعدی هستند . آنها به صورت پدیده های ذهنی ،زیستی ،هدفمندواجتماعی وجود دارند (ایزارد،1993).هیجانها تا اندازه ای احساس های ذهنی هستند ،به این صورت که باعث می شوند به شیوه ی خاصی ،مثل عصبانی یا خوشحال ،احساس کنیم . اما هیجان ها واکنش های زیستی نیز هستند ،یعنی ،پاسخ های بسیج کننده ی انرژی که بدن را برای سازگار شدن با هر موقعیتی که فرد با آن مواجه شده ،آماده می کنند .
هیجانها هدفمند هم هستند ،خیلی شبیه گرسنگی که هدف دارد . برای مثال ،خشم ،میل انگیزشی برای انجام دادن کاری ،مانند جنگیدن با دشمن یا اعتراض کردن به بی عدالتی درما ایجاد می کند که در غیر این صورت چنین نمی کردیم . هیجانها پدیده های اجتماعی نیز هستند . وقتی هیجان زده می شویم ،علایم قابل تشخیص چهره ای ،ژستی وکلامی می فرستیم که دیگران را از کیفیت وشدت هیجان پذیری ما با خبر می کنند (مثل حرکت ابروها ،لحن صدا ).
با توجه به این چهار ویژگی هیجان معلوم می شود که هیجان را نمی توان به روشنی تعریف کرد . مشکل تعریف کردن هیجان شاید در ابتدا شما را متحیر کند ،زیرا هیجانها در تجربیات روزمره ،خیلی سریع به نظر می رسند . هر کسی می داند که تجربه ی شادی وخشم چگونه است بنابراین شاید بپرسید ،«واقعاًمشکل تعریف کردن هیجان چیست؟»مشکل این است :«تا وقتی از کسی خواسته نشده باشد هیجان را تعریف کند ،می داند که هیجان چیست »(فروراسل ،سال 1984).
هیچ یک از این ابعاد مجزای ذهنی ،زیستی ،اجتماعی ،هیجان را به نحو شایسته ای تعریف نمی کند هریک از این چهار بُعد فقط بر ویژگی متفاوت هیجان تأکید دارد . برای شناختن وتعریف کردن هیجان ،بررسی هریک از چهار بُعد هیجان ونحوه ای که بر یکدیگر اثر متقابل می گذارند ،ضرورت دارد . چهار بُعد (یا عنصر ) هیجان در شکل 1-11نشان داده شده است . این شکل چهار مستطیل را نشان می دهد که هر کدام با جنبه ی مجزا ی هیجان مطابقت دارد . عنصر احساسی ،به هیجان تجربه ذهنی می دهد که معنی واهمیت شخصی دارد . هیجانهم از نظر شدت وهم از نظر کیفیت ،در سطح ذهنی (یا «پدیدار شناختی »)احساس وتجربه می شود . جنبه ی احساسی در فر آیندهای شناختی وذهنی
ریشه دارد عنصر انگیختگی بدن ،فعال سازی ذهنی وفیزیولوژیکی ،از جمله فعالیت سیستم های خود مختار وهورمونی را شامل می شود که رفتار مقابله کردن بدن را هنگام هیجان ،آماده وتنظیم می کند انگیختگی بدن وفعال سازی فیزیولوژیکی به قدری با هیجان آمیخته است که اصلاًنمی توان فرد عصبانی یا متنفر را که بر انگیخته نباشد تصور کرد . وقتی هیجان زده می شویم ،بدنمان برای عمل آماده می شود واین آمادگی به صورت فیزیولوژیکی (ضربان قلب ،اپی نفری در جریان خون )ونظام عضلانی (حالت هوشیار بدن ،مشت گره کرده )می باشد عنصر هدفمند ،حالت انگیزشی هدفمند به هیجان می دهد تا برای مقابله کردن با شرایط هیجان آوری که شخص مواجه شده ،اقدام لازم را انجام دهد . جنبه ی هدفمند توضیح می دهد چرا افراد از هیجانشان بهره مند می شوند کسی که هیجان ندارد در مقایسه با سایر افراد در وضعیت اجتماعی وتکاملی نا مطلوبی قرار دارد . برای مثال ،تصور کنید کسی که توانایی ترس ،علاقه ،یا عشق ندارد از لحاظ بقای اجتماعی وجسمانی چقدر معلول است . عنصر اجتماعی –بیانگر ،جنبه ی ارتباطی هیجان است . تجربیات خصوصی حالتهای بدن ژستها