ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
بخشی از متن:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 41 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
خانواده
خانواده جامعه کوچک است که معمولاً از پدر و مادر، فرزند (فرزندان ) تشکیل میشود . زمانی که کودکی متولد میشود او را به عنوان عضوی از این جامعه کوچک ، پر اهمیت میدانند. کودک سالهای اولیه زندگی خود را در خانواده به سر میبرد . در کنار پدر و مادر، برادر و خواهر است که الگوی رفتاری، ارزشها و معیارهای اخلاقی را کسب میکند و مطابق الگو معمولاً رفتار میکنند . خانواده یکی از مهمترین و اساسیترین سازمانهایی است که به رشد کودک یاری میدهد . در خانواده است که کودک نخستین چشمانداز را در جهان پیرامون خود به دست میآورد و احساس وجود دارد (پارسا،1368).
خانواده یکی از عوامل مؤثر در رفتار فرد است. محیط خانه اولین و بادوام ترین امری است که در رشد شخصیت افراد تأثیر میگذارد ، موقعیت اجتماعی خانواده، وضع اقتصادی آن به طرز رفتار کودکان نفوذ فراوان دارد (شریعتمداری، 1363).
از لحاظ تربیتی خانواده ای ایدهآل است که نیازهای جسمانی و روانی اعضای خود را برآورده نماید ، هر کس در آن دارای امنیت باشد و احساس ارزشمندی و تعلق میکند ، مورد عشق و علاقه و مهر و محبت قرار میگیرد (هرمان.ل ،مان؛ مترجم ساعت چی،1368).
تاثیر خانواده بر تحول چنان بارز است هیچ کس نمیتواند آن را کتمان کند . از ابتدای تولد روانشناسی به عنوان یک رشته جدید به صورت نظری و تجربی بر اهمیت نقش خانواده و بالاخص در روابط متقابل کودکان با والدینشان تأکید شده است و اکثر روانشناسان صرفنظر از مکتبی که به آن معتقدند کنشهای متقابل میان والدین و فرزندان شان را اساس رشد عاطفی و شناختی که فرزندان قلمداد میکنند (احدی، 1376).
همچنین پژوهشگران معتقدند که روابط والد –فرزندی در جهتیابی های شخصیتی و رشد نیازهای روانشناختی و سایر خصوصیات تأثیر میگذارد . از نظر تاریخی مؤثرترین دیدگاهها در مورد خانواده و اثرات آن بر شخصیت کودک به وسیله نظریهپردازان روان تحلیلگری و یادگیری اجتماعی ارائه شده است . روان تحلیلگران رشد را نتیجه حرکت کودک از میان تعارض های روانی - جنسی که نقش مهمی در روابط بین کودک و والدین بازی میکند ، میدانند و نظریهپردازان اجتماعی از دریچه اصول یادگیری ، یعنی جنبههایی چون بهکارگیری تشویق و تنبیه و با الگو دهی ، به تأثیر خانواده مینگرند . این نظریات باعث شده است که پژوهشگران در پژوهشهای خود به دنبال این موضوع باشند که چه دستهای از صفات شخصیت کودک تحت تأثیر چه نوعی از رفتار والدین خود در آینده قرار میگیرند (کرکا،2000؛ ترجمه اکبری، 1379).
برخی از روانشناسان معتقدند که شخصیت و الگوهای رفتاری نوجوان وابسته به نحوه تربیت دوران کودکی و چگونگی برخورد والدین است، آنها جنبههایی از رفتار والدین با همچون (پذیرش –طرد) ، (سهل گیری و کنترل ) را مورد بررسی قرار دادهاند ، موقعیت اجتماعی، نحوه ارتباط اعضای خانواده با یکدیگر ، وضع اقتصادی، افکار و عقاید، آداب و رسوم ، ایدهآل ها و آرزوهای والدین و سطح تربیت آنها در رفتار کودکان نفوذ فراوان دارد . آگاهی از اینکه چگونه تجارب اولیه زندگی، شخصیت فرد را قالب ریزی میکند ، ممکنست از نظر علمی به ما کمک کند تا در تربیت کودکان عاقلانه تر گام برداریم و درباره نحوه تأثیر رفتار و نگرشهای والدین بر کودکان شناخت دقیقتری داشته باشیم (اتکینسون و دیگران، شریعتمداری، 1366).
2 - 2 نقش والدین در رفتار فرزند
نحوه ارتباط والدین با کودکان قویترین عامل موثر بر الگوهای تعاملی خانواده محسوب میشود خصوصاً در دورههایی از زندگی کودکان که تحولات اساسی رشد روانی طی میشود والدینی که در ارتباطات خود متزلزل- فاقد اطمینان خاطر و بیثباتند در نحوه تربیت فرزندان با یکدیگر توافق ندارند. از الگوهای فرزندپروری مبتنی بر طرد حمایت افراطی با اغماض یا تسلط انضباط دوگانه سستی موازین اخلاقی، کمالجوییهای غیرمنطقی و عصبانیت و بیثباتی عاطفی استفاده میکنند، رفتارهای نوروتیک را در فرزندان تثبیت میکنند و سبب میشوند که کودکان از نظر هیجانی و عاطفی نیازمندتر شده و در چنین شرایطی حس اعتماد و امنیت که اساس تحول هیجانی سالم محسوب میشود ناکام بماند (صدرالسادات و همکاران 1384) تحقیقات نشان میدهد شیوهای که والدین در خانه با فرزندانشان رفتار میکنند. تاثیر مهمی بر رفتار فرزند دارد. حضور اعضای خانوادهای که حمایت کننده مراقبتکننده، پرورشدهنده و مسئول باشد و کسی که نظارت ساختدار و متعادل دارد عامل مهمی در کاهش خشونت فرزندان است. علاوه بر این یک رابطه گرم با والدین، بدون انتقاد و عیبجویی مفرط تاثیر مثبتی روی فرزندان دارد. و از رفتار ضد اجتماعی و متخلفانه آتی جلوگیری میکند علاوه بر این چندین مطالعه نشان دادهاند نقص در وظایف والدین، پیشبینی کننده قوی از مشکلات سازگاری مانند رفتار ضداجتماعی، عملکرد تحصیلی ضعیف، افسردگی و اضطراب است.
تجربه فرزندپروری بیکفایت، خصمانی، فقدان نظارت والدینی و بد رفتاری جسمی و عاطفی، عاملی هستند که در مشکلاتی که اغلب با شکست تحصیلی در آینده میگردند. فرزندان برای پیشرفت و موفقیت نیاز به رشد مهارتهای رفتاری و بین فردی مانند توانایی کنترل خشم، همکاری، گوش کردن، ارتباط برقرار کردن، به تاخیر انداختن لذتها و... دارند و به نظر میرسد عمدتاً والدین مسئول یاری کردن فرزندانشان برای بدست آوردن برخی مهارتها هستند. هنگامی که فرزند فاقد این مهارتهای پایه و اساسی فرارو... قرار دارند. ارتباطات و رفتار والدین اثرات عمیقی بر تحول و بهزیستی عاطفی هیجانی فرزندان دارد. مطالعات نشان میدهد بیکفایتی والدین با رفتارهای انحرافی در کودکان و نوجوانان مرتبط است و تغییر در رفتار والدین میتواند اعمال پرخاشگرانه و ضداجتماعی را اصلاح کند مطالعاتی تاثیر کنترل والدین بر فرزندان را مطالعه کردند. کنترل والدین با هویت، عزت نفس پیشرفت تحصیلی فرزندان رابطه دارد. کنترل والدین را به دو نوع کنترل تقسیم کردهاند:
کنترل رفتاری (قاطع بودن، محدودههای کنترلی فرزندان، انتظارات) و کنترل روانشناختی (خصومت، انتقاد) سطح بهینه کنترل والدین در تحول بهتر فرزند نقش موثری دارد. به تدریج که آنها به نوجوانی میرسند. تمایل بیشتری برای شرکت در تصمیمگیریهای خانواده را دارند. به علاوه مطالعات دریافتند نوجوانانی که فرصتهای بیشتری برای سهیم شدن در تصمیمات خانواده را دارند. انگیزه بیشتری در درس و مدرسه و عزت نفس بالاتری دارند. آزادی مفرط یا کنترل سهلانگارانه والدین میتواند به پیامدهای منفی در نوجوانان، مانند درگیر رفتارهای خلاف شدن منجر شود. در عوض، نظارت والدین (آگاهی از جایی که فرزندشان است و کاری که انجام میدهند)، و کنترل قاطع و محکم (قوانین و انتظارت روشن)، با پیامدهای مثبتی ارتباط دارند. ماسن و همکاران دریافتند که حد متوسط کنترل، بهینه است. بررسی قبلی در این حوزه نشان میدهد. میزان مناسبی از استقلال و خودرفتاری در خانواده بر جنبههای دیگر رشد اجتماعی مانند تحول من و رشد اخلاقی تاثیر میگذارد. بنابراین تعاملاتی که خیلی خشک و یا خیلی سهلانگارانه باشند و با سطح پایینتر تحول اخلاقی و تحول مرتبط است. کنترل روانشناختی خیلی زیاد نیز با مشکلات رفتاری مانند سوءمصرف مواد ارتباط دارد.