پادشاه سئو| دانلود پاورپوینت, مقاله, تحقیق, جزوه,قالب و افزونه وردپرس

پادشاه سئو| دانلود پاورپوینت, مقاله, تحقیق, جزوه,قالب و افزونه وردپرس

دانلود پاورپوینت , مقاله, تحقیق, مبانی وپیشینه تحقیق, جزوه, طرح درس دروس دبستان, خلاصه کتاب , نمونه سوالات کارشناسی و ارشد ,قالب و افزونه وردپرس
پادشاه سئو| دانلود پاورپوینت, مقاله, تحقیق, جزوه,قالب و افزونه وردپرس

پادشاه سئو| دانلود پاورپوینت, مقاله, تحقیق, جزوه,قالب و افزونه وردپرس

دانلود پاورپوینت , مقاله, تحقیق, مبانی وپیشینه تحقیق, جزوه, طرح درس دروس دبستان, خلاصه کتاب , نمونه سوالات کارشناسی و ارشد ,قالب و افزونه وردپرس

پاورپوینت بررسی اعجاز آیه 47 ذاریات (با کیفیت)

پاورپوینت-بررسی-اعجاز-آیه-47-ذاریات-(با-کیفیت)
پاورپوینت بررسی اعجاز آیه 47 ذاریات (با کیفیت)
فرمت فایل دانلودی: .zip
فرمت فایل اصلی: .ppt
تعداد صفحات: 19
حجم فایل: 288 کیلوبایت
قیمت: 14000 تومان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل :  powerpoint (..ppt) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 19 اسلاید

 قسمتی از متن powerpoint (..ppt) : 
 

بسم الله الرحمن الرحیم
In the name of Allah, the merciful beneficent
بررسی اعجاز آیه 47 ذاریات
بحثی راجع به هدف از کسب علوم
در طبقه بندی علوم دو نوع علم داریم:
1-علم آلی:علمی است که ابزار است برای رسیدن به علم دیگر
2-علم اصالی:علمی است که صرفاً برای خودش خوانده شود.
حال با بررسی کلیه علوم جهان به این نتیجه می رسیم که همه علوم حتی علوم دینی و قرآنی اگر برای خودشان خوانده شوند مثمر ثمر نبوده و حتی مضر نیز می باشد چراکه تنها اتلاف وقت هستند.علم، تنها و تنها باید در کسب معرفت نسبت به علت نخستین ،خالق جهان مورد بررسی قرار بگیردو بس.وگرنه علمی است بی فایده.
لذا اگر به خالق و دینی آن هم مثل دین اسلام معتقدید مواظب این مورد باشید و نیت های خود را در کسب علوم مختلف از جمله نجوم که علمی است شگفتی زا تصحیح کنید تا مبادا عمر گرانبهای خود را نابود کرده و هیچ ثمره ای از آن نبرده باشید.
بحثی راجع به اعجاز قرآن
در بررسی عقاید پس از اینکه وجود خالق اثبات شد در مواجه و مقایسه با اسلام و سایر ادیان ،تنها چند دین هستند که در غربال ادیان باقی می مانند، اسلام و مسیحیت دانه های درشت باقی مانده هستند و در حدود 54% جمعیت جهان را تشکیل می دهند.در قیاس این دو دین آن هم بدون تعصب، برتری کتاب اسلام در مقایسه با عهدین (تورات و انجیل)بی شک ثابت است.در میان وجوه اعجاز قرآن یکی از آن وجوه، اعجاز علمی می باشد.که در آیات این کتاب به وفور یافت می شود.که البته هرکدام نیاز به بررسی دقیق دارد.
از میان آیات مختلف، آیه 47 سوره ذاریات قابل تامل است.
بررسی آیه 47 سوره ذاریات
وَ السَّمَاءَ بَنَیْنَاهَا بِأَیْدٍ وَ إِنَّا لَمُوسِعُونَ
و آسمان را به نیروهایی برافراشتیم و
بی گمان همانا ما توسعه دهندگانیم .

 

دانلود فایل
پرداخت با کلیه کارتهای عضو شتاب امکان پذیر است.

    1. پاورپوینت تدوین پایان نامه 94 اسلاید کامل

    2. پاورپوینت یک ارائه خوب ( جلسه دفاع از پایان نامه)

    3. پاورپوینت نوشتن و دفاع یک پایان نامه

    4. پاورپوینت روش های جمع آوری داده ها در یک تحقیق و پایان نامه

    5. پاورپوینت چگونگی تدوین پایان نامه

    6. دانلود پاورپوینت روش تحقیق و پایان نامه نویسی جلسه ششم

    7. دانلود پاورپوینت روش تحقیق و پایان نامه نویسی جلسه هفتم

    8. دانلود پاورپوینت روش تحقیق و پایان نامه نویسی جلسه هشتم

    9. دانلود پاورپوینت روش تحقیق و پایان نامه نویسی جلسه نهم

    10. دانلود پاورپوینت روش تحقیق و پایان نامه نویسی جلسه دهم

    11. دانلود پاورپوینت صد نکته در پایان نامه نویسی

    12. دانلود پاورپوینت روش تحقیق و پایان نامه نویسی جلسه دوم

    13. دانلود پاورپوینت روش تحقیق و پایان نامه نویسی جلسه سوم

    14. دانلود پاورپوینت روش تحیق و پایان نامه نویسی جلسه چهارم

    15. دانلود پاورپوینت روش تحقیق و پایان نامه نویسی جلسه ی پنجم

    16. دانلود پاورپوینت روش تحقیق و پایان نامه نویسی قسمت اول

    17. دانلود پاورپوینت نوشتن و دفاع یک پایان نامه

    18. پاورپوینت پایان نامه ارزیابی و اولویت بندی عوامل موثر بر تاخیرات در پروژه های عمرانی از روش تحلیل سلسله مراتبی AHP

    19. دانلود پاورپوینت استخراج مقاله از پایان نامه

    20. پاورپوینت کتاب اجزای تحقیق با رویکرد پایان نامه نویسی از خاکی

    21. دانلود پاورپوینت پایان نامه بهینه سازی برنامه ریزی گیت های فرودگاهی

    22. پاورپوینت تدوین یک پایان نامه خوب

    23. فصل دوم پایان نامه مدیریت دانش 20 صفحه

    24. پاورپوینت ساختار عمومی پایان نامه

    25. دانلود پاورپوینت تحلیل آماری با رویکرد پایان نامه نویسی

    26. دانلود پاورپوینت پایان نامه شناسایی و رتبه بندی عوامل موثر در ایجاد فیل سفید و ارائه راه کار جهت مدیریت کارامد آنها

    27. دانلود پاورپوینت پایان نامه بررسی رفتار ناپایداری استاتیکی غیرخطی سکوهای خودبالابر تحت اثر Punch Through در شرایط عملیات پیش بارگذاری

    28. دانلود پاورپوینت پایان نامه شبکه های بی سیم Wi-Fi

    29. پایان نامه آموزش و سنجش رویکرد تفکر انتقادی

    30. پیشینه نظری و فصل دوم پایان نامه یادگیری خودتنظیمی

    31. پیشینه نظری و فصل دوم پایان نامه آموزش های فنی و حرفه ای

    32. پیشینه نظری و فصل دوم پایان نامه انگیزش

    33. پایان نامه تبیین رویکرد تفکر انتقادی

    34. پایان نامه مولفه های تفکر انتقادی لیپمن

    35. پایان نامه در مورد رویکرد تفکر انتقادی

    36. پایان نامه آموزش تفکر انتقادی به کودکان و دانش آموزان

    37. پایان نامه در مورد آموزش های فنی و حرفه ای

    38. پایان نامه یادگیری الکترونیکی 98 صفحه

    39. پایان نامه کامل در مورد آموزش مجازی 99 صفحه

    40. پیشینه نظری و فصل دوم پایان نامه پیشرفت تحصیلی

    41. دانلود پاورپوینت فرایند دفاع از پایان نامه

    42. دانلود پاورپوینت تحلیل آماری با رویکرد پایان نامه نویسی

    43. فصل دوم پایان نامه سازگاری اجتماعی در دانشجویان

    44. فصل دوم پایان نامه سازگاری اجتماعی دانش آموزان

    45. فصل دوم پایان نامه سازگاری اجتماعی نوجوانان

    46. فصل دوم پایان نامه سازگاری اجتماعی دختران دبیرستانی

    47. فصل دوم پایان نامه سازگاری اجتماعی دانش آموزان دختر و پسر

    48. پیشینه نظری و فصل دوم پایان نامه سازگاری فردی اجتماعی

    49. فصل دوم پایان نامه و پیشینه نظری اضطراب امتحان

    50. پیشینه نظری و فصل دوم پایان نامه اضطراب شناختی

    51. فصل دوم پایان نامه اضطراب امتحان در دانش آموزان دختر

    52. پیشینه نظری و فصل دوم پایان نامه سازمان سالم

    53. پیشینه نظری و فصل دوم پایان نامه سلامت سازمانی

    54. پیشینه نظری و فصل دوم پایان نامه بهزیستی روانی

    55. پیشینه نظری و فصل دوم پایان نامه سازگاری روانشناختی

    56. فصل دوم پایان نامه سازگاری تحصیلی در دانشجویان

    57. فصل دوم پایان نامه رویکرد شناختی رفتاری

    58. پیشینه نظری و فصل دوم پایان نامه درمان شناختی رفتاری

    59. فصل دوم پایان نامه درمان شناختی رفتاری گروهی

    60. فصل دوم پایان نامه و پیشینه نظری کمال گرایی

    61. فصل دوم پایان نامه نظم و انضباط دانش آموزان

    62. پیشینه نظری و فصل دوم پایان نامه روابط جنسی زناشویی

    63. فصل دوم پایان نامه سازگاری کودکان طلاق

    64. فصل دوم پایان نامه نظریه های سازگاری اجتماعی

    65. پیشینه نظری و فصل دوم پایان نامه سازگاری تحصیلی

    66. فصل دوم پایان نامه کیفیت زندگی زناشویی

    67. پاورپوینت بررسی اعجاز آیه 47 ذاریات (با کیفیت)

  • sidaa تحقیق تفسیر آیه و236و237وسوره بقره 44 ص ( ورد)

    تحقیق-تفسیر-آیه-و236و237وسوره-بقره-44-ص-(-ورد)
    تحقیق تفسیر آیه و236و237وسوره بقره 44 ص ( ورد)
    فرمت فایل دانلودی: .zip
    فرمت فایل اصلی: .docx
    تعداد صفحات: 43
    حجم فایل: 156 کیلوبایت
    قیمت: 8500 تومان

    لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
    دسته بندی : وورد
    نوع فایل :  word (..docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
    تعداد صفحه : 43 صفحه

     قسمتی از متن word (..docx) : 
     

    ‏آیه ‏و236و237و‏سوره بقره:
    ‏آیه 237_236‏ سوره مبارکه بقره:
    ‏آیه و ترجمه
    ‏لا جُنَاحَ عَلَیْکمْ إِن ‏طلَّقْتُمُ النِّساءَ مَا لَمْ تَمَسوهُنَّ أَوْ تَفْرِضوا لَهُنَّ فَرِیضةً وَ ‏مَتِّعُوهُنَّ عَلى المُْوسِع قَدَرُهُ وَ عَلى الْمُقْترِ قَدَرُهُ مَتَعَا ‏بِالْمَعْرُوفِ حَقاًّ عَلى المُْحْسِنِینَ(236)
    ‏وَ إِن طلَّقْتُمُوهُنَّ مِن ‏قَبْلِ أَن تَمَسوهُنَّ وَ قَدْ فَرَضتُمْ لَهُنَّ فَرِیضةً فَنِصف مَا فَرَضتُمْ ‏إِلا أَن یَعْفُونَ أَوْ یَعْفُوَا الَّذِى بِیَدِهِ عُقْدَةُ النِّکاح وَ أَن ‏تَعْفُوا أَقْرَب لِلتَّقْوَى وَ لا تَنسوُا الْفَضلَ بَیْنَکُمْ إِنَّ اللَّهَ ‏بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ(237)
    ‏ترجمه :
    236 - ‏اگر زنان ‏را قبل از آمیزش جنسى یا تعیین مهر، (به عللى ) طلاق دهید، گناهى بر شما نیست . (و ‏در این موقع ،) آنها را (با هدیه اى مناسب ،) بهرهمند سازید! آن کس که توانایى ‏دارد، به اندازه تواناییاش ، و آن کس ‍ که تنگدست است ، به اندازه خودش ، هدیه اى ‏شایسته (که مناسب حال دهنده و گیرنده باشد ) بدهد! و این بر نیکوکاران ، الزامى است .
    237 - ‏و اگر زنان را، پیش از آنکه با آنها تماس بگیرید و (آمیزش جنسى کنید) ‏طلاق دهید، در حالى که مهرى براى آنها تعیین کردهاید، (لازم است ) نصف آنچه را ‏تعیین کردهاید (به آنها بدهید) مگر اینکه آنها (حق خود را) ببخشند، یا (در صورتى که ‏صغیر و سفیه باشند، ولى آنها، یعنى ) آن کس که گره ازدواج به دست اوست ، آن را ‏ببخشد. و گذشت کردن شما (و بخشیدن تمام مهر به آنها) بپرهیزکارى نزدیکتر است . و ‏گذشت و نیکوکارى را در میان خود فراموش نکنید، که خداوند به آنچه انجام مى دهید، ‏بیناست !
    ‏تفسیر:
    ‏چگونگى اداى مهر
    ‏باز در ادامه احکام طلاق در این دو آیه ‏احکام دیگرى بیان شدنخست مى فرماید: ((‏گناهى بر شما نیست ‏اگر زنان را قبل از اینکه با آنها تماس پیدا کنید (و آمیزش جنسى انجام دهید) و ‏تعیین مهر نمائید، طلاق دهید)) (‏لا جناح علیکم ان طلقتم النساء ‏ما لم تمسوهن او تفرضوا لهن فریضة ).
    ‏البته این در صورتى است که مرد یا زن و مرد ‏بعد از عقد ازدواج و پیش از عمل زناشویى ، متوجه شوند که به جهاتى نمیتوانند با هم ‏زندگى کنند، چه بهتر که در این موقع با طلاق از هم جدا شوند، زیرا در مراحل بعد کار ‏مشکلتر مى شود. و به هر حال این تعبیر، پاسخى است براى آنها که تصور مى کردند طلاق ‏قبل از عمل زناشویى یا قبل از تعیین مهر، صحیح نیست ، قرآن مى گوید: چنین طلاقى ‏گناهى ندارد و صحیح است (و اى بسا جلو مفاسد بیشترى را بگیرد).
    ‏بعضى نیز ((‏جناح )) ‏را در اینجا به معنى ((‏مهر)) ‏گرفتهاند که بر دوش شوهر سنگینى مى کند ‏یعنى به هنگام طلاق قبل از عمل زناشویى و تعیین مهر هیچ گونه مهرى بر عهده شما نیست . ‏گر چه بعضى از مفسران شرح زیادى درباره این تفسیر گفته اند، ولى به کار بردن کلمه ‏جناح ، به معنى مهر مانوس نیست .
    ‏بعضى نیز احتمال داده اند که معنى جمله بالا ‏این است : که طلاق زنها قبل از آمیزش در همه حال جایز است (خواه در حال عادت ‏ماهیانه باشند یا نه ) در حالى که بعد از آمیزش حتما باید در حال پاکى خالى از ‏آمیزش ‍ باشد این تفسیر بسیار بعید به نظر مى رسد، زیرا با جمله ((‏او تفرضوا لهن فریضة )) ‏سازگار نیست .
    ‏سپس ‏به بیان حکم دیگرى در این رابطه میپردازد و مى فرماید: در چنین حالى باید آنها را (‏با هدیه مناسبى ) بهرهمند سازید
    )) (‏و متعوهن ).
    ‏بنابراین ‏اگر نه مهرى تعیین شده و نه آمیزشى حاصل گشته ، شوهر بایدهدیه اى که مناسب با شئون زن باشد، بعد از طلاق به او ‏بپردازد ولى در پرداخت این هدیه ، قدرت توانائى شوهر نیز باید در نظر گرفته شود، و ‏لذا در دنباله آیه مى گوید: بر آن کس که توانائى دارد به اندازه توانائیش ، و بر آن ‏کس که تنگدست است به اندازه خودش هدیه شایسته اى لازم است ، و این حقى است بر ‏نیکوکاران (على الموسع قدره و على المقتر قدره متاعا بالمعروف حقا على المحسنین ).
    ((‏موسع )) ‏به معنى توانگر، و ((‏مقتر)) ‏به معنى تنگدست است (از ماده قتر به ‏معنى بخل و تنگ نظرى نیز آمده است ) مانند: (و کان الانسان قتورا).
    ‏بنابراین ‏توانگران باید به اندازه خود و تنگدستان نیز درخور تواناییشان این هدیه را ‏بپردازند، و شئون زن نیز در این جهت در نظر گرفته شده است .
    ‏جمله ((‏متاعا بالمعروف )) ‏میتواند اشارهاى به همه ‏اینها باشد یعنى هدیه اى به طور شایسته و دور از اسراف و بخل ، و مناسب حال دهنده و ‏گیرنده .
    ‏از آنجا که این هدیه اثر قابل ملاحظه اى در جلوگیرى از حس انتقامجویى و ‏رهایى زن از عقدههایى که ممکن است ، بر اثر گسستن پیوند زناشویى حاصل شود، در آیه ‏فوق آن را وابسته به روحیه نیکوکارى و احسان کرده و مى گوید: حقا على المحسنین : ((‏این عمل بر نیکوکاران لازم است )) ‏یعنى ‏باید آمیخته با روح نیکوکارى و مسالمت باشد.
    ‏ناگفته پیدا است تعبیر به ((‏نیکوکاران )) ‏نه به خاطر این است که حکم مزبور ‏جنبه الزامى ندارد بلکه براى تحریک احساسات خیرخواهانه افراد در راه انجام این ‏وظیفه است و گرنه همانطور که اشاره شد این حکم جنبه الزامى دارد.
    ‏نکته جالب ‏دیگرى که از آیه استفاده مى شود این است که : قرآن از هدیهاىکه مرد باید به زن بپردازد تعبیر به ((‏متاع )) ‏کرده است و متاع در لغت به معناى ‏چیزهائى است که انسان از آنها بهرهمند و متمتع مى شود و غالبا به غیر پول و وجه نقد ‏اطلاق مى گردد زیرا از پول بطور مستقیم نمیتوان استفاده کرد بلکه باید تبدیل به ‏متاع شود روى همین جهت قرآن از هدیه تعبیر به متاع کرده است .
    ‏و این موضوع از ‏نظر روانى اثر خاصى دارد زیرا بسیار مى شود که هدیهاى از اجناس قابل استفاده مانند ‏خوراک و پوشاک و نظایر آن که براى اشخاص برده مى شود هر چند کم قیمت باشد اثرى در ‏روح آنها میگذارد که اگر آن را تبدیل به پول کنند هرگز آن اثر را نخواهد داشت و لذا ‏در روایاتى که در این زمینه به ما رسیده مى بینیم غالبا ائمه اطهار نمونه هاى هدیه ‏را امثال لباس و مواد غذائى و یا زمین زراعتى ذکر کرده اند.
    ‏ضمنا از آیه به خوبى ‏استفاده مى شود که در ازدواج دائم تعیین مهر از قبل لازم نیست و طرفین مى توانند ‏بعد از عقد روى آن توافق کنند و نیز استفاده مى شود که اگر قبل از تعیین مهر و ‏آمیزش جنسى ، طلاق صورت گیرد مهر واجب نخواهد ‏بود و هدیه مزبور جانشین ((‏مهر)) ‏مى شود.
    ‏باید توجه کرد که زمان و ‏مکان در مقدار ((‏هدیه مناسب )) ‏مؤ ثر است .
    ‏در آیه بعد سخن از زنانى به میان آمده که براى آنها تعیین مهر شده است ولى قبل ‏از آمیزش و عروسى ، جدا مى شوند، مى فرماید: اگر آنها را طلاق دهید پیش از آنکه با ‏آنان تماس پیدا کنید (و آمیزش انجام شود) در حالى که مهرى براى آنها تعیین کردهاید، ‏لازم است نصف آنچه را تعیین کردهاید به آنها بدهید
    (‏و ان طلقتموهن من قبل ان تمسوهن و قد ‏فرضتم لهن فریضة فنصف ما فرضتم ).
    ‏این حکم قانونى مساله است ، که به زن ‏حق مى دهد نصف تمام مهریه را بدون کم و کاست بگیرد هر چند آمیزشى حاصل نشده ‏باشد.
    ‏ولى بعدا به سراغ جنبه هاى اخلاقى و عاطفى میرود و مى فرماید: ((‏مگر اینکه آنها حق خود را ببخشند)) (‏و یا اگر ‏صغیر و سفیه هستند، ولى آنان یعنى ) آن کس که گره ازدواج به دست او است آن را ‏ببخشد)) (‏الا ان یعفون او یعفو الذى بیده عقدة النکاح ).
    ‏روشن است که ولى در صورتى میتواند از حق صغیر صرف نظر کند که مصلحت صغیر ‏ایجاب نماید.
    ‏بنابراین حکم پرداخت نصف مهر، صرف نظر از مساله عفو و بخشش است .
    ‏از آنچه گفتیم روشن مى شود که منظور از ((‏الذى بیده عقدة ‏النکاح )) (‏کسى که گره ازدواج به دست او است ) ولى صغیر یا ‏سفیه است ، زیرا او است که حق دارد اجازه ازدواج بدهد، ولى بعضى از مفسران چنین ‏پنداشتهاند که منظور شوهر است ، یعنى هر گاه شوهر تمام مهر را قبلا پرداخته باشد (‏آن چنان که در میان بسیارى از اعراب معمول بوده ) حق دارد نصف آن را باز پس گیرد ‏مگر ‏اینکه ببخشد و صرف نظر کند.
    ‏اما دقت در آیه نشان مى دهد که صحیح همان تفسیر ‏اول است ، زیرا روى سخن در آیه با شوهران است ، به همین دلیل آنها را مخاطب قرار ‏داده و مى گوید: ((‏و ان طلقتموهن )) (‏اگر ‏آنها را طلاق دادید) در حالى که جمله او ((‏یعفو الذى بیده عقدة ‏النکاح )) ‏به صورت فعل غائب ذکر شده و مناسب نیست که منظور از ‏آن ، شوهران باشند.
    ‏آرى در جمله بعد مى گوید: عفو و گذشت شما (و پرداختن تمام ‏مهر) به پرهیزکارى نزدیک تر است و نیکوکارى و فضل را در میان خود فراموش نکنید ‏که‏ ‏خداوند به آنچه انجام مى دهید بینا است (و ان تعفوا اقرب ‏للتقوى و لا تنسوا الفضل بینکم ان الله بما تعملون بصیر).
    ‏به طور مسلم مخاطب در ‏این جمله شوهرانند و در نتیجه در جمله قبل سخن از گذشت اولیاء و در این جمله سخن از ‏گذشت شوهران است .
    ‏و جمله ((‏و لا تنسوا الفضل بینکم )) ‏خطابى است به عموم مسلمانان که روح گذشت و بزرگوارى را در تمام ‏این موارد فراموش نکنند.
    ‏روایاتى که از پیشوایان معصوم (علیهم السلام ) به ما ‏رسیده است نیز آیه را به همین صورت تفسیر مى کند، و مفسران شیعه با توجه به مضمون ‏آیه و روایات اهل بیت (علیهمالسلام ) نیز همین نظر را انتخاب کرده اند و گفته اند ‏منظور از این عبارت اولیاء زوجه هستند، البته مواردى پیش مى آید که سر سختى کردن در ‏گرفتن نصف مهر، آن هم قبل از عروسى ممکن است احساسات شوهر و اقوامش را جریحه دار ‏کند و در صدد انتقامجویى بر آیند و ممکن است حیثیت و آبروى زن را در معرض خطر قرار ‏دهد این جا است که گاه ، پدر براى حفظ مصلحت دختر خود ، لازم میبیند که از حق او ‏گذشت نماید.
    ‏جمله ((‏و ان تعفوا اقرب للتقوى )) (‏عفو و گذشت شما به پرهیزکارى نزدیک تر است )، وظیفه مردان را در ‏برابر زنان مطلقه خود بیان مى کند، که اگر تمام مهر را پرداختهاند چیزى پس نگیرند و ‏اگر نپرداختهاند همه آن را بپردازند و از نیمى که حق آنها است صرف نظر کنند، زیرا ‏مسلم است دختر یا زنى که بعد از عقد یا پیش از عروسى از شوهر خود جدا مى شود ضربه ‏سختى مى خورد و از نظر اجتماعى و روانى مواجه با مشکلاتى است و بى شک گذشت شوهر و ‏پرداخت تمام مهر، تا حدى مرهم بر این جراحات میگذارد.
    ‏لحن مجموعه آیه ، بر اصل ‏اساسى ((‏معروف و احسان ،)) ‏در این مسائل ‏تاکید مى کند، که حتى طلاق و جدائى آمیخته با نزاع و کشمکش و تحریک روح‏ ‏انتقامجویى نباشد، بلکه بر اساس بزرگوارى و احسان و عفو و ‏گذشت ، قرار گیرد، زیرا اگر مرد و زنى نتوانند، با هم زندگى کنند و به دلائلى از هم ‏جدا شوند دلیلى ندارد که میان آنها عداوت و دشمنى حاکم گردد.
    ‏آیه‏ ‏63و64و65و66و67و68و69و70و71‏فرقان:
    ‏آیه و ترجمه
    ‏وَ عِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِینَ ‏یَمْشونَ عَلى الاَرْضِ هَوْناً وَ إِذَا خَاطبَهُمُ الْجَهِلُونَ قَالُوا ‏سلَماً(63)
    ‏وَ الَّذِینَ یَبِیتُونَ لِرَبِّهِمْ سجَّداً وَ قِیَماً(64)
    ‏وَ ‏الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا اصرِف عَنَّا عَذَاب جَهَنَّمَ إِنَّ عَذَابَهَا ‏کانَ غَرَاماً(65)
    ‏إِنَّهَا ساءَت مُستَقَرًّا وَ مُقَاماً(66)
    ‏وَ الَّذِینَ ‏إِذَا أَنفَقُوا لَمْ یُسرِفُوا وَ لَمْ یَقْترُوا وَ کانَ بَینَ ذَلِک ‏قَوَاماً(67)
    ‏ترجمه :
    63 - ‏بندگان خاص ‏خداوند رحمن آنها هستند که با آرامش و بى تکبر بر زمین راه مى روند و هنگامى که ‏جاهلان آنها را مخاطب سازند به آنها سلام مى گویند (و با بى اعتنائى و بزرگوارى مى ‏گذرند).
    64 - ‏آنها کسانى هستند که شبانگاه براى پروردگارشان سجده و قیام مى ‏کنند.
    65 - ‏آنها کسانى هستند که مى گویند پروردگارا عذاب جهنم را از ما بر طرف ‏گردان که عذابش سخت و پر دوام است !
    66 - ‏آن بد جایگاه و بد محل اقامتى است .
    67 - ‏آنها کسانى هستند که هر گاه انفاق کنند نه اسراف مى کنند و نه سختگیرى ، ‏بلکه در میان ایندو حد اعتدالى دارند.
    ‏تفسیر:
    ‏صفات ویژه بندگان خاص خدا
    ‏از این آیات به بعد بحث جامع و ‏جالبى پیرامون صفات ویژه بندگان خاص پروردگار که تحت عنوان عبادالرحمان آمده ، مطرح ‏مى شود، و در حقیقت تکمیلى است براى آیات گذشته که مشرکان لجوج هنگامى که نام ‏خداوند رحمان برده مى شد از سر استهزاء و غرور مى گفتند: رحمان چیست ؟ و دیدیم که ‏قرآن ضمن دو آیه خداوند رحمان را به آنها معرفى کرد، اکنون نوبت این رسیده است به ‏بندگان خاص این خداوند رحمان را معرفى کند، جائى که بندگان او این قدر عالى مقام و ‏با شخصیتند عظمت خداى رحمان را بهتر مى توان درک کرد.
    ‏این آیات دوازده صفت از ‏صفات ویژه آنان را بیان مى کند که بعضى به جنبه هاى اعتقادى ارتباط دارند، و برخى ‏اخلاقى ، و پاره اى اجتماعى ، قسمتى جنبه فردى دارد و بخش دیگرى جمعى است ، و رویهم ‏رفته مجموعه اى است از والاترین ارزشهاى انسانى .
    ‏نخست مى گوید: بندگان خاص ‏خداوند رحمان کسانى هستند که با آرامش و بى تکبر بر روى زمین راه مى روند (و عباد ‏الرحمن الذین یمشون على الارض هونا).
    ‏در واقع نخستین توصیفى که از عباد الرحمن ‏شده است ، نفى کبر و غرور و خودخواهى است که در تمام اعمال انسان و حتى در کیفیت ‏راه رفتن او آشکار مى شود زیرا ملکات اخلاقى همیشه خود را در لابلاى اعمال و گفتار ‏و حرکات انسان نشان‏ ‏مى دهند، تا آنجا که از چگونگى ‏راه رفتن یک انسان مى توان با دقت و موشکافى به قسمت قابل توجهى از اخلاق او پى ‏برد.
    ‏آرى آنها متواضعند، و تواضع کلید ایمان است ، در حالى که غرور و کبر کلید ‏کفر محسوب مى شود، در زندگى روزمره با چشم خود دیده ایم و در آیات قرآن نیز کرارا ‏خوانده ایم که متکبران مغرور حتى حاضر نبودند به سخنان رهبران الهى گوش فرا دهند، ‏حقایق را به باد مسخره مى گرفتند، و دید آنها فراتر از نوک بینى آنها نبود، آیا با ‏این حالت کبر ایمان آوردن امکان پذیر است ؟!
    ‏آرى این مؤ منان بنده خداوند ‏رحمانند، و نخستین نشانه بندگى همان تواضع است . تواضعى که در تمام ذرات وجود آنان ‏نفوذ کرده و حتى در راه رفتن آنها آشکار است .
    ‏و اگر مى بینیم یکى از مهمترین ‏دستوراتى که خداوند به پیامبرش ‍ مى دهد این است که و لا تمش فى الارض مرحا انک لن ‏تخرق الارض و لن تبلغ الجبال طولا: در روى زمین از سر کبر و غرور گام بر مدار چرا ‏که نمى توانى زمین را بشکافى و طول قامتت هرگز به کوهها نمى رسد. (سوره اسراء آیه 37) ‏نیز به خاطر همین است که روح ایمان تواضع مى باشد

     

    دانلود فایل
    پرداخت با کلیه کارتهای عضو شتاب امکان پذیر است.

    دانلود طرحواره درمانی دانلود پیشینه تحقیق دانلود گزارش کارآموزی فروشگاه ساز فایل رایگان همکاری در فروش با پورسانت بالا دانلود پرسشنامه
    دانلود تحقیق دانلود مقالات اقتصادی مقاله در مورد ایمنی چارچوب نظری تحقیق خرید کاندوم خرید ساعت مچی مردانه
    دانلود افزونه وردپرس دانلود تحقیق آماده سایت دانلود پاورپوینت مقالات مدیریتی میزان درآمد همکاری در فروش فایل کسب درآمد دانشجویی

    sidaa تحقیق تفسیر آیه الکرسی ( ورد)

    تحقیق-تفسیر-آیه-الکرسی-(-ورد)
    تحقیق تفسیر آیه الکرسی ( ورد)
    فرمت فایل دانلودی: .zip
    فرمت فایل اصلی: .doc
    تعداد صفحات: 13
    حجم فایل: 24 کیلوبایت
    قیمت: 8500 تومان

    لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
    دسته بندی : وورد
    نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
    تعداد صفحه : 13 صفحه

     قسمتی از متن word (..doc) : 
     

    0
    ‏وزارت علوم و تحقیقات و فناوری
    ‏موضوع‏ تحقیق‏:
    ‏تفسیر آیه الکرسی
    ‏تفسیر آیه الکرسی
    ‏بسم الله الرحمن الرحیم وصل الله علی محمد وال الطاهرین وعجل فرج ال محمد
    ‏اللّهُ لاَ إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ یُحِیطُونَ ب ِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ ۲۵۵بقره
    ‏اللّه، که جز او معبودى نیست، زنده و برپادارنده است. نه خوابى سبک او را فرا گیرد و نه خوابى سنگین. آنچه در آسمان‏ها و آنچه در زمین است، از آنِ اوست. کیست آنکه جز به اذن او در پیشگاهششفاعت کند. گذشته و آینده آنان را مى‏داند. و به چیزى از علم او احاطه پیدا نمى‏کنند مگر به مقدارى که او بخواهد. کرسى (علم و قدرت) او آسمان‏هاو زمین را در برگرفته و نگهدارى آن دو بر او سنگین نیست و او والا و بزرگ است
    ‏نکته ها
    ‏به مناسبت وجود کلمه‏ى «کرسى» در آیه، رسول اکرم صلى الله علیه وآله این آیه «آیةالکرسى» نامید. در روایات شیعه و سنى آمده است که این آیه به منزله‏ى قلّه قرآن است و بزرگترین مقام را در میان آیات دارد. ‏همچنین نسبت به تلاوت این آیه سفارش بسیار شده ا ست، از على علیه السلام نقل کرده‏اند که فرمود: بعد از شنیدن فضیلت این آیه، شبى بر من نگذشت، مگر آنکه آیةالکرسى را خوانده باشم‏.‏
    1
    ‏در این آیه، شانزده مرتبه نام خداوند و صفات او مطرح شده است. به همین سبب آیةالکرسى را شعار و پیام توحید دانسته‏اند. هر چند در قرآن بارها شعار توحید با بیانات گوناگون مطرح شده است، مانند: «لااله الاّ اللّه‏» ‏ ،‏ ‏«‏لااله الاّ هو‏»‏ ، ‏«‏لااله الاّ انت‏» ‏ ، ‏«‏لااله الاّ انَا‏» ‏ ، ولى در هیچ کدام آنها مثل آیةالکرسى در کنار شعار توحید، صفات خداوند مطرح نشده است.
    ‏صفات خداوند دو گونه‏اند، برخى صفات، عین ذات او هستند و قابل تجزیه از ذات الهى نمى‏باشند. مانند: علم، قدرت و حیات. امّا برخى صفات که آنها را صفات فعل مى‏نامند، مربوط به فعل خداوند است، مثل خلق کردن و عفو نمودن. منشأ اینگونه صفات، اراده الهى است که اگر بخواهد خلق مى‏کند، ولى درباره‏ى صفات ذات این را نمى‏توان گفت که اگر خداوند بخواهد مى‏داند و اگر نخواهد نمى‏داند. اگر بخواهیم صفات ذات را تشبیه کنیم، باید بگوئیم عالم و قادر بودن براى خداوند، نظیر مخلوق بودن براى انسان است. هرگز صفت مخلوق بودن از انسان جدا نمى‏شود، همانگونه که هرگز صفت علم از خداوند جدا نمى‏شود.
    ‏کلمه «اله» ‏درباره هر معبودى بکار مى‏رود، خواه حقّ و یا باطل، «أفرایت مَن اتّخذ الهه هواه» ‏ولى کلمه «اللّه» نام ذات مقدّس الهى است. معبودانِ غیر از خدا، از آفریدن مگسى عاجزند؛ «لن یخلقوا ذباباً‏» ‏ و آنان که به پرستش غیر خدا مى‏پردازند، ا ز بلنداى توحید به دره‏هاى خوفناک سقوط مى‏کنند. «ومن یشرک باللّه فکانّما خرّ من‏السماء فتخطفه الطّیر‏»
    ‏«‏لااله الاّ اللّه» اوّلین صفحه شناسنامه‏ى هر مسلمان است. اوّلین شعار و دعوت پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله نیز با همین جمله بود: «قولوا لااله الاّ اللّه تفلحوا‏»‏ همچنان که فرمود: «من قال لااله الاّ الله مخلصاً دخل الجنّة واخلاصه بها ان تحجزه لا اله الاالله عمّا حرمّ اللّه» هرکس خالصانه شعار توحید سر دهد، وارد بهشت مى‏شود و نشان اخلاص او آن است که گفتن ‏»‏لااله الاّ اللّه« وى را از حرامهاى الهى دور سازد.
    ‏امام صادق علیه السلام فرمودند: «‏قول لااله الاّاللّه ثمن الجنة‏»‏ گفتن »لااله الاّ اللّه« بهاى بهشت است. همچنان که امام رضا علیه السلام در حدیث قدسى نقل کرده‏اند: «کلمة لااله‏الاّاللّه حصنى‏»‏ ‏کلمه‏ى توحید، دژ مستحکم الهى است.
    2
    ‏آرى، توحید، مایه‏ى نجات و رستگارى انسان است. البتّه همانگونه که مى‏گویند هرکس به دانشگاه یا حوزه علمیه قدم گذاشت، دانشمند شد. یعنى به شرط اینکه تمام دروس لازم را بخواند. گفتن «لااله الاّ اللّه» نجات دهنده است، امّا با داشتن شرایطش که در جاى خود بدان اشا ره خواهد شد.
    ‏اعتقاد به توحید، همه‏ى قدرت‏ها و جاذبه‏ها را در چشم انسان کوچک و حقیر مى‏کند. نمونه‏اى از آثار تربیتى توحید همین است که مسلمانان در برابر پادشاهان و صاحبان قدرت سجده نمى‏کردند. در دربار نجاشى پادشاه حبشه، پناهندگان مسلمان گفتند: «لانسجد الاّ للّه» ما به غیر خدا سجده نمى‏کنیم. ‏ ‏دحیه کلبى یکى دیگر از مسلمانان در کاخ قیصر روم، سجده نکرد و در جواب کاخ نشینان گفت: «لااسجد لغیراللّه» من براى غیر خداوند سجده نمى‏کنم.
    ‏آرى، توحید انسان را تا آنجا بالا مى‏برد که حتّى بهشت و دوزخ نیز براى او مطرح نمى‏شود. امامان معصوم علیهم السلام نیز براى تربیت چنین انسان‏هایى تلاش مى‏کردند. على علیه السلام فرمودند: «لاتکن عبد غیرک و قد جعلک اللّه حراً‏» ‏ ، بنده دیگرى مباش که خد اوند تو را آزاد آفریده است.
    ‏لازم است مسلمانان هر روز و در هر جا با صداى بلند، اذان بگویند وفریاد آزادى از بندگى خدایان دروغین و طاغوت‏ها را سر دهند. و گوش نوزادان خود را قبل از هر صدایى، با طنین توحید «لااله الاّ اللّه» آشنا سازند.
    ‏«‏هوالحىّ‏»
    ‏در فراز هفتادم دعاى جوشن کبیر، حىّ بودن خداوند را اینگونه مطرح مى‏کند:
    ‏«‏یا حیّاً قبل کلّ حىّ، یا حیّاً بعد کلّ حىّ، یا حىّ الذّى لیس کمثله حىٌّ، یا حىّ الذّى لایشارکه حىٌّ، یا حىّ الذّى لایحتاج الى حىّ، یا حىّ الذّى یمیت کلّ حىّ، یا حىّ الذّى یرزق کلّ حىّ، یا حیّا لم یرث الحیوة من حىّ، یا حىّ الذى یحیى الموتى، یا حىّ یا ّ قیوم» آرى، خداوند زنده است، قبل از هر زنده‏اى و بعد از هر زنده‏اى. در زنده بودن، وى را نظیر و شریکى نیست و براى زنده ماندن، نیازمند دیگرى نیست. او زندگان را مى‏میراند و به همه زنده‏ها روزى مى‏بخشد. او زندگى را از زنده‏اى دیگر به ارث نبرده، بلکه به مردگان نیز زندگى مى‏بخشد. او زنده و پا برجاست.
    3
    ‏معناى حیات درباره ذات پروردگار با دیگران فرق مى‏کند و مانند سایر صفات الهى، از ذات او جدایى ناپذیر است و در آن فنا راه ندارد؛ «و توکّل على الحىّ الّذى لایموت‏»‏ او در حیات خویش نیازمند تغذیه، تولید مثل، جذب و دفع، که لازمه حیات موجوداتى همچون انسان و حیوان وگیاه است، نیست. «یا حىّ الذى لیس کمثله حىّ‏»
    ‏«‏القیّوم‏»
    ‏«‏قَیّوم» از ریشه‏ى «قیام»، به کسى گفته مى‏شود که روى پاى خود ایستاده و دیگران به او وابسته هستند. ‏کلمه‏ى «قیّوم» سه مرتبه در قرآن آمده است و در هر سه مورد در کنار کلمه «حَىّ» قرار دارد.
    ‏قیام او از خود اوست، ولى قیام سایر موجودات به وجود اوست. و مراد از قیّومیّت پروردگار، تسلّط و حفاظت و تدبیر کامل او نسبت به مخلوقات است. قیام او دائمى و همه جانبه است، مى‏آفریند، روزى مى‏دهد، هدایت مى‏کند و مى‏میراند و لحظه‏اى غافل نیست.
    ‏هر موجود زنده‏اى براى ادامه‏ى حیات، نیازمند منبع فیض است. همچون لامپى که براى ادامه‏ى روشنى، نیاز به اتصّال برق دارد. تمام موجودات براى زنده شدن باید از «حىّ» تغذیه شوند و براى ادامه‏ى زندگى باید از «قیّوم» مایه بگیرند.
    ‏امام على علیه السلام مى‏فرماید: «‏کلّ شى‏ء خاضع له و کلّ شى‏ء قائم به» هر چیزى تسلیم او و هر چیزى وابسته به اوست. ‏نقل کرده‏اند که در جنگ بدر رسول خدا صلى الله علیه وآله مکّرر در سجده مى‏گفتند: «یا حىّ یا قیّوم‏»‏

     

    دانلود فایل
    پرداخت با کلیه کارتهای عضو شتاب امکان پذیر است.

    دانلود طرحواره درمانی دانلود پیشینه تحقیق دانلود گزارش کارآموزی فروشگاه ساز فایل رایگان همکاری در فروش با پورسانت بالا دانلود پرسشنامه
    دانلود تحقیق دانلود مقالات اقتصادی مقاله در مورد ایمنی چارچوب نظری تحقیق خرید کاندوم خرید ساعت مچی مردانه
    دانلود افزونه وردپرس دانلود تحقیق آماده سایت دانلود پاورپوینت مقالات مدیریتی میزان درآمد همکاری در فروش فایل کسب درآمد دانشجویی

    sidaa تحقیق تفسیر سوره انعام آیه 141 تا 146 ( ورد)

    تحقیق-تفسیر-سوره-انعام-آیه-141-تا-146-(-ورد)
    تحقیق تفسیر سوره انعام آیه 141 تا 146 ( ورد)
    فرمت فایل دانلودی: .zip
    فرمت فایل اصلی: .doc
    تعداد صفحات: 12
    حجم فایل: 24 کیلوبایت
    قیمت: 8500 تومان

    لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
    دسته بندی : وورد
    نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
    تعداد صفحه : 12 صفحه

     قسمتی از متن word (..doc) : 
     

    ‏تفسیر نمونه جلد 6 صفحه 2
    ‏آیه 141
    ‏آیه و ترجمه
    ‏وَ هُوَ الَّذِى أَنشأَ جَنَّتٍ مَّعْرُوشتٍ وَ ‏غَیرَ مَعْرُوشتٍ وَ النَّخْلَ وَ الزَّرْعَ مخْتَلِفاً أُکلُهُ وَ الزَّیْتُونَ وَ ‏الرُّمَّانَ مُتَشبهاً وَ غَیرَ مُتَشبِهٍ کلُوا مِن ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَ ‏ءَاتُوا حَقَّهُ یَوْمَ حَصادِهِ وَ لا تُسرِفُوا إِنَّهُ لا یحِب ‏الْمُسرِفِینَ(141)
    ‏ترجمه :
    141 - ‏او است که ‏باغهاى معروش (باغهائى که درختانش روى داربستها قرار مى گیرند) و باغهاى غیر معروش (‏درختانى که نیاز به داربست ندارند) آفرید، و همچنین نخل و انواع زراعت را که از ‏نظر میوه و طعم با هم متفاوتند و (نیز) درخت زیتون و انار را که از جهتى با هم شبیه ‏و از جهتى تفاوت دارند (برگ و ساختمان ظاهریشان شبیه یکدیگر است در حالى که طعم ‏میوه آنها فوق العاده متفاوت ) از میوه آن به هنگامى که به ثمر مى نشیند بخورید و ‏حق آن را به هنگام درو بپردازید، اسراف نکنید که خداوند مسرفین را دوست نمى ‏دارد.
    ‏تفسیر :
    ‏یک درس بزرگ توحید
    ‏در این آیه به چند موضوع اشاره شده است که هر کدام در حقیقت نتیجه دیگرى ‏است .
    ‏نخست مى گوید: خداوند همان کسى است که انواع باغها و زراعتها با درختان ‏گوناگون آفریده است که بعضى روى داربستها قرار گرفته ، و بام منظره
    ‏تفسیر نمونه جلد 6 صفحه 3
    ‏بدیع و دل انگیز خود چشمها را ‏متوجه خویش مى سازند، و با میوه هاى لذیذ و پر برکت کام انسان را شیرین مى کنند، و ‏بعضى بدون احتیاج به داربست بر سر پا ایستاده و سایه بر سر آدمیان گسترده ، و با ‏میوه هاى گوناگون به تغذیه انسان خدمت مى کنند (و هو الذى انشا جنات معروشات و غیر ‏معروشات ).
    ‏مفسران در تفسیر کلمه معروش و غیر معروش سه احتمال داده اند:
    1 - ‏همان که در بالا به آن اشاره شد، یعنى درختانى که روى پاى خود نمى ایستند و نیاز به ‏داربست دارند، و درختانى که بدون نیاز به داربست روى پاى خود مى ایستند. (زیرا عرش ‏در لغت به معنى برافراشتن و هر موجود برافراشته است و به همین جهت به سقف و یا تخت ‏پایه بلند، عرش گفته مى شود)
    2 - ‏منظور از معروش درخت اهلى است که به وسیله ‏دیوار و امثال آن در باغها حفاظت مى شود و غیر معروش درختان بیابانى و جنگلى و ‏کوهستانى است .
    3 -
    ‏معروش درختى است که بر سر پا ایستاده و یا به روى زمین بلند ‏شده اما غیر معروش درختى است که به روى زمین مى خوابد و پهن مى شود.
    ‏ولى معنى ‏اول مناسبتر به نظر مى رسد، و شاید ذکر معروشات در آغاز سخن به خاطر ساختمان عجیب و ‏شگفت انگیز این گونه درختان است ، یک نگاه کوتاه به درخت انگور و ساقه و شاخه پر ‏پیچ و خم آن ، که با قلابهاى مخصوصى مجهز است ، و خود را به اشیاء اطراف مى چسباند ‏تا کمر راست کند، شاهد این این مدعا است .
    ‏سپس اشاره به دو قسمت از باغها و جنات ‏کرده مى گوید: و همچنین درختان نخل و زراعت را آفرید (و النخل و الزرع ).
    ‏ذکر ‏این دو بالخصوص به خاطر آن است که از اهمیت ویژه اى در زندگانى بشر و تغذیه او ‏برخوردارند (توجه داشته باشید که جنت هم به باغ و هم
    ‏تفسیر نمونه جلد 6 صفحه 4
    ‏به زمینهاى پوشیده از زراعت گفته ‏مى شود).
    ‏بعد اضافه مى کند که این درختان از نظر میوه و طعم با هم متفاوتند یعنى ‏با اینکه از زمین واحدى مى رویند هر کدام طعم و عطر و خاصیتى مخصوص به خود دارند، ‏که در دیگرى دیده نمى شود (مختلفا اکله ).
    ‏سپس اشاره به دو قسمت دیگر از میوه ‏هائى مى کند که فوق العاده مفید و داراى ارزش حیاتى هستند، و مى گوید: همچنین زیتون ‏و انار (و الزیتون و الرمان )
    ‏انتخاب این دو ظاهرا به خاطر آن است که این دو ‏درخت در عین اینکه از نظر ظاهر با هم شباهت دارند، از نظر میوه و خاصیت غذائى بسیار ‏با هم متفاوتند لذا بلافاصله مى فرماید هم با یکدیگر شبیهند و هم غیر شبیه (متشابها ‏و غیر متشابه )
    ‏پس از ذکر این همه نعمتهاى گوناگون ، پروردگار مى گوید: از میوه ‏آنها به هنگامى که به ثمر نشست ، بخورید ولى فراموش نکنید که به هنگام چیدن ، حق آن ‏را باید ادا کنید) (کلوا من ثمره اذا اثمر و آتوا حقه یوم حصاده ).
    ‏و در پایان ، ‏فرمان مى دهد که اسراف نکنید، زیرا خداوند مسرفان را دوست نمى دارد (و لا تسرفوا ‏انه لا یحب المسرفین ).
    ‏اسراف به معنى تجاوز از حد اعتدال است ، و این جمله مى ‏تواند اشاره به عدم اسراف در خوردن و یا عدم اسراف در بخشش بوده باشد، زیرا پارهاى ‏از اشخاص به قدرى دست و دل بازند که هر چه دارند به این و آن مى دهند و خود و ‏فرزندانشان معطل مى مانند.
    ‏تفسیر نمونه جلد 6 صفحه 5
    ‏نکته ها
    ‏در اینجا به چند ‏نکته باید توجه کرد:
    1 - ‏پیوند آیه با آیات قبل - در آیات گذشته از این ‏سوره ، سخن از احکام خرافى بت پرستان در میان بود، که از زراعت و چهارپایان نصیبى ‏براى خدا قرار مى دادند، و عقیده داشتند که این سهام باید به شکل مخصوصى مصرف گردد، ‏و سوار شدن بر پشت بعضى از چهارپایان را تحریم مى کردند و بچه هاى خود را براى بعضى ‏از بتها قربانى مى نمودند.
    ‏آیه فوق و آیه اى که بعد از این مى آید در حقیقت ‏پاسخى به تمام این احکام خرافى است ، زیرا صریحا مى گوید
    ‏خالق تمام این نعمتها ‏خدا است ، او است که همه این درختان و چهارپایان و زراعتها را آفریده است و هم او ‏است که دستور داده از آنها بهره گیرید و اسراف نکنید، بنابراین غیر او نه حق تحریم ‏دارد و نه حق تحلیل .
    2 - ‏در اینکه جمله اذا اثمر (هنگامى که میوه دهد) با ذکر ‏کلمه ثمره قبل از آن چه منظورى را تعقیب مى کند، در میان مفسران گفتگو است ، ولى ‏ظاهرا هدف از این جمله این است که به مجرد اینکه میوه بر درختان ، و خوشه و دانه در ‏زراعت آشکار شود، بهره گرفتن از آنها مباح و جائز است ، اگر چه حق مستمندان هنوز ‏پرداخته نشده است و این حق را تنها در موقع چیدن میوه و در درو کردن (یوم الحصاد) ‏باید پرداخت (دقت کنید).
    3 - ‏منظور از این حق که بهنگام درو باید پرداخت چیست ؟ ‏بعضى معتقدند همان زکات واجب ، یعنى یکدهم و یک بیستم است ، ولى با توجه به اینکه ‏این سوره در مکه نازل شده و حکم زکات در سال دوم هجرت و یا بعد از آن در مدینه
    ‏تفسیر نمونه جلد 6 صفحه 6
    ‏نازل گردیده است ، چنین احتمالى ‏بسیار بعید به نظر مى رسد.
    ‏در روایات فراوانى که از اهلبیت (علیهم الاسلام ) به ‏ما رسیده و همچنین در بسیارى از روایات اهل تسنن این حق ، غیر از زکات معرفى شده و ‏منظور از آن چیزى است که بهنگام حضور مستمند در موقع چیدن میوه و یا درو کردن زراعت ‏به او داده مى شود، و حد معین و ثابتى ندارد.
    ‏و در این صورت آیا این حکم واجب ‏است یا مستحب ، بعضى معتقدند که یک حکم وجوبى است که قبل از تشریع حکم زکات بر ‏مسلمانان لازم بوده ولى بعد از نزول آیه زکات ، این حکم منسوخ شد، و حکم زکات با حد ‏و حدود معینش به جاى آن نشست .
    ‏ولى از روایات اهلبیت (علیهم السلام ) استفاده مى ‏شود که این حکم نسخ نشده و به عنوان یک حکم استحبابى هم اکنون به قوت خود باقى است
    .
    4 - ‏تعبیر به کلمه یوم ممکن است اشاره به این باشد که چیدن میوه ها و درو کردن ‏زراعتها بهتر است در روز انجام گیرد، اگر چه مستمندان حاضر شوند و قسمتى به آنها ‏داده شود، نه اینکه بعضى از افراد بخیل ، شبانه این کار را بکنند، تا کسى با خبر ‏نشود، در روایاتى که از طرق اهلبیت (علیهم السلام ) به ما رسیده نیز روى این موضوع ‏تاکید شده است .
    ‏تفسیر نمونه جلد 6 صفحه 7
    ‏آیه 142 - 144
    ‏آیه و ‏ترجمه
    ‏وَ مِنَ الاَنْعَمِ حَمُولَةً وَ فَرْشاً ‏کلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعُوا خُطوَتِ الشیْطنِ إِنَّهُ ‏لَکُمْ عَدُوُّ مُّبِینٌ(142)
    ‏ثَمَنِیَةَ أَزْوَجٍ مِّنَ الضأْنِ اثْنَینِ وَ ‏مِنَ الْمَعْزِ اثْنَینِ قُلْ ءَالذَّکرَیْنِ حَرَّمَ أَمِ الاُنثَیَینِ أَمَّا ‏اشتَمَلَت عَلَیْهِ أَرْحَامُ الاُنثَیَینِ نَبِّئُونى بِعِلْمٍ إِن کنتُمْ ‏صدِقِینَ(143)
    ‏وَ مِنَ الابِلِ اثْنَینِ وَ مِنَ الْبَقَرِ اثْنَینِ قُلْ ‏ءَالذَّکرَیْنِ حَرَّمَ أَمِ الاُنثَیَینِ أَمَّا اشتَمَلَت عَلَیْهِ أَرْحَامُ ‏الاُنثَیَینِ أَمْ کنتُمْ شهَدَاءَ إِذْ وَصامُ اللَّهُ بِهَذَا فَمَنْ أَظلَمُ ‏مِمَّنِ افْترَى عَلى اللَّهِ کذِباً لِّیُضِلَّ النَّاس بِغَیرِ عِلْمٍ إِنَّ ‏اللَّهَ لا یهْدِى الْقَوْمَ الظلِمِینَ(144)
    ‏ترجمه :
    142 - (‏و او کسى ‏است که ) از چهارپایان براى شما حیوانات باربر و حیوانات کوچک آفرید، از آنچه او به ‏شما روزى داده است بخورید و از گامهاى شیطان پیروى ننمائید که او دشمن آشکار شما ‏است .
    143 - ‏هشت جفت از چهارپایان (براى شما آفرید) از میش دو جفت و از بز دو ‏جفت بگو آیا خداوند نرهاى آنها را حرام کرده یا مادهها را؟ یا آنچه رحم ماده هاى ‏آنها در برگرفته ؟ اگر راست مى گوئید (و بر تحریم آنها دلیلى دارید) به من خبر ‏دهید.
    144 - ‏و از شتر دو زوج ، و از گاو هم دو زوج ، (براى شما آفرید) بگو ‏کدامیک از اینها را خدا حرام کرده است ؟ نرها را یا ماده ها را؟ و یا آنچه رحم ماده ‏ها را در برگرفته ؟ و آیا شما گواه (این تحریم ) بودید، هنگامى که خدا به این موضوع ‏توصیه کرد؟ بنابراین چه کسى ستمکارتر است از آنها که بر خدا دروغ مى بندند، تا مردم ‏را از روى جهل گمراه سازند، خداوند هیچگاه ستمگران را هدایت نخواهد کرد! .
    ‏تفسیر نمونه جلد 6 صفحه 8
    ‏تفسیر :

     

    دانلود فایل
    پرداخت با کلیه کارتهای عضو شتاب امکان پذیر است.

    دانلود طرحواره درمانی دانلود پیشینه تحقیق دانلود گزارش کارآموزی فروشگاه ساز فایل رایگان همکاری در فروش با پورسانت بالا دانلود پرسشنامه
    دانلود تحقیق دانلود مقالات اقتصادی مقاله در مورد ایمنی چارچوب نظری تحقیق خرید کاندوم خرید ساعت مچی مردانه
    دانلود افزونه وردپرس دانلود تحقیق آماده سایت دانلود پاورپوینت مقالات مدیریتی میزان درآمد همکاری در فروش فایل کسب درآمد دانشجویی

    sidaa تحقیق تفسیر چند آیه از قران کریم 29 ص ( ورد)

    تحقیق-تفسیر-چند-آیه-از-قران-کریم-29-ص-(-ورد)
    تحقیق تفسیر چند آیه از قران کریم 29 ص ( ورد)
    فرمت فایل دانلودی: .zip
    فرمت فایل اصلی: .doc
    تعداد صفحات: 26
    حجم فایل: 27 کیلوبایت
    قیمت: 8500 تومان

    لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
    دسته بندی : وورد
    نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
    تعداد صفحه : 26 صفحه

     قسمتی از متن word (..doc) : 
     

    ‏1
    ‏آیات :
    ‏* افر‏ایت الذی کفر بایاتنا و قال لاوتین مالا و ولدا
    ‏* اطلع الغیب ام اتخذ عند الرحمن عهدا
    ‏* کلا سنکتب ما یقول و نمد له من العذاب مدا
    ‏* و نرثه ما یقول و یاتینا فردا
    ‏* و اتخذوا من دون الله الهه لیکونوا لهم عزا
    ‏* کلا سیکفرون بعبادتهم و یکونون علیهم ضدا
    ‏ترجمه
    ‏* آیا دیدی کسی را که به آیات ما کافر شد، و گفت:‏«‏ اموال و فرزندان فراوانی به من داده خواهد شد‏»‏؟!
    ‏* آیا او از غیب آگاه گشته، یا نزد خدا عهد و پیمانی گرفته است؟!
    ‏* هرگز چنین نیست! ما به زودی آنچه را می گوید می نویسیم و عذاب را بر او مستمر خواهیم داشت!
    ‏* آنچه را او می گوید از او به ارث می بریم، و به صورت تنها نزد ما خواهد آمد!
    ‏* و آنان غیر از خدا، معبودانی را برای خود برگزیدند تا مایه عزتشان باشد! (چه پندار خامی!)
    ‏* هرگز (چنین نیست!) به زودی (معبودها) منکر عبادت آنان خواهند شد؛ (بلکه) بر ضدشان قیام می کنند.
    ‏2
    ‏تفسیر:
    ‏ ‏یک تفکر خرافی و انحرافی
    ‏بعضی ‏از مردم، معتقدند: ‏ایمان، پاکی و تقوا با آنها سازگار نیست! ‏و سبب می شود که: دنیا به آنها پشت کند، در حالی که با بیرون رفتن از محیط ایمان و تقوا، دنیا به آنها رو خواهد کرد، و مال و ثروت آنها زیاد می شود!
    ‏این طرز‏ ‏فکر، خواه بر اثر ساده لوحی و پیروی خرافات باشد، و خواه‏ ‏پوششی برای فرار از زیر بار مسئولیت ها و تعهدهای الهی، هرچه باشد، یک طرز تفکر خطرناک است.
    ‏گاه، دیده ایم: این موهوم پرستان، مال و ثروت بعضی افراد بی ایمان، و فقر و محرومیت گروهی از مومنان را مستمسکی برای اثبات این خرافه قرار می دهند، در ‏حالی که: می دانیم، نه اموالی که از طریق ظلم و کفر و ترک مبانی تقوا به انسان‏
    ‏می رسد مایه افتخار است، و نه هرگز، ایمان و پرهیزکاری سدی بر سر راه فعالیتهای مشروع و مباح می باشد.
    ‏به هر حال، در عصر و زمان پیامبر (ص)- همچون عصر ما- افراد نادانی بودند که چنین پنداری داشتند و یا لااقل تظاهر به آن می کردند.
    ‏قرآن، در آیات م‏ور‏د بحث- به تناسب بحثی که قبلاً پیرامون سرنوشت کفار و ظالمان بیان شد- از این طرز فکر و عاقبت آن سخن می گوید.
    ‏در نخستین آیه، می فرماید:‏«‏ آیا ندیدی کسی را که آیات ما را انکار کرد و به آن کفر ورزید؟ و گفت: مسلماً اموال و فرزندان فراوانی نصیبم خواهد شد‏»‏!
    ‏(افرایت الذی کفر بایاتنا و قال لا وتین مالا و ولدا)
    ‏پس از آن قرآن به آنها چنین پاسخ می گوید:‏«‏ آیا او از اسرار غیب آگاه شده؟ یا از خدا عهد و پیمانی در این زمینه گرفته است‏»‏؟! (اطلع الغیب ام اتخذ عند الرحمن عهدا)
    ‏کسی می تواند چنین پیشگوئی کند، و رابطه ای میان کفر، دارا شدن مال و فرزندان قائل شود، که آگاه بر غیب باشد؛ زیرا هیچ رابطه ای میان این دو ما نمی بینیم، و یا عهد و پیمانی از خدا گرفته باشد، که چنین سخنی نیز بی معنی است.
    ‏3
    ‏در آیه بعد، با لحن قاطع اضافه می کند:‏«‏ این چنین نیست (هرگز کفر و بی ایمانی مایه فزونی مال و فرزند کسی نخواهد شد) ما به زودی آنچه را می گوید، می نویسیم‏»‏ (کلا سنکتب ما یقول).
    ‏آری، این سخنان بی پایه که ممکن است مایه انحراف بعضی از ساده لوحان گردد، همه در پرونده اعمال آنها ثبت خواهد شد.
    ‏«‏و ما عذاب خود را بر او مستمر خواهیم داشت‏»‏. (عذاب هائی پی در پی و یکی بالای دیگر) (و نمد له من العذاب مدا).
    ‏این جمله، ممکن است اشاره به عذاب مستمر و جاویدان آخرت بوده باشد، و نیز ممکن است اشاره به عذاب هائی باشد که بر اثر کفر و بی ایمانی در این دنیا دامنگیر آنها می شود، این احتمال نیز قابل ملاحظه است که: این مال و فرزندان که مایه غرور و گمراهی است، خود عذابی است مستمر برای آنها!
    ‏«‏آنچه را او می گوید (از اموال و فرزندان) از او به ارث می بریم، و روز قیامت تک و تنها نزد ما خواهد آمد‏»‏ (و نرثه ما یقول و یاتینا فردا).
    ‏آری، سرانجام همه این امکانات مادی را می گذارد و می رود، و با دست تهی در آن دادگاه عدل پروردگار حاضر می شود، در حالی که نامه اعمالش از گناهان سیاه، و از حسنات خالی است آنجا است که نتیجه ی این گفته های بی اساس خود را در دنیا‏
    ‏می بیند.
    ‏آیه بعد، به یکی دیگر از انگیزه های این افراد در پرستش بتها اشاره کرده می گوید:‏«‏ آنها غیر از خدا معبودانی برای خود انتخاب کرده اند تا مایه عزتشان باشد‏»‏ (و اتخذوا من دون الله الهه لیکونوا لهم عزا).
    ‏تا در پیشگاه خدا آنها را شفاعت کنند، و در مشکلات یاریشان دهند، اما چه پندار نادرست و خیال خامی؟‏‍‏!
    ‏هرگز آن چنان که آنها پنداشتند نیست، نه تنها بت ها مایه عزتشان نخواهند بود، بلکه سرچشمه ذلت و عذابند، و به همین جهت، ‏«‏به زودی، یعنی در روز رستاخیز معبودها منکر عبادت عابدان می شوند، و از آنها بیزاری می جویند، بلکه بر ضدشان خواهند بود‏»‏ (کلا سیکفرون بعبادتهم و یکونون علیهم ضدا).
    ‏4
    ‏این جمله،اشاره به همان مطلبی است که در آیات 13 و 14 سوره ‏«‏فاطر‏»‏ می خوانیم:
    ‏والذین تدعون من دونه ما یملکون من قطمیر* ان تدعوهم لا یسمعو‏ا‏ دعاءکم .... و یوم القیامه یکفرون بشرککم:
    ‏«‏کسانی را که غیر از خدا می خوانید، مالک هیچ چیز نیستند* اگر آنها را بخوانید سخنان شما را نمی شنوند..... و روز رستاخیز منکر شرک شما می شوند‏»‏.
    ‏و نیز در آیه 6 سوره ‏«‏احقاف‏»‏ می خوانیم: و اذا حشر الناس کانو لهم اعداء :‏«‏هنگامی که مردم محشور شوند این معبودها دشمنان آنها خواهند بود‏»‏.
    ‏این احتمال را نیز بعضی از مفسران بزرگ داده اند که: منظور از آیه فوق این است که: عبادت کنندگان بت ها، در قیامت که پرده ها کنار می رود، و همه حقایق آشکار می شود و خود را رسوا می بینند، منکر عبادت بت ها می شوند، و بر ضد آنها سخن خواهد گفت، چنان که در آیه 23 سوره ‏«‏انعام‏»‏ می خوانیم:
    ‏بت پرستان در قیامت می گویند: و الله ربنا ما کنا مشرکین: ‏«‏به خدائی که پروردگار ما است سوگند، که ما هرگز مشرک نبودیم‏»‏!.
    ‏ولی تفسیر اول، با ظاهر آیه سازگارتر است؛ چرا که عبادت کنندگان می خواستند، معبودان عزتشان باشند ولی سرانجام ضدشان می شوند.
    ‏البته، معبودهائی همچون فرشتگان یا شیاطین و جن که دارای عقل و درکند وضعشان روشن است، ولی معبودهای بی جان در آن روز، ممکن است به فرمان خدا به سخن درآیند، و بیزاری خود ‏را‏ از عابدان اعلام کنند.
    ‏از حدیثی که از امام صادق (ع) نقل شده نیز، همین تفسیر را می توان استفاده کرد؛ زیرا امام در تفسیر آیه فوق می فرماید: یکون هولا الذین اتخذوهم الهه من دون الله ضدا یوم القیامه، و یتبرئون منهم و من عبادتهم الی یوم القیامه: ‏«‏روز قیامت معبودهائی را که جز خدا انتخاب کردند بر ضدشان خواهند بود، و از آنها و از عبادت کردنشان بیزاری می جویند‏»‏.
    ‏جالب این که: در ذیل حدیث، جمله کوتاه و پر محتوایی درباره حقیقت عبادت، می خوانیم: لیس العباده هی السجود و لا الرکوع انما هی طاعه الرجال، من اطاع مخلوقا فی معصیه الخالق فقد عبده:

     

    دانلود فایل
    پرداخت با کلیه کارتهای عضو شتاب امکان پذیر است.

    دانلود طرحواره درمانی دانلود پیشینه تحقیق دانلود گزارش کارآموزی فروشگاه ساز فایل رایگان همکاری در فروش با پورسانت بالا دانلود پرسشنامه
    دانلود تحقیق دانلود مقالات اقتصادی مقاله در مورد ایمنی چارچوب نظری تحقیق خرید کاندوم خرید ساعت مچی مردانه
    دانلود افزونه وردپرس دانلود تحقیق آماده سایت دانلود پاورپوینت مقالات مدیریتی میزان درآمد همکاری در فروش فایل کسب درآمد دانشجویی

    sidaa تحقیق تفسیر آیه 102 سوره بقره 9 ص ( ورد)

    تحقیق-تفسیر-آیه-102-سوره-بقره-9-ص-(-ورد)
    تحقیق تفسیر آیه 102 سوره بقره 9 ص ( ورد)
    فرمت فایل دانلودی: .zip
    فرمت فایل اصلی: .doc
    تعداد صفحات: 10
    حجم فایل: 18 کیلوبایت
    قیمت: 8500 تومان

    لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
    دسته بندی : وورد
    نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
    تعداد صفحه : 10 صفحه

     قسمتی از متن word (..doc) : 
     

    ‏بسم الله الرحمن الرحیم
    ‏تفسیر آیه 102 سوره بقره
    ‏تفسیر موضوعی قرآن صفحه 2
    ‏متن
    ‏‏و اتَّبَعُواْ مَا تَتْلُواْ ‏الشَّیَاطِینُ‏ عَلَى مُلْکِ سُلَیْمَـانَ وَ مَا ‏کَفَــرَ سُلَیْمَانُ و َلَکِنَّ الشَّیْاطِینَ کَفَـرُواْ یُعَلِّمُـونَ النَّـاسَ ‏السِّحْرَ وَ مَا أُنزِلَ عَلَى الْمَلَکَیْنِ بِبَابِلَ هَـارُوتَ و َمَارُوتَ وَ ‏مَا یُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى یَقُولاَ إِنَّمَـا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلاَ ‏تَکْفُرْ فَیَتَعَلَّمُـونَ مِنْهُمَا مَـا یُفَـرِّقُـونَ بِهِ بَیْنَ الْمَـرْءِ ‏وَ زَوْجِـهِ وَ مَـا هُـم بِضَـآرِّینَ بِـهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللّهِ ‏وَ یَتَعَلَّمُونَ مَا یَضُرُّهُمْ و لاَ یَنفَعُهُـمْ و َلَقَدْ عَلِمُـواْ لَمَنِ ‏اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِی الآخرَةِ مِنْ خَلاَقٍ وَ لَبِئْسَ مَا شَرَوْاْ بِهِ ‏أَنفُسَهُمْ لَوْ کَانُواْ یَعْلَمُونَ
    ‏ترجمه
    ‏یهود‏ از آنچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم مى خواندند پیروى مى کردند، سلیمان ‏هرگز ‏دست به سحر نیالود و کافر نشد، ولکن شیاطین کفر ورزید و به مردم
    ‏تعلیم سحر ‏دادند (و نیز ‏یهود‏) از آنچه بر دو فرشته باب‏ل(ه‏اروت‏ ‏و‏مارو‏ت) ‏نازل شد پیروى کردند، (آنها طریق سحر کردن را براى آشنائى به طرز ابطال آن به مردم ‏یاد مى دادند) و به هیچ کس چیزى یاد نمى دادند مگر اینکه قبلا به او مى گفتند ما ‏وسیله آزمایش شما هستیم ، کافر نشوید (و از این تعلیمات سوء استفاده نکنید) ولى ‏آنها از آن دو فرشته مطالبى را مى آموختند که بتوانند به وسیله آن میان مرد و همسرش ‏جدائى بیفکنند (نه اینکه از آن براى ابطال سحر استفاده کنند) ولى هیچگاه بدون فرمان ‏خدا نمى توانند به انسانى ضرر برسانند، آنها قسمتهائى را فرا مى گرفتند که براى ‏آنان زیان داشت و نفعى نداشت ، و مسلما مى دانستند هر کسى خریدار این گونه متاع ‏باشد ‏سودی‏ در آخرت نخواهد داشت و چه زشت و ناپسند بود آنچه خود را به آن مى ‏فروختند اگر علم و دانشى مى داشتند!
    ‏تفسیر نمونه
    ‏تفسیر موضوعی قرآن صفحه 3
    ‏از احادیث چنین بر مى آید که در زمان سلیمان پیامبر (صلى اللّه ‏علیه و آله و سلم ) گروهى در کشور او به عمل سحر و جادوگرى پرداختند سلیمان دستور ‏داد تمام نوشته ها و اوراق آنها را جمع آورى کرده در محل مخصوصى نگهدارى کنند (این ‏نگهدارى شاید به خاطر آن بوده که مطالب مفیدى براى دفع سحر ساحران در میان آنها ‏وجود داشت‏ه)
    ‏پس از وفات سلیمان گروهى آنها را بیرون آورده و شروع به اشاعه و ‏تعلیم سحر کردند، بعضى از این موقعیت استفاده کرده و گفتند سلیمان اصلا پیامبر نبود ‏بلکه به کمک همین سحر و جادوگریها بر کشورش مسلط شد و امور خارق العاده انجام مى ‏داد!
    ‏گروهى از بنى اسرائیل هم از آنها تبعیت کردند و سخت به جادوگرى دل بستند، ‏تا آنجا که دست از تورات نیز برداشتند.
    ‏هنگامى که پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه ‏و آله و سلم ) ظهور کرد و ضمن آیات قرآن اعلام نمود سلیمان از پیامبران خدا بوده ‏است ، بعضى از احبار و علماى یهود گفتند: از محمد تعجب نمى کنید که مى گوید سلیمان ‏پیامبر است در صورتى که او ساحر بوده ؟
    ‏این گفتار یهود علاوه بر اینکه تهمت و ‏افتراى بزرگى نسبت به این پیامبر الهى محسوب مى شد لازمهاش تکفیر سلیمان (علیه ‏السلام ) بود، زیرا طبق گفته آنان سلیمان مرد ساحرى بوده که خود را به دروغ پیامبر ‏خوانده و این عمل موجب کفر است .
    ‏آیات فوق به آنها پاسخ مى گوید.‏ ‏به هر حال ‏این آیه بخش دیگری ‏از زشتکاریهاى یهود را معرفى مى کند که پیامبر بزرگ ‏خدا سلیمان را به سحر و جادوگرى متهم ساختند، مى گوی‏د:
    ‏(‏آنها از آنچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم مى خواندند پیروى ‏کردن‏د)‏(‏و اتبعوا ما تتلوا الشیاطین على ملک ‏سلیمان ‏)
    ‏ضمیر در جمل‏ه ‏و اتبعوا ‏ممکن است اشاره به یهودیان معاصر پیامبر باشد و ‏یا معاصران سلیمان و یا همه آنان .
    ‏منظور ازشیاطین ‏نیز ممکن ‏است ، انسانهاى طغیانگر و یا جن و یا اعم از هر دو باشد.
    ‏سپس قرآن به دنبال این ‏سخن اضافه مى کندسلیمان هرگز کافر نشد (‏و ما کفر سلیمان ‏)
    ‏تفسیر موضوعی قرآن صفحه 4
    ‏او هرگز به سحر توسل ‏نجست ، و از جادوگرى براى پیشبرد اهداف خود استفاده نکرد،ولى شیاطین کافر شدند، و به مردم تعلیم سحر دادن‏د(‏و لکن الشیاطین کفروا یعلمون الناس ‏السحر‏)
    ‏آ‏نها (یهود) همچنین از آنچه بر ‏دو فرشته بابل ، هاروت و ماروت نازل گردید پیروى کردند‏(‏و ما انزل على الملکین ببابل هاروت و ماروت‏)
    ‏آرى آنها ‏از دو سو دست به سوى سحر دراز کردند، یکى از سوى تعلیمات شیاطین در عصر سلیمان ، و ‏دیگرى از سوى تعلیماتى که بوسیله هاروت و ماروت دو فرشته خدا در زمینه ابطال سحر به ‏مردم داده بودند.
    ‏در حالى که دو فرشته ‏الهى‏ ‏تنها هدفشان این بود که مردم را به طریق ابطال سحر ساحران آشنا سازند‏ ‏ لذا‏ ‏به هیچکس چیزى یاد نمى دادند، مگر اینکه ‏قبلا به او مى گفتند: ما وسیله آزمایش تو هستیم کافر نشو‏ ‏و از این تعلیمات سوء استفاده مکن‏.‏(‏و ما یعلمان من احد ‏حتى یقولا انما نحن فتنة فلا تکفر‏)
    ‏خلاصه ، این دو فرشته زمانى به میان مردم ‏آمدند که بازار سحر داغ بود و مردم گرفتار چنگال ساحران ، آنها مردم را به طرز ‏ابطال سحر ساحران آشنا ساختند ولى از آنجا که خنثى کردن یک مطلب (همانند خنثى کردن ‏یک بمب ) فرع بر این است که انسان نخست از خود آن مطلب آگاه باشد و بعد طرز خنثى ‏کردن آن را یاد بگیرد، ناچار بودند فوت و فن سحر را قبلا شرح دهند.
    ‏ولى سوء ‏استفاده کنندگان یهود همین را وسیله قرار دادند براى اشاعه هر چه بیشتر سحر و تا ‏آنجا پیش رفتند که پیامبر بزرگ الهى ، سلیمان را نیز متهم ساختند که اگر عوامل ‏طبیعى به فرمان او است یا جن و انس از او فرمان مى برند همه مولود سحر است آرى این ‏است راه و رسم بدکاران که همیشه براى توجیه مکتب خود، بزرگان را متهم به پیروى از ‏آن مى کنند.
    ‏به هر حال آنها از این آزمایش الهى پیروز بیرون نیامدند از آن دو ‏فرشته مطالبى را مى آموختند که بتوانند به وسیله آن میان مرد و همسرش جدائى بیفکنند‏(‏فیتعلمون منهما ما یفرقون به بین المرء و زوجه‏)

     

    دانلود فایل
    پرداخت با کلیه کارتهای عضو شتاب امکان پذیر است.

    دانلود طرحواره درمانی دانلود پیشینه تحقیق دانلود گزارش کارآموزی فروشگاه ساز فایل رایگان همکاری در فروش با پورسانت بالا دانلود پرسشنامه
    دانلود تحقیق دانلود مقالات اقتصادی مقاله در مورد ایمنی چارچوب نظری تحقیق خرید کاندوم خرید ساعت مچی مردانه
    دانلود افزونه وردپرس دانلود تحقیق آماده سایت دانلود پاورپوینت مقالات مدیریتی میزان درآمد همکاری در فروش فایل کسب درآمد دانشجویی

    تحقیق تفسیر آیه و236و237وسوره بقره 44 ص ( ورد)

    تحقیق-تفسیر-آیه-و236و237وسوره-بقره-44-ص-(-ورد)
    تحقیق تفسیر آیه و236و237وسوره بقره 44 ص ( ورد)
    فرمت فایل دانلودی: .zip
    فرمت فایل اصلی: .docx
    تعداد صفحات: 43
    حجم فایل: 156 کیلوبایت
    قیمت: 8500 تومان

    لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
    دسته بندی : وورد
    نوع فایل :  word (..docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
    تعداد صفحه : 43 صفحه

     قسمتی از متن word (..docx) : 
     

    ‏آیه ‏و236و237و‏سوره بقره:
    ‏آیه 237_236‏ سوره مبارکه بقره:
    ‏آیه و ترجمه
    ‏لا جُنَاحَ عَلَیْکمْ إِن ‏طلَّقْتُمُ النِّساءَ مَا لَمْ تَمَسوهُنَّ أَوْ تَفْرِضوا لَهُنَّ فَرِیضةً وَ ‏مَتِّعُوهُنَّ عَلى المُْوسِع قَدَرُهُ وَ عَلى الْمُقْترِ قَدَرُهُ مَتَعَا ‏بِالْمَعْرُوفِ حَقاًّ عَلى المُْحْسِنِینَ(236)
    ‏وَ إِن طلَّقْتُمُوهُنَّ مِن ‏قَبْلِ أَن تَمَسوهُنَّ وَ قَدْ فَرَضتُمْ لَهُنَّ فَرِیضةً فَنِصف مَا فَرَضتُمْ ‏إِلا أَن یَعْفُونَ أَوْ یَعْفُوَا الَّذِى بِیَدِهِ عُقْدَةُ النِّکاح وَ أَن ‏تَعْفُوا أَقْرَب لِلتَّقْوَى وَ لا تَنسوُا الْفَضلَ بَیْنَکُمْ إِنَّ اللَّهَ ‏بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ(237)
    ‏ترجمه :
    236 - ‏اگر زنان ‏را قبل از آمیزش جنسى یا تعیین مهر، (به عللى ) طلاق دهید، گناهى بر شما نیست . (و ‏در این موقع ،) آنها را (با هدیه اى مناسب ،) بهرهمند سازید! آن کس که توانایى ‏دارد، به اندازه تواناییاش ، و آن کس ‍ که تنگدست است ، به اندازه خودش ، هدیه اى ‏شایسته (که مناسب حال دهنده و گیرنده باشد ) بدهد! و این بر نیکوکاران ، الزامى است .
    237 - ‏و اگر زنان را، پیش از آنکه با آنها تماس بگیرید و (آمیزش جنسى کنید) ‏طلاق دهید، در حالى که مهرى براى آنها تعیین کردهاید، (لازم است ) نصف آنچه را ‏تعیین کردهاید (به آنها بدهید) مگر اینکه آنها (حق خود را) ببخشند، یا (در صورتى که ‏صغیر و سفیه باشند، ولى آنها، یعنى ) آن کس که گره ازدواج به دست اوست ، آن را ‏ببخشد. و گذشت کردن شما (و بخشیدن تمام مهر به آنها) بپرهیزکارى نزدیکتر است . و ‏گذشت و نیکوکارى را در میان خود فراموش نکنید، که خداوند به آنچه انجام مى دهید، ‏بیناست !
    ‏تفسیر:
    ‏چگونگى اداى مهر
    ‏باز در ادامه احکام طلاق در این دو آیه ‏احکام دیگرى بیان شدنخست مى فرماید: ((‏گناهى بر شما نیست ‏اگر زنان را قبل از اینکه با آنها تماس پیدا کنید (و آمیزش جنسى انجام دهید) و ‏تعیین مهر نمائید، طلاق دهید)) (‏لا جناح علیکم ان طلقتم النساء ‏ما لم تمسوهن او تفرضوا لهن فریضة ).
    ‏البته این در صورتى است که مرد یا زن و مرد ‏بعد از عقد ازدواج و پیش از عمل زناشویى ، متوجه شوند که به جهاتى نمیتوانند با هم ‏زندگى کنند، چه بهتر که در این موقع با طلاق از هم جدا شوند، زیرا در مراحل بعد کار ‏مشکلتر مى شود. و به هر حال این تعبیر، پاسخى است براى آنها که تصور مى کردند طلاق ‏قبل از عمل زناشویى یا قبل از تعیین مهر، صحیح نیست ، قرآن مى گوید: چنین طلاقى ‏گناهى ندارد و صحیح است (و اى بسا جلو مفاسد بیشترى را بگیرد).
    ‏بعضى نیز ((‏جناح )) ‏را در اینجا به معنى ((‏مهر)) ‏گرفتهاند که بر دوش شوهر سنگینى مى کند ‏یعنى به هنگام طلاق قبل از عمل زناشویى و تعیین مهر هیچ گونه مهرى بر عهده شما نیست . ‏گر چه بعضى از مفسران شرح زیادى درباره این تفسیر گفته اند، ولى به کار بردن کلمه ‏جناح ، به معنى مهر مانوس نیست .
    ‏بعضى نیز احتمال داده اند که معنى جمله بالا ‏این است : که طلاق زنها قبل از آمیزش در همه حال جایز است (خواه در حال عادت ‏ماهیانه باشند یا نه ) در حالى که بعد از آمیزش حتما باید در حال پاکى خالى از ‏آمیزش ‍ باشد این تفسیر بسیار بعید به نظر مى رسد، زیرا با جمله ((‏او تفرضوا لهن فریضة )) ‏سازگار نیست .
    ‏سپس ‏به بیان حکم دیگرى در این رابطه میپردازد و مى فرماید: در چنین حالى باید آنها را (‏با هدیه مناسبى ) بهرهمند سازید
    )) (‏و متعوهن ).
    ‏بنابراین ‏اگر نه مهرى تعیین شده و نه آمیزشى حاصل گشته ، شوهر بایدهدیه اى که مناسب با شئون زن باشد، بعد از طلاق به او ‏بپردازد ولى در پرداخت این هدیه ، قدرت توانائى شوهر نیز باید در نظر گرفته شود، و ‏لذا در دنباله آیه مى گوید: بر آن کس که توانائى دارد به اندازه توانائیش ، و بر آن ‏کس که تنگدست است به اندازه خودش هدیه شایسته اى لازم است ، و این حقى است بر ‏نیکوکاران (على الموسع قدره و على المقتر قدره متاعا بالمعروف حقا على المحسنین ).
    ((‏موسع )) ‏به معنى توانگر، و ((‏مقتر)) ‏به معنى تنگدست است (از ماده قتر به ‏معنى بخل و تنگ نظرى نیز آمده است ) مانند: (و کان الانسان قتورا).
    ‏بنابراین ‏توانگران باید به اندازه خود و تنگدستان نیز درخور تواناییشان این هدیه را ‏بپردازند، و شئون زن نیز در این جهت در نظر گرفته شده است .
    ‏جمله ((‏متاعا بالمعروف )) ‏میتواند اشارهاى به همه ‏اینها باشد یعنى هدیه اى به طور شایسته و دور از اسراف و بخل ، و مناسب حال دهنده و ‏گیرنده .
    ‏از آنجا که این هدیه اثر قابل ملاحظه اى در جلوگیرى از حس انتقامجویى و ‏رهایى زن از عقدههایى که ممکن است ، بر اثر گسستن پیوند زناشویى حاصل شود، در آیه ‏فوق آن را وابسته به روحیه نیکوکارى و احسان کرده و مى گوید: حقا على المحسنین : ((‏این عمل بر نیکوکاران لازم است )) ‏یعنى ‏باید آمیخته با روح نیکوکارى و مسالمت باشد.
    ‏ناگفته پیدا است تعبیر به ((‏نیکوکاران )) ‏نه به خاطر این است که حکم مزبور ‏جنبه الزامى ندارد بلکه براى تحریک احساسات خیرخواهانه افراد در راه انجام این ‏وظیفه است و گرنه همانطور که اشاره شد این حکم جنبه الزامى دارد.
    ‏نکته جالب ‏دیگرى که از آیه استفاده مى شود این است که : قرآن از هدیهاىکه مرد باید به زن بپردازد تعبیر به ((‏متاع )) ‏کرده است و متاع در لغت به معناى ‏چیزهائى است که انسان از آنها بهرهمند و متمتع مى شود و غالبا به غیر پول و وجه نقد ‏اطلاق مى گردد زیرا از پول بطور مستقیم نمیتوان استفاده کرد بلکه باید تبدیل به ‏متاع شود روى همین جهت قرآن از هدیه تعبیر به متاع کرده است .
    ‏و این موضوع از ‏نظر روانى اثر خاصى دارد زیرا بسیار مى شود که هدیهاى از اجناس قابل استفاده مانند ‏خوراک و پوشاک و نظایر آن که براى اشخاص برده مى شود هر چند کم قیمت باشد اثرى در ‏روح آنها میگذارد که اگر آن را تبدیل به پول کنند هرگز آن اثر را نخواهد داشت و لذا ‏در روایاتى که در این زمینه به ما رسیده مى بینیم غالبا ائمه اطهار نمونه هاى هدیه ‏را امثال لباس و مواد غذائى و یا زمین زراعتى ذکر کرده اند.
    ‏ضمنا از آیه به خوبى ‏استفاده مى شود که در ازدواج دائم تعیین مهر از قبل لازم نیست و طرفین مى توانند ‏بعد از عقد روى آن توافق کنند و نیز استفاده مى شود که اگر قبل از تعیین مهر و ‏آمیزش جنسى ، طلاق صورت گیرد مهر واجب نخواهد ‏بود و هدیه مزبور جانشین ((‏مهر)) ‏مى شود.
    ‏باید توجه کرد که زمان و ‏مکان در مقدار ((‏هدیه مناسب )) ‏مؤ ثر است .
    ‏در آیه بعد سخن از زنانى به میان آمده که براى آنها تعیین مهر شده است ولى قبل ‏از آمیزش و عروسى ، جدا مى شوند، مى فرماید: اگر آنها را طلاق دهید پیش از آنکه با ‏آنان تماس پیدا کنید (و آمیزش انجام شود) در حالى که مهرى براى آنها تعیین کردهاید، ‏لازم است نصف آنچه را تعیین کردهاید به آنها بدهید
    (‏و ان طلقتموهن من قبل ان تمسوهن و قد ‏فرضتم لهن فریضة فنصف ما فرضتم ).
    ‏این حکم قانونى مساله است ، که به زن ‏حق مى دهد نصف تمام مهریه را بدون کم و کاست بگیرد هر چند آمیزشى حاصل نشده ‏باشد.
    ‏ولى بعدا به سراغ جنبه هاى اخلاقى و عاطفى میرود و مى فرماید: ((‏مگر اینکه آنها حق خود را ببخشند)) (‏و یا اگر ‏صغیر و سفیه هستند، ولى آنان یعنى ) آن کس که گره ازدواج به دست او است آن را ‏ببخشد)) (‏الا ان یعفون او یعفو الذى بیده عقدة النکاح ).
    ‏روشن است که ولى در صورتى میتواند از حق صغیر صرف نظر کند که مصلحت صغیر ‏ایجاب نماید.
    ‏بنابراین حکم پرداخت نصف مهر، صرف نظر از مساله عفو و بخشش است .
    ‏از آنچه گفتیم روشن مى شود که منظور از ((‏الذى بیده عقدة ‏النکاح )) (‏کسى که گره ازدواج به دست او است ) ولى صغیر یا ‏سفیه است ، زیرا او است که حق دارد اجازه ازدواج بدهد، ولى بعضى از مفسران چنین ‏پنداشتهاند که منظور شوهر است ، یعنى هر گاه شوهر تمام مهر را قبلا پرداخته باشد (‏آن چنان که در میان بسیارى از اعراب معمول بوده ) حق دارد نصف آن را باز پس گیرد ‏مگر ‏اینکه ببخشد و صرف نظر کند.
    ‏اما دقت در آیه نشان مى دهد که صحیح همان تفسیر ‏اول است ، زیرا روى سخن در آیه با شوهران است ، به همین دلیل آنها را مخاطب قرار ‏داده و مى گوید: ((‏و ان طلقتموهن )) (‏اگر ‏آنها را طلاق دادید) در حالى که جمله او ((‏یعفو الذى بیده عقدة ‏النکاح )) ‏به صورت فعل غائب ذکر شده و مناسب نیست که منظور از ‏آن ، شوهران باشند.
    ‏آرى در جمله بعد مى گوید: عفو و گذشت شما (و پرداختن تمام ‏مهر) به پرهیزکارى نزدیک تر است و نیکوکارى و فضل را در میان خود فراموش نکنید ‏که‏ ‏خداوند به آنچه انجام مى دهید بینا است (و ان تعفوا اقرب ‏للتقوى و لا تنسوا الفضل بینکم ان الله بما تعملون بصیر).
    ‏به طور مسلم مخاطب در ‏این جمله شوهرانند و در نتیجه در جمله قبل سخن از گذشت اولیاء و در این جمله سخن از ‏گذشت شوهران است .
    ‏و جمله ((‏و لا تنسوا الفضل بینکم )) ‏خطابى است به عموم مسلمانان که روح گذشت و بزرگوارى را در تمام ‏این موارد فراموش نکنند.
    ‏روایاتى که از پیشوایان معصوم (علیهم السلام ) به ما ‏رسیده است نیز آیه را به همین صورت تفسیر مى کند، و مفسران شیعه با توجه به مضمون ‏آیه و روایات اهل بیت (علیهمالسلام ) نیز همین نظر را انتخاب کرده اند و گفته اند ‏منظور از این عبارت اولیاء زوجه هستند، البته مواردى پیش مى آید که سر سختى کردن در ‏گرفتن نصف مهر، آن هم قبل از عروسى ممکن است احساسات شوهر و اقوامش را جریحه دار ‏کند و در صدد انتقامجویى بر آیند و ممکن است حیثیت و آبروى زن را در معرض خطر قرار ‏دهد این جا است که گاه ، پدر براى حفظ مصلحت دختر خود ، لازم میبیند که از حق او ‏گذشت نماید.
    ‏جمله ((‏و ان تعفوا اقرب للتقوى )) (‏عفو و گذشت شما به پرهیزکارى نزدیک تر است )، وظیفه مردان را در ‏برابر زنان مطلقه خود بیان مى کند، که اگر تمام مهر را پرداختهاند چیزى پس نگیرند و ‏اگر نپرداختهاند همه آن را بپردازند و از نیمى که حق آنها است صرف نظر کنند، زیرا ‏مسلم است دختر یا زنى که بعد از عقد یا پیش از عروسى از شوهر خود جدا مى شود ضربه ‏سختى مى خورد و از نظر اجتماعى و روانى مواجه با مشکلاتى است و بى شک گذشت شوهر و ‏پرداخت تمام مهر، تا حدى مرهم بر این جراحات میگذارد.
    ‏لحن مجموعه آیه ، بر اصل ‏اساسى ((‏معروف و احسان ،)) ‏در این مسائل ‏تاکید مى کند، که حتى طلاق و جدائى آمیخته با نزاع و کشمکش و تحریک روح‏ ‏انتقامجویى نباشد، بلکه بر اساس بزرگوارى و احسان و عفو و ‏گذشت ، قرار گیرد، زیرا اگر مرد و زنى نتوانند، با هم زندگى کنند و به دلائلى از هم ‏جدا شوند دلیلى ندارد که میان آنها عداوت و دشمنى حاکم گردد.
    ‏آیه‏ ‏63و64و65و66و67و68و69و70و71‏فرقان:
    ‏آیه و ترجمه
    ‏وَ عِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِینَ ‏یَمْشونَ عَلى الاَرْضِ هَوْناً وَ إِذَا خَاطبَهُمُ الْجَهِلُونَ قَالُوا ‏سلَماً(63)
    ‏وَ الَّذِینَ یَبِیتُونَ لِرَبِّهِمْ سجَّداً وَ قِیَماً(64)
    ‏وَ ‏الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا اصرِف عَنَّا عَذَاب جَهَنَّمَ إِنَّ عَذَابَهَا ‏کانَ غَرَاماً(65)
    ‏إِنَّهَا ساءَت مُستَقَرًّا وَ مُقَاماً(66)
    ‏وَ الَّذِینَ ‏إِذَا أَنفَقُوا لَمْ یُسرِفُوا وَ لَمْ یَقْترُوا وَ کانَ بَینَ ذَلِک ‏قَوَاماً(67)
    ‏ترجمه :
    63 - ‏بندگان خاص ‏خداوند رحمن آنها هستند که با آرامش و بى تکبر بر زمین راه مى روند و هنگامى که ‏جاهلان آنها را مخاطب سازند به آنها سلام مى گویند (و با بى اعتنائى و بزرگوارى مى ‏گذرند).
    64 - ‏آنها کسانى هستند که شبانگاه براى پروردگارشان سجده و قیام مى ‏کنند.
    65 - ‏آنها کسانى هستند که مى گویند پروردگارا عذاب جهنم را از ما بر طرف ‏گردان که عذابش سخت و پر دوام است !
    66 - ‏آن بد جایگاه و بد محل اقامتى است .
    67 - ‏آنها کسانى هستند که هر گاه انفاق کنند نه اسراف مى کنند و نه سختگیرى ، ‏بلکه در میان ایندو حد اعتدالى دارند.
    ‏تفسیر:
    ‏صفات ویژه بندگان خاص خدا
    ‏از این آیات به بعد بحث جامع و ‏جالبى پیرامون صفات ویژه بندگان خاص پروردگار که تحت عنوان عبادالرحمان آمده ، مطرح ‏مى شود، و در حقیقت تکمیلى است براى آیات گذشته که مشرکان لجوج هنگامى که نام ‏خداوند رحمان برده مى شد از سر استهزاء و غرور مى گفتند: رحمان چیست ؟ و دیدیم که ‏قرآن ضمن دو آیه خداوند رحمان را به آنها معرفى کرد، اکنون نوبت این رسیده است به ‏بندگان خاص این خداوند رحمان را معرفى کند، جائى که بندگان او این قدر عالى مقام و ‏با شخصیتند عظمت خداى رحمان را بهتر مى توان درک کرد.
    ‏این آیات دوازده صفت از ‏صفات ویژه آنان را بیان مى کند که بعضى به جنبه هاى اعتقادى ارتباط دارند، و برخى ‏اخلاقى ، و پاره اى اجتماعى ، قسمتى جنبه فردى دارد و بخش دیگرى جمعى است ، و رویهم ‏رفته مجموعه اى است از والاترین ارزشهاى انسانى .
    ‏نخست مى گوید: بندگان خاص ‏خداوند رحمان کسانى هستند که با آرامش و بى تکبر بر روى زمین راه مى روند (و عباد ‏الرحمن الذین یمشون على الارض هونا).
    ‏در واقع نخستین توصیفى که از عباد الرحمن ‏شده است ، نفى کبر و غرور و خودخواهى است که در تمام اعمال انسان و حتى در کیفیت ‏راه رفتن او آشکار مى شود زیرا ملکات اخلاقى همیشه خود را در لابلاى اعمال و گفتار ‏و حرکات انسان نشان‏ ‏مى دهند، تا آنجا که از چگونگى ‏راه رفتن یک انسان مى توان با دقت و موشکافى به قسمت قابل توجهى از اخلاق او پى ‏برد.
    ‏آرى آنها متواضعند، و تواضع کلید ایمان است ، در حالى که غرور و کبر کلید ‏کفر محسوب مى شود، در زندگى روزمره با چشم خود دیده ایم و در آیات قرآن نیز کرارا ‏خوانده ایم که متکبران مغرور حتى حاضر نبودند به سخنان رهبران الهى گوش فرا دهند، ‏حقایق را به باد مسخره مى گرفتند، و دید آنها فراتر از نوک بینى آنها نبود، آیا با ‏این حالت کبر ایمان آوردن امکان پذیر است ؟!
    ‏آرى این مؤ منان بنده خداوند ‏رحمانند، و نخستین نشانه بندگى همان تواضع است . تواضعى که در تمام ذرات وجود آنان ‏نفوذ کرده و حتى در راه رفتن آنها آشکار است .
    ‏و اگر مى بینیم یکى از مهمترین ‏دستوراتى که خداوند به پیامبرش ‍ مى دهد این است که و لا تمش فى الارض مرحا انک لن ‏تخرق الارض و لن تبلغ الجبال طولا: در روى زمین از سر کبر و غرور گام بر مدار چرا ‏که نمى توانى زمین را بشکافى و طول قامتت هرگز به کوهها نمى رسد. (سوره اسراء آیه 37) ‏نیز به خاطر همین است که روح ایمان تواضع مى باشد

     

    دانلود فایل
    پرداخت با کلیه کارتهای عضو شتاب امکان پذیر است.

    نرم افزار های بازاریابی فایل سیدا

    نرم-افزار-های-بازاریابی-فایل-سیداشامل دو نرم افزار بازاریابی و فروش فایل های سیدا می باشد


    دانلود فایل

    دانلود طرحواره درمانی دانلود پیشینه تحقیق دانلود گزارش کارآموزی فروشگاه ساز فایل رایگان همکاری در فروش با پورسانت بالا دانلود پرسشنامه
    دانلود تحقیق دانلود مقالات اقتصادی مقاله در مورد ایمنی چارچوب نظری تحقیق خرید کاندوم خرید ساعت مچی مردانه
    دانلود افزونه وردپرس دانلود تحقیق آماده سایت دانلود پاورپوینت مقالات مدیریتی میزان درآمد همکاری در فروش فایل کسب درآمد دانشجویی

    تحقیق تفسیر آیه الکرسی ( ورد)

    تحقیق-تفسیر-آیه-الکرسی-(-ورد)
    تحقیق تفسیر آیه الکرسی ( ورد)
    فرمت فایل دانلودی: .zip
    فرمت فایل اصلی: .doc
    تعداد صفحات: 13
    حجم فایل: 24 کیلوبایت
    قیمت: 8500 تومان

    لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
    دسته بندی : وورد
    نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
    تعداد صفحه : 13 صفحه

     قسمتی از متن word (..doc) : 
     

    0
    ‏وزارت علوم و تحقیقات و فناوری
    ‏موضوع‏ تحقیق‏:
    ‏تفسیر آیه الکرسی
    ‏تفسیر آیه الکرسی
    ‏بسم الله الرحمن الرحیم وصل الله علی محمد وال الطاهرین وعجل فرج ال محمد
    ‏اللّهُ لاَ إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ یُحِیطُونَ ب ِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ ۲۵۵بقره
    ‏اللّه، که جز او معبودى نیست، زنده و برپادارنده است. نه خوابى سبک او را فرا گیرد و نه خوابى سنگین. آنچه در آسمان‏ها و آنچه در زمین است، از آنِ اوست. کیست آنکه جز به اذن او در پیشگاهششفاعت کند. گذشته و آینده آنان را مى‏داند. و به چیزى از علم او احاطه پیدا نمى‏کنند مگر به مقدارى که او بخواهد. کرسى (علم و قدرت) او آسمان‏هاو زمین را در برگرفته و نگهدارى آن دو بر او سنگین نیست و او والا و بزرگ است
    ‏نکته ها
    ‏به مناسبت وجود کلمه‏ى «کرسى» در آیه، رسول اکرم صلى الله علیه وآله این آیه «آیةالکرسى» نامید. در روایات شیعه و سنى آمده است که این آیه به منزله‏ى قلّه قرآن است و بزرگترین مقام را در میان آیات دارد. ‏همچنین نسبت به تلاوت این آیه سفارش بسیار شده ا ست، از على علیه السلام نقل کرده‏اند که فرمود: بعد از شنیدن فضیلت این آیه، شبى بر من نگذشت، مگر آنکه آیةالکرسى را خوانده باشم‏.‏
    1
    ‏در این آیه، شانزده مرتبه نام خداوند و صفات او مطرح شده است. به همین سبب آیةالکرسى را شعار و پیام توحید دانسته‏اند. هر چند در قرآن بارها شعار توحید با بیانات گوناگون مطرح شده است، مانند: «لااله الاّ اللّه‏» ‏ ،‏ ‏«‏لااله الاّ هو‏»‏ ، ‏«‏لااله الاّ انت‏» ‏ ، ‏«‏لااله الاّ انَا‏» ‏ ، ولى در هیچ کدام آنها مثل آیةالکرسى در کنار شعار توحید، صفات خداوند مطرح نشده است.
    ‏صفات خداوند دو گونه‏اند، برخى صفات، عین ذات او هستند و قابل تجزیه از ذات الهى نمى‏باشند. مانند: علم، قدرت و حیات. امّا برخى صفات که آنها را صفات فعل مى‏نامند، مربوط به فعل خداوند است، مثل خلق کردن و عفو نمودن. منشأ اینگونه صفات، اراده الهى است که اگر بخواهد خلق مى‏کند، ولى درباره‏ى صفات ذات این را نمى‏توان گفت که اگر خداوند بخواهد مى‏داند و اگر نخواهد نمى‏داند. اگر بخواهیم صفات ذات را تشبیه کنیم، باید بگوئیم عالم و قادر بودن براى خداوند، نظیر مخلوق بودن براى انسان است. هرگز صفت مخلوق بودن از انسان جدا نمى‏شود، همانگونه که هرگز صفت علم از خداوند جدا نمى‏شود.
    ‏کلمه «اله» ‏درباره هر معبودى بکار مى‏رود، خواه حقّ و یا باطل، «أفرایت مَن اتّخذ الهه هواه» ‏ولى کلمه «اللّه» نام ذات مقدّس الهى است. معبودانِ غیر از خدا، از آفریدن مگسى عاجزند؛ «لن یخلقوا ذباباً‏» ‏ و آنان که به پرستش غیر خدا مى‏پردازند، ا ز بلنداى توحید به دره‏هاى خوفناک سقوط مى‏کنند. «ومن یشرک باللّه فکانّما خرّ من‏السماء فتخطفه الطّیر‏»
    ‏«‏لااله الاّ اللّه» اوّلین صفحه شناسنامه‏ى هر مسلمان است. اوّلین شعار و دعوت پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله نیز با همین جمله بود: «قولوا لااله الاّ اللّه تفلحوا‏»‏ همچنان که فرمود: «من قال لااله الاّ الله مخلصاً دخل الجنّة واخلاصه بها ان تحجزه لا اله الاالله عمّا حرمّ اللّه» هرکس خالصانه شعار توحید سر دهد، وارد بهشت مى‏شود و نشان اخلاص او آن است که گفتن ‏»‏لااله الاّ اللّه« وى را از حرامهاى الهى دور سازد.
    ‏امام صادق علیه السلام فرمودند: «‏قول لااله الاّاللّه ثمن الجنة‏»‏ گفتن »لااله الاّ اللّه« بهاى بهشت است. همچنان که امام رضا علیه السلام در حدیث قدسى نقل کرده‏اند: «کلمة لااله‏الاّاللّه حصنى‏»‏ ‏کلمه‏ى توحید، دژ مستحکم الهى است.
    2
    ‏آرى، توحید، مایه‏ى نجات و رستگارى انسان است. البتّه همانگونه که مى‏گویند هرکس به دانشگاه یا حوزه علمیه قدم گذاشت، دانشمند شد. یعنى به شرط اینکه تمام دروس لازم را بخواند. گفتن «لااله الاّ اللّه» نجات دهنده است، امّا با داشتن شرایطش که در جاى خود بدان اشا ره خواهد شد.
    ‏اعتقاد به توحید، همه‏ى قدرت‏ها و جاذبه‏ها را در چشم انسان کوچک و حقیر مى‏کند. نمونه‏اى از آثار تربیتى توحید همین است که مسلمانان در برابر پادشاهان و صاحبان قدرت سجده نمى‏کردند. در دربار نجاشى پادشاه حبشه، پناهندگان مسلمان گفتند: «لانسجد الاّ للّه» ما به غیر خدا سجده نمى‏کنیم. ‏ ‏دحیه کلبى یکى دیگر از مسلمانان در کاخ قیصر روم، سجده نکرد و در جواب کاخ نشینان گفت: «لااسجد لغیراللّه» من براى غیر خداوند سجده نمى‏کنم.
    ‏آرى، توحید انسان را تا آنجا بالا مى‏برد که حتّى بهشت و دوزخ نیز براى او مطرح نمى‏شود. امامان معصوم علیهم السلام نیز براى تربیت چنین انسان‏هایى تلاش مى‏کردند. على علیه السلام فرمودند: «لاتکن عبد غیرک و قد جعلک اللّه حراً‏» ‏ ، بنده دیگرى مباش که خد اوند تو را آزاد آفریده است.
    ‏لازم است مسلمانان هر روز و در هر جا با صداى بلند، اذان بگویند وفریاد آزادى از بندگى خدایان دروغین و طاغوت‏ها را سر دهند. و گوش نوزادان خود را قبل از هر صدایى، با طنین توحید «لااله الاّ اللّه» آشنا سازند.
    ‏«‏هوالحىّ‏»
    ‏در فراز هفتادم دعاى جوشن کبیر، حىّ بودن خداوند را اینگونه مطرح مى‏کند:
    ‏«‏یا حیّاً قبل کلّ حىّ، یا حیّاً بعد کلّ حىّ، یا حىّ الذّى لیس کمثله حىٌّ، یا حىّ الذّى لایشارکه حىٌّ، یا حىّ الذّى لایحتاج الى حىّ، یا حىّ الذّى یمیت کلّ حىّ، یا حىّ الذّى یرزق کلّ حىّ، یا حیّا لم یرث الحیوة من حىّ، یا حىّ الذى یحیى الموتى، یا حىّ یا ّ قیوم» آرى، خداوند زنده است، قبل از هر زنده‏اى و بعد از هر زنده‏اى. در زنده بودن، وى را نظیر و شریکى نیست و براى زنده ماندن، نیازمند دیگرى نیست. او زندگان را مى‏میراند و به همه زنده‏ها روزى مى‏بخشد. او زندگى را از زنده‏اى دیگر به ارث نبرده، بلکه به مردگان نیز زندگى مى‏بخشد. او زنده و پا برجاست.
    3
    ‏معناى حیات درباره ذات پروردگار با دیگران فرق مى‏کند و مانند سایر صفات الهى، از ذات او جدایى ناپذیر است و در آن فنا راه ندارد؛ «و توکّل على الحىّ الّذى لایموت‏»‏ او در حیات خویش نیازمند تغذیه، تولید مثل، جذب و دفع، که لازمه حیات موجوداتى همچون انسان و حیوان وگیاه است، نیست. «یا حىّ الذى لیس کمثله حىّ‏»
    ‏«‏القیّوم‏»
    ‏«‏قَیّوم» از ریشه‏ى «قیام»، به کسى گفته مى‏شود که روى پاى خود ایستاده و دیگران به او وابسته هستند. ‏کلمه‏ى «قیّوم» سه مرتبه در قرآن آمده است و در هر سه مورد در کنار کلمه «حَىّ» قرار دارد.
    ‏قیام او از خود اوست، ولى قیام سایر موجودات به وجود اوست. و مراد از قیّومیّت پروردگار، تسلّط و حفاظت و تدبیر کامل او نسبت به مخلوقات است. قیام او دائمى و همه جانبه است، مى‏آفریند، روزى مى‏دهد، هدایت مى‏کند و مى‏میراند و لحظه‏اى غافل نیست.
    ‏هر موجود زنده‏اى براى ادامه‏ى حیات، نیازمند منبع فیض است. همچون لامپى که براى ادامه‏ى روشنى، نیاز به اتصّال برق دارد. تمام موجودات براى زنده شدن باید از «حىّ» تغذیه شوند و براى ادامه‏ى زندگى باید از «قیّوم» مایه بگیرند.
    ‏امام على علیه السلام مى‏فرماید: «‏کلّ شى‏ء خاضع له و کلّ شى‏ء قائم به» هر چیزى تسلیم او و هر چیزى وابسته به اوست. ‏نقل کرده‏اند که در جنگ بدر رسول خدا صلى الله علیه وآله مکّرر در سجده مى‏گفتند: «یا حىّ یا قیّوم‏»‏

     

    دانلود فایل
    پرداخت با کلیه کارتهای عضو شتاب امکان پذیر است.

    نرم افزار های بازاریابی فایل سیدا

    نرم-افزار-های-بازاریابی-فایل-سیداشامل دو نرم افزار بازاریابی و فروش فایل های سیدا می باشد


    دانلود فایل

    دانلود طرحواره درمانی دانلود پیشینه تحقیق دانلود گزارش کارآموزی فروشگاه ساز فایل رایگان همکاری در فروش با پورسانت بالا دانلود پرسشنامه
    دانلود تحقیق دانلود مقالات اقتصادی مقاله در مورد ایمنی چارچوب نظری تحقیق خرید کاندوم خرید ساعت مچی مردانه
    دانلود افزونه وردپرس دانلود تحقیق آماده سایت دانلود پاورپوینت مقالات مدیریتی میزان درآمد همکاری در فروش فایل کسب درآمد دانشجویی

    تحقیق تفسیر چند آیه از قران کریم 29 ص ( ورد)

    تحقیق-تفسیر-چند-آیه-از-قران-کریم-29-ص-(-ورد)
    تحقیق تفسیر چند آیه از قران کریم 29 ص ( ورد)
    فرمت فایل دانلودی: .zip
    فرمت فایل اصلی: .doc
    تعداد صفحات: 26
    حجم فایل: 27 کیلوبایت
    قیمت: 8500 تومان

    لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
    دسته بندی : وورد
    نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
    تعداد صفحه : 26 صفحه

     قسمتی از متن word (..doc) : 
     

    ‏1
    ‏آیات :
    ‏* افر‏ایت الذی کفر بایاتنا و قال لاوتین مالا و ولدا
    ‏* اطلع الغیب ام اتخذ عند الرحمن عهدا
    ‏* کلا سنکتب ما یقول و نمد له من العذاب مدا
    ‏* و نرثه ما یقول و یاتینا فردا
    ‏* و اتخذوا من دون الله الهه لیکونوا لهم عزا
    ‏* کلا سیکفرون بعبادتهم و یکونون علیهم ضدا
    ‏ترجمه
    ‏* آیا دیدی کسی را که به آیات ما کافر شد، و گفت:‏«‏ اموال و فرزندان فراوانی به من داده خواهد شد‏»‏؟!
    ‏* آیا او از غیب آگاه گشته، یا نزد خدا عهد و پیمانی گرفته است؟!
    ‏* هرگز چنین نیست! ما به زودی آنچه را می گوید می نویسیم و عذاب را بر او مستمر خواهیم داشت!
    ‏* آنچه را او می گوید از او به ارث می بریم، و به صورت تنها نزد ما خواهد آمد!
    ‏* و آنان غیر از خدا، معبودانی را برای خود برگزیدند تا مایه عزتشان باشد! (چه پندار خامی!)
    ‏* هرگز (چنین نیست!) به زودی (معبودها) منکر عبادت آنان خواهند شد؛ (بلکه) بر ضدشان قیام می کنند.
    ‏2
    ‏تفسیر:
    ‏ ‏یک تفکر خرافی و انحرافی
    ‏بعضی ‏از مردم، معتقدند: ‏ایمان، پاکی و تقوا با آنها سازگار نیست! ‏و سبب می شود که: دنیا به آنها پشت کند، در حالی که با بیرون رفتن از محیط ایمان و تقوا، دنیا به آنها رو خواهد کرد، و مال و ثروت آنها زیاد می شود!
    ‏این طرز‏ ‏فکر، خواه بر اثر ساده لوحی و پیروی خرافات باشد، و خواه‏ ‏پوششی برای فرار از زیر بار مسئولیت ها و تعهدهای الهی، هرچه باشد، یک طرز تفکر خطرناک است.
    ‏گاه، دیده ایم: این موهوم پرستان، مال و ثروت بعضی افراد بی ایمان، و فقر و محرومیت گروهی از مومنان را مستمسکی برای اثبات این خرافه قرار می دهند، در ‏حالی که: می دانیم، نه اموالی که از طریق ظلم و کفر و ترک مبانی تقوا به انسان‏
    ‏می رسد مایه افتخار است، و نه هرگز، ایمان و پرهیزکاری سدی بر سر راه فعالیتهای مشروع و مباح می باشد.
    ‏به هر حال، در عصر و زمان پیامبر (ص)- همچون عصر ما- افراد نادانی بودند که چنین پنداری داشتند و یا لااقل تظاهر به آن می کردند.
    ‏قرآن، در آیات م‏ور‏د بحث- به تناسب بحثی که قبلاً پیرامون سرنوشت کفار و ظالمان بیان شد- از این طرز فکر و عاقبت آن سخن می گوید.
    ‏در نخستین آیه، می فرماید:‏«‏ آیا ندیدی کسی را که آیات ما را انکار کرد و به آن کفر ورزید؟ و گفت: مسلماً اموال و فرزندان فراوانی نصیبم خواهد شد‏»‏!
    ‏(افرایت الذی کفر بایاتنا و قال لا وتین مالا و ولدا)
    ‏پس از آن قرآن به آنها چنین پاسخ می گوید:‏«‏ آیا او از اسرار غیب آگاه شده؟ یا از خدا عهد و پیمانی در این زمینه گرفته است‏»‏؟! (اطلع الغیب ام اتخذ عند الرحمن عهدا)
    ‏کسی می تواند چنین پیشگوئی کند، و رابطه ای میان کفر، دارا شدن مال و فرزندان قائل شود، که آگاه بر غیب باشد؛ زیرا هیچ رابطه ای میان این دو ما نمی بینیم، و یا عهد و پیمانی از خدا گرفته باشد، که چنین سخنی نیز بی معنی است.
    ‏3
    ‏در آیه بعد، با لحن قاطع اضافه می کند:‏«‏ این چنین نیست (هرگز کفر و بی ایمانی مایه فزونی مال و فرزند کسی نخواهد شد) ما به زودی آنچه را می گوید، می نویسیم‏»‏ (کلا سنکتب ما یقول).
    ‏آری، این سخنان بی پایه که ممکن است مایه انحراف بعضی از ساده لوحان گردد، همه در پرونده اعمال آنها ثبت خواهد شد.
    ‏«‏و ما عذاب خود را بر او مستمر خواهیم داشت‏»‏. (عذاب هائی پی در پی و یکی بالای دیگر) (و نمد له من العذاب مدا).
    ‏این جمله، ممکن است اشاره به عذاب مستمر و جاویدان آخرت بوده باشد، و نیز ممکن است اشاره به عذاب هائی باشد که بر اثر کفر و بی ایمانی در این دنیا دامنگیر آنها می شود، این احتمال نیز قابل ملاحظه است که: این مال و فرزندان که مایه غرور و گمراهی است، خود عذابی است مستمر برای آنها!
    ‏«‏آنچه را او می گوید (از اموال و فرزندان) از او به ارث می بریم، و روز قیامت تک و تنها نزد ما خواهد آمد‏»‏ (و نرثه ما یقول و یاتینا فردا).
    ‏آری، سرانجام همه این امکانات مادی را می گذارد و می رود، و با دست تهی در آن دادگاه عدل پروردگار حاضر می شود، در حالی که نامه اعمالش از گناهان سیاه، و از حسنات خالی است آنجا است که نتیجه ی این گفته های بی اساس خود را در دنیا‏
    ‏می بیند.
    ‏آیه بعد، به یکی دیگر از انگیزه های این افراد در پرستش بتها اشاره کرده می گوید:‏«‏ آنها غیر از خدا معبودانی برای خود انتخاب کرده اند تا مایه عزتشان باشد‏»‏ (و اتخذوا من دون الله الهه لیکونوا لهم عزا).
    ‏تا در پیشگاه خدا آنها را شفاعت کنند، و در مشکلات یاریشان دهند، اما چه پندار نادرست و خیال خامی؟‏‍‏!
    ‏هرگز آن چنان که آنها پنداشتند نیست، نه تنها بت ها مایه عزتشان نخواهند بود، بلکه سرچشمه ذلت و عذابند، و به همین جهت، ‏«‏به زودی، یعنی در روز رستاخیز معبودها منکر عبادت عابدان می شوند، و از آنها بیزاری می جویند، بلکه بر ضدشان خواهند بود‏»‏ (کلا سیکفرون بعبادتهم و یکونون علیهم ضدا).
    ‏4
    ‏این جمله،اشاره به همان مطلبی است که در آیات 13 و 14 سوره ‏«‏فاطر‏»‏ می خوانیم:
    ‏والذین تدعون من دونه ما یملکون من قطمیر* ان تدعوهم لا یسمعو‏ا‏ دعاءکم .... و یوم القیامه یکفرون بشرککم:
    ‏«‏کسانی را که غیر از خدا می خوانید، مالک هیچ چیز نیستند* اگر آنها را بخوانید سخنان شما را نمی شنوند..... و روز رستاخیز منکر شرک شما می شوند‏»‏.
    ‏و نیز در آیه 6 سوره ‏«‏احقاف‏»‏ می خوانیم: و اذا حشر الناس کانو لهم اعداء :‏«‏هنگامی که مردم محشور شوند این معبودها دشمنان آنها خواهند بود‏»‏.
    ‏این احتمال را نیز بعضی از مفسران بزرگ داده اند که: منظور از آیه فوق این است که: عبادت کنندگان بت ها، در قیامت که پرده ها کنار می رود، و همه حقایق آشکار می شود و خود را رسوا می بینند، منکر عبادت بت ها می شوند، و بر ضد آنها سخن خواهد گفت، چنان که در آیه 23 سوره ‏«‏انعام‏»‏ می خوانیم:
    ‏بت پرستان در قیامت می گویند: و الله ربنا ما کنا مشرکین: ‏«‏به خدائی که پروردگار ما است سوگند، که ما هرگز مشرک نبودیم‏»‏!.
    ‏ولی تفسیر اول، با ظاهر آیه سازگارتر است؛ چرا که عبادت کنندگان می خواستند، معبودان عزتشان باشند ولی سرانجام ضدشان می شوند.
    ‏البته، معبودهائی همچون فرشتگان یا شیاطین و جن که دارای عقل و درکند وضعشان روشن است، ولی معبودهای بی جان در آن روز، ممکن است به فرمان خدا به سخن درآیند، و بیزاری خود ‏را‏ از عابدان اعلام کنند.
    ‏از حدیثی که از امام صادق (ع) نقل شده نیز، همین تفسیر را می توان استفاده کرد؛ زیرا امام در تفسیر آیه فوق می فرماید: یکون هولا الذین اتخذوهم الهه من دون الله ضدا یوم القیامه، و یتبرئون منهم و من عبادتهم الی یوم القیامه: ‏«‏روز قیامت معبودهائی را که جز خدا انتخاب کردند بر ضدشان خواهند بود، و از آنها و از عبادت کردنشان بیزاری می جویند‏»‏.
    ‏جالب این که: در ذیل حدیث، جمله کوتاه و پر محتوایی درباره حقیقت عبادت، می خوانیم: لیس العباده هی السجود و لا الرکوع انما هی طاعه الرجال، من اطاع مخلوقا فی معصیه الخالق فقد عبده:

     

    دانلود فایل
    پرداخت با کلیه کارتهای عضو شتاب امکان پذیر است.

    نرم افزار های بازاریابی فایل سیدا

    نرم-افزار-های-بازاریابی-فایل-سیداشامل دو نرم افزار بازاریابی و فروش فایل های سیدا می باشد


    دانلود فایل

    دانلود طرحواره درمانی دانلود پیشینه تحقیق دانلود گزارش کارآموزی فروشگاه ساز فایل رایگان همکاری در فروش با پورسانت بالا دانلود پرسشنامه
    دانلود تحقیق دانلود مقالات اقتصادی مقاله در مورد ایمنی چارچوب نظری تحقیق خرید کاندوم خرید ساعت مچی مردانه
    دانلود افزونه وردپرس دانلود تحقیق آماده سایت دانلود پاورپوینت مقالات مدیریتی میزان درآمد همکاری در فروش فایل کسب درآمد دانشجویی

    تحقیق تفسیر سوره انعام آیه 141 تا 146 ( ورد)

    تحقیق-تفسیر-سوره-انعام-آیه-141-تا-146-(-ورد)
    تحقیق تفسیر سوره انعام آیه 141 تا 146 ( ورد)
    فرمت فایل دانلودی: .zip
    فرمت فایل اصلی: .doc
    تعداد صفحات: 12
    حجم فایل: 24 کیلوبایت
    قیمت: 8500 تومان

    لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
    دسته بندی : وورد
    نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
    تعداد صفحه : 12 صفحه

     قسمتی از متن word (..doc) : 
     

    ‏تفسیر نمونه جلد 6 صفحه 2
    ‏آیه 141
    ‏آیه و ترجمه
    ‏وَ هُوَ الَّذِى أَنشأَ جَنَّتٍ مَّعْرُوشتٍ وَ ‏غَیرَ مَعْرُوشتٍ وَ النَّخْلَ وَ الزَّرْعَ مخْتَلِفاً أُکلُهُ وَ الزَّیْتُونَ وَ ‏الرُّمَّانَ مُتَشبهاً وَ غَیرَ مُتَشبِهٍ کلُوا مِن ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَ ‏ءَاتُوا حَقَّهُ یَوْمَ حَصادِهِ وَ لا تُسرِفُوا إِنَّهُ لا یحِب ‏الْمُسرِفِینَ(141)
    ‏ترجمه :
    141 - ‏او است که ‏باغهاى معروش (باغهائى که درختانش روى داربستها قرار مى گیرند) و باغهاى غیر معروش (‏درختانى که نیاز به داربست ندارند) آفرید، و همچنین نخل و انواع زراعت را که از ‏نظر میوه و طعم با هم متفاوتند و (نیز) درخت زیتون و انار را که از جهتى با هم شبیه ‏و از جهتى تفاوت دارند (برگ و ساختمان ظاهریشان شبیه یکدیگر است در حالى که طعم ‏میوه آنها فوق العاده متفاوت ) از میوه آن به هنگامى که به ثمر مى نشیند بخورید و ‏حق آن را به هنگام درو بپردازید، اسراف نکنید که خداوند مسرفین را دوست نمى ‏دارد.
    ‏تفسیر :
    ‏یک درس بزرگ توحید
    ‏در این آیه به چند موضوع اشاره شده است که هر کدام در حقیقت نتیجه دیگرى ‏است .
    ‏نخست مى گوید: خداوند همان کسى است که انواع باغها و زراعتها با درختان ‏گوناگون آفریده است که بعضى روى داربستها قرار گرفته ، و بام منظره
    ‏تفسیر نمونه جلد 6 صفحه 3
    ‏بدیع و دل انگیز خود چشمها را ‏متوجه خویش مى سازند، و با میوه هاى لذیذ و پر برکت کام انسان را شیرین مى کنند، و ‏بعضى بدون احتیاج به داربست بر سر پا ایستاده و سایه بر سر آدمیان گسترده ، و با ‏میوه هاى گوناگون به تغذیه انسان خدمت مى کنند (و هو الذى انشا جنات معروشات و غیر ‏معروشات ).
    ‏مفسران در تفسیر کلمه معروش و غیر معروش سه احتمال داده اند:
    1 - ‏همان که در بالا به آن اشاره شد، یعنى درختانى که روى پاى خود نمى ایستند و نیاز به ‏داربست دارند، و درختانى که بدون نیاز به داربست روى پاى خود مى ایستند. (زیرا عرش ‏در لغت به معنى برافراشتن و هر موجود برافراشته است و به همین جهت به سقف و یا تخت ‏پایه بلند، عرش گفته مى شود)
    2 - ‏منظور از معروش درخت اهلى است که به وسیله ‏دیوار و امثال آن در باغها حفاظت مى شود و غیر معروش درختان بیابانى و جنگلى و ‏کوهستانى است .
    3 -
    ‏معروش درختى است که بر سر پا ایستاده و یا به روى زمین بلند ‏شده اما غیر معروش درختى است که به روى زمین مى خوابد و پهن مى شود.
    ‏ولى معنى ‏اول مناسبتر به نظر مى رسد، و شاید ذکر معروشات در آغاز سخن به خاطر ساختمان عجیب و ‏شگفت انگیز این گونه درختان است ، یک نگاه کوتاه به درخت انگور و ساقه و شاخه پر ‏پیچ و خم آن ، که با قلابهاى مخصوصى مجهز است ، و خود را به اشیاء اطراف مى چسباند ‏تا کمر راست کند، شاهد این این مدعا است .
    ‏سپس اشاره به دو قسمت از باغها و جنات ‏کرده مى گوید: و همچنین درختان نخل و زراعت را آفرید (و النخل و الزرع ).
    ‏ذکر ‏این دو بالخصوص به خاطر آن است که از اهمیت ویژه اى در زندگانى بشر و تغذیه او ‏برخوردارند (توجه داشته باشید که جنت هم به باغ و هم
    ‏تفسیر نمونه جلد 6 صفحه 4
    ‏به زمینهاى پوشیده از زراعت گفته ‏مى شود).
    ‏بعد اضافه مى کند که این درختان از نظر میوه و طعم با هم متفاوتند یعنى ‏با اینکه از زمین واحدى مى رویند هر کدام طعم و عطر و خاصیتى مخصوص به خود دارند، ‏که در دیگرى دیده نمى شود (مختلفا اکله ).
    ‏سپس اشاره به دو قسمت دیگر از میوه ‏هائى مى کند که فوق العاده مفید و داراى ارزش حیاتى هستند، و مى گوید: همچنین زیتون ‏و انار (و الزیتون و الرمان )
    ‏انتخاب این دو ظاهرا به خاطر آن است که این دو ‏درخت در عین اینکه از نظر ظاهر با هم شباهت دارند، از نظر میوه و خاصیت غذائى بسیار ‏با هم متفاوتند لذا بلافاصله مى فرماید هم با یکدیگر شبیهند و هم غیر شبیه (متشابها ‏و غیر متشابه )
    ‏پس از ذکر این همه نعمتهاى گوناگون ، پروردگار مى گوید: از میوه ‏آنها به هنگامى که به ثمر نشست ، بخورید ولى فراموش نکنید که به هنگام چیدن ، حق آن ‏را باید ادا کنید) (کلوا من ثمره اذا اثمر و آتوا حقه یوم حصاده ).
    ‏و در پایان ، ‏فرمان مى دهد که اسراف نکنید، زیرا خداوند مسرفان را دوست نمى دارد (و لا تسرفوا ‏انه لا یحب المسرفین ).
    ‏اسراف به معنى تجاوز از حد اعتدال است ، و این جمله مى ‏تواند اشاره به عدم اسراف در خوردن و یا عدم اسراف در بخشش بوده باشد، زیرا پارهاى ‏از اشخاص به قدرى دست و دل بازند که هر چه دارند به این و آن مى دهند و خود و ‏فرزندانشان معطل مى مانند.
    ‏تفسیر نمونه جلد 6 صفحه 5
    ‏نکته ها
    ‏در اینجا به چند ‏نکته باید توجه کرد:
    1 - ‏پیوند آیه با آیات قبل - در آیات گذشته از این ‏سوره ، سخن از احکام خرافى بت پرستان در میان بود، که از زراعت و چهارپایان نصیبى ‏براى خدا قرار مى دادند، و عقیده داشتند که این سهام باید به شکل مخصوصى مصرف گردد، ‏و سوار شدن بر پشت بعضى از چهارپایان را تحریم مى کردند و بچه هاى خود را براى بعضى ‏از بتها قربانى مى نمودند.
    ‏آیه فوق و آیه اى که بعد از این مى آید در حقیقت ‏پاسخى به تمام این احکام خرافى است ، زیرا صریحا مى گوید
    ‏خالق تمام این نعمتها ‏خدا است ، او است که همه این درختان و چهارپایان و زراعتها را آفریده است و هم او ‏است که دستور داده از آنها بهره گیرید و اسراف نکنید، بنابراین غیر او نه حق تحریم ‏دارد و نه حق تحلیل .
    2 - ‏در اینکه جمله اذا اثمر (هنگامى که میوه دهد) با ذکر ‏کلمه ثمره قبل از آن چه منظورى را تعقیب مى کند، در میان مفسران گفتگو است ، ولى ‏ظاهرا هدف از این جمله این است که به مجرد اینکه میوه بر درختان ، و خوشه و دانه در ‏زراعت آشکار شود، بهره گرفتن از آنها مباح و جائز است ، اگر چه حق مستمندان هنوز ‏پرداخته نشده است و این حق را تنها در موقع چیدن میوه و در درو کردن (یوم الحصاد) ‏باید پرداخت (دقت کنید).
    3 - ‏منظور از این حق که بهنگام درو باید پرداخت چیست ؟ ‏بعضى معتقدند همان زکات واجب ، یعنى یکدهم و یک بیستم است ، ولى با توجه به اینکه ‏این سوره در مکه نازل شده و حکم زکات در سال دوم هجرت و یا بعد از آن در مدینه
    ‏تفسیر نمونه جلد 6 صفحه 6
    ‏نازل گردیده است ، چنین احتمالى ‏بسیار بعید به نظر مى رسد.
    ‏در روایات فراوانى که از اهلبیت (علیهم الاسلام ) به ‏ما رسیده و همچنین در بسیارى از روایات اهل تسنن این حق ، غیر از زکات معرفى شده و ‏منظور از آن چیزى است که بهنگام حضور مستمند در موقع چیدن میوه و یا درو کردن زراعت ‏به او داده مى شود، و حد معین و ثابتى ندارد.
    ‏و در این صورت آیا این حکم واجب ‏است یا مستحب ، بعضى معتقدند که یک حکم وجوبى است که قبل از تشریع حکم زکات بر ‏مسلمانان لازم بوده ولى بعد از نزول آیه زکات ، این حکم منسوخ شد، و حکم زکات با حد ‏و حدود معینش به جاى آن نشست .
    ‏ولى از روایات اهلبیت (علیهم السلام ) استفاده مى ‏شود که این حکم نسخ نشده و به عنوان یک حکم استحبابى هم اکنون به قوت خود باقى است
    .
    4 - ‏تعبیر به کلمه یوم ممکن است اشاره به این باشد که چیدن میوه ها و درو کردن ‏زراعتها بهتر است در روز انجام گیرد، اگر چه مستمندان حاضر شوند و قسمتى به آنها ‏داده شود، نه اینکه بعضى از افراد بخیل ، شبانه این کار را بکنند، تا کسى با خبر ‏نشود، در روایاتى که از طرق اهلبیت (علیهم السلام ) به ما رسیده نیز روى این موضوع ‏تاکید شده است .
    ‏تفسیر نمونه جلد 6 صفحه 7
    ‏آیه 142 - 144
    ‏آیه و ‏ترجمه
    ‏وَ مِنَ الاَنْعَمِ حَمُولَةً وَ فَرْشاً ‏کلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعُوا خُطوَتِ الشیْطنِ إِنَّهُ ‏لَکُمْ عَدُوُّ مُّبِینٌ(142)
    ‏ثَمَنِیَةَ أَزْوَجٍ مِّنَ الضأْنِ اثْنَینِ وَ ‏مِنَ الْمَعْزِ اثْنَینِ قُلْ ءَالذَّکرَیْنِ حَرَّمَ أَمِ الاُنثَیَینِ أَمَّا ‏اشتَمَلَت عَلَیْهِ أَرْحَامُ الاُنثَیَینِ نَبِّئُونى بِعِلْمٍ إِن کنتُمْ ‏صدِقِینَ(143)
    ‏وَ مِنَ الابِلِ اثْنَینِ وَ مِنَ الْبَقَرِ اثْنَینِ قُلْ ‏ءَالذَّکرَیْنِ حَرَّمَ أَمِ الاُنثَیَینِ أَمَّا اشتَمَلَت عَلَیْهِ أَرْحَامُ ‏الاُنثَیَینِ أَمْ کنتُمْ شهَدَاءَ إِذْ وَصامُ اللَّهُ بِهَذَا فَمَنْ أَظلَمُ ‏مِمَّنِ افْترَى عَلى اللَّهِ کذِباً لِّیُضِلَّ النَّاس بِغَیرِ عِلْمٍ إِنَّ ‏اللَّهَ لا یهْدِى الْقَوْمَ الظلِمِینَ(144)
    ‏ترجمه :
    142 - (‏و او کسى ‏است که ) از چهارپایان براى شما حیوانات باربر و حیوانات کوچک آفرید، از آنچه او به ‏شما روزى داده است بخورید و از گامهاى شیطان پیروى ننمائید که او دشمن آشکار شما ‏است .
    143 - ‏هشت جفت از چهارپایان (براى شما آفرید) از میش دو جفت و از بز دو ‏جفت بگو آیا خداوند نرهاى آنها را حرام کرده یا مادهها را؟ یا آنچه رحم ماده هاى ‏آنها در برگرفته ؟ اگر راست مى گوئید (و بر تحریم آنها دلیلى دارید) به من خبر ‏دهید.
    144 - ‏و از شتر دو زوج ، و از گاو هم دو زوج ، (براى شما آفرید) بگو ‏کدامیک از اینها را خدا حرام کرده است ؟ نرها را یا ماده ها را؟ و یا آنچه رحم ماده ‏ها را در برگرفته ؟ و آیا شما گواه (این تحریم ) بودید، هنگامى که خدا به این موضوع ‏توصیه کرد؟ بنابراین چه کسى ستمکارتر است از آنها که بر خدا دروغ مى بندند، تا مردم ‏را از روى جهل گمراه سازند، خداوند هیچگاه ستمگران را هدایت نخواهد کرد! .
    ‏تفسیر نمونه جلد 6 صفحه 8
    ‏تفسیر :

     

    دانلود فایل
    پرداخت با کلیه کارتهای عضو شتاب امکان پذیر است.

    نرم افزار های بازاریابی فایل سیدا

    نرم-افزار-های-بازاریابی-فایل-سیداشامل دو نرم افزار بازاریابی و فروش فایل های سیدا می باشد


    دانلود فایل

    دانلود طرحواره درمانی دانلود پیشینه تحقیق دانلود گزارش کارآموزی فروشگاه ساز فایل رایگان همکاری در فروش با پورسانت بالا دانلود پرسشنامه
    دانلود تحقیق دانلود مقالات اقتصادی مقاله در مورد ایمنی چارچوب نظری تحقیق خرید کاندوم خرید ساعت مچی مردانه
    دانلود افزونه وردپرس دانلود تحقیق آماده سایت دانلود پاورپوینت مقالات مدیریتی میزان درآمد همکاری در فروش فایل کسب درآمد دانشجویی

    تحقیق تفسیر آیه 102 سوره بقره 9 ص ( ورد)

    تحقیق-تفسیر-آیه-102-سوره-بقره-9-ص-(-ورد)
    تحقیق تفسیر آیه 102 سوره بقره 9 ص ( ورد)
    فرمت فایل دانلودی: .zip
    فرمت فایل اصلی: .doc
    تعداد صفحات: 10
    حجم فایل: 18 کیلوبایت
    قیمت: 8500 تومان

    لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
    دسته بندی : وورد
    نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
    تعداد صفحه : 10 صفحه

     قسمتی از متن word (..doc) : 
     

    ‏بسم الله الرحمن الرحیم
    ‏تفسیر آیه 102 سوره بقره
    ‏تفسیر موضوعی قرآن صفحه 2
    ‏متن
    ‏‏و اتَّبَعُواْ مَا تَتْلُواْ ‏الشَّیَاطِینُ‏ عَلَى مُلْکِ سُلَیْمَـانَ وَ مَا ‏کَفَــرَ سُلَیْمَانُ و َلَکِنَّ الشَّیْاطِینَ کَفَـرُواْ یُعَلِّمُـونَ النَّـاسَ ‏السِّحْرَ وَ مَا أُنزِلَ عَلَى الْمَلَکَیْنِ بِبَابِلَ هَـارُوتَ و َمَارُوتَ وَ ‏مَا یُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى یَقُولاَ إِنَّمَـا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلاَ ‏تَکْفُرْ فَیَتَعَلَّمُـونَ مِنْهُمَا مَـا یُفَـرِّقُـونَ بِهِ بَیْنَ الْمَـرْءِ ‏وَ زَوْجِـهِ وَ مَـا هُـم بِضَـآرِّینَ بِـهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللّهِ ‏وَ یَتَعَلَّمُونَ مَا یَضُرُّهُمْ و لاَ یَنفَعُهُـمْ و َلَقَدْ عَلِمُـواْ لَمَنِ ‏اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِی الآخرَةِ مِنْ خَلاَقٍ وَ لَبِئْسَ مَا شَرَوْاْ بِهِ ‏أَنفُسَهُمْ لَوْ کَانُواْ یَعْلَمُونَ
    ‏ترجمه
    ‏یهود‏ از آنچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم مى خواندند پیروى مى کردند، سلیمان ‏هرگز ‏دست به سحر نیالود و کافر نشد، ولکن شیاطین کفر ورزید و به مردم
    ‏تعلیم سحر ‏دادند (و نیز ‏یهود‏) از آنچه بر دو فرشته باب‏ل(ه‏اروت‏ ‏و‏مارو‏ت) ‏نازل شد پیروى کردند، (آنها طریق سحر کردن را براى آشنائى به طرز ابطال آن به مردم ‏یاد مى دادند) و به هیچ کس چیزى یاد نمى دادند مگر اینکه قبلا به او مى گفتند ما ‏وسیله آزمایش شما هستیم ، کافر نشوید (و از این تعلیمات سوء استفاده نکنید) ولى ‏آنها از آن دو فرشته مطالبى را مى آموختند که بتوانند به وسیله آن میان مرد و همسرش ‏جدائى بیفکنند (نه اینکه از آن براى ابطال سحر استفاده کنند) ولى هیچگاه بدون فرمان ‏خدا نمى توانند به انسانى ضرر برسانند، آنها قسمتهائى را فرا مى گرفتند که براى ‏آنان زیان داشت و نفعى نداشت ، و مسلما مى دانستند هر کسى خریدار این گونه متاع ‏باشد ‏سودی‏ در آخرت نخواهد داشت و چه زشت و ناپسند بود آنچه خود را به آن مى ‏فروختند اگر علم و دانشى مى داشتند!
    ‏تفسیر نمونه
    ‏تفسیر موضوعی قرآن صفحه 3
    ‏از احادیث چنین بر مى آید که در زمان سلیمان پیامبر (صلى اللّه ‏علیه و آله و سلم ) گروهى در کشور او به عمل سحر و جادوگرى پرداختند سلیمان دستور ‏داد تمام نوشته ها و اوراق آنها را جمع آورى کرده در محل مخصوصى نگهدارى کنند (این ‏نگهدارى شاید به خاطر آن بوده که مطالب مفیدى براى دفع سحر ساحران در میان آنها ‏وجود داشت‏ه)
    ‏پس از وفات سلیمان گروهى آنها را بیرون آورده و شروع به اشاعه و ‏تعلیم سحر کردند، بعضى از این موقعیت استفاده کرده و گفتند سلیمان اصلا پیامبر نبود ‏بلکه به کمک همین سحر و جادوگریها بر کشورش مسلط شد و امور خارق العاده انجام مى ‏داد!
    ‏گروهى از بنى اسرائیل هم از آنها تبعیت کردند و سخت به جادوگرى دل بستند، ‏تا آنجا که دست از تورات نیز برداشتند.
    ‏هنگامى که پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه ‏و آله و سلم ) ظهور کرد و ضمن آیات قرآن اعلام نمود سلیمان از پیامبران خدا بوده ‏است ، بعضى از احبار و علماى یهود گفتند: از محمد تعجب نمى کنید که مى گوید سلیمان ‏پیامبر است در صورتى که او ساحر بوده ؟
    ‏این گفتار یهود علاوه بر اینکه تهمت و ‏افتراى بزرگى نسبت به این پیامبر الهى محسوب مى شد لازمهاش تکفیر سلیمان (علیه ‏السلام ) بود، زیرا طبق گفته آنان سلیمان مرد ساحرى بوده که خود را به دروغ پیامبر ‏خوانده و این عمل موجب کفر است .
    ‏آیات فوق به آنها پاسخ مى گوید.‏ ‏به هر حال ‏این آیه بخش دیگری ‏از زشتکاریهاى یهود را معرفى مى کند که پیامبر بزرگ ‏خدا سلیمان را به سحر و جادوگرى متهم ساختند، مى گوی‏د:
    ‏(‏آنها از آنچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم مى خواندند پیروى ‏کردن‏د)‏(‏و اتبعوا ما تتلوا الشیاطین على ملک ‏سلیمان ‏)
    ‏ضمیر در جمل‏ه ‏و اتبعوا ‏ممکن است اشاره به یهودیان معاصر پیامبر باشد و ‏یا معاصران سلیمان و یا همه آنان .
    ‏منظور ازشیاطین ‏نیز ممکن ‏است ، انسانهاى طغیانگر و یا جن و یا اعم از هر دو باشد.
    ‏سپس قرآن به دنبال این ‏سخن اضافه مى کندسلیمان هرگز کافر نشد (‏و ما کفر سلیمان ‏)
    ‏تفسیر موضوعی قرآن صفحه 4
    ‏او هرگز به سحر توسل ‏نجست ، و از جادوگرى براى پیشبرد اهداف خود استفاده نکرد،ولى شیاطین کافر شدند، و به مردم تعلیم سحر دادن‏د(‏و لکن الشیاطین کفروا یعلمون الناس ‏السحر‏)
    ‏آ‏نها (یهود) همچنین از آنچه بر ‏دو فرشته بابل ، هاروت و ماروت نازل گردید پیروى کردند‏(‏و ما انزل على الملکین ببابل هاروت و ماروت‏)
    ‏آرى آنها ‏از دو سو دست به سوى سحر دراز کردند، یکى از سوى تعلیمات شیاطین در عصر سلیمان ، و ‏دیگرى از سوى تعلیماتى که بوسیله هاروت و ماروت دو فرشته خدا در زمینه ابطال سحر به ‏مردم داده بودند.
    ‏در حالى که دو فرشته ‏الهى‏ ‏تنها هدفشان این بود که مردم را به طریق ابطال سحر ساحران آشنا سازند‏ ‏ لذا‏ ‏به هیچکس چیزى یاد نمى دادند، مگر اینکه ‏قبلا به او مى گفتند: ما وسیله آزمایش تو هستیم کافر نشو‏ ‏و از این تعلیمات سوء استفاده مکن‏.‏(‏و ما یعلمان من احد ‏حتى یقولا انما نحن فتنة فلا تکفر‏)
    ‏خلاصه ، این دو فرشته زمانى به میان مردم ‏آمدند که بازار سحر داغ بود و مردم گرفتار چنگال ساحران ، آنها مردم را به طرز ‏ابطال سحر ساحران آشنا ساختند ولى از آنجا که خنثى کردن یک مطلب (همانند خنثى کردن ‏یک بمب ) فرع بر این است که انسان نخست از خود آن مطلب آگاه باشد و بعد طرز خنثى ‏کردن آن را یاد بگیرد، ناچار بودند فوت و فن سحر را قبلا شرح دهند.
    ‏ولى سوء ‏استفاده کنندگان یهود همین را وسیله قرار دادند براى اشاعه هر چه بیشتر سحر و تا ‏آنجا پیش رفتند که پیامبر بزرگ الهى ، سلیمان را نیز متهم ساختند که اگر عوامل ‏طبیعى به فرمان او است یا جن و انس از او فرمان مى برند همه مولود سحر است آرى این ‏است راه و رسم بدکاران که همیشه براى توجیه مکتب خود، بزرگان را متهم به پیروى از ‏آن مى کنند.
    ‏به هر حال آنها از این آزمایش الهى پیروز بیرون نیامدند از آن دو ‏فرشته مطالبى را مى آموختند که بتوانند به وسیله آن میان مرد و همسرش جدائى بیفکنند‏(‏فیتعلمون منهما ما یفرقون به بین المرء و زوجه‏)

     

    دانلود فایل
    پرداخت با کلیه کارتهای عضو شتاب امکان پذیر است.

    دانلود تحقیق و پاورپوینت

    فروشگاه فایل

    خرید کاندوم خاردار