لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
خط قرآن
پیدایش خط و سیر تحول آن خود تاریخ مفصلى دارد ، به عقیده محققان جدید، کهنترین و نخستین سررشته خط، خط «هیروگلیفى» است که مصریان از آن استفاده مىکردند. پس از آن فینیقىها اساس خطى را پىریزى کردند که اکثر خطوط دنیا از آن اقتباس شده است. سومین رشته خط در سلسله پیدایش آن، خط «آرامى» است که از خط فینیقى الهام مىگرفته است و مىگویند خط «عبرى» از خط آرامى پدید آمده که یهودیان آن را مورد استفاده قرارمىدادند. در حقیقت باید خط عبرى را فرم تازهاى از خط آرامى دانست. خط آرامى ریشهاى براى خطوط دیگر از جمله خط نبطى شد که در سیر تحول آن خط حجازى «نسخ» و خط کوفى پدید آمد .
اما خاورشناسان خط سریانى را در عرض خط نبطى قرار مىدهند نه در طول آن. آنان معتقدند خط به دو شکل وارد جزیرة العرب گردید: خط سریانى و خط نبطى.
خط مصرى - خط فینیقى:
1- خط مسند 2- خط آرامى:
1- خط سریانى - خط اسطرنجیلى - خط کوفى
2- خط نبطى - خط حیرى - خط نسخ
در نظر خاورشناسان، خط عربى بر دو قسم است: خط کوفى که ماخوذ از نوعى خط سریانى است که به خط «اسطرنجیلى» معروف است، و خط حجازى یا خط نسخ که از خط نبطى گرفته شده است.
خط کوفى، شاخهاى از خط اسطرنجیلى است که پس از بناى شهر کوفه و پختگى این خط در آنجا به خط کوفى معروف گردید. این خط را مسلمانان معمولا براى نگارش قرآن و بعدها روى محرابها و بالاى در مساجد و پیرامون ابنیه مهم و کتیبههاى قرآن و عناوین سوره در مصحفهاى بزرگ مورد استفاده قرار مىدادند .
گرچه رواج خط کوفى در ابتداى امر از خط نسخ بیشتر بود; اما به تدریجخط کوفى جاى خود را به خط نسخ داد و مسلمانان در امر کتابت قرآن روز به روز، این خط را کمال بخشیده به زیبایى تمام رساندند. قرآن را تا اواخر قرن چهارم یا اوایل قرن پنجم، به خط کوفى مىنوشتند. سپس نگارش قرآن با خط نسخ و انواع خطوط مشتق از آن معمول شد. شاید از آن جهت که خط نسخ در این قرن، خط کوفى را در نگارش قرآن و جز آن، منسوخ ساخت، به خط نسخ معروف گردید
خط کوفی
2
از بین خطوطی که از قرن ها پیش به دست بشر اختراع شد، به عنوان اولین خطی که در نگارش و نیز در کتیبه نویسی اسلامی از آن استفاده شد می توان به خط کوفی نام برد .
خط کوفی یا نسخ ناقص از دوران پیش از اسلام به زمان ظهور رسیده بود و عده ای انگشت شمار بدان خط می نوشتند و در دسترس عموم نبود.
به هر صورت با ظهوراسلام این خط پیشرفت که دو رونق یافت ، شاید علت این بود که هر یک از ادیان کتابت خاصی خود را داشتند : چنانچه عبریان، خط مربع و سریانیان خط سریانی و سنطوریان خط سترنجیلی را مخصوص کتاب های دینی و عملی خود قرار دادند، مسلمانان هم خط کوفی را که صورت و هیأتی بهتر یافته و مشابه خط سترنجیلی شده بود خاص نوشته قرآن دادند و بعدها آن را در تزئین سکه، کتب و توقعیات نیز مورد استفاده قرار دادند.
محققین ریشه این خط را حجازی دانستند : جبری، انباری، کندی، بنطی، صفوی، مسند و فتنیقی به نظر می رسد و هیچ خطی در جهان به اندازه کوفی برای آرایش و تزئین مناسب نیست.
«کوفی تنها خط اسلامی است که به جهت گستردگی جغرافیایی و تنوع کاربرد از کتابت تا کتیبه داری دهها گونه متنوع الفباست» س.فلوری (S.flury).
خط کوفی در قرن اول به همان صورت ساده خود مبتنی به رسم الخطهای مکی، مدنی و کوفی نوشته می شود و در تزئین آن کوشش به عمل نمی آید . در اواخر بنی امیه و بنی عباس که خط کوفی از حوزه عربستان تجاوز کرد و در کشورهای دیگر مانند ایران، آسیای صغیر، مصر و شمال آفریقا منتشر شد، کم کم اقلام دیگری استخراج و انواع مختلفی از آن پدیدار گشت .
3
این خط در طول سه قرن به شدت رواج گرفت و در تمام شئون اجتماعی اسلامی چهره درخشانی داشت .
خط کوفی در عصر دولت عباسی به مرتب بالایی از تفنن و زیبایی رسید و انواع خط کوفی از پنجاه نوع متجاوز شد که مشهور ترین آنها : کوفی محرر، مشجه ، مربع، مدور و متداخل بود.
پس از رواج اقلام سته محقق، ریحان، نسخ، ثلث، طوقی و رقاع خط کوفی را از رونق افتاد ولی تا قرن هفتم و هشتم هم معمول بود و از آن به بعد مختصری در کتیبه ها و سر سوره های قرآن و عناوین کتابها و امسال آن به کار می رفت و متدرجاً استفاده از آن کم شد تا حدود قرن یازدهم که مدت 1000 سال از عمر آن گذشته بود یک باره با تمام انواع خود به دست فراموشی سپرده شد! .
این خط دقیقاً اندکی در کتیبه ها، سرلوحه ها و برای تفنن در قطعات و پشت جلد کتاب و عناوین به کا ر می رود .
بررسی چگونگی نام خط کوفی :
به دلیل عقل شکل است باور کنیم که به مجدد ایجاد شهر کوفه چنین خط محکم، کاملی یکباره پیدا شود . صحیح آن است که چون کوفه نبیان یافت ومرکز دینی و سیاسی برای دولت اسلامی شد این خط به مرتبه ای از تجوید، تحسین رسید و خاص و شایستة نوشتن معاصف شده به کوفی معروف گردید و شاید که قبل از شهرت آن به کوفی نام « جزم» بر آن اطلاق می شده است . و نیز گفته اند که بدان جهت مشهور به کوفی شد که چون کوفه مقر خلافت حضرت امیر المومنین علی (ع) گردید و خط کوفی که خود آن حضرت هم یکی از نویسندگان آن خط بود رواجی بیشتر یافت و احکام و ارقام بدان نوشته شد، لذا از آن پس به کوفی شهرت یافت.
« چگونگی پیدایش نقطه و اعراب در خط کوفی » :
خط کوفی در ابتدا بی نقطه و بدون حرکات ( اعراب ) بوده که این کمبود کار خواندن را مشکل می ساخت .
از اعراب به قرائت و تلفظ آن آشنا بوده و قریب به چهل سال در شهرهای اسلامی آن زمان قرآن ها بدون نقطه و حرکات خوانده می شدولی وقتی فتوحات اسلامی گسترش یافت و امت های غیر اسلامی با مسلمانان مختلط شدند لجن و تضعیف غلط هر قرائت قرآن بروز کرد ووضع نقه و حرکات ضروری گردید و نیز ضرورت حفظ دقیق و ثبت صحیح قرآن کریم و همچنین گسترش اسلام در میان قوم ها و ملت های جهان مسلمان را فکر اصلاح خط انداخت .
در بررسی در قرآن که به خط کوفی از آغاز اسلام تا قرون ششم و هفتم (ه.ق) نگارش در خواهیم یافت که این قرآن ها 5 نوع اند :
4
1-قرآن های عاری از نقطه
2-قرآن هایی که درآنهانقطه به جای فتحه، کسره و ضمه به کاررفته است . (شیوةابولاسودی ) [1]
3-قرآن هایی که به روش ابوالاسودی با اصلاحاتی که دو تن از شاگردان وی در آن انجام دادند. بدین معنی که نقطه را بعنوان نقطه و هم به عنوان حرکات به کار می بردند.
4- قرآن هایی که در آنها به جای نقطه حروف حرکات و به عوض حرکات، نقطه است .
5- قرآن هایی که هر چیز در جای خود قرار دارد . نقطه به عنوان نقطه و حرکات به عنوان حرکات و به روشی کاملاً امروزی و با ضوابط کامل آن که امروز نیز به همان روش می نویسند .
و نیز خط کوفی به کار رفته در نسخ قرآنی ، اوایل مقدم بر هر چیز خطی دعایی و نیاشی است، این نظر با آن که درست می نماید تا اواخر سدة پنجم نیز همین بنیش رواج نام داشت ولی اسنادی است که می نماید کاتبان و خطاطان در جهان اسلام از خط کوفی صرفاً به عنوان خط دعایی و نیایشی استفاده نمی کردند. بلکه آثار تاریخی و علمی را نیز در اواخر سدة دوم و اوایل سدة سوم به همین خط می نوشتند.
« تقسیم خط کوفی »
با گسترش اسلام و کشور گشایی مسلمانان خط کوفی به عنوان خط بین المللی اسلام به شرق و غرب راه یافت و با ورود به هر سرزمینی، این خط تحت تأثیر فرهنگ و تمدن، خط محلی یا آن شهر مشهور و معروف می گردید و به علت تنوع در شیوه های نگارش در بین تمام خطوط جهان بی نظیر است .
جالب است که دانشمندی چون « ابوجیان توحیدی» در اوایل قرن یازدهم میلادی هنوز از 12 شکل عمدة خط کوفی یاد می کند که بسیاری از آنها نام خود را از مکانهایی که در آنجا به کار رفته گرفته اند.
نموداری از تقسیم خط کوفی :
کوفی مغربی :
- قیر دانی ( اندسی ،قرطبحا، فاسی)
شیوه های کوفی مغربی
- تونسی
- جزائری
- سودانی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : powerpoint (..ppt) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 38 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..ppt) :
پارادایم شناسی روش پژوهش و سلامت درقرآن
چرا بدنبال ایجاد روش تحقیق در حوزه قرآن؟
توسعه علم قرانی (انجام فعالیتهای پژوهشی با صبغه غربی و مقایسه و مطرح فرمودن آیه یا آیاتی از قرآن جهت تایید نظر علمی)
توسعه قرانی علم (ایجاد پارادایمی مستقل از پارادایمهای غربی که خود بتواند رویکرد مشخصی با روش و تکنیک خاص خودش به تولید علم بپردازد)
MRTwww.Win2Farsi.com
Company Logo
اهمیت تحقیق در رهنمودهای دینی
تفاوت بهره گیری های گسترده از آیات و روایات با تفسیر به رأی
دعوت به تحقیق و اندیشه در آیات و روایات
شرایط تحقیق در فلسفه احکام
نکات الهام بخش در آموزه های دینی
چیستی تحقیق و معرفت علمی
تحقیق به معنای جستجو و بررسی کردن است.
جستجو و بررسی زمانی انجام میشود که انسان در مقابل یک ابهام، نگرانی، ناراحتی، سختی و... قرار دارد و برای فهم از این موارد و نهایتاً یافتن راهی جهت خلاصی یا تخفیف آنها اقدام به بررسی یا جستجو میکند.
جستجو میکند که این موارد چه هستند، چرا بهوجود آمدهاند؟ و چگونه میتوان آنها را رفع کرد؟
تحقیق با محوریت سؤال شکل میگیرد. بههمین لحاظ تحقیق را فعالیت سؤال محور یا مسأله محور مینامند. انسان در طول حیات زندگی خود در مقابل با دیگران و طبیعت مرتباً در معرض ابهامات، ناراحتیها، سختیها و دشواریهائی قرار میگیرد که برای شناسائی آنها و نهایتاً فائق آمدن بر آنها اقدام به طرح سؤالاتی پیرامون آنها مینماید.
MRTwww.Win2Farsi.com
Company Logo
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 26 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
آیات :
* افرایت الذی کفر بایاتنا و قال لاوتین مالا و ولدا
* اطلع الغیب ام اتخذ عند الرحمن عهدا
* کلا سنکتب ما یقول و نمد له من العذاب مدا
* و نرثه ما یقول و یاتینا فردا
* و اتخذوا من دون الله الهه لیکونوا لهم عزا
* کلا سیکفرون بعبادتهم و یکونون علیهم ضدا
ترجمه
* آیا دیدی کسی را که به آیات ما کافر شد، و گفت:« اموال و فرزندان فراوانی به من داده خواهد شد»؟!
* آیا او از غیب آگاه گشته، یا نزد خدا عهد و پیمانی گرفته است؟!
* هرگز چنین نیست! ما به زودی آنچه را می گوید می نویسیم و عذاب را بر او مستمر خواهیم داشت!
* آنچه را او می گوید از او به ارث می بریم، و به صورت تنها نزد ما خواهد آمد!
* و آنان غیر از خدا، معبودانی را برای خود برگزیدند تا مایه عزتشان باشد! (چه پندار خامی!)
* هرگز (چنین نیست!) به زودی (معبودها) منکر عبادت آنان خواهند شد؛ (بلکه) بر ضدشان قیام می کنند.
2
تفسیر:
یک تفکر خرافی و انحرافی
بعضی از مردم، معتقدند: ایمان، پاکی و تقوا با آنها سازگار نیست! و سبب می شود که: دنیا به آنها پشت کند، در حالی که با بیرون رفتن از محیط ایمان و تقوا، دنیا به آنها رو خواهد کرد، و مال و ثروت آنها زیاد می شود!
این طرز فکر، خواه بر اثر ساده لوحی و پیروی خرافات باشد، و خواه پوششی برای فرار از زیر بار مسئولیت ها و تعهدهای الهی، هرچه باشد، یک طرز تفکر خطرناک است.
گاه، دیده ایم: این موهوم پرستان، مال و ثروت بعضی افراد بی ایمان، و فقر و محرومیت گروهی از مومنان را مستمسکی برای اثبات این خرافه قرار می دهند، در حالی که: می دانیم، نه اموالی که از طریق ظلم و کفر و ترک مبانی تقوا به انسان
می رسد مایه افتخار است، و نه هرگز، ایمان و پرهیزکاری سدی بر سر راه فعالیتهای مشروع و مباح می باشد.
به هر حال، در عصر و زمان پیامبر (ص)- همچون عصر ما- افراد نادانی بودند که چنین پنداری داشتند و یا لااقل تظاهر به آن می کردند.
قرآن، در آیات مورد بحث- به تناسب بحثی که قبلاً پیرامون سرنوشت کفار و ظالمان بیان شد- از این طرز فکر و عاقبت آن سخن می گوید.
در نخستین آیه، می فرماید:« آیا ندیدی کسی را که آیات ما را انکار کرد و به آن کفر ورزید؟ و گفت: مسلماً اموال و فرزندان فراوانی نصیبم خواهد شد»!
(افرایت الذی کفر بایاتنا و قال لا وتین مالا و ولدا)
پس از آن قرآن به آنها چنین پاسخ می گوید:« آیا او از اسرار غیب آگاه شده؟ یا از خدا عهد و پیمانی در این زمینه گرفته است»؟! (اطلع الغیب ام اتخذ عند الرحمن عهدا)
کسی می تواند چنین پیشگوئی کند، و رابطه ای میان کفر، دارا شدن مال و فرزندان قائل شود، که آگاه بر غیب باشد؛ زیرا هیچ رابطه ای میان این دو ما نمی بینیم، و یا عهد و پیمانی از خدا گرفته باشد، که چنین سخنی نیز بی معنی است.
3
در آیه بعد، با لحن قاطع اضافه می کند:« این چنین نیست (هرگز کفر و بی ایمانی مایه فزونی مال و فرزند کسی نخواهد شد) ما به زودی آنچه را می گوید، می نویسیم» (کلا سنکتب ما یقول).
آری، این سخنان بی پایه که ممکن است مایه انحراف بعضی از ساده لوحان گردد، همه در پرونده اعمال آنها ثبت خواهد شد.
«و ما عذاب خود را بر او مستمر خواهیم داشت». (عذاب هائی پی در پی و یکی بالای دیگر) (و نمد له من العذاب مدا).
این جمله، ممکن است اشاره به عذاب مستمر و جاویدان آخرت بوده باشد، و نیز ممکن است اشاره به عذاب هائی باشد که بر اثر کفر و بی ایمانی در این دنیا دامنگیر آنها می شود، این احتمال نیز قابل ملاحظه است که: این مال و فرزندان که مایه غرور و گمراهی است، خود عذابی است مستمر برای آنها!
«آنچه را او می گوید (از اموال و فرزندان) از او به ارث می بریم، و روز قیامت تک و تنها نزد ما خواهد آمد» (و نرثه ما یقول و یاتینا فردا).
آری، سرانجام همه این امکانات مادی را می گذارد و می رود، و با دست تهی در آن دادگاه عدل پروردگار حاضر می شود، در حالی که نامه اعمالش از گناهان سیاه، و از حسنات خالی است آنجا است که نتیجه ی این گفته های بی اساس خود را در دنیا
می بیند.
آیه بعد، به یکی دیگر از انگیزه های این افراد در پرستش بتها اشاره کرده می گوید:« آنها غیر از خدا معبودانی برای خود انتخاب کرده اند تا مایه عزتشان باشد» (و اتخذوا من دون الله الهه لیکونوا لهم عزا).
تا در پیشگاه خدا آنها را شفاعت کنند، و در مشکلات یاریشان دهند، اما چه پندار نادرست و خیال خامی؟!
هرگز آن چنان که آنها پنداشتند نیست، نه تنها بت ها مایه عزتشان نخواهند بود، بلکه سرچشمه ذلت و عذابند، و به همین جهت، «به زودی، یعنی در روز رستاخیز معبودها منکر عبادت عابدان می شوند، و از آنها بیزاری می جویند، بلکه بر ضدشان خواهند بود» (کلا سیکفرون بعبادتهم و یکونون علیهم ضدا).
4
این جمله،اشاره به همان مطلبی است که در آیات 13 و 14 سوره «فاطر» می خوانیم:
والذین تدعون من دونه ما یملکون من قطمیر* ان تدعوهم لا یسمعوا دعاءکم .... و یوم القیامه یکفرون بشرککم:
«کسانی را که غیر از خدا می خوانید، مالک هیچ چیز نیستند* اگر آنها را بخوانید سخنان شما را نمی شنوند..... و روز رستاخیز منکر شرک شما می شوند».
و نیز در آیه 6 سوره «احقاف» می خوانیم: و اذا حشر الناس کانو لهم اعداء :«هنگامی که مردم محشور شوند این معبودها دشمنان آنها خواهند بود».
این احتمال را نیز بعضی از مفسران بزرگ داده اند که: منظور از آیه فوق این است که: عبادت کنندگان بت ها، در قیامت که پرده ها کنار می رود، و همه حقایق آشکار می شود و خود را رسوا می بینند، منکر عبادت بت ها می شوند، و بر ضد آنها سخن خواهد گفت، چنان که در آیه 23 سوره «انعام» می خوانیم:
بت پرستان در قیامت می گویند: و الله ربنا ما کنا مشرکین: «به خدائی که پروردگار ما است سوگند، که ما هرگز مشرک نبودیم»!.
ولی تفسیر اول، با ظاهر آیه سازگارتر است؛ چرا که عبادت کنندگان می خواستند، معبودان عزتشان باشند ولی سرانجام ضدشان می شوند.
البته، معبودهائی همچون فرشتگان یا شیاطین و جن که دارای عقل و درکند وضعشان روشن است، ولی معبودهای بی جان در آن روز، ممکن است به فرمان خدا به سخن درآیند، و بیزاری خود را از عابدان اعلام کنند.
از حدیثی که از امام صادق (ع) نقل شده نیز، همین تفسیر را می توان استفاده کرد؛ زیرا امام در تفسیر آیه فوق می فرماید: یکون هولا الذین اتخذوهم الهه من دون الله ضدا یوم القیامه، و یتبرئون منهم و من عبادتهم الی یوم القیامه: «روز قیامت معبودهائی را که جز خدا انتخاب کردند بر ضدشان خواهند بود، و از آنها و از عبادت کردنشان بیزاری می جویند».
جالب این که: در ذیل حدیث، جمله کوتاه و پر محتوایی درباره حقیقت عبادت، می خوانیم: لیس العباده هی السجود و لا الرکوع انما هی طاعه الرجال، من اطاع مخلوقا فی معصیه الخالق فقد عبده:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 26 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
آیات :
* افرایت الذی کفر بایاتنا و قال لاوتین مالا و ولدا
* اطلع الغیب ام اتخذ عند الرحمن عهدا
* کلا سنکتب ما یقول و نمد له من العذاب مدا
* و نرثه ما یقول و یاتینا فردا
* و اتخذوا من دون الله الهه لیکونوا لهم عزا
* کلا سیکفرون بعبادتهم و یکونون علیهم ضدا
ترجمه
* آیا دیدی کسی را که به آیات ما کافر شد، و گفت:« اموال و فرزندان فراوانی به من داده خواهد شد»؟!
* آیا او از غیب آگاه گشته، یا نزد خدا عهد و پیمانی گرفته است؟!
* هرگز چنین نیست! ما به زودی آنچه را می گوید می نویسیم و عذاب را بر او مستمر خواهیم داشت!
* آنچه را او می گوید از او به ارث می بریم، و به صورت تنها نزد ما خواهد آمد!
* و آنان غیر از خدا، معبودانی را برای خود برگزیدند تا مایه عزتشان باشد! (چه پندار خامی!)
* هرگز (چنین نیست!) به زودی (معبودها) منکر عبادت آنان خواهند شد؛ (بلکه) بر ضدشان قیام می کنند.
2
تفسیر:
یک تفکر خرافی و انحرافی
بعضی از مردم، معتقدند: ایمان، پاکی و تقوا با آنها سازگار نیست! و سبب می شود که: دنیا به آنها پشت کند، در حالی که با بیرون رفتن از محیط ایمان و تقوا، دنیا به آنها رو خواهد کرد، و مال و ثروت آنها زیاد می شود!
این طرز فکر، خواه بر اثر ساده لوحی و پیروی خرافات باشد، و خواه پوششی برای فرار از زیر بار مسئولیت ها و تعهدهای الهی، هرچه باشد، یک طرز تفکر خطرناک است.
گاه، دیده ایم: این موهوم پرستان، مال و ثروت بعضی افراد بی ایمان، و فقر و محرومیت گروهی از مومنان را مستمسکی برای اثبات این خرافه قرار می دهند، در حالی که: می دانیم، نه اموالی که از طریق ظلم و کفر و ترک مبانی تقوا به انسان
می رسد مایه افتخار است، و نه هرگز، ایمان و پرهیزکاری سدی بر سر راه فعالیتهای مشروع و مباح می باشد.
به هر حال، در عصر و زمان پیامبر (ص)- همچون عصر ما- افراد نادانی بودند که چنین پنداری داشتند و یا لااقل تظاهر به آن می کردند.
قرآن، در آیات مورد بحث- به تناسب بحثی که قبلاً پیرامون سرنوشت کفار و ظالمان بیان شد- از این طرز فکر و عاقبت آن سخن می گوید.
در نخستین آیه، می فرماید:« آیا ندیدی کسی را که آیات ما را انکار کرد و به آن کفر ورزید؟ و گفت: مسلماً اموال و فرزندان فراوانی نصیبم خواهد شد»!
(افرایت الذی کفر بایاتنا و قال لا وتین مالا و ولدا)
پس از آن قرآن به آنها چنین پاسخ می گوید:« آیا او از اسرار غیب آگاه شده؟ یا از خدا عهد و پیمانی در این زمینه گرفته است»؟! (اطلع الغیب ام اتخذ عند الرحمن عهدا)
کسی می تواند چنین پیشگوئی کند، و رابطه ای میان کفر، دارا شدن مال و فرزندان قائل شود، که آگاه بر غیب باشد؛ زیرا هیچ رابطه ای میان این دو ما نمی بینیم، و یا عهد و پیمانی از خدا گرفته باشد، که چنین سخنی نیز بی معنی است.
3
در آیه بعد، با لحن قاطع اضافه می کند:« این چنین نیست (هرگز کفر و بی ایمانی مایه فزونی مال و فرزند کسی نخواهد شد) ما به زودی آنچه را می گوید، می نویسیم» (کلا سنکتب ما یقول).
آری، این سخنان بی پایه که ممکن است مایه انحراف بعضی از ساده لوحان گردد، همه در پرونده اعمال آنها ثبت خواهد شد.
«و ما عذاب خود را بر او مستمر خواهیم داشت». (عذاب هائی پی در پی و یکی بالای دیگر) (و نمد له من العذاب مدا).
این جمله، ممکن است اشاره به عذاب مستمر و جاویدان آخرت بوده باشد، و نیز ممکن است اشاره به عذاب هائی باشد که بر اثر کفر و بی ایمانی در این دنیا دامنگیر آنها می شود، این احتمال نیز قابل ملاحظه است که: این مال و فرزندان که مایه غرور و گمراهی است، خود عذابی است مستمر برای آنها!
«آنچه را او می گوید (از اموال و فرزندان) از او به ارث می بریم، و روز قیامت تک و تنها نزد ما خواهد آمد» (و نرثه ما یقول و یاتینا فردا).
آری، سرانجام همه این امکانات مادی را می گذارد و می رود، و با دست تهی در آن دادگاه عدل پروردگار حاضر می شود، در حالی که نامه اعمالش از گناهان سیاه، و از حسنات خالی است آنجا است که نتیجه ی این گفته های بی اساس خود را در دنیا
می بیند.
آیه بعد، به یکی دیگر از انگیزه های این افراد در پرستش بتها اشاره کرده می گوید:« آنها غیر از خدا معبودانی برای خود انتخاب کرده اند تا مایه عزتشان باشد» (و اتخذوا من دون الله الهه لیکونوا لهم عزا).
تا در پیشگاه خدا آنها را شفاعت کنند، و در مشکلات یاریشان دهند، اما چه پندار نادرست و خیال خامی؟!
هرگز آن چنان که آنها پنداشتند نیست، نه تنها بت ها مایه عزتشان نخواهند بود، بلکه سرچشمه ذلت و عذابند، و به همین جهت، «به زودی، یعنی در روز رستاخیز معبودها منکر عبادت عابدان می شوند، و از آنها بیزاری می جویند، بلکه بر ضدشان خواهند بود» (کلا سیکفرون بعبادتهم و یکونون علیهم ضدا).
4
این جمله،اشاره به همان مطلبی است که در آیات 13 و 14 سوره «فاطر» می خوانیم:
والذین تدعون من دونه ما یملکون من قطمیر* ان تدعوهم لا یسمعوا دعاءکم .... و یوم القیامه یکفرون بشرککم:
«کسانی را که غیر از خدا می خوانید، مالک هیچ چیز نیستند* اگر آنها را بخوانید سخنان شما را نمی شنوند..... و روز رستاخیز منکر شرک شما می شوند».
و نیز در آیه 6 سوره «احقاف» می خوانیم: و اذا حشر الناس کانو لهم اعداء :«هنگامی که مردم محشور شوند این معبودها دشمنان آنها خواهند بود».
این احتمال را نیز بعضی از مفسران بزرگ داده اند که: منظور از آیه فوق این است که: عبادت کنندگان بت ها، در قیامت که پرده ها کنار می رود، و همه حقایق آشکار می شود و خود را رسوا می بینند، منکر عبادت بت ها می شوند، و بر ضد آنها سخن خواهد گفت، چنان که در آیه 23 سوره «انعام» می خوانیم:
بت پرستان در قیامت می گویند: و الله ربنا ما کنا مشرکین: «به خدائی که پروردگار ما است سوگند، که ما هرگز مشرک نبودیم»!.
ولی تفسیر اول، با ظاهر آیه سازگارتر است؛ چرا که عبادت کنندگان می خواستند، معبودان عزتشان باشند ولی سرانجام ضدشان می شوند.
البته، معبودهائی همچون فرشتگان یا شیاطین و جن که دارای عقل و درکند وضعشان روشن است، ولی معبودهای بی جان در آن روز، ممکن است به فرمان خدا به سخن درآیند، و بیزاری خود را از عابدان اعلام کنند.
از حدیثی که از امام صادق (ع) نقل شده نیز، همین تفسیر را می توان استفاده کرد؛ زیرا امام در تفسیر آیه فوق می فرماید: یکون هولا الذین اتخذوهم الهه من دون الله ضدا یوم القیامه، و یتبرئون منهم و من عبادتهم الی یوم القیامه: «روز قیامت معبودهائی را که جز خدا انتخاب کردند بر ضدشان خواهند بود، و از آنها و از عبادت کردنشان بیزاری می جویند».
جالب این که: در ذیل حدیث، جمله کوتاه و پر محتوایی درباره حقیقت عبادت، می خوانیم: لیس العباده هی السجود و لا الرکوع انما هی طاعه الرجال، من اطاع مخلوقا فی معصیه الخالق فقد عبده:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
خط قرآن
پیدایش خط و سیر تحول آن خود تاریخ مفصلى دارد ، به عقیده محققان جدید، کهنترین و نخستین سررشته خط، خط «هیروگلیفى» است که مصریان از آن استفاده مىکردند. پس از آن فینیقىها اساس خطى را پىریزى کردند که اکثر خطوط دنیا از آن اقتباس شده است. سومین رشته خط در سلسله پیدایش آن، خط «آرامى» است که از خط فینیقى الهام مىگرفته است و مىگویند خط «عبرى» از خط آرامى پدید آمده که یهودیان آن را مورد استفاده قرارمىدادند. در حقیقت باید خط عبرى را فرم تازهاى از خط آرامى دانست. خط آرامى ریشهاى براى خطوط دیگر از جمله خط نبطى شد که در سیر تحول آن خط حجازى «نسخ» و خط کوفى پدید آمد .
اما خاورشناسان خط سریانى را در عرض خط نبطى قرار مىدهند نه در طول آن. آنان معتقدند خط به دو شکل وارد جزیرة العرب گردید: خط سریانى و خط نبطى.
خط مصرى - خط فینیقى:
1- خط مسند 2- خط آرامى:
1- خط سریانى - خط اسطرنجیلى - خط کوفى
2- خط نبطى - خط حیرى - خط نسخ
در نظر خاورشناسان، خط عربى بر دو قسم است: خط کوفى که ماخوذ از نوعى خط سریانى است که به خط «اسطرنجیلى» معروف است، و خط حجازى یا خط نسخ که از خط نبطى گرفته شده است.
خط کوفى، شاخهاى از خط اسطرنجیلى است که پس از بناى شهر کوفه و پختگى این خط در آنجا به خط کوفى معروف گردید. این خط را مسلمانان معمولا براى نگارش قرآن و بعدها روى محرابها و بالاى در مساجد و پیرامون ابنیه مهم و کتیبههاى قرآن و عناوین سوره در مصحفهاى بزرگ مورد استفاده قرار مىدادند .
گرچه رواج خط کوفى در ابتداى امر از خط نسخ بیشتر بود; اما به تدریجخط کوفى جاى خود را به خط نسخ داد و مسلمانان در امر کتابت قرآن روز به روز، این خط را کمال بخشیده به زیبایى تمام رساندند. قرآن را تا اواخر قرن چهارم یا اوایل قرن پنجم، به خط کوفى مىنوشتند. سپس نگارش قرآن با خط نسخ و انواع خطوط مشتق از آن معمول شد. شاید از آن جهت که خط نسخ در این قرن، خط کوفى را در نگارش قرآن و جز آن، منسوخ ساخت، به خط نسخ معروف گردید
خط کوفی
2
از بین خطوطی که از قرن ها پیش به دست بشر اختراع شد، به عنوان اولین خطی که در نگارش و نیز در کتیبه نویسی اسلامی از آن استفاده شد می توان به خط کوفی نام برد .
خط کوفی یا نسخ ناقص از دوران پیش از اسلام به زمان ظهور رسیده بود و عده ای انگشت شمار بدان خط می نوشتند و در دسترس عموم نبود.
به هر صورت با ظهوراسلام این خط پیشرفت که دو رونق یافت ، شاید علت این بود که هر یک از ادیان کتابت خاصی خود را داشتند : چنانچه عبریان، خط مربع و سریانیان خط سریانی و سنطوریان خط سترنجیلی را مخصوص کتاب های دینی و عملی خود قرار دادند، مسلمانان هم خط کوفی را که صورت و هیأتی بهتر یافته و مشابه خط سترنجیلی شده بود خاص نوشته قرآن دادند و بعدها آن را در تزئین سکه، کتب و توقعیات نیز مورد استفاده قرار دادند.
محققین ریشه این خط را حجازی دانستند : جبری، انباری، کندی، بنطی، صفوی، مسند و فتنیقی به نظر می رسد و هیچ خطی در جهان به اندازه کوفی برای آرایش و تزئین مناسب نیست.
«کوفی تنها خط اسلامی است که به جهت گستردگی جغرافیایی و تنوع کاربرد از کتابت تا کتیبه داری دهها گونه متنوع الفباست» س.فلوری (S.flury).
خط کوفی در قرن اول به همان صورت ساده خود مبتنی به رسم الخطهای مکی، مدنی و کوفی نوشته می شود و در تزئین آن کوشش به عمل نمی آید . در اواخر بنی امیه و بنی عباس که خط کوفی از حوزه عربستان تجاوز کرد و در کشورهای دیگر مانند ایران، آسیای صغیر، مصر و شمال آفریقا منتشر شد، کم کم اقلام دیگری استخراج و انواع مختلفی از آن پدیدار گشت .
3
این خط در طول سه قرن به شدت رواج گرفت و در تمام شئون اجتماعی اسلامی چهره درخشانی داشت .
خط کوفی در عصر دولت عباسی به مرتب بالایی از تفنن و زیبایی رسید و انواع خط کوفی از پنجاه نوع متجاوز شد که مشهور ترین آنها : کوفی محرر، مشجه ، مربع، مدور و متداخل بود.
پس از رواج اقلام سته محقق، ریحان، نسخ، ثلث، طوقی و رقاع خط کوفی را از رونق افتاد ولی تا قرن هفتم و هشتم هم معمول بود و از آن به بعد مختصری در کتیبه ها و سر سوره های قرآن و عناوین کتابها و امسال آن به کار می رفت و متدرجاً استفاده از آن کم شد تا حدود قرن یازدهم که مدت 1000 سال از عمر آن گذشته بود یک باره با تمام انواع خود به دست فراموشی سپرده شد! .
این خط دقیقاً اندکی در کتیبه ها، سرلوحه ها و برای تفنن در قطعات و پشت جلد کتاب و عناوین به کا ر می رود .
بررسی چگونگی نام خط کوفی :
به دلیل عقل شکل است باور کنیم که به مجدد ایجاد شهر کوفه چنین خط محکم، کاملی یکباره پیدا شود . صحیح آن است که چون کوفه نبیان یافت ومرکز دینی و سیاسی برای دولت اسلامی شد این خط به مرتبه ای از تجوید، تحسین رسید و خاص و شایستة نوشتن معاصف شده به کوفی معروف گردید و شاید که قبل از شهرت آن به کوفی نام « جزم» بر آن اطلاق می شده است . و نیز گفته اند که بدان جهت مشهور به کوفی شد که چون کوفه مقر خلافت حضرت امیر المومنین علی (ع) گردید و خط کوفی که خود آن حضرت هم یکی از نویسندگان آن خط بود رواجی بیشتر یافت و احکام و ارقام بدان نوشته شد، لذا از آن پس به کوفی شهرت یافت.
« چگونگی پیدایش نقطه و اعراب در خط کوفی » :
خط کوفی در ابتدا بی نقطه و بدون حرکات ( اعراب ) بوده که این کمبود کار خواندن را مشکل می ساخت .
از اعراب به قرائت و تلفظ آن آشنا بوده و قریب به چهل سال در شهرهای اسلامی آن زمان قرآن ها بدون نقطه و حرکات خوانده می شدولی وقتی فتوحات اسلامی گسترش یافت و امت های غیر اسلامی با مسلمانان مختلط شدند لجن و تضعیف غلط هر قرائت قرآن بروز کرد ووضع نقه و حرکات ضروری گردید و نیز ضرورت حفظ دقیق و ثبت صحیح قرآن کریم و همچنین گسترش اسلام در میان قوم ها و ملت های جهان مسلمان را فکر اصلاح خط انداخت .
در بررسی در قرآن که به خط کوفی از آغاز اسلام تا قرون ششم و هفتم (ه.ق) نگارش در خواهیم یافت که این قرآن ها 5 نوع اند :
4
1-قرآن های عاری از نقطه
2-قرآن هایی که درآنهانقطه به جای فتحه، کسره و ضمه به کاررفته است . (شیوةابولاسودی ) [1]
3-قرآن هایی که به روش ابوالاسودی با اصلاحاتی که دو تن از شاگردان وی در آن انجام دادند. بدین معنی که نقطه را بعنوان نقطه و هم به عنوان حرکات به کار می بردند.
4- قرآن هایی که در آنها به جای نقطه حروف حرکات و به عوض حرکات، نقطه است .
5- قرآن هایی که هر چیز در جای خود قرار دارد . نقطه به عنوان نقطه و حرکات به عنوان حرکات و به روشی کاملاً امروزی و با ضوابط کامل آن که امروز نیز به همان روش می نویسند .
و نیز خط کوفی به کار رفته در نسخ قرآنی ، اوایل مقدم بر هر چیز خطی دعایی و نیاشی است، این نظر با آن که درست می نماید تا اواخر سدة پنجم نیز همین بنیش رواج نام داشت ولی اسنادی است که می نماید کاتبان و خطاطان در جهان اسلام از خط کوفی صرفاً به عنوان خط دعایی و نیایشی استفاده نمی کردند. بلکه آثار تاریخی و علمی را نیز در اواخر سدة دوم و اوایل سدة سوم به همین خط می نوشتند.
« تقسیم خط کوفی »
با گسترش اسلام و کشور گشایی مسلمانان خط کوفی به عنوان خط بین المللی اسلام به شرق و غرب راه یافت و با ورود به هر سرزمینی، این خط تحت تأثیر فرهنگ و تمدن، خط محلی یا آن شهر مشهور و معروف می گردید و به علت تنوع در شیوه های نگارش در بین تمام خطوط جهان بی نظیر است .
جالب است که دانشمندی چون « ابوجیان توحیدی» در اوایل قرن یازدهم میلادی هنوز از 12 شکل عمدة خط کوفی یاد می کند که بسیاری از آنها نام خود را از مکانهایی که در آنجا به کار رفته گرفته اند.
نموداری از تقسیم خط کوفی :
کوفی مغربی :
- قیر دانی ( اندسی ،قرطبحا، فاسی)
شیوه های کوفی مغربی
- تونسی
- جزائری
- سودانی