پادشاه سئو| دانلود پاورپوینت, مقاله, تحقیق, جزوه,قالب و افزونه وردپرس

پادشاه سئو| دانلود پاورپوینت, مقاله, تحقیق, جزوه,قالب و افزونه وردپرس

دانلود پاورپوینت , مقاله, تحقیق, مبانی وپیشینه تحقیق, جزوه, طرح درس دروس دبستان, خلاصه کتاب , نمونه سوالات کارشناسی و ارشد ,قالب و افزونه وردپرس
پادشاه سئو| دانلود پاورپوینت, مقاله, تحقیق, جزوه,قالب و افزونه وردپرس

پادشاه سئو| دانلود پاورپوینت, مقاله, تحقیق, جزوه,قالب و افزونه وردپرس

دانلود پاورپوینت , مقاله, تحقیق, مبانی وپیشینه تحقیق, جزوه, طرح درس دروس دبستان, خلاصه کتاب , نمونه سوالات کارشناسی و ارشد ,قالب و افزونه وردپرس

سیدا دانلود مقاله در مورد فلسفه قصاص

دانلود-مقاله-در-مورد-فلسفه-قصاص
دانلود مقاله در مورد فلسفه قصاص
فرمت فایل دانلودی: .zip
فرمت فایل اصلی: .doc
تعداد صفحات: 98
حجم فایل: 70 کیلوبایت
قیمت: 6000 تومان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 98 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏1
‏فلسفه قصاص‏ ‏:
‏قصاص عبارت است از ا‏ی‏ن‏ که مجرم را به مانند جرم‏ی‏ که مرتکب شده، مجازات کنند.
‏فلسفة‏ قصاص از لحاظ فرد‏ی‏،‏ رعا‏ی‏ت‏ حق فرد و احترام به خون و جان و‏ی‏ است و از لحاظ اجتماع‏ی‏،‏ تأم‏ی‏ن‏ امن‏ی‏ت‏ اجتماع و حذف ‏ی‏ک‏ فرد مزاحم از مح‏ی‏ط‏ جامعه م‏ی‏ باشد.
‏قرآن‏ کر‏ی‏م‏ م‏ی‏ فرما‏ی‏د‏: " ولکن ف‏ی‏ القصاص ح‏ی‏اهْْ‏ ‏ی‏ا‏ اول‏ی‏ الالباب؛ برا‏ی‏ شما در قصاص ح‏ی‏ات‏ و زندگ‏ی‏ است ا‏ی‏ صاحبان خرد".(1) حضرت عل‏ی‏ (ع) فرمود: " فرض الله الا‏ی‏مان‏ تطه‏ی‏راً‏ من الشرک ... و القصاص حقنا للدّماء؛ خداوند ا‏ی‏مان‏ را به خاطر پاک کردن دل از شرک و قصاص را برا‏ی‏ ‏حفاظت‏ خون ها واجب و مقرّر فرمود".(2)
‏قصاص،‏ ضامن ح‏ی‏ات‏ و ادامة بقا م‏ی‏ باشد، ز‏ی‏را‏ از ب‏ی‏ن‏ بردن افراد مزاحم و خطرناک گاه بهتر‏ی‏ن‏ وس‏ی‏له‏ برا‏ی‏ رشد و تکامل اجتماع است. از ا‏ی‏ن‏ رو قصاص به عنوان غر‏ی‏زه‏ در نهاد انسان گذارده شده است. اصولاً حذف موجود خطرناک و مزاحم ‏ی‏ک‏ اصل عقل‏ی‏ است و نظام طب، کشاورز‏ی‏ ، دامدار‏ی‏ و ... رو‏ی‏ ا‏ی‏ن‏ اصل بنا شده است، ز‏ی‏را‏ م‏ی‏ ب‏ی‏ن‏ی‏م‏ به خاطر حفظ بدن، عضو فاسد را قطع م‏ی‏ کنند، و ‏ی‏ا‏ به خاطر نمو گ‏ی‏اه،‏ شاخه ها‏ی‏ مضر و مزاحم را م‏ی‏ برند. در قصاص هم هدف عدالت خواه‏ی‏ و حما‏ی‏ت‏ از خون ب‏ی‏ گناهان و پ‏ی‏ش‏ گ‏ی‏ر‏ی‏ از تکرار ظلم و ستم و قطع کردن عضو مزاحم جامعه م‏ی‏ باشد.
‏قصاص آنچه به ا‏ی‏نجا‏ پ‏ی‏وند‏ دارد... آزاد ساز‏ی‏ ‏ی‏ک‏ جانبه اس‏ی‏ران‏ صف‏ی‏ن‏ آگاه‏ی‏ از امور پنهان ابن ملجم امام حس‏ی‏ن‏ در قرآن - اسراء :33 دادخواه‏ی‏ ستمد‏ی‏دگان‏ از ستمکاران کشته ا‏ی‏ که سخن گفت معل‏ی‏ بن خن‏ی‏س‏ گ.مباحث فقه‏ی‏ حکم امام عل‏ی‏ عل‏ی‏ه‏ السلام و حکم درباره مرد‏ی‏ که پس از ق‏صاص‏ زنده مانده بود خطبه فدک تعز‏ی‏ر‏ در فقه اسلام‏ی‏ و‏ی‏ژگ‏ی‏ها‏ و خصوص‏ی‏ات‏ قانون نامه حموراب‏ی‏ هماهنگ‏ی‏ ب‏ی
‏2
‏ن‏ علم ود‏ی‏ن‏ در اند‏ی‏شه‏ امام خم‏ی‏ن‏ی‏ محتو‏ی‏ و مطالب قرآن قصاص قنبر به علت تجاوز از حق کشته ا‏ی‏ که سخن گفت پادشاه خاتون رفتار امام سجاد عل‏ی‏ه‏ السلام با ز‏ی‏ردستان‏ امام عل‏ی‏ ‏عل‏ی‏ه‏ السلام و حکم جنازه در خرابه امام عل‏ی‏ عل‏ی‏ه‏ السلام و آزادساز‏ی‏ ‏ی‏ک‏ جانبه اس‏ی‏ران‏ صف‏ی‏ن‏ شبهة تعارض عقل و د‏ی‏ن‏ مسؤول‏ی‏ت‏ در زمان غ‏ی‏بت‏ امام زمان امام کاظم عل‏ی‏ه‏ السلام و شکستن ابهت هارون در حج س‏ی‏ما‏ی‏ ق‏ی‏امت‏ در قرآن
‏فرهنگ‏ > اله‏ی‏ات‏ > د‏ی‏ن‏ اسلام > ش‏ی‏عه‏ > کل‏ی‏ات‏ > مباحث فقه‏ی
‏ (cached‏)
‏قصاص‏ اصطلاح‏ی‏ فقه‏ی‏ و به معنا‏ی‏ مجازات مجرم، به تناسب جرم، است. بشر در زمان‌ها‏ی‏ قد‏ی‏م‏ برا‏ی‏ مجازات مجرمان حد‏ی‏ قائل نبود و ارتکاب جرم ناچ‏ی‏ز‏ی‏ کاف‏ی‏ بود تا در حق مجرم، مجازات نامحدود‏ی‏ اعمال شود. در شرا‏ی‏ع‏ اله‏ی‏ و اد‏ی‏ان‏ آسمان‏ی‏،‏ قانون قصاص وضع شد که به موجب آن مجازات م‏جرم‏ متناسب با جرم انجام شده مقرر گرد‏ی‏د‏.
‏اصل‏ قانون قصاص موجب بازدارندگ‏ی‏ از وقوع جرم م‏ی‏‌‏شود،‏ چرا که اگر کس‏ی‏ بداند در مقابل هر جرم‏ی‏ که مرتکب شود، قصاص و مقابله‌ا‏ی‏ به مثل خواهد داشت، از ارتکاب جرم دور‏ی‏ م‏ی‏‌‏کند‏.
‏به‏ هم‏ی‏ن‏ دل‏ی‏ل‏ قرآن کر‏ی‏م‏ م‏ی‏‌‏فرما‏ی‏د‏:«ولکم ف‏ی‏ القصاص ح‏ی‏ره‏ ‏ی‏ا‏ اول‏ی‏ الالباب»
‏(ا‏ی‏ صاحبان خرد قصاص برا‏ی‏ شما موجب ح‏ی‏ات‏ و زندگ‏ی‏ است.)
‏قصاص‏ در قرآن کر‏ی‏م‏
‏3
‏در‏ قرآن کر‏ی‏م‏ دو دسته از آ‏ی‏ات‏ وجود دارد که بر اصل قصاص دلالت مى‏کنند. دسته اوّل آ‏ی‏اتى‏ است که به اصل مقابله به مثل به صورت کلّى دلالت دارند که ‏ی‏کى‏ از مصاد‏ی‏ق‏ آن مقابله به مثل در امور ک‏ی‏فرى‏ و جنا‏ی‏ى‏ است. ا‏ی‏ن‏ آ‏ی‏ات‏ عبارت‏اند از:
‏و‏ جزاء س‏ی‏ئة‏ س‏ی‏ئة‏ مثلُها... و لمن انتصر بعد ظلمه فاولئک ماعل‏ی‏هم‏ من سب‏ی‏لٍ؛‏(شور‏ی‏؛‏ 40و41)
‏جزاى‏ هر بدى، بدى است همانند آن ... بر کسانى که پس از ستمى که بر آن‏ها رفته باشد انتقام مى‏گ‏ی‏رند،‏ ملامتى ن‏ی‏ست‏.
‏و‏ ان عاقبتم فعاقبوا بمثل ما عوقبتم به و لئن صبرتم لهو خ‏ی‏رٌ‏ للصّابر‏ی‏ن؛‏(نحل؛126)
‏اگر‏ عقوبت مى‏کن‏ی‏د،‏ چنان عقوبت کن‏ی‏د‏ که شما را عقو بت کرده‏اند. و اگر صبر کن‏ی‏د،‏ صابران را صبر ن‏ی‏کوتر‏ است.
‏فمن‏ اعتدى عل‏ی‏کم‏ فاعتدوا عل‏ی‏ه‏ بمثل ما اعتدى‏ عل‏ی‏کم؛‏(بقره؛194)
‏پس‏ هر کس بر شما تعدى کند به همان اندازه تعدى‏اش بر او تعدّى کن‏ی‏د‏.
‏آن‏ چه از مجموع ا‏ی‏ن‏ آ‏ی‏ات‏ و برداشت فقها و مفسر‏ی‏ن‏ به دست مى‏آ‏ی‏د‏ آن است که بدى را مى‏توان با آن چه مانند آن است پاسخ داد و شخصى که مورد بدى قرار گرفته، مجاز است همان‏گونه که با او عمل شده است رفتار کند و در ا‏ی‏ن‏ صورت ه‏ی‏چ‏ مسئول‏یّ‏تى‏ متوجه او ن‏ی‏ست‏. ‏ی‏کى‏ از روشن‏تر‏ی‏ن مصاد‏ی‏ق‏ اعتدا و بدى کردن در مورد د‏ی‏گران،‏ کشتن و ا‏ی‏راد‏ ضرب و جرح است و به استناد ا‏ی‏ن‏ آ‏ی‏ات‏ مى‏توان گفت، قصاص ا‏ی‏ن‏ جرا‏ی‏م‏ توسط مجنى عل‏ی‏ه‏ ‏ی‏ا‏ اول‏ی‏اى‏ او مجاز و ممکن است. ش‏ی‏خ‏ طوسى در ذ‏ی‏ل‏ آ‏ی‏ه‏ (جزاء س‏ی‏ئة‏ س‏ی‏ئة‏ مثلها) (شور‏ی‏ ؛ 42) مى‏گو‏ی‏د‏:
‏احتمال‏ دارد که مراد از ا‏ی‏ن‏ آ‏ی‏ه‏ همان حکم قصاص باشد که در سوره مائده آ‏ی‏ه‏ 48 آمده است، لذا مجنى عل‏ی‏ه‏ مى‏تواند با جانى همان کند که با او کرده است بدون ز‏ی‏ادى‏.
‏تشر‏ی‏ع‏ حکم قصاص
‏حکم‏ قصاص با نزول آ‏ی‏ات‏ ز‏ی‏ر‏ برا‏ی‏ مسلم‏ی‏ن‏ محرز شد:
‏4
‏کتب‏ عل‏ی‏کم‏ القصاص فى القتلى‏ الحّر بالحّر و العبد بالعبد و الانثى بالانثى، فمن عفى له من اخ‏ی‏ه‏ شى‏ء فاتباع بالمعروف و اداء ال‏ی‏ه‏ باحسان ذلک تخف‏ی‏ف‏ من ربکم و رحمة، فمن اعتدى‏ بعد ذلک فله عذاب ال‏ی‏م‏‏‏(بقره؛178)؛
‏اى‏ کسانى که ا‏ی‏مان‏ آورده‏ا‏ی‏د‏ درباره کشتگان، بر شما حق قصاص‏ مقرر شده‏است: آزاد عوض آزاد و بنده عوض بنده و زن عوض زن و هر کس که از جانب برادر د‏ی‏نى‏‏‏اش‏ ‏ی‏عنى‏ ولىّ مقتول‏، چ‏ی‏زى‏ در حق قصاص‏ به او گذشت شود، با‏ی‏د‏ از گذشت ولىّ مقتول‏ به طور پسند‏ی‏ده‏ پ‏ی‏روى‏ کند و با رع‏ا‏ی‏ت‏‏‏ احسان، خون‏بها را به او بپردازد. ا‏ی‏ن‏ حکم‏ تخف‏ی‏ف‏ و رحمتى از پروردگار شماست، پس هر کس، بعد از آن از اندازه درگذرد، وى را عذابى دردناک است.
‏شرا‏ی‏ط‏ قصاص
‏در‏ ز‏ی‏ر‏ به طور خلاصه شرا‏ی‏ط‏ قصاص آمده است:
‏تساوى‏ در موقع‏ی‏ت‏ اجتماعى
‏تساوى‏ در جنس‏یّ‏ت‏
‏تساوى‏ در د‏ی‏ن‏
‏انتفاى‏ رابطه پدر و فرزندى
‏بلوغ‏ قاتل
‏عاقل‏ بودن قاتل
‏مست‏ نبودن قاتل
‏عدم‏ فقدان اراده در اثر خواب، بى‏هوشى و ناب‏ی‏نا‏ی‏ى‏
‏مهدورالدّم‏ نبودن مقتول ‏

 

دانلود فایل
پرداخت با کلیه کارتهای عضو شتاب امکان پذیر است.

خرید کاندوم دانشجویی

sidaa تحقیق پیوند عضو پس از قصاص 21ص (قابل ویرایش)

تحقیق-پیوند-عضو-پس-از-قصاص-21ص-(قابل-ویرایش)
تحقیق پیوند عضو پس از قصاص 21ص (قابل ویرایش)
فرمت فایل دانلودی: .zip
فرمت فایل اصلی: .doc
تعداد صفحات: 16
حجم فایل: 21 کیلوبایت
قیمت: 8500 تومان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 16 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏پیوند عضو پس از قصاص
‏مساله‏ء پیوند عضوى که به حکم قصاص قطع شده باشد، از دیرباز میان فقها مورد بحث و اختلاف نظر بوده است. طرح مساله بدین صورت بوده که اگر کسى گوش دیگرى را قطع کند سپس گوش جانى را به قصاص قطع کنند، آن گاه یکى از آن دو، گوش بریده‏ء خودرا دو باره پیوند بزند، آیا دیگرى حق دارد آن را براى بار دوم قطع کند یا چنین حقى ندارد؟ در تفسیر روایتى که در این باره آمده است اختلاف وجود دارد، برخى آن را در باره‏ء مجنى علیه مى دانند و برخى دیگر در باره‏ء جانى. این اختلاف در تفسیر روایت، منشا اختلاف آراء در مساله‏ء مذکور شده است. در کتاب مقنعه آمده است: اگر مردى نرمى گوش مرد دیگرى را برید و گوش جانى را نیز به قصاص بریدند، سپس مجنى علیه گوش خود را معالجه کرده و قسمت بریده شده را دوباره پیوند زد، شخص قصاص شده حق دارد همان قسمت از گوش او را دوباره قطع کند تا به حالت قبل از قصاص برگردد. در هریک از اعضا و جوارح که مورد قصاص قرار گیرد و سپس معالجه شده و خوب شود، همین حکم جارى است و اختصاص به نرمى گوش ندارد. حاکم مى بایست مهلت دهد تا شخص مجروح خود را معالجه کند و بهبود یابد، اگر با معالجه خوب شد جانى را قصاص نکند ولى او را به پرداخت ارش محکوم کند، اما اگر شخص مجروح علاج نشد، جانى را به قصاص محکوم کند.
‏این عبارت به صراحت مى رساند که بعد از قصاص جانى، اگر مجنى علیه عضو قطع شده‏ء خود را پیوند زد جانى حق دارد دوباره آن را قطع کند و این حکم، اختصاص به گوش ندارد و همه‏ء اعضا را در بر مى گیرد. درکافى ابوالصلاح حلبى آمده است: درمورد هیچ زخم یا قطع عضو یا شکستگى یا در رفتگى تا یاس از بهبود آن حاصل نشود نمى توان حکم به قصاص کرد بنا بر این اگر درمورد جراحتى حکم به قصاص شود ولى مجروح و جانى هر دوخوب شوند یا هردو خوب نشوند، هیچ کدام حقى بر دیگرى ندارد. اما اگر یکى از آن دو خوب شود و زخمش التیام پیدا کند، قصاص درمورد دیگرى تکرار مى شود. این در فرضى است که قصاص به اذن شخص اول انجام گرفته باشد ولى اگر قصاص به اذن او انجام نگرفته باشد، شخص قصاص شده باید به کسى که قصاص به اذن او انجام گرفته رجوع کند نه به مجنى علیه.
‏شیخ طوسى در نهایه مى گوید: اگر کسى نرمى گوش انسانى را قطع کند و او خواهان قصاص شود و او را قصاص کنند، آن گاه شخص مجنى علیه گوش خود را معالجه کرده و قسمت بریده شده را پیوند بزند شخص قصاص شده حق دارد دو باره نرمى گوش اورا قطع کند و به حالت قبل از اجراى قصاص برگرداند. در دیگر اعضا و جوارح نیز همین حکم جارى است. درکتاب خلاف نیز آمده است: اگرکسى گوش دیگرى را قطع کند، گوش او قطع خواهد شد. اگر جانى گوش خود را پیوند بزند، مجنى علیه حق دارد خواستار قطع دو باره‏ء آن شود و آن را جدا کند. شافعى مى گوید: خود مجنى علیه نمى تواند این کار را انجام دهد ولى حاکم باید جانى را مجبو ربه قطع گوش پیوند زده کند زیرا او حامل نجاست است چون گوش جدا شده‏ء او تبدیل به مردار شده است، از این رو نجس بوده و نماز با آن درست نیست.دلیل ما اجماع شیعه و اخبار ایشان است.
‏این عبارت مربوط به موردى است که جانى گوش خود را که به حکم قصاص قطع شده بود پیوند بزند و حکم عکس آن که مجنى علیه گوش خود را پیوند بزند بیان نشده است. درکتاب مبسوط هر دو فرض بیان شده است: هرگاه گوش کسى را بریده و جدا کنند، سپس مجنى علیه فورا گوش بریده‏ء خود را پیوند زده و به حال اول برگرداند با این حال باید جانى قصاص شود زیرا او به سبب جدا کردن گوش، محکوم به قصاص شده بود و جدا شدن نیز تحقق یافت. اگر جانى بگوید: گوش او را جدا کنید سپس مرا قصاص کنید، برخى گفته اند: باید جدا شود زیرا او تکه اى مردار را به بدن خود پیوند زده است و جدا کردن آن به عهده‏ء حاکم و امام است. اگر این کار انجام گرفت و گوش جانى را نیز به عوض آن بریدند ولى جانى گوش خود را پیوند زد، در این صورت اجراى قصاص به جا بوده است زیرا منشا حکم قصاص، جدا شدن گوش مجنى علیه بود و این کار صورت گرفته بود. اگر مجنى علیه بگوید: گوش او را قطع کنید زیرا او گوش خود را بعد از آنکه به حکم قصاص جدا شده بود پیوند زده است فقهاى ما گفته اند: گوش او (جانى) جدا مى‏شود ولى علت این حکم را بیان نکرده اند. کسانى گفته اند: گوش پیوند زده بنا به امر به معروف و نهى از منکر جدا مى شود و این راى با مذهب ما سازگار است. نزد فقهاى عامه نماز با این گوش پیوند زده، صحیح نیست زیرا این شخص شى نجسى را بى آنکه ضرورتى در میان باشد با خود حمل مى کند از این رو نماز با این گوش صحیح نیست. مقتضاى مذهب ما نیز همین است. فقهاى عامه همچنین گفته اند: هر گاه کسى استخوان شکسته‏ء خود را با استخوان مرده اى ترمیم کند اگر بیم تلف او نرود باید آن استخوان را جدا کند و گرنه نماز او صحیح نخواهد بود ولى اگر بیم تلف او در میان باشد استخوان مزبور جزء بدن او مى شود و حکم نجاست آن از میان مى رود. اما برمذهب ما نماز او صحیح است زیرا نزد ما استخوان مرده نجس نیست مگر استخوان حیوان نجس العین مانند سگ و خوک.
‏در کتاب جواهر الفقه آمده است: مساله : هرگاه مردى گوش مرد دیگرى را قطع کند و مجنى علیه فورا گوش خود را پیوند بزند و گوش نیز به جاى خود پیوند بخورد آیا با این حال مجنى علیه حق قصاص دارد؟ جواب: آرى حق قصاص دارد زیرا با جدا شدن گوش، قصاص واجب مى شود و جدا شدن گوش تحقق یافته بود و پیوند آن تاثیرى در اسقاط حق قصاص ندارد زیرا این کار، چسباندن تکه اى مردار به بدن است و برطرف کردن آن از بدن واجب است. ما این مساله را در مسائل مربوط به نماز آوردیم. مساله: در همان فرض مساله‏ء پیشین، جانى مى گوید: اگر مى خواهید مرا قصاص کنید، آن قطعه اى را که او پیوند زده است جدا کنید. آیا جانى حق چنین درخواستى را دارد و آیا مى تواند تا عملى شدن درخواست خود از اجراى قصاص جلوگیرى کند؟ جواب: گفتیم که جدا کردن این قطعه قهرا واجب است چه جانى خواستار آن شده باشد چه نشده باشد. اما اینکه او حق جلوگیرى از قصاص را به جهت انجام این کار داشته باشد، درست نیست زیرا گفتیم که آنچه موجب قصاص است جدا شدن گوش است و جدا شدن تحقق یافته بود.
‏در این دو مساله به این نکته پرداخته شده است که در صورت پیوند گوش مجنى علیه، حق قصاص او از جانى ساقط نخواهد شد ولى در هر صورت جدا کردن گوش پیوندى واجب خواهد بود چون مردار است. در مهذب ابن براج آمده است: اگر کسى گوش دیگرى را ببرد و جدا کند سپس مجنى علیه فورا آن را پیوند بزند، باز قصاص جانى واجب خواهد بود زیرا با جدا شدن گوش، قصاص واجب خواهد شد. پس اگر جانى بگوید: گوش او را قطع کنید سپس مرا قصاص کنید حق خواهد داشت زیرا مجنى علیه تکه‏ء مردارى را به خود پیوند زده است. اگر چنین کردند و پس از آن جانى گوش خود را پیوند زد، قصاص به جاى خود واقع شده و تمام است. اگر مجنى علیه بگوید: جانى گوش جدا شده‏ء خود را پیوند زد، گوش او را جدا کنید، واجب خواهد بود گوش اورا جدا کنند. هر گاه کسى با گوش پیوند زده‏ء خود نماز بخواند، نماز او درست نخواهد بود زیرا او بى آنکه ضرورتى باشد حامل نجاست خارجى است. اما اگر کسى استخوان شکسته‏ء خود را با استخوان مردارى ترمیم کند، درمذهب ما نماز او با آن استخوان درست خواهد بود زیرا استخوان مرده چون حیات در آن حلول نکرده بود نجس نیست. مردار از آن جهت مردار است که حیات آن از میان رفته است و همان گونه که گفتیم در استخوان حیاتى وجود نداشته تا از میان برود.
‏مولف در این عبارات، به هردو مطلب پرداخته است و این نکته را نیز افزوده است که هر یک از دو طرف، حق دارند خواهان جدا کردن گوش پیوند زده‏ء دیگرى شوند وى علت این حکم را مردار بودن گوش پیوندى ذکر کرده است. درکتاب غنیه آمده است: هرگاه کسى را به سبب ایراد جرح یا شکستن یا قطع‏عضو دیگرى قبل از اینکه امید بهبود و ترمیم آن از بین برود، قصاص کنند سپس یکى از آن دو بهبود یابد و نقصش برطرف شود ولى دیگرى بهبود نیابد، قصاص در مورد شخص بهبود یافته تکرار مى شود. این حکم در صورتى است که قصاص اول به اذن مجنى علیه اجرا شده باشد اما اگر قصاص بدون اذن او اجرا شده باشد، شخص قصاص شده به کسى که سبب قصاص او شده بود رجوع مى کند نه به مجنى علیه.
‏درکتاب اصباح الشریعه نیزعبارتى به همین معنا آمده است.ظاهرعبارت غنیه ازآن جهت که شامل هردوفرض مى شود،مانندعبارت کافى ابوالصلاح است. درکتاب سرائر این گونه آمده است: اگر کسى نرمى گوش انسانى را قطع کند، سپس او را به تقاضاى مجنى علیه قصاص کنند، آن گاه جانى گوش خود را معالجه کرده و قسمت بریده شده را به جاى خود پیوند بزند شخص قصاص کننده حق دارد همان قسمت پیوندى را دو باره قطع کند و به حالت قبل از قصاص برگرداند. مجنى علیه نیز همین حکم را دارد چه ظالم باشد چه مظلوم، چه خود نیز جنایت کرده چه فقط مورد جنایت واقع شده باشد. دلیل این حکم آن است که چنین شخصى حامل نجاست است ووظیفه همه ‏مردم است که این کار را منکر دانسته و خواستار قطع آن شوند و اختصاصى به یکى از دو طرف جنایت یا هر دو طرف آن ندارد. همچنین این حکم اختصاص به گوش ندارد و در مورد دیگر اعضا نیز صادق است، به شرط آنکه بیم تلف شدن انسان یا بخش عظیمى از بدن او نرود. جدا کردن عضو پیوندى برحاکم نیز واجب است زیرا حامل آن حامل نجاست بوده و با این حال نماز او صحیح نخواهد بود.
‏سخن ابن ادریس نیز هردو فرض را در بر مى گیرد با این تعلیل که چون عضو قطع شده مردار است، پیوند آن جایز نیست. در شرایع آمده است: اگر گوش انسانى قطع شود و جانى نیز قصاص شود، سپس مجنى علیه گوش خود را پیوند بزند، جانى حق دارد آن را جدا کند تا مماثله تحقق یابدبرخى گفته اند: براى اینکه گوش قطع شده مردار است. اگر قسمتى از گوش انسان قطع شود نیز همین حکم را دارد. در مختصر النافع نیز مى گوید: اگر نرمى گوش قطع شود و جانى هم قصاص شود، آن گاه مجنى علیه گوش خود را پیوند بزند، جانى حق دارد آن را جدا کند تا هردو در عیب مساوى باشند.

 

دانلود فایل
پرداخت با کلیه کارتهای عضو شتاب امکان پذیر است.

دانلود طرحواره درمانی دانلود پیشینه تحقیق دانلود گزارش کارآموزی فروشگاه ساز فایل رایگان همکاری در فروش با پورسانت بالا دانلود پرسشنامه
دانلود تحقیق دانلود مقالات اقتصادی مقاله در مورد ایمنی چارچوب نظری تحقیق خرید کاندوم خرید ساعت مچی مردانه
دانلود افزونه وردپرس دانلود تحقیق آماده سایت دانلود پاورپوینت مقالات مدیریتی میزان درآمد همکاری در فروش فایل کسب درآمد دانشجویی

تحقیق پیوند عضو پس از قصاص 21ص (قابل ویرایش)

تحقیق-پیوند-عضو-پس-از-قصاص-21ص-(قابل-ویرایش)
تحقیق پیوند عضو پس از قصاص 21ص (قابل ویرایش)
فرمت فایل دانلودی: .zip
فرمت فایل اصلی: .doc
تعداد صفحات: 16
حجم فایل: 21 کیلوبایت
قیمت: 8500 تومان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 16 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏پیوند عضو پس از قصاص
‏مساله‏ء پیوند عضوى که به حکم قصاص قطع شده باشد، از دیرباز میان فقها مورد بحث و اختلاف نظر بوده است. طرح مساله بدین صورت بوده که اگر کسى گوش دیگرى را قطع کند سپس گوش جانى را به قصاص قطع کنند، آن گاه یکى از آن دو، گوش بریده‏ء خودرا دو باره پیوند بزند، آیا دیگرى حق دارد آن را براى بار دوم قطع کند یا چنین حقى ندارد؟ در تفسیر روایتى که در این باره آمده است اختلاف وجود دارد، برخى آن را در باره‏ء مجنى علیه مى دانند و برخى دیگر در باره‏ء جانى. این اختلاف در تفسیر روایت، منشا اختلاف آراء در مساله‏ء مذکور شده است. در کتاب مقنعه آمده است: اگر مردى نرمى گوش مرد دیگرى را برید و گوش جانى را نیز به قصاص بریدند، سپس مجنى علیه گوش خود را معالجه کرده و قسمت بریده شده را دوباره پیوند زد، شخص قصاص شده حق دارد همان قسمت از گوش او را دوباره قطع کند تا به حالت قبل از قصاص برگردد. در هریک از اعضا و جوارح که مورد قصاص قرار گیرد و سپس معالجه شده و خوب شود، همین حکم جارى است و اختصاص به نرمى گوش ندارد. حاکم مى بایست مهلت دهد تا شخص مجروح خود را معالجه کند و بهبود یابد، اگر با معالجه خوب شد جانى را قصاص نکند ولى او را به پرداخت ارش محکوم کند، اما اگر شخص مجروح علاج نشد، جانى را به قصاص محکوم کند.
‏این عبارت به صراحت مى رساند که بعد از قصاص جانى، اگر مجنى علیه عضو قطع شده‏ء خود را پیوند زد جانى حق دارد دوباره آن را قطع کند و این حکم، اختصاص به گوش ندارد و همه‏ء اعضا را در بر مى گیرد. درکافى ابوالصلاح حلبى آمده است: درمورد هیچ زخم یا قطع عضو یا شکستگى یا در رفتگى تا یاس از بهبود آن حاصل نشود نمى توان حکم به قصاص کرد بنا بر این اگر درمورد جراحتى حکم به قصاص شود ولى مجروح و جانى هر دوخوب شوند یا هردو خوب نشوند، هیچ کدام حقى بر دیگرى ندارد. اما اگر یکى از آن دو خوب شود و زخمش التیام پیدا کند، قصاص درمورد دیگرى تکرار مى شود. این در فرضى است که قصاص به اذن شخص اول انجام گرفته باشد ولى اگر قصاص به اذن او انجام نگرفته باشد، شخص قصاص شده باید به کسى که قصاص به اذن او انجام گرفته رجوع کند نه به مجنى علیه.
‏شیخ طوسى در نهایه مى گوید: اگر کسى نرمى گوش انسانى را قطع کند و او خواهان قصاص شود و او را قصاص کنند، آن گاه شخص مجنى علیه گوش خود را معالجه کرده و قسمت بریده شده را پیوند بزند شخص قصاص شده حق دارد دو باره نرمى گوش اورا قطع کند و به حالت قبل از اجراى قصاص برگرداند. در دیگر اعضا و جوارح نیز همین حکم جارى است. درکتاب خلاف نیز آمده است: اگرکسى گوش دیگرى را قطع کند، گوش او قطع خواهد شد. اگر جانى گوش خود را پیوند بزند، مجنى علیه حق دارد خواستار قطع دو باره‏ء آن شود و آن را جدا کند. شافعى مى گوید: خود مجنى علیه نمى تواند این کار را انجام دهد ولى حاکم باید جانى را مجبو ربه قطع گوش پیوند زده کند زیرا او حامل نجاست است چون گوش جدا شده‏ء او تبدیل به مردار شده است، از این رو نجس بوده و نماز با آن درست نیست.دلیل ما اجماع شیعه و اخبار ایشان است.
‏این عبارت مربوط به موردى است که جانى گوش خود را که به حکم قصاص قطع شده بود پیوند بزند و حکم عکس آن که مجنى علیه گوش خود را پیوند بزند بیان نشده است. درکتاب مبسوط هر دو فرض بیان شده است: هرگاه گوش کسى را بریده و جدا کنند، سپس مجنى علیه فورا گوش بریده‏ء خود را پیوند زده و به حال اول برگرداند با این حال باید جانى قصاص شود زیرا او به سبب جدا کردن گوش، محکوم به قصاص شده بود و جدا شدن نیز تحقق یافت. اگر جانى بگوید: گوش او را جدا کنید سپس مرا قصاص کنید، برخى گفته اند: باید جدا شود زیرا او تکه اى مردار را به بدن خود پیوند زده است و جدا کردن آن به عهده‏ء حاکم و امام است. اگر این کار انجام گرفت و گوش جانى را نیز به عوض آن بریدند ولى جانى گوش خود را پیوند زد، در این صورت اجراى قصاص به جا بوده است زیرا منشا حکم قصاص، جدا شدن گوش مجنى علیه بود و این کار صورت گرفته بود. اگر مجنى علیه بگوید: گوش او را قطع کنید زیرا او گوش خود را بعد از آنکه به حکم قصاص جدا شده بود پیوند زده است فقهاى ما گفته اند: گوش او (جانى) جدا مى‏شود ولى علت این حکم را بیان نکرده اند. کسانى گفته اند: گوش پیوند زده بنا به امر به معروف و نهى از منکر جدا مى شود و این راى با مذهب ما سازگار است. نزد فقهاى عامه نماز با این گوش پیوند زده، صحیح نیست زیرا این شخص شى نجسى را بى آنکه ضرورتى در میان باشد با خود حمل مى کند از این رو نماز با این گوش صحیح نیست. مقتضاى مذهب ما نیز همین است. فقهاى عامه همچنین گفته اند: هر گاه کسى استخوان شکسته‏ء خود را با استخوان مرده اى ترمیم کند اگر بیم تلف او نرود باید آن استخوان را جدا کند و گرنه نماز او صحیح نخواهد بود ولى اگر بیم تلف او در میان باشد استخوان مزبور جزء بدن او مى شود و حکم نجاست آن از میان مى رود. اما برمذهب ما نماز او صحیح است زیرا نزد ما استخوان مرده نجس نیست مگر استخوان حیوان نجس العین مانند سگ و خوک.
‏در کتاب جواهر الفقه آمده است: مساله : هرگاه مردى گوش مرد دیگرى را قطع کند و مجنى علیه فورا گوش خود را پیوند بزند و گوش نیز به جاى خود پیوند بخورد آیا با این حال مجنى علیه حق قصاص دارد؟ جواب: آرى حق قصاص دارد زیرا با جدا شدن گوش، قصاص واجب مى شود و جدا شدن گوش تحقق یافته بود و پیوند آن تاثیرى در اسقاط حق قصاص ندارد زیرا این کار، چسباندن تکه اى مردار به بدن است و برطرف کردن آن از بدن واجب است. ما این مساله را در مسائل مربوط به نماز آوردیم. مساله: در همان فرض مساله‏ء پیشین، جانى مى گوید: اگر مى خواهید مرا قصاص کنید، آن قطعه اى را که او پیوند زده است جدا کنید. آیا جانى حق چنین درخواستى را دارد و آیا مى تواند تا عملى شدن درخواست خود از اجراى قصاص جلوگیرى کند؟ جواب: گفتیم که جدا کردن این قطعه قهرا واجب است چه جانى خواستار آن شده باشد چه نشده باشد. اما اینکه او حق جلوگیرى از قصاص را به جهت انجام این کار داشته باشد، درست نیست زیرا گفتیم که آنچه موجب قصاص است جدا شدن گوش است و جدا شدن تحقق یافته بود.
‏در این دو مساله به این نکته پرداخته شده است که در صورت پیوند گوش مجنى علیه، حق قصاص او از جانى ساقط نخواهد شد ولى در هر صورت جدا کردن گوش پیوندى واجب خواهد بود چون مردار است. در مهذب ابن براج آمده است: اگر کسى گوش دیگرى را ببرد و جدا کند سپس مجنى علیه فورا آن را پیوند بزند، باز قصاص جانى واجب خواهد بود زیرا با جدا شدن گوش، قصاص واجب خواهد شد. پس اگر جانى بگوید: گوش او را قطع کنید سپس مرا قصاص کنید حق خواهد داشت زیرا مجنى علیه تکه‏ء مردارى را به خود پیوند زده است. اگر چنین کردند و پس از آن جانى گوش خود را پیوند زد، قصاص به جاى خود واقع شده و تمام است. اگر مجنى علیه بگوید: جانى گوش جدا شده‏ء خود را پیوند زد، گوش او را جدا کنید، واجب خواهد بود گوش اورا جدا کنند. هر گاه کسى با گوش پیوند زده‏ء خود نماز بخواند، نماز او درست نخواهد بود زیرا او بى آنکه ضرورتى باشد حامل نجاست خارجى است. اما اگر کسى استخوان شکسته‏ء خود را با استخوان مردارى ترمیم کند، درمذهب ما نماز او با آن استخوان درست خواهد بود زیرا استخوان مرده چون حیات در آن حلول نکرده بود نجس نیست. مردار از آن جهت مردار است که حیات آن از میان رفته است و همان گونه که گفتیم در استخوان حیاتى وجود نداشته تا از میان برود.
‏مولف در این عبارات، به هردو مطلب پرداخته است و این نکته را نیز افزوده است که هر یک از دو طرف، حق دارند خواهان جدا کردن گوش پیوند زده‏ء دیگرى شوند وى علت این حکم را مردار بودن گوش پیوندى ذکر کرده است. درکتاب غنیه آمده است: هرگاه کسى را به سبب ایراد جرح یا شکستن یا قطع‏عضو دیگرى قبل از اینکه امید بهبود و ترمیم آن از بین برود، قصاص کنند سپس یکى از آن دو بهبود یابد و نقصش برطرف شود ولى دیگرى بهبود نیابد، قصاص در مورد شخص بهبود یافته تکرار مى شود. این حکم در صورتى است که قصاص اول به اذن مجنى علیه اجرا شده باشد اما اگر قصاص بدون اذن او اجرا شده باشد، شخص قصاص شده به کسى که سبب قصاص او شده بود رجوع مى کند نه به مجنى علیه.
‏درکتاب اصباح الشریعه نیزعبارتى به همین معنا آمده است.ظاهرعبارت غنیه ازآن جهت که شامل هردوفرض مى شود،مانندعبارت کافى ابوالصلاح است. درکتاب سرائر این گونه آمده است: اگر کسى نرمى گوش انسانى را قطع کند، سپس او را به تقاضاى مجنى علیه قصاص کنند، آن گاه جانى گوش خود را معالجه کرده و قسمت بریده شده را به جاى خود پیوند بزند شخص قصاص کننده حق دارد همان قسمت پیوندى را دو باره قطع کند و به حالت قبل از قصاص برگرداند. مجنى علیه نیز همین حکم را دارد چه ظالم باشد چه مظلوم، چه خود نیز جنایت کرده چه فقط مورد جنایت واقع شده باشد. دلیل این حکم آن است که چنین شخصى حامل نجاست است ووظیفه همه ‏مردم است که این کار را منکر دانسته و خواستار قطع آن شوند و اختصاصى به یکى از دو طرف جنایت یا هر دو طرف آن ندارد. همچنین این حکم اختصاص به گوش ندارد و در مورد دیگر اعضا نیز صادق است، به شرط آنکه بیم تلف شدن انسان یا بخش عظیمى از بدن او نرود. جدا کردن عضو پیوندى برحاکم نیز واجب است زیرا حامل آن حامل نجاست بوده و با این حال نماز او صحیح نخواهد بود.
‏سخن ابن ادریس نیز هردو فرض را در بر مى گیرد با این تعلیل که چون عضو قطع شده مردار است، پیوند آن جایز نیست. در شرایع آمده است: اگر گوش انسانى قطع شود و جانى نیز قصاص شود، سپس مجنى علیه گوش خود را پیوند بزند، جانى حق دارد آن را جدا کند تا مماثله تحقق یابدبرخى گفته اند: براى اینکه گوش قطع شده مردار است. اگر قسمتى از گوش انسان قطع شود نیز همین حکم را دارد. در مختصر النافع نیز مى گوید: اگر نرمى گوش قطع شود و جانى هم قصاص شود، آن گاه مجنى علیه گوش خود را پیوند بزند، جانى حق دارد آن را جدا کند تا هردو در عیب مساوى باشند.

 

دانلود فایل
پرداخت با کلیه کارتهای عضو شتاب امکان پذیر است.

نرم افزار های بازاریابی فایل سیدا

نرم-افزار-های-بازاریابی-فایل-سیداشامل دو نرم افزار بازاریابی و فروش فایل های سیدا می باشد


دانلود فایل

دانلود طرحواره درمانی دانلود پیشینه تحقیق دانلود گزارش کارآموزی فروشگاه ساز فایل رایگان همکاری در فروش با پورسانت بالا دانلود پرسشنامه
دانلود تحقیق دانلود مقالات اقتصادی مقاله در مورد ایمنی چارچوب نظری تحقیق خرید کاندوم خرید ساعت مچی مردانه
دانلود افزونه وردپرس دانلود تحقیق آماده سایت دانلود پاورپوینت مقالات مدیریتی میزان درآمد همکاری در فروش فایل کسب درآمد دانشجویی