لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 7 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
تبیین جایگاه جرم قتل عمدی در حقوق و فقه
بررسی فقهی قتل عمدی :
قتل از نظر لغوی به معنای سلب حیات است اعم از اینکه سلب حیات از انسان باشد یا حیوان . احترام به جان و بدن انسان اقتضاء می کند که وجود انسان از هر گونه خطر محافظت شود و ضمن توجه به سلامت تن خود نسبت به تن دیگری نیز این حق را رعایت کرده و ستم نکند . دین مقدس اسلام نیز جان و عرض مسلمان را محترم دانسته و تعرض به جان را از گناهان کبیره شمرده است .
قتل در آیات و روایات و احادیث :
1 – در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که دلالت بر حرمت قتل نفس دارد :
الف = (( و لا تقتلوا النفس التی حرم الله الا بالحق و من قتل مظلوما فقد جعلنا لولیه سلطانا فلا یسرف فی القتل انه کان منصورا )) آیه 33 از سوره مبارکه بنی اسرائیل .
نفسی را که خداوند محترم ساخته است به نا حق مکشید ، کسی که به ستم کشته شود برای ولی او سلطه ای خاص قرار داده ایم ، پس اسراف در قتل نخواهد کرد . زیرا او ( ولی دم ) از جانب شریعت الهی یاری شده است .
ب = ومن قتل نفسابغیرنفس اوفسادفی الارض فکانماقتل الناس جمیعا
"هرکس بکشدتنی نه برابرتنی باتبکاری درزمین مانندآنست که بکشدمردم راهمگی ."
ج – من اجل ذلک کتبناعلی بنی اسرائیل انه من قتل نفسا بغیرنفس اوفسادفی الارض فکانماقتل الناس جمیعااومن احیاها الناس جمیعا ( آیه 32 ازسوه مبارکه مائده )
"از جهت قتلی که واقع شدمابرفرزندان اسرائیل مقررداشتیم که هرکس نفس محترمی رابه ناحق وبی آنکه مرتکب فساددرروی زمین شده باشدبکشدچنان است که همه راکشته باشدوهرکه نفسی راحیات بخشدمثل آنست که تمام مردم راحیات بخشیده است ."
2- احادیث بسیاری ازرسول خدا( ص) نقل شده که دلالت برحرمت قتل نفس داردازجمله :
الف – " لاتقتل نفس ظلماالاکان علی ابن آدم الاول کفل من دمها لانه اول من سن القتل . "
" هرکس به ستم کشته شودبهره ای ازخون اوبرعهده فرزندنخست آدم است که اونخستین کسی است ،که قتل رابنیادگذاشت ."
ب- اول مایقضی بین الناس یوم القیامه الدماء . "
" نخستین چیزی که ازمردم درقیامت موردرسیدگی وداوری قرارمی گیرد، خون است . "
" لایحل دم امرامسلم شهیدان لااله الاالله . وانی رسول الله . الاباحدی ثلاث : النفس بالنفس والتیب الزانی : والمارق من الدین التارک الجماعه . "
" خون هیچ مردمسلمانی حلال نیست مگربه سه چیز: قتل نفس ،زنای محصنه، خروج ازدین ( ارتداد) وترک جماعت ."
د- لن یزال المومن فی فسحه من دینه . مالم یصب دماحراما."
" همواره مومن ازدین خوددرگشایش است ، تاوقتی که خونی رانریخته باشد. "
ه – " لاترجعوابعدی کفارایصرب بعضکم رقاب بعض . "
" شماپس ازمن ، به کفربرنگردید، وبعضی ازشماگردن بعضی دیگررانزند.،
و- الزوال الدنیااهون علی الله من قتل مومن بغیرحق ."
" نابودشدن دنیابرای من آسانتروبی اهمیت تراست ازاینکه مومنی به ناحق کشته شود."
ازتمام آیاتی که دراین خصوص نازل شده واحادیث بسیاری که ازرسول خداروایت شده می توان نتیجه گرفت که احترام به جان ومال انسان همواره موردتوجه اسلام بوده وقوانین اسلام برای حفظ حیات انسان وضع شده است .
تعریف قتل عمدی
اکثرفقهاء منجمله مرحوم محقق حلی درموردقتل موجب قصاص چنین گفته اند:
" وهوازهاق النفس المعصومه المکافئه عمدأ وعدوانأ ."
" خارج کردن جان محترم وبرابر، ازتن ، عمدأ وبه ناحق ."
ازهاق نفس یعنی خارج کردن نفس ، منظورازمعصومه این است که تلف کردن آن جایزنباشد. این کلمه از" عصم " به معنای منع وجلوگیری است .
مکافئه یعنی مساوی بودن مقتول وقاتل ، دراسلام ف آزادی وغیره . عدوان به معنی حرام ونارواست . شرط دیگری که دربرخی ازتعریف هادیده میشودآن است که قاتل بدون اجازه قانونی مبادرت به قتل کند.
شهیدثانی می فرماید: عمدمحقق میشودباقصدقتل ازسوی شخص بالغ وعاقل باوسیله ای که غالبأ کشنده باشد. اگرقصدکندباوسیله ای که بندرت کشنده باشدوقتل هم روی دهد. اشبه قصاص است. یعنی قتل عمداست .
امام خمینی ( ره) نیزقتل عمدراچنین تعریف کرده است :
" وهوازهاق النفس المعصومه عمدامع الشرائط الاتیه "
" وآن بیرون کردن روح معصوم ( محترم ومحفوظ ) ازبدن انسان است عمدأباشرایطی که می آید"
عمدمحض به فصدکشتن باآنچه که می کشد، ولوبه ندرت وبه فصدفعلی که غالبأ به آن کشته میشود. اگرچه فصدقتل رابه آن ننماید تحقق پیدامیکند. عمدگاهی به مباشرت است وگاهی به تسبیب . صاحب جواهربعدازبیان شرایط قتل مستوجب قصاص می فرماید:
یتحقق العمدبقصدالبالغ العاقل الی القتل ، ظلمابماتقتل غالباف بل وبقصده الضرب بمایقتل غالبأ عالمابه وان لم یقصدالقتل لان القصدالی الفعل المزبورکالقصدالی الفعل "
" عمدتحقق پیدامیکندباقصدانسان بالغ عاقل به کشتن شخص ، ازروی ظلم وستم ( بناحق ) به وسیله ای که غالبأ کشنده است . وتحقق پیدامیکندبقصدزدن باآنچه که غالبأ کشنده است ( بدون قصدقتل ) ازروی آگاهی . اگرچه قصدقتل نداشته باشد، زیراقصدفعل ( باوسیله ای که غالبأکشنده است ) مانندقصدقتــــــــــــــــــــــل ( قصدکشتن ) است ."
واضافه می نماید:
" بل یکفی قصدماهوسبییه معلومه عاده وان ادعی الفاعل الجهل به ، اذلوسمعت دعواه بطلت اکثرادماء "
" درتحقق عمدهمین اندازه کفایت میکندکه سبیبت فعل برای قتل نوعأ معلوم باشد. هرچندقاعل ادعای جهل به آن راداشته باشد. زیرااگرادعای وی پذیرفته شود، بیشترخونها هدرمیشوند."
ازدیدگاه سیدمحمدحسن مرعشی شوشتری قتل عمدعبارت است از:
قتل العمدهوان یقصدالفاعل القتل وایتاعه علی الوجه المقصود، سواء کان ذلک القصداصالیأ اوتبعیأ متعلق بالکلی اوجزئی ، بالمباشره اوبالتسبیب اوبها. "
" قتل عمدآن است که فاعل قصدقتل داشته باشدوقتل رابه همان نحوی که قصدکرده است واقع سازد، خواه آن قصداصلی باشدویاتبعی وبه شی ء کلی ( غیرمعین ) ویابه جزئی ( شخص معین ) تعلق گرفته باشدوبامباشرت باشد. یابه تسبیب ویاهردو. "
بنابراین تعریف قتل درمواردزیرعمداست :
1- هنگامی که مرتکب قصدکندشخصی رابکشدوهمان شخص کشته شود.
2- وقتی فاعل قصدکندشخص رابکشد، به خیال آنکه این شخص الف است اماپس ازقتل معلوم گرددکه آن شخص ب بوده است ، ( اشتباه درشخصیت )
3- وقتی مرتکب قصدکندانسانی رابکشد، بدون آنکه غرضش به شخص معینی تعلق گرفته باشدوباعمل وی یک انسان کشته شود.
4- هنگامی که فاعل قصدکندجنایتی رامرتکب شود، هرچندآن جنایت قتل انسان باشد.
5- هنگامی که فاعل قصدکشتن کسی راندارد، اماعملی انجام می دهدکه عادتأ باقتل ملازمه داردواین عمل نسبت به مقتول ممکن است بصورت فعل باشدیاترک فعل . ( قصدتبعی )
بنابراین درقتل عمدقصدقتل معتبراست ، خواه قصدبه شخص معین باشدویابه کشتن انسانی بطورکلی ویابه قصدجنایتی .درقصدکلی قصدافرادقهرأ وجودداردوبنابرنیاز، اگرکسی بخواهدانسانی رابکشد، درصورت تحقق قتل ، قتل عمدی خواهدبود. زیرابه قصدقتل انسان منفک ازقصدقتل افرادآن نیست . هرگاه کسی قصدجنایتی برکسی داشته باشدوبقصدوقوع جنایت تیراندازی کندوبرای وی فرقی نداشته باشدکه ز
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 64 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
دانشگاه پیام نور واحد پردیس
موضوع تحقیق:
بررسی جرم قاچاق کالا و ارز از دیدگاه فقه اسلامی و حقوق ایران
فهرست مطالب
مقدمه
فصل اول: عوامل مؤثر بر تقاضای کالاهای قاچاق
فصل دوم: عوامل مؤثر بر عرضه و توزیع کالاهای قاچاق
فصل سوم: سیاستهای دولت و دستگاههای متولی مبارزه با قاچاق
فصل چهارم: سایر عوامل مؤثر بر قاچاق کالاها
فصل پنجم: راههای مبارزه با قاچاق
نتیجهگیری
مقدمه:
2
یکی از مهمترین منابع درآمدی دولتها در حال حاضر درآمدهای گمرکی است که با نظارت و اعمال قانون بر ورود و خروج کالا از کشور تحقق مییابد. در کشور ما درآمدهای گمرکی سومین درآمد دولت بعد از مالیات و نفت است. و مهمترین اثر جرم قاچاق نیز محروم کردن دولت از این منابع درآمدی است. البته اثرات مخرب قاچاق به این مورد محدود نمیشود. از بین بردن فضای اقتصادی کشور برای فعالیت اقتصادی سالم و خارج شدن جریان ورود و خروج کالا از نظارت دولت نیز ار تبعات قاچاق محسوب میشو. در سالیان اخیر افزایش حجم قاچاق کالا و ارز به کشور باعث توجه خاص مقامات عالی نظام به این معضل شده است.
قاچاق در حقیقت جرم فرار از پرداخت حقوق و عوارض گمرکی است. بنابراین جرم قاچاق کالا و ارز، از حیث حقوقی، ریشه در قانون امور گمرکی، قانون مقررات صادرات و واردات و مقررات مبادلات مرزی دارد.
ستاد مرکزی مبارزه با قاچاق کالا و ارز با توجه به وظیفه سیاستگذاری، برنامهریزی، هماهنگی و نظارت در حوزه امور اجرایی مبارزه با قاچاق بر آن شده است که مجموعه مدونی از قوانین و مقرراتی را در این ارتباط منتشر سازد که در انتهای این نوشته تحت عنوان ضمائم آورده میشود.
فصل اول: عوامل مؤثر بر تقاضای کالاهای قاچاق
تقاضا:
کشش تقاضا برای کالاهای مختلف متفاوت میباشد؛ اما به هر حال تحت تأثیر عوامل گوناگون، از جمله نیاز مصرفکنندگان، درآمد آنها و . . . این کشش وجود دارد، تا زمانی که کشش تقاضا برای کالایی وجود داشته باشد، مصرفکنندگان درصدد ابتیاع آن بر میآیند و بنا به میزان کشش تقاضا، قیمت کالا، تحت تأثیر قرار میگیرد. تقاضا برای کالاهای قاچاق در بازار داخلی و بازارهای خارجی همواره وجود دارد و همین امر موجب میشود که عرضه کالا به طریق غیرقانونی، در بازارها صورت بگیرد. بررسی کارشناسان در مورد علل اشتیاق به استفاده از کالاهای قاچاق، نشان می
4
دهد که تقاضا برای این کالاها تحت تأثیر عوامل گوناگون به شرح بندهای بعد، وجود دارد: . نقل از مجله بررسیهای بازرگانی، ص 11، شماره 135.
زیبایی و نوآوری در طرح و رنگ تولیدات: . نقل از بررسیهای بازرگانی، ص 12، شماره 135.
هر اندازه که طراحی و رنگآمیزی کالا بیشتر جلب توجه نماید، تقاضا برای آن تحت تأثیر قرار میگیرد به همین جهت است که شرکتهای بزرگ چند ملیتی در عصر تولیدات انبوه کالاها، همواره به نوآوری و ابتکار در طراحی صنعتی توجه دارند برای مثال لوازم خانگی را با توجه به الگوی مسکن، در اندازههای مختلف میسازند و عرضه میکنند یا به تغییر مستمر شکل ظاهری کالاها، حتی بدون تغییرات مؤثر در کیفیت و نحوه ساخت کالا اقدام میکنند و حتی کیفیت کالا را برای کاهش هزینه، تنزل میدهند که این امر از جمله در مورد اتومبیلها صادق است در این نوآوریها به رنگ کالا هم اهمیت زیادی داده میشود این امر، در کشور ما در تولید کفش و پوشاک صادق است. یا اخیراً در بستهبندی کالاهای مصرفی، خصوصاً لبنیات و چای پیشرفت خوبی داشته است، هر چند این پیشرفت بیشتر برای بازار داخلی و مصرف داخل کشور است گر چه مقادیری از پوشاک، کفش و لبنیات تولید داخل به خارج از کشور نیز صادر میشود و این بهبود کیفیت بستهبندی اشتیاق به کالای خارجی را کاهش میدهد.
کیفیت کالا: . نقل از مجله بررسیهای بازرگانی، ص 11، شماره 135.
آنچه در ذهن عامه، از پیش از انقلاب تاکنون جای گرفته این است که کالای خارجی بهتر از کالای داخلی است و یا کالای خارجی با وجود گران بودن از دوام و استحکام بیشتری برخوردار است و یا کالای خارجی با وجود گران بودن از دوام و استحکام بیشتری برخوردار است یا به اصطلاح این جنس هر چه باشد ایرانی است. به هر حال توجه به کیفیت کالای تولید داخلی میتواند در کاهش تقاضای کالای خارجی مؤثر باشد و در این زمینه دقت در رعایت استانداردهای بینالمللی در تولید کالا، میتواند در پیشرفت کیفیت کالا و جذب مشتری مؤثر باشد. کالاهای خارجی و لو اینکه فاقد خدمات پس از فروش باشند، چه بسا مصرف کننده حاضر باشد برای جنس مرغوبتر خارجی، قیمت بیشتری از قیمت کالاهای داخلی بپردازد بنابراین، کیفیت در امر تقاضا، دارای جایگاه ویژه
4
ای است.
در کشور ما محصولات صنعتی دارای کیفیت رقابتی با کشورهای پیشرفته صنعتی نیستند و محصولات صنایع، اکثراً برای رفع نیاز داخلی و کشورهای همسایه تولید میشوند و دارای کیفیت و استحکام و دوام لازم و قابل رقابت با محصولات خارجی نمیباشند؛ واردات کالای قاچاق محصولات صنعتی جاذبه خاصی برای خریداران دارد و لذا تقاضا و خریدار زیاد است.
تبلیغ: . نقل از مجله بررسیهای بازرگانی، ص 11، شماره 135.
گسترش ارتباطات راه دور – وجود ماهوارههای تلویزیونی، دسترسی سریع به اطلاعات مربوطه به عرضه کالاهای جدید و نیز کیفیت آنها و . . . سبب شده است که مصرفکنندگان به ویژه قشر نوجوان و جوان، هر روز با کالاهای نو و خوشظاهری آشنا شوند، به ویژه آنکه رسانهها و دستگاههای تبلیغاتی، در انجام امور تبلیغاتی خود به انواع ابزار، تصاویر، رنگها و . . . توجه دارند، تا بتوانند بیشتر و بهتر در مصرفکنندگان تأثیر بگذارند و تقاضا برای کالاهای مصرفی را زیاد کنند، از جمله روزنامهها و مجلات با عکسها و تصاویر رنگارنگ، برای کالاهای خارجی را که نمایندگی در ایران دارند و تبلیغات محصولات خود را به آنها میدهند ایجاد تقاضاهای جدید یا تقاضای بیشتر در مردم مینمایند و نمایندگیهای خارجی با تبلیغات گسترده در رادیو و تلویزیون، پوسترهای خیابانی روی دیوارها و تابلوها و اتوبوسها و روزنامهها خصوصاً مجلات مردم را وسوسه میکنند که حتی با اقساط درازمدت، کالاهای خارجی و لوکس خریداری نمایند. برای انتشار اینگونه تبلیغات، در انواع وسایلی که به طور مستمر استفاده میشود مثل تقویم، دفتر سررسید، فندک، کیف، کفش، لباس، کلاه، ساک، چمدان، کیسههای پلاستیکی منقوش به تبلیغات کالاهای خارجی نقش میگردد یکی از محلهای درآمد شهرداریها، مجلات، روزنامهها و رادیو و تلویزیون هزینههای تبلیغاتی است که دریافت میکنند و رسانههای مزبور به ممنوع بودن خرید و فروش کالای لوکس و غیرقانونی بودن آن توجهی ندارند و قانونی در این مورد وجود ندارد تا جلوی آن گرفته شود و رسانه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 38 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
فهرست مطالب
§ مقدمه:
فصل اول: تعریف حریم
1- تعریف حریم در فرهنگ لغات
2- تعریف حریم§ از نظر حقوقدانان
3- تعریف حریم در قوانین و مقررات§
فصل دوم : فصل دوم : حریم در فقه اسلامی
1- حریم در فقه اهل سنت§
2- حریم در فقه شیعه§
فصل سوم : حریم در قانون مدنی
1 - اصول حریم در قانون مدنی:
2- میزان حریم در§ قانون مدنی
مقدمه
در فرهنگ و ادبیات ایران حریم به معنای « بازداشت کرده » و « حرام کرده شده » آمده است که مَس آن جایز نیست یعنی چیزی که حرام باشد و دست بدان نتوان زد ، چیزی که آنرا حمایت کنند (1) و اهمیت این موضوع تا بدانجاست که برای حمایت از حریم جنگ می کنند (2) لغت نویسان می گویند حریم به فتح کسر را ( حَ رِ ) و در زبان عربی اسم و لغت آن به معنی منع می باشد.(3) در فرهنگ نامه های ادبیات عرب آمده است که الحریم : جمع « حُرُم و اَحْرُم و احاریم » به معنای « ما حُرِّم فَلم یُمسّ» و ترجمه آن همان است که در لغت نامه های فارسی به شرح فوق آمده است . پس حریم « موضوع متسع حول قصر الملک تلزم حمایته یعنی محل فراخ و با وسعتی که پیرامون قصر پادشاه باشد و حمایت از آن لازم و ضروری است .» و دیگر مفهوم آن « کل موضوع تجب حمایته» یعنی هر مکان و محل که حمایت از آن واجب است به آن حریم گویند.
فصل اول : تعریف حریم
1- تعریف حریم در فرهنگ لغات
شاید واژه مقدس حریم از حرََم و حَرِمَ و مشتقات آن ، حرِماً و حَرِماناً و حَرِماً ، حِرْمَهً و حرِیمة الشیء باشد . بی شک واژه حریم ریشه قرآنی دارد که هشتاد و سه مرتبه در مشتقات مختلف آن و در بیست و پنج سوره قرآن وارد شده است . (4)
پس حریم را از آن حریم روی حریم خوانده اند که تعرض دیگران نسبت به آن به گونه ای عدوانی ، حرام و ممنوع است و این ماده از قرآن وفقه اسلامی اخذ شده است .
همانطور که در مفهوم لغوی ذکر شد حریم امری است که ذیحق از آن در مقابل تعرض دیگران حمایت می نماید (5)
2-تعریف حریم از نظر حقوقدانان
1-2- حریم : آن مقدار از مساحت های مجاور است که برای دوام و بقاء رقبه احیاء شده در اراضی موات ، عرفاً و عادتاً ضروری است که تعیین آن بر حسب تشخیص عرف و خبره یا کارشناس است . (6)
2-2- حریم : کلمه ای عربی است و به معنی منع می باشد و مقداری از اراضی اطراف ملک ، قنات و نهر ، امثال آن است که برای کمال انتفاع از آنها و جلوگیری از ضرر ، ضرورت دارد و از نظر احترامی که افراد باید به حق حریم بگذارند و نمی توانند به آن تجاوز بنمایند حریم نامیده می شود . (7)
3-2- در صورتی که کسی بوسیله احیاء اراضی موات ، باغ ، منزل ، مزرعه ، چاه آب ، قناتی ، احداث نماید مقداری از اراضی موات که نزدیک آن است و برای کمال انتفاع لازم است بخودی خود حریم آن می شود . (8)
4-2- حریم : مقداری مساحت از اراضی اطراف چاه و چشمه است که دیگری نمیتواند در آن احداث چاه یا قنات کند .(9)
5-2- یکی از حقوق عینی که میتوان آنرا نوعی حق ارتفاق دانست ، حق حریم است . (10)
6-2- حق حریم : حقی است که مالک زمین ، قنات ، نهر ، چاه و امثال آن برای کمال استفاده از ملک خود نسبت به اراضی مجاور دارد ، شناختن حق حریم برای مالک ، نسبت به اراضی مجاور برای جلوگیری از تضرر اوست ، چه تصرفات دیگران در اراضی مجاور قنات و چاه و غیر آن ممکن است موجب زیان مالک باشد . (11)
7-2- استفاده از غالب املاک ، مستلزم این است که زمین اطراف آن به مالکیت دیگری در نیاید ، یا دست کم تصرفی در آن نشود که انتفاع از ملک را دشوار یا ناممکن سازد ، برای مثال ، اگر کسی در زمین موات قناتی احداث کند ، برای آنکه بتواند از آبی که حیازت شده است استفاده مطلوب را ببرد باید آن مقدار از زمین حلقه چاهها را که جهت ریختن خاک آنها لازم است همیشه در اختیار داشته باشد ، و دیگران نیز نتوانند قنات و چاه دیگری درنزدیکی قنات او حفر کنند . این مقدار از زمین را در اصطلاح «حریم» و حقی را که مالک بر آن دارد « حق حریم » می نامند . (12)
8-2-مبنای شناسایی حریم : جلوگیری از تضرر صاحب ملک ، قنات و نهر هر چاه است ، پس دیگران باید از تصرفاتی که مضر حال او و انتفاع است ممنوع شوند ولی تصرف بدون ضررمباح است . (13)
9-2- حریم: آن مقدار زمینی است که صاحب چاه یا صاحب خانه ای بتوانند در آنجا بایبستد واز چاهها آب بکشد . (14)
3-تعریف حریم در قوانین و مقررات
1-3- حریم : نام مقداری زمین است . (15)
2-3-حریم : مقداری از اراضی اطراف ملک ، قنات ، نهر و امثال آن است که برای کمال انتفاع از آن ضرورت دارد . (16)
3-3- حریم : آن قسمت از اراضی رودخانه ، مسیل ، نهر طبیعی و یا احداثی شبکه های آبیاری و زهکشی است که به عنوان حق ارتفاق برای کمال انتفاع و حفاظت آن لازم است و بلافاصله پس از بستر قرار دارد . (17)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 22 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
بسم الله الرحمن الرحیم
بررسی قاعده ی اضطرار در فقه و حقوق ایران
چکیده :
اضطرار از عناوین ثانویه و قواعد مشهور فقهی است که در ابواب مختلف مورد استناد واقع شده و از جنبه های عبادی ،حقوقی و کیفری کار بر داشت و نقش مهمی در رفع حرج و حل مشکلات فردی و اجتماعی دارد . البته فقها عمده ی بحث را در کتاب اطعمه و اشربه آورده اند. ریشه های اضطرار اکراه ، فقیه ،ضرر و ضرورت است . قران در برخی موارد صراحت تکلیف را از مضطر برداشته است . سیره ی عقلا هم اصل قاعده ی اضطرار را مورد تایید و اذعان قرار داده اند . شرایط این قاعده هم به این صورت است که خطر باید مسلم الوقوع باشد یا بوسیله ی خود مضطر ایجاد نشده و مضطر بموجب شرع و قانون مکلف به تحمل ضرر نباشد . اضطرار شخصی است و رفع تکلیف میکند و در تشریع نقش خاصی ندارد . در غیر موارد پیش بینی شده توسط شارع اجازه داده شده تا از احکام عناوین اولی عدول شود و احکام عناوین ثانوی جایگزین آن گردد .
کلید واژه ها
اضطرار ، ضرورت، ضرر، حکم قانونی ، مصلحت ، مسئولیت کیفری
* استاد یار مدعو فقه و مبانی حقوق دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات ایران
** دانشجوی کارشناسی ارشد رشته فقه و مبانی حقوق دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران .
مقدمه :
در فقه اسلامی در میان قواعد مهم فقهی به قاعده ی اضطرار برخورد میکنیم که در فقه کاربرد زیادی هم دارد . مفاد این قاعده این است که : به هنگام وجود یک اضطرار درست حرام و وجوب واجب برداشته میشود و صورت جواز را به خود میگیرد . بنابر این اموری که مورد نهی وضع شارع یا عقل قرار گرفته اند ، مانند حرمت تصرف در سال غیر بدون اجازه ی او ، در صورتی که ضرورت یا اضطراری وجود داشته باشد (مانند عبور از آن مکان جهت نجات یک انسان ) از ممنوعیت خارج می شود . بر اساس این قاعده ضرورت ها و اضطرار ها موارد ممنوعی را مباح می سازند . در قانون مجازات اسلامی واژه ی اضطرار بکار نرفته اما ماده ی 55 آن قانون عامل ضرورت را پیش بینی کرده است . در حقیقت همان عامل اضطرار را پیش بینی کرده است . هر چند در تغییر این ماده و مدرک آن و محدوده جریان آن گفتگو هایی وجود دارد ولی به طور اجمالی یکی از قواعد مسلمی است که شارع مقدس ان را در شریعت خویش مجاز میداند . در عین حال موضوع و مجرای این قاعده در مواردی است که :
نخست منع و نهی وجود داشته باشد دوم شخص مکلف مضطر به انجام آن باشد .
فقها در کتابهای فقه و اصول به طور پراکنده از این قاعده نام برده اند و متاسفانه این قاعده که در سراسر فقه کاربرد دارد و دارای آثار عملی است مورد بررسی مستقل قرار نگرفته است و حتی فقهای بزرگ متاخر نظیر میرزا حسن بجنوردی صاحب القواعد الفقهیه با اینکه کتابهای تحقیقی و اجتهادی پر حجمی در قواعد نوشته از این قاعده به طور مستقل در کتاب خود یاد نکرده اند . با توجه به نقشی که این قاعده در حل معضلات و مشکلات زندگی فردی و اجتماعی دارد و با توجه به اینکه مورد استناد در وضع قوانین است و اجرای آن نیز به این قاعده نیازمند است تحقیق در مورد این قاعده را ضروری دانسته ام .
در این مقاله در فصل اول به ماهیت اضطرار و تعریف لغوی و اصلاحی آن در حقوق مدنی و قانون مجازات اسلامی و فقه پرداخته شده است . در فصل دوم به ذکر ادله و میزان اعتبار هر کدام از این ادله ها و به نقد و بر رسی آنها پرداخته شده است و اما در فصل سوم شرایط این قاعده و رفع شبهات وسائلی که در این باب مطرح است و همچنین مواردی از کاربرد قاعده بیان شده است .
فصل اول : ماهیت اضطرار
اضطرار در لغت :
اضطرار در لغت مصدر باب افتعال از ریشه ی ضرر است . در کتابهای لغت آمده است « الاضطرار، الاحتیاج ال الشی و الا لجا ء الیه » یعنی اضطرار احتیاج پیدا کردن به چیزی و ناچار شدن به آن چیز است . ( قاعده ی اضطرار، ص 84) اقرب الموارد اضطرار را احتیاج و اجبار می داند . ضروره اسم مصدر برای مصدر اضطرار می باشد .
اضطرار در حقوق و قانون مدنی :
آیت الله خلیل قبله ای ، به تعریف به تعریف دکتر سید حسن امامی که می نویسد : « اضطرار حالتی است که معامله کننده در اثر وضعیت اقتصادی و یا اجتماعی خود ناچار به انجام معامله می شود » به این تعریف این ایراد را وارد می کند که این تعریف تها مورد معامله را در بر میگیرد در صورتی که دامنه ی اضطرار وسیعتر و فراگیر تر است . ( قواعد فقه ، ص 30)
بعضی از دانشمندان معاصر در تعریف اضطرار گفته اند : حالت اضطرار هنگامی صدق میکند که کسی عملا ولی برای اجتناب از ایراد زیانی بزرگتر به دیگری خسارت وارد می کند . این تعریف نیز مانند تعریف سابق جامع افراد نیست . زیرا گاهی انسان به عملی مضطر می شود که مستلزم ضرر به دیگران نیست مانند اینکه کسی برای اجتناب از زیانی بزرگتر خسارت کوچکتری به خود وارد می کند . بلکه گاهی انسان برای دفع ضرر از خود مرتکب عملی می شود که نه جرم است و نه زیان بار ( همان ،ص 30)
در قانون مدنی اضطرار تعریف نشده و فقط در ماده ی 206 قانون مدنی حکم معامله اضطراری بیان شده است :
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 9 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
رهبری و اجتهاد
تاریخچه فقه و اجتهاد
همان طور که در جای خود ثابتشده، هدف از آفرینش انسان، تکامل فردی و اجتماعی در امور مادی، معنوی و اخلاقی است و او برای رسیدن به کمال، احتیاج مبرم به قوانینی دارد که تمام جنبههای فوق را دارا باشد.
●لزوم فقه و شریعت
همان طور که در جای خود ثابتشده، هدف از آفرینش انسان، تکامل فردی و اجتماعی در امور مادی، معنوی و اخلاقی است و او برای رسیدن به کمال، احتیاج مبرم به قوانینی دارد که تمام جنبههای فوق را دارا باشد; از این رو خداوند برای هر امتی شریعت و قوانینی مقرر فرموده:
«لکل جعلنا منکم شرعهٔ ومنهاجا». (۹)
و مجموعه قوانینی که به پیامبران بزرگ، همانند حضرت نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و محمد(ص) وحی شده، قانون و شریعت را تشکیل میدهد:
شرع لکم من الدین ما وصی به نوحا والذی اوحینا الیک وما وصینا به ابراهیم وموسی’ وعیسی’. (۱۰)
●فقه و شریعت اسلام را میتوان به چند دوره تقسیم کرد:
۱) در عصر پیغمبر(ص)
در عصر پیغمبر(ص) قرآن و سنت رسول خدا(ص) اساس تشریع بود و مردم مستقیما احکام را از خود پیامبر میشنیدند و سؤالات خود را از او میپرسیدند; در این عصر، چون پیغمبر با منبع وحی ارتباط مستقیم داشت، احتیاجی به اجتهاد نبود.
۲)عصر خلفا
2
بعد از رحلت پیامبر اصحاب به قرآن و سنت و احادیثی که از رسول گرامی شنیده بودند عمل میکردند و چون به مسائل جدید و مشکلی برمیخوردند و یا در تفسیر و معنای آیات و روایات اشکال و ابهامی بر ایشان روی میداد به علیبن ابیطالب(ع) که اهل ذکر و باب علم پیغمبر(ص) بود مراجعه میکردند.
در این عصر حدیث و سنت پیغمبر مهمترین اساس تشریع بعد از قرآن بود، چه در قرآن آمده که:
«ما آتاکم الرسول فخذوه ومانهاکم عنه فانتهوا; (۱۱)
آنچه پیغمبر برای شما آورده به آن عمل کنید و از آنچه نهی کرده، خودداری نمایید.»
۳) عصر امام حسن و امام حسین(ع)
بعد از شهادت علی(ع)، امام حسن و امام حسین یکی پس از دیگری مرجع حل و فصل احکام پیروان و شیعیان بودند، ولی متاسفانه در ایندوران،حکومت اسلامی وضع اسفناکی داشت و ظلم و استبداد مجالی برای ابلاغ احکام به مردم نمیداد، اولیای دین نیز به خاطر محدودیتهایی که داشتند،تنها برای پیروان و اطرافیان خود احکام را بیان مینمودند.
۴) عصر امام سجاد(ع)
امام سجاد(ع) با همه مشکلات و محدودیتها و کنترل شدید حکومت غاصب وقت، در ضمن دعا و راز و نیاز با پروردگار، بسیاری از دقایق علوم و احکام الهی و مسائل تربیتی و اخلاقی را بیان میکردند. مجموعه این دعاها به صورت کتاب بسیار نفیسی به نام «صحیفه کامله سجادیه» درآمده است. و رسالهای هم از آن حضرت به جا مانده که به نام «رساله حقوق» معروف است.
۵) عصر امام محمد باقر(ع)
پس از حضرت سجاد(ع)، فرزند برومندش امام باقر(ع) به جای پدر عهدهدار امر امامت گردید. در این عصر بر اثر انقلاب حسینی و شهادت آن حضرت و اقدامات امام سجاد از یکسو، و شروع مخالفتبنیعباس با بنیامیه از سوی دیگر،زمینه مساعدی برای تعلیم و تربیت و آگاه ساختن مردم به قوانین ودستورات راستین اسلام فراهم گشت و امام باقر(ع) به خوبی از اینفرصت استفاده کردند و زمینه مساعدتری برای فرزند خود امامصادق فراهم ساختند.
۶) عصر امام صادق(ع)
در عصر امام صادق(ع) هرج و مرج امویان به اوج خود رسیده بود. حضرت این فرصت را غنیمتشمرده و به تبلیغ آیین پیامبر(ص) پرداخت و فقه شیعه را به طور گسترده پایهگذاری کرد.
3
گفته میشود در حدود چهار هزار شاگرد ازمحضر پر فیضش استفاده میکردند و از گفتهها و درسهای آن حضرت، قریب به چهارصد کتاب در رشتههای مختلف تهیه نمودند.
۷) عصر سایر ائمه(ع)
بعد از امام صادق(ع) دردوره امام رضا(ع) و فرزندانش نیز جنبشهای علمی و فرهنگی فراوانی پدید آمد، ولی رفته رفته بر اثر انتقال امام رضا(ع) به خراسان و امام هادی به سامرا و محدودیت امام حسن عسکری(ع)، این آزادی فرهنگی محدودتر گردید; درعین حال، شاگردانشان در گوشه و کنار به نشر علوم و احادیث پرداختند و از زمان امام علیبن ابی طالب(ع) تا عصر امام حسن عسکری(ع)، شاگردان آنها توانستند در حدود ۶۶۰۰ کتاب از دریای دانش آنها تهیه کنند.
مرحوم شیخ حرعاملی قسمتی از این آثار را در مجموعه بزرگی به نام وسائل الشیعه تنظیم و جمعآوری نموده که مورد استفاده فقها و مجتهدان است. پیش از او نیز مرحوم کلینی (متوفی ۳۲۹ه.ق.) و شیخ صدوق (متوفی ۳۸۱ه.ق.) و شیخ طوسی (متوفی ۴۶۰ ه.ق.) در چهار کتاب چندین جلدی به نامهای اصول و فروع کافی، من لایحضره الفقیه، تهذیب و استبصار امهات روایات فقهی را گردآوری کرده بودند.
۸) دوران نایبان امام
پس از امام حسن عسکری(ع) فرزند برومندش، حضرت ولیعصر(ع) به امامت رسید. در این عصر مردم به وسیله چهار نفر که نماینده و نایب آن حضرت بودند، مشکلات و مسائل خود را حل میکردند وپس از مدتی بنا به مصالح عالی الهی امام دوازدهم از انظار پنهان گشت، و طبق مدارکی این نمایندگی به طور عموم به فقهای عظام منتقل گردید.
طبق این مدارک، فقهای عظام از زمان غیبتبه وسیله اجتهاد، احکام و مسائل تازهای را که پیش میآمد از قرآن و حدیث و اجماع و عقل، استنباط نموده و برای مردم بیان میکردند.
۹) پیدایش مکتبهای اهل سنت
در عصر امام صادق(ع) چندین مکتب دیگر فقهی پدید آمد، از جمله مکتبهای مالکی، شافعی، حنبلی، حنفی و چهرههایی همچون داوودبن علی ظاهری اصفهانی، حسن بصری، سفیان ثوریکه مستقلا اهل نظر و فتوا بودند و مردم کم و بیش از آنها پیروی میکردند.
در سال ۶۶۵ هجری، الملک الظاهر در مصر رسما اعلام داشت که جز چهار مکتب حنفی، شافعی، مالکی و حنبلی هیچ مذهب دیگری رسمیت ندارد و از این تاریخ، عصر تقلید اهل تسنن از این چهار مکتب آغاز گردید و درهای اجتهاد بسته شد و فقهای اهل سنتبه جای اجتهاد و گسترش فقه به تقلید از چهار مکتب فوق و شرح کتابهای مختصر و اختصار کتابهای مفصل فقهی پرداختند. (۱۲)
4
۱۰) عصر نهضت و اجتهاد
این وضع همچنان ادامه داشت تا این که اخیرا بعضی از فقهای اهلسنت، همانند شیخ محمد عبده و شیخ مراغی بزرگ، شیخ عبدالمجید سلیم و شیخ محمود شلتوت راه اجتهاد را گشودند و خود رااز تقلید مکتب خاصی آزاد ساختند، به طوری که اکنون میتوانند فقهخود را مانند فقه شیعه با تطورات و تحولات زمان توسعه و گسترشدهند.
۱۱) عصر فقه مقارن یا تطبیقی
در سالهای اخیر دانشگاه الازهر با مطرح ساختن فقه مقارن، تحولعظیم خود را آغاز کرد و افق نوینی به روی دانشجویان الازهر گشود.
فقه مقارن، فقهی است مشتمل بر فقه شیعه و سنی که در آن محقق ومجتهد بیآن که تحت تاثیر مکتب خاصی قرار گیرد، براساس دلیل، پیش میرود و نظری را که دلیل قویتری دارد، میپذیرد، از هر افقی که باشد.
در هفدهم ربیعالاول سال ۱۳۷۸ هجری قمری رئیس اسبق دانشگاه الازهر و مفتی اعظم اهل تسنن، شیخ محمود شلتوت، طی فتوای تاریخی خود با صراحت اعلام داشت که عمل به مذهب جعفری، مانند عمل به مذاهب دیگر صحیح بوده و هر کس میتواند اعمال مذهبی خود را بر طبق فقه شیعه انجام دهد. (۱۳)
او در مصاحبهای اظهار داشت: «من و بسیاری از برادران همکارم در دارالتقریب و مجامع ازهر و کمیسیونهایی که برای قانون احوال شخصی (قوانین مربوط به خانواده) تشکیل میشد توانستیم که اقوال و آرایی از مذهب شیعه را بر مذهب تسنن ترجیح دهیم. هرگز فراموش نمیکنم، هنگامیکه به تدریس فقه مذاهب اسلام مشغول بودم و آرا را از نظر میگذراندم، در میان آنها تنها مذهب شیعه توجهم را جلب نمود و چه بسا رای شیعه را به دلیل قدرت استدلالهایش ترجیح میدادم، زیرا در مقابل دلیل قوی و منطق محکم باید خاضع بود.
و نیز فراموش نمیکنم که در بسیاری از قوانین، به خصوص قوانین مربوط به خانواده (مانند طلاق،ازدواج، ارث و...) طبق مذهب شیعه فتوا دادهام.
این است که امروز وظیفه خود میدانم که در دانشکده حقوق اسلامی که از دانشکدههای الازهر است آنچه را که سالها آرزومند آن بودم، برقرار سازم و آن فقه مقارن است و هدف ما به دست آوردن حکم صحیح اسلامی از فقه هر یک از مذاهب اسلامی است و قطعا فقه شیعه در این مورد در صف اول قرار گرفته است.»
حرکت اجتهاد در آینده، روى به کدام سو دارد؟
تحول اجتهاد بر بنیاد دو عامل است که مشخص مىشود. و نشانههاى راهنماى خود، و نقطهاى را که رو به سوى آن دارد، به دست مىآورد:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 42 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
حدودآزادی از نگاه کلام و فقه و عـرفان
مقدمه
آزادی واژه ای با معانی گوناگون
تعریف آزادی
تعیین محل نزاع در مبحث آزادی
آزادی انسان در نگاه کلام
آزادی تکوینی انسان در آیات
آزادی تکوینی انسان در روایات
اشکال
پاسخ
حدود آزادی از نگاه فقه
حدود آزادی انسان پیش از بلوغ
حدود آزادی، پس از بلوغ در نگاه فقه
الف) تعدّی به مال و جان و ناموس و عِرْض دیگران
ب) تعدی به حقوق دیگران
حد و مرز آزادی انسان در برابر حقوق حیوانات
ج) ایجاد مزاحمت برای دیگران
د) تظاهر به منکرات
ه) تخلف از مقررات حکومتی و عدم رعایت مصالح نظام
و) اهانت به مقدسات
"لا اکراه فی الدین" یعنی چه؟
حدود آزادی انسان در نگاه عرفان
ویژگی انسان آزاد از نگاه عرفان علوی
مقدمه
آزادی مفهومی کشدار و در عین حال بسیار کلیدی است که همواره مورد توجه محافل
مختلف اجتماعی سیاسی و صاحب نظران علوم سیاسی و اجتماعی قرار گرفته است. یکی از
محورهای عمده در تحلیل و تبیین حکومت علوی همین مقوله می باشد. دو گرایش عمده ای که در
اصل موضوع آن وجود دارد، در بررسی آزادی در حکومت علوی نیز مشاهده می گردد. مقاله ای
که در پیش روی دارید به هدف تبیین همین موضوع تدوین شده است؛ البته چنانکه ملاحظه
خواهید کرد بحث به صورت عام دنبال شده و اختصاصی به حکومت علوی نیافته است؛ لابد با
این عذر که حکومت علوی، مصداقی اتمّ از حکومت اسلامی است و از منظر دینی در سه بعد فقه،
کلام و عرفان، باید به آزادی این گونه نگریست. مقاله ای که پس از این با عنوان "آزادی مخالفان
سیاسی در حکومت علوی" خواهد آمد، اجمالاً برداشتی متفاوت را ارائه خواهد کرد. و این دو
گرایش ِاصلی است که در تحلیل و ارزیابی جایگاه آزادی در حکومت علوی به شکل خاص و در
اسلام به شکل عام، در میان صاحب نظران وجود دارد. برای مجله حکومت اسلامی نیز شیوه
مطلوب همین است که دیدگاههای مختلف را در صورتی که در چارچوب موازین مطرح شده
|162|
باشد، پیش روی صاحب نظران قرار دهد و پرواضح است که همواره پرونده موضوعاتی چنین را
باز بگذارد تا دیدگاههای مختلف مطرح شود. در آینده نیز مجله همچنان برای طرح دیدگاههای
مختلف در اندیشه سیاسی آمادگی دارد، کمااینکه از نقد مباحث مطرح شده نیز
استقبال می کند.
"مجله حکومت اسلامی"
آزادی واژه ای با معانی گوناگون
آزادی، واژه ای بسیار آشنا و دلکش و دلربایی است که هماره، در طول تاریخ بشر، به
صورتهای گوناگون مطرح بوده و در همه ادوار تمدن بشری، به صورت مثبت یا منفی، رخ
نمایانده است.
آزادی، از واژگانی است که در فرهنگ همه اصناف آدمی، از دربار ملوک و کاخ فرمانروایان
تا کوخ رعیت و کوچه و بازار، از محفل اهل دانش و بزم ارباب ادب و سروده سرایندگان و چکامه
نازک اندیشان، تا حکمت و فلسفه ژرف اندیشان، از ارباب کلام قدیم تا نوآوران کلام جدید، از
ندای رهایی بخش رهبران آسمانی تا فتاوای حیاتمند و سعادتمند دین شناسان، از فریاد برق
شمشیر ظلم ستیزان تا زمزمه سویدای بندنشینان و بالاخره تا صحنه جدال انگیز جراید و
مطبوعات معاصر، هماره، مورد گفت و گو بوده است.
در این میان، آنچه بیشتر از هر چیز، در نوشتار و گفتار اهل دانش و فرهنگ، به طور جدی،
مشکل ساز و حتی منتهی به باورهای متضاد شده، اشتراک لفظی یا معنوی این واژه، میان مفاهیم
مختلف و مصادیق گوناگون آن است.
عدم توجه عمیق به این واقعیت، سبب خلط میان مفهوم و مصداق گردیده و برداشتهای کاملاً
متناقضی را از سوی صاحبان فکر و اندیشه در پی داشته و جدلهای بی نتیجه ای را همراه داشته
است.
این نوشته، بر آن است تا ضمن ارائه تعریف ماهوی از آزادی و واژگان مرادف آن در
فرهنگ غرب، اقسام و مصادیق آن را بررسی کرده و حکم هر یک را از نگاه فقه و کلام و عرفان
مورد کَند و کاو عمیق و به دور از هر گونه تعصب و جدال قرار دهد، و مرز آزادیها را از منظر کلام
و فقه و عرفان مشخص سازد.
|163|
تعریف آزادی
آزادی، از مفاهیم بسیار مأنوس و رایجی است که می توان از جهتی، آن را از سلسله مفاهیم
بدیهی و بسیار روشن معرفی کرد که اگر هر واژه ای را به عنوان معرف و بیان کننده حقیقت آن
برگزینیم، باز یا به روشنی خود آزادی نیست و یا دست کم مساوی آن است. بسیاری از مفاهیم
که در نگاه بدوی و برخورد آغازین، روشن و بدیهی می نماید، هنگامی که با تأمل عمیق و نگاه
تحلیلی بدان می نگریم و بر بوته تحقیق می نهیم، چهره ای مجهول و ناشناخته از خود می نماید و
پاره ای از مصادیق آن مشتبه و ناآشنا می آید، نظیر آنچه شیخ انصاری، رضوان الله تعالی علیه، در
تعریف واژه "ماء مطلق" فرمود:
و هو من أوضح المفاهیم العرفیّة إلاّ أنَّ تعریفَ المصنّف کغیره له ... لأجل الأشارة إلی
امتیاز أفراد غیره عند الاشتباه [1]؛
لفظ "ماء مطلق" از روشنترین مفهوهای عرفی است، ولی در عین حال برای اینکه
افراد آب مطلق با غیر مطلق، مشتبه نگردد، نیازمند تعریف است و از این رو مصنف
(علامه) مانند دیگر فقها، آن را تعریف کرده اند.
مفهوم آزادی نیز از این سنخ مفاهیم است، از این رو، در باره آن، تعاریف مختلفی، ارائه شده
و آزادی پژوهان بر اساس باورها و یا پیش فرضهایی، قیودی را در تعریف آن وارد ساخته که گاه
مباین و بیگانه با دیگر تعاریف می نماید که شاید باور این حقیقت، مشکل و یقیناً مایه شگفتی
باشد که از دانشمند غربی، آیزا برلین، بشنویم که تا کنون، دویست تعریف در باره آزادی، مطرح
شده است. [2]
برخی مانند لاک، آزادی را آن قدرت و نیرویی می داند که آدمی برای انجام یا ترک عمل
خاصی، برخوردار است. [3]
و برخی مانند جان استوارت میل، می گوید:
"آزادی، عبارت است از اینکه هر انسانی بتواند مصلحت خویش را به شیوه مورد نظر خود،
دنبال کند، مشروط به اینکه به مصالح دیگران، آسیبی نرساند."> [4]
و بعضی مانند کانت، می نویسد: "آزادی، استقلال انسان از هر چیز به جز قانون اخلاقی
است". [5]
|164|
حضرت استاد، آیت الله جوادی آملی، آزادی از نگاه اسلام را چنین تعریف می کند: "آزادی،
از دیدگاه اسلام، یعنی رها شدن از بردگی و اطاعت غیر خدا". [6]
ریشه پیدایش این همه تعاریف گوناگون در باره آزادی را، در اختلاف اهداف
تعریف کنندگان باید جست و جو کرد؛ زیرا، برخی از آزادی پژوهان، در صدد تعریف ماهیت
آزادی با قطع نظر از جهات مثبت و منفی آن بوده اند و جمعی، در پی تعریف آزادی با قیود و
حدودی که بر وفق باورهای خود، آنها را ارزش و کمال شناخته اند.
بر این اساس، آنکه در مقام معرفی اصل ماهیت آزادی، بدون نظر به بُعد اثباتی و ارزشی و
ضد ارزشی آن بود، مانند لاک، گفته است، آزادی، همان توان بر فعل و ترک عمل خاص است،
ولی آنان که خواسته اند آزادی مثبت و سازنده و مقبول از منظر عقلا را برای وصول به سعادت و
خوشبختی عمومی جامعه یا خصوصی همه آحاد، معرفی کنند، تمام قیودی را که در دست یازیدن
به این اهداف، دخیل می دانسته اند، در تعریف خود، گنجانده اند.
از این رو، جان استوارت میل، در تعریف آزادی، قید "مشروط به اینکه به مصالح دیگران
آسیب نرساند" را آورده است؛ زیرا، در نگاه او، آن آزادی که مزاحم با مصالح دیگران باشد،
آزادی ِمقبول و پذیرفته عقلا نخواهد بود.
و باز از این رو است که کانت، آزادی را مستغنی از اِعمال قانون اخلاقی نمی شناسد و رعایت
آن را در تحقق آزادی مقبول، ضروری می شمارد. استاد آیت الله جوادی آملی، نیز چون در صدد
ارائه تعریف آزادی از نگاه دین است، حقیقت آزادی را منفکّ از عبودیت و بندگی خداوند
متعال ندانسته است.