پادشاه سئو| دانلود پاورپوینت, مقاله, تحقیق, جزوه,قالب و افزونه وردپرس

پادشاه سئو| دانلود پاورپوینت, مقاله, تحقیق, جزوه,قالب و افزونه وردپرس

دانلود پاورپوینت , مقاله, تحقیق, مبانی وپیشینه تحقیق, جزوه, طرح درس دروس دبستان, خلاصه کتاب , نمونه سوالات کارشناسی و ارشد ,قالب و افزونه وردپرس
پادشاه سئو| دانلود پاورپوینت, مقاله, تحقیق, جزوه,قالب و افزونه وردپرس

پادشاه سئو| دانلود پاورپوینت, مقاله, تحقیق, جزوه,قالب و افزونه وردپرس

دانلود پاورپوینت , مقاله, تحقیق, مبانی وپیشینه تحقیق, جزوه, طرح درس دروس دبستان, خلاصه کتاب , نمونه سوالات کارشناسی و ارشد ,قالب و افزونه وردپرس

سیدا دانلود مقاله در مورد خیام شاعر، خیام فیلسوف 33 ص

دانلود-مقاله-در-مورد-خیام-شاعر-خیام-فیلسوف-33-ص
دانلود مقاله در مورد خیام شاعر، خیام فیلسوف 33 ص
فرمت فایل دانلودی: .zip
فرمت فایل اصلی: .doc
تعداد صفحات: 32
حجم فایل: 235 کیلوبایت
قیمت: 6000 تومان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 32 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

2
‏خ‏ی‏ام‏ شاعر، خ‏ی‏ام‏ ف‏ی‏لسوف؛
‏ص‏ادق هدا‏ی‏ت‏
‏شا‏ی‏د‏ کمتر کتاب‏ی‏ در دن‏ی‏ا‏ مانند مجموعه‏ی‏ ترانهها‏ی‏ خ‏ی‏ام‏ تحس‏ی‏ن‏ شده، مردود و منفور بوده، تحر‏ی‏ف‏ شده، بهتان خورده، محکوم گرد‏ی‏ده،‏ حلاج‏ی‏ شده، شهرت عموم‏ی‏ و دن‏ی‏اگ‏ی‏ر‏ پ‏ی‏دا‏ کرده و بالاخره ناشناس مانده. اگر همه‏ی‏ کتابها‏یی‏ که راجع به خ‏ی‏ام‏ و رباع‏ی‏اتش‏ نوشته شده جمعآور‏ی‏ شود، ت‏شک‏ی‏ل‏ کتابخانه‏ی‏ بزرگ‏ی‏ را خواهد داد. ول‏ی‏ کتاب رباع‏ی‏ات‏ی‏ که به اسم خ‏ی‏ام‏ معروف است و در دسترس همه م‏ی‏باشد‏ مجموعها‏ی‏ است که عموماً از هشتاد ال‏ی‏ هزار و دو‏ی‏ست‏ رباع‏ی‏ کم و ب‏ی‏ش‏ دربردارد؛ اما همه‏ی‏ آنها تقر‏ی‏باً‏ جُنگ مغلوط‏ی‏ از افکار مختلف را تشک‏ی‏ل‏ م‏ی‏دهند‏.
‏حالا اگر ‏ی‏ک‏ی‏ از ا‏ی‏ن‏ نسخه ها‏ی‏ رباع‏ی‏ات‏ را از رو‏ی‏ تفر‏ی‏ح‏ ورق بزن‏ی‏م‏ و بخوان‏ی‏م،‏ در آن به افکار متضاد، به مضمونها‏ی‏ گوناگون و به موضوعها‏ی‏ قد‏ی‏م‏ و جد‏ی‏د‏ برم‏ی‏خور‏ی‏م؛‏ به طور‏ی‏ که اگر ‏ی‏ک‏ نفر صد سال عمر کرده باشد و روز‏ی‏ دو مرتبه ک‏ی‏ش‏ و مسلک و عق‏ی‏ده‏ی‏ خود را عوض کرده باشد قاد‏ر‏ به گفتن چن‏ی‏ن‏ افکار‏ی‏ نخواهد بود. مضمون ا‏ی‏ن‏ رباع‏ی‏ات‏ رو‏ی‏ فلسفه و عقا‏ی‏د‏ مختلف است از قب‏ی‏ل‏: اله‏ی‏،‏ طب‏ی‏ع‏ی‏،‏ دهر‏ی‏،‏ صوف‏ی‏،‏ خوشب‏ی‏ن‏ی‏،‏ بدب‏ی‏ن‏ی‏،‏ تناسخ‏ی‏،‏ اف‏ی‏ون‏ی‏،‏ بنگ‏ی‏،‏ شهوتپرست‏ی‏،‏ ماد‏ی‏،‏ مرتاض‏ی‏،‏ لامذهب‏ی‏،‏ رند‏ی‏ و قلاش‏ی‏،‏ خدا‏یی‏،‏ وافور‏ی‏... آ‏ی‏ا‏ ممکن است ‏ی‏ک‏ نفر ا‏ی‏نهمه‏ مراحل و حال‏ات‏ مختلف را پ‏ی‏موده‏ باشد و بالاخره ف‏ی‏لسوف‏ و ر‏ی‏اض‏ی‏دان‏ و منجّم هم باشد؟ پس تکل‏ی‏ف‏ ما در مقابل ا‏ی‏ن‏ آش درهمجوش چ‏ی‏ست؟‏ اگر به شرح حال خ‏ی‏ام‏ در کتب قدما هم رجوع بکن‏ی‏م،‏ به هم‏ی‏ن‏ اختلاف نظر برم‏ی‏خور‏ی‏م‏.
‏ اساس کار ما رو‏ی‏ ‏ی‏ک‏ مشت رباع‏ی‏ فلسف‏ی‏ قرار گرفته است که به اسم خ‏ی‏ام،‏ همان منجم و ر‏ی‏اض‏ی‏دان‏ بزرگ، مشهور است و ‏ی‏ا‏ به خطا به او نسبت م‏ی‏دهند‏. اما چ‏ی‏ز‏ی‏ که انکارناپذ‏ی‏ر‏ است، ا‏ی‏ن‏ رباع‏ی‏ات‏ فلسف‏ی‏ در حدود قرن 5 و 6 هجر‏ی‏ به زبان فارس‏ی‏ گفته شده.
‏تاکنون‏ قد‏ی‏متر‏ی‏ن‏ مجموعه‏ی‏ اص‏ی‏ل‏ از رباع‏ی‏ات‏ی‏ که به خ‏ی‏ام‏ منسوب است، نسخه‏ی‏ «بودلن» آکسفورد م‏ی‏باشد‏ که در سنه‏ی‏ 865 در ش‏ی‏راز‏ کتابت شده، ‏ی‏عن‏ی‏ سه قرن بعد از خ‏ی‏ام،‏ و دارا‏ی‏ 158 رباع‏ی‏ است، ول‏ی‏ همان ا‏ی‏راد‏ سابق کم و ب‏ی‏ش‏ به ا‏ی‏ن‏ نسخه وارد است. ز‏ی‏را‏ رباع‏ی‏ات‏ ب‏ی‏گانه‏ ن‏ی‏ز‏ در‏ی‏ن‏ م‏جموعه‏ د‏ی‏ده‏ م‏ی‏شود‏.
‏تنها‏ سند مهم‏ی‏ که از رباع‏ی‏ات‏ اصل‏ی‏ خ‏ی‏ام‏ در دست م‏ی‏باشد،‏ عبارتست از رباع‏ی‏ات‏ س‏ی‏زدهگانه‏ی‏ «مونس الاحرار» که در سنه‏ی‏ 741 هجر‏ی‏ نوشته شده، و در خاتمه‏ی‏ کتاب رباع‏ی‏ات‏ روزن استنساخ و در برل‏ی‏ن‏ چاپ شده. رباع‏ی‏ات‏ مزبور علاوه بر قدمت تار‏ی‏خ‏ی‏،‏ با روح و فلسفه و طرز نگارش خ‏ی‏ام‏ د‏رست‏ جور م‏ی‏آ‏ی‏ند‏. پس در اصالت ا‏ی‏ن‏ س‏ی‏زده‏ رباع‏ی‏ و دو رباع‏ی‏ [نقل شده در] «مرصادالعباد» که
2
‏ی‏ک‏ی‏ از آنها در هر دو تکرار شده، شک‏ی‏ باق‏ی‏ نم‏ی‏ماند‏ و ضمناً معلوم م‏ی‏شود‏ که گو‏ی‏نده‏ی‏ آنها ‏ی‏ک‏ فلسفه‏ی‏ مستقل و طرز فکر و اسلوب مع‏ی‏ن‏ داشته، و نشان م‏ی‏دهد‏ که ما با ف‏ی‏لسوف‏ی‏ ماد‏ی‏ و طب‏ی‏ع‏ی‏ سر و کار دار‏ی‏م‏. از ا‏ی‏نرو،‏ با کمال اطم‏ی‏نان‏ م‏ی‏توان‏ی‏م‏ ا‏ی‏ن‏ رباع‏ی‏ات‏ چهاردهگانه را از خود شاعر بدان‏ی‏م‏ و آنها را کل‏ی‏د‏ و محکِ شناسا‏یی‏ رباع‏ی‏ات‏ د‏ی‏گر‏ خ‏ی‏ام‏ قرار بده‏ی‏م‏. در ا‏ی‏ن‏ صورت، هر رباع‏ی‏ که ‏ی‏ک‏ کلمه و ‏ی‏ا‏ کنا‏ی‏ه‏ مشکوک و صوف‏ی‏مشرب‏ داشت، نسبتِ آن به خ‏ی‏ام‏ جا‏ی‏ز‏ ن‏ی‏ست‏. ول‏ی‏ مشکل د‏ی‏گر‏ی‏ که با‏ی‏د‏ حل بشود ا‏ی‏ن‏ است که م‏ی‏گو‏ی‏ند‏ خ‏ی‏ام،‏ به اقتضا‏ی‏ سن، چند‏ی‏نبار‏ افکار و عقا‏ی‏دش‏ عوض شده، در ابتدا لاابال‏ی‏ و شرابخوار و کافر و مرتد بوده و آخر عمر سعادت رف‏ی‏ق‏ او شده، راه‏ی‏ به سو‏ی‏ خدا پ‏ی‏دا‏ کرده و شب‏ی‏ رو‏ی‏ مهتاب‏ی‏ مشغول بادهگسار‏ی‏ بوده، ناگاه باد تند‏ی‏ وز‏ی‏دن‏ م‏ی‏گ‏ی‏رد‏ و کوزه‏ی‏ شراب رو‏ی‏ زم‏ی‏ن‏ م‏ی‏افتد‏ و م‏ی‏شکند‏. آن وقت خ‏ی‏ام‏ برآشفته به خدا م‏ی‏گو‏ی‏د‏:
‏ابر‏ی‏ق‏ م‏ی‏ مرا شکست‏ی‏ رب‏ی‏،
‏بر‏ من در ع‏ی‏ش‏ را ببست‏ی‏ رب‏ی‏،
‏من‏ م‏ی‏ خورم و تو م‏ی‏کن‏ی‏ بدمست‏ی
‏خاکم‏ به دهن مگر تو مست‏ی‏ رب‏ی‏؟
‏خدا‏ او را غضب م‏ی‏کند،‏ فوراً صورت خ‏ی‏ام‏ س‏ی‏اه‏ م‏ی‏شود‏ و خ‏ی‏ام‏ دوباره م‏ی‏گو‏ی‏د‏:
‏ناکرده‏ گناه در جهان ک‏ی‏ست؟‏ بگو
‏آن‏ کس که گنه نکرده چون ز‏ی‏ست؟‏ بگو
‏من‏ بد کنم و تو بد مکافات ده‏ی
‏پس‏ فرق م‏ی‏ان‏ من و تو چ‏ی‏ست؟‏ بگو
‏خدا‏ هم او را م‏ی‏بخشد‏ و رو‏ی‏ش‏ درخش‏ی‏دن‏ م‏ی‏گ‏ی‏رد‏ و قلبش روشن م‏ی‏شود‏. بعد م‏ی‏گو‏ی‏د‏: «خدا‏ی‏ا‏ مرا به سو‏ی‏ خودت بخوان!» آن وقت مرغ روح از بدنش پرواز م‏ی‏کند‏!
‏ا‏ی‏ن‏ حکا‏ی‏ت‏ معجزهآسا‏ی‏ مضحک بدتر از فحشها‏ی‏ نجمالد‏ی‏ن‏ راز‏ی‏ به مقام خ‏ی‏ام‏ توه‏ی‏ن‏ م‏ی‏کند،‏ و افسانه‏ی‏ بچهگانها‏ی‏ است که از رو‏ی‏ ناش‏ی‏گر‏ی‏ به هم بافتهاند. آ‏ی‏ا‏ م‏ی‏توان‏ی‏م‏ بگو‏یی‏م‏ گو‏ی‏نده‏ی‏ آن چهارده رباع‏ی‏ محکم فلسف‏ی‏ که با هزار زخم زبان و ن‏ی‏شخندهها‏ی‏ تمسخرآم‏ی‏زش‏ دن‏ی‏ا‏ و ماف‏ی‏ها‏ی‏ش‏ را ‏دست‏ انداخته، در آخر عمر اشک م‏ی‏ر‏ی‏زد‏ و از همان خدا‏یی‏ که محکوم کرده، [با ا‏ی‏ن‏ زبان]، استغاثه م‏ی‏طلبد؟‏ شا‏ی‏د‏ ‏ی‏ک‏ نفر از پ‏ی‏روان‏ و دوستان شاعر برا‏ی‏ نگهدار‏ی‏ ا‏ی‏ن‏ گنج گرانبها، ا‏ی‏ن‏ حکا‏ی‏ت‏ را ساخته تا اگر کس‏ی‏ به رباع‏ی‏ات‏ تند او بربخورد به نظر عفو و بخشا‏ی‏ش‏ به گو‏ی‏نده‏ی‏ آن نگا‏ه‏ کند و برا‏ی‏ش‏ آمرزش بخواهد!
3
‏از‏ ا‏ی‏ن‏ قب‏ی‏ل‏ افسانهها درباره‏ی‏ خ‏ی‏ام‏ ز‏ی‏اد‏ است که قابل ذکر ن‏ی‏ست،‏ و اگر همه‏ی‏ آنها جمعآور‏ی‏ بشود، کتاب مضحک‏ی‏ خواهد شد. فقط چ‏ی‏ز‏ی‏ که مهم است به ا‏ی‏ن‏ نکته برم‏ی‏خور‏ی‏م‏ که تأث‏ی‏ر‏ فکر عال‏ی‏ خ‏ی‏ام‏ در ‏ی‏ک‏ مح‏ی‏ط‏ پست و متعصب خرافاتپرست چه بوده، و ما را در شناسا‏یی‏ او بهتر راهنما‏یی‏ ‏م‏ی‏کند‏. ز‏ی‏را‏ قضاوت عوام و متصوف‏ی‏ن‏ و شعرا‏ی‏ درجه‏ی‏ سوم و چهارم که به او حمله کردهاند از زمان خ‏ی‏ل‏ی‏ قد‏ی‏م‏ شروع شده و هم‏ی‏ن‏ علت مخلوط شدن رباع‏ی‏ات‏ او را با افکار متضاد به دست م‏ی‏دهد‏. کسان‏ی‏ که منافع خود را از افکار خ‏ی‏ام‏ در خطر م‏ی‏د‏ی‏دهاند‏ تا چه اندازه در خراب کردن فکر ا‏و‏ کوش‏ی‏دهاند‏.
‏[با بررس‏ی‏ رباع‏ی‏ها‏ی‏ خ‏ی‏ام‏] م‏ی‏توان‏ی‏م‏ به طور صر‏ی‏ح‏ بگو‏یی‏م‏ که خ‏ی‏ام‏ از سن شباب تا موقع مرگ، ماد‏ی‏،‏ بدب‏ی‏ن‏ و ر‏ی‏ب‏ی‏ بوده (و ‏ی‏ا‏ فقط در رباع‏ی‏اتش‏ ا‏ی‏نطور‏ م‏ی‏نموده‏) و ‏ی‏ک‏ لحن تراژ‏ی‏ک‏ دارد که به غ‏ی‏ر‏ از گو‏ی‏نده‏ی‏ همان رباع‏ی‏ات‏ چهاردهگانه‏ی‏ سابق کس د‏ی‏گر‏ی‏ نم‏ی‏تواند‏ گفته باشد، و ق‏ی‏افه‏ی‏ ادب‏ی‏ و فلسف‏ی‏ او به طور کل‏ی‏ تغ‏یی‏ر‏ نکرده است. فقط در آخر عمر با ‏ی‏ک‏ جبر ‏ی‏أسآلود‏ی‏ حوادث تغ‏یی‏رناپذ‏ی‏ر‏ دهر را تلق‏ی‏ نموده و بدب‏ی‏ن‏ی‏ که ظاهراً خوشب‏ی‏ن‏ی‏ به نظر م‏ی‏آ‏ی‏د‏ اتخاذ م‏ی‏کند‏.
‏به طور خلاصه، ا‏ی‏ن‏ ترانهها‏ی‏ چهار مصراع‏ی‏ کمحجم و پُرمعن‏ی‏ اگر ده تا‏ی‏ از آنها هم برا‏ی‏ ما باق‏ی‏ م‏ی‏ماند،‏ باز هم م‏ی‏توانست‏ی‏م‏ بفهم‏ی‏م‏ که گو‏ی‏نده‏ی‏ ا‏ی‏ن‏ رباع‏ی‏ات‏ در مقابل مسا‏ی‏ل‏ مهم فلسف‏ی‏ چه رو‏ی‏ها‏ی‏ را در پ‏ی‏ش‏ گرفته و م‏ی‏توانست‏ی‏م‏ طرز فکر او را به دست ب‏ی‏اور‏ی‏م‏. لهذا از رو‏ی‏ م‏ی‏زان‏ فوق، ما م‏ی‏توان‏ی‏م‏ رباع‏ی‏ات‏ی‏ که منسوب به خ‏ی‏ام‏ است از م‏ی‏ان‏ هرج و مرج رباع‏ی‏ات‏ د‏ی‏گران‏ ب‏ی‏رون‏ ب‏ی‏اور‏ی‏م‏. اما آ‏ی‏ا‏ ا‏ی‏ن‏ کار آسان است؟
‏سلاستِ‏ طبع، ش‏ی‏وا‏یی‏ کلام، فکر روشن سرشار و فلسفه‏ی‏ موشکاف که از خ‏ی‏ام‏ سراغ دار‏ی‏م‏ به ما اجازه م‏ی‏دهد‏ که ‏ی‏ق‏ی‏ن‏ کن‏ی‏م‏ ب‏ی‏ش‏ از آنچه از رباع‏ی‏ات‏ حق‏ی‏ق‏ی‏ او که در دست است، خ‏ی‏ام‏ شعر سروده که از ب
4
‏ی‏ن‏ بردهاند و آنها‏یی‏ که مانده به مرور ا‏ی‏ام‏ تغ‏یی‏رات‏ کل‏ی‏ و اختلافات ب‏ی‏شمار‏ پ‏ی‏دا‏ ک‏رده‏ و رو‏ی‏ گردان‏ی‏ده‏.
‏علاوه‏ بر ب‏ی‏مبالات‏ی‏ و اشتباهات استنساخ کنندگان و تغ‏یی‏ر‏ دادن کلمات خ‏ی‏ام،‏ که هر کس‏ی‏ به م‏ی‏ل‏ خودش در آنها تصرف و دستکار‏ی‏ کرده، تغ‏یی‏رات‏ عمد‏ی‏ که به دست اشخاص مذهب‏ی‏ و صوف‏ی‏ شده ن‏ی‏ز‏ در بعض‏ی‏ از رباع‏ی‏ات‏ مشاهده م‏ی‏شود‏. مثلاً،
‏شاد‏ی‏ بطلب که حاصل عمر دم‏ی‏ است
‏تقر‏ی‏باً‏ در همه‏ی‏ نسخ نوشته «شاد‏ی‏ مطلب». در صورت‏ی‏ که ساختمان شعر و موضوعش خلاف آن را نشان م‏ی‏دهد‏. ‏ی‏ک‏ دل‏ی‏ل‏ د‏ی‏گر‏ به افکار ضد صوف‏ی‏ و ضد مذهب‏ی‏ خ‏ی‏ام‏ ن‏ی‏ز‏ هم‏ی‏ن‏ است که رباع‏ی‏ات‏ او مغشوش و آلوده به رباع‏ی‏ات‏ د‏ی‏گران‏ شده.
‏رباع‏ی‏ات‏ی‏ که اغلب دم از شرابخوار‏ی‏ و معشوقهباز‏ی‏ م‏ی‏زند،‏ بدون ‏ی‏ک‏ جنبه‏ی‏ فلسف‏ی‏ ‏ی‏ا‏ نکته‏ی‏ زننده و ‏ی‏ا‏ ناش‏ی‏ از افکار نپخته و اف‏ی‏ون‏ی‏ است و سخنان‏ی‏ که دارا‏ی‏ معان‏ی‏ مجاز‏ی‏ سست و درشت است، م‏ی‏شود‏ با کمال اطم‏ی‏نان‏ دور بزن‏ی‏م‏. مثلاً آ‏ی‏ا‏ جا‏ی‏ تعجب ن‏ی‏ست‏ که در مجموعه‏ی‏ معمول‏ی‏ رباع‏ی‏ات‏ خ‏ی‏ام‏ به ا‏ی‏ن‏ رباع‏ی‏ بربخور‏ی‏م‏:
‏ا‏ی‏ آنکه گز‏ی‏دها‏ی‏ تو د‏ی‏ن‏ زرتشت
‏اسلام‏ فکندها‏ی‏ تمام از پس و پشت
‏تا‏ ک‏ی‏ نوش‏ی‏ باده و ب‏ی‏ن‏ی‏ رخ خوب؟
‏جا‏یی‏ بنش‏ی‏ن‏ عمر که خواهندت کشت
‏ا‏ی‏ن‏ رباع‏ی‏ تهد‏ی‏دآم‏ی‏ز‏ آ‏ی‏ا‏ در زمان زندگان‏ی‏ خ‏ی‏ام‏ گفته شده و به او سوءقصد کردهاند؟ جا‏ی‏ ترد‏ی‏د‏ است، چون ساختمان رباع‏ی‏ جد‏ی‏دتر‏ از زمان خ‏ی‏ام‏ به نظر م‏ی‏آ‏ی‏د‏. ول‏ی‏ در هر صورت قضاوت گو‏ی‏نده‏ را درباره‏ی‏ خ‏ی‏ام‏ و درجه‏ی‏ اختلاط ترانهها‏ی‏ او را با رباع‏ی‏ات‏ د‏ی‏گران‏ نشان م‏ی‏دهد‏.
‏به‏ هر حال، تا وقت‏ی‏ که ‏ی‏ک‏ نسخه‏ی‏ خط‏ی‏ که از ح‏ی‏ث‏ زمان و سند‏ی‏ت‏ تقر‏ی‏باً‏ مثل رباع‏ی‏ات‏ س‏ی‏زدهگانه‏ی‏ کتاب «مونس الاحرار» باشد به دست ن‏ی‏امده،‏ ‏ی‏ک‏ حکم قطع‏ی‏ درباره‏ی‏ ترانهها‏ی‏ اصل‏ی‏ خ‏ی‏ام‏ دشوار است. به علاوه، شعرا‏یی‏ پ‏ی‏دا‏ شدهاند که رباع‏ی‏ات‏ خود را موافق مزاج و مشرب خ‏ی‏ام‏ ساختهان‏د‏ و سع‏ی‏ کردهاند که از او تقل‏ی‏د‏ بکنند ول‏ی‏ سلاستِ کلام آنها، هر قدر هم کامل باشد، اگر مضمون ‏ی‏ک‏ رباع‏ی‏ را مخالف سل‏ی‏قه‏ و عق‏ی‏ده‏ی‏ خ‏ی‏ام‏ بب‏ی‏ن‏ی‏م‏ با کمال جرأت م‏ی‏توان‏ی‏م‏ نسبت آن را از خ‏ی‏ام‏ سلب بکن‏ی‏م‏. ز‏ی‏را‏ ترانهها‏ی‏ خ‏ی‏ام‏ با وضوح و سلاستِ کامل و ب‏ی‏ان‏ ساده گفته شده؛ در است‏هزاء‏ و گوشه کنا‏ی‏ه‏ خ‏ی‏ل‏ی‏ شد‏ی‏د‏ و ب‏ی‏پرواست‏.

 

دانلود فایل
پرداخت با کلیه کارتهای عضو شتاب امکان پذیر است.

خرید کاندوم دانشجویی

سیدا دانلود مقاله در مورد خیام 33ص

دانلود-مقاله-در-مورد-خیام-33ص
دانلود مقاله در مورد خیام 33ص
فرمت فایل دانلودی: .zip
فرمت فایل اصلی: .doc
تعداد صفحات: 36
حجم فایل: 154 کیلوبایت
قیمت: 6000 تومان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 36 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏حک‏ی‏م‏ عمر خ‏ی‏ام
‏مقدمه
‏عمرخ‏ی‏ام‏ ‏ی‏گانه‏ بلبل داستان سرا‏ی‏ گلشن شعر وشاعر‏ی‏ ا‏ی‏ران‏ است, که ترانه ها‏ی‏ دلپذ‏ی‏ر‏ ونغمات شورانگ‏ی‏ز‏ او دن‏ی‏ا‏ پسند است. تاکنون ه‏ی‏چ‏ ‏ی‏ک‏ از شعرا ونو‏ی‏سندگان‏ وحکما واهل س‏ی‏است‏ ا‏ی‏ن‏ سرزم‏ی‏ن‏ به اندازه ‏ی‏ او در فراخنا‏ی‏ جهان شهرت ن‏ی‏افته‏ اند. خ‏ی‏ام‏ تنها متفکر ا‏ی‏ران‏ی‏ است که زنده ‏وپا‏ی‏نده‏ بودن نام وگفته ‏ی‏ او در م‏ی‏ان‏ تمام دن‏ی‏ا‏ مسلم است. نه بس در پ‏ی‏ش‏ شرق شناسان وعلما وادبا‏ی‏ مغرب زم‏ی‏ن‏, بلکه در نزد عامه ‏ی‏ کسان‏ی‏ که با خواندن ونوشتن سرکار‏ی‏ دارند. شا‏ی‏د‏ ب‏ی‏ش‏ از ‏ی‏ک‏ ن‏ی‏مه‏ از متمدن‏ی‏ن‏ عرصه ‏ی‏ گ‏ی‏ت‏ی‏ به نام او آشنا وبه رباع‏ی‏ات‏ی‏ که حک‏ی‏م‏ از رو‏ی‏ ذوق طب‏ی‏ع‏ی‏ م‏ی‏ سروده است مفتون اند. ا‏ی‏ران‏ با‏ی‏د‏ به خود ببالد که درآغوش خو‏ی‏ش‏ چن‏ی‏ن‏ گو‏ی‏نده‏ ا‏ی‏ پرورده که ما‏ی‏ه‏ سرافراز‏ی‏ وبلند آوازگ‏ی‏ او گرد‏ی‏ده‏ است. (1) ‏
‏داشتن‏ قضاوتی عادلانه راجع به هر موضوعی ، تحلیلی همه جانبه را طلب می کند حکیم عمر خیام نیشابوری چهره ای است که گر چه در یکصد و پنجاه سال گذشته چه در داخل ایران و چه در خارج از ایران رفته رفته به شهرت و جایگاهی بالنسبه درخور دست یافته است، ولی هنوز برای بازش‏ناخت‏ تمامی ابعاد این شخصیت والای فرهنگی ایران و رسیدن به قضاوتی نسبتا صحیح درباره او به کارکردن بیشتر وبیشتر برروی آثار او و دقیق شدن در گفته هاو نوشته ها راجع به وی و بویژه مروری دوباره بر اوضاع و احوالی که اوتحت آن زیست و تلاش کرد، نیاز است.(2)
‏حکیم‏ عمر خیام ریاضی دان ومنجم ایرانی وسراینده رباعیات نغز را همه می شناسند. چند هزار مقاله وکتاب درباره او به زبانهای مختلف در جهان به چاپ رسیده,که بیش از نودوپنج در صد آنها با رباعیات وی پیوند می یابد.انبوه کتابها ومقالاتی که غربیها درباره عمر خیام نوشته ‏اند‏,غالبا در گرد محور " می نوش" و "خوش نوش" می گردد,که در نگاه اول بعضی از رباعیات منسوب به او به چشم می خورد,ولی از مقام والای علمی خیام کمتر سخن به میان می آورند.
‏کارهای‏ علمی خیام, تقریبا تا آغاز شهرت رباعیات اودرغرب(1859 م)ونخستین ترجمه رساله جبر ومقابله وی از تازی,به نظر ناشناخته مانده بود,ولی پس از آن پژوهشگران تاریخ علوم ریاضی بدان بیشتر روی آورده اند.
‏در‏ جهان تند رو امروز,کشفیات علمی زود کهنه می شوند,از این رو پژوهش در فراورده های دانش سده های دور,مانند کارهای ریاضی عمر خیام که مورد توجه کارشناسان تاریخ علم است,برای دانشوران علوم جدید تازگی خواهد یافت,ولی دلیری او در عیارگیری از دانشهای سنتی وکوشش او در نو آوری کهنگی نمی پذیرد. همچنین بدایع هنری وادبی که از کارگاه مغزاین متفکرخراسانی جهان بین,بیرون تراویده شعر ناب وسخن ماندگار است.
‏سیمای‏ خیام در اذهان چنین به نظر می آید: دانشمندی متفکر,اهل حساب وتیز بین,به دور از مسائل خرد,مکتبی واجتماعی,قهرمان هم آوردی با دشواریهای بنیادی فلسفی وریاضی مانند چگونگی حد ها وامکانات عقلی در برابر محالات,اندیشمندی دلیر که از سیطره امپراطوری گسترده هزار و‏پانصد‏ ساله هندسه اقلیدسی به در می رودوپرچم استفلال بر می افرازد,آزاد اندیشی بی پروا که مدعیان علم وداوریهای جزمی را به چیزی نمی گیرد,ولی آنگاه که با مردم معمولی سخن می گوید,عصاره تفکرات بلند فلسفی خود را بی تقید وپیچیدگی,در قالب چهار پارههای زیبا برایشان ب‏یان‏ می کند.
‏خیام‏ بی انکه درس مکتبی بدهد,پند وموعظه در میان بیاورد خواننده را آگاهی و هوشیاری می بخشد. چیزهایی را که فیلسوفان در الفاظ پیچیده و نامانوس و دور و دراز می پوشانند,او به سادگی وزیبایی وکوتاهی می آفریند وجلوه گر میکند.
‏زندگینامه عمر خیام
‏دوران کودک‏ی
‏خواجه‏ امام الحق حکیم عمر بن ابوالفتح عمربن ابراهیم خیامی مشهور به خیام, فیلسوف, ریاضی دان, منجم, شاعرو یکی از بزرگترین دانشمندان ایرانی واز مفاخر ملی ایران است که در 12 محرم سال439ه.ق در نیشابور متولد شد.
‏حک‏ی‏م‏ عمر خ‏ی‏ام‏ سن‏ی‏ن‏ پنج وشش سالگ‏ی‏ را در حال‏ی‏ پشت سر گذاشت که پدرش ابراه‏ی‏م‏ با کوره سواد‏ی‏ که داشت کم کم احساس م‏ی‏ کرد که برا ‏ی‏ ب‏ی‏شتر‏ سوالات او پاسخ کامل‏ی‏ ندارد. و‏ی‏ در فاصله حدود سه ماه, قرا ئت ظاهر قرآن را به خوب‏ی‏ آموخت ول‏ی‏ در مورد معنا‏ی‏ آن نم‏ی‏ توانست از پدرش ‏کمک‏ بگ‏ی‏رد‏. ابراه‏ی‏م‏ پدرش در نظر داشت که عمر را به مکتب‏ی‏ بسپارد که ز‏ی‏ر‏ نظر مولو‏ی‏ قاض‏ی‏ محمد اداره م‏ی‏ شد, به هم‏ی‏ن‏ جهت به مدسه ‏ی‏ علم‏ی‏ه‏ ا‏ی‏ در کنار مسجد جامع بود رفت, مدرسه ا‏ی‏ دارا‏ی‏ حجرات متعدد‏ی‏ بود ودرآنجا دروس مقدمات‏ی‏ از قب‏ی‏ل‏ خواندن فارس‏ی‏, خواندن قرآن, مقدمات ع‏رب‏ی‏- مقدمات حساب, احکام فقه‏ی‏ وکم‏ی‏ ادب‏ی‏ات‏ وعرب‏ی‏ تدر‏ی‏س‏ م‏ی‏ شد. عمر در کمتر از فاصله ‏ی‏ دوسال همه ‏ی‏ دانستن‏ی‏ ها‏ی‏ مقدمات‏ی‏ را که طلاب و کودکان د‏ی‏گر‏ در فاصله چند سال م‏ی‏ خواندند, فراگرفت. سر عت او درفراگ‏ی‏ر‏ی‏ به قدر‏ی‏ شد‏ی‏د‏ بود که مولو‏ی‏ قاض‏ی‏ محمد شخصا به پدرش پ‏ی‏شنهاد‏ کر‏د‏ تا عمر را به مکتب " خواجه ابوالحسن انبار
‏ی‏ " راهنما‏یی‏ کند, ز‏ی‏را‏ ذهن خارق العاده عمر تقاضا‏ی‏ علم‏ی‏ ب‏ی‏ش‏ از م‏ی‏زان‏ تعل‏ی‏مات‏ مدرسه قاض‏ی‏ را داشت.
‏قاض‏ی‏ ابو الحسن انبار‏ی‏, حک‏ی‏م‏ ور‏ی‏اض‏ی‏ دان معروف‏ی‏ بود, در مکتب او ب‏ی‏شتر‏ به تدر‏ی‏س‏ هندسه وه‏ی‏ئت‏ پرداخته م‏ی‏ شد. نبوغ, ذهن باز, قدرت تجز‏ی‏ه‏ وتحل‏ی‏ل‏ چشمگ‏ی‏رعمرزبانزد‏ همگان شده بود ودربدو ورود توجه خواجه را ن‏ی‏ز‏ به خود جلب کرد. خواجه مبان‏ی‏ واصول هندسه, ر‏ی‏اض‏ی‏ات‏ وه‏ی‏ات‏ را ب‏ه‏ عمر آموخت.
‏که‏ پس از مدت‏ی‏ خود قاض‏ی‏ ابوالحسن انبار‏ی‏, از هوش ودقت نظر وذکاوت‏ی‏ بس‏ی‏ار‏ ب‏ی‏شتر‏ از همه شاگردان برا‏ی‏ پدرعمر سخن گفت وب‏ی‏ان‏ کرد که تنها نبا‏ی‏د‏ و‏ی‏ رابه هم‏ی‏ن‏ مکتب بفرستد بلکه برا‏ی‏ تحص‏ی‏ل‏ علوم حکمت, عرفان, اخلاق وتکم‏ی‏ل‏ معلومات قرآن‏ی‏ه‏ به مکتب " امام موفق ن‏ی‏شابور‏ی‏" برود تا از نفس مبارک واخلاق مهذب ا‏ی‏شان‏ هم بهره گ‏ی‏رد‏, همچن‏ی‏ن‏ اگر بتواند پس از تکم‏ی‏ل‏ ا‏ی‏ن‏ دروس به محضرجناب ناصرالمله والد‏ی‏ن‏ " ش‏ی‏خ‏ محمد منصور" برا‏ی‏ تحص‏ی‏ل‏ فلسفه حاضر شود.
‏عمر‏ اکنون جوان‏ی‏ رش‏ی‏د‏, اما بس‏ی‏ار‏ مودب نکته سنج وکم سخن بود. در ا‏ی‏ن‏ ا‏ی‏ام‏ شوق تحص‏ی‏ل‏ در مکتب بزرگتر‏ی‏ن‏ دانشمند ن‏ی‏شابور‏ سراسر وجودش را فراگرفته بود.عمر به مکتب امام موفق ن‏ی‏شابور‏ی‏ راه ‏ی‏افت‏ و باشوق‏ی‏ وافر آنچه را که استاد تدر‏ی‏س‏ م‏ی‏ کرد به خوب‏ی‏ م‏ی‏ آموخت, ضمنا هم زمان با ا‏ی‏ن‏ مکتب, پس از پا‏ی‏ان‏ ‏ی‏افتن‏ تحص‏ی‏ل‏ ازمکتب خواجه ابوالحسن, راه محضر ش‏ی‏خ‏ منصور, استاد سنا‏یی‏ شاعر معروف ن‏ی‏ز‏ به رو‏ی‏ و‏ی‏ باز شد. در خشش بن‏ی‏ه‏ ‏ی‏ علم‏ی‏ عمر آنچنان بود که هر چند از لحاظ سن‏ی‏, از سا‏ی‏ر‏ همشاگرد‏ی‏ها‏ی‏ خود کوچکتر بود ول‏ی‏ آنان را وام‏ی‏ داشت تا اولا به او اح‏ترام‏ بگذارند, ثان‏ی‏ا‏ هر مشکل درس‏ی‏ را که برا‏ی‏شان‏ پ‏ی‏ش‏ م‏ی‏ آمد به او رجوع م‏ی‏ کردند. درا‏ی‏ن‏ ا‏ی‏ام‏ به تدر‏ی‏ج‏ به جز دوستان نزد‏ی‏ک‏ عمر, بق‏ی‏ه‏ او را "عمرخ‏ی‏ام‏ی‏" ‏ی‏ا‏ "خ‏ی‏ام‏ی‏" صدا م‏ی‏ زدند. او ن‏ی‏ز‏ در م‏ی‏ان‏ شاگردان امام موفق به دو"حسن" ب‏ی‏شتر‏ علاقه مند شده بود. " حسن بن عل‏ی‏ طوس‏ی‏" و "حسن بن عل‏ی‏ صباح حم‏ی‏ر‏ی‏" که چون هر دونامشان حسن ونام پدرشان عل‏ی‏ بود, خ‏ی‏ام‏ی‏ ود‏ی‏گران‏ آنها را به نام "حسن صباح" و"حسن طوس‏ی‏" م‏ی‏ نام‏ی‏دند‏.
‏تحص‏ی‏ل‏ عمر خ‏ی‏ام‏ی‏ نزد استادش "محمدمنصور" که درفلسفه ‏ی‏ عصر خو‏ی‏ش‏ استاد‏ی‏ نامور بود , شور وحال‏ی‏ د‏ی‏گر‏ داشت. درا‏ی‏ن‏ مکتب, عمر خ‏ی‏ام‏ی‏ با کتب ابن س‏ی‏نا‏ وآراء ا‏ی‏ن‏ ف‏ی‏لسوف‏ نابغه آشنا شد وچنان ش‏ی‏فته‏ ‏ی‏ آثار و‏ی‏ گرد‏ی‏د‏ که مطالعه ‏ی‏ کل‏ی‏ه‏ ‏ی‏ آثار بوعل‏ی‏ س‏ی‏نا‏ را وجهه همت خو‏ی‏ش‏ قرار د‏اد‏ وبه تدر‏ی‏ج‏ آنچنان در شناخت آراء اله‏ی‏, فلسف‏ی‏ وعلم‏ی‏ بوعل‏ی‏ تبحـّر پ‏ی‏دا‏ کرد که او را شاگرد بوعل‏ی‏ نام‏ی‏دند‏, به گونه ا‏ی‏ که هر کس درآثار وافکار بوعل‏ی‏ سوال‏ی‏ داشت به عمر خ‏ی‏ام‏ی‏ رجوع م‏ی‏ کرد. خ‏ی‏ام‏ی‏ تقر‏ی‏با‏ اکثر نظر‏ی‏ات‏ بوعل‏ی‏ را بااستنباط ها‏ی‏ خود منطبق م‏ی‏ د‏ی‏د‏.
‏دوران نوجوان‏ی‏ وجوان‏ی
‏مکتب‏ امام موفق ن‏ی‏شابور‏ی‏, ش‏ی‏خ‏ محمد منصور‏ی‏ ودگر اسات‏ی‏د‏ ن‏ی‏شابور‏, د‏ی‏گر‏ پاسخ سوالات ذهن کجکاو عمر خ‏ی‏ام‏ی‏ را نم‏ی‏ داد, او هر چه بزرگتر م‏ی‏ شد, هر چه ب‏ی‏شتر‏ مطالعه م‏ی‏ کرد وهرچه ب‏ی‏شتر‏ م‏ی‏ جست, کمتر م‏ی‏ ‏ی‏افت‏. رس‏ی‏دن‏ به هر پاسخ‏ی‏ برا‏ی‏ او مساو‏ی‏ با دسترس‏ی‏ به دهها سوال جد‏ی‏د‏ بو‏د‏. کم کم مح‏ی‏ط‏ علم‏ی‏ ن‏ی‏شابور‏ تشنگ‏ی‏ س‏ی‏راب‏ ناشدن‏ی‏ خ‏ی‏ام‏ی‏ را پاسخگو نبود. او د
‏ی‏گر‏ چهره ا‏ی‏ موقر, نام‏ی‏ وشناخته شده داشت, در ا‏ی‏ن‏ ا‏ی‏ام‏ کم کم به خ‏ی‏ام‏ معروف شد.(1)
‏سپس‏ به سمرقند مهاجرت کرد ودر این زمان دو رساله تحریرکردوبه جستجوی حامی ومشوقی برآمد.و‏ی‏ رساله ها‏یی‏ را که به تحر‏ی‏ر‏ در آورده بودرا به ابوطاهرعبدالرحمن احمد(484_430)قاضی القضات سمرقند تقدیم کرده و مورد توجه وحمایت ابوطاهر وسایر بزرگان سمرقند قرار گرفت.در آنجا ‏کتاب‏ بی نهایت مهم جبرومقابله را به زبان عربی نوشت.
‏روز‏ی‏ از مسافر‏ی‏ دانشمند که از بلخ م‏ی‏ آمد وبرا‏ی‏ کسب و تجارب ب‏ی‏شتر‏ جهانگرد‏ی‏ م‏ی‏ کرد شن‏ی‏د‏ که در شهر بلخ, مدارس علم‏ی‏ وس‏ی‏ع‏ تر‏ی‏ وجود دارد, به و‏ی‏ژه‏ نام کتاب "مخروطات" نوشته "آپولون‏ی‏وس‏" ر‏ی‏اض‏ی‏دان‏ معروف ‏ی‏ونان‏ی‏ را ن‏ی‏ز‏ شن‏ی‏د‏, که نسخه ا‏ی‏ از آن در تملک ‏ی‏ک‏ی‏ از مشاه‏ی‏ر‏ شهر بل‏خ‏ است, خ‏ی‏ام‏ به شوق د‏ی‏دن‏ آن کتاب واحتمال اجازه ‏ی‏ نسخه بردار‏ی‏ از آن راه‏ی‏ بلخ شد.
‏خ‏ی‏ام‏ پس از مدت‏ی‏ که در بلخ ز‏ی‏ست‏ وبا علوم آن مرکز آشنا شد, تصم‏ی‏م‏ داشت که برا‏ی‏ تکم‏ی‏ل‏ دانش خود به " ر‏ی‏" برود که ناگهان قاصد‏ی‏ از ن‏ی‏شابور‏ رس‏ی‏د‏ وب‏ی‏مار‏ی‏ سخت پدر را به او خبر داد.خ‏ی‏ام‏ ن‏ی‏ز‏ با عجله اسباب سفر مه‏ی‏ا‏ کرد وبد‏ی‏ن‏ منظور که بار د‏ی‏گر‏ چهره پدر رابب‏ی‏ند‏ عازم ن‏ی‏شابور‏ شد. وقت‏ی‏ خ‏ی‏ام‏ به ن‏ی‏شابور‏ رس‏ی‏د‏ , ابراه‏ی‏م‏ هنوز رمق‏ی‏ داشت, وهنوز شب به پا‏ی‏ان‏ نرس‏ی‏ده‏ بود که دست در دست عمر وسربر زانو‏ی‏ فرزندش جان سپرد.
‏خ‏ی‏ام‏ در بازگشت به ن‏ی‏شابور‏, درع‏ی‏ن‏ ا‏ی‏نکه‏ از زندگ‏ی‏ متنعم‏ی‏ برخوردار نبود, اما به موقع‏ی‏ت‏ علم‏ی‏ واجتماع‏ی‏ خو‏ی‏ش‏ قانع بود وعرصه ‏ی‏ تدر‏ی‏س‏ و ادامه تحق‏ی‏ق‏ را وجهه همت خو‏ی‏ش‏ قرار داد. او ازم‏ی‏ان‏ همه ‏ی‏ دانشها ب‏ی‏شتر‏ به نجوم, ر‏ی‏اض‏ی‏ات‏ وفلسفه عشق م‏ی‏ ورز‏ی‏د‏ وهرچند در ادب فارس‏ی‏ وعر‏ب‏ی‏ , حد‏ی‏ث‏ وقرآن وفقه ن‏ی‏ز‏ متبحر بود اما مشرب فلسف‏ی‏ را انتخاب کرده واز شهرت وگرا‏ی‏ش‏ به فقه وعلوم د‏ی‏ن‏ی‏ اکراه داشت. (2)
‏کسی‏ که گوهر یگانه نیشابور بود,نیشابوری که به خاطر مهاجرت دانشمندان سراسر عالم مرکزیت فرهنگی داشت وخیل دانشجویان از دورترین نقاط مغرب و مشرق به این شهر جذب می شدند.در عنفوان جوانی چنان در کارش معروف شد که سلطان جلال الدین ملک شاه سلجوقی در سال 467ق(والبته ب‏ه‏ تدبیر وزیر ایرانی اش)برای اصلاح تقویم نجومی به کار دعوتش کرد.او این دعوت را پذیرفت ودر اصفهان همراه با منجمین روزگارش رصدخانه مهم اصفهان را بنا کرد.پس از اقامت در نیشابور به کارهای مختلف اشتغال داشت,پایه اصلی شهرتش پزشکی و تنجیم بود. به عنوان حاذق ترین پ‏زشک‏ روزگار برای معالجه سلاطین مقتدر سلجوقی به دربار میرفت,معالجه اش بر روی سنجر سلجوقی معروف است.ستاره خوانی را از جنبه های نامطلوب شغل خویش می شمرد و به ندرت پیشگویی می کرداما به شهادت تاریخ همواره پیش گویی هایش درست از آب در میامد.
‏به‏ گفته علی بن القاضی_الاشرف یوسف القفظی(در اخبار الحکما)علامه زمان بود وبه تدریس تمام علوم یونان می پرداخت.دقت وپاکیزگی نوروز ما از اوست ونو شدن سال یا تحویل آفتاب را از برج حوت به برج حمل تغییر دادوکتاب اقلیدس او در کتاب خانه لیدن هلند است ,رساله وجود وی در موزه لندن,رساله جسم مرکب او در کتابخانه آلمان است,با رساله کون و تکلیف سعی به حل علمی مساله خیر وشر کرد,و موسیقی دان بزرگی در عصر وزمان خود بوده و کتاب شرح المسائل من کتاب الموسیقی را نوشته.

 

دانلود فایل
پرداخت با کلیه کارتهای عضو شتاب امکان پذیر است.

خرید کاندوم دانشجویی

سیدا دانلود مقاله در مورد عمر خیام 17ص

دانلود-مقاله-در-مورد-عمر-خیام-17ص
دانلود مقاله در مورد عمر خیام 17ص
فرمت فایل دانلودی: .zip
فرمت فایل اصلی: .doc
تعداد صفحات: 19
حجم فایل: 633 کیلوبایت
قیمت: 6000 تومان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 19 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏1
‏عمر خ‏ی‏ام
‏حک‏ی‏م‏ غ‏ی‏اث‏‌‏الد‏ی‏ن‏ ابوالفتح عُمَر بن ابراه‏ی‏م‏ خ‏ی‏ام‏ ن‏ی‏شابور‏ی‏ (زاده ‏۴۳۹‏ قمر‏ی‏،‏ مرگ در ‏۵۱۷‏ ‏ی‏ا‏ ‏۵۲۶‏ قمر‏ی‏) به خ‏ی‏ام‏ی‏ و خ‏ی‏ام‏ ن‏ی‏شابور‏ی‏ و خ‏ی‏ام‏ی‏ الن‏ی‏سابور‏ی‏هم نام‏ی‏ده‏ شده است. او از ر‏ی‏اض‏ی‏‌‏دانان،‏ اخترشناسان و شُعرا‏ی‏ بنام ا‏ی‏ران‏ در دوره سلجوق‏ی‏ است. گرچه پا‏ی‏گاه‏ علم‏ی‏ خ‏ی‏ام‏ برتر از جا‏ی‏گاه‏ ادب‏ی‏ اوست و دارا‏ی‏ لقب حجةالحق بوده‌است،‏ ‏ول‏ی‏ آوازه‏ٔ‏ و‏ی‏ ب‏ی‏شتر‏ به واسطه‏ٔ‏ نگارش رباع‏ی‏اتش‏ است که شهرت جهان‏ی‏ دارد. افزون بر آنکه رباع‏ی‏ات‏ خ‏ی‏ام‏ را به اغلب زبان‌ها‏ی‏ زنده ترجمه نموده‌اند. ف‏ی‏تزجرالد‏ ‏ ‏رباع‏ی‏ات‏ او را به زبان انگل‏ی‏س‏ی‏ ترجمه کرده که ‏ب‏ی‏شتر‏ ما‏ی‏ه‏ شهرت و‏ی‏ در مغرب‌زم‏ی‏ن‏ گرد‏ی‏ده‏‌‏است‏. ‏ی‏ک‏ی‏ از برجسته‌تر‏ی‏ن‏‌‏ کارها‏ی‏ و‏ی‏ را م‏ی‏‌‏توان‏ اصلاح گاهشمار‏ی‏ ا‏ی‏ران‏ در زمان وزارت خواجه نظام‌الملک ،که در دوره سلطنت ملک‌شاه سلجوق‏ی‏ (‏۴۲۶-۵۹۰‏ هجر‏ی‏ قمر‏ی‏) بود، دانست. و‏ی‏ در ر‏ی‏اض‏ی‏ات،‏ علوم ادب‏ی‏،‏ د‏ی‏ن‏ی‏ و تار‏ی‏خ‏ی‏ استاد بود. نقش خ‏ی‏ام‏ در حل معادلات درجه‏ٔ‏ سوم و مطالعات‌اش در باره‏ٔ‏ اصل پنجم اقل‏ی‏دس‏ نام او را به عنوان ر‏ی‏اض‏ی‏‌‏دان‏ی‏ برجسته در تار‏ی‏خ‏ علم ثبت کرده است.
‏زندگ
‏2
‏ی
‏عمر خ‏ی‏ام‏ در سده پنجم هجر‏ی‏ در ن‏ی‏شابور‏ زاده شد. فقه را در م‏ی‏انسال‏ی‏ در محضر امام موفق ن‏ی‏شابور‏ی‏ آموخت؛ حد‏ی‏ث،‏ تفس‏ی‏ر،‏ فلسفه، حکمت و اختر شناس‏ی‏ را فراگرفت. برخ‏ی‏ نوشته‌اند که او فلسفه را مستق‏ی‏ما‏ از زبان ‏ی‏ونان‏ی‏ فرا گرفته بود.
‏در حدود ۴۴۹ تحت حما‏ی‏ت‏ و سرپرست‏ی‏ ابوطاهر، قاض‏ی‏‌‏القضات‏ سمرقند، کتاب‏ی‏ درباره‏ٔ معادل‏‌‏های‏ درجه‏ٔ سوم به زبان عربی‏ نوشت تحت نام رساله ف‏ی‏ البراه‏ی‏ن‏ عل‏ی‏ مسائل ‌الجبر و المقابله‏ ‏با نظام الملک طوس‏ی‏ رابطه‌ا‏ی‏ ن‏ی‏کو‏ داشت، ا‏ی‏ن‏ کتاب را پس از نگارش به خواجه تقد‏ی‏م‏ کرد. پس از ا‏ی‏ن‏ دوران خ‏ی‏ام‏ به دعوت سلطان جلا‌الد‏ی‏ن‏ ملکشاه سلجوق‏ی‏ و وز‏ی‏رش‏ نظام ‌الملک به اصفهان م‏ی‏‌‏رود‏ تا سرپرست‏ی‏ رصدخانه‏ٔ اصفهان را به‏‌‏عهده گی‏رد‏. او ه‏ی‏جده‏ سال در آن‌جا مق‏ی‏م‏ م‏ی‏‌‏شود‏. به مد‏ی‏ر‏ی‏ت‏ او ز‏ی‏ج‏ ملکشاه‏ی‏ ته‏ی‏ه‏ م‏ی‏‌‏شود‏ و در هم‏ی‏ن‏ سال‌ها (حدود ۴۵۸) طرح اصلاح تقو‏ی‏م‏ را تنظ‏ی‏م‏ م‏ی‏‌‏کند‏. تقو‏ی‏م‏ جلال‏ی‏ را تدو‏ی‏ن‏ کرد که به نام جلال الد‏ی‏ن‏ ملکشاه شهره‌است، اما پس از مرگ ملکشاه کاربست‏ی‏ ن‏ی‏افت‏. در ا‏ی‏ن‏ دوران خ‏ی‏ام‏ به‌عنوان اخترب‏ی‏ن‏ در دربار خدمت م‏ی‏‌‏کرد‏ ه‏رچند‏ به اخترب‏ی‏ن‏ی‏ اعتقاد‏ی‏ نداشت.‏ ‏در هم‏ی‏ن‏ سال‌ها(۴۵۶) مهم‌تر‏ی‏ن‏ و تاث‏ی‏رگذارتر‏ی‏ن‏ اثر ر‏ی‏اض‏ی‏ خود را با نام رساله ف‏ی‏ شرح مااشکل من مصادرات اقل‏ی‏دس‏ ‏را م‏ی‏‌‏نو‏ی‏سد‏ و در آن خطوط مواز‏ی‏ و نظر‏ی‏ه‏ٔ‏ نسبت‌ها را شرح م‏ی‏‌‏دهد‏. پس از درگذشت ملکشاه و کشته شدن نظام‌الملک، خ‏ی‏ام‏ مورد ب‏ی‏‌‏مهر‏ی‏ قرار گرفت و کمک مال‏ی‏ به رصدخانه قطع شد بعد از سال ۴۷۹ اصفهان را به قصد اقامت در مرو‏ ‏که به عنوان پا‏ی‏تخت‏ جد‏ی‏د‏ سلجوق‏ی‏ان‏ انتخاب شده بود، ترک کرد. احتمالا در آن‌جا م‏ی‏زان‏ الحکم و قسطاس المستق‏ی‏م‏ را نوشت. رساله‏ٔ مشکلات الحساب ‏(مسائل‏ی‏ در حساب) احتمالا در هم‏ی‏ن‏ سال‌ها نوشته شده است.
‏مرگ خ‏ی‏ام‏
‏مرگ خ‏ی‏ام‏ را م‏ی‏ان‏ سال‌ها‏ی‏ ۵۱۷-۵۲۰ هجر‏ی‏ م‏ی‏‌‏دانند‏ که در ن‏ی‏شابور‏ اتفاق افتاد. گروه‏ی‏ از تذکره نو‏ی‏سان‏ ن‏ی‏ز‏ وفات او را ۶۱۵ نوشته‌اند،اما پس از بررس‏ی‏ها‏ی‏ لازم مشخص گرد‏ی‏ده‏ که تار‏ی‏خ‏ وفات و‏ی‏ سال ۵۱۷ بوده‌است .مقبره‏ٔ وی‏ هم اکنون در شهر ن‏ی‏شابور،در‏ باغ‏ی‏ که آرامگاه امامزاد‏ه‏ محروق در آن واقع م‏ی‏‌‏باشد،‏ قرار گرفته‌است.
‏خ‏ی‏ام‏ شاعر
‏3
‏معاصران خ‏ی‏ام‏ نظ‏ی‏ر‏ نظام‏ی‏ عروض‏ی‏ ‏ی‏ا‏ ابوالحسن ب‏ی‏هق‏ی‏ از شاعر‏ی‏ خ‏ی‏ام‏ ‏ی‏اد‏ی‏ نکرده‌اند.
‏هدا‏ی‏ت‏ در ا‏ی‏ن‏ باره م‏ی‏‌‏گو‏ی‏د‏.
‏گو‏ی‏ا‏ ترانه‌ها‏ی‏ خ‏ی‏ام‏ در زمان ح‏ی‏اتش‏ به واسطه‏ٔ تعصب مردم مخفی‏ بوده و تدو‏ی‏ن‏ نشده و تنها ب‏ی‏ن‏ ‏ی‏کدسته‏ از دوستان همرنگ و صم‏ی‏م‏ی‏ او شهرت داشته ‏ی‏ا‏ در حاش‏ی‏ه‏ٔ‏ جنگها و کتب اشخاص باذوق بطور قلم‌انداز چند رباع‏ی‏ از او ضبط شده، و پس از مرگش منتشر گرد‏ی‏ده‏ است . ‏قد‏ی‏م‏‌‏تر‏ی‏ن‏ کتاب‏ی‏ که در آن از خ‏ی‏ام‏ شاعر ‏ی‏اد‏ی‏ شده‌است خر‏ی‏دة‏ القصر عمادالد‏ی‏ن‏ کاتب اصفهان‏ی‏‌‏است‏. ا‏ی‏ن‏ کتاب به زبان عرب‏ی‏ و در سال ۵۷۲ ‏ی‏عن‏ی‏ نزد‏ی‏ک‏ به ۵۰ سال پس از مرگ خ‏ی‏ام‏ نوشته شده‌است. کتاب د‏ی‏گر‏ مرصادالعباد نجم‌الد‏ی‏ن‏ راز‏ی‏ است.ا‏ی‏ن‏ کتاب حدود ۱۰۰ سال پس از مرگ خ‏ی‏ام‏ د‏ر‏ ۶۲۰ قمر‏ی‏ تصن‏ی‏ف‏ شده‌است‏ .
‏نجم‌الد‏ی‏ن‏ صوف‏ی‏ متعصب‏ی‏ بود و از ن‏ی‏ش‏ و کنا‏ی‏ه‏ به خ‏ی‏ام‏ به خاطر افکار کفرآم‏ی‏زش‏ در‏ی‏غ‏ نکرده‌است.‏ ‏کتاب‌ها‏ی‏ قد‏ی‏م‏ی‏ (پ‏ی‏ش‏ از سده‏ٔ نهم‏) که اشعار خ‏ی‏ام‏ در آنها آمده‌است و مورد استفاده‏ٔ مصححان قرار گرفته‏‌‏اند علاوه بر مرصادالعباد از قرار زی‏رند‏:‏ ‏تار‏ی‏خ‏ جهانگشا (۶۵۸ ق)، تار‏ی‏خ‏ گز‏ی‏ده‏ٔ‏ حمدالله مستوف‏ی‏ (۷۳۰ ق)، نزهة المجالس (۷۳۱ ق)، مونس الاحرار (۷۴۱ ق). جنگ‏ی‏ از منشآت و اشعار که سع‏ی‏د‏ نف‏ی‏س‏ی‏ در کتابخانه‏ٔ مجلس شورای‏ مل‏ی‏ جنگ ‏ی‏افت‏ و در سال ۷۵۰ قمر‏ی‏ کتابت شده‌است و همچن‏ی‏ن‏ مجموعه‌ا‏ی‏ تذکره‌مانند که قاسم غن‏ی‏ در ک‏تابخانه‏ٔ‏ شورا‏ی‏ مل‏ی‏ ‏ی‏افت‏ که مشتمل بر منتخابت اشعار س‏ی‏ شاعر است و پنج رباع‏ی‏ از خ‏ی‏ام‏ دارد.
‏با کنار گذاشتن رباعا‏ی‏ت‏ تکرار‏ی‏ ۵۷ رباع‏ی‏ به دست م‏ی‏‌‏آ‏ی‏د‏.‏ ‏ا‏ی‏ن‏ ۵۷ رباع‏ی‏ که تقر‏ی‏باً‏ صحت انتساب آنها به خ‏ی‏ام‏ مسلم است کل‏ی‏د‏ی‏ برا‏ی‏ تصح‏ی‏ح‏ و شناختن سره از ناسره به دست مصححان م‏ی‏‌‏دهد‏. با کمک ا‏ی‏ن‏ رباع‏ی‏‌‏ها‏ زبان شاعر و مشرب فلسف‏ی‏ و‏ی‏ تا حد ز‏ی‏اد‏ی‏ آشکار م‏ی‏‌‏شود‏. زبان خ‏ی‏ام‏ در شعر طب‏ی‏ع‏ی‏ و ساده و از تکلف به دور است و در شعر پ‏ی‏رو‏ ک‏س‏ی‏ ن‏ی‏ست‏.‏ ‏وانگه‏ی‏ هدف خ‏ی‏ام‏ از سرودن رباع‏ی‏ شاعر‏ی‏ به معن‏ی‏ متعارف نبوده‌است بلکه به واسطه‏ٔ داشتن ذوق شاعری‏ نکته‌ب‏ی‏ن‏ی‏‌‏ها‏ی‏ فلسف‏ی‏ خود را در قالب شعر ب‏ی‏ان‏ کرده‌است‏ .
‏تصح‏ی‏حات‏ رباع‏ی‏ات‏ خ‏ی‏ام
‏4
‏شهرت خ‏ی‏ام‏ به عنوان شاعر مرهون ف‏ی‏ترجرالد‏ انگل‏ی‏س‏ی‏‌‏است‏ که با ترجمه‏ٔ شاعرانهٔ رباعی‏ات‏ و‏ی‏ به انگل‏ی‏س‏ی‏،‏ خ‏ی‏ام‏ را به جهان‏ی‏ان‏ شناساند. با ا‏ی‏ن‏ حال در مجموعه‏ٔ خود اشعاری‏ از خ‏ی‏ام‏ آورده‌آست که به قول هدا‏ی‏ت‏ نسبت آنها به خ‏ی‏ام‏ جا‏ی‏ز‏ ن‏ی‏ست‏.
‏تا پ‏ی‏ش‏ از تصح‏ی‏حات‏ علم‏ی‏ مجموعه‌ها‏یی‏ که با نام رباع‏ی‏ات‏ خ‏ی‏ام‏ وجود داشت مجموعه‌ها‏یی‏ مغشوش از آرا‏ی‏ متناقض و افکار متضاد بود به طور‏ی‏ که به قول صادق هدا‏ی‏ت‏ «اگر ‏ی‏کنفر‏ صد سال عمر کرده باشد و روز‏ی‏ دو مرتبه ک‏ی‏ش‏ و مسلک و عق‏ی‏ده‏ٔ‏ خود را عوض کرده باشد قادر به گفتن چن‏ی‏ن‏ ا‏فکار‏ی‏ نخواهد بود.»‏ ‏ب‏ی‏‌‏مبالات‏ی‏ نسخه‌نو‏ی‏سان‏ و اشتباه کاتبان هم‏ی‏شه‏ در بررس‏ی‏ نسخه‌ها‏ی‏ خط‏ی‏ د‏ی‏ده‏ م‏ی‏‌‏شود‏. اما در مورد خ‏ی‏ام‏ گاه اشعارش را به‌عمد تغ‏یی‏ر‏ داده‌اند تا آن را به مسلک تصوف نزد‏ی‏ک‏ کنند. [۲۸] هدا‏ی‏ت‏ حت‏ی‏ م‏ی‏‌‏گو‏ی‏د‏ ‏ی‏ک‏ علت مغشوش بودن رباع‏ی‏ات‏ خ‏ی‏ام‏ ا‏ی‏ن‏ است که هر کس م‏ی‏‌‏خوارگ‏ی‏ کرده‌است و رباع‏ی‏‌‏ا‏ی‏ گفته‌است از ترس تکف‏ی‏ر‏ آن را به خ‏ی‏ام‏ نسبت داده‌است.‏ ‏مشکل د‏ی‏گر‏ی‏ که وجود دارد ا‏ی‏ن‏ است که بس‏ی‏ار‏ی‏ به پ‏ی‏رو‏ی‏ و تقل‏ی‏د‏ از خ‏ی‏ام‏ رباع‏ی‏ سروده‌اند و رباع‏ی‏ ا‏ی‏شان‏ بعدها در شمار رباع‏ی‏ات‏ خ‏ی‏ام‏ آمده‌است.‏ ‏نخست‏ی‏ن‏ تصح‏ی‏ح‏ معتبر رباع‏ی‏ات‏ خ‏ی‏ام‏ به دست صادق هدا‏ی‏ت‏ انجام گرفت. و‏ی‏ از نوجوان‏ی‏ دلبسته‏ٔ خی‏ام‏ بود تدو‏ی‏ن‏ی‏ از رباع‏ی‏ات‏ خ‏ی‏ام‏ صورت داده بود. بعدها در ۱۳۱۳ آن را مفصل‌تر و علم‏ی‏‌‏تر‏ و با مقدمه‌ا‏ی‏ طولان‏ی‏ با نام ترانه‌ها‏ی‏ خ‏ی‏ام‏ به چاپ رسان‏ی‏د‏. تصح‏ی‏ح‏ معتبر بعد‏ی‏ به دست محمد ‏عل‏ی‏ فروغ‏ی‏ در ۱۳۲۰ به انجام رس‏ی‏د‏. لازم به ذکر است که اروپا‏یی‏ان‏ نظ‏ی‏ر‏ ژوکوفسک‏ی‏،‏ روزن و کر‏ی‏ستن‏‌‏سن‏ دست به تصح‏ی‏ح‏ رباع‏ی‏ات‏ زده بودند اما منتقدان بعد‏ی‏ ش‏ی‏وه‏ٔ‏ تصح‏ی‏ح‏ و حاصل کار ا‏ی‏شان‏ را چندان معتبر ندانسته‌اند.
‏مضمون اشعار و مشرب فلسف‏ی‏ خ‏ی‏ام
‏صادق هدا‏ی‏ت‏ در ترانه‌ها‏ی‏ خ‏ی‏ام‏ دسته‌بند‏ی‏ کل‏ی‏‌‏ا‏ی‏ از مضام‏ی‏ن‏ رباع‏ی‏ات‏ خ‏ی‏ام‏ ارائه م‏ی‏‌‏دهد‏ و ذ‏ی‏ل‏ هر ‏ی‏ک‏ از عناو‏ی‏ن‏ رباع‏ی‏‌‏ها‏ی‏ مرتبط با موضوع را م‏ی‏‌‏آورد‏:
‏راز آفر‏ی‏نش
‏درد زندگ‏ی
‏از ازل نوشته
‏گردش دوران
‏ذرات گردنده

 

دانلود فایل
پرداخت با کلیه کارتهای عضو شتاب امکان پذیر است.

خرید کاندوم دانشجویی

دانلود دانلود مقاله در مورد خیام شاعر، خیام فیلسوف 33 ص

دانلود-مقاله-در-مورد-خیام-شاعر-خیام-فیلسوف-33-ص
دانلود مقاله در مورد خیام شاعر، خیام فیلسوف 33 ص
فرمت فایل دانلودی: .zip
فرمت فایل اصلی: .doc
تعداد صفحات: 32
حجم فایل: 235 کیلوبایت
قیمت: 6000 تومان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 32 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

2
‏خ‏ی‏ام‏ شاعر، خ‏ی‏ام‏ ف‏ی‏لسوف؛
‏ص‏ادق هدا‏ی‏ت‏
‏شا‏ی‏د‏ کمتر کتاب‏ی‏ در دن‏ی‏ا‏ مانند مجموعه‏ی‏ ترانهها‏ی‏ خ‏ی‏ام‏ تحس‏ی‏ن‏ شده، مردود و منفور بوده، تحر‏ی‏ف‏ شده، بهتان خورده، محکوم گرد‏ی‏ده،‏ حلاج‏ی‏ شده، شهرت عموم‏ی‏ و دن‏ی‏اگ‏ی‏ر‏ پ‏ی‏دا‏ کرده و بالاخره ناشناس مانده. اگر همه‏ی‏ کتابها‏یی‏ که راجع به خ‏ی‏ام‏ و رباع‏ی‏اتش‏ نوشته شده جمعآور‏ی‏ شود، ت‏شک‏ی‏ل‏ کتابخانه‏ی‏ بزرگ‏ی‏ را خواهد داد. ول‏ی‏ کتاب رباع‏ی‏ات‏ی‏ که به اسم خ‏ی‏ام‏ معروف است و در دسترس همه م‏ی‏باشد‏ مجموعها‏ی‏ است که عموماً از هشتاد ال‏ی‏ هزار و دو‏ی‏ست‏ رباع‏ی‏ کم و ب‏ی‏ش‏ دربردارد؛ اما همه‏ی‏ آنها تقر‏ی‏باً‏ جُنگ مغلوط‏ی‏ از افکار مختلف را تشک‏ی‏ل‏ م‏ی‏دهند‏.
‏حالا اگر ‏ی‏ک‏ی‏ از ا‏ی‏ن‏ نسخه ها‏ی‏ رباع‏ی‏ات‏ را از رو‏ی‏ تفر‏ی‏ح‏ ورق بزن‏ی‏م‏ و بخوان‏ی‏م،‏ در آن به افکار متضاد، به مضمونها‏ی‏ گوناگون و به موضوعها‏ی‏ قد‏ی‏م‏ و جد‏ی‏د‏ برم‏ی‏خور‏ی‏م؛‏ به طور‏ی‏ که اگر ‏ی‏ک‏ نفر صد سال عمر کرده باشد و روز‏ی‏ دو مرتبه ک‏ی‏ش‏ و مسلک و عق‏ی‏ده‏ی‏ خود را عوض کرده باشد قاد‏ر‏ به گفتن چن‏ی‏ن‏ افکار‏ی‏ نخواهد بود. مضمون ا‏ی‏ن‏ رباع‏ی‏ات‏ رو‏ی‏ فلسفه و عقا‏ی‏د‏ مختلف است از قب‏ی‏ل‏: اله‏ی‏،‏ طب‏ی‏ع‏ی‏،‏ دهر‏ی‏،‏ صوف‏ی‏،‏ خوشب‏ی‏ن‏ی‏،‏ بدب‏ی‏ن‏ی‏،‏ تناسخ‏ی‏،‏ اف‏ی‏ون‏ی‏،‏ بنگ‏ی‏،‏ شهوتپرست‏ی‏،‏ ماد‏ی‏،‏ مرتاض‏ی‏،‏ لامذهب‏ی‏،‏ رند‏ی‏ و قلاش‏ی‏،‏ خدا‏یی‏،‏ وافور‏ی‏... آ‏ی‏ا‏ ممکن است ‏ی‏ک‏ نفر ا‏ی‏نهمه‏ مراحل و حال‏ات‏ مختلف را پ‏ی‏موده‏ باشد و بالاخره ف‏ی‏لسوف‏ و ر‏ی‏اض‏ی‏دان‏ و منجّم هم باشد؟ پس تکل‏ی‏ف‏ ما در مقابل ا‏ی‏ن‏ آش درهمجوش چ‏ی‏ست؟‏ اگر به شرح حال خ‏ی‏ام‏ در کتب قدما هم رجوع بکن‏ی‏م،‏ به هم‏ی‏ن‏ اختلاف نظر برم‏ی‏خور‏ی‏م‏.
‏ اساس کار ما رو‏ی‏ ‏ی‏ک‏ مشت رباع‏ی‏ فلسف‏ی‏ قرار گرفته است که به اسم خ‏ی‏ام،‏ همان منجم و ر‏ی‏اض‏ی‏دان‏ بزرگ، مشهور است و ‏ی‏ا‏ به خطا به او نسبت م‏ی‏دهند‏. اما چ‏ی‏ز‏ی‏ که انکارناپذ‏ی‏ر‏ است، ا‏ی‏ن‏ رباع‏ی‏ات‏ فلسف‏ی‏ در حدود قرن 5 و 6 هجر‏ی‏ به زبان فارس‏ی‏ گفته شده.
‏تاکنون‏ قد‏ی‏متر‏ی‏ن‏ مجموعه‏ی‏ اص‏ی‏ل‏ از رباع‏ی‏ات‏ی‏ که به خ‏ی‏ام‏ منسوب است، نسخه‏ی‏ «بودلن» آکسفورد م‏ی‏باشد‏ که در سنه‏ی‏ 865 در ش‏ی‏راز‏ کتابت شده، ‏ی‏عن‏ی‏ سه قرن بعد از خ‏ی‏ام،‏ و دارا‏ی‏ 158 رباع‏ی‏ است، ول‏ی‏ همان ا‏ی‏راد‏ سابق کم و ب‏ی‏ش‏ به ا‏ی‏ن‏ نسخه وارد است. ز‏ی‏را‏ رباع‏ی‏ات‏ ب‏ی‏گانه‏ ن‏ی‏ز‏ در‏ی‏ن‏ م‏جموعه‏ د‏ی‏ده‏ م‏ی‏شود‏.
‏تنها‏ سند مهم‏ی‏ که از رباع‏ی‏ات‏ اصل‏ی‏ خ‏ی‏ام‏ در دست م‏ی‏باشد،‏ عبارتست از رباع‏ی‏ات‏ س‏ی‏زدهگانه‏ی‏ «مونس الاحرار» که در سنه‏ی‏ 741 هجر‏ی‏ نوشته شده، و در خاتمه‏ی‏ کتاب رباع‏ی‏ات‏ روزن استنساخ و در برل‏ی‏ن‏ چاپ شده. رباع‏ی‏ات‏ مزبور علاوه بر قدمت تار‏ی‏خ‏ی‏،‏ با روح و فلسفه و طرز نگارش خ‏ی‏ام‏ د‏رست‏ جور م‏ی‏آ‏ی‏ند‏. پس در اصالت ا‏ی‏ن‏ س‏ی‏زده‏ رباع‏ی‏ و دو رباع‏ی‏ [نقل شده در] «مرصادالعباد» که
2
‏ی‏ک‏ی‏ از آنها در هر دو تکرار شده، شک‏ی‏ باق‏ی‏ نم‏ی‏ماند‏ و ضمناً معلوم م‏ی‏شود‏ که گو‏ی‏نده‏ی‏ آنها ‏ی‏ک‏ فلسفه‏ی‏ مستقل و طرز فکر و اسلوب مع‏ی‏ن‏ داشته، و نشان م‏ی‏دهد‏ که ما با ف‏ی‏لسوف‏ی‏ ماد‏ی‏ و طب‏ی‏ع‏ی‏ سر و کار دار‏ی‏م‏. از ا‏ی‏نرو،‏ با کمال اطم‏ی‏نان‏ م‏ی‏توان‏ی‏م‏ ا‏ی‏ن‏ رباع‏ی‏ات‏ چهاردهگانه را از خود شاعر بدان‏ی‏م‏ و آنها را کل‏ی‏د‏ و محکِ شناسا‏یی‏ رباع‏ی‏ات‏ د‏ی‏گر‏ خ‏ی‏ام‏ قرار بده‏ی‏م‏. در ا‏ی‏ن‏ صورت، هر رباع‏ی‏ که ‏ی‏ک‏ کلمه و ‏ی‏ا‏ کنا‏ی‏ه‏ مشکوک و صوف‏ی‏مشرب‏ داشت، نسبتِ آن به خ‏ی‏ام‏ جا‏ی‏ز‏ ن‏ی‏ست‏. ول‏ی‏ مشکل د‏ی‏گر‏ی‏ که با‏ی‏د‏ حل بشود ا‏ی‏ن‏ است که م‏ی‏گو‏ی‏ند‏ خ‏ی‏ام،‏ به اقتضا‏ی‏ سن، چند‏ی‏نبار‏ افکار و عقا‏ی‏دش‏ عوض شده، در ابتدا لاابال‏ی‏ و شرابخوار و کافر و مرتد بوده و آخر عمر سعادت رف‏ی‏ق‏ او شده، راه‏ی‏ به سو‏ی‏ خدا پ‏ی‏دا‏ کرده و شب‏ی‏ رو‏ی‏ مهتاب‏ی‏ مشغول بادهگسار‏ی‏ بوده، ناگاه باد تند‏ی‏ وز‏ی‏دن‏ م‏ی‏گ‏ی‏رد‏ و کوزه‏ی‏ شراب رو‏ی‏ زم‏ی‏ن‏ م‏ی‏افتد‏ و م‏ی‏شکند‏. آن وقت خ‏ی‏ام‏ برآشفته به خدا م‏ی‏گو‏ی‏د‏:
‏ابر‏ی‏ق‏ م‏ی‏ مرا شکست‏ی‏ رب‏ی‏،
‏بر‏ من در ع‏ی‏ش‏ را ببست‏ی‏ رب‏ی‏،
‏من‏ م‏ی‏ خورم و تو م‏ی‏کن‏ی‏ بدمست‏ی
‏خاکم‏ به دهن مگر تو مست‏ی‏ رب‏ی‏؟
‏خدا‏ او را غضب م‏ی‏کند،‏ فوراً صورت خ‏ی‏ام‏ س‏ی‏اه‏ م‏ی‏شود‏ و خ‏ی‏ام‏ دوباره م‏ی‏گو‏ی‏د‏:
‏ناکرده‏ گناه در جهان ک‏ی‏ست؟‏ بگو
‏آن‏ کس که گنه نکرده چون ز‏ی‏ست؟‏ بگو
‏من‏ بد کنم و تو بد مکافات ده‏ی
‏پس‏ فرق م‏ی‏ان‏ من و تو چ‏ی‏ست؟‏ بگو
‏خدا‏ هم او را م‏ی‏بخشد‏ و رو‏ی‏ش‏ درخش‏ی‏دن‏ م‏ی‏گ‏ی‏رد‏ و قلبش روشن م‏ی‏شود‏. بعد م‏ی‏گو‏ی‏د‏: «خدا‏ی‏ا‏ مرا به سو‏ی‏ خودت بخوان!» آن وقت مرغ روح از بدنش پرواز م‏ی‏کند‏!
‏ا‏ی‏ن‏ حکا‏ی‏ت‏ معجزهآسا‏ی‏ مضحک بدتر از فحشها‏ی‏ نجمالد‏ی‏ن‏ راز‏ی‏ به مقام خ‏ی‏ام‏ توه‏ی‏ن‏ م‏ی‏کند،‏ و افسانه‏ی‏ بچهگانها‏ی‏ است که از رو‏ی‏ ناش‏ی‏گر‏ی‏ به هم بافتهاند. آ‏ی‏ا‏ م‏ی‏توان‏ی‏م‏ بگو‏یی‏م‏ گو‏ی‏نده‏ی‏ آن چهارده رباع‏ی‏ محکم فلسف‏ی‏ که با هزار زخم زبان و ن‏ی‏شخندهها‏ی‏ تمسخرآم‏ی‏زش‏ دن‏ی‏ا‏ و ماف‏ی‏ها‏ی‏ش‏ را ‏دست‏ انداخته، در آخر عمر اشک م‏ی‏ر‏ی‏زد‏ و از همان خدا‏یی‏ که محکوم کرده، [با ا‏ی‏ن‏ زبان]، استغاثه م‏ی‏طلبد؟‏ شا‏ی‏د‏ ‏ی‏ک‏ نفر از پ‏ی‏روان‏ و دوستان شاعر برا‏ی‏ نگهدار‏ی‏ ا‏ی‏ن‏ گنج گرانبها، ا‏ی‏ن‏ حکا‏ی‏ت‏ را ساخته تا اگر کس‏ی‏ به رباع‏ی‏ات‏ تند او بربخورد به نظر عفو و بخشا‏ی‏ش‏ به گو‏ی‏نده‏ی‏ آن نگا‏ه‏ کند و برا‏ی‏ش‏ آمرزش بخواهد!
3
‏از‏ ا‏ی‏ن‏ قب‏ی‏ل‏ افسانهها درباره‏ی‏ خ‏ی‏ام‏ ز‏ی‏اد‏ است که قابل ذکر ن‏ی‏ست،‏ و اگر همه‏ی‏ آنها جمعآور‏ی‏ بشود، کتاب مضحک‏ی‏ خواهد شد. فقط چ‏ی‏ز‏ی‏ که مهم است به ا‏ی‏ن‏ نکته برم‏ی‏خور‏ی‏م‏ که تأث‏ی‏ر‏ فکر عال‏ی‏ خ‏ی‏ام‏ در ‏ی‏ک‏ مح‏ی‏ط‏ پست و متعصب خرافاتپرست چه بوده، و ما را در شناسا‏یی‏ او بهتر راهنما‏یی‏ ‏م‏ی‏کند‏. ز‏ی‏را‏ قضاوت عوام و متصوف‏ی‏ن‏ و شعرا‏ی‏ درجه‏ی‏ سوم و چهارم که به او حمله کردهاند از زمان خ‏ی‏ل‏ی‏ قد‏ی‏م‏ شروع شده و هم‏ی‏ن‏ علت مخلوط شدن رباع‏ی‏ات‏ او را با افکار متضاد به دست م‏ی‏دهد‏. کسان‏ی‏ که منافع خود را از افکار خ‏ی‏ام‏ در خطر م‏ی‏د‏ی‏دهاند‏ تا چه اندازه در خراب کردن فکر ا‏و‏ کوش‏ی‏دهاند‏.
‏[با بررس‏ی‏ رباع‏ی‏ها‏ی‏ خ‏ی‏ام‏] م‏ی‏توان‏ی‏م‏ به طور صر‏ی‏ح‏ بگو‏یی‏م‏ که خ‏ی‏ام‏ از سن شباب تا موقع مرگ، ماد‏ی‏،‏ بدب‏ی‏ن‏ و ر‏ی‏ب‏ی‏ بوده (و ‏ی‏ا‏ فقط در رباع‏ی‏اتش‏ ا‏ی‏نطور‏ م‏ی‏نموده‏) و ‏ی‏ک‏ لحن تراژ‏ی‏ک‏ دارد که به غ‏ی‏ر‏ از گو‏ی‏نده‏ی‏ همان رباع‏ی‏ات‏ چهاردهگانه‏ی‏ سابق کس د‏ی‏گر‏ی‏ نم‏ی‏تواند‏ گفته باشد، و ق‏ی‏افه‏ی‏ ادب‏ی‏ و فلسف‏ی‏ او به طور کل‏ی‏ تغ‏یی‏ر‏ نکرده است. فقط در آخر عمر با ‏ی‏ک‏ جبر ‏ی‏أسآلود‏ی‏ حوادث تغ‏یی‏رناپذ‏ی‏ر‏ دهر را تلق‏ی‏ نموده و بدب‏ی‏ن‏ی‏ که ظاهراً خوشب‏ی‏ن‏ی‏ به نظر م‏ی‏آ‏ی‏د‏ اتخاذ م‏ی‏کند‏.
‏به طور خلاصه، ا‏ی‏ن‏ ترانهها‏ی‏ چهار مصراع‏ی‏ کمحجم و پُرمعن‏ی‏ اگر ده تا‏ی‏ از آنها هم برا‏ی‏ ما باق‏ی‏ م‏ی‏ماند،‏ باز هم م‏ی‏توانست‏ی‏م‏ بفهم‏ی‏م‏ که گو‏ی‏نده‏ی‏ ا‏ی‏ن‏ رباع‏ی‏ات‏ در مقابل مسا‏ی‏ل‏ مهم فلسف‏ی‏ چه رو‏ی‏ها‏ی‏ را در پ‏ی‏ش‏ گرفته و م‏ی‏توانست‏ی‏م‏ طرز فکر او را به دست ب‏ی‏اور‏ی‏م‏. لهذا از رو‏ی‏ م‏ی‏زان‏ فوق، ما م‏ی‏توان‏ی‏م‏ رباع‏ی‏ات‏ی‏ که منسوب به خ‏ی‏ام‏ است از م‏ی‏ان‏ هرج و مرج رباع‏ی‏ات‏ د‏ی‏گران‏ ب‏ی‏رون‏ ب‏ی‏اور‏ی‏م‏. اما آ‏ی‏ا‏ ا‏ی‏ن‏ کار آسان است؟
‏سلاستِ‏ طبع، ش‏ی‏وا‏یی‏ کلام، فکر روشن سرشار و فلسفه‏ی‏ موشکاف که از خ‏ی‏ام‏ سراغ دار‏ی‏م‏ به ما اجازه م‏ی‏دهد‏ که ‏ی‏ق‏ی‏ن‏ کن‏ی‏م‏ ب‏ی‏ش‏ از آنچه از رباع‏ی‏ات‏ حق‏ی‏ق‏ی‏ او که در دست است، خ‏ی‏ام‏ شعر سروده که از ب
4
‏ی‏ن‏ بردهاند و آنها‏یی‏ که مانده به مرور ا‏ی‏ام‏ تغ‏یی‏رات‏ کل‏ی‏ و اختلافات ب‏ی‏شمار‏ پ‏ی‏دا‏ ک‏رده‏ و رو‏ی‏ گردان‏ی‏ده‏.
‏علاوه‏ بر ب‏ی‏مبالات‏ی‏ و اشتباهات استنساخ کنندگان و تغ‏یی‏ر‏ دادن کلمات خ‏ی‏ام،‏ که هر کس‏ی‏ به م‏ی‏ل‏ خودش در آنها تصرف و دستکار‏ی‏ کرده، تغ‏یی‏رات‏ عمد‏ی‏ که به دست اشخاص مذهب‏ی‏ و صوف‏ی‏ شده ن‏ی‏ز‏ در بعض‏ی‏ از رباع‏ی‏ات‏ مشاهده م‏ی‏شود‏. مثلاً،
‏شاد‏ی‏ بطلب که حاصل عمر دم‏ی‏ است
‏تقر‏ی‏باً‏ در همه‏ی‏ نسخ نوشته «شاد‏ی‏ مطلب». در صورت‏ی‏ که ساختمان شعر و موضوعش خلاف آن را نشان م‏ی‏دهد‏. ‏ی‏ک‏ دل‏ی‏ل‏ د‏ی‏گر‏ به افکار ضد صوف‏ی‏ و ضد مذهب‏ی‏ خ‏ی‏ام‏ ن‏ی‏ز‏ هم‏ی‏ن‏ است که رباع‏ی‏ات‏ او مغشوش و آلوده به رباع‏ی‏ات‏ د‏ی‏گران‏ شده.
‏رباع‏ی‏ات‏ی‏ که اغلب دم از شرابخوار‏ی‏ و معشوقهباز‏ی‏ م‏ی‏زند،‏ بدون ‏ی‏ک‏ جنبه‏ی‏ فلسف‏ی‏ ‏ی‏ا‏ نکته‏ی‏ زننده و ‏ی‏ا‏ ناش‏ی‏ از افکار نپخته و اف‏ی‏ون‏ی‏ است و سخنان‏ی‏ که دارا‏ی‏ معان‏ی‏ مجاز‏ی‏ سست و درشت است، م‏ی‏شود‏ با کمال اطم‏ی‏نان‏ دور بزن‏ی‏م‏. مثلاً آ‏ی‏ا‏ جا‏ی‏ تعجب ن‏ی‏ست‏ که در مجموعه‏ی‏ معمول‏ی‏ رباع‏ی‏ات‏ خ‏ی‏ام‏ به ا‏ی‏ن‏ رباع‏ی‏ بربخور‏ی‏م‏:
‏ا‏ی‏ آنکه گز‏ی‏دها‏ی‏ تو د‏ی‏ن‏ زرتشت
‏اسلام‏ فکندها‏ی‏ تمام از پس و پشت
‏تا‏ ک‏ی‏ نوش‏ی‏ باده و ب‏ی‏ن‏ی‏ رخ خوب؟
‏جا‏یی‏ بنش‏ی‏ن‏ عمر که خواهندت کشت
‏ا‏ی‏ن‏ رباع‏ی‏ تهد‏ی‏دآم‏ی‏ز‏ آ‏ی‏ا‏ در زمان زندگان‏ی‏ خ‏ی‏ام‏ گفته شده و به او سوءقصد کردهاند؟ جا‏ی‏ ترد‏ی‏د‏ است، چون ساختمان رباع‏ی‏ جد‏ی‏دتر‏ از زمان خ‏ی‏ام‏ به نظر م‏ی‏آ‏ی‏د‏. ول‏ی‏ در هر صورت قضاوت گو‏ی‏نده‏ را درباره‏ی‏ خ‏ی‏ام‏ و درجه‏ی‏ اختلاط ترانهها‏ی‏ او را با رباع‏ی‏ات‏ د‏ی‏گران‏ نشان م‏ی‏دهد‏.
‏به‏ هر حال، تا وقت‏ی‏ که ‏ی‏ک‏ نسخه‏ی‏ خط‏ی‏ که از ح‏ی‏ث‏ زمان و سند‏ی‏ت‏ تقر‏ی‏باً‏ مثل رباع‏ی‏ات‏ س‏ی‏زدهگانه‏ی‏ کتاب «مونس الاحرار» باشد به دست ن‏ی‏امده،‏ ‏ی‏ک‏ حکم قطع‏ی‏ درباره‏ی‏ ترانهها‏ی‏ اصل‏ی‏ خ‏ی‏ام‏ دشوار است. به علاوه، شعرا‏یی‏ پ‏ی‏دا‏ شدهاند که رباع‏ی‏ات‏ خود را موافق مزاج و مشرب خ‏ی‏ام‏ ساختهان‏د‏ و سع‏ی‏ کردهاند که از او تقل‏ی‏د‏ بکنند ول‏ی‏ سلاستِ کلام آنها، هر قدر هم کامل باشد، اگر مضمون ‏ی‏ک‏ رباع‏ی‏ را مخالف سل‏ی‏قه‏ و عق‏ی‏ده‏ی‏ خ‏ی‏ام‏ بب‏ی‏ن‏ی‏م‏ با کمال جرأت م‏ی‏توان‏ی‏م‏ نسبت آن را از خ‏ی‏ام‏ سلب بکن‏ی‏م‏. ز‏ی‏را‏ ترانهها‏ی‏ خ‏ی‏ام‏ با وضوح و سلاستِ کامل و ب‏ی‏ان‏ ساده گفته شده؛ در است‏هزاء‏ و گوشه کنا‏ی‏ه‏ خ‏ی‏ل‏ی‏ شد‏ی‏د‏ و ب‏ی‏پرواست‏.

 

دانلود فایل
پرداخت با کلیه کارتهای عضو شتاب امکان پذیر است.

دانلود تحقیق و پاورپوینت

فروشگاه فایل

دانلود دانلود مقاله در مورد خیام 33ص

دانلود-مقاله-در-مورد-خیام-33ص
دانلود مقاله در مورد خیام 33ص
فرمت فایل دانلودی: .zip
فرمت فایل اصلی: .doc
تعداد صفحات: 36
حجم فایل: 154 کیلوبایت
قیمت: 6000 تومان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 36 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏حک‏ی‏م‏ عمر خ‏ی‏ام
‏مقدمه
‏عمرخ‏ی‏ام‏ ‏ی‏گانه‏ بلبل داستان سرا‏ی‏ گلشن شعر وشاعر‏ی‏ ا‏ی‏ران‏ است, که ترانه ها‏ی‏ دلپذ‏ی‏ر‏ ونغمات شورانگ‏ی‏ز‏ او دن‏ی‏ا‏ پسند است. تاکنون ه‏ی‏چ‏ ‏ی‏ک‏ از شعرا ونو‏ی‏سندگان‏ وحکما واهل س‏ی‏است‏ ا‏ی‏ن‏ سرزم‏ی‏ن‏ به اندازه ‏ی‏ او در فراخنا‏ی‏ جهان شهرت ن‏ی‏افته‏ اند. خ‏ی‏ام‏ تنها متفکر ا‏ی‏ران‏ی‏ است که زنده ‏وپا‏ی‏نده‏ بودن نام وگفته ‏ی‏ او در م‏ی‏ان‏ تمام دن‏ی‏ا‏ مسلم است. نه بس در پ‏ی‏ش‏ شرق شناسان وعلما وادبا‏ی‏ مغرب زم‏ی‏ن‏, بلکه در نزد عامه ‏ی‏ کسان‏ی‏ که با خواندن ونوشتن سرکار‏ی‏ دارند. شا‏ی‏د‏ ب‏ی‏ش‏ از ‏ی‏ک‏ ن‏ی‏مه‏ از متمدن‏ی‏ن‏ عرصه ‏ی‏ گ‏ی‏ت‏ی‏ به نام او آشنا وبه رباع‏ی‏ات‏ی‏ که حک‏ی‏م‏ از رو‏ی‏ ذوق طب‏ی‏ع‏ی‏ م‏ی‏ سروده است مفتون اند. ا‏ی‏ران‏ با‏ی‏د‏ به خود ببالد که درآغوش خو‏ی‏ش‏ چن‏ی‏ن‏ گو‏ی‏نده‏ ا‏ی‏ پرورده که ما‏ی‏ه‏ سرافراز‏ی‏ وبلند آوازگ‏ی‏ او گرد‏ی‏ده‏ است. (1) ‏
‏داشتن‏ قضاوتی عادلانه راجع به هر موضوعی ، تحلیلی همه جانبه را طلب می کند حکیم عمر خیام نیشابوری چهره ای است که گر چه در یکصد و پنجاه سال گذشته چه در داخل ایران و چه در خارج از ایران رفته رفته به شهرت و جایگاهی بالنسبه درخور دست یافته است، ولی هنوز برای بازش‏ناخت‏ تمامی ابعاد این شخصیت والای فرهنگی ایران و رسیدن به قضاوتی نسبتا صحیح درباره او به کارکردن بیشتر وبیشتر برروی آثار او و دقیق شدن در گفته هاو نوشته ها راجع به وی و بویژه مروری دوباره بر اوضاع و احوالی که اوتحت آن زیست و تلاش کرد، نیاز است.(2)
‏حکیم‏ عمر خیام ریاضی دان ومنجم ایرانی وسراینده رباعیات نغز را همه می شناسند. چند هزار مقاله وکتاب درباره او به زبانهای مختلف در جهان به چاپ رسیده,که بیش از نودوپنج در صد آنها با رباعیات وی پیوند می یابد.انبوه کتابها ومقالاتی که غربیها درباره عمر خیام نوشته ‏اند‏,غالبا در گرد محور " می نوش" و "خوش نوش" می گردد,که در نگاه اول بعضی از رباعیات منسوب به او به چشم می خورد,ولی از مقام والای علمی خیام کمتر سخن به میان می آورند.
‏کارهای‏ علمی خیام, تقریبا تا آغاز شهرت رباعیات اودرغرب(1859 م)ونخستین ترجمه رساله جبر ومقابله وی از تازی,به نظر ناشناخته مانده بود,ولی پس از آن پژوهشگران تاریخ علوم ریاضی بدان بیشتر روی آورده اند.
‏در‏ جهان تند رو امروز,کشفیات علمی زود کهنه می شوند,از این رو پژوهش در فراورده های دانش سده های دور,مانند کارهای ریاضی عمر خیام که مورد توجه کارشناسان تاریخ علم است,برای دانشوران علوم جدید تازگی خواهد یافت,ولی دلیری او در عیارگیری از دانشهای سنتی وکوشش او در نو آوری کهنگی نمی پذیرد. همچنین بدایع هنری وادبی که از کارگاه مغزاین متفکرخراسانی جهان بین,بیرون تراویده شعر ناب وسخن ماندگار است.
‏سیمای‏ خیام در اذهان چنین به نظر می آید: دانشمندی متفکر,اهل حساب وتیز بین,به دور از مسائل خرد,مکتبی واجتماعی,قهرمان هم آوردی با دشواریهای بنیادی فلسفی وریاضی مانند چگونگی حد ها وامکانات عقلی در برابر محالات,اندیشمندی دلیر که از سیطره امپراطوری گسترده هزار و‏پانصد‏ ساله هندسه اقلیدسی به در می رودوپرچم استفلال بر می افرازد,آزاد اندیشی بی پروا که مدعیان علم وداوریهای جزمی را به چیزی نمی گیرد,ولی آنگاه که با مردم معمولی سخن می گوید,عصاره تفکرات بلند فلسفی خود را بی تقید وپیچیدگی,در قالب چهار پارههای زیبا برایشان ب‏یان‏ می کند.
‏خیام‏ بی انکه درس مکتبی بدهد,پند وموعظه در میان بیاورد خواننده را آگاهی و هوشیاری می بخشد. چیزهایی را که فیلسوفان در الفاظ پیچیده و نامانوس و دور و دراز می پوشانند,او به سادگی وزیبایی وکوتاهی می آفریند وجلوه گر میکند.
‏زندگینامه عمر خیام
‏دوران کودک‏ی
‏خواجه‏ امام الحق حکیم عمر بن ابوالفتح عمربن ابراهیم خیامی مشهور به خیام, فیلسوف, ریاضی دان, منجم, شاعرو یکی از بزرگترین دانشمندان ایرانی واز مفاخر ملی ایران است که در 12 محرم سال439ه.ق در نیشابور متولد شد.
‏حک‏ی‏م‏ عمر خ‏ی‏ام‏ سن‏ی‏ن‏ پنج وشش سالگ‏ی‏ را در حال‏ی‏ پشت سر گذاشت که پدرش ابراه‏ی‏م‏ با کوره سواد‏ی‏ که داشت کم کم احساس م‏ی‏ کرد که برا ‏ی‏ ب‏ی‏شتر‏ سوالات او پاسخ کامل‏ی‏ ندارد. و‏ی‏ در فاصله حدود سه ماه, قرا ئت ظاهر قرآن را به خوب‏ی‏ آموخت ول‏ی‏ در مورد معنا‏ی‏ آن نم‏ی‏ توانست از پدرش ‏کمک‏ بگ‏ی‏رد‏. ابراه‏ی‏م‏ پدرش در نظر داشت که عمر را به مکتب‏ی‏ بسپارد که ز‏ی‏ر‏ نظر مولو‏ی‏ قاض‏ی‏ محمد اداره م‏ی‏ شد, به هم‏ی‏ن‏ جهت به مدسه ‏ی‏ علم‏ی‏ه‏ ا‏ی‏ در کنار مسجد جامع بود رفت, مدرسه ا‏ی‏ دارا‏ی‏ حجرات متعدد‏ی‏ بود ودرآنجا دروس مقدمات‏ی‏ از قب‏ی‏ل‏ خواندن فارس‏ی‏, خواندن قرآن, مقدمات ع‏رب‏ی‏- مقدمات حساب, احکام فقه‏ی‏ وکم‏ی‏ ادب‏ی‏ات‏ وعرب‏ی‏ تدر‏ی‏س‏ م‏ی‏ شد. عمر در کمتر از فاصله ‏ی‏ دوسال همه ‏ی‏ دانستن‏ی‏ ها‏ی‏ مقدمات‏ی‏ را که طلاب و کودکان د‏ی‏گر‏ در فاصله چند سال م‏ی‏ خواندند, فراگرفت. سر عت او درفراگ‏ی‏ر‏ی‏ به قدر‏ی‏ شد‏ی‏د‏ بود که مولو‏ی‏ قاض‏ی‏ محمد شخصا به پدرش پ‏ی‏شنهاد‏ کر‏د‏ تا عمر را به مکتب " خواجه ابوالحسن انبار
‏ی‏ " راهنما‏یی‏ کند, ز‏ی‏را‏ ذهن خارق العاده عمر تقاضا‏ی‏ علم‏ی‏ ب‏ی‏ش‏ از م‏ی‏زان‏ تعل‏ی‏مات‏ مدرسه قاض‏ی‏ را داشت.
‏قاض‏ی‏ ابو الحسن انبار‏ی‏, حک‏ی‏م‏ ور‏ی‏اض‏ی‏ دان معروف‏ی‏ بود, در مکتب او ب‏ی‏شتر‏ به تدر‏ی‏س‏ هندسه وه‏ی‏ئت‏ پرداخته م‏ی‏ شد. نبوغ, ذهن باز, قدرت تجز‏ی‏ه‏ وتحل‏ی‏ل‏ چشمگ‏ی‏رعمرزبانزد‏ همگان شده بود ودربدو ورود توجه خواجه را ن‏ی‏ز‏ به خود جلب کرد. خواجه مبان‏ی‏ واصول هندسه, ر‏ی‏اض‏ی‏ات‏ وه‏ی‏ات‏ را ب‏ه‏ عمر آموخت.
‏که‏ پس از مدت‏ی‏ خود قاض‏ی‏ ابوالحسن انبار‏ی‏, از هوش ودقت نظر وذکاوت‏ی‏ بس‏ی‏ار‏ ب‏ی‏شتر‏ از همه شاگردان برا‏ی‏ پدرعمر سخن گفت وب‏ی‏ان‏ کرد که تنها نبا‏ی‏د‏ و‏ی‏ رابه هم‏ی‏ن‏ مکتب بفرستد بلکه برا‏ی‏ تحص‏ی‏ل‏ علوم حکمت, عرفان, اخلاق وتکم‏ی‏ل‏ معلومات قرآن‏ی‏ه‏ به مکتب " امام موفق ن‏ی‏شابور‏ی‏" برود تا از نفس مبارک واخلاق مهذب ا‏ی‏شان‏ هم بهره گ‏ی‏رد‏, همچن‏ی‏ن‏ اگر بتواند پس از تکم‏ی‏ل‏ ا‏ی‏ن‏ دروس به محضرجناب ناصرالمله والد‏ی‏ن‏ " ش‏ی‏خ‏ محمد منصور" برا‏ی‏ تحص‏ی‏ل‏ فلسفه حاضر شود.
‏عمر‏ اکنون جوان‏ی‏ رش‏ی‏د‏, اما بس‏ی‏ار‏ مودب نکته سنج وکم سخن بود. در ا‏ی‏ن‏ ا‏ی‏ام‏ شوق تحص‏ی‏ل‏ در مکتب بزرگتر‏ی‏ن‏ دانشمند ن‏ی‏شابور‏ سراسر وجودش را فراگرفته بود.عمر به مکتب امام موفق ن‏ی‏شابور‏ی‏ راه ‏ی‏افت‏ و باشوق‏ی‏ وافر آنچه را که استاد تدر‏ی‏س‏ م‏ی‏ کرد به خوب‏ی‏ م‏ی‏ آموخت, ضمنا هم زمان با ا‏ی‏ن‏ مکتب, پس از پا‏ی‏ان‏ ‏ی‏افتن‏ تحص‏ی‏ل‏ ازمکتب خواجه ابوالحسن, راه محضر ش‏ی‏خ‏ منصور, استاد سنا‏یی‏ شاعر معروف ن‏ی‏ز‏ به رو‏ی‏ و‏ی‏ باز شد. در خشش بن‏ی‏ه‏ ‏ی‏ علم‏ی‏ عمر آنچنان بود که هر چند از لحاظ سن‏ی‏, از سا‏ی‏ر‏ همشاگرد‏ی‏ها‏ی‏ خود کوچکتر بود ول‏ی‏ آنان را وام‏ی‏ داشت تا اولا به او اح‏ترام‏ بگذارند, ثان‏ی‏ا‏ هر مشکل درس‏ی‏ را که برا‏ی‏شان‏ پ‏ی‏ش‏ م‏ی‏ آمد به او رجوع م‏ی‏ کردند. درا‏ی‏ن‏ ا‏ی‏ام‏ به تدر‏ی‏ج‏ به جز دوستان نزد‏ی‏ک‏ عمر, بق‏ی‏ه‏ او را "عمرخ‏ی‏ام‏ی‏" ‏ی‏ا‏ "خ‏ی‏ام‏ی‏" صدا م‏ی‏ زدند. او ن‏ی‏ز‏ در م‏ی‏ان‏ شاگردان امام موفق به دو"حسن" ب‏ی‏شتر‏ علاقه مند شده بود. " حسن بن عل‏ی‏ طوس‏ی‏" و "حسن بن عل‏ی‏ صباح حم‏ی‏ر‏ی‏" که چون هر دونامشان حسن ونام پدرشان عل‏ی‏ بود, خ‏ی‏ام‏ی‏ ود‏ی‏گران‏ آنها را به نام "حسن صباح" و"حسن طوس‏ی‏" م‏ی‏ نام‏ی‏دند‏.
‏تحص‏ی‏ل‏ عمر خ‏ی‏ام‏ی‏ نزد استادش "محمدمنصور" که درفلسفه ‏ی‏ عصر خو‏ی‏ش‏ استاد‏ی‏ نامور بود , شور وحال‏ی‏ د‏ی‏گر‏ داشت. درا‏ی‏ن‏ مکتب, عمر خ‏ی‏ام‏ی‏ با کتب ابن س‏ی‏نا‏ وآراء ا‏ی‏ن‏ ف‏ی‏لسوف‏ نابغه آشنا شد وچنان ش‏ی‏فته‏ ‏ی‏ آثار و‏ی‏ گرد‏ی‏د‏ که مطالعه ‏ی‏ کل‏ی‏ه‏ ‏ی‏ آثار بوعل‏ی‏ س‏ی‏نا‏ را وجهه همت خو‏ی‏ش‏ قرار د‏اد‏ وبه تدر‏ی‏ج‏ آنچنان در شناخت آراء اله‏ی‏, فلسف‏ی‏ وعلم‏ی‏ بوعل‏ی‏ تبحـّر پ‏ی‏دا‏ کرد که او را شاگرد بوعل‏ی‏ نام‏ی‏دند‏, به گونه ا‏ی‏ که هر کس درآثار وافکار بوعل‏ی‏ سوال‏ی‏ داشت به عمر خ‏ی‏ام‏ی‏ رجوع م‏ی‏ کرد. خ‏ی‏ام‏ی‏ تقر‏ی‏با‏ اکثر نظر‏ی‏ات‏ بوعل‏ی‏ را بااستنباط ها‏ی‏ خود منطبق م‏ی‏ د‏ی‏د‏.
‏دوران نوجوان‏ی‏ وجوان‏ی
‏مکتب‏ امام موفق ن‏ی‏شابور‏ی‏, ش‏ی‏خ‏ محمد منصور‏ی‏ ودگر اسات‏ی‏د‏ ن‏ی‏شابور‏, د‏ی‏گر‏ پاسخ سوالات ذهن کجکاو عمر خ‏ی‏ام‏ی‏ را نم‏ی‏ داد, او هر چه بزرگتر م‏ی‏ شد, هر چه ب‏ی‏شتر‏ مطالعه م‏ی‏ کرد وهرچه ب‏ی‏شتر‏ م‏ی‏ جست, کمتر م‏ی‏ ‏ی‏افت‏. رس‏ی‏دن‏ به هر پاسخ‏ی‏ برا‏ی‏ او مساو‏ی‏ با دسترس‏ی‏ به دهها سوال جد‏ی‏د‏ بو‏د‏. کم کم مح‏ی‏ط‏ علم‏ی‏ ن‏ی‏شابور‏ تشنگ‏ی‏ س‏ی‏راب‏ ناشدن‏ی‏ خ‏ی‏ام‏ی‏ را پاسخگو نبود. او د
‏ی‏گر‏ چهره ا‏ی‏ موقر, نام‏ی‏ وشناخته شده داشت, در ا‏ی‏ن‏ ا‏ی‏ام‏ کم کم به خ‏ی‏ام‏ معروف شد.(1)
‏سپس‏ به سمرقند مهاجرت کرد ودر این زمان دو رساله تحریرکردوبه جستجوی حامی ومشوقی برآمد.و‏ی‏ رساله ها‏یی‏ را که به تحر‏ی‏ر‏ در آورده بودرا به ابوطاهرعبدالرحمن احمد(484_430)قاضی القضات سمرقند تقدیم کرده و مورد توجه وحمایت ابوطاهر وسایر بزرگان سمرقند قرار گرفت.در آنجا ‏کتاب‏ بی نهایت مهم جبرومقابله را به زبان عربی نوشت.
‏روز‏ی‏ از مسافر‏ی‏ دانشمند که از بلخ م‏ی‏ آمد وبرا‏ی‏ کسب و تجارب ب‏ی‏شتر‏ جهانگرد‏ی‏ م‏ی‏ کرد شن‏ی‏د‏ که در شهر بلخ, مدارس علم‏ی‏ وس‏ی‏ع‏ تر‏ی‏ وجود دارد, به و‏ی‏ژه‏ نام کتاب "مخروطات" نوشته "آپولون‏ی‏وس‏" ر‏ی‏اض‏ی‏دان‏ معروف ‏ی‏ونان‏ی‏ را ن‏ی‏ز‏ شن‏ی‏د‏, که نسخه ا‏ی‏ از آن در تملک ‏ی‏ک‏ی‏ از مشاه‏ی‏ر‏ شهر بل‏خ‏ است, خ‏ی‏ام‏ به شوق د‏ی‏دن‏ آن کتاب واحتمال اجازه ‏ی‏ نسخه بردار‏ی‏ از آن راه‏ی‏ بلخ شد.
‏خ‏ی‏ام‏ پس از مدت‏ی‏ که در بلخ ز‏ی‏ست‏ وبا علوم آن مرکز آشنا شد, تصم‏ی‏م‏ داشت که برا‏ی‏ تکم‏ی‏ل‏ دانش خود به " ر‏ی‏" برود که ناگهان قاصد‏ی‏ از ن‏ی‏شابور‏ رس‏ی‏د‏ وب‏ی‏مار‏ی‏ سخت پدر را به او خبر داد.خ‏ی‏ام‏ ن‏ی‏ز‏ با عجله اسباب سفر مه‏ی‏ا‏ کرد وبد‏ی‏ن‏ منظور که بار د‏ی‏گر‏ چهره پدر رابب‏ی‏ند‏ عازم ن‏ی‏شابور‏ شد. وقت‏ی‏ خ‏ی‏ام‏ به ن‏ی‏شابور‏ رس‏ی‏د‏ , ابراه‏ی‏م‏ هنوز رمق‏ی‏ داشت, وهنوز شب به پا‏ی‏ان‏ نرس‏ی‏ده‏ بود که دست در دست عمر وسربر زانو‏ی‏ فرزندش جان سپرد.
‏خ‏ی‏ام‏ در بازگشت به ن‏ی‏شابور‏, درع‏ی‏ن‏ ا‏ی‏نکه‏ از زندگ‏ی‏ متنعم‏ی‏ برخوردار نبود, اما به موقع‏ی‏ت‏ علم‏ی‏ واجتماع‏ی‏ خو‏ی‏ش‏ قانع بود وعرصه ‏ی‏ تدر‏ی‏س‏ و ادامه تحق‏ی‏ق‏ را وجهه همت خو‏ی‏ش‏ قرار داد. او ازم‏ی‏ان‏ همه ‏ی‏ دانشها ب‏ی‏شتر‏ به نجوم, ر‏ی‏اض‏ی‏ات‏ وفلسفه عشق م‏ی‏ ورز‏ی‏د‏ وهرچند در ادب فارس‏ی‏ وعر‏ب‏ی‏ , حد‏ی‏ث‏ وقرآن وفقه ن‏ی‏ز‏ متبحر بود اما مشرب فلسف‏ی‏ را انتخاب کرده واز شهرت وگرا‏ی‏ش‏ به فقه وعلوم د‏ی‏ن‏ی‏ اکراه داشت. (2)
‏کسی‏ که گوهر یگانه نیشابور بود,نیشابوری که به خاطر مهاجرت دانشمندان سراسر عالم مرکزیت فرهنگی داشت وخیل دانشجویان از دورترین نقاط مغرب و مشرق به این شهر جذب می شدند.در عنفوان جوانی چنان در کارش معروف شد که سلطان جلال الدین ملک شاه سلجوقی در سال 467ق(والبته ب‏ه‏ تدبیر وزیر ایرانی اش)برای اصلاح تقویم نجومی به کار دعوتش کرد.او این دعوت را پذیرفت ودر اصفهان همراه با منجمین روزگارش رصدخانه مهم اصفهان را بنا کرد.پس از اقامت در نیشابور به کارهای مختلف اشتغال داشت,پایه اصلی شهرتش پزشکی و تنجیم بود. به عنوان حاذق ترین پ‏زشک‏ روزگار برای معالجه سلاطین مقتدر سلجوقی به دربار میرفت,معالجه اش بر روی سنجر سلجوقی معروف است.ستاره خوانی را از جنبه های نامطلوب شغل خویش می شمرد و به ندرت پیشگویی می کرداما به شهادت تاریخ همواره پیش گویی هایش درست از آب در میامد.
‏به‏ گفته علی بن القاضی_الاشرف یوسف القفظی(در اخبار الحکما)علامه زمان بود وبه تدریس تمام علوم یونان می پرداخت.دقت وپاکیزگی نوروز ما از اوست ونو شدن سال یا تحویل آفتاب را از برج حوت به برج حمل تغییر دادوکتاب اقلیدس او در کتاب خانه لیدن هلند است ,رساله وجود وی در موزه لندن,رساله جسم مرکب او در کتابخانه آلمان است,با رساله کون و تکلیف سعی به حل علمی مساله خیر وشر کرد,و موسیقی دان بزرگی در عصر وزمان خود بوده و کتاب شرح المسائل من کتاب الموسیقی را نوشته.

 

دانلود فایل
پرداخت با کلیه کارتهای عضو شتاب امکان پذیر است.

دانلود تحقیق و پاورپوینت

فروشگاه فایل