لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : powerpoint (..pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 15 اسلاید
قسمتی از متن powerpoint (..pptx) :
بنام خدا
درس بیستم
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
تاریخچه علم الکترونیک از آغاز قرن بیستم
اشعه های کاتدی و کشف الکترون
اگر جه بسیاری از فیزیکدانان قرن 19 میلادی مانند فارادی، بر پایه علم شیمی و پدیده های مشاهده شده در الکترولیز متقاعد شده بودند که جریان الکتریکی شامل شاری از ذرات باردار است ، اما هنوز طبیعت این بارها معلوم نشده بود. حتی برای این مسأله ابتدایی که بار ذرات مثبت بود یا منفی جواب دقیقی وجود نداشت.پاسخ این سوالها و همچنین چگونگی ساختار اولیه مواد بایک سری آزمایشات معلوم شد که آغاز آنها بررسی تخلیه الکتریکی در لامپهای خلع بود. با گذشت زمان مجموعه ای از اکتشافات انجام شد که منجر به انقلاب تکنولوژیکی در قرن بیستم شد.
William Crookes(1832-1919) وی که در کودکی ثروت بزرگی را به ارث برد ، تمام تحقیقات خود را در آزمایشگاه خصوصی انجام داد.تحقیقات او در زمینه تخلیه بار در گازها – که در پی اختراع لامپ اشعه کاتدی توسط Pluecker و Hittorf انجام شد – و همچنین مشاهداتش در مورد اشعه کاتدی و فضای تاریک درکاتد، در نهایت منجر به کشف اشعه ایکس و الکترون گشت. از دیگر اختراعات .Crookes رادیو متر بود که بر تیوری جنبشی در گازها تآکید می کرد. او بطور کنجکاوانه ای از معتقدان به نیروهای فرا طبیعی بود و در دهه 1870 مدعی شد که صحت پدیده های مربوط به توانایی های ذهنی را ثابت کرده است.بعد ازمدتی او درگیر جنبش عرفانی شد و اسنادی مبنی بر دور کردن شیاطین و پلیدی ها توسط وی موجود می باشد. در سال 1897 از طرف ملکه ویکتوریا( که خود از علاقه مندان به نیروهای فرا طبیعی بود) به مقام نجیب زادگی ترفیع پیدا کرد و در سال 1909 به عنوان رییس انجمن دربار برگزیده شد.
· Karl Ferdinand Braun (1850-1918) زمانی که در پست ریاست انستیتو فیزیک وهمچنین استادی فیزیک در دانشگاه استراسبورگ بود موفق شد اولین نوسان سنج لامپ اشعه کاتدی که در حال هدایت شاری از الکترونها به یک صفحه فلورسنت بود را نشان دهد که این امر خبر از نزدیک بودن ساخت صفحه های نمایش تلویزیون می داد.هر چند که امروزه کمتر از او یاد می شود ، اما او سهم بزرگی در پیشرفت الکترونیک داشت اوپی برد که یکسو سازی در یک پیوند کریستال/ فلزی رخ می دهد و این کشف بعدها منجر به مطرح شدن گیرنده های کریستالی شد. در سال 1899 او تزویج سلفی غیر تخلیه ای را برای آنتن ها و همچنین آنتن پرتو مستقیم را مطرح کرد. او در سال 1909 به همراه Guglielmo Marconiموفق به دریافت جایزه نوبل شد. هنگامی که امریکا وارد جنگ جهانی اول شد ، او برای درخواست حق ثبت یکی از اختراعاتش به نیو یورک رفته بود.پیش از پایان جنگ ، او به عنوان یک دشمن بیگانه توقیف شد و پس از مدتی مرد.
· Wilhelm Conrad Roentgen (1845-1923) او که رییس انستیتو فیزیک و رییس بازنشسته دانشگاه Wurzburg بود،در سال 1895 کشف کرد که بعضی تشعشعات ناشناخته ناشی از لامپ تخلیه می تواند موجب شود تا کریستال از خود نور (فلورس) پخش کند. او همچنین کشف کرد که این تشعشعات می توانند از اجسام جامد عبور کنند و بر کاغذ حساس عکاسی تاثیر بگذارند.او که تنها کار می کرد و پنهانکاری زیادی در کار خود داشت تحقیقات خود را به پایان رساند و هشت هفته بعد کشف خود را به طور رسمی اعلان کرد.در سال 1896 پس از اینکه صحت علمی و پزشکی تحقیقاتش معلوم شد ، کشف او به طور رسمی در دنیا منتشر شد. درطی چند هفته بعضی بیمارستانها اشعه ایکس را به کار گرفتند. پس از مدتی Roentgen به یکی از مشهور ترین دانشمندان دنیا مبدل گشت.او افتخارات زیادی را کسب کرد، از جمله جایزه اول نوبل در فیزیک و همچنین
مقام نجیب زادگی ( که البته او از قبول این مقام امتناع کرد).
Joseph John Thomson (1856-1940) او که فرزند یک کتاب فروش منچستری بود در چهارده سالگی وارد کالج شد و در بیست و هشت سالگی به عنوان عضوی از انجمن سلطنتی انتخاب گشت و به مقام استادی آزمایشگاه Cavendish گماشته شد.کشف بزرگ او در سال 1897 و در طی درس بررسی اشعه های کاتدی رخ داد.Thomson مدارک قانع کننده ای ارانه کرد که نشان می داد اشعه ها شامل ذرات باردار هستند.او نسبت بار به جرم را اندازه گیری کرد و توانست تخمین بزند که این جرم حدود 1800/1 جرم انم هیدروژن است.او با کشف الکترون جایزه نوبل را در سال 1906 دریافت کرد و دو سال بعد به مقام نجیب زادگی ترفیع داده شد. رادر فورد (Rutherford ) در باره Thomson می گوید:"او متشعشع ترین لبخند را دارد... هنگامی که در بحث کسی را شکست می دهد."
Robert A. Milikan (1868-1953) کارش را به عنوان استاد ادبیات در کالج Oberlinشروع کرد ولی پس از مدتی برای اینکه درآمد بیشتری کسب کند پذیرفت که به تدریس فیزیک بپردازد. پس از مدتی یک کمک هزینه تحصیلی دررشته فیزیک در کلمبیا را پذیرفت ، دوباره به این علت که این بهترین پشتیبانی مالی برای او بود.کار دانشگاهی اودر دانشگاه شیکاگو در ابتدا فقط شامل تدریس بود و او تا نزدیک چهل سالگی به تحقیق جدی نپرداخت.سپس در سال 1906 او پیشرفتهایی درآزمایش Thomson حاصل کرد که منجر به ساخت دستگاهی شد که بار الکترون را به دقت اندازه گیری می کرد.نتایجی که او بدست آورد در سال 1910 منتشر شد و آخرین شبهه در مورد تیوری اتمی مواد برطرف شد.در سال 1914 او نتایجی را منتشر کرد که به خاطر آنها جایزه نوبل را دریافت کرد: تعیین اندازه دقیق ثابت پلانک با استفاده از اثر فوتوالکتریک که بازبینی کننده
نظریه اثر فوتوالکتریک Einstein در سال 1905 و طبیعت کوانتومی نور بود.
2-تلگراف بی سیم
ماکسول در سال 1865 تیوری ای رامنتشر کرد که در آن الکترودینامیک ،(magnetodynamics) الکتریسیته القایی و فیزیک نور را به هم مربوط ساخت . در آن زمان این تیوری بطور گسترده مورد پذیرش واقع نشد. با وجود اینکه ماکسول یک محقق ماهر بودولی در چهارده سال باقی مانده عمرش تلاش نکرد تا وجود امواج الکترو مغناتیس را که در تیوریش پیشبینی کرده بود ثابت کند.با این حال دانشمند مشهور آلمانی von Helmholtz که به تیوری ماکسول ایمان داشت ، شاگردش Hertz را به تلاش برای تولید و کشف تابش های الکترو مغناتیس ترغیب کرد. تلاشهای Hertz سرآغازی برای ارتباطات بی سیم شد.
Heinrich Rudolf Hertz (1857-1894) او که استاد فیزیک Karlsruhe Polytechnic بود ،اولین فری بود که امواج رادیویی را در محیط آزمایشگاه پخش و دریافت کرد.در بین سالهای 1885 تا 1889 ، او با استفاده از spark discharges به تولید امواج الکترومغناطیسی می پرداخت.تشعشع کننده ای که هرتز ساخته بود شامل دو میله برقگیر یکنواخت بود که بین آنها یک فاصله احتراقی بود و صفحات خازنی در انتهای آنها قرار داشتند.گیرنده او در واقع یک حلقه ای از سیم بود که سوراخ کوچکی در داخل آن بود. هنگامی که تشعشع کننده ( رادیاتور) تخلیه الکتریکی می شد جرقه کوچکی در این سوراخ دیده می شد.
Hertz در سن سی و شش سالگی بطور ناگهانی به خاطر یک تومور مغزی مرد، بدون اینکه بفهمد مخابره امواج در فواصل طولانی امکان پذیر بود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 23 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
1
به نام خدا
پیکره سازی یا پیکره تراشی (مجسه سازی) را نمی توان یک اصطلاح ثابت برای اطلاق به اشیاء یا فعالیت های معین دانست. ترجیحاً این نام شاخه ای از هنر بصری است که در جریان رشد و تغییر دایم طبیعی از فعالیت های تازه ای از اشیاء را در بر می گیرد. (چنانکه مثلا حوزه دلالت این اصطلاح در سده بیستم بسیار وسیع تر از سده پانزدهم شده است) با این حال هنر مجسمه سازی دارای یک خصلت اصلی و همیشگی است که آن را از سایر هنرهای بصری متمایز میکند. آفرینش شکل سه بعدی بنابراین حجم مهم ترین عنصر در طرح یک مجسمه محسوب می شود. مجسمه ممکن است به صورت همه جانبی یا به صورت نقش برجسته باشد. مجمسه همه جانبی شی است مستقل است و جدا که فضایی را اشغال کرده (وجود مستقل یک آرم یا یک صندلی است) ولی نقش برجسته به زمینه ای متصل شده و یا کمابیش از آن برون آمده است. در ساختن مجسمه مواد بسیار متنوعی چون گل، گچ، موم سنگ، بتن، چوب، فلز به خصوص مفرغ، فاییبرگلاس، عاج، صرف، کاغذ و غیره به کار برده می شود. روش ها و اسلوبهای مجسمه سازی را نیز میتوان به سه گروه عمده تقسیم کرد.
2
2
الف: کنده کاری(حجاری): در این روش مجسمه سازی کار خود را با توده ای از ماده جامد (مثلا یک قطعه سنگ یا چوب) آغاز میکند و در روند کاستن از توده مزبور به شکل مورد نظر می رسند.
ب: شکل دهی: در این روش انواع مواد حجیم پذیر چون موم و گچ و غیره را می توان به کار برد.
پ: خفتکاری: در این روش مجمسه ساز قطعات و پیش ساخته یا اشیای یافته را جوشکاری، لحیم کاری، پرچ کاری، میخ کردن، چسبانیدن و غیره به هم متصل میکند تا طرح مورد نظر را تحقق بخشد. بنابراین این گونه مجسمه لزوماً از یک ماده همگن ساخته نمی شود.
مجسمه های ساخته شده به روش های شکل دهی و خفتکاری را می توان با اسلوبهای قالبگیری و ریخته گری به مجسمه های مقاوم و ماندنی بدل کرد. برای آنکه تمایزی میان مجسمه سازی پیکرها و مجسمه سازی انتزاعی قائل شویم در همه جا اصطلاح مجسمه سازی را به کار می بریم.
پیل، چارلز ویلسن (نقاش و مینیاتوریست آمریکایی در لندن زیر نظر ویست هنر آموزی کرد و سپس به فیلادلفیا رفت و در کار چهره نگاری شهرتی به دست آورد از جمله آثارش: تک چهره خود نقاش با استخوان ماموت.
2
3
پیلارام: نقاش و خوشنویس ایرانی، هنرمند پرکار، درک تجسمی قوی و دستی توانا داشت.
خلق اشکال در سه بعد یا به صورت کار یا به صورت کار مستقل یا نقش برجسته.
اساساً دو مفهوم متضاد در مورد شکل پیکره سازی وجود دارند وکنده کاری روی سنگهای قیمتی که شامل خارج کردن مواد زائد است تا اینکه فرم از زندان خود خارج شود. این مفهوم افلاطونی به میک لانژ تعلق دارد معنی متضاد زمانی بروز میکند که شکل از هیچ خلق می شود و حاصل افزودن مواد پلاستیکی است حکاکی و اندام سازی دو جنبه مجزا و مکمل پیکره سازی هستند. گرایش کنونی حاوی حکاکی مستقیم و احساس مواد در اندام سازی است که شامل استفاده از گل رس یا موم به عنوان مواد اولیه برای تبدیل گچ، برنز، سرب یا حتی سنگ است تفاوت بین نقاش و پیکره سازی همیشه در این نکته نهفته که بعد سوم در پیکره سازی مسئله ای اساسی است. اما یک نقاش با رنگ گذاری بسیار ضخیم ممکن است از یک StiacctatoRittero برجسته تر باشد. در پنجاه سال گذشته این تصاویر نامتمایز با مشخصتر شده و دلیل آن ارائه تندیس نقاش. بناهایی از سیم و پلاستیک در رنگ های روشن و غیره است. هنر متحرک را نیز می توان شکلی از پیکره سازی تلقی کرد.
2
5
پیکره تراش در نخستین سالهای سده بیستم:
نخستین پیکرتراش تجسمی:
ویلهلم لعبروک، گئورک کولبه، ارنست بارلاخ، کاته، کولوتیس، گرهاردمارکس، کنستانتین برانکوزی.
گرایشهای اصلی
سده نوزدهم در عرصه پیکر تراشی، همچون عرصه معماری، دوران آزمایشگریهای جدید انگشت شمار بود. پیکر تراش نئوکلاسیک به نظریه تازه ای درباره شکل های مهار شده تندیسوار در قالب یک فضای محدود، رجعت کردند.
پیکرتراشان رمانتیک و رئالیست، با آنکه یک بار دیگر کوشیدند حرکت و فضای باز را به عرصه هنر خویش آورند نمی توان گفت که توانسته اند به نحوی از انحناء بر دامنه واژگان دوره باروک افزوده باشند. حتی رودان که عموماً پدر پیکرتراش نوین شناخته می شود، معمولا از سازماندهی گروه پیکره هایش در داخل حرکات چرخنده و حلزونی دوره رنسانس پسین و باروک خشنود بود. فقط در تعداد اندکی از آثار بزرگ مانند (شهروندان کاله و دروازههای جهنم) است که می بینیم او به کاوش در نظرات جدید درباره فضا پرداخته است. سده بیستم به نحوی از انحنا بیشتر گرایش های پیکره سازی فضای مورد بحث ما را ادامه داده است. ولی پیکر تراشان تجربی نوین، حرکات بنیادی تازه ای مخصوصاً در عرصه پیکرتراشی به مثابه ساختمان یا مونتاژکاری، آزمایشگری با مصالح جدید و کاوش در عرصه پیکره سازی به عنوان فضای شکل یافده به جای حجم موجود در فضای پیرامون نیز انجام داده اند. گذشته از این تا حدودی در نتیجه نفوذ هنر بدوی و باستانی، پیکرتراشان از سازماندهی کامل فضایی دست برداشته و با توسل به احجام ساده شده به حالت مقابل نمایی و عظمت ساختمانی باز گشتهاند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
تاریخچه علم الکترونیک از آغاز قرن بیستم
اشعه های کاتدی و کشف الکترون
اگر جه بسیاری از فیزیکدانان قرن 19 میلادی مانند فارادی، بر پایه علم شیمی و پدیده های مشاهده شده در الکترولیز متقاعد شده بودند که جریان الکتریکی شامل شاری از ذرات باردار است ، اما هنوز طبیعت این بارها معلوم نشده بود. حتی برای این مسأله ابتدایی که بار ذرات مثبت بود یا منفی جواب دقیقی وجود نداشت.پاسخ این سوالها و همچنین چگونگی ساختار اولیه مواد بایک سری آزمایشات معلوم شد که آغاز آنها بررسی تخلیه الکتریکی در لامپهای خلع بود. با گذشت زمان مجموعه ای از اکتشافات انجام شد که منجر به انقلاب تکنولوژیکی در قرن بیستم شد.
William Crookes(1832-1919) وی که در کودکی ثروت بزرگی را به ارث برد ، تمام تحقیقات خود را در آزمایشگاه خصوصی انجام داد.تحقیقات او در زمینه تخلیه بار در گازها – که در پی اختراع لامپ اشعه کاتدی توسط Pluecker و Hittorf انجام شد – و همچنین مشاهداتش در مورد اشعه کاتدی و فضای تاریک درکاتد، در نهایت منجر به کشف اشعه ایکس و الکترون گشت. از دیگر اختراعات .Crookes رادیو متر بود که بر تیوری جنبشی در گازها تآکید می کرد. او بطور کنجکاوانه ای از معتقدان به نیروهای فرا طبیعی بود و در دهه 1870 مدعی شد که صحت پدیده های مربوط به توانایی های ذهنی را ثابت کرده است.بعد ازمدتی او درگیر جنبش عرفانی شد و اسنادی مبنی بر دور کردن شیاطین و پلیدی ها توسط وی موجود می باشد. در سال 1897 از طرف ملکه ویکتوریا( که خود از علاقه مندان به نیروهای فرا طبیعی بود) به مقام نجیب زادگی ترفیع پیدا کرد و در سال 1909 به عنوان رییس انجمن دربار برگزیده شد.
· Karl Ferdinand Braun (1850-1918) زمانی که در پست ریاست انستیتو فیزیک وهمچنین استادی فیزیک در دانشگاه استراسبورگ بود موفق شد اولین نوسان سنج لامپ اشعه کاتدی که در حال هدایت شاری از الکترونها به یک صفحه فلورسنت بود را نشان دهد که این امر خبر از نزدیک بودن ساخت صفحه های نمایش تلویزیون می داد.هر چند که امروزه کمتر از او یاد می شود ، اما او سهم بزرگی در پیشرفت الکترونیک داشت اوپی برد که یکسو سازی در یک پیوند کریستال/ فلزی رخ می دهد و این کشف بعدها منجر به مطرح شدن گیرنده های کریستالی شد. در سال 1899 او تزویج سلفی غیر تخلیه ای را برای آنتن ها و همچنین آنتن پرتو مستقیم را مطرح کرد. او در سال 1909 به همراه Guglielmo Marconiموفق به دریافت جایزه نوبل شد. هنگامی که امریکا وارد جنگ جهانی اول شد ، او برای درخواست حق ثبت یکی از اختراعاتش به نیو یورک رفته بود.پیش از پایان جنگ ، او به عنوان یک دشمن بیگانه توقیف شد و پس از مدتی مرد.
· Wilhelm Conrad Roentgen (1845-1923) او که رییس انستیتو فیزیک و رییس بازنشسته دانشگاه Wurzburg بود،در سال 1895 کشف کرد که بعضی تشعشعات ناشناخته ناشی از لامپ تخلیه می تواند موجب شود تا کریستال از خود نور (فلورس) پخش کند. او همچنین کشف کرد که این تشعشعات می توانند از اجسام جامد عبور کنند و بر کاغذ حساس عکاسی تاثیر بگذارند.او که تنها کار می کرد و پنهانکاری زیادی در کار خود داشت تحقیقات خود را به پایان رساند و هشت هفته بعد کشف خود را به طور رسمی اعلان کرد.در سال 1896 پس از اینکه صحت علمی و پزشکی تحقیقاتش معلوم شد ، کشف او به طور رسمی در دنیا منتشر شد. درطی چند هفته بعضی بیمارستانها اشعه ایکس را به کار گرفتند. پس از مدتی Roentgen به یکی از مشهور ترین دانشمندان دنیا مبدل گشت.او افتخارات زیادی را کسب کرد، از جمله جایزه اول نوبل در فیزیک و همچنین
مقام نجیب زادگی ( که البته او از قبول این مقام امتناع کرد).
Joseph John Thomson (1856-1940) او که فرزند یک کتاب فروش منچستری بود در چهارده سالگی وارد کالج شد و در بیست و هشت سالگی به عنوان عضوی از انجمن سلطنتی انتخاب گشت و به مقام استادی آزمایشگاه Cavendish گماشته شد.کشف بزرگ او در سال 1897 و در طی درس بررسی اشعه های کاتدی رخ داد.Thomson مدارک قانع کننده ای ارانه کرد که نشان می داد اشعه ها شامل ذرات باردار هستند.او نسبت بار به جرم را اندازه گیری کرد و توانست تخمین بزند که این جرم حدود 1800/1 جرم انم هیدروژن است.او با کشف الکترون جایزه نوبل را در سال 1906 دریافت کرد و دو سال بعد به مقام نجیب زادگی ترفیع داده شد. رادر فورد (Rutherford ) در باره Thomson می گوید:"او متشعشع ترین لبخند را دارد... هنگامی که در بحث کسی را شکست می دهد."
Robert A. Milikan (1868-1953) کارش را به عنوان استاد ادبیات در کالج Oberlinشروع کرد ولی پس از مدتی برای اینکه درآمد بیشتری کسب کند پذیرفت که به تدریس فیزیک بپردازد. پس از مدتی یک کمک هزینه تحصیلی دررشته فیزیک در کلمبیا را پذیرفت ، دوباره به این علت که این بهترین پشتیبانی مالی برای او بود.کار دانشگاهی اودر دانشگاه شیکاگو در ابتدا فقط شامل تدریس بود و او تا نزدیک چهل سالگی به تحقیق جدی نپرداخت.سپس در سال 1906 او پیشرفتهایی درآزمایش Thomson حاصل کرد که منجر به ساخت دستگاهی شد که بار الکترون را به دقت اندازه گیری می کرد.نتایجی که او بدست آورد در سال 1910 منتشر شد و آخرین شبهه در مورد تیوری اتمی مواد برطرف شد.در سال 1914 او نتایجی را منتشر کرد که به خاطر آنها جایزه نوبل را دریافت کرد: تعیین اندازه دقیق ثابت پلانک با استفاده از اثر فوتوالکتریک که بازبینی کننده
نظریه اثر فوتوالکتریک Einstein در سال 1905 و طبیعت کوانتومی نور بود.
2-تلگراف بی سیم
ماکسول در سال 1865 تیوری ای رامنتشر کرد که در آن الکترودینامیک ،(magnetodynamics) الکتریسیته القایی و فیزیک نور را به هم مربوط ساخت . در آن زمان این تیوری بطور گسترده مورد پذیرش واقع نشد. با وجود اینکه ماکسول یک محقق ماهر بودولی در چهارده سال باقی مانده عمرش تلاش نکرد تا وجود امواج الکترو مغناتیس را که در تیوریش پیشبینی کرده بود ثابت کند.با این حال دانشمند مشهور آلمانی von Helmholtz که به تیوری ماکسول ایمان داشت ، شاگردش Hertz را به تلاش برای تولید و کشف تابش های الکترو مغناتیس ترغیب کرد. تلاشهای Hertz سرآغازی برای ارتباطات بی سیم شد.
Heinrich Rudolf Hertz (1857-1894) او که استاد فیزیک Karlsruhe Polytechnic بود ،اولین فری بود که امواج رادیویی را در محیط آزمایشگاه پخش و دریافت کرد.در بین سالهای 1885 تا 1889 ، او با استفاده از spark discharges به تولید امواج الکترومغناطیسی می پرداخت.تشعشع کننده ای که هرتز ساخته بود شامل دو میله برقگیر یکنواخت بود که بین آنها یک فاصله احتراقی بود و صفحات خازنی در انتهای آنها قرار داشتند.گیرنده او در واقع یک حلقه ای از سیم بود که سوراخ کوچکی در داخل آن بود. هنگامی که تشعشع کننده ( رادیاتور) تخلیه الکتریکی می شد جرقه کوچکی در این سوراخ دیده می شد.
Hertz در سن سی و شش سالگی بطور ناگهانی به خاطر یک تومور مغزی مرد، بدون اینکه بفهمد مخابره امواج در فواصل طولانی امکان پذیر بود.