پادشاه سئو| دانلود پاورپوینت, مقاله, تحقیق, جزوه,قالب و افزونه وردپرس

پادشاه سئو| دانلود پاورپوینت, مقاله, تحقیق, جزوه,قالب و افزونه وردپرس

دانلود پاورپوینت , مقاله, تحقیق, مبانی وپیشینه تحقیق, جزوه, طرح درس دروس دبستان, خلاصه کتاب , نمونه سوالات کارشناسی و ارشد ,قالب و افزونه وردپرس
پادشاه سئو| دانلود پاورپوینت, مقاله, تحقیق, جزوه,قالب و افزونه وردپرس

پادشاه سئو| دانلود پاورپوینت, مقاله, تحقیق, جزوه,قالب و افزونه وردپرس

دانلود پاورپوینت , مقاله, تحقیق, مبانی وپیشینه تحقیق, جزوه, طرح درس دروس دبستان, خلاصه کتاب , نمونه سوالات کارشناسی و ارشد ,قالب و افزونه وردپرس

سیدا دانلود مقاله در مورد سردار سرلشکر پاسدار شهید مهدی باکری 13ص

دانلود-مقاله-در-مورد-سردار-سرلشکر-پاسدار-شهید-مهدی-باکری-13ص
دانلود مقاله در مورد سردار سرلشکر پاسدار شهید مهدی باکری 13ص
فرمت فایل دانلودی: .zip
فرمت فایل اصلی: .doc
تعداد صفحات: 12
حجم فایل: 430 کیلوبایت
قیمت: 6000 تومان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 12 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏سردار سرلشکر پاسدار شهید مهدی باکری
‏فرمانده لشکر 31 عاشورا

‏تولد و کودکی
‏فعالیت های سیاسی ‏–‏ مذهبی
‏پس از پیروزی انقلاب اسلامی
‏نقش شهید در دفاع مقدس
‏بیانات شهید قبل از شروع عملیات بدر
‏ویژگی های اخلاقی
‏نحوه شهادت
‏گوشه ای از وصیت نامه

‏تولد و کودکی
‏به سال 1333 ه.ش در شهرستان میاندوآب در یک خانواده مذهبی و باایمان متولد شد. در دوران کودکی، مادرش را ‏–‏ که بانویی باایمان بود ‏–‏ از دست داد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در ارومیه به پایان رسانید و در دوره دبیرستان (همزمان با شهادت برادرش علی باکری به دست دژخیمان ساواک) وارد جریانات سیاسی شد.
‏فعالیت های سیاسی ‏–‏ مذهبی
‏پس از اخذ دیپلم با وجود آنکه از شهادت برادرش بسیار متاثر بود، به دانشگاه راه یافت و در رشته مهندسی مکانیک مشغول تحصیل شد. از ابتدای ورود به دانشگاه تبریز یکی از افراد مبارز این دانشگاه بود. او برادرش حمید را نیز به همراه خود به این شهر آورد.
‏شهید باکری در طول فعالیت های سیاسی خود (طبق اسناد محرمانه بدست آمده) از طرف سازمان امنیت آذربایجان شرقی (ساواک) تحت کنترل و مراقبت بود.
‏پس از مدتی حمید را برای برقراری ارتباط با سایر مبارزان، به خارج از کشور فرستاد تا در ارسال سلاح گرم برای مبارزین داخل کشور فعال شود.
‏شهید مهدی باکری در دوره سربازی با تبعیت از اعلامیه حضرت امام خمینی(ره) ‏–‏ در حالی که در تهران افسر وظیفه بود ‏–‏ از پادگان فرار و به صورت مخفیانه زندگی کرد و فعالیت های گوناگونی را در جهت پیروزی انقلاب اسلامی نیز انجام داد.

‏پس از پیروزی انقلاب اسلامی
‏بعد از پیروزی انقلاب و به دنبال تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عضویت این نهاد در آمد و در سازماندهی و استحکام سپاه ارومیه نقش فعالی را ایفا کرد. پس از آن بنا به ضرورت، دادستان دادگاه انقلاب ارومیه شد. همزمان با خدمت در سپاه، به مدت 9 ماه با عنوان شهردار ارومیه نیز خدمات ارزنده‌ای را از خود به یادگار گذاشت.
‏ازدواج شهید مهدی باکری مصادف با شروع جنگ تحمیلی بود. مهریه همسرش اسلحه کلت او بود. دو روز بعد از عقد به جبهه رفت و پس از دو ماه به شهر برگشت و بنا به مصالح منطقه، با مسئولیت جهاد سازندگی استان، خدمات ارزنده‌ای برای مردم انجام داد.
‏شهید باکری در مدت مسئولیتش به عنوان فرمانده عملیات سپاه ارومیه تلاش های گسترده‌ای را در برقراری امنیت و پاکسازی منطقه از لوث وجود وابستگان و مزدوران شرق و غرب انجام داد و به‌رغم فعالیت های شبانه‌روزی در مسئولیت های مختلف، پس از شروع جنگ تحمیلی، تکلیف خویش را در جهاد با کفار بعثی و متجاوزین به میهن اسلامی دید و راهی جبهه‌ها شد.

‏نقش شهید در دفاع مقدس
‏شهید باکری با استعداد و دلسوزی فراوان خود توانست در عملیات فتح‌المبین با عنوان معاون تیپ نجف اشرف در کسب پیروزی ها موثر باشد. در این عملیات یکی از گردان ها در محاصره قرار گرفته بود، که ایشان به همراه تعدادی نیرو، با شجاعت و تدبیر بی‌نظیر آنان را از محاصره بیرون آورد. در همین عملیات در منطقه رقابیه از ناحیه چشم مجروح شد و به فاصله کمتر از یک ماه در عملیات بیت‌المقدس (با همان عنوان) شرکت کرد و شاهد پیروزی لشکریان اسلام بر متجاوزین بعثی بود.
‏در مرحله دوم عملیات بیت‌المقدس از ناحیه کمر زخمی شد و با وجود جراحت هایی که داشت در مرحله سوم عملیات، به قرارگاه فرماندهی رفت تا برادران بسیجی را از پشت بی‌سیم هدایت کند.
‏در عملیات رمضان با سمت فرماندهی تیپ عاشورا به نبرد بی‌امان در داخل خاک عراق پرداخت و این بار نیز مجروح شد، اما با هر نوبت مجروحیت، وی مصمم تر از پیش در جبهه‌ها حضور می‌یافت و بدون احساس خستگی برای تجهیز، سازماندهی،‌ هدایت نیروها و طراحی عملیات، شبانه‌روز تلاش می‌کرد.
‏در عملیات مسلم بن عقیل با فرماندهی او بر لشکر عاشورا و ایثار رزمندگان سلحشور، بخش عظیمی از خاک گلگون ایران اسلامی و چند منطقه استراتژیک آزاد شد.
‏شهید باکری در عملیات والفجرمقدماتی و والفجر یک، دو، سه و چهار با عنوان فرمانده لشکر عاشورا، به همراه بسیجیان غیور و فداکار، در انجام تکلیف و نبرد با متجاوزین، آمادگی و ایثار همه‌جانبه‌ای را از خود نشان داد.
‏در عملیات خیبر زمانی که برادرش حمید، به درجه رفیع شهات نایل آمد، با وجود علاقه خاصی که به او داشت، بدون ابراز اندوه با خانواده‌اش تماس گرفت و چنین گفت: شهادت حمید یکی از الطاف الهی است که شامل حال خانواده ما شده است. و در نامه‌ای خطاب به خانواده‌اش نوشت:
« من به وصیت و آرزوی حمید که باز کردن راه کربلا می‌باشد همچنان در جبهه‌ها می‌مانم و به خواست و راه شهید ادامه می‌دهم تا اسلام پیروز شود.»
‏تلاش فراوان در میادین نبرد و شرایط حساس جبهه‌ها، او را از حضور در تشییع پیکر پاک برادر و همرزمش که سال ها در کنارش بود بازداشت. برادری که در روزهای سراسر خطر قبل از انقلاب، در مبارزات سیاسی و در جبهه‌ها، پا به پای مهدی، جانفشانی کرد.
‏نقش شهید باکری و لشکر عاشورا در حماسه قهرمانانه خیبر و تصرف جزایر مجنون و مقاومتی که آنان در دفاع پاتک های توانفرسای دشمن از خود نشان دادند بر کسی پوشیده نیست.
‏در مرحله آماده ‌سازی مقدمات عملیات بدر، اگرچه روزها به کندی می‌گذشت اما مهدی با جدیت، همه نیروها را برای نبردی مردانه و عارفانه تهییج و ترغیب کرد و چونان مرشدی کامل و عارفی واصل، آنچه را که مجاهدان راه خدا و دلباختگان شهادت باید بدانند و در مرحله نبرد بکار بندند، با نیروهایش درمیان گذاشت.
‏ بیانات شهید قبل از شروع عملیات بدر
‏همه برادران تصمیم خود را گرفته‌اند، ولی من به خاطر سختی عملیات تاکید می‌کنم. شما باید مثل حضرت ابراهیم(ع) باشید که رحمت خدا شامل حالش شد، مثل او در آتش بروید. خداوند اگر مصلحت بداند به صفوف دشمن رخنه خواهید کرد. باید در حد نهایی از سلاح مقاومت استفاده کنیم.

 

دانلود فایل
پرداخت با کلیه کارتهای عضو شتاب امکان پذیر است.

خرید کاندوم دانشجویی

سیدا دانلود مقاله در مورد زند گینا مه شهید حاج حسین خرازی 52 ص

دانلود-مقاله-در-مورد-زند-گینا-مه-شهید-حاج-حسین-خرازی-52-ص
دانلود مقاله در مورد زند گینا مه شهید حاج حسین خرازی 52 ص
فرمت فایل دانلودی: .zip
فرمت فایل اصلی: .doc
تعداد صفحات: 58
حجم فایل: 133 کیلوبایت
قیمت: 6000 تومان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 58 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏2
‏زند گینا مه شهید حاج حسین ‏خرازی
‏در سال 1336 در یکی از محله های مستضعف نشین اصفهان به ‏نام کوی کلم ‏در خانواده ای آگاه و متقی و با ایمان متولد شد. از اوان جوانی جزء نماز گزاران ‏دائم مسجد محل بود که صوت تکبیر و اذان او آرام بخش جان نماز گزاران مسجد سید بود .
‏قامتش رشید رفتارش متین و با وقار بود و نور ایمان در چهره اش همیشه ‏تابان . او را در حقیقت می توان بشیر سبز بهار اسلام دانست که از همان آغاز سالک ‏کوی عرفان ‏متکی به ایمان الهی بود ودر خط نورانی قران سیر می کرد روح مصفای او با ‏تلا وت قران پالا یش یافته بود .
‏حسین در سال1343 وارد مدرسه شد .تحت توجهات پدر ومادر ‏مومنش درعین فراگیری دانش کلاسیک لحظه ای از اموزش مسائل دینی غفلت نمی ‏کرد.
‏پدرش می گفت:(همیشه به محض تمام شدن برنامه کلاسش او ‏را به مسجد می بردم تا از تعالیم روح پرور قران و صراط مستقیم دین غافل ‏نماند.سرانجام درسال 1355 موفق به اخذ دیپلم از دبیرستان شبانه شد سپس به سربازی ‏احضارگردید.
‏ضمن گذراندن دوران سربازی خود در مشهد به تحصیل علوم ‏قرآن و شرکت در مجامع مذهبی مبادرت می نمود .در سال 57 به فرمان امام امت از سربازی ‏گریخت و به صورت علنی به صف انقلابیون مسلمان پیوست و در کمیته های مردمی به فعالیت ‏پرداخت .
‏قبل از شروع جنگ به منظور رفع غائله کردستان به همراه ‏چند نفر دیگر ازهمرزمان به آن سامان رفت و به قلع وقمع گروهکهای خود فروخته پرداخت. ‏در همین مآموریت مجروح شد وبه حال سینه خیز مسافت زیادی را طی نمود تا خود را از ‏مهلکه نجات داد.‏به محض شروع جنگ تحمیلی به جبهه آمد در عملیات ‏زیادی شرکت داشت . او خود را وقف جنگ نمود واز غیر جنگ دست کشید و برای هیشه سنگر ‏نشین شد.کار خود را از فرماندهی دسته و گروهان آغاز کرد درطول نبرد حق علیه باطل ‏لحظه ای از پای ننشست . وی در عملیات«فتح المبین»چند لشگر تحت فرماندهی داشت .‏بعد از این فتح عظیم به میل و خواست خود تنها به فرماندهی ‏لشگر امام حسین (ع)قناعت کرد در طی عملیات مختلف بارها مجروح شد و روی هم رفته سی ‏بار ترکش توپ و خمپاره به او اصابت کرد و همیشه به محض بهبودی نسبی دوباره از تخت ‏بیمارستان به سرعت راهی جبهه ها می شد از جمله در عملیات خیبر بود که به شدت مجروح ‏شد و دست راستش را تقدیم اسلام عزیز نمود پس از قطع شدن دستش سفارش یک نوع اسلحه ‏مخصوص را داد تا به راحتی با یک دست بتواند تیراندازی ‏کند.‏وسرانجام در عملیات کربلای 5 که با هدف ترمیم خطوط پدافندی ‏از3/12/65شروع گردید در هفتم اسفند ماه به ساعتهای آخرین خود نزدیک می شد . ماشین ‏جنگی عراق در این عملیات ضربات سختی را متحمل شد . بیش از سی هزار نفر کشته وهشتاد
‏2
‏زند گینا مه شهید حاج حسین ‏خرازی
‏در سال 1336 در یکی از محله های مستضعف نشین اصفهان به ‏نام کوی کلم ‏در خانواده ای آگاه و متقی و با ایمان متولد شد. از اوان جوانی جزء نماز گزاران ‏دائم مسجد محل بود که صوت تکبیر و اذان او آرام بخش جان نماز گزاران مسجد سید بود .
‏قامتش رشید رفتارش متین و با وقار بود و نور ایمان در چهره اش همیشه ‏تابان . او را در حقیقت می توان بشیر سبز بهار اسلام دانست که از همان آغاز سالک ‏کوی عرفان ‏متکی به ایمان الهی بود ودر خط نورانی قران سیر می کرد روح مصفای او با ‏تلا وت قران پالا یش یافته بود .
‏حسین در سال1343 وارد مدرسه شد .تحت توجهات پدر ومادر ‏مومنش درعین فراگیری دانش کلاسیک لحظه ای از اموزش مسائل دینی غفلت نمی ‏کرد.
‏پدرش می گفت:(همیشه به محض تمام شدن برنامه کلاسش او ‏را به مسجد می بردم تا از تعالیم روح پرور قران و صراط مستقیم دین غافل ‏نماند.سرانجام درسال 1355 موفق به اخذ دیپلم از دبیرستان شبانه شد سپس به سربازی ‏احضارگردید.
‏ضمن گذراندن دوران سربازی خود در مشهد به تحصیل علوم ‏قرآن و شرکت در مجامع مذهبی مبادرت می نمود .در سال 57 به فرمان امام امت از سربازی ‏گریخت و به صورت علنی به صف انقلابیون مسلمان پیوست و در کمیته های مردمی به فعالیت ‏پرداخت .
‏قبل از شروع جنگ به منظور رفع غائله کردستان به همراه ‏چند نفر دیگر ازهمرزمان به آن سامان رفت و به قلع وقمع گروهکهای خود فروخته پرداخت. ‏در همین مآموریت مجروح شد وبه حال سینه خیز مسافت زیادی را طی نمود تا خود را از ‏مهلکه نجات داد.‏به محض شروع جنگ تحمیلی به جبهه آمد در عملیات ‏زیادی شرکت داشت . او خود را وقف جنگ نمود واز غیر جنگ دست کشید و برای هیشه سنگر ‏نشین شد.کار خود را از فرماندهی دسته و گروهان آغاز کرد درطول نبرد حق علیه باطل ‏لحظه ای از پای ننشست . وی در عملیات«فتح المبین»چند لشگر تحت فرماندهی داشت .‏بعد از این فتح عظیم به میل و خواست خود تنها به فرماندهی ‏لشگر امام حسین (ع)قناعت کرد در طی عملیات مختلف بارها مجروح شد و روی هم رفته سی ‏بار ترکش توپ و خمپاره به او اصابت کرد و همیشه به محض بهبودی نسبی دوباره از تخت ‏بیمارستان به سرعت راهی جبهه ها می شد از جمله در عملیات خیبر بود که به شدت مجروح ‏شد و دست راستش را تقدیم اسلام عزیز نمود پس از قطع شدن دستش سفارش یک نوع اسلحه ‏مخصوص را داد تا به راحتی با یک دست بتواند تیراندازی ‏کند.‏وسرانجام در عملیات کربلای 5 که با هدف ترمیم خطوط پدافندی ‏از3/12/65شروع گردید در هفتم اسفند ماه به ساعتهای آخرین خود نزدیک می شد . ماشین ‏جنگی عراق در این عملیات ضربات سختی را متحمل شد . بیش از سی هزار نفر کشته وهشتاد
‏2
‏زند گینا مه شهید حاج حسین ‏خرازی
‏در سال 1336 در یکی از محله های مستضعف نشین اصفهان به ‏نام کوی کلم ‏در خانواده ای آگاه و متقی و با ایمان متولد شد. از اوان جوانی جزء نماز گزاران ‏دائم مسجد محل بود که صوت تکبیر و اذان او آرام بخش جان نماز گزاران مسجد سید بود .
‏قامتش رشید رفتارش متین و با وقار بود و نور ایمان در چهره اش همیشه ‏تابان . او را در حقیقت می توان بشیر سبز بهار اسلام دانست که از همان آغاز سالک ‏کوی عرفان ‏متکی به ایمان الهی بود ودر خط نورانی قران سیر می کرد روح مصفای او با ‏تلا وت قران پالا یش یافته بود .
‏حسین در سال1343 وارد مدرسه شد .تحت توجهات پدر ومادر ‏مومنش درعین فراگیری دانش کلاسیک لحظه ای از اموزش مسائل دینی غفلت نمی ‏کرد.
‏پدرش می گفت:(همیشه به محض تمام شدن برنامه کلاسش او ‏را به مسجد می بردم تا از تعالیم روح پرور قران و صراط مستقیم دین غافل ‏نماند.سرانجام درسال 1355 موفق به اخذ دیپلم از دبیرستان شبانه شد سپس به سربازی ‏احضارگردید.
‏ضمن گذراندن دوران سربازی خود در مشهد به تحصیل علوم ‏قرآن و شرکت در مجامع مذهبی مبادرت می نمود .در سال 57 به فرمان امام امت از سربازی ‏گریخت و به صورت علنی به صف انقلابیون مسلمان پیوست و در کمیته های مردمی به فعالیت ‏پرداخت .
‏قبل از شروع جنگ به منظور رفع غائله کردستان به همراه ‏چند نفر دیگر ازهمرزمان به آن سامان رفت و به قلع وقمع گروهکهای خود فروخته پرداخت. ‏در همین مآموریت مجروح شد وبه حال سینه خیز مسافت زیادی را طی نمود تا خود را از ‏مهلکه نجات داد.‏به محض شروع جنگ تحمیلی به جبهه آمد در عملیات ‏زیادی شرکت داشت . او خود را وقف جنگ نمود واز غیر جنگ دست کشید و برای هیشه سنگر ‏نشین شد.کار خود را از فرماندهی دسته و گروهان آغاز کرد درطول نبرد حق علیه باطل ‏لحظه ای از پای ننشست . وی در عملیات«فتح المبین»چند لشگر تحت فرماندهی داشت .‏بعد از این فتح عظیم به میل و خواست خود تنها به فرماندهی ‏لشگر امام حسین (ع)قناعت کرد در طی عملیات مختلف بارها مجروح شد و روی هم رفته سی ‏بار ترکش توپ و خمپاره به او اصابت کرد و همیشه به محض بهبودی نسبی دوباره از تخت ‏بیمارستان به سرعت راهی جبهه ها می شد از جمله در عملیات خیبر بود که به شدت مجروح ‏شد و دست راستش را تقدیم اسلام عزیز نمود پس از قطع شدن دستش سفارش یک نوع اسلحه ‏مخصوص را داد تا به راحتی با یک دست بتواند تیراندازی ‏کند.‏وسرانجام در عملیات کربلای 5 که با هدف ترمیم خطوط پدافندی ‏از3/12/65شروع گردید در هفتم اسفند ماه به ساعتهای آخرین خود نزدیک می شد . ماشین ‏جنگی عراق در این عملیات ضربات سختی را متحمل شد . بیش از سی هزار نفر کشته وهشتاد
‏2
‏زند گینا مه شهید حاج حسین ‏خرازی
‏در سال 1336 در یکی از محله های مستضعف نشین اصفهان به ‏نام کوی کلم ‏در خانواده ای آگاه و متقی و با ایمان متولد شد. از اوان جوانی جزء نماز گزاران ‏دائم مسجد محل بود که صوت تکبیر و اذان او آرام بخش جان نماز گزاران مسجد سید بود .
‏قامتش رشید رفتارش متین و با وقار بود و نور ایمان در چهره اش همیشه ‏تابان . او را در حقیقت می توان بشیر سبز بهار اسلام دانست که از همان آغاز سالک ‏کوی عرفان ‏متکی به ایمان الهی بود ودر خط نورانی قران سیر می کرد روح مصفای او با ‏تلا وت قران پالا یش یافته بود .
‏حسین در سال1343 وارد مدرسه شد .تحت توجهات پدر ومادر ‏مومنش درعین فراگیری دانش کلاسیک لحظه ای از اموزش مسائل دینی غفلت نمی ‏کرد.
‏پدرش می گفت:(همیشه به محض تمام شدن برنامه کلاسش او ‏را به مسجد می بردم تا از تعالیم روح پرور قران و صراط مستقیم دین غافل ‏نماند.سرانجام درسال 1355 موفق به اخذ دیپلم از دبیرستان شبانه شد سپس به سربازی ‏احضارگردید.
‏ضمن گذراندن دوران سربازی خود در مشهد به تحصیل علوم ‏قرآن و شرکت در مجامع مذهبی مبادرت می نمود .در سال 57 به فرمان امام امت از سربازی ‏گریخت و به صورت علنی به صف انقلابیون مسلمان پیوست و در کمیته های مردمی به فعالیت ‏پرداخت .
‏قبل از شروع جنگ به منظور رفع غائله کردستان به همراه ‏چند نفر دیگر ازهمرزمان به آن سامان رفت و به قلع وقمع گروهکهای خود فروخته پرداخت. ‏در همین مآموریت مجروح شد وبه حال سینه خیز مسافت زیادی را طی نمود تا خود را از ‏مهلکه نجات داد.‏به محض شروع جنگ تحمیلی به جبهه آمد در عملیات ‏زیادی شرکت داشت . او خود را وقف جنگ نمود واز غیر جنگ دست کشید و برای هیشه سنگر ‏نشین شد.کار خود را از فرماندهی دسته و گروهان آغاز کرد درطول نبرد حق علیه باطل ‏لحظه ای از پای ننشست . وی در عملیات«فتح المبین»چند لشگر تحت فرماندهی داشت .‏بعد از این فتح عظیم به میل و خواست خود تنها به فرماندهی ‏لشگر امام حسین (ع)قناعت کرد در طی عملیات مختلف بارها مجروح شد و روی هم رفته سی ‏بار ترکش توپ و خمپاره به او اصابت کرد و همیشه به محض بهبودی نسبی دوباره از تخت ‏بیمارستان به سرعت راهی جبهه ها می شد از جمله در عملیات خیبر بود که به شدت مجروح ‏شد و دست راستش را تقدیم اسلام عزیز نمود پس از قطع شدن دستش سفارش یک نوع اسلحه ‏مخصوص را داد تا به راحتی با یک دست بتواند تیراندازی ‏کند.‏وسرانجام در عملیات کربلای 5 که با هدف ترمیم خطوط پدافندی ‏از3/12/65شروع گردید در هفتم اسفند ماه به ساعتهای آخرین خود نزدیک می شد . ماشین ‏جنگی عراق در این عملیات ضربات سختی را متحمل شد . بیش از سی هزار نفر کشته وهشتاد

 

دانلود فایل
پرداخت با کلیه کارتهای عضو شتاب امکان پذیر است.

خرید کاندوم دانشجویی

sidaa تحقیق بخشی از زندگی نامه شهید آوینی

تحقیق-بخشی-از-زندگی-نامه-شهید-آوینی
تحقیق بخشی از زندگی نامه شهید آوینی
فرمت فایل دانلودی: .zip
فرمت فایل اصلی: .docx
تعداد صفحات: 9
حجم فایل: 26 کیلوبایت
قیمت: 10000 تومان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 9 صفحه

 قسمتی از متن word (..docx) : 
 

‏بخشی‏ ‏از‏ ‏زندگی‏ ‏نامه‏ ‏شهید‏ ‏آوینی
‏معرفی
‏شهید‏ ‏سید‏ ‏مرتضی‏ ‏آوینی‏ ‏در‏ ‏شهریور‏ ‏سال‏ 1326 ‏در‏ ‏شهر‏ ‏ری‏ ‏متولد‏ ‏شد‏ ‏تحصیلات‏ ‏ابتدایی‏ ‏و‏ ‏متوسطه‏ ‏ی‏ ‏خود‏ ‏را‏ ‏در‏ ‏شهرهای‏ ‏زنجان،‏ ‏کرمان‏ ‏و‏ ‏تهران‏ ‏به‏ ‏پایان‏ ‏رساند‏ ‏و‏ ‏سپس‏ ‏به‏ ‏عنوان‏ ‏دانشجوی‏ ‏معماری‏ ‏وارد‏ ‏دانشکده‏ ‏ی‏ ‏هنرهای‏ ‏زیبای‏ ‏دانشگاه‏ ‏تهران‏ ‏شد‏ ‏او‏ ‏از‏ ‏کودکی‏ ‏با‏ ‏هنر‏ ‏انس‏ ‏داشت؛‏ ‏شعر‏ ‏میسرود‏ ‏داستان‏ ‏و‏ ‏مقاله‏ ‏مینوشت‏ ‏و‏ ‏نقاشی‏ ‏میکرد‏ ‏تحصیلات‏ ‏دانشگاهیاش‏ ‏را‏ ‏نیز‏ ‏در‏ ‏رشته‏ ‏هایی‏ ‏به‏ ‏انجام‏ ‏رساند‏ ‏که‏ ‏به‏ ‏طبع‏ ‏هنری‏ ‏او‏ ‏سازگار‏ ‏بود‏ ‏ولی‏ ‏بعد‏ ‏از‏ ‏پیروزی‏ ‏انقلاب‏ ‏اسلامی‏ ‏معماری‏ ‏را‏ ‏کنار‏ ‏گذاشت‏ ‏و‏ ‏به‏ ‏اقتضای‏ ‏ضرورتهای‏ ‏انقلاب‏ ‏به‏ ‏فیلمسازی‏ ‏پرداخت‏:
‏"‏حقیر‏ ‏دارای‏ ‏فوق‏ ‏لیسانس‏ ‏معماری‏ ‏از‏ ‏دانشکدهی‏ ‏هنرهای‏ ‏زیبا‏ ‏هستم‏ ‏اما‏ ‏کاری‏ ‏را‏ ‏که‏ ‏اکنون‏ ‏انجام‏ ‏میدهم‏ ‏نباید‏ ‏به‏ ‏تحصیلاتم‏ ‏مربوط‏ ‏دانست‏ ‏حقیر‏ ‏هرچه‏ ‏آموخته‏ ‏ام‏ ‏از‏ ‏خارج‏ ‏دانشگاه‏ ‏است‏ ‏بنده‏ ‏با‏ ‏یقین‏ ‏کامل‏ ‏میگویم‏ ‏که‏ ‏تخصص‏ ‏حقیقی‏ ‏در‏ ‏سایه‏ ‏ی‏ ‏تعهد‏ ‏اسلامی‏ ‏به‏ ‏دست‏ ‏می‏ ‏آید‏ ‏و‏ ‏لاغیر‏ ‏قبل‏ ‏از‏ ‏انقلاب‏ ‏بنده‏ ‏فیلم‏ ‏نمی‏ ‏ساخته‏ ‏ام‏ ‏اگرچه‏ ‏با‏ ‏سینما‏ ‏آشنایی‏ ‏داشته‏ ‏ام‏. ‏اشتغال‏ ‏اساسی‏ ‏حقیر‏ ‏قبل‏ ‏از‏ ‏انقلاب‏ ‏در‏ ‏ادبیات‏ ‏بوده‏ ‏است‏... ‏با‏ ‏شروع‏ ‏انقلاب‏ ‏تمام‏ ‏نوشتههای‏ ‏خویش‏ ‏را‏ - ‏اعم
‏ ‏از‏ ‏تراوشات‏ ‏فلسفی،‏ ‏داستانهای‏ ‏کوتاه،‏ ‏اشعار‏ ‏و‏... - ‏در‏ ‏چند‏ ‏گونی‏ ‏ریختم‏ ‏و‏ ‏سوزاندم‏ ‏و‏ ‏تصمیم‏ ‏گرفتم‏ ‏که‏ ‏دیگر‏ ‏چیزی‏ ‏که‏ "‏حدیث‏ ‏نفس‏" ‏باشد‏ ‏ننویسم‏ ‏و‏ ‏دیگر‏ ‏از‏ "‏خودم‏" ‏سخنی‏ ‏به‏ ‏میان‏ ‏نیاورم‏... ‏سعی‏ ‏کردم‏ ‏که‏ "‏خودم‏" ‏را‏ ‏از‏ ‏میان‏ ‏بردارم‏ ‏تا‏ ‏هرچه‏ ‏هست‏ ‏خدا‏ ‏باشد،‏ ‏و‏ ‏خدا‏ ‏را‏ ‏شکر‏ ‏بر‏ ‏این‏ ‏تصمیم‏ ‏وفادار‏ ‏مانده‏ ‏ام‏. ‏البته‏ ‏آن‏ ‏چه‏ ‏که‏ ‏انسان‏ ‏می‏ ‏نویسد‏ ‏همیشه‏ ‏تراوشات‏ ‏درونی‏ ‏خود‏ ‏اوست‏ ‏همه‏ ‏ی‏ ‏هنرها‏ ‏این‏ ‏چنین‏ ‏هستند‏ ‏کسی‏ ‏هم‏ ‏که‏ ‏فیلم‏ ‏می‏ ‏سازد‏ ‏اثر‏ ‏تراوشات‏ ‏درونی‏ ‏خود‏ ‏اوست‏ ‏اما‏ ‏اگر‏ ‏انسان‏ ‏خود‏ ‏را‏ ‏در‏ ‏خدا‏ ‏فانی‏ ‏کند،‏ ‏آنگاه‏ ‏این‏ ‏خداست‏ ‏که‏ ‏در‏ ‏آثار‏ ‏او‏ ‏جلوه‏ ‏گر‏ ‏میشود‏ ‏حقیر‏ ‏این‏ ‏چنین‏ ‏ادعایی‏ ‏ندارم‏ ‏ولی‏ ‏سعیم‏ ‏بر‏ ‏این‏ ‏بوده‏ ‏است‏."
‏شهید‏ ‏آوینی‏ ‏فیلمسازی‏ ‏را‏ ‏در‏ ‏اوایل‏ ‏پیروزی‏ ‏انقلاب‏ ‏با‏ ‏ساختن‏ ‏چند‏ ‏مجموعه‏ ‏درباره‏ ‏ی‏ ‏غائله‏ ‏ی‏ ‏گنبد‏ (‏مجموعهی‏ ‏شش‏ ‏روز‏ ‏در‏ ‏ترکمن‏ ‏صحرا‏)‏،‏ ‏سیل‏ ‏خوزستان‏ ‏و‏ ‏ظلم‏ ‏خونین‏ (‏مجموعهی‏ ‏مستند‏ ‏خان‏ ‏گزیده‏ ‏ها‏) ‏آغاز‏ ‏کرد‏ "‏با‏ ‏شروع‏ ‏کار‏ ‏جهاد‏ ‏سازندگی‏ ‏در‏ ‏سال‏ 58 ‏به‏ ‏روستاها‏ ‏رفتیم‏ ‏که‏ ‏برای‏ ‏خدا‏ ‏بیل‏ ‏بزنیم‏ ‏بعدها‏ ‏ضرورتهای‏ ‏موجود‏ ‏رفته‏ ‏رفته‏ ‏ما‏ ‏را‏ ‏به‏ ‏فیلمسازی‏ ‏کشاند‏... ‏ما‏ ‏از‏ ‏ابتدا‏ ‏در‏ ‏گروه‏ ‏جهاد‏ ‏نیتمان‏ ‏این‏ ‏بود‏ ‏که‏ ‏نسبت‏ ‏به‏ ‏همه‏ ‏ی‏ ‏وقایعی‏ ‏که‏ ‏برای‏ ‏انقلاب‏ ‏اسلام‏ ‏و‏ ‏نظام‏ ‏پیش‏ ‏میآید‏ ‏عکس‏ ‏العمل‏ ‏نشان‏ ‏بدهیم‏ ‏مثلاً‏ ‏سیل‏ ‏خوزستان‏ ‏که‏ ‏واقع‏ ‏شد،‏ ‏همان‏ ‏گروهی‏ ‏که‏ ‏بعدها‏ ‏مجموعه‏ ‏ی‏ ‏حقیقت‏ ‏را‏ ‏ساختیم‏ ‏به‏ ‏خوزستان‏ ‏رفتیم‏ ‏و‏ ‏یک‏ ‏گزارش‏ ‏مفصل‏ ‏تهیه‏ ‏کردیم‏ ‏آن‏ ‏گزارش‏ ‏در‏ ‏واقع‏ ‏جزو‏ ‏اولین‏ ‏کارهایمان‏ ‏در‏ ‏گروه‏ ‏جهاد
‏ ‏بود‏ ‏بعد،‏ ‏غائله‏ ‏ی‏ ‏خسرو‏ ‏و‏ ‏ناصر‏ ‏قشقایی‏ ‏پیش‏ ‏آمد‏ ‏و‏ ‏مابه‏ ‏فیروزآباد،‏ ‏آباده‏ ‏و‏ ‏مناطق‏ ‏درگیری‏ ‏رفتیم‏... ‏وقتی‏ ‏فیروزآباد‏ ‏در‏ ‏محاصره‏ ‏بود،‏ ‏ما‏ ‏با‏ ‏مشکلات‏ ‏زیادی‏ ‏از‏ ‏خط‏ ‏محاصره‏ ‏گذشتیم‏ ‏و‏ ‏خودمان‏ ‏را‏ ‏به‏ ‏فیروزآباد‏ ‏رساندیم‏. ‏در‏ ‏واقع‏ ‏اولین‏ ‏صحنه‏ ‏های‏ ‏جنگ‏ ‏را‏ ‏ما‏ ‏در‏ ‏آنجا،‏ ‏در‏ ‏جنگ‏ ‏با‏ ‏خوانین‏ ‏گرفتیم‏.
‏گروه‏ ‏جهاد‏ ‏اولین‏ ‏گروهی‏ ‏بود‏ ‏که‏ ‏بلافاصله‏ ‏بعد‏ ‏از‏ ‏شروع‏ ‏جنگ‏ ‏به‏ ‏جبهه‏ ‏رفت‏ ‏دو‏ ‏تن‏ ‏از‏ ‏اعضای‏ ‏گروه‏ ‏در‏ ‏همان‏ ‏روزهای‏ ‏او‏ ‏جنگ‏ ‏در‏ ‏قصر‏ ‏شیرین‏ ‏اسیر‏ ‏شدند‏ ‏و‏ ‏نفر‏ ‏سوم،‏ ‏در‏ ‏حالی‏ ‏که‏ ‏تیر‏ ‏به‏ ‏شانه‏ ‏اش‏ ‏خورده‏ ‏بود،‏ ‏از‏ ‏حلقه‏ ‏ی‏ ‏محاصره‏ ‏گریخت‏. ‏گروه‏ ‏بار‏ ‏دیگر‏ ‏تشکل‏ ‏یافت‏ ‏و‏ ‏در‏ ‏روزهای‏ ‏محاصره‏ ‏ی‏ ‏خرمشهر‏ ‏برای‏ ‏تهیه‏ ‏ی‏ ‏فیلم‏ ‏وارد‏ ‏این‏ ‏شهر‏ ‏شد‏:
‏"‏وقتی‏ ‏به‏ ‏خرمشهر‏ ‏رسیدیم‏ ‏هنوز‏ ‏خونین‏ ‏شهر‏ ‏نشده‏ ‏بود‏ ‏شهر‏ ‏هنوز‏ ‏سرپا‏ ‏بود،‏ ‏اگرچه‏ ‏احساس‏ ‏نمی‏ ‏شد‏ ‏که‏ ‏این‏ ‏حالت‏ ‏زیاد‏ ‏پر‏ ‏دوام‏ ‏باشد،‏ ‏و‏ ‏زیاد‏ ‏هم‏ ‏دوام‏ ‏نیاورد‏ ‏ما‏ ‏به‏ ‏تهران‏ ‏بازگشتیم‏ ‏و‏ ‏شبانه‏ ‏روز‏ ‏پای‏ ‏میز‏ ‏کار‏ ‏کردیم‏ ‏تا‏ ‏اولین‏ ‏فیلم‏ ‏مستند‏ ‏جنگی‏ ‏درباره‏ ‏ی‏ ‏خرمشهر‏ ‏از‏ ‏تلویزیون‏ ‏پخش‏ ‏شد؛‏ ‏فتح‏ ‏خون‏."
‏مجموعه‏ ‏ی‏ ‏یازده‏ ‏قسمتی‏ "‏حقیقت‏" ‏کار‏ ‏بعدی‏ ‏گروه‏ ‏محسوب‏ ‏میشد‏ ‏که‏ ‏یکی‏ ‏از‏ ‏هدفهای‏ ‏آن‏ ‏ترسیم‏ ‏علل‏ ‏سقوط‏ ‏خرمشهر‏ ‏بود‏.
‏"‏یک‏ ‏هفتهای‏ ‏نگذشته‏ ‏بود‏ ‏که‏ ‏خرمشهر‏ ‏سقوط‏ ‏کرد‏ ‏و‏ ‏ما‏ ‏در‏ ‏جستوجوی‏ "‏حقیقت‏" ‏ماجرا‏ ‏به‏ ‏آبادان‏ ‏رفتیم‏ ‏که‏ ‏سخت‏
‏در‏ ‏محاصره‏ ‏بود‏ ‏تولید‏ ‏مجموعه‏ ‏ی‏ ‏حقیقت‏ ‏این‏ ‏گونه‏ ‏آغاز‏ ‏شد‏."
‏کار‏ ‏گروه‏ ‏جهاد‏ ‏در‏ ‏جبهه‏ ‏ها‏ ‏ادامه‏ ‏یافت‏ ‏و‏ ‏با‏ ‏شروع‏ ‏عملیات‏ ‏والفجر‏ ‏هشت،‏ ‏شکل‏ ‏کاملاً‏ ‏منسجم‏ ‏و‏ ‏به‏ ‏هم‏ ‏پیوسته‏ ‏ای‏ ‏پیدا‏ ‏کرد‏ ‏آغاز‏ ‏تهیه‏ ‏ی‏ ‏مجموعه‏ ‏ی‏ ‏زیبا‏ ‏و‏ ‏ماندگار‏ ‏روایت‏ ‏فتح‏ ‏که‏ ‏بعد‏ ‏از‏ ‏این‏ ‏عملیات‏ ‏تا‏ ‏پایان‏ ‏جنگ‏ ‏به‏ ‏طور‏ ‏منظم‏ ‏از‏ ‏تلویزیون‏ ‏پخش‏ ‏شد‏ ‏به‏ ‏همان‏ ‏ایام‏ ‏باز‏ ‏میگردد‏. ‏شهید‏ ‏آوینی‏ ‏دربارهی‏ ‏انگیزه‏ ‏ی‏ ‏گروه‏ ‏جهاد‏ ‏در‏ ‏ساختن‏ ‏این‏ ‏مجموعه‏ ‏که‏ ‏نزدیک‏ ‏به‏ ‏هفتاد‏ ‏برنامه‏ ‏است‏ ‏چنین‏ ‏میگوید‏:
‏"‏انگیزش‏ ‏درونی‏ ‏هنرمندانی‏ ‏که‏ ‏در‏ ‏واحد‏ ‏تلویزیونی‏ ‏جهاد‏ ‏سازندگی‏ ‏جمع‏ ‏آمده‏ ‏بودند‏ ‏آنها‏ ‏را‏ ‏به‏ ‏جبهه‏ ‏های‏ ‏دفاع‏ ‏مقدس‏ ‏میکشاندند‏ ‏وظایف‏ ‏و‏ ‏تعهدات‏ ‏اداری‏.
‏اولین‏ ‏شهیدی‏ ‏که‏ ‏دادیم‏ ‏علی‏ ‏طالبی‏ ‏بود‏ ‏که‏ ‏در‏ ‏عملیات‏ ‏طریق‏ ‏القدس‏ ‏به‏ ‏شهادت‏ ‏رسید‏ ‏و‏ ‏آخرینشان‏ ‏مهدی‏ ‏فلاحتپور‏ ‏است‏ ‏که‏ ‏همین‏ ‏امسال‏ "1371" ‏در‏ ‏لبنان‏ ‏شهید‏ ‏شد‏... ‏و‏ ‏خوب،‏ ‏دیگر‏ ‏چیزی‏ ‏برای‏ ‏گفتن‏ ‏نمانده‏ ‏است،‏ ‏جز‏ ‏آن‏ ‏که‏ ‏ما‏ ‏خسته‏ ‏نشدهایم‏ ‏و‏ ‏اگر‏ ‏باز‏ ‏جنگی‏ ‏پیش‏ ‏بیاید‏ ‏که‏ ‏پای‏ ‏انقلاب‏ ‏اسلامی‏ ‏در‏ ‏میان‏ ‏باشد،‏ ‏ما‏ ‏حاضریم‏. ‏میدانید‏! ‏زندهترین‏ ‏روزهای‏ ‏زندگی‏ ‏یک‏ "‏مرد‏" ‏آن‏ ‏روزهایی‏ ‏است‏ ‏که‏ ‏در‏ ‏مبارزه‏ ‏میگذراند‏ ‏و‏ ‏زندگی‏ ‏در‏ ‏تقابل‏ ‏با‏ ‏مرگ‏ ‏است‏ ‏که‏ ‏خودش‏ ‏را‏ ‏نشان‏ ‏میدهد‏.
‏اواخر‏ ‏سال‏ 1370 "‏موسسه‏ ‏ی‏ ‏فرهنگی‏ ‏روایت‏ ‏فتح‏" ‏به‏ ‏فرمان‏ ‏مقام‏ ‏معظم‏ ‏رهبری‏ ‏تاسیس‏ ‏شد‏ ‏تا‏ ‏به‏ ‏کار‏

 

دانلود فایل
پرداخت با کلیه کارتهای عضو شتاب امکان پذیر است.

دانلود طرحواره درمانی دانلود پیشینه تحقیق دانلود گزارش کارآموزی فروشگاه ساز فایل رایگان همکاری در فروش با پورسانت بالا دانلود پرسشنامه
دانلود تحقیق دانلود مقالات اقتصادی مقاله در مورد ایمنی چارچوب نظری تحقیق خرید کاندوم خرید ساعت مچی مردانه
دانلود افزونه وردپرس دانلود تحقیق آماده سایت دانلود پاورپوینت مقالات مدیریتی میزان درآمد همکاری در فروش فایل کسب درآمد دانشجویی

تحقیق بخشی از زندگی نامه شهید آوینی

تحقیق-بخشی-از-زندگی-نامه-شهید-آوینی
تحقیق بخشی از زندگی نامه شهید آوینی
فرمت فایل دانلودی: .zip
فرمت فایل اصلی: .docx
تعداد صفحات: 9
حجم فایل: 26 کیلوبایت
قیمت: 10000 تومان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 9 صفحه

 قسمتی از متن word (..docx) : 
 

‏بخشی‏ ‏از‏ ‏زندگی‏ ‏نامه‏ ‏شهید‏ ‏آوینی
‏معرفی
‏شهید‏ ‏سید‏ ‏مرتضی‏ ‏آوینی‏ ‏در‏ ‏شهریور‏ ‏سال‏ 1326 ‏در‏ ‏شهر‏ ‏ری‏ ‏متولد‏ ‏شد‏ ‏تحصیلات‏ ‏ابتدایی‏ ‏و‏ ‏متوسطه‏ ‏ی‏ ‏خود‏ ‏را‏ ‏در‏ ‏شهرهای‏ ‏زنجان،‏ ‏کرمان‏ ‏و‏ ‏تهران‏ ‏به‏ ‏پایان‏ ‏رساند‏ ‏و‏ ‏سپس‏ ‏به‏ ‏عنوان‏ ‏دانشجوی‏ ‏معماری‏ ‏وارد‏ ‏دانشکده‏ ‏ی‏ ‏هنرهای‏ ‏زیبای‏ ‏دانشگاه‏ ‏تهران‏ ‏شد‏ ‏او‏ ‏از‏ ‏کودکی‏ ‏با‏ ‏هنر‏ ‏انس‏ ‏داشت؛‏ ‏شعر‏ ‏میسرود‏ ‏داستان‏ ‏و‏ ‏مقاله‏ ‏مینوشت‏ ‏و‏ ‏نقاشی‏ ‏میکرد‏ ‏تحصیلات‏ ‏دانشگاهیاش‏ ‏را‏ ‏نیز‏ ‏در‏ ‏رشته‏ ‏هایی‏ ‏به‏ ‏انجام‏ ‏رساند‏ ‏که‏ ‏به‏ ‏طبع‏ ‏هنری‏ ‏او‏ ‏سازگار‏ ‏بود‏ ‏ولی‏ ‏بعد‏ ‏از‏ ‏پیروزی‏ ‏انقلاب‏ ‏اسلامی‏ ‏معماری‏ ‏را‏ ‏کنار‏ ‏گذاشت‏ ‏و‏ ‏به‏ ‏اقتضای‏ ‏ضرورتهای‏ ‏انقلاب‏ ‏به‏ ‏فیلمسازی‏ ‏پرداخت‏:
‏"‏حقیر‏ ‏دارای‏ ‏فوق‏ ‏لیسانس‏ ‏معماری‏ ‏از‏ ‏دانشکدهی‏ ‏هنرهای‏ ‏زیبا‏ ‏هستم‏ ‏اما‏ ‏کاری‏ ‏را‏ ‏که‏ ‏اکنون‏ ‏انجام‏ ‏میدهم‏ ‏نباید‏ ‏به‏ ‏تحصیلاتم‏ ‏مربوط‏ ‏دانست‏ ‏حقیر‏ ‏هرچه‏ ‏آموخته‏ ‏ام‏ ‏از‏ ‏خارج‏ ‏دانشگاه‏ ‏است‏ ‏بنده‏ ‏با‏ ‏یقین‏ ‏کامل‏ ‏میگویم‏ ‏که‏ ‏تخصص‏ ‏حقیقی‏ ‏در‏ ‏سایه‏ ‏ی‏ ‏تعهد‏ ‏اسلامی‏ ‏به‏ ‏دست‏ ‏می‏ ‏آید‏ ‏و‏ ‏لاغیر‏ ‏قبل‏ ‏از‏ ‏انقلاب‏ ‏بنده‏ ‏فیلم‏ ‏نمی‏ ‏ساخته‏ ‏ام‏ ‏اگرچه‏ ‏با‏ ‏سینما‏ ‏آشنایی‏ ‏داشته‏ ‏ام‏. ‏اشتغال‏ ‏اساسی‏ ‏حقیر‏ ‏قبل‏ ‏از‏ ‏انقلاب‏ ‏در‏ ‏ادبیات‏ ‏بوده‏ ‏است‏... ‏با‏ ‏شروع‏ ‏انقلاب‏ ‏تمام‏ ‏نوشتههای‏ ‏خویش‏ ‏را‏ - ‏اعم
‏ ‏از‏ ‏تراوشات‏ ‏فلسفی،‏ ‏داستانهای‏ ‏کوتاه،‏ ‏اشعار‏ ‏و‏... - ‏در‏ ‏چند‏ ‏گونی‏ ‏ریختم‏ ‏و‏ ‏سوزاندم‏ ‏و‏ ‏تصمیم‏ ‏گرفتم‏ ‏که‏ ‏دیگر‏ ‏چیزی‏ ‏که‏ "‏حدیث‏ ‏نفس‏" ‏باشد‏ ‏ننویسم‏ ‏و‏ ‏دیگر‏ ‏از‏ "‏خودم‏" ‏سخنی‏ ‏به‏ ‏میان‏ ‏نیاورم‏... ‏سعی‏ ‏کردم‏ ‏که‏ "‏خودم‏" ‏را‏ ‏از‏ ‏میان‏ ‏بردارم‏ ‏تا‏ ‏هرچه‏ ‏هست‏ ‏خدا‏ ‏باشد،‏ ‏و‏ ‏خدا‏ ‏را‏ ‏شکر‏ ‏بر‏ ‏این‏ ‏تصمیم‏ ‏وفادار‏ ‏مانده‏ ‏ام‏. ‏البته‏ ‏آن‏ ‏چه‏ ‏که‏ ‏انسان‏ ‏می‏ ‏نویسد‏ ‏همیشه‏ ‏تراوشات‏ ‏درونی‏ ‏خود‏ ‏اوست‏ ‏همه‏ ‏ی‏ ‏هنرها‏ ‏این‏ ‏چنین‏ ‏هستند‏ ‏کسی‏ ‏هم‏ ‏که‏ ‏فیلم‏ ‏می‏ ‏سازد‏ ‏اثر‏ ‏تراوشات‏ ‏درونی‏ ‏خود‏ ‏اوست‏ ‏اما‏ ‏اگر‏ ‏انسان‏ ‏خود‏ ‏را‏ ‏در‏ ‏خدا‏ ‏فانی‏ ‏کند،‏ ‏آنگاه‏ ‏این‏ ‏خداست‏ ‏که‏ ‏در‏ ‏آثار‏ ‏او‏ ‏جلوه‏ ‏گر‏ ‏میشود‏ ‏حقیر‏ ‏این‏ ‏چنین‏ ‏ادعایی‏ ‏ندارم‏ ‏ولی‏ ‏سعیم‏ ‏بر‏ ‏این‏ ‏بوده‏ ‏است‏."
‏شهید‏ ‏آوینی‏ ‏فیلمسازی‏ ‏را‏ ‏در‏ ‏اوایل‏ ‏پیروزی‏ ‏انقلاب‏ ‏با‏ ‏ساختن‏ ‏چند‏ ‏مجموعه‏ ‏درباره‏ ‏ی‏ ‏غائله‏ ‏ی‏ ‏گنبد‏ (‏مجموعهی‏ ‏شش‏ ‏روز‏ ‏در‏ ‏ترکمن‏ ‏صحرا‏)‏،‏ ‏سیل‏ ‏خوزستان‏ ‏و‏ ‏ظلم‏ ‏خونین‏ (‏مجموعهی‏ ‏مستند‏ ‏خان‏ ‏گزیده‏ ‏ها‏) ‏آغاز‏ ‏کرد‏ "‏با‏ ‏شروع‏ ‏کار‏ ‏جهاد‏ ‏سازندگی‏ ‏در‏ ‏سال‏ 58 ‏به‏ ‏روستاها‏ ‏رفتیم‏ ‏که‏ ‏برای‏ ‏خدا‏ ‏بیل‏ ‏بزنیم‏ ‏بعدها‏ ‏ضرورتهای‏ ‏موجود‏ ‏رفته‏ ‏رفته‏ ‏ما‏ ‏را‏ ‏به‏ ‏فیلمسازی‏ ‏کشاند‏... ‏ما‏ ‏از‏ ‏ابتدا‏ ‏در‏ ‏گروه‏ ‏جهاد‏ ‏نیتمان‏ ‏این‏ ‏بود‏ ‏که‏ ‏نسبت‏ ‏به‏ ‏همه‏ ‏ی‏ ‏وقایعی‏ ‏که‏ ‏برای‏ ‏انقلاب‏ ‏اسلام‏ ‏و‏ ‏نظام‏ ‏پیش‏ ‏میآید‏ ‏عکس‏ ‏العمل‏ ‏نشان‏ ‏بدهیم‏ ‏مثلاً‏ ‏سیل‏ ‏خوزستان‏ ‏که‏ ‏واقع‏ ‏شد،‏ ‏همان‏ ‏گروهی‏ ‏که‏ ‏بعدها‏ ‏مجموعه‏ ‏ی‏ ‏حقیقت‏ ‏را‏ ‏ساختیم‏ ‏به‏ ‏خوزستان‏ ‏رفتیم‏ ‏و‏ ‏یک‏ ‏گزارش‏ ‏مفصل‏ ‏تهیه‏ ‏کردیم‏ ‏آن‏ ‏گزارش‏ ‏در‏ ‏واقع‏ ‏جزو‏ ‏اولین‏ ‏کارهایمان‏ ‏در‏ ‏گروه‏ ‏جهاد
‏ ‏بود‏ ‏بعد،‏ ‏غائله‏ ‏ی‏ ‏خسرو‏ ‏و‏ ‏ناصر‏ ‏قشقایی‏ ‏پیش‏ ‏آمد‏ ‏و‏ ‏مابه‏ ‏فیروزآباد،‏ ‏آباده‏ ‏و‏ ‏مناطق‏ ‏درگیری‏ ‏رفتیم‏... ‏وقتی‏ ‏فیروزآباد‏ ‏در‏ ‏محاصره‏ ‏بود،‏ ‏ما‏ ‏با‏ ‏مشکلات‏ ‏زیادی‏ ‏از‏ ‏خط‏ ‏محاصره‏ ‏گذشتیم‏ ‏و‏ ‏خودمان‏ ‏را‏ ‏به‏ ‏فیروزآباد‏ ‏رساندیم‏. ‏در‏ ‏واقع‏ ‏اولین‏ ‏صحنه‏ ‏های‏ ‏جنگ‏ ‏را‏ ‏ما‏ ‏در‏ ‏آنجا،‏ ‏در‏ ‏جنگ‏ ‏با‏ ‏خوانین‏ ‏گرفتیم‏.
‏گروه‏ ‏جهاد‏ ‏اولین‏ ‏گروهی‏ ‏بود‏ ‏که‏ ‏بلافاصله‏ ‏بعد‏ ‏از‏ ‏شروع‏ ‏جنگ‏ ‏به‏ ‏جبهه‏ ‏رفت‏ ‏دو‏ ‏تن‏ ‏از‏ ‏اعضای‏ ‏گروه‏ ‏در‏ ‏همان‏ ‏روزهای‏ ‏او‏ ‏جنگ‏ ‏در‏ ‏قصر‏ ‏شیرین‏ ‏اسیر‏ ‏شدند‏ ‏و‏ ‏نفر‏ ‏سوم،‏ ‏در‏ ‏حالی‏ ‏که‏ ‏تیر‏ ‏به‏ ‏شانه‏ ‏اش‏ ‏خورده‏ ‏بود،‏ ‏از‏ ‏حلقه‏ ‏ی‏ ‏محاصره‏ ‏گریخت‏. ‏گروه‏ ‏بار‏ ‏دیگر‏ ‏تشکل‏ ‏یافت‏ ‏و‏ ‏در‏ ‏روزهای‏ ‏محاصره‏ ‏ی‏ ‏خرمشهر‏ ‏برای‏ ‏تهیه‏ ‏ی‏ ‏فیلم‏ ‏وارد‏ ‏این‏ ‏شهر‏ ‏شد‏:
‏"‏وقتی‏ ‏به‏ ‏خرمشهر‏ ‏رسیدیم‏ ‏هنوز‏ ‏خونین‏ ‏شهر‏ ‏نشده‏ ‏بود‏ ‏شهر‏ ‏هنوز‏ ‏سرپا‏ ‏بود،‏ ‏اگرچه‏ ‏احساس‏ ‏نمی‏ ‏شد‏ ‏که‏ ‏این‏ ‏حالت‏ ‏زیاد‏ ‏پر‏ ‏دوام‏ ‏باشد،‏ ‏و‏ ‏زیاد‏ ‏هم‏ ‏دوام‏ ‏نیاورد‏ ‏ما‏ ‏به‏ ‏تهران‏ ‏بازگشتیم‏ ‏و‏ ‏شبانه‏ ‏روز‏ ‏پای‏ ‏میز‏ ‏کار‏ ‏کردیم‏ ‏تا‏ ‏اولین‏ ‏فیلم‏ ‏مستند‏ ‏جنگی‏ ‏درباره‏ ‏ی‏ ‏خرمشهر‏ ‏از‏ ‏تلویزیون‏ ‏پخش‏ ‏شد؛‏ ‏فتح‏ ‏خون‏."
‏مجموعه‏ ‏ی‏ ‏یازده‏ ‏قسمتی‏ "‏حقیقت‏" ‏کار‏ ‏بعدی‏ ‏گروه‏ ‏محسوب‏ ‏میشد‏ ‏که‏ ‏یکی‏ ‏از‏ ‏هدفهای‏ ‏آن‏ ‏ترسیم‏ ‏علل‏ ‏سقوط‏ ‏خرمشهر‏ ‏بود‏.
‏"‏یک‏ ‏هفتهای‏ ‏نگذشته‏ ‏بود‏ ‏که‏ ‏خرمشهر‏ ‏سقوط‏ ‏کرد‏ ‏و‏ ‏ما‏ ‏در‏ ‏جستوجوی‏ "‏حقیقت‏" ‏ماجرا‏ ‏به‏ ‏آبادان‏ ‏رفتیم‏ ‏که‏ ‏سخت‏
‏در‏ ‏محاصره‏ ‏بود‏ ‏تولید‏ ‏مجموعه‏ ‏ی‏ ‏حقیقت‏ ‏این‏ ‏گونه‏ ‏آغاز‏ ‏شد‏."
‏کار‏ ‏گروه‏ ‏جهاد‏ ‏در‏ ‏جبهه‏ ‏ها‏ ‏ادامه‏ ‏یافت‏ ‏و‏ ‏با‏ ‏شروع‏ ‏عملیات‏ ‏والفجر‏ ‏هشت،‏ ‏شکل‏ ‏کاملاً‏ ‏منسجم‏ ‏و‏ ‏به‏ ‏هم‏ ‏پیوسته‏ ‏ای‏ ‏پیدا‏ ‏کرد‏ ‏آغاز‏ ‏تهیه‏ ‏ی‏ ‏مجموعه‏ ‏ی‏ ‏زیبا‏ ‏و‏ ‏ماندگار‏ ‏روایت‏ ‏فتح‏ ‏که‏ ‏بعد‏ ‏از‏ ‏این‏ ‏عملیات‏ ‏تا‏ ‏پایان‏ ‏جنگ‏ ‏به‏ ‏طور‏ ‏منظم‏ ‏از‏ ‏تلویزیون‏ ‏پخش‏ ‏شد‏ ‏به‏ ‏همان‏ ‏ایام‏ ‏باز‏ ‏میگردد‏. ‏شهید‏ ‏آوینی‏ ‏دربارهی‏ ‏انگیزه‏ ‏ی‏ ‏گروه‏ ‏جهاد‏ ‏در‏ ‏ساختن‏ ‏این‏ ‏مجموعه‏ ‏که‏ ‏نزدیک‏ ‏به‏ ‏هفتاد‏ ‏برنامه‏ ‏است‏ ‏چنین‏ ‏میگوید‏:
‏"‏انگیزش‏ ‏درونی‏ ‏هنرمندانی‏ ‏که‏ ‏در‏ ‏واحد‏ ‏تلویزیونی‏ ‏جهاد‏ ‏سازندگی‏ ‏جمع‏ ‏آمده‏ ‏بودند‏ ‏آنها‏ ‏را‏ ‏به‏ ‏جبهه‏ ‏های‏ ‏دفاع‏ ‏مقدس‏ ‏میکشاندند‏ ‏وظایف‏ ‏و‏ ‏تعهدات‏ ‏اداری‏.
‏اولین‏ ‏شهیدی‏ ‏که‏ ‏دادیم‏ ‏علی‏ ‏طالبی‏ ‏بود‏ ‏که‏ ‏در‏ ‏عملیات‏ ‏طریق‏ ‏القدس‏ ‏به‏ ‏شهادت‏ ‏رسید‏ ‏و‏ ‏آخرینشان‏ ‏مهدی‏ ‏فلاحتپور‏ ‏است‏ ‏که‏ ‏همین‏ ‏امسال‏ "1371" ‏در‏ ‏لبنان‏ ‏شهید‏ ‏شد‏... ‏و‏ ‏خوب،‏ ‏دیگر‏ ‏چیزی‏ ‏برای‏ ‏گفتن‏ ‏نمانده‏ ‏است،‏ ‏جز‏ ‏آن‏ ‏که‏ ‏ما‏ ‏خسته‏ ‏نشدهایم‏ ‏و‏ ‏اگر‏ ‏باز‏ ‏جنگی‏ ‏پیش‏ ‏بیاید‏ ‏که‏ ‏پای‏ ‏انقلاب‏ ‏اسلامی‏ ‏در‏ ‏میان‏ ‏باشد،‏ ‏ما‏ ‏حاضریم‏. ‏میدانید‏! ‏زندهترین‏ ‏روزهای‏ ‏زندگی‏ ‏یک‏ "‏مرد‏" ‏آن‏ ‏روزهایی‏ ‏است‏ ‏که‏ ‏در‏ ‏مبارزه‏ ‏میگذراند‏ ‏و‏ ‏زندگی‏ ‏در‏ ‏تقابل‏ ‏با‏ ‏مرگ‏ ‏است‏ ‏که‏ ‏خودش‏ ‏را‏ ‏نشان‏ ‏میدهد‏.
‏اواخر‏ ‏سال‏ 1370 "‏موسسه‏ ‏ی‏ ‏فرهنگی‏ ‏روایت‏ ‏فتح‏" ‏به‏ ‏فرمان‏ ‏مقام‏ ‏معظم‏ ‏رهبری‏ ‏تاسیس‏ ‏شد‏ ‏تا‏ ‏به‏ ‏کار‏

 

دانلود فایل
پرداخت با کلیه کارتهای عضو شتاب امکان پذیر است.

دانلود تحقیق و پاورپوینت

فروشگاه فایل

خرید کاندوم خاردار

دانلود دانلود مقاله در مورد سردار سرلشکر پاسدار شهید مهدی باکری 13ص

دانلود-مقاله-در-مورد-سردار-سرلشکر-پاسدار-شهید-مهدی-باکری-13ص
دانلود مقاله در مورد سردار سرلشکر پاسدار شهید مهدی باکری 13ص
فرمت فایل دانلودی: .zip
فرمت فایل اصلی: .doc
تعداد صفحات: 12
حجم فایل: 430 کیلوبایت
قیمت: 6000 تومان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 12 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏سردار سرلشکر پاسدار شهید مهدی باکری
‏فرمانده لشکر 31 عاشورا

‏تولد و کودکی
‏فعالیت های سیاسی ‏–‏ مذهبی
‏پس از پیروزی انقلاب اسلامی
‏نقش شهید در دفاع مقدس
‏بیانات شهید قبل از شروع عملیات بدر
‏ویژگی های اخلاقی
‏نحوه شهادت
‏گوشه ای از وصیت نامه

‏تولد و کودکی
‏به سال 1333 ه.ش در شهرستان میاندوآب در یک خانواده مذهبی و باایمان متولد شد. در دوران کودکی، مادرش را ‏–‏ که بانویی باایمان بود ‏–‏ از دست داد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در ارومیه به پایان رسانید و در دوره دبیرستان (همزمان با شهادت برادرش علی باکری به دست دژخیمان ساواک) وارد جریانات سیاسی شد.
‏فعالیت های سیاسی ‏–‏ مذهبی
‏پس از اخذ دیپلم با وجود آنکه از شهادت برادرش بسیار متاثر بود، به دانشگاه راه یافت و در رشته مهندسی مکانیک مشغول تحصیل شد. از ابتدای ورود به دانشگاه تبریز یکی از افراد مبارز این دانشگاه بود. او برادرش حمید را نیز به همراه خود به این شهر آورد.
‏شهید باکری در طول فعالیت های سیاسی خود (طبق اسناد محرمانه بدست آمده) از طرف سازمان امنیت آذربایجان شرقی (ساواک) تحت کنترل و مراقبت بود.
‏پس از مدتی حمید را برای برقراری ارتباط با سایر مبارزان، به خارج از کشور فرستاد تا در ارسال سلاح گرم برای مبارزین داخل کشور فعال شود.
‏شهید مهدی باکری در دوره سربازی با تبعیت از اعلامیه حضرت امام خمینی(ره) ‏–‏ در حالی که در تهران افسر وظیفه بود ‏–‏ از پادگان فرار و به صورت مخفیانه زندگی کرد و فعالیت های گوناگونی را در جهت پیروزی انقلاب اسلامی نیز انجام داد.

‏پس از پیروزی انقلاب اسلامی
‏بعد از پیروزی انقلاب و به دنبال تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عضویت این نهاد در آمد و در سازماندهی و استحکام سپاه ارومیه نقش فعالی را ایفا کرد. پس از آن بنا به ضرورت، دادستان دادگاه انقلاب ارومیه شد. همزمان با خدمت در سپاه، به مدت 9 ماه با عنوان شهردار ارومیه نیز خدمات ارزنده‌ای را از خود به یادگار گذاشت.
‏ازدواج شهید مهدی باکری مصادف با شروع جنگ تحمیلی بود. مهریه همسرش اسلحه کلت او بود. دو روز بعد از عقد به جبهه رفت و پس از دو ماه به شهر برگشت و بنا به مصالح منطقه، با مسئولیت جهاد سازندگی استان، خدمات ارزنده‌ای برای مردم انجام داد.
‏شهید باکری در مدت مسئولیتش به عنوان فرمانده عملیات سپاه ارومیه تلاش های گسترده‌ای را در برقراری امنیت و پاکسازی منطقه از لوث وجود وابستگان و مزدوران شرق و غرب انجام داد و به‌رغم فعالیت های شبانه‌روزی در مسئولیت های مختلف، پس از شروع جنگ تحمیلی، تکلیف خویش را در جهاد با کفار بعثی و متجاوزین به میهن اسلامی دید و راهی جبهه‌ها شد.

‏نقش شهید در دفاع مقدس
‏شهید باکری با استعداد و دلسوزی فراوان خود توانست در عملیات فتح‌المبین با عنوان معاون تیپ نجف اشرف در کسب پیروزی ها موثر باشد. در این عملیات یکی از گردان ها در محاصره قرار گرفته بود، که ایشان به همراه تعدادی نیرو، با شجاعت و تدبیر بی‌نظیر آنان را از محاصره بیرون آورد. در همین عملیات در منطقه رقابیه از ناحیه چشم مجروح شد و به فاصله کمتر از یک ماه در عملیات بیت‌المقدس (با همان عنوان) شرکت کرد و شاهد پیروزی لشکریان اسلام بر متجاوزین بعثی بود.
‏در مرحله دوم عملیات بیت‌المقدس از ناحیه کمر زخمی شد و با وجود جراحت هایی که داشت در مرحله سوم عملیات، به قرارگاه فرماندهی رفت تا برادران بسیجی را از پشت بی‌سیم هدایت کند.
‏در عملیات رمضان با سمت فرماندهی تیپ عاشورا به نبرد بی‌امان در داخل خاک عراق پرداخت و این بار نیز مجروح شد، اما با هر نوبت مجروحیت، وی مصمم تر از پیش در جبهه‌ها حضور می‌یافت و بدون احساس خستگی برای تجهیز، سازماندهی،‌ هدایت نیروها و طراحی عملیات، شبانه‌روز تلاش می‌کرد.
‏در عملیات مسلم بن عقیل با فرماندهی او بر لشکر عاشورا و ایثار رزمندگان سلحشور، بخش عظیمی از خاک گلگون ایران اسلامی و چند منطقه استراتژیک آزاد شد.
‏شهید باکری در عملیات والفجرمقدماتی و والفجر یک، دو، سه و چهار با عنوان فرمانده لشکر عاشورا، به همراه بسیجیان غیور و فداکار، در انجام تکلیف و نبرد با متجاوزین، آمادگی و ایثار همه‌جانبه‌ای را از خود نشان داد.
‏در عملیات خیبر زمانی که برادرش حمید، به درجه رفیع شهات نایل آمد، با وجود علاقه خاصی که به او داشت، بدون ابراز اندوه با خانواده‌اش تماس گرفت و چنین گفت: شهادت حمید یکی از الطاف الهی است که شامل حال خانواده ما شده است. و در نامه‌ای خطاب به خانواده‌اش نوشت:
« من به وصیت و آرزوی حمید که باز کردن راه کربلا می‌باشد همچنان در جبهه‌ها می‌مانم و به خواست و راه شهید ادامه می‌دهم تا اسلام پیروز شود.»
‏تلاش فراوان در میادین نبرد و شرایط حساس جبهه‌ها، او را از حضور در تشییع پیکر پاک برادر و همرزمش که سال ها در کنارش بود بازداشت. برادری که در روزهای سراسر خطر قبل از انقلاب، در مبارزات سیاسی و در جبهه‌ها، پا به پای مهدی، جانفشانی کرد.
‏نقش شهید باکری و لشکر عاشورا در حماسه قهرمانانه خیبر و تصرف جزایر مجنون و مقاومتی که آنان در دفاع پاتک های توانفرسای دشمن از خود نشان دادند بر کسی پوشیده نیست.
‏در مرحله آماده ‌سازی مقدمات عملیات بدر، اگرچه روزها به کندی می‌گذشت اما مهدی با جدیت، همه نیروها را برای نبردی مردانه و عارفانه تهییج و ترغیب کرد و چونان مرشدی کامل و عارفی واصل، آنچه را که مجاهدان راه خدا و دلباختگان شهادت باید بدانند و در مرحله نبرد بکار بندند، با نیروهایش درمیان گذاشت.
‏ بیانات شهید قبل از شروع عملیات بدر
‏همه برادران تصمیم خود را گرفته‌اند، ولی من به خاطر سختی عملیات تاکید می‌کنم. شما باید مثل حضرت ابراهیم(ع) باشید که رحمت خدا شامل حالش شد، مثل او در آتش بروید. خداوند اگر مصلحت بداند به صفوف دشمن رخنه خواهید کرد. باید در حد نهایی از سلاح مقاومت استفاده کنیم.

 

دانلود فایل
پرداخت با کلیه کارتهای عضو شتاب امکان پذیر است.

دانلود تحقیق و پاورپوینت

فروشگاه فایل

دانلود دانلود مقاله در مورد زند گینا مه شهید حاج حسین خرازی 52 ص

دانلود-مقاله-در-مورد-زند-گینا-مه-شهید-حاج-حسین-خرازی-52-ص
دانلود مقاله در مورد زند گینا مه شهید حاج حسین خرازی 52 ص
فرمت فایل دانلودی: .zip
فرمت فایل اصلی: .doc
تعداد صفحات: 58
حجم فایل: 133 کیلوبایت
قیمت: 6000 تومان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 58 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏2
‏زند گینا مه شهید حاج حسین ‏خرازی
‏در سال 1336 در یکی از محله های مستضعف نشین اصفهان به ‏نام کوی کلم ‏در خانواده ای آگاه و متقی و با ایمان متولد شد. از اوان جوانی جزء نماز گزاران ‏دائم مسجد محل بود که صوت تکبیر و اذان او آرام بخش جان نماز گزاران مسجد سید بود .
‏قامتش رشید رفتارش متین و با وقار بود و نور ایمان در چهره اش همیشه ‏تابان . او را در حقیقت می توان بشیر سبز بهار اسلام دانست که از همان آغاز سالک ‏کوی عرفان ‏متکی به ایمان الهی بود ودر خط نورانی قران سیر می کرد روح مصفای او با ‏تلا وت قران پالا یش یافته بود .
‏حسین در سال1343 وارد مدرسه شد .تحت توجهات پدر ومادر ‏مومنش درعین فراگیری دانش کلاسیک لحظه ای از اموزش مسائل دینی غفلت نمی ‏کرد.
‏پدرش می گفت:(همیشه به محض تمام شدن برنامه کلاسش او ‏را به مسجد می بردم تا از تعالیم روح پرور قران و صراط مستقیم دین غافل ‏نماند.سرانجام درسال 1355 موفق به اخذ دیپلم از دبیرستان شبانه شد سپس به سربازی ‏احضارگردید.
‏ضمن گذراندن دوران سربازی خود در مشهد به تحصیل علوم ‏قرآن و شرکت در مجامع مذهبی مبادرت می نمود .در سال 57 به فرمان امام امت از سربازی ‏گریخت و به صورت علنی به صف انقلابیون مسلمان پیوست و در کمیته های مردمی به فعالیت ‏پرداخت .
‏قبل از شروع جنگ به منظور رفع غائله کردستان به همراه ‏چند نفر دیگر ازهمرزمان به آن سامان رفت و به قلع وقمع گروهکهای خود فروخته پرداخت. ‏در همین مآموریت مجروح شد وبه حال سینه خیز مسافت زیادی را طی نمود تا خود را از ‏مهلکه نجات داد.‏به محض شروع جنگ تحمیلی به جبهه آمد در عملیات ‏زیادی شرکت داشت . او خود را وقف جنگ نمود واز غیر جنگ دست کشید و برای هیشه سنگر ‏نشین شد.کار خود را از فرماندهی دسته و گروهان آغاز کرد درطول نبرد حق علیه باطل ‏لحظه ای از پای ننشست . وی در عملیات«فتح المبین»چند لشگر تحت فرماندهی داشت .‏بعد از این فتح عظیم به میل و خواست خود تنها به فرماندهی ‏لشگر امام حسین (ع)قناعت کرد در طی عملیات مختلف بارها مجروح شد و روی هم رفته سی ‏بار ترکش توپ و خمپاره به او اصابت کرد و همیشه به محض بهبودی نسبی دوباره از تخت ‏بیمارستان به سرعت راهی جبهه ها می شد از جمله در عملیات خیبر بود که به شدت مجروح ‏شد و دست راستش را تقدیم اسلام عزیز نمود پس از قطع شدن دستش سفارش یک نوع اسلحه ‏مخصوص را داد تا به راحتی با یک دست بتواند تیراندازی ‏کند.‏وسرانجام در عملیات کربلای 5 که با هدف ترمیم خطوط پدافندی ‏از3/12/65شروع گردید در هفتم اسفند ماه به ساعتهای آخرین خود نزدیک می شد . ماشین ‏جنگی عراق در این عملیات ضربات سختی را متحمل شد . بیش از سی هزار نفر کشته وهشتاد
‏2
‏زند گینا مه شهید حاج حسین ‏خرازی
‏در سال 1336 در یکی از محله های مستضعف نشین اصفهان به ‏نام کوی کلم ‏در خانواده ای آگاه و متقی و با ایمان متولد شد. از اوان جوانی جزء نماز گزاران ‏دائم مسجد محل بود که صوت تکبیر و اذان او آرام بخش جان نماز گزاران مسجد سید بود .
‏قامتش رشید رفتارش متین و با وقار بود و نور ایمان در چهره اش همیشه ‏تابان . او را در حقیقت می توان بشیر سبز بهار اسلام دانست که از همان آغاز سالک ‏کوی عرفان ‏متکی به ایمان الهی بود ودر خط نورانی قران سیر می کرد روح مصفای او با ‏تلا وت قران پالا یش یافته بود .
‏حسین در سال1343 وارد مدرسه شد .تحت توجهات پدر ومادر ‏مومنش درعین فراگیری دانش کلاسیک لحظه ای از اموزش مسائل دینی غفلت نمی ‏کرد.
‏پدرش می گفت:(همیشه به محض تمام شدن برنامه کلاسش او ‏را به مسجد می بردم تا از تعالیم روح پرور قران و صراط مستقیم دین غافل ‏نماند.سرانجام درسال 1355 موفق به اخذ دیپلم از دبیرستان شبانه شد سپس به سربازی ‏احضارگردید.
‏ضمن گذراندن دوران سربازی خود در مشهد به تحصیل علوم ‏قرآن و شرکت در مجامع مذهبی مبادرت می نمود .در سال 57 به فرمان امام امت از سربازی ‏گریخت و به صورت علنی به صف انقلابیون مسلمان پیوست و در کمیته های مردمی به فعالیت ‏پرداخت .
‏قبل از شروع جنگ به منظور رفع غائله کردستان به همراه ‏چند نفر دیگر ازهمرزمان به آن سامان رفت و به قلع وقمع گروهکهای خود فروخته پرداخت. ‏در همین مآموریت مجروح شد وبه حال سینه خیز مسافت زیادی را طی نمود تا خود را از ‏مهلکه نجات داد.‏به محض شروع جنگ تحمیلی به جبهه آمد در عملیات ‏زیادی شرکت داشت . او خود را وقف جنگ نمود واز غیر جنگ دست کشید و برای هیشه سنگر ‏نشین شد.کار خود را از فرماندهی دسته و گروهان آغاز کرد درطول نبرد حق علیه باطل ‏لحظه ای از پای ننشست . وی در عملیات«فتح المبین»چند لشگر تحت فرماندهی داشت .‏بعد از این فتح عظیم به میل و خواست خود تنها به فرماندهی ‏لشگر امام حسین (ع)قناعت کرد در طی عملیات مختلف بارها مجروح شد و روی هم رفته سی ‏بار ترکش توپ و خمپاره به او اصابت کرد و همیشه به محض بهبودی نسبی دوباره از تخت ‏بیمارستان به سرعت راهی جبهه ها می شد از جمله در عملیات خیبر بود که به شدت مجروح ‏شد و دست راستش را تقدیم اسلام عزیز نمود پس از قطع شدن دستش سفارش یک نوع اسلحه ‏مخصوص را داد تا به راحتی با یک دست بتواند تیراندازی ‏کند.‏وسرانجام در عملیات کربلای 5 که با هدف ترمیم خطوط پدافندی ‏از3/12/65شروع گردید در هفتم اسفند ماه به ساعتهای آخرین خود نزدیک می شد . ماشین ‏جنگی عراق در این عملیات ضربات سختی را متحمل شد . بیش از سی هزار نفر کشته وهشتاد
‏2
‏زند گینا مه شهید حاج حسین ‏خرازی
‏در سال 1336 در یکی از محله های مستضعف نشین اصفهان به ‏نام کوی کلم ‏در خانواده ای آگاه و متقی و با ایمان متولد شد. از اوان جوانی جزء نماز گزاران ‏دائم مسجد محل بود که صوت تکبیر و اذان او آرام بخش جان نماز گزاران مسجد سید بود .
‏قامتش رشید رفتارش متین و با وقار بود و نور ایمان در چهره اش همیشه ‏تابان . او را در حقیقت می توان بشیر سبز بهار اسلام دانست که از همان آغاز سالک ‏کوی عرفان ‏متکی به ایمان الهی بود ودر خط نورانی قران سیر می کرد روح مصفای او با ‏تلا وت قران پالا یش یافته بود .
‏حسین در سال1343 وارد مدرسه شد .تحت توجهات پدر ومادر ‏مومنش درعین فراگیری دانش کلاسیک لحظه ای از اموزش مسائل دینی غفلت نمی ‏کرد.
‏پدرش می گفت:(همیشه به محض تمام شدن برنامه کلاسش او ‏را به مسجد می بردم تا از تعالیم روح پرور قران و صراط مستقیم دین غافل ‏نماند.سرانجام درسال 1355 موفق به اخذ دیپلم از دبیرستان شبانه شد سپس به سربازی ‏احضارگردید.
‏ضمن گذراندن دوران سربازی خود در مشهد به تحصیل علوم ‏قرآن و شرکت در مجامع مذهبی مبادرت می نمود .در سال 57 به فرمان امام امت از سربازی ‏گریخت و به صورت علنی به صف انقلابیون مسلمان پیوست و در کمیته های مردمی به فعالیت ‏پرداخت .
‏قبل از شروع جنگ به منظور رفع غائله کردستان به همراه ‏چند نفر دیگر ازهمرزمان به آن سامان رفت و به قلع وقمع گروهکهای خود فروخته پرداخت. ‏در همین مآموریت مجروح شد وبه حال سینه خیز مسافت زیادی را طی نمود تا خود را از ‏مهلکه نجات داد.‏به محض شروع جنگ تحمیلی به جبهه آمد در عملیات ‏زیادی شرکت داشت . او خود را وقف جنگ نمود واز غیر جنگ دست کشید و برای هیشه سنگر ‏نشین شد.کار خود را از فرماندهی دسته و گروهان آغاز کرد درطول نبرد حق علیه باطل ‏لحظه ای از پای ننشست . وی در عملیات«فتح المبین»چند لشگر تحت فرماندهی داشت .‏بعد از این فتح عظیم به میل و خواست خود تنها به فرماندهی ‏لشگر امام حسین (ع)قناعت کرد در طی عملیات مختلف بارها مجروح شد و روی هم رفته سی ‏بار ترکش توپ و خمپاره به او اصابت کرد و همیشه به محض بهبودی نسبی دوباره از تخت ‏بیمارستان به سرعت راهی جبهه ها می شد از جمله در عملیات خیبر بود که به شدت مجروح ‏شد و دست راستش را تقدیم اسلام عزیز نمود پس از قطع شدن دستش سفارش یک نوع اسلحه ‏مخصوص را داد تا به راحتی با یک دست بتواند تیراندازی ‏کند.‏وسرانجام در عملیات کربلای 5 که با هدف ترمیم خطوط پدافندی ‏از3/12/65شروع گردید در هفتم اسفند ماه به ساعتهای آخرین خود نزدیک می شد . ماشین ‏جنگی عراق در این عملیات ضربات سختی را متحمل شد . بیش از سی هزار نفر کشته وهشتاد
‏2
‏زند گینا مه شهید حاج حسین ‏خرازی
‏در سال 1336 در یکی از محله های مستضعف نشین اصفهان به ‏نام کوی کلم ‏در خانواده ای آگاه و متقی و با ایمان متولد شد. از اوان جوانی جزء نماز گزاران ‏دائم مسجد محل بود که صوت تکبیر و اذان او آرام بخش جان نماز گزاران مسجد سید بود .
‏قامتش رشید رفتارش متین و با وقار بود و نور ایمان در چهره اش همیشه ‏تابان . او را در حقیقت می توان بشیر سبز بهار اسلام دانست که از همان آغاز سالک ‏کوی عرفان ‏متکی به ایمان الهی بود ودر خط نورانی قران سیر می کرد روح مصفای او با ‏تلا وت قران پالا یش یافته بود .
‏حسین در سال1343 وارد مدرسه شد .تحت توجهات پدر ومادر ‏مومنش درعین فراگیری دانش کلاسیک لحظه ای از اموزش مسائل دینی غفلت نمی ‏کرد.
‏پدرش می گفت:(همیشه به محض تمام شدن برنامه کلاسش او ‏را به مسجد می بردم تا از تعالیم روح پرور قران و صراط مستقیم دین غافل ‏نماند.سرانجام درسال 1355 موفق به اخذ دیپلم از دبیرستان شبانه شد سپس به سربازی ‏احضارگردید.
‏ضمن گذراندن دوران سربازی خود در مشهد به تحصیل علوم ‏قرآن و شرکت در مجامع مذهبی مبادرت می نمود .در سال 57 به فرمان امام امت از سربازی ‏گریخت و به صورت علنی به صف انقلابیون مسلمان پیوست و در کمیته های مردمی به فعالیت ‏پرداخت .
‏قبل از شروع جنگ به منظور رفع غائله کردستان به همراه ‏چند نفر دیگر ازهمرزمان به آن سامان رفت و به قلع وقمع گروهکهای خود فروخته پرداخت. ‏در همین مآموریت مجروح شد وبه حال سینه خیز مسافت زیادی را طی نمود تا خود را از ‏مهلکه نجات داد.‏به محض شروع جنگ تحمیلی به جبهه آمد در عملیات ‏زیادی شرکت داشت . او خود را وقف جنگ نمود واز غیر جنگ دست کشید و برای هیشه سنگر ‏نشین شد.کار خود را از فرماندهی دسته و گروهان آغاز کرد درطول نبرد حق علیه باطل ‏لحظه ای از پای ننشست . وی در عملیات«فتح المبین»چند لشگر تحت فرماندهی داشت .‏بعد از این فتح عظیم به میل و خواست خود تنها به فرماندهی ‏لشگر امام حسین (ع)قناعت کرد در طی عملیات مختلف بارها مجروح شد و روی هم رفته سی ‏بار ترکش توپ و خمپاره به او اصابت کرد و همیشه به محض بهبودی نسبی دوباره از تخت ‏بیمارستان به سرعت راهی جبهه ها می شد از جمله در عملیات خیبر بود که به شدت مجروح ‏شد و دست راستش را تقدیم اسلام عزیز نمود پس از قطع شدن دستش سفارش یک نوع اسلحه ‏مخصوص را داد تا به راحتی با یک دست بتواند تیراندازی ‏کند.‏وسرانجام در عملیات کربلای 5 که با هدف ترمیم خطوط پدافندی ‏از3/12/65شروع گردید در هفتم اسفند ماه به ساعتهای آخرین خود نزدیک می شد . ماشین ‏جنگی عراق در این عملیات ضربات سختی را متحمل شد . بیش از سی هزار نفر کشته وهشتاد

 

دانلود فایل
پرداخت با کلیه کارتهای عضو شتاب امکان پذیر است.

دانلود تحقیق و پاورپوینت

فروشگاه فایل