لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 43 صفحه
قسمتی از متن word (..docx) :
1
به نام خدا
مقدمه
بَختیاری نام یکی از قومهای بزرگ لر ایران معروف به لر بزرگ است که در زاگرس میانی سکونت دارند. لر کوچک نیز نقریباً ساکنین لرستان و ایلام امروزی هستند.
برای نخستین بار حمدلله مستوفی در شمارش طوایف لر بزرگ از بختیاری نام برده است طایفهای که ظاهراً بعدها قدرت و شوکت بیشتری یافته و سرانجام اکثر منطقه لر بزرگ با همان نام بختیاری شناخته شده است.
در روزگار صفوی نام بختیاری از واژهٔ بختیاروند که یکی از طایفههای مهم این منطقه بود بر روی لر بزرگ نهاده شد. با این حال منابع تاریخی در اوایل سدهی هشتم نام بختیاری را متذکر شدهاند.
در اوایل پادشاهی فتحعلیشاه قاجار، بختیاری جزء خاک فارس بود و رود کارون جداکنندهٔ فارس و عراق عجم بهشمار میآمد. از سال ۱۲۵۲ قمری بختیاری گاهی جزء فارس و گاهی جزء حکومت خوزستان بود.
بختیاریها در طول تاریخ منطقه همواره حضور سیاسی، نظامی و اقتصادی موثری داشتهاند، بهویژه حضور ایشان در انقلاب مشروطه بسیار برجستگی دارد. نخستین کسی که تلاش در مستند کردن تاریخ بختیاریها کرد و در مورد آنان کتاب نوشت سردار اسعد بختیاری است که در کتاب تاریخ بختیاری به شمهای از گذشته بختیاریها و سایر لرها اشاره کرده است . از نظریاتی که درباره نام بختیاری وجود دارد ایناست که بختیاریها همان باختری ها یا ساکنانِ زاگرسِ باختر
2
ی هستند. بختیاریها دودمان اتابکان لر (هزار اسفیان) را تشکیل دادند که مرکز آن ایذه بود.
چکیده
زیستگاه
بختیاریها در استانهای چهارمحال و بختیاری شامل محلهای لار که از سورشجان (سروشگان) شروع و تا سودِجان ادامه دارد ومتعلق به طوایف بهداروند و مُنجِزی باب و طوایفِ راکی و همچنین دیگر عشایر بختیاری و منطقه میزدج(مکان ایزدجی ها)از منطقه جونقان کنونی شروع و تا کوهرنگ ادامه دارد و هم اکنون هم کوهرنگ جداشده است و منهای طایفه فروزنده و امانی ها که ترکِ بلوردی هستند دیگر طایفه های سکنه جونقان، بختیاری هستند و فارسانیها که بیشترِ مهاجرتهای صورت گرفته در آن از منطقه شیراز بوده است.
دیگر طوایف سهید و دینارونی باب و بابادی و... هستند و اما نام کیار را از کوه کلار از ایل دورَکی گرفته شده واز دستنا شروع و تا گهرو ادامه دارد تا منطقه سیبک که گویش و آداب آنها بختیاری است و همچنین منطقه گندمان از گلوگرد شروع و تا دوراهان پایان می یابد و منهای طوایف کمی از شهر بلداجی (که قشقائی هستند و اصالتاً بختیاری می باشند اما در حال حاضر به زبان ترکی صحبت می
3
کنند).اما خارج از محلهای بختیاری شامل شهرکرد، فرخشهر تا منطقه سامان با اینکه اصالتاً بختیاری نیستند و بیشتر از مناطق باختری به آنجا کوچیده اند اما امروزه در قلمرو جغرافیایی بختیاری و بخشی از تاریخ و هویت بختیاری محسوب میگردند.
همچنین این پراکندگی در قسمت بزرگی از خوزستان شامل مسجد سلیمان، ایذه (شوشتر)،(دزفول)،(گتوند) و بخش هایی از اهواز تا هندیجان و ماهشهر و قسمتهایی از اصفهان (داران و فریدون شهر تا مرز گلپایگان و خوانسار و زرین شهر) و همچنین قسمتی از لرستان که بیشتر شامل شهرستانهای الیگودرز و ازنا میباشد هم انجام شده است. شهرکرد یا با گویش محلی دهکُرد مرکز استان چهارمحال و بختیاری و به عبارتی مرکز بختیاری سردسیری است. مرکز بختیاری گرمسیری هم ایذه در خوزستان است. با این وجود ساکنین اصلی شهرکرد کرد نبوده واغلب از طایفههای گوناگون تشکیل شده است. مانند بنی طالبیها از گیلان غرب و واحد از حبشه و تمدنها و مختاریها که از دراویش یزد بودند و همچنین طوایف نَمدمالان از هندوستان که از عهد اتابکان مهاجرت نموده اند و طوایف نافیانها، عبدللهیها، استکیها، بلالیها از توف-اسپیدِ کوهرنگ، صَفرپورها و... که ریشه در تاریخ قدیم دهکرد دارند، بختیاریاند اما کمکم با لهجه لِنجانی خوگر شدهاند و این لهجه شباهت و اشتراکات زیادی با لهجه اصفهانی های امروزی دارد.
تبار بختیاریها
پارسی بودن بختیاریها
زبان بختیاریها پارسی میانه است و کمتر می توان واژهای بیگانه از قبیل زبانهای عربی و ... را
5
در آن دید . اصیل ترین بختیاریها زبانی خالی از واژه های عربی دارند و یک پارسی اهل شیراز کاملاٌ زبان آنان را می فهمد. مثلاٌ پیر های این ایل که تمام و کمال لری (پارسی دری) را سخن می گویند برای تمجید و تعریف میگویند : گفت ندارد (حرف ندارد) و کمترین میزان مخلوطی با زبان عربی را دارد. بسیاری از این قبیل واژگان در آن دیده شده است. یا بی ساز ابازه یعنی بدون ساز می رقصد که واژه رقص عربی و بازیدن پارسی است.
لباس مردان (چوغا) یا(چوخا) دارای خط های سپید و سیاهی است که خطهای سپید به بالا و خطهای سیاه به پایین میآیند و این نشانه برتری سپنتا مینو (دشمن اهریمن) بر انگره مینو (اهریمن) است . که این پوشاک در عهد هخامنشی رایج بوده است . لباس زنان هم که شامل شلوار قری ؛ مینا یا مینایی و لچک است که با بسیاری از ایل های اصیل ایرانی مشترک است (چیزی مانند لباس خانم شقایق دهقان در شب های برره) این لباس اصلی ترین لباس زنان دوران هخامنشی - سلوکیان - اشکانیان و ساسانیان بوده است.
موسیقی آنان به دوران ساسانیان بر می گردد و شامل سرنا و کرنا و کوس (طبل) و سازهای بادی کوچکتر از سرنا و کرنا است. ( طایفه) توشمال که سرپرستی موسیقی را در ایل بر عهده دارند اکنون هم در مجالس عروسی هنرمندی خود را به نمایش می گذارند .
نام تشها (طوایف) نامهایی پارسی و تا حدودی درباری است. برای مثال نام تش :: شهنی :: از واژه :: شیه :: به معنای آوا و صدای اسب گرفته شده که گفتهاند روزگاری این اقوام پرورش دهنده اسب بوده و یا بی ارتباط با اسب نبوده اند. اصیل ترین آنان موهایی قهوهای و چشمان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 43 صفحه
قسمتی از متن word (..docx) :
1
به نام خدا
مقدمه
بَختیاری نام یکی از قومهای بزرگ لر ایران معروف به لر بزرگ است که در زاگرس میانی سکونت دارند. لر کوچک نیز نقریباً ساکنین لرستان و ایلام امروزی هستند.
برای نخستین بار حمدلله مستوفی در شمارش طوایف لر بزرگ از بختیاری نام برده است طایفهای که ظاهراً بعدها قدرت و شوکت بیشتری یافته و سرانجام اکثر منطقه لر بزرگ با همان نام بختیاری شناخته شده است.
در روزگار صفوی نام بختیاری از واژهٔ بختیاروند که یکی از طایفههای مهم این منطقه بود بر روی لر بزرگ نهاده شد. با این حال منابع تاریخی در اوایل سدهی هشتم نام بختیاری را متذکر شدهاند.
در اوایل پادشاهی فتحعلیشاه قاجار، بختیاری جزء خاک فارس بود و رود کارون جداکنندهٔ فارس و عراق عجم بهشمار میآمد. از سال ۱۲۵۲ قمری بختیاری گاهی جزء فارس و گاهی جزء حکومت خوزستان بود.
بختیاریها در طول تاریخ منطقه همواره حضور سیاسی، نظامی و اقتصادی موثری داشتهاند، بهویژه حضور ایشان در انقلاب مشروطه بسیار برجستگی دارد. نخستین کسی که تلاش در مستند کردن تاریخ بختیاریها کرد و در مورد آنان کتاب نوشت سردار اسعد بختیاری است که در کتاب تاریخ بختیاری به شمهای از گذشته بختیاریها و سایر لرها اشاره کرده است . از نظریاتی که درباره نام بختیاری وجود دارد ایناست که بختیاریها همان باختری ها یا ساکنانِ زاگرسِ باختر
2
ی هستند. بختیاریها دودمان اتابکان لر (هزار اسفیان) را تشکیل دادند که مرکز آن ایذه بود.
چکیده
زیستگاه
بختیاریها در استانهای چهارمحال و بختیاری شامل محلهای لار که از سورشجان (سروشگان) شروع و تا سودِجان ادامه دارد ومتعلق به طوایف بهداروند و مُنجِزی باب و طوایفِ راکی و همچنین دیگر عشایر بختیاری و منطقه میزدج(مکان ایزدجی ها)از منطقه جونقان کنونی شروع و تا کوهرنگ ادامه دارد و هم اکنون هم کوهرنگ جداشده است و منهای طایفه فروزنده و امانی ها که ترکِ بلوردی هستند دیگر طایفه های سکنه جونقان، بختیاری هستند و فارسانیها که بیشترِ مهاجرتهای صورت گرفته در آن از منطقه شیراز بوده است.
دیگر طوایف سهید و دینارونی باب و بابادی و... هستند و اما نام کیار را از کوه کلار از ایل دورَکی گرفته شده واز دستنا شروع و تا گهرو ادامه دارد تا منطقه سیبک که گویش و آداب آنها بختیاری است و همچنین منطقه گندمان از گلوگرد شروع و تا دوراهان پایان می یابد و منهای طوایف کمی از شهر بلداجی (که قشقائی هستند و اصالتاً بختیاری می باشند اما در حال حاضر به زبان ترکی صحبت می
3
کنند).اما خارج از محلهای بختیاری شامل شهرکرد، فرخشهر تا منطقه سامان با اینکه اصالتاً بختیاری نیستند و بیشتر از مناطق باختری به آنجا کوچیده اند اما امروزه در قلمرو جغرافیایی بختیاری و بخشی از تاریخ و هویت بختیاری محسوب میگردند.
همچنین این پراکندگی در قسمت بزرگی از خوزستان شامل مسجد سلیمان، ایذه (شوشتر)،(دزفول)،(گتوند) و بخش هایی از اهواز تا هندیجان و ماهشهر و قسمتهایی از اصفهان (داران و فریدون شهر تا مرز گلپایگان و خوانسار و زرین شهر) و همچنین قسمتی از لرستان که بیشتر شامل شهرستانهای الیگودرز و ازنا میباشد هم انجام شده است. شهرکرد یا با گویش محلی دهکُرد مرکز استان چهارمحال و بختیاری و به عبارتی مرکز بختیاری سردسیری است. مرکز بختیاری گرمسیری هم ایذه در خوزستان است. با این وجود ساکنین اصلی شهرکرد کرد نبوده واغلب از طایفههای گوناگون تشکیل شده است. مانند بنی طالبیها از گیلان غرب و واحد از حبشه و تمدنها و مختاریها که از دراویش یزد بودند و همچنین طوایف نَمدمالان از هندوستان که از عهد اتابکان مهاجرت نموده اند و طوایف نافیانها، عبدللهیها، استکیها، بلالیها از توف-اسپیدِ کوهرنگ، صَفرپورها و... که ریشه در تاریخ قدیم دهکرد دارند، بختیاریاند اما کمکم با لهجه لِنجانی خوگر شدهاند و این لهجه شباهت و اشتراکات زیادی با لهجه اصفهانی های امروزی دارد.
تبار بختیاریها
پارسی بودن بختیاریها
زبان بختیاریها پارسی میانه است و کمتر می توان واژهای بیگانه از قبیل زبانهای عربی و ... را
5
در آن دید . اصیل ترین بختیاریها زبانی خالی از واژه های عربی دارند و یک پارسی اهل شیراز کاملاٌ زبان آنان را می فهمد. مثلاٌ پیر های این ایل که تمام و کمال لری (پارسی دری) را سخن می گویند برای تمجید و تعریف میگویند : گفت ندارد (حرف ندارد) و کمترین میزان مخلوطی با زبان عربی را دارد. بسیاری از این قبیل واژگان در آن دیده شده است. یا بی ساز ابازه یعنی بدون ساز می رقصد که واژه رقص عربی و بازیدن پارسی است.
لباس مردان (چوغا) یا(چوخا) دارای خط های سپید و سیاهی است که خطهای سپید به بالا و خطهای سیاه به پایین میآیند و این نشانه برتری سپنتا مینو (دشمن اهریمن) بر انگره مینو (اهریمن) است . که این پوشاک در عهد هخامنشی رایج بوده است . لباس زنان هم که شامل شلوار قری ؛ مینا یا مینایی و لچک است که با بسیاری از ایل های اصیل ایرانی مشترک است (چیزی مانند لباس خانم شقایق دهقان در شب های برره) این لباس اصلی ترین لباس زنان دوران هخامنشی - سلوکیان - اشکانیان و ساسانیان بوده است.
موسیقی آنان به دوران ساسانیان بر می گردد و شامل سرنا و کرنا و کوس (طبل) و سازهای بادی کوچکتر از سرنا و کرنا است. ( طایفه) توشمال که سرپرستی موسیقی را در ایل بر عهده دارند اکنون هم در مجالس عروسی هنرمندی خود را به نمایش می گذارند .
نام تشها (طوایف) نامهایی پارسی و تا حدودی درباری است. برای مثال نام تش :: شهنی :: از واژه :: شیه :: به معنای آوا و صدای اسب گرفته شده که گفتهاند روزگاری این اقوام پرورش دهنده اسب بوده و یا بی ارتباط با اسب نبوده اند. اصیل ترین آنان موهایی قهوهای و چشمان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 23 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
بررسی جایگاه خاص ایل بختیاری در انقلاب مشروطه
چکیده:
یک ائتلاف بزرگ مردم شهری و عشایری علیه محمد علی شاه قاجار بوجود آمد و ایل بختیاری به رهبری حاج علی قلی خان سردار اسعد باپیوستن به این ائتلاف یک نقش بزرگ ملی را در کشور خود و دگرگونی رژیم به عهده گرفت ،حضور این ایل از دو زاویه قابل توجه است : اول-نقش رهبری سردار اسعد بر ایل بختیاری و میزان گستردگی فهم وی از مشروطیت . دوم – روابط قبیله ای و اطاعت از رئیس ایل در حمایت از مشروطیت .
پس از پیروزی انقلاب مشروطه مقام نیابت سلطنت به حاج علی قلی خان سردار اسعد به پاس زحماتش پیشنهاد شد اماوی به اشتباه از پذیرش آن خودداری کرد و همچنین اشتباه سبب شد تا با پیدایش شرایط جدید سیاسی در آینده کشور ، بزرگان بختیاری ناجاراً و جبراً از صحنه سیلست ایران حذف گردند.
فرضیه:
تمایل و مساعی خان های بختیاری به تثبیت و گسترش حوزه نفوذ خود، عامل تعیین کننده در ورود آنها به جریان مشرطیت بوده است. کوشش های خان های بختیاری برای حضور در جریانات مشروطیت در قالب مجموعه تلاش های سران ایلات وعشایر در قرون متمادی تاریخ ایران برای بدست آوردن قدیت سیاسی به خوبی قابل توجیه است. در دوره تاریخ ایران بعد از اسلام و به ویژه از زمان آغاز ورود قبایل ترک آسیای میانه به داخل خاک ایران تا فروپاشی سلطنت قاجار، تمام حکومت های ایران توسط سران مهاجم عشایری تشکیل شد که به اتکای پشتوانه ای که از یک نیروی جنگیده ایلی داشتند برای تأسیس سلطنت جدید آخرین سلطان سلسله در شرف فروپاشی پیش از خود را مورد یورش قرار داده بودند. سلجوقیان، مغولان، صفویان که مورد حمایت هفت قبیله بزرگ غرب و شمال غرب کشور بودند، افشارها، قارجاریان و زندیان از جمله این سلطنت ها بودند.بدین صورت به نظر می رسد بختیاری ها آخرین گروه از این قبال بودند که در یک تلاش تا حدود زیادی نافرجام شرکت نمودند. در ادامه این مطلب به شاخص بندی و استدلال پیرامون این فرضیه پرداخته خواهد شد.الف) مساعی سران طوایف بختیاری در سه قرن اخیر برای بدست آوردن حکومت و یا کسب استقلال نسبی در حوزه ایلی خود. ب) ورود خان های بختیاری به مشروطیت و تلاش آن ها برای بدست گرفتن قدرت سیاسی.ج) بهره برداری از منافع مادی و موقعیت های سیاسی و تلاش برای امنیت منابع در آمد خود
2
.
مقدمه
ناصر اللدین شاه در روز جمعه هفدهم ذی القعده سال 1313 ه.ق توسط میرزا رضا کرمانی کشته شد و در روز یکشنبه 25 ذی الحجه ولیعهد اومظفرالدین میرزا ، بدون تشریفات وارد پایتخت شده ودر سن 44 سالگی پس از 30 سال ولیعهدی بر تخت سلطنت نشست.
تحولات فکری ایران قبل از بر تخت نشستن او(مظفرالدین شاه ) مسیر خود را سپری کرد. مردم ایران که از ظلم و جور و فساد و فقر بیگا نگان
3
امتیازسرکشی وخود سری حکام ، خسته شده بودند با الهام از قیام امام حسین (ع) در مقابله با ظالم و ستمکار (( و به عللی از قبیل ستم پادشاهان ، مالیاتهای سنگین ، بی لیاقتی شاهان ، تحمل دو قرارداد ننگین در زمان فتحعلی شاه ، امتیازات بیگانگان ، نوشته هایث متفکران ( از قبیل : میرزا میرزا صالح شیرازی ، سید جمال الدین اسد آبادی و میرزا آقا خان کرمانی و ... روزنامه ها، بحران مالی عدم عدالت در زمینه داخلی و شکست روسیه از ژاپن مسافرتهای پر خرج شاهان قاجار تحصیل دانشجویان در اروپا وتاثیر یافتن از قانون اروپاییان ، از دست رفتن ایالات و دریافت قرض در زمینه خارجی ، یک ائتلاف بزرگ با شرکت مردم شهری و عشایر علیه شاه قاجار بوجود آوردند ، و بختیاریها قادر بودند که به این ائتلاف پیوسته و خوا نین آن ایل یک نقش بزرگ ملی را در کشور خود و دگرگونی رژیم به عهده گیرند و سرداراسد در بین این خوانین از همه بیشر شایستگی آن را داشت که نقشی مهم را ایفا نمایند تا نقطه ای افتخار آفرین در تاریخ ایران محسوب می شود.
حضور ایل بختیاری در انقلاب مشروطه
از دو زاویه میتوان حضور ایل بختیاری را در انقلاب مشروطه مورد توجه قرار داد . اول : زاویه فهم سردار اسعد نسبت به مشروطیت که خود از راهبران آن بود . دوم: روابط قبیله ای عقب مانده بخصوص ارتش سردار اسعد که اکثر آنان فهم درست
4
ی از مشروطیت نداشتند و فقط به اطاعت از رئیس ایل به حرکت در آمده اند.
آنان در مقابل رئیس قبیله مطیع محض بودند و هر چهخان می گفت بدون چون و چرا انجام می دادند چنانکه (( حاج سیاح)) که برای تشویق بختیاریها به حمایت از مشروطیت به منطقه آنان سفر کرده بود ، در این خصوص می نویسد : ((روزی یکی از تفنگچیها را که پیاده بود به کالسکه دعوت کرد م. ودر ضمن صحبت پرسیدم. می دانی مثلا کجا وبرای چه کار می رویم ؟ گفت :خیر مطیع سرداریم هر چه اوامر کند اطاعت می کنیم. گفتم : من چندین مرتبه به مکه مشرف شده ام و پیرمردی هستم که همیشه خیرخواه بیچارگان و ضعفا بوده ام ، چندین مرتبه هم کربلا و مشهد مشرف شده ام ، اگر حضرت سردار امر کند که مرا بکشی چه خواهی کرد؟ گفت: می کشمت ، التماس هم بخرجم نخواهد رفت
پاولویچ علت پیوستن بختیلریها را به انقلابیون مشروطه خواه ، مسائل اقتصادی دانسته و بعضی از اشخاص نیز معتقدند که بختیاریها به عشق غارت رفتند تا مشروطیت اما این نظریات توسط بسیاری از مورخان و اندیشمندان پذیرفته نیست . چنانکه (( غلامرضا میرزائی )) در این خصوص می نویسد:شاید منظور پالویچ از این سخن آن است که بیکاری باعث جذب آنان به انقلابیون شد. دراین صورت محمد علی شاه قبل از انقلابیون از آنها تقاضای نیرو کرد. ولی در مجموع سیصد پنجاه نفر به سپاه او پیوستند. اگر چنین مشکلی داشتند ، در سپاه محمد علی شاه حت