لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 210 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
بخارا در ماوراءالنهر4
واحه ی کهن
«اریستوبولیس رودی را که از سغدیانا می گذرد پولی تیمتوس ( گرانبها از همه ) می نامد و این نام را مقدونیها وضع کرده اند .»
«بخارا از بلاد شرقی قبه ی اسلام است ودر میان آن نواحی به مثابت مدینة السلام ،سواد آن به بیاض نور علما و فقها آراسته ،و اطراف آن به طرف معالی پیراسته ،و از قدیم باز در هر قرنی مجمع نحاریر علماء هر دین آن روزگار بوده است ؛ و اشتقاق بخارا از بخار است که به لغت مغان مجمع علم باشد و این لفظ به لغت بت پرستان ایغور وختای نزدیک است که معابد ایشان که موضع بتان است بخار گویند و در وقت وضع نام شهر بمجکث بوده است .»جوینی مورخ ایرانی در حدود سال 1260(657ه ق)، سالها بعد از آنکه مغولها بخارا را فتح وغارت کرده بوده چنین می نوشت .عصر طلایی شهر سپری شده بود اما بخارا هرگز اهمیت خود را حتی تاپایان امپراتوری تزاری در 1918 میلادی نیز از دست نداد .
آسیای مرکزی همواره برای غربیان دارای جاذبه بوده ،و شهرهای سمرقند و بخارا درآن سرزمین واحه ها وبیابانها چون یک جفت گوهر می درخشیدند .قومی که در سرزمینهای پر آب پوشیده از جنگل زیست می کنند از اعجاب و حقشناسی کسانی که از ریگزارها بهشت کوچکی به وجود آورده اند و زندگیی سپنجی بر قطعه زمین مشروبی ایجاد کرده اند و همواره در برابر طبیعت حالت دفاع به خود گرفته اند ،چیزی نمی دانند. زیرا در آسیای مرکزی خط فاصل میان استپ و زمین مزروع همان لب آب حیات بخش است ،و واحه ها در نظر اقوام بیابانگر در مقایسه با بیابانهای نامهربان باید بهشت جلوه کرده باشد .
مردم آسیا ،چنانچه از تحقیقات باستانشناسی برمی آید،در ادوار اولیه ی زندگی خویش ،ظاهراً از تپه ها به دره های حاصلخیز رودخانه ها سرازیر شده اند. در همان تپه ها بود که آنان زراعت و ساختن خانه و مسکن را آموخته بودند. یکی از این دره ها در آسیای مرکزی دره ی رود زرافشان بود که از فلات پامیر ،مشهور به «بام دنیا» ، به سوی ریگزارهای بیابان قزل قوم جاری می شود .
2
بخارا در ماوراءالنهر4
در واحه ی کنونی بخارا مساکن متعلق به عصر حجر قدیم کشف نشده است .از این امر نباید چنین نتیجه گرفت که این سرزمین در آن عصر مسکون نبوده است ، بلکه فقط باید چنین نتیجه گیری کرد که تا کنون از آن آثاری به دست نیامده است . چون بسیاری از لایه های مساکن در واحه های مشروب و مزروع هموار فراهم آمده اند فقط با حفریات عمیق می توان امیدوار بود که آثاری از ادوار ما قبل تاریخ به دست آید. چون در این ناحیه نیز مثل نقاط دیگر آسیای مرکزی ابزاری از عصر حجر قدیم کشف شده ،بنابراین می توان پذیرفت که مساکن باستانی نیز در واحه ی بخارا وجود دارد . وجود اشیاء چندی از عصر مفرغ دلیل بروجود مساکنی از هزاره ی دوم پیش از میلاد است ، اما هنوز پژوهش و کاوش کافی که تصویری از دوران ماقبل تاریخ بخارا به دست دهد ،به عمل نیامده است . بنابراین باید به تاریخ اخیر این سرزمین اکتفا کنیم و تاریخ قدیمتر آن را ره محققین ادوار ما قبل تاریخ واگذاریم .
آسیای مرکزی از هنگامی وارد صحنه ی تاریخ گردید که کورش کبیر امپراطوری پهناور هخامنشی را تأسیس کرد . معهذا نام واحه ی بخارا نه در کتیبه ی بیستون داریوش آمده و نه هرودوت آن را جزء ساتراپ نشینهای تابع امپراتوری ایران ذکر کرده است . در اوستا ،کتاب دینی زرتشتیان ،نیز ذکری از ناحیه ی بخارا به میان نیامده و لذا می توان چنین فرض کرد که بخارا در آن زمان جزء ساتراپ نشین سغدایانا ، که نامش در همه ی مآخذ فوق الذکر آمده ،محسوب می شده است . مورخین دوره ی اسکندر کبیر نیزاطلاعاتی دراین باب نمی دهند. تنها مطلبی که آرین و کوینتوس کورتیوس ذکر کرده اند آن است که بر ساحل سفلای رود پولی تیمتوس . یا زرافشان ،پیش از آنکه این رود در ریگزارهای فرو رود ،یا، ظاهراً در دوره ای ،وارد دریاچه ای گردد که بطلمیوس دریاچه ی آمویه نامیده ،مساکن بسیاری وجود داشته است . مدارک باستانشناسی نیز ،با وجود غیر مکفی بودنشان ،وجود مجاری آبیاری و مساکنی را که مربوط به دوره ای بسیار قدیمتر از آمدن اسکندر کبیر است در واحه ی بخارا تأیید می کند ، متأسفانه هیچ گونه مآخذ ادبی مربوط به این دوره ی پیش به دست ما نرسیده است .
4
بخارا در ماوراءالنهر4
گرچه مدرکی در دست نداریم ،ظاهراً محتمل به نظر می رسد که واحه ی بخارا به دولت یونانی باکتریا که توسط مهاجرین یونانی و پادگانهای اسکندر و نخستین پادشاهان سلوکی در شرق ایران تأسیس گردید ،منضم شد . در عین حال که شاهانی چون یوثیدموس ،دمتریوس ،و دیگران ظاهراً بر تمام سرزمین سغدیانا نظارت مستقیم داشتند ، احتمال کلی می رود که واحه های چندی در آسیای مرکزی خود مختاری خود را حتی در دوره ی دولت اسماً یونانی باکتریا نیز حفظ کردند .کشف سکه های یونانی باکتریایی درآسیای مرکزی دلیل بر حکومت مستقیم نمی تواند باشد .از طرف دیگر شکی نیست که نفوذ فرهنگ هلنیستی بسیار شدید بود . مجسمه ها و نقاشیهایی که در محلهایی چون ایرتام نزدیک ترمذ، بنجیک ، و ورخشه (یا فرخشه ) به دست آمده گواه نفوذ عظیم هنر یونانی در آسیای مرکزی در طول دو قرن پیش از میلاد است .ظاهراً فرهنگ یونانی به موازات نفوذ در آسیای مرکزی در شمالغرب هند نیز نفوذ می یافت ، و همین امر بود که منجر به تشکیل مکتب قندهاری هنر بودایی گردید.
در قرن دوم پیش از میلاد طوایف بیابانگرد شرق اقصی سرزمینهای واقع میان آمودریا (جیحون) و سیر دریا(سیحون) را مورد تاخت و تاز قرار دادند ،و ظاهراً در واحه ی بخارا سکنی گزیدند و جمعیت بومی آن را تحت انقیاد خویش در آوردند. برای اولین بار در منابع چینی به مطابی در باب آسیای مرکزی بر می خوریم . در حدود سال 129 قبل از میلاد یک فرستاده ی چینی به نام چانگ چی ئن از آسیای مرکزی دیدن کرد و به این نکته پی برد که قومی که در مآخذ چینی یوئه –چی نامیده شده اند قبلاً قسمت عمده ی کناره های رود جیحون را تسخیر کردند و یکی از قبایل آن قوم ،سلطنتی تشکیل داد که در تاریخ به نام همین قبیله به امپراتوری کوشان معروف است . امپراتوری کوشان از قرن اول تا قرن چهارم میلادی قدرت فرهنگی و سیاسی حاکم در افغانستان و آسیای مرکزی بود .
در دوره ی امپراتوری کوشان ،دین بودایی در آسیای مرکزی و چین اشاعه یافت . اکنون که کتیبه هایی به زبان کوشان (از سرخ کتل افغنستان و نقاط دیگر ) کشف و قسمتی از آن قرائت گردیده ،بهتر می توان نقش مهم این جانشینان یونانیان را در آسیای مرکزی ارزیابی کرد . احتمالا در دوره ی سلطنت شاه بزرگ کوشان کانیشکا(که دوران سلطنتش به درستی معلوم نیست و احتمالا می توان گفت که رونقش در آغاز قرن دوم میلادی بوده است )زبان کوشانها به الفبایی مأخوذ از یونانی نوشته شده است . زیرا روی سکه های اولیه ی کانیشکا هم نوشته ی یونانی دیده می شود و هم نوشته ی کوشانی ،در صورتی که در سکه های اواخر سلطنت وی اثری از نوشته ی یونانی نیست . کوشانها در دوره ی کانیشکا نوشته های بودایی را به زبان کوشانی و سپس به زبانهای سغدی و چینی ترجمه کردند،و شاید بتوان گفت که نقش آنان در این امر مهمتر از پیشرفتهای فرهنگی دیگر بود. می توان پذیرفت که بسیاری از مدارک بودایی سغدی و چینی که در ترکستان چین به دست آمده هر دو از اصل کوشانی ترجمه شده بودند ،زیرا اصطلاحات مشترک بودایی از قبیل سمصاره (تناسخ)، تثاگته (پس اندرآی )و کلسه (ناپاکی)،در ترجمه های چینی و سغدی دال بر وجود مأخذ مشترک ثالثی است که احتمال می رود مکتبی از مکتبهای مترجمین کوشانی بوده باشد . نیز احتمال می رود که در دوره ی کوشانها دین بودایی به سرزمینهای واقع میان رودهای جیحون و سیحون آمده باشد .
4
بخارا در ماوراءالنهر4
اهمیت تاریخی کوشانها چنانچه شاید و باید مورد توجه واقع نشده و هر چه بر اثر کشفیات جدید باستانشناسی اطلاعات ما در باب آنان بیشتر شود نقش این قوم به عنوان واسطه ی فرهنگی میان چین و هند و خاور نزدیک بارزتر می گردد. انتشار سفالینه های دوره ی کوشانها در خاکریزهای دستی واحه ی بخارا دال بر رونق اقتصادی آن دوره است . محتملا قدیمترین مدارکی که درباره ی سکونت انسان در محل شهر حالیه ی بخارا می توان نشان گرفت مربوط به همین دوره است .
در کاوشهایی که در یکی از قدیمترین مساجد بخارای حالیه یعنی مسجد مغاک عطار توسط باستانشناس شوروی و. ا . ششکین به عمل می آمد در عمق دوازده متری سفالینه هایی کشف شده که احتمالا متعلق به سالهای اول میلادی می باشند . مسجد مغاک عطار ظاهراً همان مسجد قرون وسطایی ماخ است که مؤلفین اسلامی از آن نام برده و نوشته اند که در محل یکی از آتشکده های سابق بناشده بود . چون بسیاری از امکنه ی مقدس حتی بعد از تبدیل مذهب جنبه ی تقدس خود را حفظ می کنند ،و تبدیل معابد بت پرستان به کلیساها و کلیساها به مساجد گواه این امر است ، بنابراین بعید به نظر نمی رسد که محل مسجد مغاک عطار که اکنون در مرکز شهر قرار دارد ،همان نقطه ای باشد که پیش از آن یک دیر بودایی در آن بر پا بوده است .به این ترتیب مسجدی بر روی آتشکده ای که مخصوص مراسم مذهبی محلی بوده بنا گردیده و همین آتشکده نیز به نوبه ی خود بر روی یک وهاره ی (بهار) بودایی ساخته شده است . این سه لایه ی مذهبی را می توان به طور کلی به ادوار تسلط مسلمانان ،هفتالیان ،وکوشانها بر بخارا مربوط دانست .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 15 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
دانشگاه آزاد اسلامی
شهر تاریخی بخارا
شهر بخارا، واقع در جاده ابریشم بیش از 2000 سال قدمت دارد . بخارا با بافت شهری خاصی که عمدتاً دست نخورده باقی مانده است، یکی از کامل ترین نمونه های شهرهای قرون وسطی در آسیای مرکزی به شمار می رود. از بناهای تاریخی این شهر، آرامگاه مشهور اسماعیل سامانی که شاهکار معماری اسلامی قرن دهم محسوب می شود و مدرسه های متعددی که از بقایای قرن هفدهم هستند را می توان نام برد.
شهر بُخارا یکی از کانونهای دانش و ادب ایران پس از اسلام است که امروز جزیی از قلمرو جمهوری ازبکستان است.
تاریخچه . بخش اماکن تاریخی: ویکیپدیای ازبکی.
بخارا پایتخت سامانیان بود، ۸۵٪ مردم آن تا امروز نیز به زبان فارسی با گویش ویژه آسیای مرکزی که امروزه به زبان فارسی تاجیکی معروف شده حرف میزنند.
در سالهای ۱۹۲۴ میلادی بخارا و سمرقند با سیاستهای شوروی پیشین از تاجیکستان جدا گشته و به ازبکستان پیوست. دولت ازبکستان با سیاست فارسیستیزی خود همچنان محدودیتهای آموزشی و رسانهای سختی بر ضد زبان فارسی پیاده کرده است.
اماکن و ابنیه تاریخی
ارگ بخارا
بالاحوض ،سده 18 تا 20.
آرامگاه سامانی ،سدههای 9 تا 10.
قبرستان چشمه ایوب ،1380 یا 1384-1385.
مدرسه عبداللهخان ،1596/98.
مدرسه مادر خان ،1556/57.
مسجد بلند ،سده 16.
مجموعه گاوکشان ،مسجد، مناره، مدرسه. ،سده 16.
خانقاه زینالدینخواجه ،1555.
مجموعه پای کلان ،سدههای 12 تا 14.
مجموعه لب حوض ،سدههای 16 تا 17.
مدرسه کاکلداش ،1568/69.
خانقاه نادر دیوانبیگی ،1620.
مدرسه الغبیگ ،1417.
مدرسه عبدالعزیزخان ،1652.
مسجد بالاحوض ،1712.
آرامگاه سیفالدین باخرزی ،نیمه دوم سده 13 - سده 14.
آرامگاه بیانقلیخان ،نیمه دوم سده 14-15 یا 16.
مسجد نمازگاه ،سده 12 تا 16.
خانقاه فیضآباد ،1598/99.
مدرسه چهارمنار ،1807.
ستارهٔ ماه خاصه، سرای امیر بخارا ،پایان سده 19، آغاز سده 20.
چهاربکر ،محل خاکسپاری خاندن شیخ جُبیره. ،1560/63.
مدرسه چهارمنار
مؤذنی در بخارا
محمدعلیم خان، امیر بخارا در 1911
ازبکستان
سرزمین ازبکستان، با 447400 کیلومتر مربع وسعت در جنوب قزاقستان و دریاچه آرال و نیز شمال افغانستان و ترکمنستان واقع است. تاجیکستان و قرقیزستان همسایگان شرقی آن هستند. 85% سکنه 20 میلیونی آن پیرو آئین اسلام میباشند.
در قرن ششم قبل از میلاد بخش اعظم آن تحتسلطه هخامنشیان بود. سامانیان که خستسلسله ایرانی پس از حکمرانان تکر بودند، در دوران حکومتخود در خراسان و ماوراء النهر ،بخشهایی از ازبکستان کنونی. و قسمتی از ایران مرکزی حکومت میکردند ،از 261 تا 389ق. در عهد اسماعیل سامانی، مرکز اقتدار این سلسله بیستر ماوراالنهر بود و
بخارا و سمرقند در عهد او چنان ترقی کردند که قسمت عمدهای از عالم اسلامی را با درخشندگی تمدن و معارف و ادبیات و هنر، نور و فروغ میبخشیدند. مقبره اسماعیل سامانی در بخارا است که خود اثر هنری بسیار زیبائی از این عصر میباشد. بخارا یکی از شهرهای بزرگ ماوراالنهر قدیم و مرکز بعضی حکومتهای اسلامی و کانون نشر علوم و معارف اسلامی و ادب ایرانی میباشد، نرشخی ،مورخ معروف. عمعق بخارائی شاکر بخاری از دانشمندان این شهر قدیمیاند، شیخ الرئیس ابوعلی سینا ،370 - 428ق. دانشمند بزرگ ایرانی در روستای افشنه از توابع بخارا بدنیا آمد و در بخارا کسب علم نمود. فرهنگ فارسی -دکتر محمد معین7 جلد پنجم ،اعلام
بلندترین عمارت بخارا منارهای است 5/46 متری که مربوط به مسجد کالیان و معروف به برج مرگ میباشد. ،زیرا محکومان به مرگ را از بالای آن پرت میکردند..این مناره مربوط به 8 قرن قبل است. بازار جالبی نیز از آثار هنری این شهر است. گنجینههای بلوغ بشری- ص 69-68.
سمرقند یکی دیگر از شهرهای تاریخی ازبکستان است که در نزدیکی بخارا قرار دارد که رود سغد از کنار آن میگذرد این شهر در طول 25 قرن تاریخ خود هجوم سپاهیان اسکندر، امیران عرب، گروههای بربر و چنگیزخان را بخود دیده است.صودر عصر تیموریان، سمرقند پایتخت مملکتی بزرگ شد که از دهلی تا دمشق و از دریاچه خوارزم ،آرال. تا خلیج فارس وسعت داشت این دولت ماوراء النهر را به مقامی از اهمیت رسانید که تا آن زمان هیچگاه بدان پایه نرسیده بود. بزرگترین سنگ قبر جهان که بر روی امیر تیمور گورگانی قرار گرفته در این شهر ،سمرقند. است. مسجد جالبی در این شهر وجود دارد تحت عنوان مسجد بی بی خانم که صحن درونی آن 167متر طول و 109 متر عرض دارد و قطر گنبد فیروزهای آن 20 متر است. ، مأخذ ماقبل
از شهرهای تاریخی دیگر ازبکستان تاشکند را میتوان نام برد که به عنوان بزرگترین شهر آسیای مرکزی، پایتخت این جمهوری نیز میباشد. اندیجان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 210 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
بخارا در ماوراءالنهر4
واحه ی کهن
«اریستوبولیس رودی را که از سغدیانا می گذرد پولی تیمتوس ( گرانبها از همه ) می نامد و این نام را مقدونیها وضع کرده اند .»
«بخارا از بلاد شرقی قبه ی اسلام است ودر میان آن نواحی به مثابت مدینة السلام ،سواد آن به بیاض نور علما و فقها آراسته ،و اطراف آن به طرف معالی پیراسته ،و از قدیم باز در هر قرنی مجمع نحاریر علماء هر دین آن روزگار بوده است ؛ و اشتقاق بخارا از بخار است که به لغت مغان مجمع علم باشد و این لفظ به لغت بت پرستان ایغور وختای نزدیک است که معابد ایشان که موضع بتان است بخار گویند و در وقت وضع نام شهر بمجکث بوده است .»جوینی مورخ ایرانی در حدود سال 1260(657ه ق)، سالها بعد از آنکه مغولها بخارا را فتح وغارت کرده بوده چنین می نوشت .عصر طلایی شهر سپری شده بود اما بخارا هرگز اهمیت خود را حتی تاپایان امپراتوری تزاری در 1918 میلادی نیز از دست نداد .
آسیای مرکزی همواره برای غربیان دارای جاذبه بوده ،و شهرهای سمرقند و بخارا درآن سرزمین واحه ها وبیابانها چون یک جفت گوهر می درخشیدند .قومی که در سرزمینهای پر آب پوشیده از جنگل زیست می کنند از اعجاب و حقشناسی کسانی که از ریگزارها بهشت کوچکی به وجود آورده اند و زندگیی سپنجی بر قطعه زمین مشروبی ایجاد کرده اند و همواره در برابر طبیعت حالت دفاع به خود گرفته اند ،چیزی نمی دانند. زیرا در آسیای مرکزی خط فاصل میان استپ و زمین مزروع همان لب آب حیات بخش است ،و واحه ها در نظر اقوام بیابانگر در مقایسه با بیابانهای نامهربان باید بهشت جلوه کرده باشد .
مردم آسیا ،چنانچه از تحقیقات باستانشناسی برمی آید،در ادوار اولیه ی زندگی خویش ،ظاهراً از تپه ها به دره های حاصلخیز رودخانه ها سرازیر شده اند. در همان تپه ها بود که آنان زراعت و ساختن خانه و مسکن را آموخته بودند. یکی از این دره ها در آسیای مرکزی دره ی رود زرافشان بود که از فلات پامیر ،مشهور به «بام دنیا» ، به سوی ریگزارهای بیابان قزل قوم جاری می شود .
2
بخارا در ماوراءالنهر4
در واحه ی کنونی بخارا مساکن متعلق به عصر حجر قدیم کشف نشده است .از این امر نباید چنین نتیجه گرفت که این سرزمین در آن عصر مسکون نبوده است ، بلکه فقط باید چنین نتیجه گیری کرد که تا کنون از آن آثاری به دست نیامده است . چون بسیاری از لایه های مساکن در واحه های مشروب و مزروع هموار فراهم آمده اند فقط با حفریات عمیق می توان امیدوار بود که آثاری از ادوار ما قبل تاریخ به دست آید. چون در این ناحیه نیز مثل نقاط دیگر آسیای مرکزی ابزاری از عصر حجر قدیم کشف شده ،بنابراین می توان پذیرفت که مساکن باستانی نیز در واحه ی بخارا وجود دارد . وجود اشیاء چندی از عصر مفرغ دلیل بروجود مساکنی از هزاره ی دوم پیش از میلاد است ، اما هنوز پژوهش و کاوش کافی که تصویری از دوران ماقبل تاریخ بخارا به دست دهد ،به عمل نیامده است . بنابراین باید به تاریخ اخیر این سرزمین اکتفا کنیم و تاریخ قدیمتر آن را ره محققین ادوار ما قبل تاریخ واگذاریم .
آسیای مرکزی از هنگامی وارد صحنه ی تاریخ گردید که کورش کبیر امپراطوری پهناور هخامنشی را تأسیس کرد . معهذا نام واحه ی بخارا نه در کتیبه ی بیستون داریوش آمده و نه هرودوت آن را جزء ساتراپ نشینهای تابع امپراتوری ایران ذکر کرده است . در اوستا ،کتاب دینی زرتشتیان ،نیز ذکری از ناحیه ی بخارا به میان نیامده و لذا می توان چنین فرض کرد که بخارا در آن زمان جزء ساتراپ نشین سغدایانا ، که نامش در همه ی مآخذ فوق الذکر آمده ،محسوب می شده است . مورخین دوره ی اسکندر کبیر نیزاطلاعاتی دراین باب نمی دهند. تنها مطلبی که آرین و کوینتوس کورتیوس ذکر کرده اند آن است که بر ساحل سفلای رود پولی تیمتوس . یا زرافشان ،پیش از آنکه این رود در ریگزارهای فرو رود ،یا، ظاهراً در دوره ای ،وارد دریاچه ای گردد که بطلمیوس دریاچه ی آمویه نامیده ،مساکن بسیاری وجود داشته است . مدارک باستانشناسی نیز ،با وجود غیر مکفی بودنشان ،وجود مجاری آبیاری و مساکنی را که مربوط به دوره ای بسیار قدیمتر از آمدن اسکندر کبیر است در واحه ی بخارا تأیید می کند ، متأسفانه هیچ گونه مآخذ ادبی مربوط به این دوره ی پیش به دست ما نرسیده است .
4
بخارا در ماوراءالنهر4
گرچه مدرکی در دست نداریم ،ظاهراً محتمل به نظر می رسد که واحه ی بخارا به دولت یونانی باکتریا که توسط مهاجرین یونانی و پادگانهای اسکندر و نخستین پادشاهان سلوکی در شرق ایران تأسیس گردید ،منضم شد . در عین حال که شاهانی چون یوثیدموس ،دمتریوس ،و دیگران ظاهراً بر تمام سرزمین سغدیانا نظارت مستقیم داشتند ، احتمال کلی می رود که واحه های چندی در آسیای مرکزی خود مختاری خود را حتی در دوره ی دولت اسماً یونانی باکتریا نیز حفظ کردند .کشف سکه های یونانی باکتریایی درآسیای مرکزی دلیل بر حکومت مستقیم نمی تواند باشد .از طرف دیگر شکی نیست که نفوذ فرهنگ هلنیستی بسیار شدید بود . مجسمه ها و نقاشیهایی که در محلهایی چون ایرتام نزدیک ترمذ، بنجیک ، و ورخشه (یا فرخشه ) به دست آمده گواه نفوذ عظیم هنر یونانی در آسیای مرکزی در طول دو قرن پیش از میلاد است .ظاهراً فرهنگ یونانی به موازات نفوذ در آسیای مرکزی در شمالغرب هند نیز نفوذ می یافت ، و همین امر بود که منجر به تشکیل مکتب قندهاری هنر بودایی گردید.
در قرن دوم پیش از میلاد طوایف بیابانگرد شرق اقصی سرزمینهای واقع میان آمودریا (جیحون) و سیر دریا(سیحون) را مورد تاخت و تاز قرار دادند ،و ظاهراً در واحه ی بخارا سکنی گزیدند و جمعیت بومی آن را تحت انقیاد خویش در آوردند. برای اولین بار در منابع چینی به مطابی در باب آسیای مرکزی بر می خوریم . در حدود سال 129 قبل از میلاد یک فرستاده ی چینی به نام چانگ چی ئن از آسیای مرکزی دیدن کرد و به این نکته پی برد که قومی که در مآخذ چینی یوئه –چی نامیده شده اند قبلاً قسمت عمده ی کناره های رود جیحون را تسخیر کردند و یکی از قبایل آن قوم ،سلطنتی تشکیل داد که در تاریخ به نام همین قبیله به امپراتوری کوشان معروف است . امپراتوری کوشان از قرن اول تا قرن چهارم میلادی قدرت فرهنگی و سیاسی حاکم در افغانستان و آسیای مرکزی بود .
در دوره ی امپراتوری کوشان ،دین بودایی در آسیای مرکزی و چین اشاعه یافت . اکنون که کتیبه هایی به زبان کوشان (از سرخ کتل افغنستان و نقاط دیگر ) کشف و قسمتی از آن قرائت گردیده ،بهتر می توان نقش مهم این جانشینان یونانیان را در آسیای مرکزی ارزیابی کرد . احتمالا در دوره ی سلطنت شاه بزرگ کوشان کانیشکا(که دوران سلطنتش به درستی معلوم نیست و احتمالا می توان گفت که رونقش در آغاز قرن دوم میلادی بوده است )زبان کوشانها به الفبایی مأخوذ از یونانی نوشته شده است . زیرا روی سکه های اولیه ی کانیشکا هم نوشته ی یونانی دیده می شود و هم نوشته ی کوشانی ،در صورتی که در سکه های اواخر سلطنت وی اثری از نوشته ی یونانی نیست . کوشانها در دوره ی کانیشکا نوشته های بودایی را به زبان کوشانی و سپس به زبانهای سغدی و چینی ترجمه کردند،و شاید بتوان گفت که نقش آنان در این امر مهمتر از پیشرفتهای فرهنگی دیگر بود. می توان پذیرفت که بسیاری از مدارک بودایی سغدی و چینی که در ترکستان چین به دست آمده هر دو از اصل کوشانی ترجمه شده بودند ،زیرا اصطلاحات مشترک بودایی از قبیل سمصاره (تناسخ)، تثاگته (پس اندرآی )و کلسه (ناپاکی)،در ترجمه های چینی و سغدی دال بر وجود مأخذ مشترک ثالثی است که احتمال می رود مکتبی از مکتبهای مترجمین کوشانی بوده باشد . نیز احتمال می رود که در دوره ی کوشانها دین بودایی به سرزمینهای واقع میان رودهای جیحون و سیحون آمده باشد .
4
بخارا در ماوراءالنهر4
اهمیت تاریخی کوشانها چنانچه شاید و باید مورد توجه واقع نشده و هر چه بر اثر کشفیات جدید باستانشناسی اطلاعات ما در باب آنان بیشتر شود نقش این قوم به عنوان واسطه ی فرهنگی میان چین و هند و خاور نزدیک بارزتر می گردد. انتشار سفالینه های دوره ی کوشانها در خاکریزهای دستی واحه ی بخارا دال بر رونق اقتصادی آن دوره است . محتملا قدیمترین مدارکی که درباره ی سکونت انسان در محل شهر حالیه ی بخارا می توان نشان گرفت مربوط به همین دوره است .
در کاوشهایی که در یکی از قدیمترین مساجد بخارای حالیه یعنی مسجد مغاک عطار توسط باستانشناس شوروی و. ا . ششکین به عمل می آمد در عمق دوازده متری سفالینه هایی کشف شده که احتمالا متعلق به سالهای اول میلادی می باشند . مسجد مغاک عطار ظاهراً همان مسجد قرون وسطایی ماخ است که مؤلفین اسلامی از آن نام برده و نوشته اند که در محل یکی از آتشکده های سابق بناشده بود . چون بسیاری از امکنه ی مقدس حتی بعد از تبدیل مذهب جنبه ی تقدس خود را حفظ می کنند ،و تبدیل معابد بت پرستان به کلیساها و کلیساها به مساجد گواه این امر است ، بنابراین بعید به نظر نمی رسد که محل مسجد مغاک عطار که اکنون در مرکز شهر قرار دارد ،همان نقطه ای باشد که پیش از آن یک دیر بودایی در آن بر پا بوده است .به این ترتیب مسجدی بر روی آتشکده ای که مخصوص مراسم مذهبی محلی بوده بنا گردیده و همین آتشکده نیز به نوبه ی خود بر روی یک وهاره ی (بهار) بودایی ساخته شده است . این سه لایه ی مذهبی را می توان به طور کلی به ادوار تسلط مسلمانان ،هفتالیان ،وکوشانها بر بخارا مربوط دانست .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 15 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
دانشگاه آزاد اسلامی
شهر تاریخی بخارا
شهر بخارا، واقع در جاده ابریشم بیش از 2000 سال قدمت دارد . بخارا با بافت شهری خاصی که عمدتاً دست نخورده باقی مانده است، یکی از کامل ترین نمونه های شهرهای قرون وسطی در آسیای مرکزی به شمار می رود. از بناهای تاریخی این شهر، آرامگاه مشهور اسماعیل سامانی که شاهکار معماری اسلامی قرن دهم محسوب می شود و مدرسه های متعددی که از بقایای قرن هفدهم هستند را می توان نام برد.
شهر بُخارا یکی از کانونهای دانش و ادب ایران پس از اسلام است که امروز جزیی از قلمرو جمهوری ازبکستان است.
تاریخچه . بخش اماکن تاریخی: ویکیپدیای ازبکی.
بخارا پایتخت سامانیان بود، ۸۵٪ مردم آن تا امروز نیز به زبان فارسی با گویش ویژه آسیای مرکزی که امروزه به زبان فارسی تاجیکی معروف شده حرف میزنند.
در سالهای ۱۹۲۴ میلادی بخارا و سمرقند با سیاستهای شوروی پیشین از تاجیکستان جدا گشته و به ازبکستان پیوست. دولت ازبکستان با سیاست فارسیستیزی خود همچنان محدودیتهای آموزشی و رسانهای سختی بر ضد زبان فارسی پیاده کرده است.
اماکن و ابنیه تاریخی
ارگ بخارا
بالاحوض ،سده 18 تا 20.
آرامگاه سامانی ،سدههای 9 تا 10.
قبرستان چشمه ایوب ،1380 یا 1384-1385.
مدرسه عبداللهخان ،1596/98.
مدرسه مادر خان ،1556/57.
مسجد بلند ،سده 16.
مجموعه گاوکشان ،مسجد، مناره، مدرسه. ،سده 16.
خانقاه زینالدینخواجه ،1555.
مجموعه پای کلان ،سدههای 12 تا 14.
مجموعه لب حوض ،سدههای 16 تا 17.
مدرسه کاکلداش ،1568/69.
خانقاه نادر دیوانبیگی ،1620.
مدرسه الغبیگ ،1417.
مدرسه عبدالعزیزخان ،1652.
مسجد بالاحوض ،1712.
آرامگاه سیفالدین باخرزی ،نیمه دوم سده 13 - سده 14.
آرامگاه بیانقلیخان ،نیمه دوم سده 14-15 یا 16.
مسجد نمازگاه ،سده 12 تا 16.
خانقاه فیضآباد ،1598/99.
مدرسه چهارمنار ،1807.
ستارهٔ ماه خاصه، سرای امیر بخارا ،پایان سده 19، آغاز سده 20.
چهاربکر ،محل خاکسپاری خاندن شیخ جُبیره. ،1560/63.
مدرسه چهارمنار
مؤذنی در بخارا
محمدعلیم خان، امیر بخارا در 1911
ازبکستان
سرزمین ازبکستان، با 447400 کیلومتر مربع وسعت در جنوب قزاقستان و دریاچه آرال و نیز شمال افغانستان و ترکمنستان واقع است. تاجیکستان و قرقیزستان همسایگان شرقی آن هستند. 85% سکنه 20 میلیونی آن پیرو آئین اسلام میباشند.
در قرن ششم قبل از میلاد بخش اعظم آن تحتسلطه هخامنشیان بود. سامانیان که خستسلسله ایرانی پس از حکمرانان تکر بودند، در دوران حکومتخود در خراسان و ماوراء النهر ،بخشهایی از ازبکستان کنونی. و قسمتی از ایران مرکزی حکومت میکردند ،از 261 تا 389ق. در عهد اسماعیل سامانی، مرکز اقتدار این سلسله بیستر ماوراالنهر بود و
بخارا و سمرقند در عهد او چنان ترقی کردند که قسمت عمدهای از عالم اسلامی را با درخشندگی تمدن و معارف و ادبیات و هنر، نور و فروغ میبخشیدند. مقبره اسماعیل سامانی در بخارا است که خود اثر هنری بسیار زیبائی از این عصر میباشد. بخارا یکی از شهرهای بزرگ ماوراالنهر قدیم و مرکز بعضی حکومتهای اسلامی و کانون نشر علوم و معارف اسلامی و ادب ایرانی میباشد، نرشخی ،مورخ معروف. عمعق بخارائی شاکر بخاری از دانشمندان این شهر قدیمیاند، شیخ الرئیس ابوعلی سینا ،370 - 428ق. دانشمند بزرگ ایرانی در روستای افشنه از توابع بخارا بدنیا آمد و در بخارا کسب علم نمود. فرهنگ فارسی -دکتر محمد معین7 جلد پنجم ،اعلام
بلندترین عمارت بخارا منارهای است 5/46 متری که مربوط به مسجد کالیان و معروف به برج مرگ میباشد. ،زیرا محکومان به مرگ را از بالای آن پرت میکردند..این مناره مربوط به 8 قرن قبل است. بازار جالبی نیز از آثار هنری این شهر است. گنجینههای بلوغ بشری- ص 69-68.
سمرقند یکی دیگر از شهرهای تاریخی ازبکستان است که در نزدیکی بخارا قرار دارد که رود سغد از کنار آن میگذرد این شهر در طول 25 قرن تاریخ خود هجوم سپاهیان اسکندر، امیران عرب، گروههای بربر و چنگیزخان را بخود دیده است.صودر عصر تیموریان، سمرقند پایتخت مملکتی بزرگ شد که از دهلی تا دمشق و از دریاچه خوارزم ،آرال. تا خلیج فارس وسعت داشت این دولت ماوراء النهر را به مقامی از اهمیت رسانید که تا آن زمان هیچگاه بدان پایه نرسیده بود. بزرگترین سنگ قبر جهان که بر روی امیر تیمور گورگانی قرار گرفته در این شهر ،سمرقند. است. مسجد جالبی در این شهر وجود دارد تحت عنوان مسجد بی بی خانم که صحن درونی آن 167متر طول و 109 متر عرض دارد و قطر گنبد فیروزهای آن 20 متر است. ، مأخذ ماقبل
از شهرهای تاریخی دیگر ازبکستان تاشکند را میتوان نام برد که به عنوان بزرگترین شهر آسیای مرکزی، پایتخت این جمهوری نیز میباشد. اندیجان