لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 172 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
حزبالله لبنان (عربی: حزب الله، به معنای: حزب خدا) نام گروهی سیاسی-شبهنظامی در لبنان است. گروه حزب الله در اوایل سالهای ۱۹۸۰ و با ایدئولوژی اسلام سیاسی روحالله خمینی در لبنان ظهور کرد.[۱] [۲][۳] [۴] [۵] در زمان جنگ داخلی لبنان، حزبالله لبنان به کمک سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران، تعلیم نظامی داده و تحت حمایت مالی و سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت.[۶]حزبالله لبنان ۳ هدف اصلی را به عنوان آرمان خود اعلام کرده که عبارتند از: محو آثار امپریالیستی غربی در لبنان، مجازات فالانژهای لبنان و برپایی حکومت اسلامی در لبنان.[۷] گروه حزبالله لبنان در لیست برخی کشورهای غربی به عنوان «گروهی تروریستی» قرار دارد.[۸]
فهرست مندرجات
[مخفی شود]
۱ تاریخچه
۲ منش
۳ دیدگاههای مخالفین
۴ تخصیص نام «گروه تروریستی»
۵ دبیران کل
۶ جُستارهای وابسته
۷ منابع
۸ پیوند به بیرون
[ویرایش] تاریخچه
هسته اولیه حزب الله و ساختار تشکیلاتی آن متشکل از اسلام گرایان ، نیروهای حزب الدعوه به رهبری علامه سید محمد حسین فضل الله ، شاخه دانشجویی حزب الدعوه ، مسئولان جنبش امل ، اعضای جنبش فتح به رهبری ابوجهاد (خلیل الوزیر) و تمام گروه هاو جریانهایی که از انقلاب اسلامی ایران و
2
حزبالله لبنان (عربی: حزب الله، به معنای: حزب خدا) نام گروهی سیاسی-شبهنظامی در لبنان است. گروه حزب الله در اوایل سالهای ۱۹۸۰ و با ایدئولوژی اسلام سیاسی روحالله خمینی در لبنان ظهور کرد.[۱] [۲][۳] [۴] [۵] در زمان جنگ داخلی لبنان، حزبالله لبنان به کمک سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران، تعلیم نظامی داده و تحت حمایت مالی و سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت.[۶]حزبالله لبنان ۳ هدف اصلی را به عنوان آرمان خود اعلام کرده که عبارتند از: محو آثار امپریالیستی غربی در لبنان، مجازات فالانژهای لبنان و برپایی حکومت اسلامی در لبنان.[۷] گروه حزبالله لبنان در لیست برخی کشورهای غربی به عنوان «گروهی تروریستی» قرار دارد.[۸]
فهرست مندرجات
[مخفی شود]
۱ تاریخچه
۲ منش
۳ دیدگاههای مخالفین
۴ تخصیص نام «گروه تروریستی»
۵ دبیران کل
۶ جُستارهای وابسته
۷ منابع
۸ پیوند به بیرون
[ویرایش] تاریخچه
هسته اولیه حزب الله و ساختار تشکیلاتی آن متشکل از اسلام گرایان ، نیروهای حزب الدعوه به رهبری علامه سید محمد حسین فضل الله ، شاخه دانشجویی حزب الدعوه ، مسئولان جنبش امل ، اعضای جنبش فتح به رهبری ابوجهاد (خلیل الوزیر) و تمام گروه هاو جریانهایی که از انقلاب اسلامی ایران و
2
حزبالله لبنان (عربی: حزب الله، به معنای: حزب خدا) نام گروهی سیاسی-شبهنظامی در لبنان است. گروه حزب الله در اوایل سالهای ۱۹۸۰ و با ایدئولوژی اسلام سیاسی روحالله خمینی در لبنان ظهور کرد.[۱] [۲][۳] [۴] [۵] در زمان جنگ داخلی لبنان، حزبالله لبنان به کمک سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران، تعلیم نظامی داده و تحت حمایت مالی و سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت.[۶]حزبالله لبنان ۳ هدف اصلی را به عنوان آرمان خود اعلام کرده که عبارتند از: محو آثار امپریالیستی غربی در لبنان، مجازات فالانژهای لبنان و برپایی حکومت اسلامی در لبنان.[۷] گروه حزبالله لبنان در لیست برخی کشورهای غربی به عنوان «گروهی تروریستی» قرار دارد.[۸]
فهرست مندرجات
[مخفی شود]
۱ تاریخچه
۲ منش
۳ دیدگاههای مخالفین
۴ تخصیص نام «گروه تروریستی»
۵ دبیران کل
۶ جُستارهای وابسته
۷ منابع
۸ پیوند به بیرون
[ویرایش] تاریخچه
هسته اولیه حزب الله و ساختار تشکیلاتی آن متشکل از اسلام گرایان ، نیروهای حزب الدعوه به رهبری علامه سید محمد حسین فضل الله ، شاخه دانشجویی حزب الدعوه ، مسئولان جنبش امل ، اعضای جنبش فتح به رهبری ابوجهاد (خلیل الوزیر) و تمام گروه هاو جریانهایی که از انقلاب اسلامی ایران و
2
حزبالله لبنان (عربی: حزب الله، به معنای: حزب خدا) نام گروهی سیاسی-شبهنظامی در لبنان است. گروه حزب الله در اوایل سالهای ۱۹۸۰ و با ایدئولوژی اسلام سیاسی روحالله خمینی در لبنان ظهور کرد.[۱] [۲][۳] [۴] [۵] در زمان جنگ داخلی لبنان، حزبالله لبنان به کمک سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران، تعلیم نظامی داده و تحت حمایت مالی و سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت.[۶]حزبالله لبنان ۳ هدف اصلی را به عنوان آرمان خود اعلام کرده که عبارتند از: محو آثار امپریالیستی غربی در لبنان، مجازات فالانژهای لبنان و برپایی حکومت اسلامی در لبنان.[۷] گروه حزبالله لبنان در لیست برخی کشورهای غربی به عنوان «گروهی تروریستی» قرار دارد.[۸]
فهرست مندرجات
[مخفی شود]
۱ تاریخچه
۲ منش
۳ دیدگاههای مخالفین
۴ تخصیص نام «گروه تروریستی»
۵ دبیران کل
۶ جُستارهای وابسته
۷ منابع
۸ پیوند به بیرون
[ویرایش] تاریخچه
هسته اولیه حزب الله و ساختار تشکیلاتی آن متشکل از اسلام گرایان ، نیروهای حزب الدعوه به رهبری علامه سید محمد حسین فضل الله ، شاخه دانشجویی حزب الدعوه ، مسئولان جنبش امل ، اعضای جنبش فتح به رهبری ابوجهاد (خلیل الوزیر) و تمام گروه هاو جریانهایی که از انقلاب اسلامی ایران و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 9 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
ص 401
حسد گاهی در شکل محبوب :
جملۀ " حسدأ من عند انفسهم " ( انگیزۀ آنها حسدی از ناحیۀ خودشان است ) ممکن است اشاره به این باشد که حسد گاهی در شکل هدف منعکس می شود و آب و رنگ دینی به آن می دهند ، ولی حسدی که آنها در این زمینه نشان می دادند حتی این رنگ را نیز نداشت بلکه صرفأ جنبه شخصی داشت .(1) این احتمال وجود دارد که اشاره به حسدی باشد که در جان آنها ریشه دوانده است .
(1) تفسیر المنار ذیل آیۀ مورد بحث . سوره بقره آیۀ 110 جزء اول
ص 424
سوره نساء ، آیه 53 – 55 حسدها ، در جنایات ص423 و حسد در روایتی از حضرت علی (ع) :
"حسد" که در فارسی از آن تعبیر به "رشک" می کنیم به معنی آرزوی زوال نعمت از دیگران است ، خواه آن نعمت به حسود یا نرسد ، بنابراین کار حسود در ویران کردن و آرزوی ویران شدن متمرکز می شود ، نه اینکه آن سرمایه و نعمت حتمأ به او منتقل گردد . حسد سر چشمۀ بسیاری از نابسامانیهای اجتماعی است از جمله اینکه :
1- حسود تمام یا بیشتر نیروها و انرژیهای بدنی و فکری خود را که باید در راه پیشبرد اهداف اجتماعی به کاربرد در مسیر نابودی و ویران کردن آنچه هست صرف می کند ، و از این رو هم سرمایه های وجودی خود را از بین برده و هم سرمایه های اجتماعی را .
2- حسد انگیزۀ قسمتی از جنایات دنیا است و اگر عوامل و علل اصلی قتلها ، دزدیها ، تجاوزها و مانند آن را بررسی کنیم خواهیم دید که قسمت قابل توجهی از آنها از عامل حسد مایه می گیرد ، شاید بخاطر همین است که آن را به شراره ای از آتش تشبیه کرده اند که می تواند موجودیت حسود و با جامعه ای را که درآن زندگی می کند به خطر بیندازد .
یکی از دانشمندان می گوید " حسد و بد خواهی " از خطرناکترین صفات است و باید آن را به منزلۀ موحشترین دشمن سعادت تلقی کرد و در دفع آن کوشید . جوامعی که افراد آن را اشخاص حسود و تنگ نظر تشکیل می دهند جوامعی عقب افتاده هستند ، زیرا همانطور که گفتیم حسود همیشه می کوشد تا دیگران را به عقب بکشد و این درست بر خلاف روح تکامل و ترقی است .
3- از همۀ اینها گذشته حسد اثرات بسیار نا مطلوبی روی جسم و سلامت انسان می گذارد ، و افراد حسود معمولأ افرادی رنجور و از نظر اعصاب و دستگاههای مختلف بدن غالبأ ناراحت و بیمارند ، زیرا امروز این حقیقت مسلم شده که در بیماریهای جسمانی در بسیاری از موارد عامل روانی دارند ، و در طب امروز بحثهای مشروحی تحت عنوان بیماریهای " روان تنی " دیده می شود که به این فسمت از بیماریها اختصاص دارد . جالب اینکه در روایات پیشوایان اسلام روی این موضوع تکیه شده است :
در روایطی از حضرت علی (ع) می خوانیم :" صحة الجسد من قلة الحسد : تندرستی از کمی حسد است " و در جای دیگر می فرماید : " العجب لعقلة الحاد عن سلامة الاجساد : عجیب است که حسودان از سلامت جسم خود بکلی غافلند " و حتی درباره ای از احادیث می خوانیم که حسد پیش از آنکه به محسود زیان برساند از حسود شروع می کتد ، و تدریجاً او را به قتل می رساند !
4- از نظر معنوی حسد نشانۀ کمبود شخصیت و نادانی و کوتاه فکری و ضعف و نقص ایمان است . زیرا حسود در واقع خود را ناتوان تر از آن می بینید که مقام محسود و بالاتر از آن برسد و لذا سعی می کند محسود را به عقب برکرداند ، به علاوه او عملاً به حکمت خداوند که بخشندۀ اصلی این نعمت ها ست معترض است و نسبت به اعطای نعمت به افراد از طرف خداوند ایراد دارد ، و لذا در حدیثی از امام صادق (ع) می خوانیم " الحسد اصلة من عمی القلب و الجود لفضل الله تعالی و هما جناحان للکفر و با لحسد وقع ابن آدم نی حسرة الابد و هلک مهلکا لا ینجونه ابداً : حسد و بدخواهی از تاریکی قلب و کوردلی است و از انکار نعمتهای خدا به افراد سرچشمه می گیرد ، و این او ( کوردلی و ایراد بر بخشش خدا ) دو بال گفر هستند ، به سبب حسد بود که فرزند آدم در یک حسرت جاودانی فرو رفت و به هلاکتی افتاد که هرگز از آن رهائی نمی یابد " (1)
قران مجید می گوید : نخستین قتل و کشتاری که در روی زمین واقع شده عامل حسد بود (2)
و در نهج البلاغه از علی (ع) ،نقل شده که فرمود " ان الحسد یأ کل الایمان کما تأکل النار الحطب : حسد تدریجاً ایمان را می خورد همانطور که آتش هیزم را تدریجاً از بین می برد .(3)
چه این که شخص حسود تدریجاً سوء ظنش به خدا و حکمت و عدالت او بیشتر می شود و همین سوء ظن است که او را از وادی ایمان بیرون می کشد . زیانهای معنوی و مادی ، فردی ، اجتماعی حسد فوق العاد و زیاد است و آنچه گفتیم در حقیقت فهرستی از آن به شمار می رود .
(1) مستدرک الوسائل جلد 2 ص 327
(2) مائده آیه 27 .
(3) نهج البلاغه خطبۀ 86 .
جزء ششم ،سوره مائده آیه 27-29 ، ص 349
نقش قتل بر اثر حسد :
بعضی از مفسران معتقدند که قبول عمل یکی ، ورد عمل دیگری ، از طریق وحی به آدم به آنها اعلام گشت و عتت آن هم چیزی جز این نبود که هابیل مردی با صفا و فداکار و با گذشت در راه خدا بود ولی فابیل مردی تاریکدل و حسود و لجوج بود ، و سخنانی که قرآن در همین آیات بعد از این دو برادر نقل می کند بخوبی روشنگر چگونگی روحیه آنها است .
4- از این آیات بخوبی استفاده می شود که سرچشمۀ حسد بوده ، و این موضوع ما را به اهمیت این رذیله اخلاقی و اثر فوق العاده آن در رویدادهای اجتماعی آشنا می سازد .
ص157
کینه و حسد
سوره اعراف آیه 42-43 جزء هشتم
در حقیقت یکی از بزرگترین ناراحتیهای انسانها در زندگی دنیا که سرچشمۀ پیکارهای وسیع اجتماعی می شود و علاوه بر خسارتهای سنگین جانی و مالی آرامش روح رابه کلی بر هم می زند همین " کینه توزی " و "حسد " است . بسیاری را می شناسم که از زندگی هیچ چیز کم ندارد ، تنها رنج و عذاب الیم آنها حسد نسبت به وضع دیگران ، و کینه توزی است که زندگی مرفه آنها را عرصۀ تاخت و تاز لشکر اندوه و غم و فعالیتهای خسته کنندۀ ، بی دلیل می سازد . بهشتیان بکلی از بدبختیهای ناشی از اینگونه صفات ب کنارند ، نه کینه ای دارند و نه حسدی و نه عواقب شوم این صفات زشت ، آنها با هم در نهایت دوستی و محبت و صفا و صمیمیت و آرامش زندگی می کنند ، همه از وضع خود راضیند ، حتی آنها
که در مقامات پائینتری قرار دارند نسبت به وضع کسانی که مقام آنها بالاتر است ، رشک و حسد نمی برند ، و به این ترتیب بزرگترین مشکل همزیستی سالم آنها حل شده است . بعضی از مفسران روایتی نقل کرده اند که " هنگامی که بهشتیان به سوی بهشت روان شدند بر در بهشت درختتی می بینید که از ریشۀ آن سرچشمه جاری است " .
ص326
نقش ویرانگر حسد در زندگی انسانها :
حسد گاهی در 6 مفهوم غبطه ، حسد ، بخل ، ایثار:
درس مهم دیگری که از این داستان که چگونه حسد می تواند آدمی را تا سر حد کشتن برادر و یا تولید دردسرهای شدید برای او پیش ببرد و چگونه اثر این آتش درونی مهار نشود ، هم دیگران را به آتش می کشد و هم خود انسان را .
* اصولاً هنگامی که نعمتی به دیگری می رسد و خود شخص از او محروم می ماند ، چهار حالت مختلف در او پیدا می شود :
* نخست اینکه آرزو می کند همانگونه که دیگران دارند ، او هم داشته باشد ، این حالت را "غبطه " می خواند و حالتی است که قابل ستایش چرا که انسان را به تلاش و کوشش سازنده ای وا می دارد ، و هیچ اثر مخربی در اجتماع ندارد
* دیگر این که آرزومی کند آن نعمت از دیگران سلب شود . و برای این کار به تلاش و کوشش بر می خیزد این همان حالت بسیار مذموم "حسد " است ، که انسان را به تلاش و کوشش مخرب درباره دیگران وا می دارد ، بی آنکه تلاش سازنده ای دربارۀ خود کند .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 9 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
ص 401
حسد گاهی در شکل محبوب :
جملۀ " حسدأ من عند انفسهم " ( انگیزۀ آنها حسدی از ناحیۀ خودشان است ) ممکن است اشاره به این باشد که حسد گاهی در شکل هدف منعکس می شود و آب و رنگ دینی به آن می دهند ، ولی حسدی که آنها در این زمینه نشان می دادند حتی این رنگ را نیز نداشت بلکه صرفأ جنبه شخصی داشت .(1) این احتمال وجود دارد که اشاره به حسدی باشد که در جان آنها ریشه دوانده است .
(1) تفسیر المنار ذیل آیۀ مورد بحث . سوره بقره آیۀ 110 جزء اول
ص 424
سوره نساء ، آیه 53 – 55 حسدها ، در جنایات ص423 و حسد در روایتی از حضرت علی (ع) :
"حسد" که در فارسی از آن تعبیر به "رشک" می کنیم به معنی آرزوی زوال نعمت از دیگران است ، خواه آن نعمت به حسود یا نرسد ، بنابراین کار حسود در ویران کردن و آرزوی ویران شدن متمرکز می شود ، نه اینکه آن سرمایه و نعمت حتمأ به او منتقل گردد . حسد سر چشمۀ بسیاری از نابسامانیهای اجتماعی است از جمله اینکه :
1- حسود تمام یا بیشتر نیروها و انرژیهای بدنی و فکری خود را که باید در راه پیشبرد اهداف اجتماعی به کاربرد در مسیر نابودی و ویران کردن آنچه هست صرف می کند ، و از این رو هم سرمایه های وجودی خود را از بین برده و هم سرمایه های اجتماعی را .
2- حسد انگیزۀ قسمتی از جنایات دنیا است و اگر عوامل و علل اصلی قتلها ، دزدیها ، تجاوزها و مانند آن را بررسی کنیم خواهیم دید که قسمت قابل توجهی از آنها از عامل حسد مایه می گیرد ، شاید بخاطر همین است که آن را به شراره ای از آتش تشبیه کرده اند که می تواند موجودیت حسود و با جامعه ای را که درآن زندگی می کند به خطر بیندازد .
یکی از دانشمندان می گوید " حسد و بد خواهی " از خطرناکترین صفات است و باید آن را به منزلۀ موحشترین دشمن سعادت تلقی کرد و در دفع آن کوشید . جوامعی که افراد آن را اشخاص حسود و تنگ نظر تشکیل می دهند جوامعی عقب افتاده هستند ، زیرا همانطور که گفتیم حسود همیشه می کوشد تا دیگران را به عقب بکشد و این درست بر خلاف روح تکامل و ترقی است .
3- از همۀ اینها گذشته حسد اثرات بسیار نا مطلوبی روی جسم و سلامت انسان می گذارد ، و افراد حسود معمولأ افرادی رنجور و از نظر اعصاب و دستگاههای مختلف بدن غالبأ ناراحت و بیمارند ، زیرا امروز این حقیقت مسلم شده که در بیماریهای جسمانی در بسیاری از موارد عامل روانی دارند ، و در طب امروز بحثهای مشروحی تحت عنوان بیماریهای " روان تنی " دیده می شود که به این فسمت از بیماریها اختصاص دارد . جالب اینکه در روایات پیشوایان اسلام روی این موضوع تکیه شده است :
در روایطی از حضرت علی (ع) می خوانیم :" صحة الجسد من قلة الحسد : تندرستی از کمی حسد است " و در جای دیگر می فرماید : " العجب لعقلة الحاد عن سلامة الاجساد : عجیب است که حسودان از سلامت جسم خود بکلی غافلند " و حتی درباره ای از احادیث می خوانیم که حسد پیش از آنکه به محسود زیان برساند از حسود شروع می کتد ، و تدریجاً او را به قتل می رساند !
4- از نظر معنوی حسد نشانۀ کمبود شخصیت و نادانی و کوتاه فکری و ضعف و نقص ایمان است . زیرا حسود در واقع خود را ناتوان تر از آن می بینید که مقام محسود و بالاتر از آن برسد و لذا سعی می کند محسود را به عقب برکرداند ، به علاوه او عملاً به حکمت خداوند که بخشندۀ اصلی این نعمت ها ست معترض است و نسبت به اعطای نعمت به افراد از طرف خداوند ایراد دارد ، و لذا در حدیثی از امام صادق (ع) می خوانیم " الحسد اصلة من عمی القلب و الجود لفضل الله تعالی و هما جناحان للکفر و با لحسد وقع ابن آدم نی حسرة الابد و هلک مهلکا لا ینجونه ابداً : حسد و بدخواهی از تاریکی قلب و کوردلی است و از انکار نعمتهای خدا به افراد سرچشمه می گیرد ، و این او ( کوردلی و ایراد بر بخشش خدا ) دو بال گفر هستند ، به سبب حسد بود که فرزند آدم در یک حسرت جاودانی فرو رفت و به هلاکتی افتاد که هرگز از آن رهائی نمی یابد " (1)
قران مجید می گوید : نخستین قتل و کشتاری که در روی زمین واقع شده عامل حسد بود (2)
و در نهج البلاغه از علی (ع) ،نقل شده که فرمود " ان الحسد یأ کل الایمان کما تأکل النار الحطب : حسد تدریجاً ایمان را می خورد همانطور که آتش هیزم را تدریجاً از بین می برد .(3)
چه این که شخص حسود تدریجاً سوء ظنش به خدا و حکمت و عدالت او بیشتر می شود و همین سوء ظن است که او را از وادی ایمان بیرون می کشد . زیانهای معنوی و مادی ، فردی ، اجتماعی حسد فوق العاد و زیاد است و آنچه گفتیم در حقیقت فهرستی از آن به شمار می رود .
(1) مستدرک الوسائل جلد 2 ص 327
(2) مائده آیه 27 .
(3) نهج البلاغه خطبۀ 86 .
جزء ششم ،سوره مائده آیه 27-29 ، ص 349
نقش قتل بر اثر حسد :
بعضی از مفسران معتقدند که قبول عمل یکی ، ورد عمل دیگری ، از طریق وحی به آدم به آنها اعلام گشت و عتت آن هم چیزی جز این نبود که هابیل مردی با صفا و فداکار و با گذشت در راه خدا بود ولی فابیل مردی تاریکدل و حسود و لجوج بود ، و سخنانی که قرآن در همین آیات بعد از این دو برادر نقل می کند بخوبی روشنگر چگونگی روحیه آنها است .
4- از این آیات بخوبی استفاده می شود که سرچشمۀ حسد بوده ، و این موضوع ما را به اهمیت این رذیله اخلاقی و اثر فوق العاده آن در رویدادهای اجتماعی آشنا می سازد .
ص157
کینه و حسد
سوره اعراف آیه 42-43 جزء هشتم
در حقیقت یکی از بزرگترین ناراحتیهای انسانها در زندگی دنیا که سرچشمۀ پیکارهای وسیع اجتماعی می شود و علاوه بر خسارتهای سنگین جانی و مالی آرامش روح رابه کلی بر هم می زند همین " کینه توزی " و "حسد " است . بسیاری را می شناسم که از زندگی هیچ چیز کم ندارد ، تنها رنج و عذاب الیم آنها حسد نسبت به وضع دیگران ، و کینه توزی است که زندگی مرفه آنها را عرصۀ تاخت و تاز لشکر اندوه و غم و فعالیتهای خسته کنندۀ ، بی دلیل می سازد . بهشتیان بکلی از بدبختیهای ناشی از اینگونه صفات ب کنارند ، نه کینه ای دارند و نه حسدی و نه عواقب شوم این صفات زشت ، آنها با هم در نهایت دوستی و محبت و صفا و صمیمیت و آرامش زندگی می کنند ، همه از وضع خود راضیند ، حتی آنها
که در مقامات پائینتری قرار دارند نسبت به وضع کسانی که مقام آنها بالاتر است ، رشک و حسد نمی برند ، و به این ترتیب بزرگترین مشکل همزیستی سالم آنها حل شده است . بعضی از مفسران روایتی نقل کرده اند که " هنگامی که بهشتیان به سوی بهشت روان شدند بر در بهشت درختتی می بینید که از ریشۀ آن سرچشمه جاری است " .
ص326
نقش ویرانگر حسد در زندگی انسانها :
حسد گاهی در 6 مفهوم غبطه ، حسد ، بخل ، ایثار:
درس مهم دیگری که از این داستان که چگونه حسد می تواند آدمی را تا سر حد کشتن برادر و یا تولید دردسرهای شدید برای او پیش ببرد و چگونه اثر این آتش درونی مهار نشود ، هم دیگران را به آتش می کشد و هم خود انسان را .
* اصولاً هنگامی که نعمتی به دیگری می رسد و خود شخص از او محروم می ماند ، چهار حالت مختلف در او پیدا می شود :
* نخست اینکه آرزو می کند همانگونه که دیگران دارند ، او هم داشته باشد ، این حالت را "غبطه " می خواند و حالتی است که قابل ستایش چرا که انسان را به تلاش و کوشش سازنده ای وا می دارد ، و هیچ اثر مخربی در اجتماع ندارد
* دیگر این که آرزومی کند آن نعمت از دیگران سلب شود . و برای این کار به تلاش و کوشش بر می خیزد این همان حالت بسیار مذموم "حسد " است ، که انسان را به تلاش و کوشش مخرب درباره دیگران وا می دارد ، بی آنکه تلاش سازنده ای دربارۀ خود کند .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 46 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
اسلام دینى فراگیر و جهانشمول است و از همان آغاز ظهور، خود را در حصارهاى تنگ نژادى و قبیلهاى محدود نساخت از همین روى پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله در سال ششم هجرى در راستاى رسالت جهانى خویش، با ارسال نامههایى به سران ممالک هم جوار حجاز، ایشان را به اسلام فراخواند.
طبرى مورخ معروف در کتاب خود متن سه نامه از نامههاى پیامبر صلى الله علیه و آله به نجاشى - حاکم حبشه - خسرو پرویز - شاهنشاه ایران - و هرقل - امپراتور روم شرقى - را ضبط کرده است. مقاله حاضر به بحث و بررسى پیرامون این سه نامه اختصاص دارد.
واژههاى کلیدى: رسالت جهانى، مکاتیب پیامبر، تبشیر و انذار
در پى افزایش فشار مشرکان مکه بر پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و یاران وفادارش و اخلالى که قریشیان در جریان گروش به اسلام ایجاد کرده بودند، پیامبر صلى الله علیه و آله بر آن شد تا مرکز دیگرى را براى تاسیس و پى
ریزى حکومت اسلامى جست و جو کند تا از این رهگذر، هم مسلمانان از آزار مشرکان رهایى یابند و هم پایگاهى استوار جهت نشر دعوت اسلامى در جزیرة العرب ایجاد گردد. از این رو براى نیل به این هدف، در سال سیزدهم بعثت، مکه را به سوى یثرب ترک کرد و با ایجاد طرحى نو در ساختار اجتماعى و فرهنگى مدینه، این شهر را به یک نظام عقیدتى نیرومند پیوند زده و از مهاجر و انصار - که از عناصر اصلى این شهر بودند - امتى واحد ساخت و طولى نکشید که مدینه به پایگاهى نیرومند در برابر مکه تبدیل شد و از همین پایگاه بود که آموزهها و تعالیم اسلامى به سراسر جزیرة العرب منتشر شد
پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله بر قوم و قبیله خاصى مبعوث نشده بود تا پیامش در حصار و محدوده آن قوم و قبیله محصور بماند، بلکه بر طبق آموزههاى قرآنى (1) ماموریت داشت تا پیام خود را به عموم مردم - فارغ از تمایزات قومى، نژادى و زبانى - ابلاغ نماید. از این رو در سال ششم هجرى، در راستاى رسالت جهانى خویش، با ارسال نامههایى به سران ممالک هم جوار حجاز در آن روزگار، گام مهمى را در سیاست خارجى برداشت. او که در این زمان دغدغه خاطر چندانى از جانب یهودیان مدینه و شرارت
هاى آنها نداشت و نیز به دلیل انعقاد معاهده صلح حدیبیه، از جانب مشرکان مکه احساس خطر جدى نمىکرد بر آن شد تا نامههایى را به سران کشورهاى هم جوار ارسال نماید و آنها را به اسلام فراخواند. (2)
با نگاهى به تاریخ طبرى درمىیابیم که طبرى تنها سه نامه از پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله را که خطاب به نجاشى - حاکم حبشه - ، خسرو پرویز - شاهنشاه ایران - و هرقل - امپراتور روم شرقى - بوده را ضبط کرده است و در خصوص نامههاى آن حضرت به مقوقس (حاکم مصر)، جیفر و عبد پسران جلندى (فرمانروایان عمان) و منذر بن ساوى (کارگزار خسرو در بحرین) تنها به نقل گفتهاى کوتاه از ابن اسحاق اکتفا کرده و متن نامههاى مذکور را نیاورده است. از این رو ما در این نوشتار به ذکر و بررسى نامههایى که از سوى آن حضرت به حاکمان حبشه، روم و ایران ارسال شده است، خواهیم پرداخت .
نخستین نامهاى که طبرى در ذیل وقایع سال ششم هجرى به ثبت آن اهتمام نموده، نامهاى است که از سوى پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و توسط دحیة کلبى به هرقل - امپراتور روم شرقى - ارسال گردید . طبرى متن این نامه را چنین آورده است
:
بسم الله الرحمن الرحیم
من محمد بن عبدالله و رسوله الى هرقل عظیم الروم . سلام على من اتبع الهدى. اما بعد: فانى ادعوک بدعایة الاسلام، اسلم تسلم و اسلم یؤتک الله اجرک مرتین. فان تولیت فعلیک اثم الاریسین. (3)
به نام خداوند بخشنده مهربان
از محمد بنده و فرستاده خدا به هرقل، بزرگ رومیان .
کسى که پیرو راستى گردد گزند نمىبیند. اسلام بیاور تا سالم بمانى و اسلام بیاور تا خدا دوبار تو را پاداش دهد و اگر از پذیرش آن سر باز زدى، گناه رعایا (کشاورزان) بر گردن تو خواهد بود.
دومین نامه مورد توجه طبرى که به انعکاس آن پرداخته است مکتوب پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله به نجاشى پادشاه حبشه است که عمر و بن ابى امیه ضمرى مامور ابلاغ آن شده بود. وى متن این نامه را چنین ثبت کرده است: